Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

ارث


خلاصه مقاله:
ذکر اصطلاحات حقوقی در خصوص ارث، طبقات ارث، مرجع صلاحیتدار جهت صدور گواهی انحصار وراثت، مدارک لازم، آیا می‌دانید و پرسش و پاسخ‌ها، نظرات مشورتی، ذکر مواد قانونی مربوطه و…   
 
 
ارث
یکی از موضوعاتی که انسان را نسبت به سایر موجودات متمایز می­سازد، به جای گذاشتن ارث برای خویشاوندان و بازماندگان است. میراث انسان­ها هرچند شامل هر دو جنبه مادی و معنوی می­باشد اما آنچه که با به زبان آوردن کلمه ارث در اذهان متبادر میگردد، ابعاد مادی قضیه است.
ارث در لغت به معنی مالی است که از میت باقی می­ماند و در اصطلاح انتقال دارایی شخص متوفی به بازماندگان می­باشد که این امر بدون اراده متوفی و بازماندگان او صورت می­گیرد.

 
برخی اصطلاحات حقوقی:
·        ترکه: مالی که از میت باقی می­ماند.
·        مورث: شخص متوفی که از او مالی به جا می­ماند.
·        وارث: شخصی که از متوفی ارث می­برد.
·    خویشاوندی نسبی: عبارت است از وابستگی شخصی به شخص دیگر از طریق ولادت چه مستقیم باشد مانند رابطه پسر و پدر و چه با واسطه مانند رابطه دو برادر که به واسطه پدر با یکدیگر خویشاوند هستند.
·    خویشاوندی سببی: عبارت است از خویشاوندی بین دو نفر که در اثر ازدواج به وجود می­آید مثل رابطه داماد با مادر همسر یا خواهرزن.
·    لعان: در لغت به معنی یکدیگر را لعنت کردن است. لعان یک اصطلاح فقهی است بدین صورت که چون مرد یا زنی یکدیگر را به زنا نسبت دهند آن زن یا مرد همیشه بر یکدیگر حرام می­شوند.
·    کافر: در شرع به کسی گفته می­شود که به یگانگی خدا یا نبوت نبی­اکرم (ص) و یا یکی از ضروریات دین اسلام مانند حرمت نوشیدن مشروبات الکلی یا زنا و … معتقد نباشد.
·    وصیت: سفارش کسی به یک یا چند تن مبنی بر اجرای اعمال و دخل و تصرف در اموال وی پس از مرگ او. وصیت بر دو نوع می­باشد یا تملیکی است یا عهدی.
o    در وصیت تملیکی، متوفی در زمان حیاتش مال یا منفعتی از مال خود را برای زمان بعد از فوتش به صورت مجانی به دیگری می­دهد.
o    در وصیت عهدی شخص یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری مأمور می­کند. در وصیت عهدی در واقع شخص برای زمان فوتش به دیگری نمایندگی می­دهد تا اعمالی را که خود می­توانسته در زمان حیات انجام دهد از طرف او به جای آورد.
شرایط لازم برای انتقال ارث:
برای آنکه مالی از طریق ارث از کسی به دیگری منتقل شود، وجود بعضی شرایط لازم است که عبارتند از:
– از متوفی مالی به جا مانده باشد.
– باید بین مورث و وارث رابطه خویشاوندی وجود داشته باشد. این قرابت یا خویشاوندی ممکن است سببی یا نسبی باشد. در رابطه نسبی ارث به وراث تعلق می­گیرد. در رابطه سببی، زوجیت دایم موجب ارث می­شود اما توارث تنها بین زوجین برقرار می­شود و خویشاوندان یکی از آن دو از دیگری ارث نمی­برد برای مثال مادر و پدر و برادران شوهر وارث همسر او نمی­شوند.
– از شرایط دیگر ارث آن است که مورث فوت کرده باشد و وارث نیز در زمان مرگ او زنده باشد.
– جنینی که در شکم مادر است به شرط آنکه زنده متولد شود، از مورث خود ارث خواهد برد.
– وارث مسلمان از مورث کافر ارث می­برد. (عکس قضیه صادق نیست و کافر از مسلمان ارث نمی­برد.)
·        موانع انتقال ارث:
·        قتل: اگر کسی مورث خود را به طور عمدی بکشد از ارث او محروم می­شود.
·   در لعان زن و شوهر از یکدیگر، آنها از هم ارث نمی­برند. فرزندی هم که مورد نفی و لعان پدر خود واقع شده از او ارث نمی­برد. در این حالت پدر، فرزندی را که در زمان زوجیت با همسرش به دنیا آمده از خود نفی می­کند و تحت شرایط شرعی مراسم لعان نیز برگزار می­شود. در نتیجه رابطه وراث بین فرزند و پدر به وجود نخواهد آمد.
·       کفر: وارث کافر از مورث مسلمان ارث نمی­برد.
·       فرزند نامشروع (ولدالزنا) نیز از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمی­برد.
سهم طبقات مختلف وراث و نحوه احتساب آن
میدانیدکه: خویشاوندی موجب ارث می­شود و اگر کسی فوت کرد و از خود مالی به جا گذاشت پس از برداشت هزینه­های کفن و دفن میت و اخراج وصیت[1] و …، باقی مانده بین وراث تقسیم می­شود. در وصیت تملیکی شخص به اندازه یک سوم از اموال خود را می­تواند وصیت کند یعنی این یک سوم را می­تواند وقف کند یا به شخص خاصی بدهد، ولی اگر اضافه بر یک سوم وصیت کند باید ورثه به او اجازه این کار را بدهند و در صورت عدم رضایت آنان بر این امر وصیت وی نسبت به اضافه بر یک سوم بدون اثر خواهد بود.
نکته­ای که باید به آن توجه داشت آن است که شخص نمی­تواند به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند البته ممکن است شخص در زمان حیات خودش اموالی را به یک نفر از ورثه یا دیگران ببخشد یا صلح کند[2] و … که در اینجا عمل او قانونی است. آنچه که شخص از آن ممنوع می­باشد محروم کردن ورثه از ارث از طریق وصیت است. چنانچه فردی چنین کند عمل او فاقد اثر حقوقی است به این معنی که فرد مورد نظر از ارث محروم نمی­شود.
 
 
طبقات ارث
تمامی خویشاوندان متوفی با همدیگر از او ارث نمی­برند بلکه وجود خویشاوندان نزدیک­تر خویشاوندان دورتر را از ارث محروم می­کنند. همچنین وجود بعضی از خویشاوندان مانع می­شوند که بعضی از ورثه تمام یا قسمتی از سهم خود را از ارث ببرند.
به موارد ذیل توجه نمایید!!!
ورثه طبقه اول:
در این طبقه دو دسته وراث وجود دارند که عبارتند از:
دسته اول: پدر و مادر، دسته دوم: اولاد و اولاد اولاد (نوه) و اولاد اولاد اولاد (نبیره) و … پدر و مادر میت در کنار اولاد او و در صورتی که متوفی اولاد نداشته باشد در کنار نوه و در صورت نداشتن نوه در کنار نبیره و … از متوفی ارث می­برند. از این رو نه فرزندان متوفی مانع ارث بردن پدر و مادر او می­شوند و نه پدر و مادر متوفی مانع ارث بردن فرزندان. فقط باید توجه داشت که با وجود فرزند (دختر یا پسر)، نوه­ها یا نبیره­ها ارث نمی­برند. در واقع هنگامی نوه­ها در کنار پدر و مادر متوفی ارث می­برند که فرزندان متوفی در زمان مرگش زنده نباشند. این مورد درباره نبیره­های متوفی نیز صدق می­کند یعنی نبیره­ها هنگامی در کنار پدر و مادر ارث می­برند که در زمان مرگ مورث، فرزندان یا نوه­های او زنده نباشند.
مثال: فرض کنیم آقای (الف) فوت می­کند. در زمان فوت او:
·    اگر فقط پدرش وارث او باشد (متوفی فرزندی نداشته باشد و مادر متوفی در قید حیات نباشد): در این صورت تمام اموال باقی مانده از متوفی (ترکه) به پدر او تعلق می­گیرد.
·    اگر فقط مادرش وارث او باشد (متوفی فرزندی نداشته باشد و پدر متوفی در قید حیات نباشد): در این صورت تمام اموال باقی مانده از متوفی (ترکه) به مادر او تعلق می­گیرد.
·    اگر فقط یک دختر وارث او باشد (والدین متوفی در قید حیات نباشند و فرزند پسر نداشته باشد): در این صورت تمام اموال باقی مانده از متوفی (ترکه) به دختر او تعلق می­گیرد.
·    اگر فقط یک پسر وارث او باشد (والدین متوفی در قید حیات نباشند و فرزند دیگری نداشته باشد): در این صورت تمام اموال باقی مانده از متوفی (ترکه) به پسر او تعلق می­گیرد.
·    اگر فقط پدر و مادرش وارث او باشند (متوفی فرزندی نداشته باشد): در این صورت یک سوم از ترکه به مادر و دو سوم به پدر متوفی می­رسد.
توجه:                             
در این حالت اگر متوفی علاوه بر پدر و مادر دارای چند خواهر یا برادر نیز باشد، گرچه از ترکه سهمی ندارند ولی موجب خواهند شد که مادر نتواند بیش از یک ششم از ترکه ارث ببرد. برای اینکه برادر و خواهر متوفی مانع از تعلق گرفتن بیش از یک ششم از ترکه به مادر شوند باید: میت لااقل دو برادر یا یک برادر یا دو خواهر یا چهار خواهر داشته باشد و پدر آنان نیز زنده باشد و از ارث ممنوع نباشند مگر به سبب قتل و این برادر و خواهرها یا از یک پدر و مادر باشند یا از یک پدر. به این حالت اصطلاحا "حجب"   گفته می­شود و می­گویند: مادر حاجب دارد.
·    اگر فقط چند پسر وارث او باشند (والدین متوفی در قید حیات نباشند و فرزند دختر نداشته باشد): در این صورت تمامی ترکه به طور مساوی بین پسران متوفی تقسیم می­شود. و اگر بعضی از ورثه او پسر و برخی دختر باشند: در این صورت پسران دو برابر دختران ارث می­برند. (برای مثال اگر فردی سه پسر و دو دختر داشته باشد، ترکه به هشت قسمت تقسیم می­شود و سهم هر دختر یک هشتم و سهم هر پسر دو هشتم از ترکه خواهد بود).
·    اگر فقط نوه­ها وارث او باشند (والدین و فرزندان متوفی در قید حیات نباشند): در این صورت نوه­ها جانشین فرزندان متوفی محسوب شده و حسب مورد سهم پدر و مادر خودشان را می­برند برای مثال در فرض قبلی نوه­های دختری یک هشتم و نوه­های پسری دو هشتم ارث می­برند. البته در میان خود آنان نیز سهم پسر دو برابر دختر است یعنی اگر از نوه دختری یک نفر دختر و یک نفر پسر باشد سهم پسر از یک هشتم دو برابر است که می­شود دوسوم از یک هشتم.
·    اگر پدر و مادر همراه با یک دختر ورثه او باشند (متوفی فرزند پسر نداشته باشد): هر یک از پدر و مادر یک ششم از ترکه و دختر یک دوم ارث می­برد. در اینجا یک ششم از ترکه اضافه می­آید که باقی مانده به نسبت سهم هریک از وراث بین آنان تقسیم می­شود مگر آنکه مادر حاجب داشته باشد که از یک ششم باقی مانده چیزی به ارث نمی­برد.
·    اگر پدر یا مادر با یک دختر ورثه او باشند (متوفی فرزند پسر نداشته باشد و یکی از والدین او قبلا فوت کرده باشند): در این صورت پدر یا مادر یک ششم و دختر یک دوم ارث می­برد. در اینجا نیز یک سوم از ترکه باقی می­ماند که به نسبت سهام ورثه بین آنان تقسیم می­شود.
·    اگر پدر یا مادر یا هر دو با چند دختر ورثه او باشند (متوفی فرزند پسر نداشته باشد): در این صورت اگر والدین متوفی هر دو در قید حیات باشند، به هر کدام یک ششم از ترکه و دو سوم مابقی به دختران می­رسد اما اگر تنها یکی از والدین در قید حیات باشد، یک سوم از ارث به او و دو سوم بقیه به دختران می­رسد. اگر از ترکه اضافه ماند، بین تمام ورثه به نسبت سهم شان تقسیم می­شود.
·    اگر پدر یا مادر یا هردو به اتفاق پسر و دختر ورثه او باشند: هر یک از پدر و مادر یک ششم و بقیه به فرزندان می­رسد که سهم پسر دو برابر دختر است. چنانچه همه فرزندان دختر یا همه پسر باشند، بقیه به طور مساوی بین آنان تقسیم می­شود.
پرسش: اگر زنی فوت کند و دارای پدر و مادر و زوج و چند دختر و پسر باشد، سهم هر یک از وراث چگونه تعیین می­شود؟
پاسخ: سهم پدر یک ششم، سهم مادر یک ششم و سهم زوج یک چهارم خواهد بود که جمع آن چهارده بیست و چهارم می­شود. ده بیست و چهارم مابقی بین فرزندان (بر مبنای پسران دو برابر دختران) تقسیم می­شود.
 
وراث طبقه دوم
وراث طبقه دوم همانند وراث طبقه اول دو دسته­اند:
دسته اول: اجداد
دسته دوم: برادران و خواهران و اولاد آنان.
در صورتی که هیچ یک از وراث طبقه اول (یعنی پدر و مادر و فرزندان و نوه­ها و …) موجود نباشند، ترکه بین وراث طبقه دوم تقسیم می­شود.
دسته اول از طبقه دوم یعنی اجداد، کسانی هستند که شخص به یک یا چند فاصله از آنان متولد شده است خواه از طرف مادر با آن شخص نسبت داشته باشند که به آنان «اجداد مادری» گویند مانند پدر مادر یا مادر مادر و خواه از طرف پدر نسبت داشته باشند که به آنان «اجداد پدری» گفته می­شود مانند پدر پدر یا مادر پدر.
دسته دوم از طبقه دوم، برادر یا خواهر و فرزندان آنها هستند و عبارتند از کسانی که با میت از یک نفر به وجود آمده­اند مانند برادر و خواهر متوفی که هر دو از پدر یا مادر یا پدر و مادر متوفی متولد شده­اند و نیز برادرزاده یا خواهرزاده یا نوه برادر و خواهر متوفی که غیرمستقیم از پدر یا مادر یا پدر و مادر او به وجود آمده­اند. در این دسته برادر و خواهر در درجه اول قرار دارند و فرزندان آنان در درجه دوم. نوه­های آنان نیز در درجه سوم قرار می­گیرند. هر یک از درجات نزدیکتر به متوفی، درجه دورتر را از ارث محروم می­کند. برای مثال با فرض زنده بودن برادر، برادرزاده یا خواهرزاده میت از او ارث نمی­برند.
مثال: فرض کنیم آقای (الف) فوت می­کند و هیچ خویشاوندی که از میان وراث طبقه اول باشند، نداشته باشد در این حالت در زمان فوت او از میان وراث طبقه دوم:
·        اگر فقط برادر داشته باشد، او تنها وارث متوفی محسوب می­شود: در این صورت تمام ترکه به او می­رسد.
·        اگر فقط خواهر داشته باشد، او تنها وارث متوفی محسوب می­شود: در این صورت تمام ترکه به او می­رسد.
·        اگر فقط پدر بزرگ داشته باشد، او تنها وارث متوفی محسوب می­شود: در این صورت تمام ترکه به او می­رسد.
·        اگر فقط مادربزرگ داشته باشد، او تنها وارث متوفی محسوب می­شود: در این صورت تمام ترکه به او می­رسد.
·   اگر فقط چند برادر که با متوفی از یک پدر و مادرند وجود داشته باشند، در این صورت تمام ترکه بین آنان به طور مساوی تقسیم می­­شود.
·   اگر فقط چند خواهر که با متوفی از یک پدر و مادرند وجود داشته باشند، در این صورت تمام ترکه بین آنان به طور مساوی تقسیم می­شود.
·  اگر فقط چند برادر که با متوفی از یک پدر هستند وجود داشته باشند، در این صورت تمام ترکه بین آنان به طور مساوی تقسیم می­شود.
·  اگر فقط چند خواهر که با متوفی از یک پدر هستند وجود داشته باشند، در این صورت تمام ترکه بین آنان به طور مساوی تقسیم می­شود.
· اگر فقط چند برادر که با متوفی از یک مادر هستند وجود داشته باشند در این صورت تمام ترکه بین آنان به طور مساوی تقسیم می­شود.
· اگر فقط چند خواهر که با متوفی از یک مادر هستند وجود داشته باشند، در این صورت تمام ترکه بین آنان به طور مساوی تقسیم میشود.
· اگر فقط چند برادر و خواهر که با متوفی از یک پدر و مادر هستند وجود داشته باشند، در این صورت سهم برادران دو برابر خواهران است.
· اگر فقط چند برادر و خواهر که با متوفی از یک پدر هستند وجود داشته باشند، در این صورت سهم برادران دو برابر خواهران است.
· اگر فقط چند برادر و خواهر که با متوفی از یک مادر هستند وجود داشته باشند، در این صورت سهم هر یک از وراث از ترکه مساوی با دیگران است.
· اگر چند برادر و خواهر از یک پدر و مادر با یک خواهر یا برادر که با او از یک مادر هستند وجود داشته باشند: در این صورت یک ششم ترکه از آن برادر یا خواهری است که با متوفی از یک مادر می­باشد و بقیه یعنی پنج ششم به برادران و خواهرانی تعلق می­گیرد که با متوفی از یک پدر و مادرند و سهم برادران دو برابر خواهران است.
· اگر چند برادر و خواهر که با متوفی از یک پدرند با یک خواهر یا یک برادر که با او از یک مادرند است وجود داشته باشند: در این صورت یک ششم ترکه از آن برادر یا خواهری است که با متوفی از یک مادر می­باشد و بقیه یعنی پنج ششم به برادران و خواهرانی تعلق می­گیرد که با او از یک پدرند و سهم برادران دو برابر خواهران است.
· اگر یک یا چند برادر و خواهر که با متوفی از یک پدر و مادرند با چند خواهر و برادر که با او از یک مادر هستند وجود داشته باشند: دو سوم ترکه به برادران و خواهرانی که با متوفی از یک پدر و مادر هستند و یک سوم از ترکه به برادران و خواهرانی که با او از یک مادرند تعلق می­گیرد.
· اگر یک یا چند برادر و خواهر که با متوفی از یک پدرند یا چند خواهر و برادر که با او از یک مادر هستند وجود داشته باشند: دو سوم ترکه به برادران و خواهرانی که با متوفی از یک پدرند و یک سوم به برادران و خواهرانی که با او از یک مادرند تعلق می­گیرد.
 
چند نکته:
اول: اگر میت برادر و خواهری داشته­ باشد که با او از یک پدر و مادر باشند، برادر و خواهرانی که از پدر با او یکی هستند از او ارث نمی­برند. دوم: برادران و خواهرانی که با میت از یک پدر و مادرند یا از یک پدرند، برادران و خواهرانی را که از مادر با میت یکی هستند از ارث محروم نمی­کنند. سوم: در تمام فرضهای عنوان شده اگر آقای (الف) برادر یا خواهری نداشته باشد، برادرزاده و خواهرزاده او جانشین پدران و مادران خود شده و سهم آنها را خواهند برد.
 
دسته دوم از طبقه دوم: (اجداد)
پس از فوت آقای (الف):
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدربزرگ و مادربزرگ پدری او وجود داشته باشند؛ در این صورت وارث او محسوب شده و دو سوم ترکه به پدربزرگ و یک سوم به مادر بزرگ می­رسد.
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدر بزرگ و مادربزرگ مادری او وجود داشته باشند؛ در این صورت آنها وارث او محسوب شده و ترکه به طور مساوی بین آنها تقسیم می­شود.
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدربزرگ یا مادربزرگ پدری با پدربزرگ یا مادربزرگ مادری او وجود داشته باشند: در این صورت دو سوم ترکه به پدر بزرگ یا مادربزرگ پدری متوفی می­رسد (که سهم پدر بزرگ دو برابر مادربزرگ است) و یک سوم بقیه به پدربزرگ یا مادربزرگ مادری او می­رسد (که به طور مساوی بین آنان تقسیم می­شود).
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدربزرگ و مادربزرگ پدری او با برادر و خواهری که با متوفی از یک پدر و مادرند یا از یک پدرند وجود داشته باشند: در این صورت ترکه بین آنها به نحوی که سهم مردان دو برابر زنان باشد تقسیم می­شود. (برای مثال آقای الف) دارای پدر پدر و مادرپدر و یک برادر و خواهر است. در اینجا ترکه به شش قسمت تقسیم می­شود به نحوی که به پدربزرگ و برادر هر یک دو ششم و به خواهر و مادربزرگ هر کدام یک ششم داده می­شود.)
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری او با برادر و خواهری که با متوفی از یک مادرند وجود داشته باشند؛ در این صورت ترکه به طور مساوی بین آنها تقسیم می­شود.
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدربزرگ و مادربزرگ پدری او با یک برادر یا یک خواهر که با متوفی از یک پدر و مادرند یا از یک پدرند با یک خواهر یا یک برادر که با او از یک مادرند وجود داشته باشند؛ در این صورت یک ششم ترکه به برادر یا خواهری که با متوفی از یک مادرند داده می­شود. پنج ششم باقی مانده بین سایر خویشاوندان به شش قسمت تقسیم می­شود و به هر یک از پدر بزرگ پدری و برادری که با متوفی از یک پدر و مادرند یا یک پدرند دو سهم و به هر یک از مادربزرگ پدری و خواهر که با متوفی از یک پدر و مادرند یا از یک پدرند، یک سهم داده خواهد شد.
·    اگر از میان بستگان متوفی تنها پدربزرگ ها و مادربزرگ های پدری و مادری او با برادر و خواهری که با متوفی از یک پدر و مادرند با برادر و خواهری که با او از یک مادرند وجود داشته باشند: در این صورت یک سوم ترکه به پدر بزرگ و مادربزرگ مادری متوفی و خواهر و برادری که با متوفی از یک مادرند تعلق می­گیرد که بین شان به طور مساوی تقسیم می­شود و دو سوم بقیه به پدر بزرگ و مادربزرگ پدری متوفی و برادر و خواهری که با او از یک پدر و مادرند می­رسد که سهم مردان دو برابر زنان است.
نکته: در تمام فرضهای گفته شده چنانچه آقای (الف) دارای همسر باشد، سهم همسرش از ترکه یک چهارم است. حال اگر فرض کنیم متوفی زن بوده و شوهر داشته باشد؛ در این صورت سهم شوهرش یک دوم از ترکه خواهد بود.
 
 نکته:
·    اگر آقای (الف) همسر داشته باشد، سهم همسر او از ترکه یک چهارم است و اگر متوفی زن باشد و شوهر داشته باشد، سهم شوهرش از ترکه یک دوم است.
·        در ازدواج موقت زوجین از یکدیگر ارث نمی­برند.
·    اگر شوهر زن خود را طلاق رجعی دهد (طلاقی که شوهر در یک دوره خاص یعنی عده حق برگشت و مراجعه به همسرش دارد) و هر یک از زن و شوهر قبل از پایان آن دوره خاص (عده) بمیرد، دیگری از او ارث می­برد.
·    اگر شوهر در حال بیماری زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان بیماری بمیرد، همسرش از او ارث می­برد. (البته اگر طلاق رجعی نباشد زن در این فرض هنگامی ارث می­برد که شوهر نکرده باشد).
توجه:
1- آیا در نکاح موقت زوجه از زوج ارث می­برد؟ توارث بین زن و شوهر هنگامی است که رابطه زناشوئی آنان ناشی از ازدواج دائم باشد در نکاح موقت هیچ یک از زوجین از یکدیگر ارث نمی­برد.
2- اگر ثمره ازدواج موقت فرزندی هم باشد و زوج فوت کند آیا این فرزند همانند فرزندان ناشی از عقد دایم از پدر ارث می­برد؟ بله، کلیه حقوق و تکالیفی که پدر در قبال فرزندان زن دایم دارد در برابر این فرزند نیز داراست بنابراین نفقه، حضانت، توارث و سایر حقوق این فرزند مانند فرزندان دیگر پدر برقرار می­باشد.
3- آیا زن می­تواند در عقد نکاح موقت شرط توارث یا نفقه کند؟ اگر چه در این خصوص اتفاق نظر وجود ندارد و عده­ای معتقدند که در عقد نکاح موقت نیز می­توان شرط کرد که زن از شوهر ارث ببرد و شوهر مکلف به پرداخت نفقه باشد ولی در عمل بر مبنای این عقیده رفتار نمی­شود لکن برای حل این مشکل زن می­تواند مبلغ مهریه را به دلخواه تعیین کند و محدوده­ای برای آن وجود ندارد.
 
آیا می­دانید مرجع صلاحیت دار جهت صدور گواهی انحصار وراثت چه مرجعی است؟
مرجع صلاحیت دار جهت صدور گواهی، دادگاهی است که آخرین محل سکونت متوفی بوده است. مطابق با ماده 20 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، دعاوی راجع به ترکه (مالی که از میت به جا می­ماند) متوفی در دادگاه محلی اقامه می­شوند، که آخرین اقامتگاه متوفی در ایران، در آن محل بوده و اگر آخرین اقامتگاه متوفی معلوم نباشد، رسیدگی در صلاحیت دادگاهی است که آخرین محل سکونت متوفی در ایران در حوزه آن بوده است.
بنابراین اگر شخصی در طول مدت زندگی خود در شهرهای مختلفی سکونت داشته باشد و برای مثال آخرین محل سکونت وی اصفهان باشد، در صورت فوت وی، دادگاه اصفهان صلاحیت صدور گواهی انحصار وراثت را خواهد داشت هر چند که شخص در شهر دیگری فوت نموده باشد یا اموال وی در نقطه دیگری قرار گرفته باشند.
 
آیا می­دانید اشخاص صلاحیت دار جهت تقاضای انحصار وراثت چه کسانی هستند؟
 
وراث متوفی یا سایر اشخاص ذینفع می­توانند از دادگاه تقاضای صدور گواهی انحصار وراثت نمایند. نکته قابل توجه اینکه چنانچه وراث یا اشخاص ذینفع متعدد باشند، نیازی به درخواست همگی آنها نمی­باشد و اقدام یک نفر از آنها، جهت تقاضا کفایت می­نماید.
 
آیا می­دانید مدارک لازم جهت تقاضای تصدیق انحصار وراثت کدامند؟
1- شناسنامه و گواهی فوت متوفی
پس از فوت متوفی و تأیید پزشک مربوطه، مراتب توسط اداره ثبت احوال ثبت، شناسنامه متوفی باطل و گواهی فوت صادر      می­گردد. ارائه اصل گواهی فوت و کپی مصدق آن به دادگاه الزامی می­باشد.
 
2- استشهادیه محضری
اسامی کلیه وراث می­بایست در فرم مخصوصی که توسط دادگاه در اختیار متقاضیان قرار می­گیرد نوشته و توسط 2 نفر از اشخاصی که وراث و متوفی را می­شناسند امضاء شود و امضاء افراد فوق نیز می­بایست توسط یکی از دفاتر اسناد رسمی تأیید و گواهی مربوطه به دادگاه ارائه گردد.
 3- رسید گواهی مالیاتی (مالیات بر ارث)
وارث می­بایست پس از فوت متوفی لیست کلیه اموال و دارایی­های منقول و غیرمنقول او را به اداره دارایی حوزه محل سکونت متوفی ارائه کنند و رسید آن­را دریافت نموده، همراه مدارک دیگر به دادگاه تقدیم نمایند.
 4- کپی مصدق شناسنامه وراث
متقاضی انحصار وراثت می­بایست علاوه بر شناسنامه خود، کپی مصدق شناسنامه وراث دیگر را نیز تهیه و به دادگاه تقدیم نماید. ارائه اصل شناسنامه­ها جهت کنترل توسط مدیر دفتر دادگاه الزامی می­باشد.
5- وصیت نامه (در صورتی که وجود داشته باشد)
6- دادخواست
پس از آماده نمودن مدارک فوق­الذکر، می­بایست دادخواستی مشابه الگوی ارائه شده تنظیم گردد و همراه با مدارک یاد شده به دادگاه ارائه گردد.
تشریفات دادرسی پس از تقدیم دادخواست
دادگاه رسیدگی کننده پس از ملاحظه اسناد و مدارک تقدیمی، درخواست متقاضی را یک نوبت در روزنامه کثیرالانتشار یا محلی آگهی می­نماید و هزینه نشر آگهی نیز به عهده متقاضی می­باشد. پس از انقضای یک ماه از تاریخ نشر آگهی در صورتی که معترضی نباشد، دادگاه با توجه به ادله و اسناد ارائه شده، گواهی انحصار وراثت بیانگر تصدیق وراثت، تعیین تعداد وراث و نسبت آنها به متوفی را صادر می­نماید. در صورت وجود معترض و اعلام اعتراض او، دادگاه جلسه­ای را جهت رسیدگی معین نموده و به معترض و درخواست کننده تصدیق اطلاع می­دهد و پس از رسیدگی، در جلسه­ای حکم خود را اعلام خواهد نمود. این حکم برابر مقررات، قابل تجدیدنظر است.
نکات قابل توجه در تصدیق انحصار وراثت
×1- در صورتی که در زمان فوت نطفه­ای منعقد شده باشد، جنین نیز جزو وراث قرار می­گیرد و می­بایست در دادخواست مربوط قید شود.
×2- در تصدیق انحصار وراثت به درخواست ورثه، دادگاه سهم هر یک از ورثه را معین می­نماید.
3×- در صورتی که برای محجور، قیم معین نشده، دادستان می­تواند بنام محجور به درخواست تصدیق انحصار وراثت اعتراض نماید.
×4- در صورتی که بهای ترکه بیش از 10 میلیون ریال نباشد، دادگاه بدون انتشار آگهی به دلایل درخواست کننده رسیدگی و درخواست صدور گواهی حصر وراثت را حسب اقتضای دلایل، قبول یا رد می­کند.
×5- در مورد وراث روستاییان، در صورتی که بهای ترکه بیش از 10 میلیون ریال باشد، فقط به الصاق آگهی برای یک بار و در یک روز در معابر و اماکن عمومی روستای محل اقامت متوفی اکتفا خواهد شد.
×- رأی دادگاه دایر بر درخواست تصدیق، قابل پژوهش و فرجام است.
مواد قانونی
قانون امور حسبی مصوب 1319 و اصلاحات بعدی مواد 360 الی 376.



در یک جمع بندی کلی می­توان حکمت تفاوت ارث زن و مرد را چنین بیان کرد: ÷
1- اختلاف در تقسیم و تخصیص هرگز جنبه ارزشی ندارد و دوبرابر بودن سهم الارث مرد نسبت به زن هرگز به معنای ارزش مضاعف مردان نیست.
2- مبنای این تقسیم، لزوم رعایت تناسب و تعادل حقوق هر کس با وظایف اوست و توجه به این نکته، توهم ظالمانه و تبعیض آمیز بودن این تقسیم را از بین می­برد. اگر مسئله ارث به عنوان بخشی از حقوق خانواده به عنوان جزئی از نظام حقوقی اسلام مورد مطالعه و دقت واقع شود و حقوق و تکالیف مختلف زنان و مردان در صحنه خانواده و اجتماع به خصوص از بعد اقتصادی با هم مقایسه شود، به خوبی روشن می­شود که در این تقسیم نه تنها به زن ظلم نشده، بلکه در عمل بهره بیشتری از مرد خواهد داشت.
3- هرچند ظاهر این تقسیم برخورداری مضاعف مرد از ارث و مزایای اقتصادی است، ولی واقعیت چنین نیست. اگرچه نتیجه این تقسیم این است که مرد دو برابر زن مالک می­شود، اما در مرحله مصرف، زن بیشتر از مرد بهره می­برد؛ زیرا زن سهم و دارایی خود را نگه می­دارد و هیچ الزامی برای خرج کردن آن ندارد؛ اما سهم مرد غالبا در جریان انفاق و تأمین هزینه زندگی به خانواده­­اش بازمی­گردد. علاوه بر آن زن می­تواند سهم خود را در جریان فعالیت و رشد اقتصادی قرار دهد و به طور ویژه از منافع آن بهره­مند شود.
4- دو برابر بودن سهم الارث مرد یک قاعده عمومی نیست؛ زیرا نه تنها در برخی موارد زنان برابر مردان ارث می­برند (مثل پدر و مادر میت در صورتی که میت فرزند داشته باشد که هرکدام به تساوی یک ششم سهم می­برند) بلکه گاهی زن (به معنای جنس مؤنث) بسیار بیشتر از مرد ارث می­برد؛ مانند جایی که ورثه میت، پدر و یک دختر باشند که در اینجا یک ششم به پدر و سه ششم به دختر می­رسد. و مابقی نیز طبق ماده 908 قانون مدنی بین پدر و دختر به نسبت فرض آنان تقسیم می­شود.
 
آیا میدانید؛
شرط ارث بردن زوجه این است که زوجیت، در عقد دائم باشد.
 
آیا راهی برای اینکه زوجه سهم بیشتری از اموال همسرش ببرد وجود دارد؟
از آنجا که تعیین فرض زن و شوهر و تفاوت آن مستند به قرآن است، تغییر میزان فروض بر اساس اجتهاد و … امکان ندارد؛ اما  می­توان با توسل به تمهیدهای فرعی نصیب زوجه را افزایش داد.
ساده­ترین راه برای شوهری که مایل است همسر او بیش از سهم و فرض خود از ترکه ببرد ، استفاده از وصیت است. شوهر می­تواند ثلث ترکه خود یا کمتر از آن را برای همسرش وصیت کند و بدین وسیله به سهم او بیفزاید.
حتی قانونگذار می­تواند اعلام کند در صورتی که زن همراه با دیگر طبقات فرض می­برد، چنین فرض می­شود که شوهر ثلث ترکه را به نفع او وصیت کرده، مگر آنکه خلاف آن از وصیت نامه متوفا یا سایر اسناد به جای مانده از او استنباط شود. بدین وسیله وصیتی بر مرد تحمیل نمی­شود و نقص سهم الارث زوجه نیز جبران می­گردد.
 
 
 


طبق قانون جدید، ارث بری زنان از عرصه املاک زوج متوفی عطف به ماسبق می­شود
طبق این قانون زنانی که همسرانشان فوت شده و اموالشان تاکنون تقسیم نشده، از عرصه ارث می­برند. در این قانون ذکر شده همسران افرادی که قبل از تصویب این قانون هم فوت شده و اموال آنها تقسیم نشده هم مشمول این قانون هستند؛ (یعنی همسر از عرصه هم ارث می­برد). اما اگر اموال آنها تقسیم شده دیگر آن حکم امر مختومه را دارد و دیگر قابل رسیدگی مجدد نیست. و نیز افرادی که ارثیه آنها تقسیم نشده و در هر زمانی فوت شده­اند، مشمول این قانون می­شوند و همسر متوفا هم از اعیان ارث می­برد هم از عرصه ملک.
آیا می­دانید سهم ارث زنان از اموال شوهر افزایش یافت و قانون ارث بری زنان پس از 76 سال تغییر کرد!!!
طبق این قانون زنان از یک هشتم از قیمت اموال منقول ویک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می­برند تا پیش از این و طبق قانون مدنی ایران زنان فقط به میزان یک هشتم وآن هم از اعیانی(درخت و منزل) ارث می بردند و هیچ سهمی از عرصه (زمین)نداشتند. « زن در صورتفرزنددار بودن شوهر، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموالغیرمنقول اعم از عرصه و اعیان ارث می برد و در صورت نداشتن فرزند حتی ازهمسر دیگر سهم او یک چهارم می باشد.» زوج از تمام اموال زوجه ارث می­برد و زوجه در صورت فرزنددار بودنزوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم ازعرصه و اعیان ارث می برد. همچنین در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشدسهم زوجه یک چهارم از کلیه اموال به ترتیب فوق است.» و نیز با حذف ماده 947 و اصلاح ماده 948 هر گاه ورثه از ادای قیمت امتناعکنند زن می­تواند حق خود را از عین اموال استیفا کند.


نظرهای مشورتی اداره حقوقی
1. مدت زمان محاسبه دارایی متوفی
ملاک محاسبه دارایی متوفی به منظور اجرای مفاد ماده 364 قانون امور حسبی تاریخ درخواست انحصار وراثت است یا تاریخ فوت متوفی؟
با توجه به مواد [3]360 و 361[4] و 364[5] قانون امور حسبی، ملاک در محاسبه دارایی متوفی راجع به اجرای ماده 364، تاریخ درخواست انحصار وراثت است نه تاریخ فوت مورث . بنابراین در مورد سؤال ترکه متوفی بایستی به بهای روز تقدیم درخواست انحصار وراثت ارزیابی و ملاک عمل قرار گیرد.»
وصیت متقابل زن و شوهر
در موردی که طبق سند رسمی، زن و شوهری با یکدیگر قرار بگذارند که هر یک زودتر از دیگری فوت کند همه ماترک او اعم از منقول و غیرمنقول به طرف دیگر که در قید حیات است متعلق گردد چه حکمی جاری است؟
با توجه به مواد [6]825 و [7]826 و [8]837 و [9]843 و 949[10] و [11]866 قانون مدنی، زوجه علاوه بر نصیب خود ثلث ترکه را در هر دو صورت خواهد برد.
سهم الارث زوجه و وصیت به نفع وی (تاریخ:28/1/61 – شماره نظریه:289/7)
در مواردی که وارث متوفی منحصر به زوجه او باشد و مورث کل ماترک را به نفع او وصیت نموده باشد زوجه بیش از سهم الارث خود به علاوه ثلث ماترک نمی­تواند ببرد.
سؤال: شخصی تمام دارایی خود را به نفع زوجه­اش که تنها وارث او هم هست وصیت نموده است. آیا چنین وصیتی قابل اجرا است یا نه؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
با توجه به صراحت ماده 949 قانون مدنی در خصوص این­که چنانچه زوج فوت کند و وارث دیگری به جز زوجه نداشته باشد زوجه فقط نصیب خود را می­برد و بقیه ترکه در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 خواهد بود و با عنایت به ماده 866 همان قانون که مقرر می­دارد در صورت نبودن وارث، دارایی متوفی به حاکم برمی­گردد و با التفات به ماده 843 قانون مذکور که وصیت زائد بر ثلث ترکه را نافذ ندانسته است مگر با اجازه ورثه، چنین استفاده می­شود که در مواردی که وارثی جهت تنفیذ وصیت وجود نداشته باشد وصیت زائد بر ثلث غیرنافذ است. و چون در مورد سؤال زوجه فقط نصیب خود را می­برد و نسبت به مازاد بر آن، ترکه در حکم اموال اشخاص بلاوارث است، لذا مشارالیها نمی­تواند نسبت به مازاد بر ثلث به نفع خود وصیت را تنفیذ کند و نتیجتاً زوجه فقط سهم الارث خود را به علاوه ثلث ماترک (به عنوان وصیت) می­برد و مابقی ترکه مشمول ماده 866 11  قانون مدنی می­باشد.    
ابراز وصیت نامه بعد از گواهی حصر وراثت (تاریخ:3/7/61- شماره نظریه: 3034/7)
وصیت نامه­ای که بعد از صدور گواهی انحصار وراثت ابراز و مورد قبول و تنفیذ کلیه ورثه باشد قابل ترتیب اثر است.
سؤال: پس از صدور گواهی انحصار وراثت، وصیت نامه­ای ابراز شده که مورد قبول تمام ورثه است آیا می­توان به آن ترتیب اثر داد؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
اگر وصیت نامه ابرازی مطابق ماده 279 قانون امور حسبی تنظیم شده و وفق مقررات مواد 1 و 2 آیین نامه راجع به مواد 279 و 288 قانون مذکور مصوب سال 1322 نگهداری شده باشد به عنوان وصیت نامه سری معتبر است و چنانچه واجد شرایط قانونی فوق الذکر نباشد وصیت نامه سری محسوب نمی­گردد و مطابق ماده 276 قانون امور حسبی اگر وصیت نامه به یکی از اقسام 3 گانه وصیت یعنی رسمی، خودنوشت و یا سری تنظیم نشده باشد در دادگاهها قابل پذیرش نیست مگر آنکه اشخاص ذی نفع در ترکه به صحت وصیت اقرار نمایند. رأی وحدت رویه شماره 56-13/10/51 نیز حتی تنفیذ بعضی از وراث را نسبت به سهم آنها پذیرفته است. لازم است با توجه به اینکه همه ورثه آن را قبول و تنفیذ کرده­اند به آن عمل کرد.
عدم شمول مرور زمان بر وصیت نامه تنفیذی (تاریخ:26/3/62 – شماره نظریه:1340/7)
وصیت نامه مشمول مرور زمان نمی­شود.
سؤال: در مورد یک وصیت نامه عادی که تمام ورثه آن را تنفیذ نموده­اند و بر اساس آن گواهی انحصار وراثت هم صادر شده است چند سال بعد ضمن پرونده دیگری قرار رد دعوی به لحاظ شمول مرور زمان نسبت به وصیت نامه صادر گردیده است. آیا وصیت نامه مذکور معتبر است یا نه؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
مستنبط از کلیه مقررات قانون مدنی و امور حسبی در باب وصیت آن است که وصیت نامه مشمول مرور زمان نمی­شود و وصیت نامه تنفیذ شده معتبر است و قرار رد دعوی به لحاظ مرور زمان خللی به اعتبار آن وارد نمی­آورد.
ارث زن مطلقه
آیا زن افسر متوفی که نه روز قبل از فوت شوهر خود مطلقه شده و دادگاه به استناد ماده 944 قانون مدنی او را قانوناً وارث شناخته است، استحقاق دریافت و استفاده از دو سوم حقوق بازنشستگی که به عنوان مستمری درباره وراث افسران پرداخته می­شود دارد یا خیر؟
با توجه به ماده 88[12] قانون استخدام نیروهای مسلح شاهنشاهی و ماده 944[13] قانون مدنی، موجبی ندارد که زن مورد بحث از حق دریافت مستمری محروم شود.
مالی بودن دعوی مطالبه سهم­الارث
آیا مطالبه سهم الارث (اعم از منقول و غیرمنقول) که از طرف وارثی علیه وارثی دیگر به عمل می­آید از دعاوی مالی است یا غیرمالی؟ و آیا وارثی که چنین ادعایی دارد باید به طرفیت کلیه ورثه اقامه دعوی کند یا علیه احد از آنان به ادعای اینکه کلیه ماترک در تصرف آن یک نفر می­باشد کافی است؟
اداره حقوقی پاسخ استعلام فوق را بر مبنای نظر مورخ 6/12/1354 کمیسیون مشورتی آیین دادرسی مدنی از این قرار اعلام داشته است:
1. دعوی یکی از ورثه تحت عنوان مطالبه سهم الارث خود، از منقول و غیرمنقول، از دعاوی مالی است و باید قیمت دارایی متوفی اعم از منقول و غیرمنقول در سهم خواهان معین شود، زیرا (قیمت تعیین شده) در امر صلاحیت دادگاه (که دادگاهی که به آن رجوع شده صالح به رسیدگی است یا خیر) و قابل پژوهش و فرجام بودن حکم مؤثر است.
2. اگر خواهان که یکی از ورثه بوده مدعی باشد که سهم الارث او در تصرف تمام ورثه است، باید دعوی خود را به طرفیت تمام ورثه اقامه نماید و چنانچه سهم الارث خود را در تصرف یکی از ورثه بداند فقط علیه او باید اقامه دعوی کند، اما چنانچه سایر ورثه منکر وراثت خواهان باشند و او را در ماترک ذی حق ندانند، دعوی وراثت و مطالبه سهم الارث خواهان باید علیه تمام ورثه اقامه و رسیدگی شود.
تقسیم مطالبات کارمند متوفی (تاریخ:27/10/57 – شماره نظریه: 5531/7)
مطالبات کارمند متوفی از بابت اشتباه محاسبه حقوق جزء ماترک او محسوب و طبق قانون ارث تقسیم می­شود.
سؤال: آیا می­توان تمام طلب کارمند متوفی از بابت اشتباه محاسبه حقوق را به زوجه او که تنها وراثش می­باشد پرداخت نمود؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
مطالبات مربوط به زمان حیات کارمند دولت از بابت اشتباه محاسبه حقوق داخل ترکه وی می­شود و باید پس از وضع حقوق و دیونی که به ترکه میت تعلق می­گیرد مطابق قواعد ارث بین ورثه او تقسیم شود.
خسارت ناشی از فوت مورث (تاریخ:23/1/59 – شماره نظریه: 4100/7)
خسارت فوت ناشی از حوادث رانندگی جزو ترکه محسوب و برابر قانون ارث تقسیم می­شود همچنین سرمایه بیمه عمر اگر در قرارداد بیمه ترتیب خاصی برای تقسیم آن پیش بینی نشده باشد تابع قانون ارث می­باشد.
سؤال: آیا سرمایه بیمه عمر و خسارت فوت ناشی از حوادث رانندگی مانند ترکه متوفی طبق قانون ارث بین وراث تقسیم می­شوند یا ترتیب دیگری برای تقسیم آنها وجود دارد؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
ترکه متوفی عبارت است از اموال و حقوق مالی شخص که حین فوت دارا بوده و همچنین تعهداتی که به نفع او در زمان حیاتش شده است بنابراین خسارت فوت ناشی از رانندگی جزو دارایی و ترکه متوفی خواهد بود چنانکه دیه نیز در حکم ترکه میت و اموال او می­باشد لذا تقسیم آن باید به موجب قواعد ارث صورت گیرد. اما در مورد سرمایه بیمه عمر هرگاه قرارداد به طور مطلق تنظیم شده باشد با توجه به اطلاق ماده 24 قانون بیمه چون این حق به ورثه قانونی تعلق خواهد گرفت رعایت قواعد ارث الزامی است لکن اگر در قرارداد بیمه ترتیب خاصی پیش بینی شده باشد باید وفق قرارداد عمل شود.
سهم الارث زوجه و برادر و خواهر امی (تاریخ:25/4/59 – شماره نظریه: 2352/7)
زوجه و برادر و خواهر امی (از یک مادر) از اصل ترکه ارث می­برند و مابقی به برادر ابوینی (از یک پدر) می­رسد.
سؤال: شخصی فوت کرده یک همسر دایم، یک برادر ابوینی و یک خواهر و یک برادر امی از او باقی مانده­اند سهم هریک از ماترک متوفی چیست؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
با توجه به مواد 923 و 927 قانون مدنی، از ماترک متوفی پس از وضع دیون و هزینه کفن و دفن و غیره یک چهارم از اموال منقول و قیمت اعیان (ساختمان و آنچه از آن دیده می­شود) غیرمنقول سهم زوجه و یک سوم سهم برادر و خواهر امی است که به تساوی بین آنان تقسیم می­شود. مابقی ماترک سهم برادر ابوینی (از یک پدر) است. بدیهی است در صورتی که متوفی ایرانی غیرشیعه و یا از سایر مذاهب شناخته شده باشد تابع مقررات احوال شخصیه[14] مذهب خود خواهد بود.
استملاک اتباع خارجه به وسیله ارث (تاریخ:29/11/59 – شماره نظریه: 6059/7)
ملکی که به عنوان ارث به تبعه خارجه منتقل می­شود به ترتیب مقرر در بند ح ماده یک آیین نامه استملاک اتباع خارجه فروخته و وجه آن به مالک پرداخت می­شود.
سؤال: شخصی فوت شده و ماترک او به فرزندش که از اتباع شوروی و مقیم کشور شوروی است منتقل شده، آیا باید سند مالکیت به نام او صادر شود یا خیر؟
 
 
نظر مشورتی اداره حقوقی
بنابر مدلول ماده 961 قانون مدنی و بند ح ماده 1 آیین نامه استملاک اتباع خارجه مصوب 10/5/1328 و بنا بر مقررات ارث قانون مدنی، مال غیرمنقول به شخص مورد سؤال انتقال قهری پیدا می­کند و به ترتیب مقرر در بند ح ماده 1 آیین نامه مذکور اجبارا به فروش رسانیده شد، و وجه آن به مالک پرداخت می­شود. بنابراین مجال و موردی برای ثبت ملک در دفتر املاک به نام تبعه شوروی پیش نمی­آید و پس از فروش ملک به خریدار تبعه ایران، به نام او در دفتر املاک ثبت می­گردد.
مسؤولیت ورثه در قبال دین متوفی (تاریخ:16/1/61 – شماره نظریه: 206/7)
مسؤولیت ورثه در مورد ادای دیون متوفی به نسبت سهم الارث آنان می­باشد.
سؤال: هرگاه متعهد یا ظهرنویس سفته­ای فوت نماید و دعوی به طرفیت ورثه متوفی و آن که زنده است اقامه شود مسؤولیت ورثه به چه کیفیت است؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
طبق مواد 868 و 896 قانون مدنی با فوت متعهد یا ظهرنویس سفته، دین ناشی از آن با وصف تضامنی به ماترک متوفی تعلق می­گیرد و وراث به اعتبار اینکه قائم مقام قانونی متوفی در ماترک مزبور هستند چنانچه ترکه را قبول نمایند طبق ماده 248 قانون امور حسبی هرکدام از آنان مسؤول ادای تمام دیون مورث به نسبت سهم خود خواهند بود مگر اینکه ثابت کنند دین زاید بر ترکه است یا اینکه تمام ترکه یا قسمتی از آن بعد از فوت مورث بدون تقصیر آنها تلف شده و باقی مانده ماترک برای پرداخت دیون کافی نیست که در این صورت نسبت به زاید از ترکه مسؤول نخواهند بود.
تقدم و تأخر فوت (تاریخ:1/6/61 – شماره نظریه: 3086/7)
هرگاه چند نفر که از یکدیگر ارث می­برند در ضمن یک حادثه رانندگی فوت شوند و تقدم و تأخر فوت آنها معلوم نباشد از یکدیگر ارث نمی­برند.
سؤال: زن و شوهری در اثر سانحه تصادف رانندگی فوت می­نمایند و تاریخ فوت و تقدم و تأخر آنها معلوم نیست. آیا از هم ارث می­برند یا نه؟
نظر مشورتی اداره حقوقی
طبق نص ماده 873 قانون مدنی اگر تاریخ فوت اشخاصی که از یکدیگر ارث می­برند مجهول بوده و تقدم و تأخر هیچ یک معلوم نباشد اشخاص مزبور از یکدیگر ارث نمی­برند مگر آنکه موت به سبب غرق یا هدم واقع شود که در این صورت از یکدیگر ارث می­برند و در مورد سؤال چون فوت به سبب حادثه رانندگی و تصادف بوده و تقدم و تأخر فوت اشخاص معلوم نیست لذا از یکدیگر ارث نمی­برند.
 
اختلاف در زوجیت
اگر کسی به ادعای زوجیت متوفی سهم الارث خود را از ماترک مطالبه کند و ورثه دفاعا اظهار کنند مشارالیها قبل از فوت شوهرش مطلقه شده و وارث شناخته نمی­شود آیا امر اختلاف در اصل طلاق محسوب و رسیدگی به آن در صلاحیت محکمه شرع است؟
نظر یه کمیسیون مشورتی آیین دادرسی مدنی
چنانچه بین ورثه متوفی و کسی که به ادعای زوجیت با متوفی مطالبه سهم الارث می­نماید اختلاف شود و ورثه متوفی مطلقه بودن مدعی زوجیت را حین الفوت مورث ادعا نمایند این اختلاف مربوط به اصل طلاق و رسیدگی به این امر در صلاحیت دادگاه شرع است.
تقسیم ماترک
اگر خواسته مطالبه سهم الارث باشد آیا دادگاه می­تواند آن را دو دعوی یعنی تقسیم ماترک و مطالبه سهم الارث تلقی نموده در خصوص درخواست تقسیم یک صد ریال و در خصوص سهم الارث به مأخذی که خواسته تقویم می­شود خواهان را مکلف به الصاق و ابطال تمبر در برگ دادخواست تقدیمی نماید؟
نظر کمیسیون مشورتی آیین دادرسی مدنی
درخواست تقسیم ماترک امری غیرمالی و مطالبه سهم الارث مالی است و این دو مورد با یکدیگر تفاوت دارند و اگر خواسته دعوی مطالبه سهم الارث باشد رسیدگی به دعوی مزبور مستلزم تعیین میزان ترکه و سهم خواهان بوده و تمبر دادخواست به مأخذ بهای خواسته که به عنوان سهم الارث عین گردیده باید الصاق شود و دیگر الصاق تمبر به مأخذ غیرمالی ضرورت ندارد.
اموال متوفای بلاوارث
با توجه به ماده 335 قانون امور حسبی و ماده 6 قانون تصدیق انحصار وراثت مصوب 26 مهرماه 1309 پس از گذشت چند سال املاک و اموال متوفای بلاوارث متعلق به دولت خواهد بود؟
با در نظر گرفتن مواد [15]334 و 335 [16]قانون امور حسبی و ماده 6[17] قانون تصدیق انحصار وراثت با توجه به نظر کمیسیون مشورتی حقوق مدنی اداره حقوقی چون طبق مواد 334 و 335 قانون امور حسبی باقی مانده ترکه متوفی از منقول و غیرمنقول در صورتی که از تاریخ تحریر ترکه ظرف ده سال وارثی پیدا نشود به دولت تعلق خواهد گرفت، بنابراین ماده 6 قانون تصدیق انحصار وراثت مصوب 1309 با مواد مزبوره از قانون امور حسبی غیرقابل جمع است و با توجه به اینکه موضوع ماده 6 قانون مذکور با مواد مزبور در قانون امور حسبی یکی است ماده 6 قانون تصدیق انحصار وراثت ضمنا نسخ شده محسوب می­شود.
استملاک اتباع بیگانه
به استناد ماده 2 آیین نامه اجرایی تصویب نامه هیأت وزیران در مورد استملاک اتباع بیگانه در ایران دو برادر از اتباع بیگانه با موافقت شورای امنیت استانداری خراسان و رعایت مقررات مربوط یک قطعه زمین در شهر مشهد به منظور احداث ساختمان هتل و منزل مسکونی خریداری و کلیه تشریفات قانونی درباره آنها اجرا گردیده است.
اینک طبق اعلام استانداری مرکزی دو نفر مذکور در فوق تقاضای انتقال و خرید دو قطعه زمین دیگر را جهت سکونت در تهران نموده­اند با توجه به اینکه مقررات و آیین­نامه­های مربوط به استملاک اتباع بیگانه در این مورد صراحتی ندارد، آیا با درخواست آنان نسبت به انتقال و خرید اراضی مزبور نیز می­تواند موافقت نمود یا خیر؟
در مورد سؤال فوق کمیسیون مشورتی حقوق بین الملل چنین نظر داده است:
همان طور که ماده 5 آیین نامه اجرایی تصویب نامه قانونی 13/7/42 صراحت داشته در صورتی که متقاضی بیش از یک محل سکونت در ایران درخواست نماید و وضع او هم به نظر کمیسیون مناسب با این درخواست باشد کمیسیون می­تواند با درخواست وی موافقت نماید گرچه آیین نامه مزبور لغو و به جای آن آیین نامه مورخ 5/5/45 تصویب گردیده ولی با توجه به اینکه در آیین نامه اخیر نسبت به این موضوع تکلیفی تعیین نشده بلکه از نظر کیفیت تشکیل کمیسیون و سایر شرایط به طور کلی تغییراتی داده شده است و نظر به اینکه در ماده 961 قانون مدنی تصریح گردیده (جز در موارد ذیل اتباع خارجه از حقوق مدنی متمتع خواهند بود…) و حق سکنی و محل کسب و پیشه از جمله حقوقی نیست که از اتباع خارجه سلب و یا صرفا از نقطه نظر جامعه ایرانی ایجاد شده باشد و تحدید مسکن اتباع خارجی به یک محل محتاج نص است و نص خاصی در این مورد وجود ندارد. بنابراین حق داشتن مسکن متعدد موافق اصول قانونی مدنی برای اتباع خارجه اصولا بلااشکال است و همانطور که آیین نامه مورد بحث بالصراحه این امر را شناخته شناسایی چنین حقی براساس اصولی که اشاره شد کماکان بلااشکال است و تشخیص مورد بستگی به نظر کمیسیون صالح و تصویب هیأت وزیران دارد.
 


توارث در فوت همزمان
·    مردی به علت عدم رعایت مقررات در ساخت و ساز ساختمان و منهدم شدن آن، موجب فوت همسر و سه فرزند خود می­شود. سبق و لحوق فوت آنان معلوم نیست، کیفیت تقسیم ارث و سهم الارث آنان از دیه چگونه است؟
نظر کمیسیون: نشست قضائی (5) مدنی: با توجه به ماده 873 قانون مدنی، چون در موارد غرق و هدم، اشخاصی که فوت شده­اند از یکدیگر ارث می­برند و نظر به اینکه با توجه به ماده 880 قانون مدنی، صرفا قتل عمد از موانع ارث می­باشد، بنابراین دیه و ماترک بر طبق قواعد ارث و با رعایت ماده 873 قانون مدنی، تقسیم خواهد شد.                                                                                                                        
·    اگر در اثر تصادف عده ای که از یکدیگر ارث می­برند در اثر حادثه همزمان فوت نمایند که تقدم و تأخر فوت آنان مشخص نباشد آیا از همدیگر ارث می­برند یا خیر؟ در ماده 873 قانون مدنی آمده کسانی که فوت آنها به سبب هدم باشد از یکدیگر ارث می­برند، آیا کلمه هدم در این مورد قابل تسری است یا خیر؟
نظر اکثریت:با توجه به نظریه حضرت امام (ره) در تحریر الوسیله و عده ای دیگر از فقهای متأخر و حقوقدانان، کلمه «هدم» قابل تسری به تصادفات نیز می­گردد.
·    نحوه توارث فیمابین اشخاصی که در حوادثی نظیر رانندگی به غیر از هدم و غرق فوت می­شوند و زمان فوت و تقدم و تأخر آن (لحظه فوت هیچکدام) معلوم نیست، چگونه خواهد بود؟
نظر کمیسیون: نشست قضائی (5) مدنی: مرگ دسته جمعی در حوادث رانندگی و سقوط هواپیما و انهدام کشتی به لحاظ داشتن وجوه مشترک اینگونه حوادث و این که اثبات تقدم و تأخر فوت هریک از فوت شدگان امکان پذیر نیست، در حکم هدم است و قانونگذار نیز تأکید بر هدم بنا نداشته تا قائل به تفسیر محدود و مضیق شویم، به نظر می­رسد در جامعه کنونی، افراد به لحاظ اشتغالات گوناگون ناگزیرند اگر چه موقت، اوقاتی را در اینگونه وسایط نقلیه سپری نمایند و به تعبیری این وسایل، محل سکنای مشترک موقتی آنان محسوب می­شود.
بنابراین چنانچه هواپیما یا اتومبیل یا کشتی در اثر عوامل مختلف دچار سانحه شوند که این سانحه منجر به فوت جمعی افراد گردد، آنان در صورت خویشاوندی (با توجه به قواعد ارث) از همدیگر ارث می­برند.
تعیین سهم الارث زوجه بدون فرزند
·    اگر شخصی زنهای متعددی داشته باشد و از یک زن صاحب اولاد نشده و از بقیه زنها صاحب اولاد شده باشد و زنانی که صاحب فرزند شده­اند درگذشته باشند و زنی که صاحب فرزند نشده است، در قید حیات باشد و بعد از مدتی زوج فوت نماید، در این صورت آیا زوجه یک چهارم از ترکه زوج را می­برد یا یک هشتم آن را؟
اتفاق آرا:مستفاد از ماده 913 قانون مدنی که مقرر نموده است: زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد یک چهارم ترکه و اگر میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد یک هشتم ترکه را می­برد. داشتن اولاد متوجه میت است نه وارث و فرقی نمی­کند که احد از زوجات فرزند داشته باشد یا نداشته باشد.
تقدم حق استیفای مهریه نسبت به سایر دیون
·    شخصی فوت کرده و ترکه او تحریر شده است. همسر متوفی مهریه خود را از طریق اجرای ثبت به اجرا گذاشته و کلیه ماترک را در قبال طلب خود توقیف می­کند. شخص دیگری که از متوفی طلبکار بوده به استناد دو فقره چک از دادگاه حکم به نفع خود گرفته است. نحوه عمل برای احقاق حق محکوم له و تقسیم ماترک بین بستانکاران به نسبت طلب و با در نظر گرفتن رجحان مهریه همسر متوفی چگونه است؟
نظر اکثریت:نظر به اینکه مهریه، جزء دیون عندالمطالبه است و حق تقدم برای همسر متوفی وجود دارد، لذا مهریه زن به نرخ روز محاسبه و به او پرداخت می­شود. اگر مهریه زن پرداخت شد چنانچه از ماترک چیزی باقی ماند، به سایر بستانکاران پرداخت می­شود و اگر کل ماترک در قبال مهریه توقیف شده باشد سایر بستانکاران نمی­توانند از ماترک، استیفای حق نمایند.
 
 
 
محاسبه مهریه زوجه به نرخ روز بر حسب سال فوت زوج
·    آقای الف با خانم ب ازدواج کرده­اند و سال وقوع عقد 1364 هجری شمسی بوده است. زوجه در سال 78 فوت شده و والدین وی به عنوان بعضی از ورثه سهم الارث خویش را از مهریه زوجه به نرخ روز خواستار شده­اند:  اولا؛ با توجه به ماده 1082 قانون مدنی و قانون الحاق یک تبصره به ماده مذکور، مصوب 76، که بیشتر در خصوص مطالبه مهریه از ناحیه زوجه ملاک می­باشد و رویه قضایی حاکم، آیا طرح دعوی به نحو مذکور صحیح است و باید بر اساس شاخص قیمتها حکم صادر نمود؟ ثانیا؛ بر فرض صحت دعوی به نحو مذکور تاریخ محاسبه مهریه بر اساس شاخص قیمتها، چه تاریخی است، توجه شود که طبق ماده 3 آیین نامه اجرایی قانون موصوف تصریح شده: «در مواردی که مهریه زوجه باید از ترکه زوج متوفی پرداخت شود، تاریخ فوت مبنای محاسبه مهریه خواهد بود.» با عنایت به این مطلب که حق ورثه بر ترکه من جمله مهریه از تاریخ فوت ثابت می­شود برای تعیین اضافه ارزش مبلغ مورد خواسته، ملاک از تاریخ وقوع نکاح تا تاریخ مطالبه است یا از تاریخ استقرار طلب (سال فوت) تا زمان مطالبه، به تعبیر دیگر بایستی بر اساس فرمول پیشنهادی بانک مرکزی در آیین نامه اجرایی و تبصره الحاقی به ماده 1082 قانون مدنی، طلب والدین به نرخ روز محاسبه گردد یا بر اساس شرایط مندرج در ماده 522 قانون آیین دادرسی مدنی؟
نظر کمیسیون: نشست قضائی (8) جزایی: در خصوص سؤال مطروحه حسب مقررات ماده 1082 قانون مدنی به مجرد عقد، زن مالک مهر می­شود و با توجه به شرط عندالمطالبه هر وقت می­خواسته می­توانسته آن را مطالبه نماید و به موجب تبصره الحاقی به ماده مذکور (الحاقی 29/4/76) چنانجه مهریه وجه رایج باشد با عنایت به تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می­گردد، محاسبه و پرداخت خواهد شد، مگر این که زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشد؛ لذا بنا به مقررات ماده 1082 قانون مدنی و تبصره الحاقی، مهریه و تمام وجوهی که به آن تعلق می­گیرد، حق قانونی زوجه می­باشد و بعد از فوت زوجه طبق قانون ارث، به ورثه متوفیه تعلق می­گیرد و هر یک از ورثه از جمله پدر و مادر زوجه می­توانند قدرالسهم خود را از مهریه زوجه که جزء ترکه مشارالیها محسوب می­شود در حدود مقررات ماده 1082 و تبصره الحاقی آن و سایر قوانین ذی ربط مطالبه نمایند. ثانیا تاریخ محاسبه مهریه بر اساس شاخص قیمتها برای تعیین اضافه ارزش مبلغ مورد خواسته از تاریخ وقوع نکاح تا تاریخ مطالبه است نه تاریخ فوت تا زمان مطالبه؛ زیرا ماده 3 آیین نامه اجرایی مذکور در متن سؤال که مقرر داشته: «در مواردی که مهریه زوجه باید از ترکه زوج متوفی پرداخت شود تاریخ فوت مبنای محاسبه مهریه خواهد بود» و همان طور که از ماده 3 مرقوم مستفاد است، ناظر به موردی است که زوج فوت کرده و مهریه زوجه که از دیون زوج است باید از ترکه وی پرداخت شود که باید از تاریخ فوت زوج محاسبه شود و در مورد فوت زوجه، مقررات ماده 3 مرقوم قابل تجری نیست؛ زیرا زوجه وجه مهریه را از زوج طلبکار بوده و با فوت زوجه ورثه او می­توانند طبق مقررات مارالذکر قدرالسهم خود را از مهریه وی که جزء ترکه مشارالیها است استیفای حق نمایند.
صدور اجرائیه علیه وراث محکوم علیه
·    فردی که خوانده دعوی بوده و محکومیت مالی قطعی دارد فوت می­نماید، محکوم له به لحاظ فوت محکوم علیه تقاضای صدور اجرائیه علیه وراث حین الفوت محکوم علیه می­نماید. چنانچه از ماترک چیزی به وراث محکوم علیه متوفی نرسیده باشد و مالی را از مورث خویش به عنوان ارثیه دریافت ننموده باشند آیا می­توان علیه آنان اجرائیه صادر نمود و یا چنانچه محکوم له تقاضای بازداشت وراث محکوم علیه را نماید می­توان آنان را بازداشت کرد؟
نظر کمیسیون: نشست قضایی (8) جزایی: در مورد سؤال مطروحه چنانچه ورثه ترکه را بر طبق قانون رد کرده باشند یا اصولا متوفی حین الفوت ماترکی نداشته و مالی از وی به عنوان ارثیه به ورثه نرسیده باشد، ورثه در قبال طلبکاران متوفی مسئولیتی ندارند و محکوم به نمی­تواند علیه ورثه اجرائیه صادر یا تقاضای بازداشت وراث را بنماید، اما چنانچه ورثه بر طبق مقررات ماده 242 قانون امور حسبی، ترکه را قبول کرده باشند، مطابق ماده 248 قانون امور حسبی هر یک مسئول ادای تمام دیون به نسبت سهم خود خواهند بود مگر این که ثابت کنند دیون زاید بر ترکه بوده یا ثابت کنند که پس از فوت متوفی ترکه بدون تقصیر آنها تلف شده و باقیمانده ترکه برای پرداخت دیون کافی نیست که در این صورت نسبت به زاید از ترکه مسؤول نخواهند بود.
حال شدن دیون مؤجل متوفی
·    می­دانیم که دیون مؤجل متوفی به فوت او حال می­شود. حال اگر مبنای دین، سفته یا چک باشد و صادرکننده فوت کند، آیا به تبعیت از اصل کلی قانون امور حسبی، دین حال می­شود یا باید تا سررسید بماند و در آن موقع پرداخت شود، یعنی آیا بین اسناد تجاری و دیونی که در قانون ذکر شده تفاوتی هست یا خیر؟
نظر اکثریت:تفاوتی بین سایر دیون با دیون ناشی از اسناد تجاری نیست؛ چون هدف قانونگذار امور حسبی این بوده که ورثه تا دیون را تأدیه نکرده­اند نتوانند ماترک را تقسیم کنند و این هم به نفع ورثه است و هم به نفع داینین، ضمنا در قانون امور حسبی هم آمده پس از پرداخت دیون متوفی، ترکه قابل تقسیم است و اصل بر این است که دیون حال می­شود و تفاوتی بین اسناد تجاری و غیر آن نیست. مشابه این امر در مورد ورشکسته نیز هست که بعد از صدور حکم ورشکستگی کلیه دیون ورشکسته حال می­شود و تفاوتی در مبنای دین وجود ندارد.
کیفیت صدور گواهی انحصار وراثت با وجود یک فرزند خوانده
·        فردی به لحاظ نداشتن فرزند، دختری را به فرزند خواندگی پذیرفته و برای وی به نام خود و همسرش به عنوان والدین اقدام به اخذ شناسنامه می­نماید. بعد از دو سال صاحب دختری می­گردد و سی و پنج سال بعد فوت می­نماید. دختر اول که فرزند خوانده وی می­باشد در سال 1377 مبادرت به اخذ گواهی انحصار وراثت می­نماید و متعاقبا درخواست تقسیم سهم الارث می­نماید. آیا دختر دوم که فرزند اصلی می­باشد باید تقاضای اصلاح گواهی انحصار وراثت نماید یا اینکه همسر متوفی و مادر دختر دوم که فرزند اصلی است تقاضای نفی ولد نماید؟
نظر کمیسیون: نشست قضایی (5) مدنی: فرزند واقعی متوفی می­تواند به گواهی انحصار وراثت صادره اعتراض نماید که این دعوا باید به طرفیت فرزندخوانده و سایر ورثه اقامه شود و خواهان ضمن اعتراض به گواهی حصر وراثت دعوای نفی نسب مطرح نماید. همسر متوفی نیز می­تواند به گواهی حصر وراثت اعتراض و نفی نسب و نفی ولادت فرزند خوانده را از بطن خود مطرح نماید. دادگاه ذی صلاح (با توجه به دعوی نسب دادگاه خانواده) پس از احراز عدم انتساب فرزند خوانده به متوفی و صدور حکم به رد نسب، گواهی انحصار وراثت سابق الصدور را الغا و حکم به وراثت فرزند واقعی و عیال دایمی متوفی صادر خواهد نمود.
 


فهرست منابع:
1- بروشور حقوق شهروندی، با عنوان ارث- معاونت آموزش قوه قضائیه
2- بروشور حقوق شهروندی، با عنوان انحصار وراثت- معاونت آموزش قوه قضائیه
3- رویه قضایی ایران در ارتباط با دادگاه تجدیدنظر استان (حقوقی) جلد سوم کد 51
4- مجموعه نشستهای قضایی (7): (مسایل قانون مدنی (1) )
5- (نشریه مأوی –اردیبهشت ماه 1389)
6- www.magiran.com–  محبوبه حسین زاده
7- حقوق مالی زن، مقایسه تطبیقی در حقوق اسلام، ایران و کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، فاطمه فهیمی
8- بروشور حقوق شهروندی، با عنوان مهریه و وراثت در نکاح موقت- معاونت آموزش قوه قضائیه 142
 

 
 
 
 
 
 

تهیه و تنظیم مطالب:
صغری ابراهیمی

(اگر شخصى وصیت کند و قرض داشته باشد، اول باید از مال متوفى قرضش اخراج شود. بعد ما بقى بین وراث تقسیم شود) [1]
2(صلحآن است که انسان با دیگرى در امرى که مورد اختلافاست یا امکان دارد مورد اختلاف و نزاع واقع شود سازش کند که مقدارى از مالیا منفعت یا حقّ خود را به دیگرى واگذار نماید، یا از طلب یا حقّ خودبگذرد که او هم در عوض مقدارى از مال یا منافع خود را به او واگذار نماید،یا از طلب یا حقّ خود بگذرد و این را «صلح معوّض» مى نامند و اگر اینواگذارى بدون عوض باشد «صلح غیرمعوّض» نام دارد و هر دو صحیح است.)   
3 . ماده 360قانون امور حسبی: در صورتی که وراث متوفی با سایر اشخاص ذی­نفع بخواهند اقدام به انحصار ورثه نمایند درخواست نامه کتبی مشتمل بر نام و مشخصات درخواست کننده و متوفی و ورثه و اقامتگاه آنها و نسبت بین متوفی و وارث تنظیم نموده به دادگاه تسلیم می­نمایند.
 
4. ماده 361 قانون امور حسبی: دادگاه بخش، درخواست نامبرده را سه دفعه پی در پی ماهی یک مرتبه آگهی می­نماید.
تبصره: در نقاطی که روزنامه دایر نیست دادگاه می­تواند به جای َآگهی در روزنامه محلی به تعداد لازم به هزینه متقاضی گواهی حصر وراثت آگهی تهیه نموده و در معابر الصاق نماید تاریخ الصاق آگهی­ها که باید در یک روز به عمل آید به وسیله صورت جلسه که مأمورین ابلاغ نسبت به این موضوع تهیه می­نمایند رعایت خواهد گردید.
 
5. ماده 364 قانون امور حسبی: در صورتی که بهای ترکه بیش از پنجاه هزار ریال نباشد انتشار َآگهی مذکور در ماده 361 به عمل خواهد آمد و دادگاه به ادله و اسناد و اظهارات گواه­های درخواست کننده رسیدگی کرده و درخواست انحصار ورثه را به حسب اقتضای دلایل قبول یا رد    می­نماید.
 
6. ماده 825  قانون مدنی: وصیت بر دو قسم است: تملیکی و عهدی
 
7. ماده 826  قانون مدنی: وصیت تملیکی عبارت است از اینکه کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجاناً تملیک کند. وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مأمور می­نماید.
8. ماده 837 قانون مدنی: اگر کسی به موجب وصیت یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست .
9. ماده 843 قانون مدنی: وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست مگر با اجازه وراث و اگر بعضی از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم او نافذ است .
10. ماده 949 قانون مدنی: در صورت نبودن هیچ وارث دیگری به غیر از زوج یا زوجه شوهر تمام ترکه زن متوفای خود را می­برد لیکن زن فقط نصیب خود را و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 خواهد بود.
11. ماده 866 قانون مدنی: کمیسیون مشورتی حقوق مدنی در تاریخ 5/7/1351 چنین اظهار نظر کرده است:
«بر طبق ماده 825 قانون مدنی وصیت تملیکی آن است که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجانا تملیک کند و چون سند رسمی شماره 772-29/2/1317 منطبق با این تعریف است وصیت نامه محسوب می­شود لذا بر طبق مادتین 837 و 843 قانون مدنی وصیت به زیاده بر ثلث ترکه بدون اجازه ورثه نافذ نیست ولی چنانچه وراثی نباشد به موجب ماده 949 قانون مزبور زوجه فقط نصیب خود را می­برد و بقیه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث است. »
 
 
 
 
12. ماده 88: وراثی که حق دریافت مستمری دارند به قرار ذیل می­باشند: الف) عیال (زوجه) تا زمانی که شوهر نکرده باشد……..
 
13. ماده 944: اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث می­برد اگر چه طلاق باین باشد مشروط بر اینکه زن شوهر نکرده باشد.
 
14. (یا احوال‌ شخصى‌، اصطلاح‌ حقوقى‌ به‌ معنى‌ مجموع‌ اوصاف‌ وخصوصیاتى‌ که‌ وضع‌ و هویت‌ شخص‌ و حقوق‌ و تکالیف‌ او را در خانواده‌ و اجتماع‌معین‌ مى‌کند).
  15- ماده 334قانون امور حسبی : مدیر ترکه پس از تحریر ترکه دیون و واجبات مالی متوفی را ادا کرده مورد وصیت را در صورتی که وصیت شده باشد خارج و باقیمانده ترکه از اموال منقول و غیرمنقول و وجه نقد که در تصرف دولت یا بنگاههای بازرگانی و صرافی و غیره یا اشخاصی است به دادستان تسلیم می­کند که به ترتیب مقرر در آیین نامه وزارت دادگستری نگاهداری نماید.
 
16- ماده335 قانون امور حسبی : اگر از تاریخ تحریر ترکه تا ده سال وارث متوفی معلوم شود ترکه به او داده می­شود و پس از گذشتن مدت نامبرده باقی مانده ترکه به خزانه دولت تسلیم می­شود و ادعای حقی نسبت به ترکه از کسی به هر عنوان که باشد پذیرفته نیست.
 
17- ماده6. اگر اموال منقول و غیرمنقول و وجه نقد و بیست سال نسبت به مال غیر منقول از تاریخ فوت مالک کسی به عنوان وراثت ادعا ننماید دیگر ادعایی پذیرفته نخواهد شد و اموال مزبور متعلق به دولت است که به مصرف مؤسسات خیریه برساند.
منبع:
دادگستری قم
http://www.dadgostariqom.ir/SubjectView/tabid/145/Code/66/Default.aspx

 

برچسب ها:,

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما