Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

زن، حقوق و تکالیف با تکیه بر سه مقوله‌ی مساوات، عدالت واحسان (بخش نخست)

 

 

 

نویسنده: دکتر محمود ویسی*
مترجم: یاسین عبدی

گفتار یکم
* عدالت، مساوات و احسان
امام راغب اصفهانی در تعریف کلمه (عدل) می‌فرماید: العدالة و المعادلة الفاظی هستند که معنی مساوات را می‌رسانند. عدالت نیز به معنی تقسیم چیزی به طور مساوی است بر این اساس نیز در روایت آمده که: «با عدل آسمانها و زمین به پا داشته شده و استقرار یافته است» که این عبارت نیز اشاره به این دارد که اگر رکنی از ارکان چهارگانه در این جهان، یکی بر دیگری فزونی یا کاستی می‌یافت نظم جهان مختل می‌شد.


راغب اصفهانی همچنین در مورد مساوات در بیان کلمه «سواء» می‌گوید: مساوات برابری در ذرع و وزن و پیمانه است مثلاً گفته می‌شود این لباس مساوی با آن لباس است. یا گفته می‌شود این درهم مساوی با آن درهم است. اما گاهی برابری از لحاظ کیفیت نیز سنجیده می‌شود مثلاً گفته می‌شود این سیاهی مساوی با آن سیاهی است.[1] از این سخن هویداست که عدالت معنی مساوات را هم دارد و مساوات جزیی اساسی از عدالت است که قانون حکیمانه پروردگار نیز آنرا تأیید نموده است و مساوات را به عنوان اصلی برای بیشتر احکام دینی مربوط به زن ومرد قرار داده است. و نیز قانون خداوند تفاوتهای بیولوژیکی موجود میان زن ومرد را مانع مساوات نمی‌داند هر چند که این تفاوتها دارای اثری ذاتی و بنیانی بر این مسئله نیست و مانعی برای عدالت که مفهومی بیشتر و گسترده‌تر از مفهوم مساوات را داراست نمی‌باشد. حال به بیان چند مثال پیرامون جایگاه مساوات می‌پردازیم:
 

 

 

الف) همانا قرآن کریم بیان نموده که زن ومرد از یک ماده و یک نفس واحده خلقت و آفرینش یافته‌اند و به استناد صحیحترین تفسیرها حوا نیز از همان ماده‌ای آفریده شده که ابتدا آدم از آن خلقت یافته بود.
بنابراین حوا آفریده شده از دنده‌ی آدم یا هیچ جزیی از اجزاء او نمی‌باشد. « یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده وخلق منها زوجها/ ای مردمان تقوای پروردگارتان راپیشه کنید آنکه شما را از یک انسان بیافرید وسپس همسرش را از جنس او آفرید/سوره نساء-1»

امام فخر رازی از ابی مسلم نقل کرده است که معنی تعبیر‹‹خلق منها زوجها›› این است که خداوند حوا را نیز از جنس آدم آفرید وبه همین خاطر حوا نیز شبیه آدم است. و اصل انسان زوجی است که هر دو آفریده شده از جنس وماده واحدی هستند وآیه‌ی کریمه فوق هم می‌فرماید: «هر کدام از انسانها ازماده واحدی آفریده شده و جنس او را انسان قرار داده یعنی جنس او را انسانی قرار داده که در انسانیت با او (آدم) برابری می‌کند. امام فخر رازی این تأویل را از میان سایر تأویلات پس از بررسی ادله‌ی عقلی و لغوی و مقایسه آن با سایر آیات قرآن ترجیح می‌دهد.[2]

دکتر وهبة الزحیلی در تفسیر خود می‌گوید: «اصل خلقت از جنس و ماده‌ای واحد بوده و بیشتر علما نیز بر این باورند که آن نفس واحده آدم است و حوا نیز از دنده‌ی چپ آدم آفریده شده در حالی که آدم در خواب بود و زمانی که بیدار شد و حوا را در کنار خود یافت تعجب کرد و این سخن را به دلیل روایت شیخین امامان بخاری و مسلم گفته‌اند: استوصوا بالنساء خیراً فإن المرأه خلقت من ضلع/ در مورد زنان شما را به خیر و نیکی سفارش می‌کنم زیرا که آنها از دنده‌ی مردان آفریده شده‌اند.[3]
ابومسلم اصفهانی و برخی دیگر از علما بر این باورند که مراد از اینکه خداوند از جنس آدم همسرش حوا را آفریده این است که هر دو از جنس واحدی هستند بنابراین چه فایده‌ای در آفرینش حوا از دنده‌ی آدم وجود دارد چرا که خداوند متعال قادر است که حوا را نیز مانند آدم بیافریند و به این آیه از قرآن کریم استدلال کرده‌اند: ‹‹ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا.. . و یکی از نشانه‌های قدرت خداوند این است که از جنس خودتان همسرانی را برای شما آفرید.. .[4] در اینجا «من انفسکم» به معنی از جنس شما می‌باشد. همانند آیه‌ی 2سوره جمعه که می‌فرماید: ‹‹وهو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم… خدا کسی است که از میان بی‌سوادان پیامبری را برانگیخته است» جای تعجب است که حدیث فوق را به این شکل تفسیر کرده‌اند در حالی که حدیث در مقام ارشاد و امر به معروف در مورد زنان و پرهیز از اعمال خشونت در رابطه با آنهاست زیرا که استمرار زن بر سرشت زنانه و ویژگیهایی که در طبیعت زنانه وجود دارد امری است مطلوب و زیبایی و کمال زن نهفته در این خصایص می‌باشد بنابر این هر گاه زن این خصلت را از دست دهد و صفات مردانه پیدا کند نمی‌تواند وظیفه‌اش را انجام بدهد همچنان که اگر دنده راست باشد قادر به ادامه‌ی نقش خود نمی‌باشد و این خود هدف است اما معنی حدیث همانند آیه قرآن است که می‌فرماید: «خلق الانسان من عجل/ انسان از شتاب آفریده شده است. انبیا؛37» و این عبارت مجاز است و مجاز هم شیوه‌ای پسندیده و نیکو در کلام و لغت عرب می‌باشد.
زیرا هدف پیامبر بیان ابعاد بیولوژی و مسایل زیست‌شناسانه نبوده بلکه وصیت و سفارش به مردان در رابطه با زنان بوده است. اندیشمندان معاصر از جمله شیخ محمد رشید رضا، شیخ محمد عبده، استاد طاهر بن عاشور و استاد شهید سید قطب (رحمهم الله) هم بر این باورند. امام شهید سید قطب در تفسیر خود اینگونه دلیل می‌آورد: نصی را که ما در اینجا داریم و هم چنین نصوصی همانند آن در قرآن کریم در مورد این موضوع غیبی هیچگونه سخنی نمی‌گویند و تمام روایاتی هم که در زمینه‌ی آفرینش زن از دنده‌ی مرد آمده همگی آمیخته به اسرائیلیات است و نمی‌توانیم به آنها اعتماد کنیم و شاید تشابه لفظی که میان نصوص تورات و متن این حدیث هست اغلب مفسرین را وادار به پذیرش این مسئله (خلقت حوا از دنده‌ی آدم )کرده است و علمای یهودی که بعدها اسلام آورده‌اند نقش بسزایی در انتشار و تثبیت این تأویلات داشته‌اند.

ب) قرآن کریم این مسئله را که زن (حوا) آدم را برای ارتکاب گناه(خوردن از درخت ممنوعه) فریب داده است نفی نموده و این در حالی است که نفی قرآن در تناقض با چیزهایی است که در کتابهای تحریف شده یهود و نصاری آمده است و به این ترتیب قرآن زن و مرد را در خوب بودن و شاسیتگی داشتن و اینکه هیچکدام از آنها به تنهایی منبع شرارت و رذالت نیستند مساوی قرار داده و این تساوی نیز به گونه‌ای می‌باشد که هر دو شایستگی مورد خطاب واقع شدن خداوند را دارا هستند «ولاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظالمین/ و به این در خت نزدیک نشوید اگر چنین کردید از زمره‌ی ستمکاران خوهید شد»[5] و نیز تساوی در تأثیرپذیری از شیطان ‹‹فدلهما بغرور… آرام آرام آن دو را با مکر وفریب به سوی آن درخت کشاند» یا تساوی هر دو در ارتکاب فعل خوردن از میوه‌ی درخت ممنوعه ‹‹فلما ذاقا الشجرة / هنگامی‌که از آن درخت خوردند» و نیز تساوی در نتیجه عمل «بدت لهما سوآتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة /عورتهای خویش را بدیدند و برای پوشاندن شرمگاههای خود شروع به جمع‌آوری برگ درختان کردند» و مساوی بودن و همانندی آنها در ندای الهی و مورد توبیخ قرار گرفتن «ونادی ربهما الم انهکما عن تلکما الشجرة واقل لکما ان الشیطان لکم عدو مبین / پروردگارشان فریادشان زد: آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم اهریمن دشمن آشکارتان است. و مساوی بودن آنها در توبه و طلب عفو به درگاه پروردگار «قالا ربنا ظلمنا انفسنا وان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین… وگفتند پروردگارا ما با نافرانی خویش بر خویش ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و به ما رحم نکنی از زمره‌ی زیانکاران خواهیم بود. حتی آیات قرآنی به مسئولیت بیشتری که بر دوش مرد قرار داده شده اشاره دارد «وعصی آدم ربه فغوی… بدین نحو آدم از فرمان پروردگارش سرپیچی کرد و گمراه شد.»

ج) همچنین قرآن مسئولیت امانتداری دین و تبلیغ آن و نیز بر دوش گرفتن مسئولیت اجرای آن‌را در میان زن و مرد مساوی دانسته و می‌فرماید: ‹‹ان المسلمین والمسلمات والمؤمنین والمؤمنات و.. . . اعد الله لهم مغفرة واجرا عظیما – مردان مسلمان و زنان مسلمان و مردان با ایمان و زنان با ایمان و… خداوند برای همگی آنان آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است.[6]

من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة ولنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون – هرکس چه مرد و چه زن کار شایسته انجام بدهد و مؤمن باشد به او در دنیا زندگی پاکیزه و خویشاوندی می‌بخشیم و در آن دنیا پاداش کارهای خوب آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد.[7]

د) میان مرد وزن برای هم و برای کمال زندگی سعادتمندانه‌ی زناشویی مساوات وجود دارد ‹‹هن لباس لکم وانتم لباس لهن/ آنان لباس شمایند و شما لباس آنانید.[8]

ز) مساوی بودن در حقوق و تکالیف: ‹‹ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف – و برای همسران حقوق و واجباتی است که باید شوهران ادا کنند همانگونه که بر آنان حقوق و واجباتی است که باید همسران دا کنند بگونه‌ای شایسته که برابر عرف مردمان و موافق شریعت اسلام باشد.[9]

و))مساوات و برابری در مشارکت برای زندگی اجتماعی و نیز دعوت به‌سوی خدا و فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر و همچنین اصلاحات سیاسی و اجتماعی، چرا که اصلاحات و کار اجتماعی محتاج و نیازمند به کارگیری تمام قواست همچنان که شر تمام نیروهای خود را هماره به کار می‌گیرد: ‹‹المنافقون والمنافقات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمنکر وینهون عن المعروف… ودر مقابل این آیه می‌فرماید: والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنکر[10]

ط) مساوات در کسب و کار: ‹‹للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنسا نصیب مما اکتسبن.. . . واسئلوا الله من فضله – مردان نصیبی دارند از آنچه که بدست میآورند وزنان نیز نصیبی دارند از آنچه که بدست می‌آورند وطلب فضل اوکنید بی گمان خداوند کاملاً آگاه به هر چیزی است.[11]

آیه فوق در سیاق سخن گفتن در مورد تجارت واستفاده از موال می‌باشد. : ‹‹ یا ایها الذین آمنو لا تأکلو اموالکم بینکم بالباطل…[12] و بدین ترتیب جایی را نمی‌یابی که در آن مساوات میان زن و مرد سراسر عدل و خیر نباشد مگر اینکه اسلام آنرا تأیید نموده و برتری مرد بر زن را حرام نموده است البته آن برتریی که منجر به نابودی کرامت و مساوات انسانی او با مرد می‌شود ونیز اسلام هر نوع تفکری را که منجر به تعمیق این اندیشه در اذهان شود که یکی از دو جنس برتر یا کمتر از دیگری هستند را تحریم کرده، بنابر این از دیدگاه اسلام: «مردمان همگی بسان دندانه‌های شانه برابر هستند»[13]

نیز رسول خدامی‌فرماید: «النساء شقائق الرجال – زنان همتای مردان هستند.[14]

و این ندایی (مساوات مطلق)غریب وپ یامی تازه بود که بشریت بعد از دهها قرن متوالی از ظلم و تبعیض علیه زنان و آنها را کمتر از مردان به‌شمار آوردن می‌شنید. احکامی را که زن و مرد در آن برابرند یک اصل است اما حوزه و میدان دیگری برای عدالت وجود دارد که در آن مفهوم عدالت از مفهوم مساوات جدا می‌گردد. در اینجا این سؤال مطرح می‌شود که آیا حالاتی وجود دارد که در آنها مساوات مرادف عدالت نباشد؟! پاسخ آری است، بله حالات متعددی وجود دارد که در آنها مساوات الزاماَ عدالت نیست و به تبع این تفاوت است که به ناچار در احکام نیز تفاوت پیدا می‌شود و البته این تفاوت از ارزش هیچکدام از زن و مرد نمی‌کاهد و وجود یکی از آنها را بالاتر یا پایینتر از دیگری نمی‌داند بلکه هدف آن برپایی عدالت در چارچوب تفاوتهایی است که بر پایه‌ی معیارهای حقیقی یا مصلحت‌هایی ارزشمند و قابل اعتبار بنا شده‌اند. در اسلام مراتب سه‌گانه‌ای وجود دارد.



احسان، عدالت و مساوات

در این سلسله مراتب با آمدن مرتبه‌ی بعد و وجود عوامل لازم اجرایی عمل نمودن به مرحله‌ی قبلی متوقف می‌گردد و بعد از این است که عمل نمودن به مرتبه‌ی پیشین مرجوح و ضعیف یا حرام و غیر جایز می‌گردد.

بنابر این همچنانکه اشاره شد، مساوات اساس همه‌ی احکام و موضوعی عادلانه می‌باشد، اما برخی اوقات این مساوات با عدالت تعارض پیدا می‌کند و عدالت هم برخی اوقات با احسان تعارض پیدا می‌کند.

برای مثال اگر دو نفر در نزد شما کارگر باشند و یکی از آنها مسن یا ناتوان و دیگری قوی باشد و این هر دو کار مشکلی را انجام بدهد این مساوات است زیرا که کارگران با دستمزدی برابر در زمانی برابر مشغول به کارند اما این مساوات مخالف با عدالتی است که الزام می‌نماید که باید یک شاخص متفاوت مثبت برای کارگری که مسن یا ناتوان است وجودداشته باشد. به طوری که سختی کار برای او تخفیف داده شود و همچنین کارمندی که عیال‌وار است به نسبت کارمندی که فقط وظیفه تأمین معاش خود را به عهده دارد.

اگر این دو کار واحدی را به طور مساوی انجام بدهند و به انها هم دستمزدی برابر داده شود پس این مساوات است اما عدالت نیست. اما مثالی برای عدالتی که در تعارض با احسان است. دو برادر ابوینی که از پدرشان به طور مساوی ارث می‌برند اما یکی از انها میلیونر و دیگری بدهکار است مساوات در اینجا عدالت است اما احسان نمی‌باشد چون احسان حالتی است که دیگری را بر خود ترجیح دهی و این چنین است که خداوند متعال در قرآن از مساوات و عدالت به «سیئه» تعبیر کرده است. «وجزاء سیئة سیئة بمثلها- کیفر هر بدی کیفری همسان آنست.»[15] اگر کسی گذشت کند و صلح و صفا به راه اندازد پاداش چنین کسی با خداست و قطعا خداوند ظالمان را دوست ندارد. و گاهی نیز مساوات و عدالت را «اعتدا» نامیده است همچون این آیه که می‌فرماید: فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم-هر که راه تعدی و تجاوز بر شما را در پیش گرفت بر او همانند آن تعدی و تجاوز کنید و از خشم خداوند بپرهیزید و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است.[16]

در این نامگذاری اشارتی وجود دارد براینکه همانندی و مساوات همان عدالت مرجوح است. ان الله یامر بالعدل والاحسان –همانا خداوند دستور به دادگری و نیکوکاری می‌دهد.[17]

راغب اصفهانی می‌گوید: عدالت همان مساوات در جزا و پاداش است که اگر خیر باشد جزای به خیر و اگر شر باشد جزای به شر داده می‌شود. احسان این است که خیر با بیشتر از آن پاداش و شر با کمتر از آن مجازات داده شود و بدون شک احسان در مرتبه‌ای بالاتر از عدالت قرار دارد بنابراین افکاری که می‌خواهند قضیه زن را تنها در چارچوب مساوات مطرح کنند از نگرگاه اسلام افکاری ناکارآمد و ضعیف هستند که نمی‌توانند عدالت و رفاه‌ اجتماعی را در جامعه بنا کنند و زن را خوشبخت نمایند. ناگزیر باید نوعی تفاوت وجود داشته باشد و اندیشه فمینیستی خود نیز به آنچه که تبعیض ایجابی یا (Positive Discrimination) گفته می‌شود اعتراف نموده است. مساوات مطلق نتیجه‌ی فرضیه‌ای است که بر تشابه کامل بین دو جنس بنا شده و این فرضیه‌ای است که بطلان آن کاملاً واضح است زیرا تفاوتها و گوناگونی‌هایی چه در ساختار و چه در وظایف و تکالیف بین زن ومرد وجود دارد واگر دو جنس تماما متشابه و همانند بودند زندگی ادامه نمی‌یافت. همچون انگشتان دست‌ها که اگر همانند و مساوی بودند نمی‌توانستند وظیفه‌ای را که از آنها انتظار می‌رفت را برآورده کنند. برخی از مفسران آیه‌ی کریمه‌ی «بلی قادرین علی ان نسوی بنانه –آری ما قادریم حتی سر انگشتان او را کاملاً همسان خودش بیافرینیم.»[18] رابر این معنی حمل نموده‌اند و همچنین دنده‌های آدمی نیز اگر همه آنها دارای حجم و اندازه‌ای مساوی بودند وظیفه خواسته شده از آنها تحقق پیدا نمی‌کرد و با این مساوات –خیالی غیر قابل تحقق- زندگی دچار اختلال و رکود خواهد شد.

مساوات بیشتر یک مفهومی ریاضی و هندسی است تا یک مفهومی اجتماعی و بشری، چرا که مساوات در این اشیاء با اندازه‌گیری دقیق ممکن است اما در عالم بشری به خاطر تنوع و تداخل و تفاوتی که در توانمندی‌ها و ادای تکالیف وجود دارد مساوات امکانپذیر نیست بنابر این مفهوم صواب و شایسته همان عدالت می‌باشد. لذا هرگاه خوشبختی و ترقی و توازن و برابری با عدالت تحقق پیدا نکرد مفهوم احسان این مرحله را تکمیل می‌کند. همانا فکر مساوات مطلق نشأت گرفته از جامعه‌ای است که در حالت نگرانی حقیقی به سر می‌برد و این نگرانی به خاطر این است که در این جامعه معیارهایی والا برای عدالت یا قوانینی که مورد تمسخر واقع نشوند یا همبستگی حقیقی و مودت بین افراد جامعه وجود ندارد و این جامعه جامعه‌ایی است فردی که افراد آن هیچگونه رابطه‌ای با هم ندارند و غیر از معیارهای مادی یه چیز دیگری اهمیت و اعتنا ندارند به همین سبب برای این اندیشه در غرب علت‌هایی وجود دارد که آنرا توجیه می‌کند به این شکل که این اندیشه در قالب تابلوهایی تبلیغاتی و شعار و در اغلب اوقاتی عنوانی برای مطالبه‌ی اوضاع بهتر است. لب مطلب اینکه: این اندیشه‌ی مساوات مطلق در نزد کسانی که زن را موجودی کم ارزش‌تر از مرد می‌دانند وجود دارد.

برای توضیح بیشتر این موضوع و یافتن دلایلی برای برخی از احکام شرعی که متعلق به مساوات و عدالت می‌باشد و پاسخگویی به برخی شبهات که در برابر نظریه اسلام پیرامون مساوات و… مطرح می‌شوند و برای تحقیق رشد و بالندگی و آزادی واقعی زن لازم است که به بعضی از این قضایا به ترتیب ذیل بپردازیم:

ادامه‌ دارد ….


ارجاعات و منابع
——————————

[1] – ابی القاسم حسین بن محمد بن معروف به راغب اصفهانی، مفردات فی غریب القرآن، تحقیق محمد سیدگیلانی، دارالمعرفة، بیروت.
[2] – زن مسلمان در تونس- دکتر راشد الغنوشی
[3] – دکتر وهبة الزحیلی؛ تفسیر المنیر ذیل آیه‌ی نخست سوره نساء
[4] – سوره روم آیه 21
[5] – اعراف-19
[6] – احزاب 35
[7] – نحل 97
[8] – بقره 187
[9] – بقره 228
[10] – توبه 72
[11] – نساء 32
[12] – نساء 29
[13] – الناس سواسیة کأسنان المشط: روایت شده از انس بن مالک (رض)
[14] – تخریج ترمذی در سنن خود جلد1 از ام المؤمنین عایشه صدیقه (رض)
[15] – شوری40
[16] – بقره 194
[17] – نحل 90
[18] – قیامه 4



* دکترای فقه و اصول از دانشگاه بین‌المللی ام‌درمان سودان(Omdurman Islamic University)، استاد دانشگاه و مدرس حوزه‌های علمیه‌ی اهل سنت ایران.
 

برچسب ها:, ,

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما