درآمدی بر خشونت علیه زنان در خانواده (قسمت سوم)
فريده پيشوايي
اشاره
در شمارههاي گذشته ضمن بررسي علل مؤثر در بروز رفتارهاي خشونتآميز در مردان، به آثار خشونت كه عمدتاً منجر به طلاق و فروپاشي خانواده و عدم تربيت صحيح فرزندان ميشود اشاره شد. همچنين بيان گرديد كه دين مبين اسلام در اصلاح روابط اجتماعي خصوصاً رابطه بين مردان و زنان در خانواده و حسن معاشرت با زنان توصيههاي فراواني دارد. در اين شماره توجه خوانندگان را به ادامه بحث و ارائه راهكارهاي مقابله با خشونت عليه زنان جلب مينماييم.
قسمت سوم
راهكارهاي مقابله با خشونت عليه زنان
بالا بردن ايمان و تقويت اعتقادات مذهبي افراد
از جمله كاركردهاي مهم دين و اعتقادات مذهبي در بعد فردي و بعد اجتماعي، اميدبخشي به زندگي انسان است. انسان مذهبي و داراي عقايد ديني، در سايه خوشبيني، روشندلي، اميدواري به نتيجه خوب و آرامش خاطر دست مييابد.
ايمان از آن جهت كه تلقي انسان را نسبت به جهان شكل ميدهد و آفرينش را هدفدار معرفي ميكند، ديد انسان را نسبت به نظام كل هستي و قوانين حاكم بر آن خوشبين ميسازد. ايمان مذهبي به انسان اعتقاد و اطمينان ميبخشد، دلهره و نگراني نسبت به رفتار جهان در برابر انسان را از بين ميبرد و به او آرامش خاطر ميدهد: ((ألا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ))(1)؛ «همانا دلها با ياد خدا آرام ميگيرند».
از سويي در درون انسانِ با ايمان و داراي اعتقادات مذهبي، نيروي مقاومتي به وجود ميآيد كه تلخيها را شيرين ميكند؛ زيرا او ميداند هر چيزي در جهان حساب معيني دارد و اگر واكنش او در برابر تلخيها به نحو مطلوب باشد، به طور حتم از سوي خداوند متعال جبران خواهد شد. از سوي ديگر اعتقادات مذهبي باعث رهبري غرايز سركش ميشود. انسان با ايمان خود را در برابر خداوند مسئول ميداند و خواستههاي دروني خود را تعديل ميكند. از سوي ديگر دينداري سبب پرورش فضايل اخلاقي ميشود.
ميل به خوبيها و دوري از بديها در وجود انسان ريشه فطري دارد. مذهب با راهنماييهاي جامع خود، ميتواند نقش مهمي در رشد و نمو اين دسته از صفات فطري و طبيعي انسان داشته باشد. اجراي قوانين و پايبندي به آنها، از ديگر نتايج مثبت ايمان و مذهب است.(2) در بعد اجتماعي، انسان موجودي است كه به صورت جمعي زندگي ميكند و داراي انواع پيوندهاي نسبي، سببي، قراردادي و… با ديگر انسانهاست كه هر يك از آنها منشأ حقوق و تكاليف معيني است. اگر تعليم و تربيتها، قوانين و كيفرها نباشد يا دچار اختلال گردد، انسان به مقتضاي طبيعي حيواني، سودجوديي، لذت پرستي و خودخواهي كه دارد، توانايي زندگي مطلوب را نخواهد داشت؛ زيرا در ميان انسانها دو نوع رقابت وجود دارد:
1. رقابت سازنده: اين رقابت كه عامل پيشرفت انسان است و آن، عبارت است از پذيرش تساوي و اتحاد همه مردم. مسلم است كه پذيرش چنين امري نيازمند تعليم و تربيت و مديريتهاي اجتماعي معقول است.
2. رقابت تباهكننده: در هر جامعه و در هر دوراني كه مذهب و اخلاق الهي حاكم نبوده است، آن جامعه نتوانسته از عهده تنظيم رقابتها برآيد و رقابت كشنده بر رقابت سازنده غلبه داشته است. اين غلبه معلول خاص خودخواهي و خودمحوري بشر است و تنها مذهب و اخلاق الهي، ميتواند آن را به شكل حقيقي تعديل نمايد.
اين آثار و فوايد دين را ميتوان به جامعه كوچك خانواده نيز تسري داد. انسانها به طور فطري به زندگي خانوادگي گرايش دارند و از آنجا كه در خانواده نيز احتمال تزاحم و برخورد در بهرهبرداري در جهت منافع افراد خانواده وجود دارد، اگر عامل دين و مذهب وجود نداشته باشد، خانه صحنه جنگ و نبرد زن و شوهر شده و در نهايت خانواده از هم فرو خواهد پاشيد؛ اما اگر دين و ايمان در عمق جان افراد نفوذ كرده و قلب آنها از انوار دين روشن شود، زن و شوهر نسبت به هم خوشبين و از نعمت خداوند راضي و شاكر خواهند بود و تمام تلاش و سعي خود را در جهت هرچه بهتر كردن اوضاع خانواده به كار خواهند برد. بنابراين در صورت تزاحم و تداخل منافع، چون دين محور زندگي مشترك است، غرايز سركشي همچون خشم و غضب، خودخواهي و سودجوييهاي شخصي را كنترل كرده و با سركوب كردن آنها در به وجود آوردن همدلي، همياري، صميميت و همكاري سعي خواهند كرد.
اگر مردي معتقد به زندگي آخرت و قيامت باشد و بداند كه در قبال تك تك اعمالش مسئول خواهد بود و مورد بازخورد قرار خواهد گرفت، وقتي دچار خشم و غضب ميشود، آن را مهار ميكند و مصداق((الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النّاسِ))(3) ميگردد؛ يعني در عين اينكه قدرت بر اعمال زور و خشونت دارد، خشم خود را فرو ميبرد و همسر يا فرزندش را ميبخشد؛ زيرا اعتقاد دارد در برابر آن، پاداش بسيار عظيمي به او تعلق خواهد گرفت. اگر در زندگياش ناسازگاري وجود داشته باشد، سعي ميكند با زبان خوش و اخلاقي نرم و كلامي نصيحتبار مشكلات را حل كند.
زن نيز اگر خدا را حاضر و ناظر بر اعمالش بداند و خواهان خوشبختي و سعادت خانوادهاش باشد، تمام تلاش خود را جهت فراهم كردن وسايل رفاه و آسايش همسر خود به كار خواهد برد و هرگز زمينه بروز هر گونه ناراحتي و خشونت را فراهم نخواهد ساخت.
نهادينه شدن امر به معروف و نهي از منكر ﴿تقويت كنترل اجتماعي﴾
يكي از آشكارترين مظاهر نظارت و كنترل اجتماعي در جامعه اسلامي، امر به معروف و نهي از منكر است. اين دو از والاترين و شريفترين واجبات دين اسلام هستند. به وسيله اين دو فريضه است كه ديگر واجبات دين پا بر جا ميشوند. از سوي ديگر روابط خويشاوندي در تعاليم اسلام، مورد تأكيد فراوان قرار گرفته و اسلام براي حفظ اين روابط آداب و احكام متعددي را توصيه كرده است: ((وَ اتّقُوا اللّهَ الّذي تَسائَلُونَ بِهِ وَ اْلأرْحامَ))(4)؛ «اي مردم بترسيد از پروردگاري كه به نام او از يكديگر مسئلت و درخواست ميكنيد و از (بريدن و قطع رابطه با) خويشاوندان پروا كنيد».
خداوند در اين آيه تا اندازهاي به خويشاوندان اهميت داده است كه نام آنها را در رديف نام خود ذكر كرده است. روابط خويشاوندي سبب ميشود افراد خود را در شبكه وسيعي از حمايت اجتماعي ببينند، عواطف خود را نسبت به هم اظهار كنند، در مشكلات و سختيها يكديگر را ياري نمايند و از احوال هم با خبر باشند. در اين صورت اگر فريضه مهم امر به معروف و نهي از منكر در جامعه و به ويژه در روابط خويشاوندي و خانوادگي نهادينه شود، هرگونه خشونت و بدرفتاري شوهر نسبت به زن و بالعكس با برخورد و واكنش منفي خويشاوندان رو به رو خواهد شد. در واقع زن و شوهر نظارت و كنترلي بر اعمال و رفتارشان احساس ميكنند و ميدانند كه بايد در مقابل هر عملشان مسئول و جوابگو باشند و به اين ترتيب نوعي كنترل اجتماعي در سطح خويشاوندي براي اعمال خشونت در خانواده به وجود خواهد آمد.
بالا بردن سطح فرهنگ و اخلاق جامعه
در جامعه ديني ما اخلاقيات از عناصر فرهنگي جامعه محسوب ميشوند. تقويت سطح فرهنگ و اخلاق ديني در جامعه يكي از راههاي مبارزه با خشونت عليه زنان است. در اين زمينه وزارتخانههاي آموزش و پرورش، فرهنگ و آموزش عالي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان صدا و سيما و… موظفاند با استفاده از ابزارهاي جذاب و مؤثر، مباني اخلاقي، ارزشهاي معنوي و قابليتهاي عاطفي را در جامعه تقويت و شكوفا كنند. در واقع فرهنگ مردسالاري به معناي اعمل سلطه و قدرت و ستم به زير دستان و حقير و زبون پنداشتن زن، بايد از جامعه رخت بربسته و احترام به حقوق يكديگر، به ويژه حقوق زنان به عنوان يك ارزش و هنجار اجتماعي درآيد و از طريق رسانههاي سنتي و مدرن در جامعه نهادينه شود. در اين ميان گسترش تعاليم گهربار معصومان((ع)) به عنوان بهترين شيوه عملي زندگي، بسيار مؤثر خواهد بود. چنانكه اشاره شد، زن در تعاليم اسلامي از جايگاه ويژهاي برخوردار است و ترويج سيره و الگوي عملي زندگي اين بزرگواران در جامعه، به طور قطع سبب ارتقاء و تقويت ارزشهاي اخلاقي در خانواده و جامعه خواهد شد.
گسترش بهداشت رواني
از آنجا كه بخشي از رفتارهاي خشونتآميز، ريشههاي رواني دارد و در اثر به وجود آمدن استرس و خشم و هيجانات روحي در افراد پيش ميآيد، بايد سلامت رواني افراد تأمين گردد.
آرامش روحي و جسم و جان با وسايل مادي به دست نميآيد؛ بلكه درمان ناراحتيهاي روحي انسان و آرامش روان، تنها با داشتن يك نيروي نهاني و اعتقاد به يك مبدأ حقيقي صورت ميپذيرد و به اين شكل ميتواند بر مشكلات زندگي غلبه كند و بر تشويق، نگراني و اضطرابها فائق آيد. اين نيرو جز با تربيت اخلاقي و تزكيه نفس و رعايت اصول و تعليمات بزرگان و پيشوايان دين حاصل نخواهد شد. عامل خنثي كننده يا تخفيف دهنده نگرانيها، داشتن ايمان است كه با آن زندگي شيرينتر و آرامتر خواهد شد. مردان با ايمان وقتي با مشكلي روبهرو ميشوند، از خدا كمك خواسته و اين اميد در دلشان وجود دارد كه قدرت مافوق انساني مشكل را حل خواهد كرد. اين امر باعث كم شدن نگرانيها و اضطرابها و نيز كنترل خشم ميشود. در مقابل فردي كه تمام اسباب و وسايل را در علل مادي ميبيند، هنگام مشكلات و نابسامانيها دچار اضطراب و هيجان شده و اين امر منجر به بروز رفتارهاي خشونت آميز خواهد شد، چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: ((حُنَفاءَ لِلّهِ غَيْرَ مُشْرِكينَ بِهِ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللّهِ فَكَأنّما خَرّ مِنَ السّماءِ فَتَخْطَفُهُ الطّيْرُ أوْ تَهْوي بِهِ الرِّيحُ في مَكانٍ سَحيقٍ))(5)؛ «در حالي كه براي خدا حق گرا بوده از مشركان نباشيد و هر كس براي خدا شريك قرار دهد، پس گويي از آسمان سقوط كرده و مرغان شكاري او را ميربايند يا باد (سخت) او را در جايي دور دست ميافكند».
كسي كه از ايمان به سوي شرك روي ميآورد و تكيهگاه مستقر و ثابت خود را از دست ميدهد، گرفتار چنين حالت بيوزني ميشود كه آيه شريفه به آن اشاره ميكند. اين بيوزني در روح و جان اوست و به دنبال آن است كه اضطراب فوقالعادهاي بر وجود او حاكم ميشود.(6)
بنابراين سلامت رواني افراد جز با گسترش مكارم اخلاقي، خداشناسي، خودشناسي، كنترل بر شهوات و هواهاي نفساني و هدايت در جهت سعادت دنيوي و اخروي و… ممكن نيست.(7) البته در اين ميان نبايد نقش مراكز مشاوره را ناديده گرفت. ايجاد مؤسساتي براي مشاوره و راهنمايي خانوادهها، ميتواند در امر كاهش خشونت در خانواده مؤثر باشد.
زنان خشونت ديده به خدمات طولاني روانپزشكان و مشاوران نياز دارند تا عزت نفس و اعتماد به نفس خود را جايگزين احساس حقارت و درماندگي كنند. مردان مهاجم و خشن نيز با وجود نياز مجرم به مشاوره با روانشناسان و مددكاران، به طور معمول نيازي براي مراجعه به مشاوره احساس نميكنند؛ در حاليكه با مراجعه به اين مراكز و بيان مشكلات به مشاوران به يقين نتيجه بهتري خواهند گرفت.
از بين بردن مشكلات قانوني
در ماده 1130 قانون مدني كه در سال 1370 اصلاح گرديد، آمده است:
«در صورتي كه دوام زوجيت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وي ميتواند به حاكم شرع مراجعه و تقاضاي طلاق كند؛ چنانچه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود، دادگاه ميتواند زوج را اجبار به طلاق نمايد و در صورتي كه اجبار ميسر نباشد، زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده ميشود».(8)
كلمه حرج در لغت، به معاني گوناگوني به كار رفته است، از جمله: ضيق، تنگي، تنگنا و… .
راغب در مفردات ميگويد: حرج در اصل به معناي اجتماع و انبوهي شيء است، به گونهاي كه موجب حصول تصور ضيق و تنگي ميان آن اشياء ميشود.(9) «عسر نيز در لغت به معناي سختي و دشواري و در برابر سير به معناي آساني و راحتي است».(10)
اگر زنان بخواهند به واسطه قرار گرفتن در عسر و حرج در زندگي زناشويي به دادگاه مراجعه كرده و شكايت كنند، بايد مسئله وجود عسر و حرج و دوام آن در زندگي را براي دادگاه ثابت كنند. در واقع آن مشكل يا معضلي كه زن به خاطر آن قصد شكايت دارد، بايد هنگام طرح دعوي و صدور حكم موجود باشد تا بتوان گفت دوام زوجيت موجب عسر و حرج براي زن شده است.
البته اگر چه دادگاه قصد دارد زن را از عسر و حرج خارج كند، ولي چون از سوي ديگر بر اهميت و بقاي خانواده توجه دارد؛ زن را به ادامه زندگي تشويق ميكند و هدف هم مجازات مرد نيست؛ بلكه رها كردن زن از مشقت و زحمت است، اما نكته اينجاست كه همين اثبات عسر و حرج براي قاضي و دادگاه، يكي از مهمترين معضلات و مشكلات زنان ميباشد كه گاه مدتها آنها را بلاتكليف و سرگردان نگه ميدارد.
اگر چه مجلس شوراي اسلامي دوره پنجم، به ماده 1130 قانون مدني تبصرهاي الحاق كرد كه در آن مصاديق عسر و حرج مشخص شده است، با اين حال مشكل اثبات وجود و دوام عسر و حرج همچنان براي زنان باقي است. (11) البته علت الحاق اين تبصره، جلوگيري از برخوردهاي متفاوت قضات در تشخيص موارد عسر و حرج ميباشد و براي اينكه همه قضات از يك رويه واحد تبعيت كنند تا به گونهاي شود كه يك مسئله براي زني حرج باشد و براي زن ديگر نه.
اغلب زنان به خاطر حفظ آبرو و حيايي كه دارند، به دادگاه مراجعه نميكنند. همچنين بسياري از مصاديق عسر و حرج مربوط به روابط پنهاني زن و شوهر و در چهارديواري خانه اتفاق ميافتد و هيچ كس خبردار نميشود. بسياري از زنان حتي كتك خوردن از شوهرشان را به نزديكترين افراد خود نميگويند و به همين دليل اگر در نهايت كارشان به دادگاه كشيده شود، مدركي براي اثبات مسئله ندارند.
از سوي ديگر تمام آزار و اذيت و خشونت و بدرفتاري شوهر، در محدوده جسمي نيست كه براي آن مدرك و دليل آورد؛ بلكه بسياري از اذيتها مربوط به روح و روان زن ميباشد و زنان نميتوانند اين مسئله را ثابت كنند.
معاون دفتر امور زنان قوه قضائيه در خصوص تبصره اخير مجلس ـ ماده 113 قانون مدني ـ گفت: «وجود اين تبصره و احصاي موارد عسر و حرج دردي از زنان در دادگاهها دوا نميكند و زنان همچنان بايد مصداق عسر و حرج را براي قاضي و دادگاه ثابت كنند. از آنجايي كه همه اتفاقات زندگي زناشويي داخل خانه اتفاق ميافتد و عموماً زنان قادر به اثبات موارد عسر و حرج به دليل فقدان شاهد نيستند، مشكلات زنان همچنان در دادگاهها ادامه خواهد داشت…».(12)
بنابراين از راههاي مقابله با اعمال خشونت عليه زنان، پيشبيني كردن تدابير و ارائه راهكارهاي مناسب قانوني براي اثبات عسر و حرج و نيز ضمانت اجراي آن ميباشد. براي تنبيه و مجازات مردان خشونتگر نيز بايد چارهاي انديشيده شود؛ همانطور كه اگر فردي در خيابان فرد ديگر را مورد ضرب و شتم قرار دهد، نيروي انتظامي او را دستگير و مجازات خواهد كرد؛ در خانه نيز بايد قانوني حاكم باشد تا حقوق انساني زن در خانه رعايت گردد تا دست مردان در اعمال خشونت عليه زنان باز نباشد و بدانند كه قانون پيگير آنها خواهد بود.
آموزش افراد
آموزش افراد قبل و بعد از ازدواج ضروري است. اين امر از طريق رسانههاي گروهي به ويژه تلويزيون و مجلات و نشريات خانوادگي و فرهنگي و نيز تدارك دورههاي آموزشي مناسب امكانپذير است. تلويزيون ميتواند با استفاده از ابزارهاي مختلف هنري و نيز استفاده از كارشناسان امور تربيتي و مسائل خانواده، آموزشهاي لازم را به طور آسان در سطح وسيع، در اختيار عموم مردم قرار دهد. افراد متفكر و مصلح و دلسوز جامعه نيز در اين ميان نقش مؤثري دارند. همينطور تدارك دورههاي آموزشي در خصوص ازدواج و مهارتهاي زندگي، همراه با تهيه و تنظيم كتب و جزواتي در اينباره در راستاي امر آموزش بايد مورد توجه قرار گيرد.
برطرف كردن مشكلات اقتصادي و بيكاري
چنانكه گفته شد، مشكلات اقتصادي زمينه به وجود آمدن بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي و بزهكاريها از جمله خشونت و رفتارهاي خشونتآميز در خانواده است. به طور معمول در پي مسائل و مشكلات اقتصادي، منازعات و مشاجرات خانوادگي و به دنبال آن رفتارهاي خشونتآميز به وجود خواهد آمد. فقر يا به عبارت ديگر عدم تناسب ميان سطح درآمد و مخارج خانواده و برآورده نشدن انتظارات و توقعات افراد خانواده، زمينه را براي بروز رفتارهاي خشونتآميز مساعد ميكند. بنابراين از اقدامات اساسي پيشگيرانه در امر كاهش خشونت ايجاد اشتغال و نيز كاهش تورم و متناسب كردن درآمدها و هزينههاست و از آن بالاتر، ترويج فرهنگ قناعت و روحيه ساده زيستي و صرفهجويي، در بهبود رفتارهاي خشونتآميز نقش مؤثري خواهد داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشت:
. رعد ﴿13﴾ : 28.
2. ر.ك: فلسفه دين، محمدتقي جعفري، ص 144 و 145.
3. آل عمران ﴿3﴾ : 134.
4. نساء ﴿4﴾ : 1.
5. حج ﴿22﴾ : 31.
6. تفسير نمونه، ج 14، ص 96.
7. ر.ك: روانشناسي سلامت، ايماتو ام رابين، مترجم سيدمهدي موسوي، ص 762 تا 751.
8. قاعده عسر و حرج و حق زنان در طلاق، علي موگويي، ص 90.
9. المفردات في غريب القرآن، ص 112.
10. همان، ص 334.
11. براي توضيح بيشتر در مورد مفاد اين تبصره رجوع شود به كتاب «قاعده عسر و حرج…»، ص 111 تا 102.
12. مجله پيام زن، سال نهم، ش 5، ص 57
منبع:http://www.j-alzahra.ir/mags/85/03-85.htm