با دست خود بزهکار نسازیم/ چگونه بزهکار پرورش می یابد؟
کودکان بیشتر از هر کسی نیازمند توجه و حمایت بوده و مادامی که حمایت از آنها دریغ نشود مشکلی نخواهد بود، اما بی توجهی به نیازهای بر حق کودکان، ناخواسته آنها را در مسیر بزهکاری قرار می دهد.
گرچه ادعا میشود که عوامل فیزیکی و بیولوژیکی میتوانند به مرور زمان از رشد و توسعه جسمانی و ذهنی کودک بکاهند و او را از سایرین متمایز ساخته و زمینه بروز بزهکاری را در آنها بیشتر کند، ولی بیش از هر چیزی عوامل محیطی در بروز بزهکاری موثرتر است. میتوان گفت که کودک گاهاً به دلیل برخورد اجتماع با او و ایجاد دگرگونی و مغایرت در ارزشها و یا بروز تفاوتهای اجتماعی میان کودک با سایر کودکان دست به بزهکاری میزند. یعنی وقتی کودک خود را با سایرین متفاوت یافته و احساس کند که جامعه (خانه و مدرسه یا اجتماع کلان) با او برخوردی خاص داشته و حق او را از دیگران اندک و یا نادیده انگاشته، آن زمان برای انتقامگیری و یا احقاق حق خود دست به عمل خلاف میزند تا خود را خالی کرده و یا صدمهای به جامعه وارد نماید.
تابلوهایی که در اثر بروز تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و علمی و صنعتی در برابر کودک امروزی ترسیم شده او را از گذشته با سرعت گسسته است. تفاوت زمانی و فاصله زیاد میان تفکرات کودک با والدین خود زمینه را برای ایجاد شکاف میان روابط آنها فراهم آورده و کودک در بحث و ابراز عقیده احساس میکند که والدین با او با شدت و قهرآمیزبرخورد کرده و توجهی به نیازها و یا احساسات و نظراتش ندارند. از این رو باور میکند که والدین محبت لازم را با او نداشته و کودک خود را موجودی اضافی و یا ناخواسته قلمداد مینماید و گرایش به دوستان و یا هم گروهها و یا نهایتاً گریز از خانه و ایجاد فضایی آزادانه برای خود دست میزند و زمینه برای بزهکاری مهیا میشود.
عدم توجه والدین به نیازهای احساسی-روانی کودکان در دوران بلوغ و نادیده گرفتن تحولات سریع در آنان باعث میشود که کودک خود را در خانواده تنها و منفعل حس کند. نظراتش را غیرمنطقی، رفتارهایش را غیر اصولانه و افکار خود را غیر معقول میشمارد و تصور میکند که در آن محیط نمیتواند رشد کند. لذا به سوی گروه بازی و سرگردانی در میان دوستان روی آورده و گریز از خانه برایش تنها راه چاره جلوه میکند و بزهکاری از همین نقطه آغاز میشود.
عدم تناسخ رشد کودک با تأمین نیازهای او یکی دیگر از عوامل گرایش کودک به بزهکاری است. اعطای آزادی عمل زیاد به کودک و عدم کنترل رفتارها و خواستههای او از سوی والدین میتواند کودک را در ارتکاب به جرایم و بزهکاری مستعدتر سازد. برعکس این، کنترل شدید و عدم توجه به مقاطع مختلف سنی و نیازهای کودک و تحقیر و دور نگه داشتن کودک از سایرین و دوستان هم سن و سال نیز او را در برابرخانواده قرار داده و زمینه برای بزهکاری فراهم میآید.
فقدان امکانات معقول زندگی از نظر اقتصادی و مکنت مالی در خانواده و بی مسئولیتی والدین در تربیت کودک نیز میتواند او را به سرعت در مسیر بزهکاری قرار دهد. از طرفی اگر یکی از والدین خود مرتکب عمل خلافی بوده باشد و یا در معرض دید کودک عمل بزهکارانه و یا خلافی را مرتکب شود، باعث میشود که جرم و عمل به آن در نگاه کودک عادی تلقی شده و او نیز به جرم و بزهکاری روی آورد.
بزهکاری و تمایل به جرم در کودکان به عنوان بیماری تلقی میشود که راه درمان دارد. در بروز بزهکاری علاوه از عوامل ژنتیکی، فیزیکی و بیولوژیکی، فاکتورهای مهم دیگری که جنبه اجتماعی و محیطی دارد بیش از سایر عوامل دخالت دارند.
وجود الگوهای غلط در زندگی کودک و تبعیت از شخصیتهای ناشایست میتواند کودک را در مسیر بزهکاری هدایت نماید.
هر ساله جامعه انسانی با خطر و بروز بحران بزهکاری مواجه است در چنین شرایطی چه باید کرد؟ بر اساس درک چنین مشکلی میبایست اقدامات شایستهای انجام پذیرد؟ به طور مثال باید از سوی مدارس و انجمنهای محلی تعداد کودکان بی سرپرست شناسایی شده و به مراکز پرورش و کنترل سپرده شوند و باید تمامی آنها شناخته شده و در مراکز بازپروری روحی و روانی و یا کانونهای اصلاح تربیت شوند و زمینه تحصیلات آنان فراهم آمده و به جامعه بازگردانده شوند.
کودکانی که در محیطهای ناشایست خانوادگی و در کنترل والدین بی مسئولیت و لاقید پرورش مییابند، باید از آنها جدا شده و به درستی پرورش یابند.
هماهنگی و همگامی والدین با رشد فکری و جمعی کودک و جوان باعث میشود که کودک هیچگاه خود را از والدین دور ندیده و رابطه صمیمی میان آنها فراهم آید. با توجه به این که بد خلقترین و معاندترین کودک نیز باز والدین خود را بهتر از هرکسی و صمیمیتر و وفادارتر از هر فردی میشمارد. لذا به جای گرایش یافتن به گروههای دوستی و یا عوامل دیگر، ترجیحاً با والدین انس و الفت خواهد گرفت و زمینه برای بزهکاری و سوق یافتن به سوی اعمال خلاف سر خواهد شد. بالا بردن سطح دانش و تحصیلات در خانواده و مشغول داشتن کودک به الگوهای برتر علمی و فنی و متمایل نمودن آنان به فعالیتهای ماندگار علمی اعم از ابداع آثار ادبی، تاریخی، علمی، فنی و… میتواند کودک را از گرداب مهیب بزهکاری و گمراهی نجات دهد.
در میان جامعه انسانی هیچ موجودی به ذات و فطرت گناهکار و مجرم آفریده نشده است و وجود ندارد. آنچه را که ما به عنوان مجرم و یا بزهکار میشناسیم قربانیانی هستند که به واسطه دخالت عوامل فیزیکی، ژنتیکی، محیطی و روانی در مسیر بزهکاری سقوط کردهاند. از این رو اینان بیشتر از هر کسی نیازمند توجه و حمایت بوده و مادامی که حمایت و نظارت از آنها را دریغ ننمودهایم مشکلی جوامع انسانی را مشغول خود نخواهد ساخت و گرنه با بی توجهی به نیازهای برحق کودکانمان ناخواسته آنها را در بزهکاری پر تحرک تر ساخته و با دست خود به قربانگاه جرایم خواهیم فرستاد.
موسسه حقوقی عدل فردوسی با قبول کلیه دعاوی دادگستری از جمله کیفری ، حقوقی ، خانواده ، امور شهرداری ها ، دیوان عدالت اداری ، ثبتی ، ملکی و سایر دعاوی دادگستری پذیرای هموطنان می باشد.