در آییننامه قدیم، کانون به 3 قسمت تقسیم میشد. یک قسمت برای نگهداری افرادی که بازداشت موقت میشدند. یک قسمت برای کانون اصلاح و تربیت و یک قسمت هم زندان کانون بود. که تمام بخشها جدا و تفکیک شده بود. ولی در حال حاضر اینگونه نیست و همه بخشهای کانونها زندان اس طبق ماده 49 قانون مجازات اسلامیاطفال از مسئولیت کیفری مبرا هستند.درتعریف طفل میتوان گفت: فردی که به حد بلوغ نرسیده باشد. از طرفی در قانون آیین دادرسی کیفری برای همین اطفال (که مبرا از مسئولیت کیفری هستند) آیین دادرسی در نظر گرفته شده است.در قانون آیین دادرسی بندهای 219 تا 231به این موضوع پرداخته شده است. یعنی در قوانین ما نوعی تناقض به چشم میخورد. از یک طرف میگوییم طفل مسئولیت کیفری ندارد، از طرف دیگر آیین دادرسی برایش در نظر میگیریم. خوشبختانه در لوایح جدید این نقیصه برطرف شده است ولی هنوز اجرایی نشده است. البته در قوانین فعلی این تناقض وجود دارد. در ماده 49 قاضی اختیار دارد برای تأدیب طفل از دو راه استفاده کند: از طریق سپردن طفل به پدر و مادر و یا از طریق سپردن طفل به کانون اصلاح و تربیت.
دو نوع مجازات نیز مد نظر قرا گرفته است: یکی برای اطفالی که به سن بلوغ نرسیدهاند به عنوان تأدیب به کانون فرستاده میشوند و مدت و زمان و مکان مشخصی ندارد و در خصوص نوجوانان که کانون به عنوان زندان برای آنها در نظر گرفته شده است. در واقع برای اطفال زیر حد بلوغ به عنوان محل تأدیب و برای نوجوانان به عنوان زندان از آن یاد میشود.
در آییننامه قدیم، کانون به 3 قسمت تقسیم میشد. یک قسمت برای نگهداری افرادی که بازداشت موقت میشدند. یک قسمت برای کانون اصلاح و تربیت و یک قسمت هم زندان کانون بود. که تمام بخشها جدا و تفکیک شده بود. ولی در حال حاضر اینگونه نیست و همه بخشهای کانونها زندان است.
و جای خاصی به عنوان کانون اصلاح و تربیت وجود ندارد. یعنی در واقع کانون حکم زندان،برای بچههاست. با این کیفیت اعزام بچهها به کانون، در اسناد بینالمللی هم اشاره شده است. در کنوانسیون حقوق کودک درماده 37 و 40، قواعد پکن که مربوط به مدیریت دادرسی ویژه نوجوانان است، جمله بسیار معروفی به چشم میخورد (بازداشت و نگهداری کودکان باید به کمترین حد و در کوتاهترین مدت ممکن باشد) یعنی استفاده از این ابزار باید به حداقل برسد و اگرمجبور به استفاده شدیم بایدکوتاهترین مدت ممکن باشد، ولی ما در حال حاضر شاهد این هستیم که طفل به خاطر مسئله کوچکی مدتها در کانون میماند. این قطعاً آثار ناخوشایندی را برای کودک در پیش خواهد داشت. چون کانون بدترین مکان برای کودک است.ما نمیتوانیم کانون را محیطی مثل محیط خانه فرض کنیم. حتی در بعضی موارد اینگونه میتوان تعبیر کرد که بدترین خانوادهها از بهترین کانونها بهتر هستند.باید سعی شود تا در صورت امکان کودک را از خانواده جدا نکنیم سعی کنیم اول ابزارهای دیگری غیر از کانون را در نظر بگیریم.
مثلا بهزیستی،که اگر توان نگهداری کودک را داشت بچه را به بهزیستی بفرستیم. برخی رؤسای دادگستریها در بعضی از شهرها اقدامات بسیار خوبی در این زمینه انجام دادهاند. مثلا آپارتمانی را مهیا کرده اند و بچهها را به آنجا میفرستند و این مکان با یک مدیریت خوب، محیطی دوستداشتنی برای بچههاست. کانون به نوعی زندان فقط برای خردسالان است. کانون در بهترین وضعیت نمیتواند نقش اصلاحی خودش را به خوبی ایفا کند. هرچند انصافا در این چند سال تحولات زیادی در کانونهای اصلاح و تربیت ما صورت گرفته است.کانونها گسترش یافته و ساختمانهای خوبی در کانونها ایجاد شده است.افراد بسیار دلسوزی در آنجا مشغول به کار شدهاند.
بنده نصف استانهای کشور را برای بازدید کانونها رفتم و از نزدیک با مددکارانی که آنجا فعالیت میکردند آشنا شدم. با بچهها صحبت کردم. با توجه به اینکه درصد بالایی از کودکانی که در کانون نگهداری میشوند حکم برائت میگیرند. این پرسش مطرح میشود چرا کودکانی که حکم برائت میگیرند این همه سال در کانون باید نگهداری شوند؟ چرا از ابزارهای دیگری استفاده نکنیم؟ مثلا کودکی چند لامپ شهرداری را شکسته، چرا باید چندین روز و یا چندین ماه در کانون نگهداری شود و یا کودکی که یک جعبه گلابی دزدیده چرا باید به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شود. اینها نشاندهنده این است که ما آن رویکرد کودک مدار را نسبت به دادرسی کودکان هنوز اجرا نکردهایم. وهنوز برای کودک دادرسی کیفری در نظر میگیریم.و در این زمینه نیازمند تدوین قوانین جدید هستیم.
موسسه حقوقی عدل فردوسی با قبول کلیه دعاوی دادگستری از جمله کیفری ، حقوقی ، خانواده ، امور شهرداری ها ، دیوان عدالت اداری ، ثبتی ، ملکی و سایر دعاوی دادگستری پذیرای هموطنان می باشد.