· تابعیت در واقع رابطه ی یک فرد با یک حکومت می باشد و به اصطلاح حقوقی به معنای عضویت یک فرد در جمعیت تشکیل دهنده ی یک دولت گفته می شود و یا به عبارتی دیگر تابعیت نشان دهنده رابطه ی سیاسی، حقوقی و معنوی یک شخص با کشوری معین است.
· منشاء به وجود آمدن تابعیت تعدد دولتها، حکومتهای و کشورهای مختلف در دنیا می باشد.
· انواع تابعیت
· 1. تابعیت ذاتی
· 2. تابعیت اکتسابی
· تابعیت ذاتی
· تابعیت ذاتی به تابعیتی گفته می شود که فرد به محض به دنیا آمدن به صورت اتوماتیک آن را کسب میکند. در کشورهای مختلف دنیا تابعیت ذاتی و یا اصلی از دو طریق به شهروندان اعطا میشود.
· 1. تابعیت خونی
· 2. تابعیت خاکی
· تابعیت خونی
· بدان معنی می باشد که فرد تبعیت خود را به سبب تابعیت یکی از والدین خود در هنگام تولد کسب می کند. تقریباً تمام کشورهای دنیا تابعیت خونی را به رسمیت می شناسند، هر چند اخیراً در بعضی از کشورهای مهاجر پذیر، محدودیت هایی را نسبت به اعطای این نوع تابعیت به علت موقعیت جغرافییایی که فرد در آن به دنیا آمده، قائل شده اند. این محدودیت ها اغلب به دلیل به دنیا آمدن فرد در خارج از کشور اصلی در نظر گرفته شده است.
· طبق قوانین جدید تابعیت کانادا، در صورتیکه فردی خارج از کانادا متولد شده باشد و هیچکدام از والدین کانادایی اش، متولد کانادا نباشند، تابعیت کانادایی را به صورت اتوماتیک کسب نمی کند مگر آنکه حداقل یکی از والدینش قبل از کسب تابعیت کانادایی، مهاجر کانادا بوده باشد. پس بدین ترتیب مهاجرین که تبعیت کانادایی اخذ نموده اند، لازم نیست نگران تابعیت فرزندشان در صورت به دنیا آمدن وی در خارج از خاک کانادا باشند.
· در قوانین ایران هیچ نوع محدودیتی در اعطای این نوع تابعیت وجود ندارد.
· تابعیت خاکی
· بدان معنی میباشد که فرد تبعیت خود را صرف نظر از اینکه والدینش چه تابعیتی دارند و صرفاً به خاطر متولد شدن در کشوری مشخص کسب میکند. کشورهای آمریکا و کانادا این تابعیت را به رسمیت می شناسند. تا آنجا که من اطلاع دارم در اروپا تنها کشور ایرلند می باشد که تابعیت خاکی را قبول دارد و در سوئد در صورتی تابعیت خاکی اعطا می شود که کودک هیچ تابعیت دیگری نداشته باشد و از پدر و مادری بی هویت به دنیا آمده باشد.
تابعیت اکتسابی
· به تابعیتی گفته می شود که فرد در هنگام تولد آنرا کسب نکرده و بعداً به خاطر پدید آمدن شرایطی آن را اخذ نموده است که خود به چند دسته تقسیم می شود:
· 1. تابعیت تحصیلی
· 2. تابعیت تبعی
· 3. تابعیت تحققی
· 4. تابعیت اجباری
· 5. تابعیت افتخاری
· 6. تابعیت تجاری
· 7. تابعیت مذهبی
· تابعیت تحصیلی
· به تابعیتی گفته می شود که در نتیجه ی اراده و درخواست فرد متقاضی صادر می شود. اغلب خارجیانی که در کشورهای غربی زندگی می کنند دارای این نوع از تابعیت می باشند. کشورهای مختلف پیش شرطهای متفاوتی را برای صدور این تابعیت برای افراد خارجی دارند که از مهمترین آن می توان اجازه اقامت دائم و بدون محدودیت فرد و همینطور مدت زمان اقامت وی در کشور میزبان را نام برد.
· تابعیت تبعی
· به تابعیتی گفته می شود که شخص نه به اراده خود بلکه به اراده و خواست فرد دیگری دارا می شود. مانند فرزند خوانده ای که بنابر درخواست والدین جدیدش تابعیت پدرخوانده و یا مادرخوانده ی خود را کسب می کند.
· تابعیت تحققی
· به تابعیتی گفته می شود که شخص در نتیجه ازدواج کسب می کند.
· تابعیت اجباری
· به تابعیتی گفته می شود که فرد بر اثر اشغال و فتح کشورش توسط کشوری دیگری و یا تقسیم شدن کشوری به کشورهای کوچکتر دیگر به اجبار کسب می کند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و دگر کشورهای بلوک شرق از قبیل چکسلواکی و یا یوگوسلاوی سابق را می توان از این نوع تابعیت نام برد.
· تابعیت افتخاری
· به تابعیتی گفته می شود که دولت ها به صورت استثنائی به بعضی از اشخاص بسیار مهم به پاس تقدیر از خدماتی که ارائه داده اند و یا فعالیتی که داشته اند اهدا می کند. مثلاً ایالات متحده امریکا در سال 1996 به مادر ترزا تابعیت امریکایی اهدا کرد و یا کانادا در سال 2001 به نلسون ماندلا تابعیت کانادایی اعطا کرد. کره جنوبی در سال 2002 به مربی هلندی تیم ملی فوتبال خود تابعیت کره ای داد. و یا دولت ایسلند به شطرنج باز معروف امریکایی بابی فیشر در سال 2005 در حالیکه در ژاپن در زندان بود تابعیت ایسلندی بخشید.
· تابعیت تجاری
· به تابعیتی گفته می شود که بعضی از دولت ها به منظور جلب سرمایه برای توسعه اقتصادی کشورشان در مقابل پرداخت مبلغ قابل توجه ای تابعیت آن کشور را اهدا می کنند. از قبیل این کشورها می توان کشور هفتاد هزار نفری دومینیکا در دریای کارائیب را نام برد. (با جمهوری دومینیکن اشتباه نشود)
· تابعیت مذهبی
· به تابعیتی گفته میشود که فرد به دلیل تعلق داشتن به مذهبی خاصی، بلافاصله پس از ورودش به کشوری، تابعیت آن کشور را کسب می کند که می توان از آن کسب تابعیت اسرائیلی پس از پا گذاشتن هر مهاجر یهودی به خاک اسرائیل نام برد.
شرایط تابعیت
کلیه اتباع خارجی طبق ماده 979 قانون مدنی میتوانند در صورتی که دارای شرایط ذیل باشند تقاضای تحصیل تابعیت ایران را بنمایند.
1- به سن 18 سال تمام رسیده باشند.
2- پنجسال اعم از متوالی یا متفاوت بصورت قانونی در ایران ساکن بوده باشند.
3- فراری از خدمت نظامی در کشور متبوع خود نباشد.
4- در هیچ مملکتی به جنحه مهم یا جنایت غیرسیاسی محکوم نشده باشد.
ضمناً کسانیکه به امور عامالمنفعه ایران خدمت یا مساعدت شایانی کرده باشند و همچنین اشخاصی که دارای عیال ایرانی و از او اولاد دارند و یا دارای مقامات عالی علمی هستند، در صورتیکه دولت ورود آنها را به تابعیت ایران صلاح بداند، بدون رعایت شرط اقامت ممکن است با تصویب هیئت وزیران به تبعیت ایران قبول شوند.
مراحل اخذ تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران:
افرادی که متقاضی تحصیل تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران باشند میتوانند در صورت شرایط مندرج در ماده نهصدو هفتاد و نه قانون مدنی، درخواست تابعیت خود را به اداره تابعیت وزارت امور خارجه در مرکز و یا دفاتر امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداریهای سراسر کشور تسلیم نمایند
امتیازات و محدودیتهای اشخاصی که تحصیل تابعیت ایران را نمودهاند:
اشخاصی که تحصیل تابعیت ایرانی نموده یا بنمایند از کلیة حقوقی که برای ایرانیان مقرر است بهرهمند میشوند لیکن نمیتوانند به
مقامات ذیل نائل گردند:
ریاست جمهوری و معاونین او
عضویت در شورای نگهبان و ریاست قوه قضائیه
وزارت و کفالت وزارت و استانداری و فرمانداری
عضویت در مجلس شورای اسلامی
عضویت در شوراهای استان و شهرستان و شهر
استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هرگونه پست و یا ماموریت سیاسی
قضاوت
عالیترین ردة فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروی انتظامی
تصدی پستهای مهم اطلاعاتی و امنیتی
روشهاى تعیین تابعیت اصلى
تابعیت اصلى تابعیتى است که در زمان تولد به شخص تحمیل مى شود. و در برابر تابعیت اکتسابى به کار مى رود. تابعیت اکتسابى تابعیتى است که از طریق ازدواج و یا پذیرش تابعیت کشور دیگر به دست مى آید بنابر این به مجرد آنکه کودکى به دنیا آمد، ناگزیر تابعیت کشورى به او تحمیل مى شود. این یک قانون اجتماعى است و امروزه تقریباً همه کشورهاى جهان آن را پذیرفته اند.
الف ـ روش یا سیستم خون
سیستم خون را تابعیتى نسبى مى نامند، این سیستم داراى قدمت تاریخى است، از این رو حتى در زمانى که ارزش سرزمین به عنوان یکى از عناصر تشکیل دهنده کشور هنوز شناخته نشده بود، این سیستم معیار پیوند شخص به اقوام و خانواده هاى تشکیل دهنده یک ملت بود و مى توانست بیانگر رابطه تابعیت او با یک ملت باشد. به موجب این سیستم تابعیت از طریق نسب به طفل تحمیل مى شود، یعنى طفل به محض ولادت تابعیت والدین خود را خواهد داشت. حال اگر تابعیت پدر و مادر یکى نباشد به موجب قوانین اغلب کشورها طفل همانگونه که نام خانوادگى پدر را کسب مى کند، تابعیت پدر نیز به او منتقل مى شود.
ب ـ روش یا سیستم خاک
سیستم خاک عبارت از طریقه اى است که به موجب آن تابعیت را از روى زادگاه شخص معلوم مى نمایند. یعنى هر شخص تابعیت کشور زادگاهش را دارد و از آنجا که هر کس ناچار در محلى متولد مى شود و آن محل نیز جزء قلمرو دولتى محسوب است، اگر چنانچه همه کشورها متفقاً این سیستم را بپذیرند، دیگر آپاتریدى (Apatride) پیدا نمى شود، یعنى هیچ فردى بدون تابعیت پیدا نمى شود.
تذکر: جا دارد یادآورى شود که هر دو سیستم طرفدارانى دارد و هر کدام هم دلائلى براى اثبات نظر خود دارند; ولى به دلیل اختصار از بیان دلائل هر دو سیستم خوددارى مى کنیم.
ج-ـ ترکیب دو سیستم خون و خاک
حقوقدانان معتقدند که دو روش خون و خاک را نمى توان در مقابل هم قرارداد، بلکه یکى را مکمل دیگرى باید دانست; زیرا هر یک از این دو روش به تنهایى خود داراى مزایا و معایبى است و هر کشورى بنا به اوضاع و احوال جغرافیایى، اقتصادى و سیاسى خویش مقرراتى را در رابطه با تابعیت وضع مى نماید و معمولاً کشورهاى کوچک ولى پرجمعیت (مانند سوئیس) که به اندازه کافى کار و مسکن براى اتباع خود ندارند، روش خون را براى تابعیت برمى گزینند; چون از این طریق اتباع آن در هر کشورى که باشند و اطفال آنها در هر کشورى ولادت یابند داراى تابعیت سوئیس خواهند بود. بنابر این روش خون براى این کشورها که مهاجر فرست هستند، مناسب است در حالى که کشورهاى پهناور و بالنسبه کم جمعیت مانند کانادا و یا استرالیا، یعنى کشورهاى مهاجر پذیر که مى توانند براى اتباع سایر دولتها نیز شغل و مسکن تأمین نمایند روش سیستم خاک را مى پذیرند.
در دوران کنونى در اکثر کشورها قاعده تعیین تابعیت اصلى ترکیبى است از این دو سیستم خون و خاک. مثلاً ایالات متحده آمریکا و انگلستان اصل خاک را پذیرفته اند، ولى آن را با اصل خون تعدیل نموده اند و یا کشورهایى چون ایتالیا، هلند، بلژیک، فرانسه، لهستان و یونان هر دو سیستم خون و خاک را پذیرفته اند، اما با برترى اصل خون. در کشور ایران نیز از هر دو سیستم استفاده شده ولى غلبه با معیار خون است.
4 ـ تعریف اقامتگاه
در مورد اقامتگاه تعاریف متعدد و مختلفى صورت گرفته است، ولى تعریف واحدى ارائه نشده است. از این رو در زیر به نقل تعاریف پرداخته ایم که نظر ما را از جنبه بررسى ماهیت تابعیت و اقامتگاه در حقوق بین الملل خصوصى برآورده نماید.
ـ برخى از حقوق دانان اقامتگاه را «رابطه مادى و حقوقى که شخص را بدون توجه به تابعیت به قسمتى از خاک یک دولت پیوند مى دهد» مى دانند.
· 2 ـ بعضى دیگر معتقدند که اقامتگاه «رابطه اى است حقوقى داراى بعضى از خصایص سیاسى که بین اشخاص و حوزه معینى از قلمرو دولتى برقرار مى شود و بدین وسیله اشخاص، بدون آن که واجد وصف تبعه باشند از گروه ساکنین و متعلقین به آن حوزه تشخیص مى شوند»
· 3 ـ برخى دیگر در مورد تعریف اقامتگاه مى گویند: «ارتباط هر شخص با محیط اطراف خود، محلى که در آن زندگى مى کند، یا به کسب و کارى اشتغال دارد، تحت عنوان اقامتگاه مورد بررسى قرار مى گیرد».
· چنانچه از تعاریف فوق الذکر به دست مى آید در علم حقوق «اقامتگاه» به معناى جایگاه حقوقى شخص در یک کشور در حقوق داخلى و نیز در حقوق بین الملل خصوصى عنوان دارد. به عبارت دیگر این موضوع هم از مسائل حقوق داخلى و هم از مسائل حقوق بین الملل است. گسترش مباحث و نقش «اقامتگاه» در حقوق داخلى با حقوق بین المللى یکسان نیست و غالباً تعاریفى که از آن در این دو نوع حقوق مى شود
·
متفاوت است; اگر بخواهیم بدون توجه به پدیده مرز، «اقامتگاه» را مطالعه و بررسى کنیم در این صورت اقامتگاه مانند یک موضوع حقوق داخلى ماهیت مدنى دارد.
· مثلاً فلان شخص اقامتگاهش کابل است و آن دیگرى اقامتگاهش هرات است. در اینجا هر دو نفر تابع رژیم حقوقى یکسان مى باشند یعنى تابع رژیم حقوقى افغانستان. به قول بعضى دانشمندان «اقامتگاه» در مفهوم داخلى مکمل هویت شخص است و هرجا که عوامل هویتى شخص را ردیف مى کنند «اقامتگاه» را هم مى افزایند. (نام، نام فامیل، نام پدر، شغل، اقامتگاه) به این ترتیب هویت و مشخصات فرد دقیقاً معلوم مى شود و در مواقع لزوم آثار حقوقى بر آن مترتب مى گردد. اما چنانچه «اقامتگاه» را از نظر حقوق بین المللى ملاحظه کنیم و اگر گفته شود فلان شخص «اقامتگاهش» افغانستان است و آن دیگرى «اقامتگاهش» کانادا است، «اقامتگاه» عبارت خواهد بود از مکان معین در یک کشور که یک رابط مادى و حقوقى بین شخص و آن کشور ایجاد مى نماید و همانگونه که ذکر شد بر خلاف «تابعیت» که یک رابط معنوى بین دولت و فرد است و تعلق شخص به کشور معینى را مى رساند. بنابر این اقامتگاه در حقوق بین الملل خصوصى به مفهوم ارتباط شخص با دولتى است که به وسیله آن افراد قلمرو خود را از سایر اشخاص جدا مى سازد، و هر کشورى با مشخص نمودن افراد مقیم در قلمرو خود یک نفع سیاسى را مد نظر دارد شخص مقیم افغانستان یعنى کسى که تحت لواى حاکمیت افغانستان قرار گرفته است و لو تبعه افغانستان نباشد.
5 ـ تفکیک بین تابعیت و اقامتگاه
· با توجه به تعاریفى که در مورد تابعیت و اقامتگاه ذکر شد، مى توان گفت: از قرن نوزدهم به بعد دنیا به سرزمینهاى کوچک و پهناورى تقسیم شده و هر کدام از این قطعات جغرافیایى کشور دولت نامیده مى شود که با داشتن مرزهایى خود را مستقل مى دانند، مردم جهان نیز بنابر اوضاع، شرایط و جهاتى بین این سرزمینهاى مستقل تقسیم شده اند.
·
تابعیت نخستین عامل تقسیم جغرافیایى افراد بر روى کره زمین است. اما تقسیم جغرافیایى محدود به همین یک عامل نمى شود; زیرا افراد زیادى هستند که على رغم آنکه از لحاظ تابعیت به یک کشور تعلق دارند لیکن بنا به جهات و دلایلى تمام یا قسمت عمده اى از عمر خود را در سرزمین یا سرزمینهاى دیگر سپرى مى نمایند. بدین ترتیب عامل دیگر در تقسیم جغرافیایى اشخاص اقامتگاه آنهاست. با این حال هنوز وجه مشترکى بین این دو مفهوم وجود دارد و آن اینکه هر دو مفهوم به لحاظى مبیّن ارتباط شخص با کشور معینى مى باشند. در تابعیت این ارتباط یک نوع پیوند سیاسى و در اقامتگاه این ارتباط یک نوع پیوند مدنى است. وجود این دو نوع ارتباط با دولت و کشورى معین، بر اثر تابعیت و اقامتگاه موجب شده این دو مفهوم به عنوان دو عامل تقسیم جغرافیایى اشخاص میان دولتها در جامعه بین المللى شناخته شوند. این دو نوع ارتباط سیاسى و مدنى سبب شده که نقش تابعیت و اقامتگاه در جامعه حالتهایى یکسان داشته باشد، مثلاً در تعدادى از کشورها یکى از این دو عامل به عنوان عامل تعیین کننده قانون حاکم بر احوال شخصیه شناخته شده است. مطابق ماده 7 قانون مدنى ایران (1370) «اتباع خارجه مقیم در خاک ایران از حیث مسائل مربوط به احوال شخصیه و اهلیت خود و همچنین از حیث حقوق ارثیه در حدود معاهدات مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود.»
· بنابر این در کشورهایى که عامل تابعیت به عنوان عامل تعیین کننده است، اگر شخصى بدون تابعیت باشد و یا آنکه عامل تابعیت او به جهتى مانند مهاجرت قادر به ایفاى نقش نباشد، در چنین حالتى عامل اقامتگاه عهده دار نقش مى شود و به همین خاطر است که برخى از حقوقدانان بین الملل خصوصى، اقامتگاه را بدل تابعیت دانسته اند.
با این همه، وجود تفاوتهاى عمده میان تابعیت و اقامتگاه باعث شده که این دو مفهوم، ماهیت حقوقى کاملاً متفاوت از هم داشته باشند، یعنى که در تابعیت رابطه اى فرد با کشورى یک رابطه حقوقى معنوى و داراى ماهیت سیاسى است و حضور و عدم حضور شخص در کشور متبوع در تابعیت وى تأثیر ندارد و اصولاً شرایط استقرار، بقا و یا قطع تابعیت را قانونگذار تعیین مى کند و نقش شخص در تابعیت در حدى است که قانون اجازه مى دهد. اما در اقامتگاه رابطه شخصى با کشورى محلى و قلمروى است و این رابطه یک پیوند مادى داراى ماهیت حقوقى و ناپایدار است، استقرار و یا تغییر در اقامتگاه به اراده فرد بستگى دارد و اگر این تغییر صورت بگیرد این ارتباط هم قطع مى شود.
ملاکهاى تفکیک تابعیت و اقامتگاه
· 1 ـ در تابعیت رابطه سیاسى، حقوقى و معنوى بین شخص و دولت معینى وجود دارد، در حالى که اقامتگاه به رابطه مادى و مدنى
· اشاره شده است.
· 2 ـ در تابعیت رابطه بین شخص و دولت معینى است، در حالى که در اقامتگاه رابطه شخص را به نقطه معینى از قلمرو دولتى
· مشخص مى سازد.
· 3 ـ در تابعیت اراده شخص تأثیر ندارد و نقش شخص محدود به حدى است که قانون اجازه مى دهد، ولى در اقامتگاه، استقرار و یا تغییر در آن به اراده فرد بستگى دارد، چنانچه امروزه افراد زیادى در غیر کشور متبوع خود اقامت و پناهندگى دارند، اما هیچ گونه دلیل به اخراج اجبارى آنها از کشور محل اقامتشان از نظر نزاکت و اصول حقوق بین الملل مشروعیت ندارد.
نتیجه
از مجموع مباحث گذشته به نتایج زیر دست مى یابیم:
· 1 – دو مفهوم تابعیت و اقامتگاه در زندگى بین المللى اشخاص حقیقى به عنوان دو عامل تقسیم جغرافیایى آنها مطرح است، لیکن در عین حال هرکدام داراى ماهیت و ابعاد داخلى نیز مى باشند.
· 2 – مفاهیم یاد شده در ابتدا براى زندگى بین المللى اشخاص حقیقى وضع شده اند; زیرا اشخاص حقیقى هستند که دولتها را تشکیل مى دهند، راجع به اشخاص حقوقى و همچنین اشیاء تابعیت و اقامتگاه به معناى ثانوى وجود دارد و از فروعات به حساب مى آیند.
3 – دولتها بنا بر اوضاع و احوال جغرافیایى، اقتصادى و سیاسى از سیستمهاى سه گانه تعیین تابعیت اصلى استفاده مى کنند، اما با برترى یکى از دو اصل خون یا خاک.
· 4 – امروزه مفاهیم تابعیت و اقامتگاه از ملاحظات دینى، اخلاقى جدا شده و دولتها بیشتر بر اساس تفکر سیاسى مصالح اساسى یک ملت را بیش از منافع افراد بیگانه در نظر دارند و در موقع تنظیم مقررات راجع به حقوق بیگانگان باید موضوعات سه گانه امنیت، اقتصاد و مصلحت ازدیاد جمعیت را در نظر بگیرند.
موسسه حقوقی عدل فردوسی با قبول کلیه دعاوی دادگستری از جمله کیفری ، حقوقی ، خانواده ، امور شهرداری ها ، دیوان عدالت اداری ، ثبتی ، ملکی و سایر دعاوی دادگستری پذیرای هموطنان می باشد.