آنچه باید درباره ارث و میراث بدانید
شاید تا به حال شما با سناریوی دلهرهآور و به نوعی جذاب پیدا شدن سروكله زن دوم در زمان مراسم خاكسپاری و ختم متوفی روبهرو شده باشید.
گذشته از آن كه شاید با پیدا شدن زن دوم نوع خیرات متوفی به طور كلی تغییر پیدا كرده و دلیل گریه كردن زن و فرزندان آن به كلی فرق كند، نكتهای كه در اینجا حائز اهمیت است و بعد از این اتفاق سریع به ذهن افراد خطور میكند این است كه «ای وای بر ارثخورها اضافه شد…!» بله، مسلما وجود یك زن دوم به همراه چند فرزند نتیجهای جز بهره كمتر وراث اصلی متوفی در بر ندارد.
این امر زمانی به مشكل حاد تبدیل میشود كه متوفی مردی ثروتمند و دارای املاك و داراییهای فراوان باشد؛ زیرا متوفی مفلوكی كه هیچ مالی برای وراث خود باقی نگذاشته، به حال آنان هیچ فرقی ندارد كه یك زنه باشد یا چهار زنه!
این سناریو زمانی جذاب میشود كه صاحبان عزا با دیدن چنین اتفاقی دیگر چگونگی كیفیت مراسم عزاداری و كفن و دفن از خطورشان رخت بر بسته و تمام ذهن و فكرشان در پی تامین دلیلی است كه یا رابطه زن دوم را با متوفی انكار كرده یا چیزی مثل عقد موقتبودن آن كه كمی در مقدار ارثبری آنان توفیر دارد را ثابت كنند.
شاید در این وسط، كسی كه بیشترین ضرر شامل حال او میشود همسر متوفی است. او كه به نوعی از تمامی وراث كمتر نصیب حالش میشود حال با وجود زن دیگر، سهمش باید به كلی نصف شود. زنان با ازدواج و تشكیل خانواده در كنار حقوقی مثل مهریه و نفقه و… كه شامل حال آنان میشود، مانند دیگر افراد خانواده در صورت فوت همسر خود یا به نوعی دیگر افراد خانواده مثل فرزند دارای حق ارثبری هستند.
ارث از حقوق مالی و اقتصادی است كه زن در مواقعی از مرد كمتر یا حتی نصف بهرهمند میشود و شاید این امر دلیلی جز این كه مدیریت و خرج و مخارج زندگی برعهده مرد بوده و جایی برای پسانداز شخصی باقی نمیماند، نداشته باشد، البته همیشه اینگونه نیست؛ در جایی نیز ممكن است زن به طور مساوی با مرد ارث برده یا حتی در مقاطعی از مرد صاحب ارث بیشتری شود. در این نوشتار به بحث ارث پرداخته و این كه آگاهی كافی نسبت به قوانین و مقررات، چهبسا كه نصیب بیشتری را شامل حال زنان كرده كه همان حق واقعی آنان است.
سهم ارث زن پس از فوت شوهر
ماده 861 قانون مدنی موجبات ارث بردن از متوفی را 2 امر بیان كرده است كه نسبت و سبب است. زن پس از آن كه به عقد دائم مرد درآمد سببیت آن كه همان زوجیت است حاصل میشود، البته ماده 864 بیان میدارد كه «از جمله اشخاصی كه به موجب سبب ارث میبرند هر یك از زوجین است كه در حین فوت دیگری زنده باشد.»
قسمت دوم، شرط زنده بودن زن را هنگام فوت همسر بیان میدارد كه اگر چنین نباشد هیچ ارثی از بابت سهم زن به فرزندان و بستگان وی از مال شوهر تعلق نمیگیرد.
شرط عمومی بعدی برای ارث بردن زن كه برای دیگر وراث باید رعایت شود ماده 941 قانون مدنی است كه اعلام میدارد: «زن نباید ممنوع از ارث باشد.» ماده 880 قانون مدنی قتل را از موانع ارث دانسته است، یعنی اگر زن، شوهر را كه مورث آن میباشد عمدا بكشد از ارث او ممنوع میشود.
دیگر محرومیت آن است كه در ماده 881 مكرر قانون مدنی آمده كه كافر شدن زن (همسر مسلمان) پیش از مرگ شوهر مسلمان خود است. در مقدار سهمارث زن از اموال همسرش ماده 913 قانون مدنی میگوید: «هر یك از زوجین كه زنده باشند فرض خود را میبرد و این فرض عبارت است نصف تركه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی كه میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد و از ربع تركه برای زوج و ثمن آن برای زوجه، در صورتی كه میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد، مابقی تركه بر طبق مقررات بین سایر وراث تقسیم میشود.
پس میتوان گفت كه اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزندی چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی از زن قبلی نداشته باشد و همینطور نوه (اولاد اولاد) نیز نداشته باشد، زن از اموال مرد یك چهارم ارث میبرد ولی اگر این شرط محقق نشود و مرد در هنگام مرگ فرزندی داشته باشد، زن یك هشتم از اموال مرد ارث میبرد.
زن چه اموالی را به ارث میبرد؟
دانستیم كه زن به عنوان همسر متوفی مستحق یك چهارم یا یك هشتم از اموال مرد است.
حال این كه چه مالی را میتواند به ارث ببرد بسیار مهم است، زیرا كه در مقدار سهم زن موثر است. در گذشته یعنی قبل از بهمن 87 ماده 946 قانون مدنی چنین بیان میكرد كه زوجه فقط از اموال منقوله (از هر قبیل كه باشد) و دوم از ابنیه و اشجار ارث میبرد، یعنی در این ماده هیچ حقی از اموال غیرمنقول كه همان زمین (به طورمعمول) است برای زن فرض نشده بود و به قول معروف فقط از هوایی یك چهارم یا یك هشتم ارث میبرد. اما این رای پس از 70 سال در مجلس هشتم تغییر كرد و بدین صورت شد كه زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یك هشتم از عین اموال منقول و یك هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان، ارث میبرد. در صورتی كه زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زن یكچهارم از كلیه اموال است. در اینجا قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه (كه در قبل نیز همینطور بوده) و نیز اعیان (كه زمین است و قبلا چنین نبود) به این ماده افزوده شد.
پس باید بعد از مرگ شوهر علاوه بر اموال منقول كه تقسیم میشود، اموال غیرمنقول قیمتگذاری شده و یك چهارم یا یك هشتم از این قیمت به زن داده شود.
نكته: اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزندی چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی نداشته باشد و همینطور نوه نیز نداشته باشد، زن از اموال مردیكچهارم ارث میبرد
در مواقعی امكان دارد كه ورثه دیگر متوفی از قیمتگذاری مال غیرمنقول امتناع بكنند، ماده 948 قانون مدنی این امكان را به زن داده است كه حق خود را از عین اموال استیفا كند، پس وی میتواند در مرحله اول، ورثه را از طریق دادگاه اجبار به قیمتگذاری و دریافت سهم خود كرده؛ در غیر این صورت و ادامه امتناع ورثه، براساس رویه قضایی موجود، زن میتواند سهم مشاع خود را از عین یعنی خود زمین و خانه تملك كند.
ازدواج موقت بدون هیچ ارثی
همانطور كه بیان شد شرط اصلی برای ارث بردن زن از همسرش وجود زوجیت دائمی بین آنها است. از مفهوم ماده 940 قانون مدنی كه قید زوجیت دائمی را ذكر كرده میتوان چنین فهمید كه در نكاح منقطه (متعه) هیچ ارثی برای زن راه ندارد؛ حتی زن مثل مورد نفقه كه میتوانست آن را در عقد شرط كند، دیگر نمیتواند شرط توارث را در نكاح منقطع (موقت) بگنجاند و اگر چنین شود شرط باطل است.
ارث بردن زن حتی در طلاق
اگر شوهر، زن خود را به صورت رجعی (طلاقی كه به طور معمول انجام مییابد) مطلقه كرده و در زمان عده فوت كند، زن از اموال شوهر ارث میبرد ولی اگر فوت شوهر بعد از انقضای مدت عده بوده یا طلاق بائن باشد یعنی طلاقی كه قبل از نزدیكی بوده یا طلاق زن یائسه، طلاق خلع و مبارات (مهرم حلال…. جونم آزاد) یا همانسه طلاقه باشد، دیگر زن از مرد در صورت فوت هیچ ارثی نمیبرد.
ماده 943 قانون مدنی این امر را ابراز داشته است.
البته در ماده 944 همین قانون آمده كه اگر شوهر در حال این كه به مرضی مبتلا است زن را طلاق دهد و در ظرف یك سال از تاریخ طلاق به علت همان مریضی بمیرد، زن از او ارث میبرد حتی اگر طلاق به صورت بائن باشد به شرط آن كه زن در طول این یك سال شوهر نكرده باشد.
ارث مرد چند زنه…؟
همانطور كه میدانیم قانون به مرد این اجازه را داده است كه تا 4 زن را به عقد دائم خود درآورد؛ پس هر یك از این 4 زن در صورت وجود، از اموال شوهر ارث میبرند زیرا كه عقد آنان دائمی و قانونی بوده است.
ماده 942 قانون مدنی در این مورد میگوید: در صورت تعدد زوجات یكچهارم یا یكهشتم تركه كه تعلق به زوجه دارد بین آنان بالسویه تقسیم میشود.
پس اگر مردی دارای 2 زن دائمی باشد، پس از فوت در صورت داشتن فرزند یكهشتم اموالش بین زنان وی به صورت مساوی تقسیم میشود.
در اینجا نكتهای حائز اهمیت است كه وجود زن دوم با فرزند عملا از سهم زن اولی كه فرزندی ندارد از 2 جهت باعث كاهش آن میشود، یكی آن كه فرض آن را از یكچهارم به یكهشتم كاهش داده و دیگر آن كه این یكهشتم نیز نصف شده است. مثلا مردی 2 زن داشته كه از زن اول بچهای ندارد و از زن دوم 2 دختر و 2 پسر دارد، پس از مرگ وی زن اول با آن كه فرزندی از متوفی ندارد ولی به علت وجود فرزندان دیگر از زن دوم مستحق نصف یك هشتم از اموال شوهر است.
ارثبری فرزندان
به طور كلی براساس قانون باید رابطه ورثه با متوفی كه در این مورد فرزندان هستند به صورت پدری یا مادری یا پدر و مادری باشد. هر فرزندی كه رابطه نسبی با میت داشته باشد، از او ارث میبرد، مثلا اگر شوهر فوت كند عملا چیزی به فرزند زن كه از مرد دیگر میباشد نمیرسد یا برعكس.
اگر مرد همسر دومی اختیار كند، همسر دوم برای فرزندان فقط زن پدر آنها بوده و در صورت فوتش فقط فرزندان خود او و شوهرش به واسطه سببیتی كه دارد، به مقدار یكچهارم ارث میبرد.همچنین در صورت به نام كردن اموال به اسم زن، اگر مرد در قید حیات باشد، عملی است قانونی حتی اگر تمام اموال باشد و بعد از مرگ وی كسی نمیتواند اعتراضی به مالكیت زن بكند.
ولی اگر مرد پس از مرگ و در وصیتنامه خود، وصیت كند كه خانهای از آن زن شود موضوع متفاوت است. قانون براساس ماده 843 به موصی (وصیتكننده) اجازه داده است كه فقط تا ثلث اموال را وصیت كند و اگر وصیت بیش از این مقدار باشد ورثه باید اجازه دهند در غیر این صورت از مورد وصیت تا مقدار ثلث حذف میشود.
پس اگر در خانهای كه از سوی شوهر متوفی برای زن وصیت شده از لحاظ قیمتی بیش از یك سوم تركه متوفی نباشد، وصیت صحیح است در غیر اینصورت در مورد زیاده از ثلث باید ورثه متوفی اجازه دهند.
جام جم آنلاین:
علی طالبی
جامجم