طلاق برای رهایی از عذاب…
طلاق یکی از روشهای اتمام قانونی رابطهی بین زوجین است که به وسیلهی ازدواج ایجاد شده است. زن و شوهر ممکن است به دلایل گوناگون تصمیم به عدم ادامهی زندگی مشترک بگیرند و تنهایی زندگیکردن را ترجیح دهند. به دنبال طلاق یکسری حقوق و تکالیف متقابل ایجاد میشود. طلاق عمل حقوقی یک جانبه از طرف شوهر است و مرد میتواند با رعایت شرایطی که در قانون مدنی ذکر شده است با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را نماید. اما آنچه مورد بحث این گفتار است این است که در برخی موارد که قانون پیشبینی کرده است زن میتواند از دادگاه درخواست طلاق کند و بنا به تشخیص دادگاه ممکن است الزام مرد به طلاق دادن همسرش صادر شود؛ولو آنکه مرد با طلاق موافق نباشد.
زن در چهار مورد میتواند درخواست طلاق از دادگاه نماید:
۱- طلاق بر اساس تحقق یکی از شرایط مقرر در قبالههای رسمی ازدواج ۲- طلاق بر اساس عدم پرداخت نفقه ۳- طلاق در صورت غایب مفقودالاثرشدن شوهر برای مدت چهار سال یا بیشتر ۴- حق طلاق بر اساس عسر و حرج
حال به بررسی مورد آخر میپردازیم:
عسر و حرج به این معنا است که شرایطی ایجاد شود که موجبات سختی زندگی زن باشد. قانون مدنی در ماده ۱۱۳۰ شرایط این نوع طلاق را به شرح ذیل توضیح داده است؛ درصورتیکه دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی میتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید. چنانچه عسروحرج مذکور در دادگاه ثابت شود، آن مرجع میتواند زوج را اجبار به طلاق نماید و درصورتیکه اجبار میسر نباشد، زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده میشود. همانطورکه توضیح داده شد، حق طلاق و جاریکردن صیغه طلاق از آن مرد است و مرد اختیار دارد تا بر اساس قانون زن را طلاق دهد. در مورد بحث ما اگر برای دادگاه مشخص شود شرایط عسرو حرج برای زن در زندگی یک زوج وجود دارد. اقدام به دو حالتی که ذکر شد میکند. در تبصره ماده ۱۱۳۰ تعریف، شرایط و برخی مصادیق عسر و حرج ذکر شده است که به قرار ذیل است. عسر و حرج به وضعیتی گفته میشود که ادامهی زندگی را برای زن با مشقت و سختی همراه ساخته و تحمل آن برای او مشکل باشد. تشخیص این موضوع که چه نوع مشقتی موجبات عسر و حرج است با دادگاه بر اساس وضعیت و شرایط زن میباشد. مواردی که در زیر بیان میکنیم اگر توسط دادگاه مشخص شود که وجود دارد از مصادیق عسر و حرج است:
۱- ترک زندگی خانوادگی توسط مرد حداقل به مدت شش ماه متوالی یا نه ماه متناوب (غیر متوالی) در مدت یک سال بدون دلیل موجه و قانع کننده مثلا زمانی که مرد خانواده برای مدت هفت ماه در صورتی که می تواند ولی به منزل مراجعه ننماید و تمام مسئولیت زندگی بر دوش همسرش است و موجبات سختی او میشود.
۲- مرد به مواد مخدر اعتیاد داشته باشد یا مدام مشروبات الکلی مصرف کند به طوری که به اساس زندگی خانوادگی لطمه بزند و نتوان او را مجبور به ترک این گونه مصارف کرد. اعتیاد باید به بنیان خانواده صدمه بزند تا بتوان در دادگاه به عنوان دلیل طلاق زن ارائه شود برای مثلاباعث بیکاری و فقر شدید و توهم های خطرناک باشد. نکته ی مهم دیگر این است که مرد حاضر به مراجعه به مراکز ترک و درمان نباشد یا اگر مراجعه کرده است پزشک تشخیص دهد که این فرد براساس مدتی که حضور داشته تعهد و توان ترک ندارد. اگر مرد اقدام به ترک و درمان کند و به تعهد خود عمل کند اما پس از ترک دوباره شروع به مصرف مواد نماید زن او میتواند مجدد درخواست طلاق دهد. ۳- در صورتی که مرد محکومیت قطعی به حبس برای مدت ۵ سال و بیشتر داشته باشد. محکومیت قطعی یعنی حکم نهایی پس از تجدیدنظر است. پس اگر در مراحل دادرسی باشد یا فقط حکم دادگاه بدوی شامل ۵ سال محکومیت باشد، زن او نمیتواند به این مورد استناد کند.
۴- اگر شوهر عادت به زدن زن یا بد رفتاری داشته باشد به طوری که مستمر است و تحمل این نوع رفتارها عرفا با توجه به شرایط و وضعیت زن غیرقابل تحمل باشد.
۵- مرد به بیماریهای صعبالعلاج یا مسری یا هر عارضه صعبالعلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل کند مبتلا باشد؛ مثل بیماریهای مقاربتی یا ناتوانی جنسی.
قانون ذکر کرده است که این موارد برشمرده شده از “مصادیق” عسر و حرج است. بههمین جهت اگر دادگاه سایر مواردی که نشان از سختی و مشقت زن در زندگی باشد را بهدستآورد میتواند حکم به طلاق به موجب عسر و حرج باشد. دلیلی که موجب عسر و حرج زن شده است باید در هنگام مراجعه زن به دادگاه موجود باشد و زن برای رهایی از سختی و جلوگیری از وارد شدن ضرر بیشتر به او متوسل به طلاق و جدایی از طریق دادگاه شده باشد نه برای جبران ضررها و سختی های گذشته. طلاق بر دو نوع است؛ طلاق بائن و طلاق رجعی. مرد در طلاق بائن نمیتواند در مدت عده به زن رجوع کند برخلاف طلاق رجعی که مرد در مدت عده میتواند به همسر خود رجوع کند و مقصود از رجوع آنستکه بدون نیاز به جاریکردن صیغهی نکاح، رابطهی زوجیت برقرار میشود. در طلاق به واسطه عسر و حرج زوجه، از آن جهت که مرد نتواند در مدت عده، رجوع نماید به پیشنهاد دادگاه، خانم بخشی از مهریه را به شوهر میبخشد و دادگاه با قبول این بخش از طرف مرد، حکم به الزام آقا به طلاقدادن همسرش از نوع طلاق بائن صادر میکند. اگر زن صرفا از شوهر خود نفرت داشته باشد نمیتواند عسروحرج باشد؛ مگراینکه به دلیل موجهی این نفرت ایجاد شده باشد و ادامهی زندگی را برای او سخت و غیرقابل تحمل کرده باشد و برای دادگاه این موضوع روشن شود. با توجه به قانون بهنظرمیرسد که در نکاح منقطع(موقت) هم اگر مصادیق و موارد عسر و حرج برقرار باشد زن میتواند اجبار کردن مرد به بذل مدت را تقاضا کند. بر اساس ماده ۱۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه خانواده میتواند خودش به بررسی وجود سوءرفتار مرد بپردازد.یک رویه ای در دادگاه ها وجود دارد که اگر احراز یک موضوعی مربوط به حوزه و موضوع دادگاه دیگری باشد،ان موضوع را برای بررسی و اظهار نظر به دادگاه دیگر می فرستند.برای مثال اگر در حین بررسی ها در دادگاه حقوقی نیاز به بررسی یک موضوع کیفری باشد، آن را به دادگاه کیفری ارجاع می دهند و بر اساس نظر آن دادگاه حکم میدهد. اما در مورد این موضوع که آیا مرد سوءرفتار دارد و آیا برای مثال اثرات و کبودیهای روی بدن زن ناشی از زدوخوردهای همسرش بوده یا ناشی از زمین خوردن که تشخیص این موضوع با متخصصان پزشکی قانونی ست، و نیازی به صدور حکم کیفری و بررسی در دادگاه کیفری ندارد هم چنین حتی اگر موضوع را زن در دادگاه کیفری نیز مطرح کرده باشد و دادگاه کیفری حکم به بیگناهی مرد بدهد منافاتی با تشخیص دادگاه خانواده به سوءرفتار مرد و صدور حکم طلاق ندارد؛ زیرا سوء رفتاری که قانون مدنی در خصوص عسر و حرج در نظر دارد لزوما جرم محسوب نمیشود یعنی سوءرفتار هایی که منجر به عسر و حرج میشوند دو دستهاند، برخی جرم هستند و برخی دیگر جرم نیستند و دادگاه خانواده صلاحیت بررسی هر دو دسته را از جهت حفظ و تضمین حقوق زن و سرعت بخشیدن به فرآیند دادرسی دارد.
منبع:http://mahdad.ir/
برچسب ها:طلاق, طلاق عسر و حرج, عسر و حرج, غایب مفقودالاثر, ماده 1130 قانون مدني, نفقه, نکاح منقطع