نگاه تاریخی به وضعیت زن در اسلام
نگاه تاریخی به وضعیت زن در اسلام
خبرگزاری فارس:این نوشتار در صدد بیان تغییراتی است كه اسلام در موضوع زن پدید آورده است. این مقاله با روش تاریخی به وضعیت و جایگاه زن در خانواده، اجتماع و سیاست در عصر نبوی پرداخته و تحول بزرگی را كه با ظهور اسلام در زمینه جایگاه فرهنگی و اجتماعی زن رخ داد، نشان داده است.
چكیده
تحول عظیمیكه پس از ظهور اسلام در مسائل اجتماعی، از جمله مسئله زن و خانواده ایجاد شد، از پردامنهترین مباحث اسلامی است. با توجه به اینكه این موضوع همواره معركه آرا و محور نظریههایی بوده و پرسشهای بسیاری را به خود معطوف كرده است، مطالعه تاریخی آن به بسیاری از روشنگریها در این باره كمك خواهد كرد. در این نوشتار در صدد بیان تغییراتی هستیم كه اسلام در موضوع زن پدید آورده است. این مقاله با روش تاریخی به وضعیت و جایگاه زن در خانواده، اجتماع و سیاست در عصر نبوی پرداخته و تحول بزرگی را كه با ظهور اسلام در زمینه جایگاه فرهنگی و اجتماعی زن رخ داد، نشان داده است.
———————————————————————————————————————————————————–
كلید واژه: زن، خانواده، اجتماع، سیاست و عصر نبوی.
———————————————————————————————————————————————————–
مقدمه
موضوع زن همواره مورد توجه پژوهشگران و اندیشمندان بوده و به ویژه پس از شكلگیری نهضت فمینیسم در قرن نوزدهم در غرب كه منشأ پیدایش برخی افكار و اندیشههای افراطی درباره حقوق زنان شد، این موضوع اهمیت دو چندان پیدا كرده است. فیمینیسم كه در افق فكری اومانیسم ظهور یافت به بهانه دفاع از حقوق زنان، ضربههای سنگینی به ارزش و هویت زنان وارد آورد و پس از آنكه در اعلامیه حقوق بشر تأثیر گذاشت، برای اجرایی كردن ایدههای خود، معاهدهها و كنوانسیونهای بین المللی نظیر كنوانسیون «حقوق سیاسی زنان» كنوانسیون «رضایت برای ازدواج» و. . . ایجاد كرد تا آنجا كه سازمان ملل سال 1976 ـ 1985م را دهه زنان نامگذاری كرد. جنبش زنان پیامدهای گوناگون فكری، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی درپی داشته كه یكی از مهمترین آنها به چالش كشیده شدن اندیشههای دینی درباره جایگاه، حقوق و تكالیف زنان است. در این میان دیدگاه اسلام درباره زنان نیز مورد پرسش و حمله قرار گرفته تا آنجا كه احكام اسلامیمربوط به زنان، مخالف حقوق بشر و ناقض تساوی حقوق زن و مرد تلقی شده و اسلام را دین مردان و تأمین كننده مصالح و منافع مردان دانستهاند. از این رو اندیشمندان بزرگ اسلامی با تكیه بر منابع اصیل اسلامی، بهویژه قرآن و روایات به تبیین دیدگاه اسلام درباره جایگاه و حقوق زن پرداخته و با توجه به اختلاف نظرهای جدی كه ناشی از انفعال یا ایستادگی در برابر جنبش زنان بوده، پاسخهای متفاوتی ارائه كردهاند. در این میان به سهم پژوهشهای تاریخی در تبیین جایگاه زن در اسلام كمتر توجه شده، در حالی كه تاریخ گواه روشنی بر تلاشهای اسلام در دفاع از حقوق زنان و هویت بخشی به آنها و تأمین مصالح زنان بر اساس حكمت و عقل و نه احساس و شعار بوده است. تا آنجا كه باید اسلام را به حق طلایهدار دفاع از حقوق زن دانست. مقایسه وضعیت زن پیش از اسلام و سیر تحولاتی كه پس از اسلام در موضوع زن ایجاد شد، یكی از درخشانترین صفحات كارنامه اسلام را شكل میدهد. در نوشتار پیش رو وضعیت زن را در محورهای یاد شده در تاریخ اسلام بررسی میكنیم.
الف) وضعیت اجتماعی زن در عصر نبوی
حضور زنان در اجتماع و مشاركت ایشان در فعالیتهای اجتماعی در صدر اسلام از مسلمات تاریخی است كه با مروری گذرا بر منابع تاریخی به سهولت میتوان به آن دست یافت. از دیدگاه اسلام اصل فعالیت اجتماعی برای زنان نه تنها مذموم نیست، بلكه در برخی مواقع، ممدوح و مطلوب است.1 مطالعه دقیق آیاتی چون آیات امر به معروف و نهی از منكر، بیعت، هجرت و وجوب زكات، موافقت قرآن با حضور اجتماعی زن را نتیجه میدهد. از طرفی از آیاتی كه چگونگی و شرایط حضور اجتماعی زن را مطرح میكند به خوبی جواز اصل این حضور، فهمیده میشود.
بنابر این با توجه به اهمیت موضوع حضور اجتماعی زن مسلمان و وجود دیدگاههای متفاوت در این باره این بحث در دو محور «جواز حضور زن در اجتماع» و «اصول و ضوابط حاكم بر حضور اجتماعی زن» پیگرفته میشود.
1. جواز حضور زن در اجتماع
با دامنهدار شدن مباحث و مطالعات اسلامی جدید و فراهم شدن عرصه فعالیتهای اجتماعی زنان در محیطی سالم در جامعه ما، جواز حضور زن در اجتماع امری مسلم و تردیدناپذیر به حساب میآید. اما با توجه به آثار و اندیشه علما و متفكران اسلامی در مییابیم كه این امر در طول تاریخ، به شفافیت و وضوح امروزی نبوده است. وجود اندیشههای سختگیرانه در برخورد با زن و تعاملات اجتماعی او از همان صدر اسلام گزارش شده است. سفارش پیامبر اكرم(ص) به مردان در مورد اجازه دادن به همسران خود برای حضور در مسجد و نماز جماعت میتواند حاكی از وجود سختگیریهایی در رفتار مردان نسبت به حضور زنان در اجتماع باشد. 2 پیامبر اكرم(ص) در پاسخ اعتراض خلیفه دوم به یكی از همسران ایشان به سبب خروج از منزل، خروج زنان را برای برآوردن حوایج خود اجازه دادند.3 بعدها نیز بهرغم تأكید مكرر پیامبر اكرم(ص) برخی مانع خروج زنان برای حضور در مسجد میشدند. 4
شاید وجود گزارشهایی از سیره اهلبیت(ع) و گفتار ایشان در سفارش به حسن دوری زن مؤمن از مردان، بتواند دستمایه برخی برای شبههافكنی به حضور اجتماعی زنان در اسلام شود كه تبیین دقیق این رفتارها و گفتارها میتواند زمینه هر گونه كجفهمی را از بین ببرد.
در برخی گزارشهای تاریخی آمده است كه حضرت فاطمه زهرا(س) خود را از مرد نابینا هم میپوشاند5 و دلیل آن را این گونه بیان كرد كه گرچه او مرا نمیبیند، اما من كه میتوانم او را ببینم و او هم میتواند بوی مرا حس كند. این نقطه اوج عفت و عفاف اسلامی است كه رسیدن به آن آسان نیست. همچنین پیامبر اكرم(ص) در پاسخ به سؤالی در مورد بهترین روش برای زن، فرمودند: برای زنان بهتر است كه مردان نامحرم را نبینند و مردان نامحرم نیز ایشان را نبینند «ما من شیء خیر للمراة من ان لا تری رجلاً و لا یراها.»6 برای فهم این روایت باید گفت: استفاده پیامبر گرامی اسلام(ص) از كلمه «خیر» خود گویای این حقیقت است كه این سیره، رجحان و مزیت دارد. به دیگر سخن، حضرت در مقام بیان امری ترجیحی و ایدهآلی است. در شرایطی كه نیازی به ارتباط زنان با مردان نیست بهتر آن است كه زن با هیچ مرد نامحرمی تماس نداشته باشد و این هرگز به معنای ممنوعیت قانونی نیست. سیره فاطمه(س) و زنان مورد تأیید پیامبر(ص)، گویای این واقعیت است كه در صورت ضرورت، فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی زنان هیچ منعی ندارد.7
2. اصول و ضوابط حاكم بر حضور اجتماعی زن
بیشك هیچ كس نمیتواند ادعا كند كه اسلام حضور زن را در اجتماع بدون قید و شرط تأیید كرده است. در بیان اصول و ضوابط حاكم بر این حضور اجتماعی میتوان دو اصل كلی را مطرح كرد. «حفظ منافع خانواده» و «حفظ آرامش روانی و روحی جامعه».
الف. حفظ منافع خانواده
خانواده بهترین محل پیوند زن و مرد است. این نهاد بیشترین زمینه را برای كمال آن دو و بهترین محیط را برای شكلگیری شخصیت فرزند فراهم میسازد. با نگاهی به استعدادها و تواناییهای خاص زن، به خوبی در مییابیم كه خانواده، مناسبترین محل برای بروز استعدادها و توانمندیهای اوست. جایگاه رفیع خانواده در نگرش اسلامی موجب شده است كه بهترین بنیان اجتماعی قلمداد شده و به منافع آن در قیاس با نهادهای دیگر، بهطور ویژه توجه شود. بنابراین در تنظیم روابط اجتماعی و ارائه الگوی حضور و مشاركت اجتماعی زنان باید آثار این فعالیتها در تحكیم و تضعیف پیوندهای خانوادگی لحاظ شود. اسلام در تبیین وظایف زن و مرد با اصل قرار دادن كانون خانواده، به دیگر وظایف اجتماعی جهت و معنای مشخصی بخشیده است.8
از آنچه گفتیم به دست میآید كه اسلام جایی حضور زنان را تجویز میكند كه لطمهای به مأموریتهای وی در خانواده وارد نسازد. روایات متعددی در تبیین كاركردهای زن در خانواده و بیان اجر و پاداش تلاش زن در این نهاد مقدس از بزرگان دین نقل شده است، كه بیانگر این حقیقت است. برای نمونه، میتوان به روایت معروف اسماء بنت یزید انصاریه، اشاره كرد. زنان عصر نبوی با تصور كمارزشی تلاششان در خانه در مقابل حضور اجتماعی مردان و ادای واجباتی چون جهاد، جمعه و جماعات و حج، با ذهنی پر سؤال نمایندهای به سوی پیامبر اكرم(ص) فرستادند. اسماء (نماینده زنان) نیز شبهه كم بودن سهم زنان از حضور اجتماعی را با بیانی رسا كه تحسین پیامبر اكرم(ص) را برانگیخت، مطرح كرد. حضرت نیز در پاسخ، ارزش و پاداش مأموریتهای زن را در خانه، معادل ارزش و پاداش آن واجبات قرار داد و زنان را به حفظ خانواده تشویق كرد. 9
ب. حفظ آرامش روحی و روانی جامعه
خداوند از روی حكمت خویش برای استواری نظام آفرینش و بقای نسل انسان، لطافتها و جاذبههایی خاص در وجود زن نهاده و جایگاه ظهور این جاذبهها و زیباییها را عرصه خانواده و در روابط خصوصی همسران قرار داده است نه گستره اجتماع و روابط عمومی با نامحرمان.10 یكی از اصول حاكم بر حضور زن در اجتماع، حفظ آرامش روانی جامعه و عدم ظهور و بروز جاذبههای جنسی در روابط با دیگران است.
اسلام برای رسیدن به این مهم به تبیین حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه پرداخت. رعایت احكام حقوقی و اخلاقی در این رابطه از سوی زن مسلمان، زمینهساز ایجاد جامعهای سالم در جهت حضور فعالتر و مؤثرتر او در جامعه میشود. این احكام حقوقی و اخلاقی در سه محور حد نگاه، حد پوشش و حد معاشرت و اختلاط بیان میشود.
حد و مرز روابط زن و مرد در جامعه
حد نگاه
از آنجا كه نگاه آلوده یكی از راههای انحراف جنسی و زمینهساز بیبند و باری در جامعه است، قرآن كریم مردان و زنان مؤمن را به رعایت عفت در نگاه دستور داده است:
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ كنند این برای آنان پاكیزهتر است، خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است.* و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را به جز آن مقدار كه نمایان است آشكار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افكنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشكار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسر خواهرانشان یا زنان همكیششان یا بزرگانشان یا افراد سفیه كه تمایلی به زن ندارند یا كودكانی كه از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان دانسته شود و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان تا رستگار شوید. (نور 30 و 31)
دقت در شأن نزول آیه كه در كافی از امام باقر(ع) نقل شده است ما را به زمینه تاریخی نزول این آیات آشنا میكند. جوانی از انصار در كوچههای مدینه به زنی برخورد كرد، در آن ایام، زنان مقنعه خود را پشت گوش میانداختند، وقتی زن از كنار او گذشت جوان او را تعقیب كرد و از پشت به او مینگریست تا داخل كوچه تنگی شد. استخوان یا شیشهای كه در دیوار بود به صورت او گیر كرده آن را شكافت. همین كه زن از نظرش غایب شد جوان متوجه شد كه خون به سینه و لباسش میریزد، در این هنگام به خدا قسم خورد كه نزد رسولخدا(ص) رود و جریان را خبر دهد. جوان نزد آن جناب رفت. رسولخدا(ص) از او پرسید چه شده است؟ جوان جریان را گفت. جبرئیل نازل شد و آیه را آورد.11
بنابراین، مردان و زنان مؤمن، هم باید مراقب نگاه خود باشند و هم خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. زنان در صدر اسلام نماز را با پیامبر اكرم(ص) میخواندند و چون لباس مردان كوتاه بود به منظور حفظ زنان از نگاه حرام، به آنان دستور داده شد قبل از ایشان سر از سجده بر ندارند.12
آیهای دیگر كسب اجازه برای ورود به حریم خصوصی والدین را نیز لازم شمرده شده است:
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمْ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَلِكَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ؛ و هنگامی كه اطفال شما به سن بلوغ رسند باید اجازه بگیرند همان گونه كه اشخاصی كه پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند. این چنین خداوند آیاتش را برای شما بیان میكند و خدا دانا و حكیم است(نور:59).
مردی از رسول خدا(ص) سؤال كرد كه آیا هرگاه نزد مادرم میروم اجازه بگیرم؟ حضرت در پاسخ فرمود: آیا دوست داری او را برهنه ببینی؟ گفت: خیر. حضرت فرمود: پس اجازه بگیر.13 به خوبی معلوم است حكمت این دستور، از بین بردن زمینه نگاه حرام و حفظ عفت است. در سیره نبوی نیز عمل به این امر الهی مشاهده میشود. پیامبر اكرم(ص) هنگامیكه به در خانه كسی میآمد روبهروی در نمیایستاد، بلكه در طرف راست یا چپ قرار میگرفت و سلام میكرد و اجازه میخواست.14
پیامبر اكرم(ص) در عمل، مؤمنان را از نگاه حرام نهی میكرد. ایشان روزی صورت فضل بن عباس را كه مشغول نگاه آلوده به زنی بود برگرداند.15 در نقلی دیگر آمده است كه زنی در مقابل پیامبر(ص) از مركب افتاد، حضرت بلافاصله از صحنه روی برگرداند تا نگاهش به حرام آلوده نشود.16
حد پوشش
اسلام برای كاستن از آسیبهای حضور اجتماعی زن، دستور به رعایت پوشش مناسب برای زنان داده است. حجاب، هم زمینه انحرافات اخلاقی را كم میكند و هم به زن امنیت و آرامش و مصونیت میبخشد. شواهد متعددی از قرآن كریم حاكی از این نكته است كه در جامعه عرب قبل از اسلام، زنان برای حضور در اجتماع، پوشش مناسب و مطلوبی نداشتند. نهی قرآن از متابعت از آن الگو و دستورات اصلاحی برای پوشش زنان، از برخی نقصها و كاستیها در پوشش زنان آن دوره و فاصله آن با پوشش مورد نظر اسلام حكایت دارد. برخی تاریخپژوهان نیز این نكته را تأیید میكنند.17
مسئله پوشش زن در دو سوره از سورههای قرآن مطرح شده است. یكبار بهطور اجمال در سوره احزاب آیه 59 و بار دیگر با تفصیل بیشتر در آیه 31 سوره نور.
از آنجا كه چگونگی پوشش زنان در جامعه صدر اسلام بهگونهای نبود كه زیباییها و زینتهای آنان را بپوشاند قرآن آنان را به نحوه صحیح پوشش دستور میدهد. خداوند متعال بهمنظور حفظ عفت جامعه، حتی زنان مسلمان را، از نمایان كردن بدن خود بر زنان غیر مؤمن نهی میكند. در روایات علت این امر، بیمبالاتی زنان غیر مؤمن در توصیف زنان مسلمان برای شوهران خود دانسته شده است.18
عایشه میگوید: پس از نزول آیه سوره نور زنان مهاجر، ضخیمترین پوششهای پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند.19 امسلمه نیز نقل میكند كه پس از نزول آیه پوشش در سوره احزاب، زنان انصار از منازلشان با پوششهای مشكی خارج میشدند، بهگونهای كه به نظر میرسید بر سر ایشان كلاغی نشسته است.20
قرآن در آیهای دیگر زنان پیامبر را كه باید سرآمد و الگوی زنان جامعه اسلامیباشند، از خودنمایی و ظاهر نمودن زیباییها در مقابل دیگران نهی میكند.21
با توجه به آیات دیگر قرآن، نمیتوان زنان دیگر را از ممنوعیت تبرّج و خودنمایی مستثنی دانست.
در روایاتی از رسولخدا(ص) محدوده حجاب و پوشش زن معین شده است. امام صادق(ع) از پدران خود از رسول خدا(ص) نقل میكنند كه فرمود: روا نیست زنی كه به دوران عادت ماهیانه بلوغ رسیده جلو سر و گیسوان خود را آشكار كند. 22
در گزارش دیگری پیامبر اكرم(ص) به یكی از یاران خود سفارش میكند كه به همسرش بگوید برای تهیه روسری از آستر استفاده كند تا زیر آن نمایان نباشد.23 زنانی نیز كه خود را با وضع جدید تطبیق نداده بودند، با اعتراض پیامبر روبهرو میشدند. گزارش شده است كه رسولخدا(ص) خطاب به اسماء دختر ابوبكر كه از پوشش نازك استفاده كرده بود فرمود: «ای اسماء وقتی زن به سنی رسید كه عادت ماهانه برای او اتفاق افتاد، جایز نیست كه جز صورت و دست وی تا بالای مچ در معرض دید دیگران قرار گیرد.»24
اگر چه برای استفاده حد و مرز پوشش از روایات و آیات ذكر شده نیاز به دقتهای لازم فقهی دارد، لكن اصل لزوم پوشش زن از مرد نامحرم در تعاملات اجتماعی و عدم خودنمایی و عرضه زیباییها، به خوبی قابل فهم است.
حد معاشرت و اختلاط
اسلام با تجویز حضور اجتماعی زن، معاشرت سالم و دور از فتنه و فساد بین زن و مرد مسلمان را بدون اشكال میداند. نگاهی به تاریخ صدر اسلام حكایت از معاشرت، گفتوگو و تعامل بزرگان دین با زنان دارد. زنان برای اصحاب پیامبر اكرم(ص) روایت نقل میكردند، یا سخنان پیامبر اكرم(ص) را از زبان یاران وی شنیده و حفظ میكردند.
همچنین پاسخ سؤالهای متعدد علمی و شرعی خود را از پیامبر اكرم(ص) و یاران او میگرفتند و برای دیگران نقل میكردند. آنچه در فعالیتهای اجتماعی زن ممنوع است اصل معاشرت او با مردان نیست، بلكه هوسانگیز بودن این معاشرت است. گام برداشتن، سخن گفتن و دیگر شئون معاشرت نباید بهگونهای هوسانگیز انجام گیرد. با دقت در برخی از آیات الهی و روایات معصومان به نكتههایی در این زمینه میرسیم. قرآن هشدار میدهد همانگونه كه زن نباید نقاط تحریكآمیز را پیش دید مرد نهد، نباید زمینه فساد را با حركات هیجانانگیز و ایجاد صدا، از راه گوش فراهم سازد: «. . . وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ. . .»؛(نور: 31) برخی از زنان عرب خلخال به پا میكردند و برای اینكه بفهمانند خلخال به پا دارند، پای خود را محكم به زمین میكوبیدند، آیه آنان را از این عمل نهی میكند.25
علاوه بر متانت و سنگینی در گام برداشتن و حركات، وقار در سخن گفتن و متانت در كلام و جلوگیری از سخن هیجانانگیز نیز از جمله شرایط معاشرت سالم است. قرآن و روایات به موضوع سخن گفتن از دو منظر نگریستهاند: آهنگ سخن و محتوای سخن. «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ إِنْ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا»(احزاب:32).
خداوند در این آیه به زنان دستور داده است كه مراقب آهنگ سخن خود باشند؛ با ناز و نرمی سخن نگویند تا موجب طمع بیماردلان شود. از طرفی درپی نهی از خضوع و نرمش در كلام، به سخن خوب و شایسته سفارش شدهاند، چرا كه گاهی موضوع سخن نیز تحریككننده و هیجانانگیز است. در روایاتی زن و مرد از شوخی كلامینیز نهی شدهاند.26
از دیگر اموری كه در معاشرت زن و مرد نهی شده است، زینت كردن زن و خوشبو كردن خود برای مردان نامحرم است. پیامبر زنی را كه خود را برای خوشایند مردان نامحرم خوشبو كند در جایگاه زناكار دانست.27 در روایتی دیگر چنین زنی مستوجب لعنت الهی دانسته شده است.28
مسئله دیگری كه در تنظیم حریم معاشرت زن و مرد مطرح است نهی از خلوت كردن زن و مرد نامحرم است. فسادانگیز بودن چنین حالتی آنقدر مسلم و خطیر است كه پیامبر اكرم(ص) در یكی از بیعتهای خود با زنان از آنان پیمان گرفت كه با مردان نامحرم در خلوت ننشینند.29
جدا بودن مكان زنان از مردان در زمان پیامبر اكرم(ص) در مسجد30 و در محل استقرار در جنگها31 نشانه تلاش آن حضرت برای كم كردن زمینه اختلاط بین زن و مرد در جامعه اسلامیاست. همچنین پیامبر اكرم(ص) در هیچ یك از بیعتها با زنان دست نداد و دست ایشان هیچگاه دست نامحرم را لمس نكرد.32 سیره حضرت زهرا(س) در دوری از نامحرم و اجتناب ایشان از اختلاط با نامحرمان نیز در روایات متعددی بیان شده است كه در ابتدای فصل به آن پرداخته شد.
ب) وضعیت سیاسی زن در عصر نبوی
مشاركت سیاسی زنان در اسلام از دیرباز مورد بحث اندیشمندان اسلامی بوده و دیدگاههای متفاوتی نیز در این مقوله ارائه شده است. در یك نگاه كلی، گرایشهای متفاوت در این زمینه را میتوان در سه رأی خلاصه كرد: منع مطلق، جواز مطلق و عدم جواز در تصدی حاكمیت و جواز شركت در عرصههای دیگر. هر گرایش برای خود دلایلی ارائه كرده كه در جای خود بررسی شده است.33 از آنجا كه از اصلیترین ادله هر سه گرایش شواهد تاریخی عصر نبوی است، مطالعه و بررسی مشاركت سیاسی زن در عصر نبوی مناسب و ضروری به نظر میرسد.
با مرور اجمالی تاریخ عصر نبوی شاهد تحولات بزرگ و كوچكی هستیم كه زمینهساز جابهجایی قدرت و حاكمیت در جامعه است. بیشك، نمیتوان نقش زنان را در این تحولات نادیده گرفت. گرچه به اقتضای ویژگیهای روحی و دغدغههای درونی و شرایط جسمی، مردان در این عرصه، حضوری پررنگ و همه جانبه دارند و حضور فعال زنان بیشتر در خانه و خانواده است، ولی زنان در عصر اسلامی از اوضاع سیاسی اطراف خود غافل نبوده و در حد خود حضور فعال و نقش مؤثری داشتند. بر پایه همین حضور پررنگ مردان در عرصههای سیاسی، سهم بیشتر اخبار تاریخی به عملكرد آنان اختصاص دارد. البته با مطالعه و بررسی اخبار پراكنده و كمشمار حضور زنان در عرصه سیاست میتوان تصویری از این مشاركت ارائه داد. در این قسمت، مشاركت زن در چهار محور بیعت، هجرت، جنگ و امان دادن تبیین میشود.
1. بیعت
بیعت از اصلیترین جلوههای مشاركت سیاسی در صدر اسلام است. بیعت مسلمانان با پیامبر اكرم(ص) به معنی رأی دادن به پیامبری ایشان نیست بلكه با بیعت، پیمان میبستند كه به آنچه پیامبر فرموده عمل كنند و از ایشان حمایت كنند.34 اهمیت بیعت مسلمانان با پیامبر به حدی است كه قرآن آن را بیعت با خدا میداند: إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَكَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ(فتح:10).
اهمیت سیاسی این بیعتها را میتوان از كلام یكی از بیعتكنندگان در بیعت عقبه ثانیه فهمید. عباس بن عباده بنی فصله انصاری خطاب به بیعتكنندگان گفت: «انكم تبایعونه علی حرب الاحمر و الاسود من الناس»؛35
بیشك به دست گرفتن حاكمیت سیاسی جامعه و اداره صحیح آن در جهت كمال، یكی از ابعاد حركت عظیم پیامبر اكرم(ص) بود. كه مسلمانان برای دستیابی به آن با حضرت، پیمان حمایت و پایداری بستند.
حضور زنان در بیعت با پیامبر اكرم(ص) در بیشتر منابع تاریخی گزارش شده است. ابنسعد دسترسی به آمار، اسامی و شرح حال زنان بیعتكننده با رسولخدا(ص) را آسان كرده است. او شرح حال ششصد زن را در سه محور زنان بیعتكننده قریش و همپیمانانش، زنان بیعتكننده انصار و زنان بیعتكننده ناشناس آورده است. در كتاب المحبر نام 361 زن بیعتكننده با پیامبر(ص) آمده است. كتابهای دیگر از جمله الاستیعاب، اسد الغابه، و الاصابه نیز اسامیبیعتكنندگان را آوردهاند. اگر چه اختلافاتی در این اسامی وجود دارد، ولی به اثبات اصل حضور زنان در این عرصه سیاسی لطمهای نمیزند.
زنان در كنار مردان در پیمان عقبه اولی و عقبه ثانیه با پیامبر(ص) پیمان بستند. این دو پیمان به فاصله یك سال از یكدیگر بین رسولخدا(ص) و مردمی از یثرب بسته شد. مطالعه شرایطی كه این دو بیعت در آن صورت گرفت و فشار سهمگینی كه مشركان بر مسلمانان وارد میكردند، به خوبی اهمیت و جایگاه این دو پیمان را نمایان میسازد.
در پیمان عقبه اولی زنی به نام عفراء بنت عبیدبن ثعلبه در كنار مردان حضور داشت. یك سال بعد شمار بیشتری از مردم یثرب در پیمان شركت كردند. آنان با تلاش بیعتكنندگان عقبه اولی و تبلیغ مصعب بن عمیر كه از سوی پیامبر اكرم(ص) مأمور آموزش قرآن و معارف الهی به مردم یثرب شده بود، مسلمان شده بودند. روح اصلی این پیمان، حمایت و یاری پیامبر تا سرحد جان و جهاد در ركاب اوست. برخی در اهمیتِ این پیمان آن را همطراز جنگ بدر میدانند.36 در این پیمان در كنار مردان دو زن به نامهای نسیبیه بنت كعب ام عُماره و اسماء بنت عمرو حضور داشتند.37
بیعت دیگری كه شاهد حضور زنان بود، بیعت رضوان است. در سال ششم هجری پیامبراكرم(ص) برای سفر به سوی مكه و برگزاری عمره تصمیم گرفتند. جمع بسیاری از مسلمانان به دستور ایشان و بدون هیچ سلاح جنگی راهی مكه شدند. در بین راه تحولات بهگونهای بود كه احتمال حمله مشركان و قتلعام مسلمانان تقویت شد. در این شرایط حساس كه امكان تزلزل و بازگشت برخی میرفت، مسلمانان با رسولخدا(ص) بیعت كردند. آنان پیمان بستند كه تا آخرین لحظه بر ایمان و عقیده خود پابرجا باشند. خداوند در قرآن درباره این پیمان میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَكَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ. . . »(فتح:10)
تعدادی از زنان مسلمان در این پیمان الهی حضور داشتند. كسانی همچون ام عماره انصاریه، نسیبیه بنت كعب، ام هشام بنت حارثه ابن نعمان، ام منذر سلمیبنت قیس بن عمر.38
پیامبر اكرم(ص) از زنانی كه به سوی مدینه هجرت میكردند نیز پیمان میگرفتند. آیه ذیل، مفاد این پیمان را به روشنی بیان میكند:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا یُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَكَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ؛(ممتحنه: آیه12)
پس از فتح مكه نیز زنان بعد از مردان با پیامبر بیعت كردند. طبری میگوید: «اجتمع الناس بمكة لبیعة رسول الله(ص) علی الاسلام. . . فلما فرغ رسول الله(ص) من بیعة الرجال بایع النساء». 39
مفاد بیعت زنان با رسولخدا(ص) به شرایط و ظروف زمانی بستگی داشت. البته عنصر مشترك آن ایمان به اسلام و وحدانیت خداوند متعال بود. مفاد دیگر این بیعتها عبارت است از: بیعت بر طاعت، بیعت بر نصیحت، بیعت بر نصرت و جهاد و بیعت بر صبر بر فرایض اسلام.40
برخی خواستهاند با استناد به اینكه پیامبر اكرم(ص) در بیعت زنان با آنان دست نمیداد و استناد به مفاد برخی از بیعتها مثل بیعت بر معروف و نه ولایت و حاكمیت در آیه قبل، ثابت كنند كه ماهیت بیعت زنان با مردان تفاوت داشته و بیعت زنان بیشتر امری صوری و بیارزش بوده و ضمانت اجرا نداشته است. البته این ادعا پذیرفته نمیشود، زیرا با توجه به بیعت مشترك زنان و مردان در عقبه ثانیه و بیعت رضوان و با توجه به اینكه پیامبر اصولاً بیعتهایی كه ضمانت اجرا نداشتند، مثل بیعت با بچه یا دیوانه، را انجام نمیدادند، میتوان گفت كه ارزش و جایگاه بیعت زنان، همپایه بیعت مردان بوده است.41
2. هجرت
بهطور قطع، هجرت از مهمترین شاخصهای مشاركت سیاسی زنان در جامعه صدر اسلام است. هجرت از سویی، مهر بطلانی بر حاكمیت شرك و كفر است و از سوی دیگر، زمینهساز ابلاغ پیام الهی به مردم و برقراری حكومت توحیدی است. بیشك، این حركت سیاسی با مشكلات فراوان و سختیهای طاقتفرسایی چون دوری از وطن، از دست دادن اموال، به خطر افتادن خانواده همراه است؛ بهطوری كه از انسانهای سستایمان صبر بر آن ساخته نیست. ارزش و جایگاه این حركت مذهبی ـ سیاسی به قدری است كه مایه فخر و مباهات در جامعه صدر اسلام و بعد از آن بود. خلیفه دوم به سبب فخرفروشی، خطاب به اسماء بنت عمیس كه خود از مهاجران به حبشه و سپس به مدینه بود از سبقت خود در هجرت به مدینه سخن میگوید. اسماء پیامبر اكرم(ص) را مطلع میسازد. حضرت نیز به او میفرماید كه افتخار دو هجرت در كارنامه او ثبت است: «للناس هجرة واحد و لكم هجرتان».42
ارزش و اهمیت هجرت بدان پایه است كه قرآن یكی از شروط ازدواج زنان مسلمان با پیامبر اكرم(ص) را هجرت آنان به سرزمین اسلام قرار داده است.(احزاب:50) البته هجرت در صورتی بهطور كامل اثر میگذارد كه شخص مهاجر، خلوص كافی داشته باشد. اگر هجرت برای خدا و به دلیل دوستی رسولش بود، ارزش به حساب میآمد و اگر انگیزههای دیگر در آن نقشآفرینی میكرد، هیچ. از زنان هجرتكننده به مدینه از علت هجرتشان سؤال میشد و در صورت خلوص در نیت، هجرتشان پذیرفته میشد و به جامعه اسلامی راه مییافتند.43 عمق ایمان و خلوص زنان مهاجر را میتوان در این گزارش تاریخی دید، گفتهاند مردان مكه برای منع از هجرت زنان به مدینه شایع كردند كه زنان بدكاره برای رسیدن به هوسهای خود و كاسبی جنسی به مدینه میروند. ایجاد این فضای مسموم نتوانست عزم زنان مسلمان را به سستی بكشاند.44
شاید تصور شود زنان مسلمان به سبب تبعیت از شوهران خود مجبور به هجرت بودهاند. این تصور به دو دلیل باطل است: اول، اینكه وقتی هجرت زنان از سوی قرآن تمجید شده و ارزشمند به حساب میآید، به این نكته دلالت دارد كه اختیار زنان در انتخاب این راه تأثیر داشته است، دوم: اینكه زنان متعددی بدون همراهی، بلكه بهرغم مخالفت پدر یا شوهرشان هجرت كردهاند. در این باره میتوان از سبیعه بنت حارث، ام الحكم بنت ابیسفیان نام برد.45
زنان در هجرتهای تاریخ صدر اسلام حضور دارند، از جمله هجرت به حبشه كه در دو مرحله انجام گرفت. در مرحله اولِ هجرت به حبشه، چهار زن به نامهای رقیه بنت رسولالله(ص)، سهله بنت سهیل بن عمرو، لیلی بنت ابیحشمه و ام سلمه حضور داشتند و در مرحله دوم نام 21 زن مانند اسماء بنت الحسین، امكلثوم بنت سهیل بن عمر، امیه بنت خلف، ام حبیبه بنت ابیسفیان، بركه بنت یسار، فاطمه بنت صفوانبن امیه، فارعه بنت ابیسفیان، اسماء بنت سلامه و غیره46 به ثبت رسیده است. از اینكه زنان مهاجر از قبایل مختلف و سطوح متفاوت جامعه بودند،47 معلوم میشود گروندگان به اسلام فقط از فقرا و بیبضاعتان نبوده، بلكه زنان قشر مرفه هم با شنیدن كلام الهی و سخنان نبوی به اسلام ایمان میآورند.
با افزایش آزار و اذیت مشركان مسلمانان توسط مشركان و با فراهم شدن زمینه مناسب در یثرب، پیامبر اكرم(ص) به مسلمانان دستور داد كه به آن شهر هجرت كنند. هجرت به مدینه از نقاط عطف و سرنوشتساز تاریخ اسلام است. اهمیت آن به قدری است كه خداوند در قرآن میفرماید: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَلَمْ یُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَایَتِهِمْ مِنْ شَیْءٍ حَتَّى یُهَاجِرُوا»(انفال:72).
هجرت پیششرط دوستی و الفت اسلامی قرار گرفت. ابنسعد نام زنان هجرتكننده به مدینه را به تفصیل آورده است.48 در كتاب الاصابه نیز نام زنانی كه پس از صلح حدیبیه به مدینه مهاجرت كردند و پیامبر اكرم(ص) پس از امتحان آنان، ایشان را به مشركان باز نگرداند، آمده است، از جمله آنان امیمه بنت بشر، سنیه بنت حارث، ام الحكم بنت ابیسفیان، عبده بنت عبدالعزی و سبعیه بنت حارث.49
3. جنگ و جهاد
یكی دیگر از جلوههای مشاركت سیاسی زنان صدر اسلام شركت در جنگ است. در اسلام جهاد بر زنان واجب نیست. بهطور قطع ویژگیهای جسمی و روحی زنان در صدور چنین حكمی بیتأثیر نیست. نگاهی به تاریخ ملل دیگر نیز این مسئله را تأیید میكند كه در جامعه بشری، نبرد در میدان جنگ به مردان واگذار و حضور زنان در آن استثناء شده است.
البته عدم وجوب جهاد بر زنان موجب بیتفاوتی آنان به این مسئله و ارزشهای آن نشده است. گزارشهای متعددی از پیگیری زنان صدر اسلام برای بهرهمندی از فضیلت جهاد در راه خدا، در منابع موجود است. روزی پیامبر اكرم(ص) از جهاد سخن میگفت كه امالحكم سكینه بنت ابیوقاص از جهاد زنان سؤال میكند.50 در مجلس دیگری اسماء بنت یزید انصاریه از محرومیت زنان از جهاد سخن میگوید و رسولخدا(ص) آنان را به مأموریتهای خطیرشان در خانواده و شوهرداری متوجه و آن را همپایه جهاد معرفی كرد.51 زنان دیگری نیز در این باره از آن حضرت سؤال كرده و جواب مشابهی شنیدند.52
صبر و مقاومت زنان در برابر مصائب جنگ كه تأثیر آن در روحیه رزمندگان و كم شدن تبعات منفی جنگ قابل انكار نیست، جلوهای از مشاركت سیاسی زنان است. ایمان قوی و فهم بالای ایشان از جایگاه جنگ و جهاد در اسلام موجب شد تا در برابر مصائبی چون شهادت یا زخمیشدن عزیزانشان مقاوم و صبور باشند. هند بنت عمرو، همسر عمرو بن جموح، از معركه جنگ احد باز میگشت كه با جمعی از زنان مدینه روبهرو شد. آنان از اوضاع جنگ سؤال كردند. او گفت: رسولخدا(ص) سالم است و برخی از مؤمنان شهید شدهاند. زنان از بار شتر او سؤال كردند. او در اوج صلابت و استقامت پاسخ داد كه جنازه همسر و برادرش را از میدان باز میگرداند.53 در جنگهای دیگر چهار فرزندش نیز شهید شدند.54 در نمونهای دیگر پس از اینكه به سمراء بنت قیس شهادت پدر، برادر و همسرش را خبر دادند او فقط از احوال پیامبر سؤال كرد و پس از اطمینان از صحت رسولخدا گفت: «كل مصیبة بعدك جلل یا رسولالله(ص)». 55
بهرغم عدم وجوب جهاد بر زنان، حضور آنان در بیشتر جنگهای صدر اسلام گزارش شده است، از جمله در جنگهای احد، خیبر، بنیقریظه، فتح مكه و حنین. بنابراین، علت عدم یاد كرد از زنان در برخی از جنگهای صدر اسلام یا ذكر كمرنگ حضور آنان را میتوان در سهلانگاری مورخان جستوجو كرد، در عین حال هیچ بعید نیست زنان در برخی از جنگها به دلایل خاصی چون دوری مسافت، سختی راه، كمبود امكانات و. . . شركت نكرده باشند. خاطر نشان میشود كه این حضور و مشاركت سیاسی در دوران جاهلی هم ـ همانگونه كه گفته شد ـ وجود داشت، لیكن تفاوت در این است كه داعی و انگیزه زنانِ جاهلی از این حضور در تعصبات قبیلگی و حفظ منافع قبیله ریشه داشت، ولی زنان مسلمان در راه خدا به میدان جنگ میرفتند.
یكی از ابعاد مشاركت زنان صدر اسلام در میادین جنگ، فعالیتهای تبلیغی بود. زنان با سرودن اشعار حماسی، روحیه رزم را در رزمندگان تقویت میكردند. زنان حاضر در جنگ خیبر در توضیح علت حضورشان در جنگ برای پیامبر اكرم(ص) میگویند: «. . . و نغزل الشعر فنعین فی سبیل الله. . . ». سپس رسول خدا(ص) با حضور ایشان موافقت میكند.56 در جریان جنگ احد پس از اینكه هند حضرت حمزه را به شهادت رساند و سینه او را شكافت برای تضعیف روحیه مسلمانان اشعاری سرود و پیروزیشان را در احد، در برابر پیروزی مسلمانان در جنگ بدر قرار داد:
نحن جزیناكم بیوم بدر
ما كان عن عتبته لی من صبر
شفیت وحشی غلیل صدری
والحرب یوم الحرب ذات سعر
أبی وعمیو أخی و صهری
شفیت نفسی و قضیت نذری
زنی از جبهه مسلمانان به نام اروی بنت حارث بن عبدالمطلب بلافاصله در جواب او اشعاری سرود كه اینگونه آغاز میشود:
یا بنت رقاع عظیم الكفر
خزیت فی بدرٍ و غیر بدر57
بعد دیگر از مشاركت زنان در میادین جنگ كه گزارشهای تاریخی پرشمار بر آن دلالت میكند، فعالیتهای پشتیبانی و تلاش پشت جبهه زنان است. فعالیتهایی چون آبرسانی و سیراب كردن، آمادهسازی غذا، دوختن مشكها، طبابت، پرستاری و رسیدگی به مجروحان، حفاظت از وسایل رزمندگان، تجهیز و آمادهسازی اسلحه و. . . در جنگ احد حضرت زهرا(س) ضمن رسیدگی به زخمهای پیامبر اكرم(ص) فرمود: «غضب الله علی من أدمیوجه رسولالله(ص)».58 همچنین درباره حضور جمعی از زنان انصار در این جنگ، از جمله ام سلیط گزارش شده كه به سیراب كردن رزمندگان و مداوای مجروحان میپرداختند.59 او در جنگ خبیر و حنین نیز شركت داشت.60 پیامبر اكرم(ص) در جنگ خیبر از انگیزه حضور جمعی از زنان در میدان جنگ سؤال كرد. آنان پاسخ دادند: «خرجنا معك نناول السهام و نسقی السویق و معنا دواء للجرحی و. . . فنعین به فی سبیل الله».
پیامبر اكرم(ص) به آنان اجازه حضور داد و در پایان جنگ از غنائم هم به آنان سهمی رسید.61 ام عطیه از مأموریت خود در هفت جنگی كه با پیامبر بود چنین میگوید:
«فكنت اصنع لهم طعامهم و اخلفهم فی رحالهم و اداوی الجرحی و اقوم علی المرضی»؛62 در جریان جنگ بنیقریظه نیز وقتی سعد بن معاذ زخمیشد به خیمه زنی به نام رفیده منتقل شد تا تحت مداوا قرار گیرد.63
باید دانست كه زنان بهطور طبیعی در مبارزه و رزم شركت نمیكردند. غیر از موارد انگشتشمار، شاهدی از حضور رزمی زنان در دست نیست. این مسئله بهگونهای است كه پیامبراكرم(ص) از حمل اسلحه توسط ام سلیم در جنگ احد تعجب میكند و در این باره از او سؤال میكند. او پاسخ میدهد: «أخذته ان دنا منی احد من المشركین بعجته به».64 همچنین از جمله موارد استثنا میتوان از دلاوری و فداكاری ام عماره نسبیه بنت كعب در جنگ احد یاد كرد. این زن مشغول سیراب كردن رزمندگان بود كه مشاهده میكند مسلمانان رسولخدا(ص) را رها كرده و فرار میكنند. میگوید به طرف پیامبر رفتم و به نبرد مشغول شدم و با شمشیر و نیزه و تیر، مشركان را از پیامبر دور میكردم تا اینكه مجروح شدم. او ضارب خود را مجروح میكند و به زمین میافتد. پیامبر اكرم(ص) در مورد دلاوری او میفرمودند: «ما التفت یمیناً و شمالاً الّا و انا اراها تقاتل دونی».65 جالب اینكه پیامبر اكرم(ص) مقام او را در احد از برخی از مردان بالاتر میداند.66 همینطور در جریان فرار مسلمانان در جنگ احد، صفیه بنت عبدالمطلب نیزهای به سمت فراریان میگیرد و آنان را بر اثر فرارشان سرزنش میكند.67 همچنین وی در جریان جنگ خندق نیز با جنگجوی یهودی كه قرارگاه زنان و كودكان را تهدید میكرد، روبهرو میشود و او را با ضربهای سهمگین میكشد.68
4. امان دادن
پناه دادن مخالفان یكی دیگر از جلوههای مشاركت سیاسی جامعه صدر اسلام است. زنان نیز حق استفاده از این ظرفیت سیاسی را داشتند. ام هانی در جریان فتح مكه دو نفر از آشنایان خود از بنی مخزوم را پناه داد و پیامبر اكرم(ص) امان او را پذیرفت.69 البته از دوران جاهلی نیز از پناه دادن زنان، از جمله سبعیه بنت عبدشمش و حماعه بنت عوفغ بن محلم گزارش شده است،70 لكن میتوان گفت كه در جاهلیت به دلیل ویژگی خاص زنان یا جایگاه ممتاز آنان نزد شوهرانشان درخواست آنان رد نمیشد، ولی در اسلام این مسئله از حقوق سیاسی مسلمانان، از جمله زنان قرار گرفت. پیامبر اكرم(ص) پس از پذیرفتن امان دخترش زینب برای ابوالعاص بن ربیع فرمود: «المؤمنون ید علی من سواهم یجیر علیهم ادناهم و قد أجرنا من أجارت».71
وضعیت فرهنگی زن در جامعه اسلامیعصر نبوی از موضوعات مهم تاریخی است كه پرداختن به آن مجال وسیعتری میطلبد. با توجه به اهمیت موضوع جایگاه فرهنگی زن در این دوره، ترجیح میدهیم این موضوع را در مجالی دیگر و با تفصیل بیشتری مطرح نماییم.
نتیجه
موضوع زن در اسلام همچنانكه از موضوعات مهم فكری و اندیشهای است از نظر تاریخی نیز اهمیت فوقالعادهای دارد. با نگاهی به تاریخ صدر اسلام، به ویژه عصر نبوی در مییابیم كه زنان در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور فعال داشتهاند. البته حضور اجتماعی زنان تابع احكام و ضوابطی بود كه مصالح كلان جامعه را تأمین و از نهاد خانواده حمایت كرد. در حقیقت، اسلام با تكیه بر اصالت خانواده، با هر گونه حضور اجتماعی زنان كه به نهاد خانواده آسیب بزند مخالفت كرده است. بر اساس الگوی اسلام، زنان حضور سالم و مؤثر در جامعه خواهند داشت. شركت زنان در بیعتها و هجرتها و امور نظامیجلوهای از فعالیت زنان در عصر نبوی است، هم چنان كه كثرت نام زنان محدّث و راوی و آگاه به دانشهای اسلامی و زنان شاعره و خطیب، بیانگر فعالیت وسیع فرهنگی زنان در این دوره است. ناگفته نماند كه موضوع زن نیز مانند سایر موضوعات اجتماعی دیگر، پس از رحلت رسولخدا(ص) و روی كار آمدن دولتهای ناشایست اسلامی مسیر انحراف را طی كرد و از آموزههای نبوی فاصله گرفت. سیر انحراف جامعه اسلامیدر موضوع زن پس از رسولخدا(ص) نیاز به مجال بیشتری دارد.
……………………………………………………………………..
پی نوشت:
1. محمدتقی مصباح یزدی، جامیاز زلال كوثر، ص113.
2. سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داود، ج1، ص221.
3. ابوالاعلی مودودی، الحجاب، ص314
4. ابو الفرج علیبن حسینبن هیثم الاصفهانی، الأغانی، ج18، ص64.
5. حسین نوری، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص289
6. علیبن عیسی اربلی، كشف الغمة، ج2، ص94؛ ؛ علی المتقی بن جسام الدین الهندی كنزالعمال، ج16، ص602
7. محمدتقی مصباح یزدی، جامی زلال كوثر، ص108 و 109.
8. محمدرضا زیبایینژاد و محمدتقی سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص84.
9. علیبن ابیالكرم ابن الاثیر جزری، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج6، ص19؛ جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج2، ص152.
10. محمدتقی مصباح یزدی، جامی زلال كوثر، ص113.
11. محمد بن یعقوب كلینی، الكافی، ج5، ص521.
12. محمدبن حسن حر العاملی، وسایل الشیعه، ج8، ص343
13. فضلبن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج7، ص213؛ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص115
14. فخر الدین الرازی، تفسیر الكبیر، ج23، ص172.
15. احمد بن حنبل، مسند، ج5، ص370، علی بن حسین كركی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج14، ص39.
16. حسین نوری، مستدرك الوسائل، ج3، ص244.
17. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج4، ص617.
18. عبدعلیبن جمعه حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج3، ص593.
19. محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تأویل القرآن، ج9، ص306.
20. جلالالدین سیوطی، الدرالمنثور، ج6، ص660.
21. احزاب، 32 و 33.
22. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص467.
23. سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابیداود، ج4، ص91.
24. جلالالدین سیوطی، درالمنثور، ج5، ص180.
25. فاضل مقداد، كنز العرفان، ج2، ص224.
26. محمد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج41، ص247 و 248.
27. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص34.
28. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص161.
29. همان، ص185.
30. محمدهادی یوسفی غروی، المرآة فی الجاهلیة و الاسلام، ص50
31. محمدبن سعد، الطبقات الكبری، ج8، ص395.
32. محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج20، ص208 و 209.
33. مهدی مهریزی، زن و فرهنگ دینی، ص75 ـ 96.
34. زن و جامعه در نگرش شهید مطهری، پیام زن، سال اول، شماره سوم، ص12.
35. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الامم و الملوك، ج2، ص361؛ عبدالملك بن هشام، همان، ج2، ص59.
36. ابن قیم جوزی، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج2، ص51.
37. محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الامم و الملوك، ج2، ص362.
38. یوسفبنعبداللهبنعبد البر، الاستیعاب، ج4، ص417 و 512 و 517.
39. محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج3، ص61.
40. ابو نعیم إصبهانی، معرفة الصحابه، ج6، ص3583؛ آمنة فتنت مسكه بر، واقع المرأه الحضاری، ص110.
41. اسماء محمد احمد زیادة، دور المرأه السیاسی، ص171 ـ 181.
42. محمدبن سعد، الطبقات الكبری، ج8، ص281.
43. اسماء محمد احمد زیادة، دور المرأة السیاسی، ص120.
44. تقیالدین احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص55.
45. احمدبن علی بن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج8، ص171 و 378.
46. همان، ج8، ص14 و 462 و 30 و 47 و 48، 382، 259 و 11.
47. اسماء محمد احمد زیادة، دور المرأة السیاسی، ص140.
48. محمدبن سعد، الطبقاتالكبری، ج8، ص276 ـ 313.
49. احمدبن علی بن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج8، ص29، 171 و 191.
50. احمدبن علی بنحجرعسقلانی،همان، ج8، ص180؛علی بن ابی الكرم ابن الاثیر الجزری، اسدالغابه، ج7، ص144.
51. احمد بن علی بن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج6، ص19.
52. همان، ج8، ص21 و 489.
53. اسماعیل بن عمر بن كثیر، البدایه و النهایه، ج4، ص42.
54. ابن قیم جوزی، زاد المعاد، ج3، ص208.
55. محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج2، ص533؛ اسماعیلبن عمربن كثیر، البدایه و النهایه، ج4، ص48.
56. علی بن ابی الكرم ابن الاثیر الجزری، همان، ج6، ص420.
57. احمد بن ابیطاهر ابن طیفور، بلاغات النساء، ص28 و 29.
58. محمدباقر مجلسی، همان، ج20، ص96 و به همین مضمون در مسند احمد بن حنبل، ج5، ص334.
59. احمدبن علی بن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج8، ص408.
60. محمدسعید مبیض، موسوعة حیاة الصحابیات، ص134.
61. علیبن ابی الكرم ابن الاثیر الجزری، اسد الغابة، ج7، ص323.
62. محمدبن سعد، الطبقات الكبری، ج8، ص455.
63. علیبن ابی الكرم ابن الاثیر الجزری، همان، ج7، ص320.
64. محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوك، ج3، ص77.
65. محمدبن عمرو بن واقدی، المغازی، ج1، ص268 تا 273؛ محمد بن سعد، الطبقات الكبری، ج8، ص414 تا 415.
66. محمدبن سعد، همان.
67. همان، ص41.
68. همان، ج8، ص41.
69. عبدالملك بن هشام، السیرة النبویة، ج4، ص54. پیامبر به ام هانی فرمود؛ قد اَجرنا ما اَجرتِ و اَمنّا من اَمنتِ
70. ابو الفرج علی بن الحسین بن هیثم الاصفهانی، الاغانی، ج22، ص75 ـ 79.
71. محمد بن سعد، الطبقات الكبری، ج8، ص33.
نویسنده: محمدجواد واعظی – محمدرضا جباری
منبع: فصلنامه تخصصی تاریخ در آئینه پژوهش سال هفتم، شماره دوم
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9002211221
برچسب ها:خانواده, در اسلام, زن, وضعیت زن در اسلام