الزام به انفاق از دیدگاه علمای حقوق
نویسنده: دكتر حبیب ا.. طاهری
( بررسی مواد 1195 تا 1206 قانون مدنی)
الزام به انفاق، تعهدی است قانونی كه خویشان نزدیك به هم دارند و به موجب آن هر توانگر وظیفه دارد معاش خویش مستمند خود را تأمین كند.كه این تنها جنبه اخلاقی ندارد بلكه جنبه قانونی هم دارد و هدف این است كه حقوق همبستگی اعضای خانواده را تضمین كند.
از آنجا كه خانواده از دیرباز كانون اصلی تعاون بوده است، به موجب این الزام اعضای خانواده موظف شده اند كه در مواقع لزوم به یاری یكدیگر بشتابند. در جهان كنونی قوانین گوناگون بیمه های اجتماعی و كمكهای مستقیم و یا با واسطه ای كه دولتها به بازنشستگان و معلولین و بیكاران می كنند، از اهمیت پیشین همبستگی های خانواده كاسته و روابط خویشان نزدیك را سست و شكننده ساخته است.
باید انصاف داد كه اگر تامین اجتماعی به درستی و با حسن نیت اجرا شود، از ضرورت دستگیری های فردی و خانوادگی كاسته می شود. منتها باید افزود كه نه تنها باید سنت های اخلاقی را در خانواده مغتنم بشماریم، در دورنمای آینده هم هیچگاه دولت نمی تواند نقش سرپرستی اجتماعی را بدون كمك خواستن از بنیادهای خانوادگی، به خوبی ایفا كند.
الف) چه كسانی ملزم به انفاق به یكدیگرند؟ (تحقق الزام)
ماده 1169: در روابط بین اقارب فقط نسبی در خط عمودی اعم از صعودی یا نزولی به انفاق یكدیگرند.
غرض و بیان قانونگذار: طبق عقیدة مشهور در فقه امامیه، الزام قانونی به انفاق، علاوه بر زن و شوهر و فرزندان، فقط شامل خویشان در خط عمودی یعنی اجداد و نواده ها می گردد .
نكات قابل دقت در این قانون:
1- با اینكه در فقه، انفاق بر خویشاوندان اطراف مثل برادر و خواهر را مستحب می داند و وجدان عمومی هم برادر توانگر را مكلف به دستگیری از برادر ناتوان می بیند، قانون حق خاصی نسبت به این خویشاوندان در نظر گرفته است.
2- از آنجا كه طفل ناشی از روابط نامشروع زن و مرد، فرزند آنان نیست و قانونگذار نسبی را نمی شناسد، آیا می توان پدر و مادر را از نظر تسبیب ورود ضرر و به عنوان مسئولیت مدنی ملزم به انفاق نمود؟
– آیا می توان مسئولیت نگاهداری این فرزندان طبیعی (نامشروع) را بر عهده اجداد آنها گذارد؟
3- كودكانی كه تحت سرپرستی خانواده ای در می آیند، از پاره ای جهات در حكم فرزند خانواده هستند. آیا می توان سرپرستان این طفل را ملزم به انفاق كرد؟
4- آیا می توان پدر و مادر فرزندی كه در نتیجة تلقیح مصنوعی و از راه نامشروع به خانواده ای پیوسته است، ملزم به انفاق این فرزند نمود؟
«نیاز طلبكار و تمكن بدهكار»
ماده 1179: كسی مستحق نفقه است كه ندار بوده و نتوند بوسیلة اشتغال به شغلی وسائل معیشت خود را فراهم سازد.
بیان و غرض قانونگذار: برای اینكه شخصی بتواند از خویشان خود در خط مستقیم خود نفقه بخواهد باید اثبات كند كه : 1- دارایی كافی ندارد. 2- بوسیلة كار كردن هم نمی تواند امرار معاش كند.
دو مفهوم نداری و ناتوانی بیشتر جنبه عرفی دارد و دادگاهها برای تفسیر این دو عنوان اختیار گسترده ای دارند.
نكات قابل دقت در قانون:
1- از آنجا كه تمیز داوری عرف با دادگاه است. قاعده خاصی نمی توان برای آن معین كرد. مثلاً معلوم نیست مقصود از عدم توانایی به اشتغال چیست؟
– آیا اگر شخصی در اثر ارتكاب به جرم و محروم ماندن از حقوق اجتماعی یا خودداری از تحصیل به وضعی دچار شود كه نتواند شغلی بیابد و درمانده شود، می تواند از خویشاوندان توانگر نفقه بگیرد؟
– آیا اگر بخواهد اشتغال به كار بنماید می تواند مخالف سئون اجتماعی و حیثیت خود به كاری بپردازد؟
– آیا می تواند برای اشتغال به كار خود جان خود را به خطر بیندازد، و اقدامی كند كه با وضع مزاجی او سازگار نیست؟
ب ) موضوع الزام به انفاق
ماده 1204 : نفقه عبارت است از مسكن و غذا و اثاث البیت به قدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق.
بیان و غرض قانونگذار : میزان نفقه را بر دو عامل احتیاج مستحق نفقه و درجه استطاعت انفاق كننده می دارد و فرض این است كه توافق بر مبنای نیاز یك طرف و درآمد كنونی طرف دیگر انجام شده است.باید دید عرف در این وضعیت چگونه داوری می كند؟
نكات قابل دقت در قانون :
– – با توجه به اینكه در تعیین این میزان شئون اجتماعی و خانوادگی طرفین به حساب می آید؛
– – به عنوان مثال، اگر جوانی مجرد قادر بر نفقه اقارب خود باشد، اما وضعیت مزاجی او طوری است كه باید ازدواج كند، در اینصورت چه باید بكند؟ تزویج مقدم است یا نفقه اقارب؟
بعضی فقها از جمله امام در تحریرالوسیله (ج 2.ص 321) فرموده اند : كه اگر شخصی نیازمند به ازدواج است به طوری كه اگر ازدواج نكند در مضیقه یا در معصیت قرار می گیرد.ازدواج مقدم است والا نفقه اقارب را باید بپردازد.
– – آیا هزینه تامین معاش خانواده مستحق نفقه نیز بر عهده انفاق كننده است؟ یعنی اگر پدری مستمند باشد فرزند او تنها باید نیازهای شخص او را در تعیین میزان نفقه در نظر آورد یا هزینه اداره خانواده پدر نیز باید محاسبه شود؟
ج ) اجرای الزام به انفاق
ماده 1205 : در موارد غیبت یا استنكاف از پرداخت نفقه، چنانچه الزام كسی كه پرداخت نفقه بر عهده اوست ممكن نباشد دادگاه می تواند با مطالبه افراد واجب النفقه به مقدار نفقه از اموال غایب یا مستنكف در اختیار آنها یا متكفل مخارج آنان قرار دهد و در صورتی كه اموال غایب یا مستنكف در اختیار نباشد همسر وی یا دیگری با اجازه دادگاه می توانند نفقه را به عنوان قرض بپردازند و از شخص غایب یا مستنكف مطالبه نمایند.
بیان و غرض قانونگذار : دادرس نه تنها می تواند با صدور دستور فروش اموال محكوم علیه هزینه انفاق را فراهم سازد، حق دارد به محكوم له اجازه دهد كه از دیگران وام بگیرد.و طبق ماده 306 قانون مدنی، اگر كسی اموال غایب و محجور و امثال آنها را بدون اجازه مالك یا كسی كه حق اجازه دارد اداره كند باید حساب زمان تصدی خود را بدهد اما در صورتی كه می توانسته اجازه بگیرد و یا تاخیر انداختن این وام موجب ضرر نباشد، وام دهنده حق مطالبه این قرض را ندارد.
لزوم و مطالبه نفقه آینده :
ماده 1206 : زوجه در هر حال می تواند برای نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوی نماید و طلب او از بابت نفقه طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس یا ورشكستگی شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولی اقارب فقط نسبت به آتیه می توانند مطالبه نفقه نمایند.
بیان و غرض قانونگذار : خویشان نیز مانند زوجه می توانند برای مطالبه نفقه خود به دادگاه رجوع كنند، لكن مطالبه نفقه خویشان فقط ناظر به آینده است و از بابت نفقه زمان گذشته اقامه دعوی نمی توان كرد.
نكته قابل دقت در ماده قانونی :
– – اگر چه خویشان نمی توانند مطالبه نفقه زمان گذشته را بكنند و لكن از زمانی كه وارد مراحل دادرسی می شوند باید آن زمان را هم بتوانند مطالبه كنند و كندی جریان دادرسی نباید این حق آنان را از بین ببرد.
قانون مدنی گرفتن چنین نفقه ای را منع نكرده است و فقیهان امامیه نیز به دلیل سادگی و سرعت دادرسی در نظام حقوقی اسلام به این فرع نظر نداشته اند.
تعدد انفاق كنندگان
ماده 1199 : نفقه اولاد بر عهده پدر است پس از فوت پدر یا عدم قدرت او به انفاق به عهده اجداد پدری است با رعایت الاقرب فالاقرب در صورت نبودن پدر و اجداد پدری و یا عدم قدرت آنها نفقه بر عهده مادر است.
بیان و غرض قانونگذار : در این قانون انفاق كنندگان بر اولاد به چهار طبقه تقسیم شده اند:
1- پدر 2 – اجداد پدری 3 – مادر 4 – اجدات و جدات مادر و جدات پدری
الزام خویشان هر طبقه منوط بر این است كه از گروه قبلی كسی زنده و یا قادر بر انفاق نباشد.در درون طبقه دوم و چهارم نیز الزام به انفاق به ترتیب درجه قرابت است.بدین معنی كه از بین جدات آنان كه با مستحق نفقه، خویشی نزدیك تر دارند مقدم هستند.این طبقه بندی با آنچه درجه قرابت را مشخص می كند تفاوت دارد .بنابراین هرگاه كسی مادر و پسری متمكن داشته باشد با اینكه هر دو در یك درجه از قرابت هستند، نفقه را تنها پسر می دهد.
هم چنین هر گاه كسانی كه ملزم به انفاقند، متعدد باشند مثل اینكه پدر و مادر فقیر دارای چند فرزند غنی باشند بر همه آنها لازم استكه به حصه مساوی، خرج ابوین را بپردازند.
و در مورد جدات و اجدادی كه باید خرج نوه شان را بپردازند ارگ در درجه مساوی باشند، مثل اینكه كسی كه به او انفاق می شود دارای جده پدری و جد و جده مادری باشد در این صورت نفقه اولاد به نحو متساوی بر عهده هر سه آنان می باشد.
همه در صورتی كه كسی كه به او انفاق می شود فقیر و مستحق باشد و بنابراین اگر اولاد صغیر از خود مالی داشته باشد بر ولی یا وصی یا قیم است كه از مال صغیر خرجش را تامین نماید.
نكات قابل دقت در این قانون :
1 – همانطور كه در ماده 1204 بیان شد، یكی از عوامل تعیین كننده میزان نفقه درجه استطاعت انفاق كننده است .پس اگر چند نفر ملزم به انفاق شوند و از حیث میزان دارایی با هم اختلاف زیاد داشته باشند، باید نفقه ای كه از هر كدام می توان خواست با دیگری تفاوت پیدا كند .در چنین فرضی، استطاعت كدامیك از انفاق كنندگان باید معیار تعیین میزان نفقه باشد كه بتوان آن را به تساوی تقسیم كرد ؟
بدیهی است ترجیح هر یك بر دیگری بی مورد است و ضابطه پیش بینی شده در ماده 1204 با حكم تساوی بین انفاق كنندگان تعارض دارد.
در چنین فرضی مسئولیت مشترك اعضای خانواده در برابر یكدیگر ایجاب می نماید كه انفاق كننده داراتر ناتوانی دیگری را جبران كند و از میزان نفقه فرزند كاسته شود همین ترتیب را قانون حمایت خانواده در مورد الزام پدر و مادر به انفاق رعایت كرده بود) و الان هم بعد از ماده 1119 قانون مدنی ، می توان با رویه قضایی این نقص را جبران كرد.
2 – از دیگر موارد قابل دقت در این ماده این است كه تقسیم مساوی تعهد منوط به امكان آن است و تنها در جایی قابل اجرا است كه انفاق كنندگان حاضر باشند و از نظر مالی بتوانند نفقه را بپردازند.اما در جایی كه یكی از انفاق كنندگان معسر باشد یا امكان دسترسی به او نباشد از نظر الزام به انفاق، در حكم موردی است كه وجود خارجی ندارد.و در این صورت كودك (مستحق نفقه) ملزم به قناعت و نیمه مسیر شدن و یا به مدرسه نرفتن می گردد.در این گونه موارد خویشان نزدیك وظیفه دارند كه معاش طفل را تامین كنند.
نفقه ابوین و اجداد
ماده1200 :نفقه ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب به عهده اولاد و اولاد اولاد است.
بیان و غرض قانونگذار : نفقه پدر و مادر بر عهده فرزندان است و در صورتی كه آنها فرزندی نداشته باشند ، نواده ها با رعایت قاعده ” تقدم خویشان نزدیك تر“ نفقه را می پردازند .
نكات قابل دقت در قانون :
آنطور كه مشخص است این ماده اولاد را اعم از دختر و پسر دانسته و هر دو جنس را موظف به انفاق به پدر و مادر دانسته است.ولی در فقه دو نظر دیگر وجود دارد كه بر طبق نخستیت آنها فرزندان پسر در انفاق به پدر و مادر مقدم بر دختران هستند و به موجب نظر دیگر، پسران و دختران به نسبت میراث در این تكلیف شركت دارند نه به طور مساوی.
تعدد انفاق كنندگان در خط صعودی و نزولی
ماده 1201 : هر گاه یك نفر هم در خط عمودی صعودی و هم در خط عمودی نزولی اقارب داشته باشد كه از حیث الزام به انفاق در درجه مساوی هستند نفقه او را باید اقارب مزبور بحصه متساوی تادیه كنند بنابراین اگر مستحق نفقه پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید پدر و اولاد او متساویاً تادیه كنند بدون اینكه مادر سهمی بدهد و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد نفقه او را باید مادر و اولاد متساویاً بدهند.
بیان و غرض قانونگذار : در این ماده قاعده برای انفاق كنندگان را در فرض پیچیده تر خود یعنی جایی كه خویشان در خط عمودی صعودی و نزولی در آن شركت دارند اعمال می كند.مثلاً اگر مستحق نفقه پدر و مادر (اقارب در خط صعودی) و اولاد بلافصل (اقارب در خط نزولی) داشته باشد، نفقه او را باید پدر و اولاد بلافصل به طور مساوی تادیه كنند.(زیرا مادر از حیث الزام به انفاق با پدر در یك درجه قرار ندارد) و همچنین اگر مستحق نفقه مادر و اولاد بلافصل داشته باشد، نفقه او را باید مادر و اولاد بلافصل به طور مساوی بدهند.
ـ ترتیب تقدم و تاخر با متعدد بودن مستحق نفقه
در قوانین كنونی اگر شخص نتواند نفقه تمام كسانی را كه بر عهده اوست بپردازد باید بدین ترتیب رفتار كند :
1 – تامین معاش خود او مقدم بر دیگران است، زیرا حقوق نمی تواند كسی را وادار به فداكاری كند.
توجه: آنچه در قانون در این زمینه بی پاسخ مانده است مدتی است كه شخص باید بیش از دیگران نفقه خود را داشته باشد تا ملزم به انفاق آنان شود .همبستگی خانوادگی ایجاب می كند كه كمترین مدت كه داشتن خوراك و لباس و منزل در یك روز باشد مناط اعتبار باشد.
2 – ماده 1203 : در صورت بودن زوجه و یك یا چند نفر واجب النفقه دیگر، زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود .
بیان و غرض قانونگذار : اگر كسی مادر و زوجه داشته باشسد و نتواند به بیش از یك نفر بدهد باید زن را مقدم دارد .
نكات قابل دقت در قانون :
این قاعده از نظر اخلاقی زیان بار و قابل نكوهش است زیرا عادلانه نیست كه تامین اندوخته مالی زن ( در حالی كه ثروتمند هم هست) بر ادامه زندگی مادر و پدر شوهر مقدم باشد.و در حقوق ما نفقه زن تنها برای امرار معاش نیست و بیشتر به طلب مالی شباهت دارد.
(نكته : آیا در اسلام نفقه بر زن، به علت تامین معاش است یا یك طلب مالی و یا … ؟ )
3 – اگر اقارب واجب النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقه همه آنها را بدهد، اقارب در خط عمودی نزولی بر اقارب در خط عمودی صعودی خواهد بود.
بیان و غرض قانونگذار : قانونگذار در این ماده خواسته است فرزندان را گرچه نواده های شخص انفاق كننده باشد بر پدر و مادر او كه در خط عمودی صعودی قرار گرفته است مقدم شمارد و در حقیقت در انفاق به فرزندان، متاثر از وضع اجتماعی و روانی شده است.
نكات قابل دقت در قانون :
با توجه به اینكه قاعده این است كه تقدم خویشان در خط عمودی نزولی مشروط بر این باشد كه با خویشان در خط صعودی در یك درجه باشند(مانند تقدم اولاد بلافصل بر پدر و مادر ) و اگر چنانچه به جای اولاد بلافصل، نوادگان او باشند، پدر و مادر مقدم بر آنان است، اما این مفهوم از این ماده استنباط نمی شود.بنابراین طبق نظر فقها در نكته ای در این ماده قابل بررسی است :
1 – طبق ماده مزبور، اگر كسی هم پدر و فقیر داشته باشد و هم فرزندان فقیر و توانایی انفاق بر دو دسته را نداشته باشد، لازم است كه خرج فرزندان را مقدم بر انفاق پدر و مادر بداند.در حالی كه با مراجعه به كتب فقهی نظر فقها این است كه پدر و مادر و اولاد نسبت به منفق از نسبت مساوی برخوردارند و حكم واحد دارند.بنابراین اگر منفق مقدار غذا و طعامی كه دارد برای پدر و مادر و اولاد كافی نیست : الف) می تواند قرعه بزند . ب) اگر ممكن است بینشان به طور تساوی تقسیم كند هر چند آنها را كفاف ندهد.بنابراین این ماده مطابق با نظر فقهای امامیه نیست.زیرا طبق فقها و اولاد و ابوین متساوی اند.
2 – با توجه به اینكه طبق ماده 1200 هر گاه خویشان در خط صعودی نزدیكتر باشند مقدم بر اولادی است كه دورتر است (نوادگان) لیكن در ماده1202، كلیه اقارب در خط نزولی را (فرزندان و نوادگان را مقدم بر اقارب در خط صعودی (پدر و مادر) دانسته است. و لذا این دو ماده با هم در تعارضند).
4 – در میان خویشانی در خط عمودی نزولی (مثل اولاد و نوه) و خویشان در خط عمودی صعودی (مانند ابوین و اجداد) خویشان نزدیك تر مقدم بر دورتر هستند.
د ) اوصاف الزام به انفاق
این مربوط به نفقه اقارب اوصافی پیدا می كند كه در سایر تعهدها مانند ندارد و در شمار استثناها است . این اوصاف عبارتند از :
1 – الزام به انفاق از قواعد مربوط به نظم عمومی است.
2 – موضوع الزام قابل تغییر است و ثبات ندارد.
3 – الزام به انفاق از سوی طلبكار و بدهكار آن قائم به شخص است.
4 – الزام ناظر به آینده است و نفقه گذشته را نمی توان مطالبه كرد.
منبع: كتاب حقوق مدنی دكتر كاتوزیان و كتاب حقوق مدنی
منبع:
برچسب ها:از دیدگاه علمای حقوق, الزام به انفاق, انفاق, نفقه