حقوق زنان در اسلام
نگارش: خلیل تیباش*-منطقهی سیلوانای ارومیه
حمد و سپاس بیکران به درگاه ایزد منان که پدید آورندهی هستی و صاحب نعمتهای عظیم است. هستی را به خاطر انسان آفرید و او را خلیفة الله قرار داد. درود و سلام به روان پاک حضرت محمد (ص) ــ رحمة للعالمین، محمد امین ــ آن رهبر و پیشوای بزرگ که اسوه و الگوی کامل اخلاق پسندیده و نیک و وجود گرامی او، آیینهی تمامنمای انسانی است.
همچنین درود و رحمت خداوند بر یاران و پیروان فداکار و راستین آن معلم بینظیر بشریت و رحمت بیکران ایزدی بر تابعین و پیروان بر حق آنان که با جان و دل قلم در دست گرفته و در برابر تهاجمات بیدریغ دشمنان مکتب انسانساز اسلام و تبیین حق قد علم نموده و تا روز رستاخیز، از حریم شریعت و قانون خدا و سنت رسولش پاسداری کرده و خواهند کرد.
برادران و خواهران گرامی! هر نوشتهای نیازمند پیشگفتاری است که باب سخن را در رابطه با متن نوشتار باز کند. آن سخن نیز باید پیامرسان متن و مضمون آن باشد. که در این مقاله، مبتنی بر حقوق زن در اسلام می باشد. بد نیست در این قسمت نظری کوتاه بر اظهارات آخرین رهبر شوروی سابق، میخائیل گورباچف، در مورد حقوق زن که در زندگینامهی خود آورده است، داشته باشیم: «آری، به زن آزادی داده و آن را یکسان با مردان قرار دادیم و در این زمینه کار مثبتی انجام دادیم، اما از این لحاظ که کانون گرم خانواده را منهدم و از هم پاشیدیم، ضرر بسیار بزرگی را متحمل شدیم که جبرانناپذیر است. اکنون در این فکرم که چگونه میتوان زن را به جایگاه واقعیاش برگرداند!!!» اعتراف این رهبر، سند قاطعی است مبنی بر اینکه حقوق زن و آزادی که به آنها داده میشود، پایمال نمودن حقوق آنان و دور نمودنشان از جایگاه واقعی خویش است نه بدست آوردن حق آنان.
***
من بر این باورم که زن، زمانی میتواند جایگاه خویش را در جامعه بیابد و حقش پایمال نشود که به وظایفش به نحو احسن جامهی عمل بپوشاند، چرا که زن هم عهدهدار وظایفی است. افرادی که از وظایف آنها بیخبرند، نمیتوانند قضاوت درستی درمورد جایگاه آنها داشته باشند. میتوان زن را همانند کارمند یک شرکت یا عضو یک سازمان تصور نمود که باید سر وقت و با نظم حاضر شود و تمام وظایف خویش را مو به مو انجام دهد و سر هر برج حقوق ماهیانهاش را بگیرد. زن نیز در قبال شوهر، بچهها و جامعه موظف است که وظایف محوله را بدون کم و کاست به انجام برساند تا از تمام حقوقش برخوردار گردد و به جایگاه حقیقیاش در جامعه راه یابد.
مسلماً ارزشی که اسلام برای زن مقرر داشته، جزئی غیر قابل تفکیک از همان ارزشی است که برای تمامی انسانها در نظر گرفته است. قرآن در سورهی اسراء آیهی 70 میفرماید:
«ما فرزندان آدم را گرامی داشتهایم و آنان را در خشکی و دریا پراکندیم و از نعمتهای پاکیزه آنها را روزی عطا کردهایم و بر بسیاری از آفریدگان خود به طور کامل برتریاشان دادهایم.» بدیهی است که زن و مرد هر دو از جمله فرزندان آدم هستند.
پس اسلام، همین کرامت را که مبتنی بر پایهی انسانیت محض است و به طور یکسان زن و مرد را در بر گرفته با سنگر تقوا و کردار نیک حفظ داشته و استحکام بخشیده است. و این دو پدیده را معیاری برای تفاوت جایگاه و منزلت انسانها در پیشگاه ذات اقدس الهی قرار داده است. خداوند در این مورد میفرماید: «ای مردم! هر آیینه ما شما را از زن و مردی آفریدیم و شما را به صورت قبیله قبیله و ملت ملت بیافریدیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامیترین شما نزد خداوند کسی است که پرهیزگارترین شما باشد. (حجرات:13)
بدین ترتیب با دلالت صریح این دو آیه، اثبات میشود که «انسان» اعم از زن و مرد در کتاب و دین خداوند، محترم و گرامی است؛ بدون آنکه وصف «مرد بودن» یا «زن بودن» در این تکریم الهی تأثیرگذار باشد و آنرا کم و بیش کند. همچنین ثابت شد که انسانها در این کرامت نیز با هم متفاوت هستند و علت این تفاوت هم فقط عبارت است از همان تفاوتی که در التزام و پایبندی انسانها به حدود و احکام الهی وجود دارد و به خاطر همین التزام است که سود بخشی انسانی اعمال با هم متفاوت هستند. و این خود ایجاب میکند که پاداش انسانها در برابر اعمال نیکشان در کم و کیف یکسان باشد. به گونهای که مقولهی «مرد بودن» یا «زن بودن» در تفاوت پاداشها تأثیرگذار نباشد. این همان چیز است که کلام خداوند آن را بیان نموده است. پس پروردگارشان پاسخشان داد من عمل هیچ صاحب عملی را خواه مرد باشد یا زن، تباه نخواهم کرد. برخی از شما از برخی دیگرید. (آل عمران:195) کسی که با وجود ایمان، اعمال نیک انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، آنچنان کسانی وارد بهشت خواهند شد و یک ذره بر آنها ستم نخواهد رفت. (نحل:97) کسی که کار نیک انجام دهد خواه مرد باشد خواه زن و حال آنکه مؤمن باشد زندگی پاکیزهای بدو خواهیم بخشید و در مقابل بهترین آنچه انجام دادهاند، پاداش ایشان خواهیم داد. (نساء:124)
شریعت اسلامی در اجرای این اصل انسانی که نسبت به زن و مرد یکسان است، روشی را در پیش گرفته که در هیچ دین و مکتبی وجود ندارد. به خاطر همین اصل است که خالق عظیم در سورهی مائده آیهی 32 میفرماید: «بر بنی اسرائیل حکم کردیم که هر کس شخصی را بدون قصاص یا فساد (که در زمین انجام داده است) بکشد، انگار تمام مردم را کشته است و هر کس که شخصی را زنده گرداند، انگار که همه مردم را زنده گردانیده است.» ملاحظه میکنید که در تعبیر آیه، واژهی«نفس» به کار رفته است تا تفاوت وصف مرد بودن و زن بودن را از میان برداشته و قداست حیات موجود در حکم و قانون خداوند زن و مرد را بردارد. این فراگیری و شمول در فرمایش رسول خدا (ص) نیز نمایان است. آنجا که رسول خدا (ص) دیدند زن مشرکی کشته شده و مردم بر او گرد آمدهاند. آن حضرت متوجه شد که این زن در صف جنگجویان نبود، پس به چه گناهی کشته شد؟ آنگاه فرمودند: نزد خالد بن ولید بروید و به او بگویید: رسول خدا شما را دستور میدهد و میفرماید: از کشتن زن مزدبگیر دست فرو گذارید. (روایت از ابن ماجه و ابو داوود و نیز از حدیث رباح بن ربیع تمیمی برادر حنظله کاتب، با اندک اختلافی روایت کرده است.) شیخ بخاری و مسلم هم حدیثی به همین معنی از روایت عبدالله بن عمر بن خطاب (رض) در کتاب جهاد، باب کشتن زنان در جنگ روایت کردهاند. همانطور که مشاهده نمودید، وجود شرک در این زن، قداست زندگیاش را خدشهدار نساخته است؛ چه رسد به اینکه وصف «زن بودن» وی مخدوش گردد. با توجه با این مساوات زن و مرد در قداست و حرمتی که خداوند به حیات هر یک از آنها ارزانی داده و در قتل زن و مرد، مجازات قصاص نیز به طور مساوی قابل اجراست.
بارزترین نصی که بر آن دلالت دارد، این آیه از قرآن است. «و در آن «تورات» بر آنها واجب کردیم که شخص در برابر شخص و چشم در برابر چشم و دندان در مقابل دندان قصاص شود.» (مائده:45). ابنکثیر در تفسیر این آیه میگوید: «کلیهی امامان دین به عموم به این آیه استدلال کردهاند که مرد، در مقابل زن کشته میشود» و همچنین در حدیثی که نسائی و دیگران روایت کردهاند، آمده است که رسول خدا (ص) در نامهی عمرو بن حزم نگاشت که: «مرد در مقابل زن قصاص میشود.» قرآن زنده به گور کردن دختران را که پارهای از قبایل جاهلیت انجام میدادند، تحریم نمود و مسلمانان این آیه را زمزمه میکردند: «و آنگاه که از دختران زنده به گور شده سؤال میشود که به کدامین گناه کشته شدند؟» در همان وقت بودن اینکه جنایتی را مرتکب شده باشند، که از جملهی آن شکنجهها است: ریختن و پاشیدن مادهی سوزان کتیران بر جسم و تن زنان و بستن پاهایشان به اسب تندرو و سریع تا آنقدر این سو و آن سو بدوند، تا بدن زنان بیچاره قطعه قطعه گردد. و بستن گروهی از زنان به ستونهایی که زیر آنها چندین روز آتشی آرام بر میافروختند تا بر اثر گرمای آن پیه و گوشتشان رفته رفته فرو افتد و بر همان حال بمیرند.
آری این است وجه تمایز میان اسلام و دیگر تمدنهای جهانی: اسلام، زن را از آن جهت که یک موجود واجد کلیهی صفات مقدس انسانی است در حکم و قانون خدا است، مورد تقدیر و احترام قرار داده است.
جایگاه زن و مرد در جامعه تنها زمانی مشخص میشود که سرشت و خصوصیات مساوی و متفاوت آن دو مورد ملاحظه قرار گرفته و از دام شعارهای فریبندهی سیاسی رهایی یابند و گرنه بحران شدیدتر و مجموعهی انسانیت از مسیر اصلی خود منحرف میشود. کسی که میخواهد زن را بدون مراعات مهر و عطوفت و لطافت و زیباییاش به مقام پلیس جنایی، رانندگیهای طولانی و جانفرسا، کارگری و دیگر کارهای سخت بگمارد، سرشت او را مورد ستم قرار داده است و همچون آن است که ماهی را در صحرای خشک و یا کم آب وادار کند! زیرا هر چند زن در چنین کارهایی تا حدی میتواند از نظر فیزیکی به زندگی ادامه دهد اما سرشت ویژه و مهر و عاطفه لطافت زنانه را از دست خواهد داد و از مسیر اصلی استعداد و تواناییهای سرشار خود منحرف خواهد شد. ما منکر حضور زن در عرصههای جامعه نیستیم بلکه میخواهیم به کاری گماشته شود که با فطرت و سرشت او سازگار باشد و خصوصیات زنانه او در هر کاری مراعات گردد. یک زن هر چند رئیسجمهور و نمایندهی مجلس نیز باشد، باید رسالت پرورش نسل آینده را فراموش نکند و از گرم کردن محفل خانواده و بکارگیری عواطف مادرانه، خواهرانه، دخترانه و جذابیت زنانه برای شوهر خود غفلت نورزد و گرنه زن نخواهد بود…
یکی دیگر از امتیازات و برکات اسلام بر دیگر مکاتب- چه آسمانی و چه سازمانی- این است که در گام اول خود مقام زن را محترم شمرد و حقوق زن را در نظر گرفت و بر انسانیت و شایستگی او در ادای تکالیف و مسئولیت و شایستگی در کسب پاداش و ورود به بهشت برابر با مرد حساب کرد و هیچ فرقی در جنس زن و مرد نگذاشت. آری اسلام زن را به عنوان انسانی محترم مینگرد که در تمام حقوق انسانی با مرد همسنگ و مساوی هستند، آنان را شاخههای یک درخت و فرزندان یک پدر و مادر میپندارد، ویژگیهای عمومی انسانی، ادای تکالیف و حمل مسئولیت همسنگ یکدیگرند.
خداوند متعال در قرآن کریم آیهی 1 سورهی نساء میفرماید: ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحد» آفرید و همسرش را نیز از نوع او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکنده ساخت. پروا داشته باشید و از خدایی که به نام او از همدیگر درخواست میکنید و سوگند میخورید و بپرهیزید از اینکه پیوند خویشاوندی را گسیخته دارید. چرا که خداوند مراقب شما است.
در این آیهی کریمه دقت زیاد به خرج دهید که هیچ فرقی بین دو جنس زن و مرد قرار نداده است.
در آیهای دیگر در سورهی احزاب فرموده است: مردان و زنان مسلمان، مردان و زنان با ایمان، مردان و زنان عبادتپیشه، مردان و زنان راستگو، مردان و زنان شکیبا، مردان و زنان فروتن، مردان و زنان صدقهدهنده، مردان و زنان روزهدار، مردان و زنان پاکدامن، مردان و زنانی که خدا را زیاد یاد میکنند، خدا برای همهی آنان آمرزش و پاداش بزرگی فراهم ساخته است.
خداوند همچنین تکلیفهای اساسی دینی و اجتماعی را به طور مساوی بین زن و مرد تقسیم نموده است. حتی یک وجب پایینتر از مرد در هیچ یک از این مسئولیتها قرار نداده و تمام حقوق شرعی و انسانی آنان را برشمرده، عدالتی واقعی و حقیقی در حقوق ایشان مشهود است که در هیچ کدام از مکاتب دیگر چنین عدالتی دیده نمیشود.
پیرامون حقوق انسانی و شخصیت و منزلت زن در اسلام شبههها و برچسبهایی رواج یافتهاند، مانند: شهادت، ارث و دیه، که در این مقاله مجال بحث آن شبهات نیست؛ ولی کافی است که بگویم این نوع مسائل، تخصصی هستند. هر کس بدون تحقیق نمیتواند این قضایا را نقد کند. چرا که باید چیزی را تقدیم کنیم که با آن آشنا بوده و حقیقت آن را بشناسند. در واقع امتیاز مرد بر زن، در این احکام مخصوص به معنای ترجیح جنس مرد بر زن نیست؛ زیرا محترمترین مردم نزد خدا، پرهیزگارترین آنان هستند، خواه مرد باشند خواه زن.
تقسیم وظایف و دارا بودن امتیاز برای یک کار مخصوص مبنی بر سرشت و فطرت مناسب و سازگار آن کار است. مرد و زن هر یک بر مبنای اقتضای فطری و ساختار جسمی خود تکالیف و وظایفی را بر دوش مینهند. همانطور که ممکن است کار از یک مرد برآید که از مرد دیگر برنیاید.
اسلام، زن را با چنین شناختی از فطرت و سرشت و مسئولیتهایش در رابطه با مرد، مخاطب قرار داده و نظام و راهکارها و احکامش را بر همین مبنا، تنظیم میکند. ویژگیهای غریزی زنانه را در نظر گرفته و آن را با پرهیز از افراط و تفریط کنترل و مهار میکند. نه آن را اسیر کرده و نه در آن را بر روی هر کسی باز نموده. بلکه تلاش میکند که زن را از ابتذال و خوار شدن خصوصیات زنانهاش حفظ کند و جسدش را از نیش سگان و گرگان شکاری که میکوشند دختران و زنان مسلمان را بربایند، خونشان را بمکند و گوشتشان را بخورند و استخوانهایشان را پرت نمایند، حفظ میکند.
اسلام هر چیزی را باعث خشکیدن خصوصیات زنانه میشود را تحریم کرده است. مانند تشابه زن و مرد در اخلاق و حرکت و لباس و… همانطور که لباس زن را برای مرد حرام میداند، لباس مرد را نیز برای زن حرام میشمرد و هر دوی آنها را ملعون میداند. اسلام از حیا و اخلاق زن دفاع میکند و از شر او پاسداری میکند نه تنها شخصیت زن را از دستهای پلید برحذر داشته حتی عفت او را از فکر و زبان بد محفوظ نگه میدارد.
بنابراین مسئولیتهای زیر بر دوش آنها نهاده است:
• فرو بستن چشم از نامحرمان و پاسداری از عفت و پاکی خود.
• حفظ حیا و حرمت و جلوگیری از خودآرایی و برهنگی اعضا و نمایش زیور آلات در محضر نامحرمان.
• پرهیز از هر کاری که باعث جلب توجه مرد بیگانه شود و گمراهش کند مانندِ خودآرایی جز برای شوهرش، زیرا این کار از عفت و پاکدامنی به دور است.
• پرهیز از خلوت با نامحرمان تا حرمت و کرامت خویش را حفظ کرده و از وسوسههای پلید و تهمت دیگران به دور باشد.
• جز برای ضرورت شرعی و مصلحت معتبر و به اندازهی کافی مانند نماز در مسجد، طلب علم، طبابت، پرستاری، همکاری در مسیر اصلاح و نیکوکاری نباید در جلسهی مردان نامحرم بنشیند و چنانکه زن از خدمت به جامعه خود ناگزیر است، نباید در برخورد با مردان، حدود شرعی خود را فراموش کند.
اسلام با این احکام حفاظتی ویژه؛
لطافت زنانه را از گزند درندگان حفظ میکند.
با دور ساختن عوامل انحراف و گمراهی از حیا و عفت زنان پاسداری میکند.
آبرو و حیثیت زن را از یاوهگویان و تهمتزنندگان برحذر میدارد.
علاوه براین موارد؛
روح و اعصاب او را از پریشانی و نا آرامی و اضطراب که به دنبال خیالپراکنی میآید و به روح و جسم آنان آسودگی میبخشد.
اسلام با استفاده از این احکام و قوانین، مرد را از انحراف و اضطراب، خانواده را از اسباب فروپاشی و در سطح بالاتری، جامعه را از عوامل انحلال و سقوط برحذر داشته است.
آری حضور زنان در مراسم جامعه و گردهمایی اسلامی یک فرهنگ بنیادی است که در بسیاری از ممالک یا در تمام ممالک اسلامی به بوتهی فراموشی سپرده شده است. اما هم اینک جوانان مسلمان با احیای سنت اعتکاف در دههی آخر رمضان و احیای سنت حضور زنان در مراسم و عیدها به این امر مهم همت گماشتهاند. اما این نیز مخصوص مناطقی است که بیداری اسلامی رشد چشمگیری داشته است. زنان همراه مردان جهت فراگیری علم و دانش در مجالس پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد ـ معلم بشریت ـ که درود و سلام خداوند بر او باد، حاضر میشدند و پیرامون امور دینی خود به ارائهی پرسشهایی میپرداختند که زنان امروز از ارئهی آنها احساس شرمساری و خجالت میکنند و حضرت عایشه (رضی الله عنها) زنان انصار را مورد تعریف و تمجید قرار میدهد که حتی در مورد جنابت، احتلام، غسل، حیض، استحاضه و امثال آن از پیامبر شیرینسخن سؤال میکردند و حیا و شرم مانع از اطلاع از امور دینی نمیگشت.
زنان با توجه به علاقهی شدید خود برای استفاده از رهنمودها و راهکارهای پیامبر رحمت (ص) و ازدحام بیش از حد مردان، از پیامبر درخواست کردند که وقت مشخصی را به آنها اختصاص دهد تا سؤالهای خود را به صورت شفاف و صریح مطرح کنند. پیامبر مهربان با درخواستشان موافقت نمود و روزی را به آنان اختصاص میداد که در آن روز به خدمت او میرسیدند و از رهنمودها و دستورات او بهرهمند میشدند. این یکی از بزرگترین حقوق انسانی برای زنان است که مستقیماً از محضر مبارکش مستفیض گردند.
خدمت زنان و مشارکت آنان در فعالیتهای اسلامی به حدی رسید که در جنگها و خدمت به مجاهدان مسلمان شرکت میکردند و کارهایی را که از توان آنان بر میآمد و یا در آن سررشته داشتند، انجام میدادند؛ مانند پرستاری، امدادرسانی، خدمت به مجروحان و تهیهی آب و خوراک و تدارکات و امکانات ضروری برای مجاهدان.
نکتهای دیگر که لازم است دربارهی زنان گفته شود، این است که به طور کلی توجه و اهتمام زنان نسبت به دین مقدس اسلام ـ که تنها راه نجات خود را در آن میبینند ـ بیشتر از مردان است. گویا از آنجا که خداوند ویژگیهای مهر و محبت و رقت قلب بیشتری را در وجود زن به ودیعت نهاده است، فطرتاً گرایش بیشتری نسبت به دین دارد و جای شگفتی است که نامههای بانوان و دوشیزگان از عالمان و متخصصان دینی دربارهی مسائل دینی و اهتمام و توجّه آنها به دینداری از مردان و پسران جوان بیشتر و اصرار و پافشاری آنان شدیدتر و خوف و ترس آنان از سرانجام اخروی بیشتر باشد.
این مطلب ما را وا میدارد که باور داشته باشیم به اینکه تهاجم فرهنگی غرب اگر در بعد فکر و اجتماعی، توانسته باشد زن مسلمان را درون خانهی خود مغلوب و شیفته و او را از لباس شرعی و حجاب و عفت و ارزشها اسلامی جدا کند، قطعاً نتوانسته است که برای همیشه بر او پیروز گردد و زن مسلمان هرگز عاطفهی دینی و عقیدهی اسلامی را که – آنرا تنها حامی و تضمین حقوق خود میداند- از دست نمیدهد. همواره در توان نظام اسلامی بوده است که در پرتو کوشش و برنامهریزی و همکاری غیرتمندان و داعیان اسلامی، بنیان اسلام را محفوظ دارد و در نهایت موفق و پیروز گرداند و میدان مسابقه را با مکاتب دیگر در دنیا در دست گیرد.
پیوسته بسیاری از زنانی – که در گذشته، نسبت به پوشش اسلامی بیتوجه یا کمتوجه بودهاند-را میبینیم که علیرغم تلاش و کوششی که دشمنان اسلام با تمام قوا در داخل و خارج به کار گرفتهاند، با اختیار، علاقه و رغبت به راه عفت و حیا بازگشتهاند و به آداب و شعائر اسلام پایبند گشتهاند. تا آنجا که دهها و صدها دانشجوی دختر را در بسیاری از شهرها و کشورها همچون آمریکا، اروپا و کشورهای اسلامی به سوی اسلام و دین خودشان روی آوردهاند و از افکار و فرهنگ مخرب و ویرانگر بیگانه به شدت رویگردان شدهاند. پوشیدن روسری و لباس بلند به دنبال روزگارانی که چنین وضع ظاهری در مراکز فرهنگی و آموزشی بسیار نادر و خارج از قاعده بوده است. امروزه حجاب داشتن در مراکز و محیطهای دانشگاهی؛ در میان دختران دانشجو کاملاً معمول و متداول شده است.
این عجیب نیست زیرا بسیاری از زنان و دخترانی که لباسهای غربی امروزی میپوشند، با وجود آنکه خارج از آداب شریعت است، نسبت به اقامهی نماز و روزه و ادای حج و عمره و پایبندی به سایر ارکان و شعائر اسلام با جدیت هرچه تمامتر اصرار میورزند. و این بدان معناست که روح دینی در سینههای آنان نمرده است. و چراغ اعتقاد در دل آنان به خاموشی نگراییده است و هنوز اندکی تعهد و توجه نسبت به دین در آنان وجود دارد و آمادگی دارند که بذرهای ایمان در دلهای آنان رویانیده، رشد و نمو کرده و شکوفا گردد و به بار نشیند و به زودی به یاری پروردگارشان میوه دهند. و زندگیاشان از این دوگانگی شوم رهایی یابد.
سه چیز از بلاهای کمرشکن هستند:
حاکمی که اگر در حقش خوبی کنی، قدردانی نکند. اگر بدی کردی، در نگذرد.
همسایهای که اگر خوبی دید، نهان سازد و اگر بدی دید، آشکارش کند.
زنی که اگر در حضورش باشی، به تو آزار رساند و اگر از او دور شوی، به تو خیانت کند.
از خداوند منان سلامتی در برابر این بلاها را خواهانیم. آمین یا ربّ العالمین
* مدرّس علوم دینی مدرسهی امام شافعی (رح) زیوهی ارومیه
منبع: