سئوال1ـ آیا غیر از معاونین رئیس کل دادگستری استان، شخص دیگری را می توان به عنوان رئیس شوراهای استان، انتخاب کرد ؟
پاسخ : خیرـ زیرا به استناد ماده 3 آئین نامه شوراهای حل اختلاف، ریاست شوراهای استان، بعهده یکی از معاونین رئیس کل دادگستری استان، خواهد بود که بنا به پیشنهاد رئیس کل دادگستری و تأیید مرکز امور شوراها و تصویب ریاست قوه قضائیه، تعیین می شود .
سئوال 2 ـ شوراي حل اختلاف، فسخ مبايعه نامه و استرداد مبيع (اتومبيل) را صادر و دادنامه قطعيت يافته است؛ ليكن در مرحله اجرا، مشخص شده محكوم عليه اتومبيل را قبل از صدور رأي، به فردي ثالث، فروخته و در تصرف اوست . چنانچه شخص ثالث به استناد مبايعه نامه عادي به عمليات اجرايي معترض گردد، چه اقدامي از ناحيه اجراي احكام با توجه به ماده 44 قانون اجراي احكام مدني و ماده 18 آئين نامه اجرايي ماده 6 قانون نحوه اجراي محكوميت هاي مالي متصور است ؟
پاســخ : ماده 44 قانون اجراي احكام مدني، قابل اعمال خواهد بود .
سئوال 3 ـ منظور از شوراهاي تخصصي موضوع ماده 2 قانون شوراهاي حل اختلاف، چيست ؟ آيا امر خاصي است يا شخص خاص ؟ آيا با اين ماده مي شود براي مثلاً بسيجي ها و يا فرهنگي ها و … شوراي خاص تشكيل داد و هر كس هر دعوايي عليه فرهنگي داشت و يا هر فرهنگي هر دعوايي عليه هر كسي كه داشته باشد در اين شوراي خاص مطرح گردد و ديگر شوراها صلاحيت رسيدگي به آن را نداشته باشند ؟
پاسـخ : منظور از شوراهاي تخصصي، رسيدگي به امور خاصي است كه به لحاظ تخصصي بودن موضوعات لازم است در شوراي خاصي مطرح گردد و صرف عنوان شوراي تخصصي ناظر به افراد خاص نيست، بلكه تنها امور خاص را در بر مي گيرد .
سئوال4 ـ چنانچه شعبه شورا، واقع در يك حوزه قضائي، خارج از صلاحيت محلي خود نسبت به دعوايي رسيدگي و حكم مقتضي نيز صادر نمايد، وضعيت پرونده و حكم، چگونه خواهد بود ؟
پاسخ : اگر شورايي خارج از صلاحيت محلي خود اقدام به صدور رأي نمايد اتخاذ تصميم با مرجع تجديدنظر مي باشد .
سئوال 5 ـ منظور تبصره ماده 1 قانون شوراهاي حل اختلاف، از محدوده فعاليت جغرافيايي شورا در هر حوزه قضايي، چيست ؟ آيا دو يا چند شورا مي توانند در يك محدوده جغرافيايي، فعاليت داشته باشند ؟ مثلاً در حوزه قضايي شهر تهران، همه شوراهاي متشكله، صلاحيت رسيدگي به همه پرونده هاي اين شهر بزرگ را دارند يا خير ؟ در حوزه مجتمع هاي شورايي چطور ؟
پاسخ : به استناد تبصره ماده 1 قانون شوراها و ماده 12 آئين نامه قانون فوق اصالتاً براي هر شوراي حل اختلاف، تعيين صلاحيت مي شود و صلاحيت محلي ترجيحاً با رئيس حوزه قضايي است و شوراها در همان محل و محدوده كاري خود، اقدام به رسيدگي مي نمايند و مثلاً در شهري مثل تهران و در يك محدوده جغرافيايي خاص يك شورا با حوزه هاي متعدد در قالب مجتمع هاي شورا فعاليت مي نمايند و چنانچه پرونده اي به شوراي يك محل، ارجاع گرديد و مشخص شد رسيدگي به پرونده در صلاحيت محلي شوراي مذكور نيست در هر مقطعي مي بايست جهت رسيدگي به شعبه صالح، ارسال شود . در يك مجتمع شورايي همه شوراها صالح به رسيدگي هستند ليكن به منظور برقراري نظم بر اساس ارجاع مقام ارجاع دهنده قابل رسيدگي خواهد بود .
سئوال 6ـ طبق ماده 3 قانون شوراهای حل اختلاف، هر شورا، دارای سه نفر عضو اصلی و دو نفر عضو
علی البدل است و می تواند برای انجام وظایف خود دارای یک دفتر باشد که مسئول آن توسط رئیس شورا پیشنهاد و ابلاغ آن از سوی رئیس کل دادگستری استان یا معاون ذی ربط وی، صادر می شود .
الف – آیا هر پنج نفر فقط عضو آن شورا هستند و در شوراهای دیگر صلاحیت عضویت و شرکت در
رأی دادن را ندارند ؟! بویژه آیا از اعضاء علی البدل می شود در صورت کمبود عضو در شورای دیگر استفاده کرد ؟! مثل دادرس علی البدل در دادگاهها .
ب – آیا رئیس دفتر شورا می تواند رئیس دفتر چند شورا باشد ؟! چه کسی او را انتخاب خواهد کرد ؟! یعنی به انتخاب رئیس کدام شورا ؟!
ج – منظور از معاون ذی ربط رئیس کل، کدام معاون است ؟! اگر رئیس شوراهای حل اختلاف استان است چرا به جای ذی ربط صراحتاً رئیس شوراهای استان، ننوشته اند ؟!
پاسخ : الف – با عنایت به ماده 3 قانون شورا و ماده 6 آئین نامه مربوطه هر شورا دارای 3 عضو اصلی است که ابلاغ آنها پس از احراز صلاحیت و دارا بودن شرایط مقرر در قانون توسط رئیس کل دادگستری استان جهت یک شعبه مشخص، صادر می گردد و منحصراً عضو همان شورا هستند و حق شرکت و عضویت در جلسات شوراهای دیگر را ندارند.
اما اعضای علی البدل با رعایت ماده 23 آئین نامه می توانند در جلسات دیگر شعب که در حوزه فعالیت کاری شان است؛ شرکت نمایند و بالطبع چنانچه یک شورا دارای حوزه های مختلف و یا بصورت مجتمع های شورایی اداره شوند؛ شرکت اعضای علی البدل در جلسات شوراهای مجتمع نیز، بلامانع است .
ب – مسئول دفتر شورا، می تواند هم زمان عهده دار چند شورا باشد که می تواند با پیشنهاد رئیس شورا یا رئیس حوزه قضایی انتخاب ، و ابلاغ آن از سوی رئیس کل دادگستری استان یا معاون ذی ربط وی ، صادر می شود .
ج – مطابق ماده 3 قانون شورا منظور از معاون ذیربط ، معاون قضایی رئیس کل در امور شوراهای حل اختلاف می باشد و در غیاب شخص اخیر ، بطور اصلح شخص رئیس کل دادگستری نسبت به صدور ابلاغ ، اقدام می نمایند .
سئوال 7 ـ پرونده ای ، تحت عنوان حفر غیر مجاز چاه موضوع ماده 45 قانون توزیع عادلانه آب با صدور قرار عدم صلاحیت از سوی دادسرا به شورای حل اختلاف ، ارسال گردیده است . آیا رسیدگی به بزه مذکور ، در صلاحیت ذاتی شورا ، می باشد یا خیر و آیا شورا می تواند با دادسرا اختلاف کند ؟
پاسخ : شورا در رسیدگی به پرونده مذکور صلاحیت ذاتی ندارد اما می تواند با دلایل توجیهی مستنداً مراتب را به دادسرا اعلام نماید ؛ لیکن چنانچه مرجع قضایی بر نظر خود باقی بود حسب ماده 17 قانون شورای حل اختلاف ، شورا مکلف به تبعیت و رسیدگی در حدود صلاحیت خویش است.
سئوال 8 ـ پرونده ای در خصوص دعاوی راجع به اموال دولتی و عمومی ، قبل از اجرایی شدن قانون شورای حل اختلاف در شورا مطرح و منجر به صدور رأی قطعی ، شده است آیا صدور برگ اجرایی و ادامه عملیات اجرایی در شورا ، مجاز است یا خیر ؟
پاسخ : طبق بند د ماده 10 قانون شورا رسیدگی به دعاوی راجع به اموال عمومی در صلاحیت شورا نمی باشد ؛ اما سئوال این است که رأی ، قبل از تصویب قانون اخیر ، قطعی شده است و چون قانون در این مورد تعیین تکلیف نکرده و جواز قانونی هم برای نقض آن وجود ندارد، اقدام به عملیات اجرایی طبق ماده 33 قانون شورا ، بلامانع است .
سئوال9 ـ پرونده ای ، قبل از تصویب قانون شورای حل اختلاف در شورا مطرح و در همان زمان نیز منجر به صدور رأی قطعی و صدور اجراییه گردیده است . اینک بعد از تصویب قانون مذکور ، چنانچه توقیف اموال محکوم علیه میسور نباشد و یا مالی از فرد موصوف ، بدست نیاید آیا اعمال قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی ، مطابق ماده 34 قانون شورا ، نسبت به پرونده ( قطعی و در حال اجرای سابق ) مجاز می باشد یا خیر ؟
پاسخ : نظر به اینکه در قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 1377 نیز ذکری از شوراهای حل اختلاف نشده بود ؛ بنابر این قانون فوق تسری به آراء قبلی شوراها نداشت ، ضمن اینکه مواد قانون شوراهای حل اختلاف نیز ، عطف به ماسبق نمی گردد . بنابر این ماده 34 قانون شورا نسبت به پرونده های منتهی به صدور آراء قطعی ، قبل از این قانون ، قابل اعمال نمی باشد .
سئوال 10 ـ در اجرای احکام دادگستری محل، نسبت به احکام شورای حل اختلاف کدام قاضی مسئول ادامه عملیات اجرایی است قاضی شورا یا قاضی اجرای احکام دادگستری ؟
پاسخ : مطابق قسمت اخیر ماده 33 قانون شوراها، قاضی اجرای احکام دادگستری مسئول ادامه عملیات اجرایی نسبت به احکام شورا می باشد . مگر در مواردی که در مواد 34 قانون و36 آیین نامه اجرایی قانون شورا ، به آن تصریح شده است .
سئوال 11 ـ در خصوص آراء حقوقی صادره از اعضاء شورا ، وفق آئین نامه سابق شورای حل اختلاف که بصورت غیابی بوده و حق واخواهی در آن متصور میباشد با توجه به قانون جدید شوراها مرجع واخواهی کدام مرجع است ؟
پاسخ : چون شورا صلاحیت رسیدگی به امور حقوقی را ندارد، رسیدگی به اعتراض محکوم علیه غیابی با قاضی شورا است .
سئوال 12ـ چنانچه پرونده ای از قبل در شورا رسیدگی و به تائید مشاور مطابق آئین نامه سابق نرسیده و پس از لازم الاجرا شدن قانون جدید مشاور اقدام به اعلام نظر نموده باشد وضعیت پرونده و رأی صادره چگونه است و اگر اصولاً رأی را مشاور تأیید نکرده باشد ، تکلیف چیست ؟
پاسخ : با عنایت به تصویب قانون جدید شوراها ، اصولاً امضای مشاور پس از لازم الاجرا شدن قانون جدید ، وجهه قانونی ندارد و رسیدگی وفق قانون جدید ، انجام می پذیرد .
سئوال 13 ـ در توافق به تقسیط محکوم به در دعوی اعسار ، تصمیم قاضی شورا در قالب رأی اصدار می یابد، یا گزارش اصلاحی ؟
پاسخ : اگر با توافق طرفین تقسیط انجام گردد ، تصمیم قاضی بصورت گزارش اصلاحی خواهد بود .
سئوال 14ـ ميزان هزينه دادرسي مرحله تجديدنظر از احكام اعضاي شورا و قاضي شورا در محاكم عمومي حقوقي، چه مقدار است، همچنين تبادل لوايح ضروري است يا خير ؟
پاسخ : در خصوص تجديدنظر به آراي صادره ماده 9 قانون شوراهاي حل اختلاف، هيچ گونه وجهي دريافت نمي شود و در اعتراض به آراء ماده 11 قانون؛ شورا، تكليفي در مورد اخذ هزينه ندارد و با درخواست تجديدنظر؛پرونده جهت اقدام قانوني به مرجع تجديدنظر، ارسال مي گردد و تبادل لوايح نيز، ضروري نمي باشد .
سئوال 15ـ نسبت به پرونده هايي كه از طريق شورا اجرا مي شوند، نيم عشر دولتي اخذ مي شوند يا خير ؟
پاسخ : با عنايت به ماده 33 قانون شوراهاي حل اختلاف و مطابق با قانون اجراي احكام مدني، نيم عشر دولتي از پرونده هاي شورا، قابل وصول است .
سئوال 16ـ هزينه دادرسي مقرر در قانون بودجه سال 1388 نسبت به شوراي حل اختلاف نيز تسري دارد يا خير ؟
پاسخ : هزينه دادرسي، مقرر در قانون بودجه سال 1388 نسبت به شوراي حل اختلاف؛ تسري ندارد .
سئوال 17ـ منظور از رعايت قواعد و اصول و تشريفات دادرسي در ماده 20 قانون و تناقض با ماده 21 كه رسيدگي شورا را، تابع تشريفات آئين دادرسي مدني ندانسته است؛ چيست ؟
پاسخ : ماده 20 قانون شوراها، در خصوص اصول و قواعد رسيدگي است، كه اهم آنها در تبصره ماده 20 همان قانون، آمده است و ماده 21 قانون ناظر به تشريفات آئين دادرسي است و بر اين اساس؛ تعارضي بين دو ماده فوق وجود ندارد .
سئوال 18 ـ اگر متهم، مرتكب چندين فقره عمل مجرمانه شود كه تنها يكي از اتهامات در صلاحيت شورا و ديگر اتهامات وي در صلاحيت محاكم عمومي باشد، با توجه به ماده 183 و 55 قانون آئين دادرسي كيفري، رسيدگي در شورا، به چه نحو خواهد بود؛ آيا شورا پس از وصول پرونده از دادسرا به امور خلافي رسيدگي و پرونده را جهت رسيدگي به ساير اتهامات به مرجع ارسال كننده (دادسرا) عودت دهد يا اتهامات متعدد متهم در مرجع قضايي ياد شده قابل رسيدگي خواهد بود ؟
پاسـخ : با توجه به مواد ياد شده بدواً نسبت به جرايم مهم تر متهم در محاكم عمومي كيفري رسيدگي ؛ سپس بدل پرونده جهت رسيدگي به اتهام وي در حدود صلاحيت شوراي حل اختلاف، به مرجع ياد شده ارسال مي گردد .
سئوال19-در صورت سازش طرفين، آيا شورا مي تواند قرار موقوفي تعقيب صادر نمايد ؟
پاسـخ : در امر كيفري؛ با تلقي سازش به گذشت در صورتي كه جرم ارتكابي از جرايم قابل گذشت باشد و رسيدگي در صلاحيت شورا باشد، مختومه نمودن پرونده در قالب صدور قرار موقوفي تعقيب، بلااشكال است . ماده 25 قانون شورا نيز، مؤيد همين نظر است .
سئوال 20- در صورتي كه احد از طرفين دعوي، از شورا تقاضاي صلح و سازش نمايد و طرف ديگر، عدم تمايل خود را تا پايان جلسه اول، اعلام ننمايد و در جلسات شورا هم حاضر نشود؛ در اجراي تبصره ماده 8 قانون شورا و مفهوم مخالف تبصره ياد شده، اقدام شورا در اين زمينه چيست ؟
پاسـخ : پرونده بايگاني مي گردد و طرفين به مرجع صالح راهنمايي مي شوند .
سئوال 21ـ آيا وكالت در شورا، مي بايست الزاماً از طريق وكلاي رسمي دادگستري صورت گيرد يا با توجه به اينكه شورا تابع تشريفات نمي باشد، وكالت نامه رسمي محضري نيز، قابل قبول است ؟
پاسـخ : با عنايت به تبصره 2 ماده 20 قانون شوراي حل اختلاف، استفاده از وكيل، به غير از وكلاي رسمي دادگستري، بلااشكال است .
سئوال 22 ـ مرجع حل اختلاف، شوراي حل اختلاف با مرجع اختصاصي (كميسيون ماده 12 زمين شهري و ماده واحده تعيين تكليف اراضي …) را بيان فرمائيد .
پاسـخ : با توجه به سكوت قانون درخصوص مراجع اختصاصي، پرونده به ترتيب مقرر در ماده 16 قانون شورا، به شعبه اول دادگاه عمومي محل، ارسال مي شود تا شورا، مطابق تصميم دادگاه، عمل نمايد .
سئوال23ـ آيا مواد 30 و 33 آئين نامه جديد شوراهاي حل اختلاف و ماده 8 قانون شورا در تناقض مي باشد چه راهكاري جهت جمع بين مواد ياد شده مي توان ارائه داد ؟
پاســخ : ماده 8 قانون شورا و مواد 33 و 30 آئين نامه جديد با يكديگر تعارض ندارند اما در اتخاذ تصميم به ترتيب مقرر در ماده 25 قانون عمل مي گردد .
سئوال24ـ دعاوي تصرف عدواني، ممانعت از حق ، مزاحمت دعاوي مالي است يا غير مالي ؟ ضمناً رسيدگي به جمله دعاوي مذكور در صلاحيت شوراست يا دادگاههاي عمومي ؟
پاســخ : دعاوي ثلاثه فوق غيرمالي هستند و در صلاحيت رسيدگي شوراي حل اختلاف نيستند .
سئوال25ـ شخص حقيقي با طرح دعوي در شوراي حل اختلاف اقدام به مطالبه مبلغ پنج ميليون ريال خسارت ناشي از رسيدگي در پرونده به طرفيت قاضي شاغل را نموده است با توجه به ميزان خواسته آيا شوراي حل اختلاف صالح به رسيدگي است يا خير ؟ در صورت عدم صلاحيت مرجع صالح را مشخص فرمائيد .
پاســخ : رسيدگي در صلاحيت قاضي شوراي حل اختلاف مي باشد .
سئوال 26 ـ با عنايت به بند 2 ماده 11 قانون شورا ؛ آيا رسيدگي به دعاوي مربوط به تخليه ناشي از تخلف از شرط و يا تخليه قبل از انقضاي موعد اجاره، كه مستلزم فسخ اجاره نامه خواهد بود، در صلاحيت شورا مي باشد يا خير ؟
پاسخ : با توجه به نص صريح بند 2 ماده 11 قانون شورا، كليه دعاوي مربوط به تخليه عين مستأجره (از جمله تخليه ناشي از تخلف از شرط) به جز دعوي مربوط به سرقفلي و حق كسب و پيشه در صلاحيت شورا مي باشد، مگر اينكه رسيدگي به دعاوي مربوط به تخليه، مستلزم رسيدگي در مورد حق كسب و پيشه و سرقفلي باشد كه در اين صورت ، رسيدگي در صلاحيت شورا نيست .
سئوال 27 ـ چنانچه دادگاه عمومي در مقام تجديدنظرخواهي، قرار قاضي شورا (قرار عدم استماع دعوي) را نقض نمايد، بايد رأساً رسيدگي كند يا مانند رويه دادگاههاي تجديدنظر، پرونده جهت رسيدگي در ماهيت، به شورا اعاده گردد ؟
پاسخ: تكليف مرجع تجديدنظر نسبت به رسيدگي به دادنامه تجديدنظرخواسته به موجب قسمت اخير ماده 31 قانون شوراهاي حل اختلاف، مشخص و معلوم مي باشد؛ اما چنانچه مرجع تجديدنظر، رأي قطعي را نقض و به شوراي حل اختلاف جهت رسيدگي ارسال دارد، شوراي مزبور، مكلف به تبعيت است .
سئوال 28 ـ با عنايت به تبصره 3 ماده 3 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب 1373 و بند الف ماده 9 قانون شوراي حل اختلاف، در خصوص جرايم با مجازات سه ماه حبس يا جزاي نقدي تا يك ميليون ريال كدام مرجع صالح به رسيدگي مي باشد ؟
پاسخ : با تصويب قانون شوراها، تبصره 3 اصلاحي ماده 3 قانون مذكور در قسمت مربوط به مجازات سه ماه حبس و يا يك ميليون ريال جزاي نقدي، نسخ ضمني شده است و رسيدگي در صلاحيت شورا است . اما چنانچه مجازات قانوني جرم، تا سه ماه حبس باشد، شورا حق صدور حكم به محكوميت حبس ندارد و بايد مطابق بند 1 ماده 3 قانون درآمدهاي دولت و … از 70001 ريال تا يك ميليون ريال جزاي نقدي، حكم صادر مي كند .
سئوال 29 ـ لازم الاتباع بودن نظر مرجع قضايي (ماده 17 قانون شورا)، آيا شامل فرض بروز اختلاف بين دادگاه عمومي و قاضي شورا هم مي شود يا ماده ناظر به اختلاف بين مرجع قضايي و اعضاي شورا مي باشد ؟
پاسخ : ناظر به هر دو مورد است .
سئوال 30 – به استناد گواهي ولادت صادره از بيمارستان، آيا شورا مي تواند نسبت به صدور گواهي حصروراثت، اقدام نمايد يا تصوير مصدق شناسنامه نوزاد، الزامي است ؟
پاسخ : گواهي ولادت صادره از بيمارستان به تنهايي جهت صدور گواهي حصروراثت كافي نيست جهت صدور گواهي حصروراثت
براي صدور گواهي انحصاروراثت ارائه اسناد سجلي وراث حين الفوت مورث لازم به نظر مي رسد اما در ما نحن فيه و عدم امكان تسليم سند مبحوث عنه احراز موضوع با شوراي حل اختلاف صالحه مي باشد .
سئوال 31 – آيا موقوفات عامه منجمله عوائد و منافع مورد وقف عام، با توجه به بند 6 ماده 10 قانون شوراي حل اختلاف، جزء اموال عمومي محسوب مي گردد يا خير، صلاحيت شوراي حل اختلاف در اين زمينه چيست ؟
پاسخ : موقوفات عامه از شمول بند د ماده 10 خارج است مگر در مورد رسيدگي به اصل وقفيت كه مشمول بند ب آن ماده خواهد بود .
سئوال32 – با توجه به اينكه قرار تأمين خواسته از دعاوي غيرمالي محسوب مي گردد و اكثر دعاوي در صلاحيت شورا، در بدو امر تقاضاي تأمين خواسته است . آيا صدور قرار مذكور در صلاحيت قاضي شورا مي باشد يا خير ؟
پاسخ : برابر عمومات قاضي شورا در محدوده صلاحيت خويش حق صدور قرار تأمين خواسته را دارد .
سئوال33 – حق حضانت و ملاقات با طفل از زمره دعاوي مالي است يا غيرمالي ؟ آيا شورا صلاحيت رسيدگي به دعاوي مزبور را دارد يا خير ؟
پاسخ : موارد مذكور در شمول دعاوي غيرمالي محسوب است . لذا در زمرة صلاحيتهاي مقرر در ماده 11 قانون شوراي حل اختلاف، نمي باشد .
سئوال34 – آيا شوراهاي حل اختلاف، صلاحيت رسيدگي به جرايم اطفال را دارد يا خير ؟
پاسخ : خير ؛ با توجه به بند «هـ» ماده 10 قانون شوراي حل اختلاف، چون دادگاه اطفال در زمرة مراجع اختصاصي محسوب مي گردد؛ لذا طرح جرايم موضوع اطفال در شمول صلاحيتهاي شوراي حل اختلاف، نمي باشد .
سئوال35 – تصادفات منتهي به جراحت، در صلاحيت شوراي حل اختلاف است يا خير ؟
پاسخ : چون رسيدگي به جنبه عمومي جرائم رانندگي حتي اگر منتهي به جراحت شده باشد جز موارد مشمول ماده 718 قانون مجازات اسلامي برابر ماده 9 (بند الف) قانون شوراي حل اختلاف، در صلاحيت شوراست، بنابراين اگر در تصادف جرحي شكايت خصوصي و مطالبه ديه صورت نگرفته باشد، شورا صالح است و اگر شكايت خصوصي و مطالبه ديه شده باشد چون رسيدگي و صدور حكم در مورد ديه از صلاحيت شورا خارج است ، بنابراين شورا صلاحيت رسيدگي نخواهد داشت مگر آنكه مطالبه ديه صرفاً به صورت دعواي حقوقي به عمل آمده باشد كه در اين صورت تا حد نصاب هاي مذكور در بند 1 ماده 11 در صلاحيت قاضي شورا خواهد بود و در عين حال صلاحيت شورا براي صلح و سازش در مورد ديه نيز در محدوده مواد 8 و25 قانون مرقوم و ماده 30 به بعد آئين نامه اجرايي قابل اعمال است .
سئوال36 – هزينه رسيدگي به جرايم عمومي در صلاحيت شورا كه شاكي خصوصي ندارد چگونه است ؟ ضمناً آيا رسيدگي به واخواهي نيز هزينه دادرسي دارد ؟
پاسخ : پرداخت هزينه دادرسي برعهده شاكي است و اگر شاكي خصوصي نباشد، موردي براي اخذ هزينه دادرسي نيست .
ضمناً اخذ هزينه دادرسي قانوناً محتاج نص است و هر گونه دريافت بايد به موجب قانون باشد و چون نصي در قانون راجع به اخذ هزينه دادرسي مرحله واخواهي وجود ندارد، لذا موجبي براي دريافت هزينه نيست .
سئوال37 – چنانچه در روستايي، شوراي حل اختلاف تشكيل نشده يا شورا منحل و تعطيل شده باشد . آيا اعضاي شوراي شهر، قاضي شوراي شهر يا محاكم دادگستري، صلاحيت رسيدگي به دعاوي روستا را دارند، يا خير ؟
پاسخ : با توجه به تبصره ماده 1 قانون شوراهاي حل اختلاف تعيين محدوده فعاليت جغرافيايي شورا در هر حوزه قضائي برعهده رئيس همان حوزه قضايي مي باشد بنابراين اگر به وسيله رئيس حوزه قضائي روستاي مزبور در محدوده فعاليت جغرافيايي شورا قرار گرفته باشد شوراي مستقر در شهر نيز صلاحيت رسيدگي به دعاوي روستا را خواهد داشت .
سئوال38 – مسئوليت صدور ابلاغ سرپرست مجتمع شوراهاي حل اختلاف با چه مرجعي مي باشد ؟
پاسخ : با عنايت به قسمت اخير ماده 3 آئين نامه شوراهاي حل اختلاف، بنا به پيشنهاد رئيس شوراهاي استان از بين قضات شاغل ابلاغ انتصاب توسط رئيس كل دادگستري استان، صادر خواهد شد .
سئوال39 – شخصي نسبت به يك سند تجاري (چك سيصد ميليون ريالي) مبادرت به طرح و اقامه دعوي چندين خواسته (پنجاه ميليون ريالي) در شوراي حل اختلاف مي نمايد . تكليف شورا در مواجهه با چنين دعاوي چيست ؟
پاسخ : در فرض سئوال با توجه به اينكه خواسته واحد با درخواستهاي متعدد مطالبه شده است ؛ لذا شورا بايد درخواست ها را تجميع و به دليل اينكه مجموع خواسته كه ملاك صلاحيت است ، خارج از صلاحيت شوراست، خواهان وفق ماده 21 آئين نامه شوراها، به دادگاه صالح، هدايت شود .
سئوال40 – آيا دادگاه عمومي در مقام رسيدگي به تجديدنظرخواهي مجاز به تلقي حكم قاضي شورا به قرار مي باشد؟ در چنين صورتي با توجه به مقررات ماده 31 قانون شورا ، تكليف چيست ؟
پاسخ : تكليف مرجع تجديدنظر نسبت به رسيدگي به دادنامه تجديدنظرخواسته به موجب قسمت اخير ماده 31 قانون شوراهاي حل اختلاف، مشخص و معلوم مي باشد؛ اما چنانچه مرجع تجديدنظر، رأي قطعي را نقض و به شوراي حل اختلاف جهت رسيدگي ارسال دارد، شوراي مزبور، مكلف به تبعيت است .
سئوال41 – آيا ادعاي اثبات مالكيت، تنفيذ يا ابطال اسناد و اعتراض به عمليات ثبتي در صلاحيت رسيدگي شوراي حل اختلاف است ؟
پاسخ : دعاوي فوق در صلاحيت رسيدگي شورا نمي باشد .
سئوال42 – آيا بخشنامه شماره 371/16-18/1/1389 معاونت محترم اداري و مالي در خصوص بخشنامه شماره 100/1402/9000 -18/1/89 رياست محترم قوه قضائيه شامل شوراهاي حل اختلاف مي گردد يا خير ؟ چرا ؟
پاسخ : با توجه به اينكه بخشنامه رياست محترم قوه قضائيه در مورد تعرفه هاي خدمات قضايي ناظر به موارد مندرج در ماده 3 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين مصوب 1373 مي باشد و هزينه دادرسي شوراهاي حل اختلاف مشمول نص قانوني ماده 24 قانون شوراهاي حل اختلاف است . بنابراين بخشنامه مزبور از هزينه هاي دادرسي مقرر در ماده 24 منصرف است ولي ساير موارد مشمول بخشنامه مذكور است .
سئوال43 – اگر مجازات جرمي در حدود صلاحيت هاي ماده 9 قانون شورا بوده ليكن توأم با مصادره مال باشد رسيدگي به آن در صلاحيت شورا هست يا خير ؟
پاسخ : هر كجا مجازات توأم با مصادره اموال باشد در صلاحيت شوراي حل اختلاف نيست .
سئوال44 – تخلفات بهداشتي موضوع ماده 13 قانون مواد خوردني ، آشاميدني و آرايشي و بهداشتي، در صلاحيت شورا هست يا خير ؟ چنانچه پاسخ مثبت است در صورتيكه نياز به امحاء وسايل مكشوفه آلوده باشد، كماكان در صلاحيت رسيدگي (ماده 9 قانون) شوراها، مي باشد يا خير ؟
پاسخ : با عنايت به ماده 22 قانون حمايت از حقوق مصرف كنندگان مصوب 15/7/88 ، در صلاحيت سازمان تعزيرات حكومتي مي باشد .
سئوال45 – در تخلفات راهنمايي و رانندگي، حوزه قضايي محل وقوع جرم، صالح به رسيدگي است يا حوزه قضائي محلي كه وسيله نقليه در آنجا شماره گذاري شده است ؟
پاسخ : طبق عمومات مقررات جزايي ، واحد قضايي محل وقوع جرم ، صلاحيت رسيدگي به كليه جرايم واقع شده در آن حوزه قضايي را دارد، تخلف از مقررات راهنمايي و رانندگي نيز مستثني از اين قاعده نيست، اما چنانچه شخصي در چند حوزه قضائي مرتكب تخلف رانندگي شود، هر يك از شهرهايي كه تخلف در آن انجام شده باشد مطابق ماده 54 قانون آئين دادرسي دادگاههاي عمومي و انقلاب صلاحيت رسيدگي به كليه تخلفات را دارد .
سئوال46 – در اجراي مقررات ماده 8 قانون شورا، در صورت حصول سازش نسبت به پرونده هاي كيفري قابل گذشت، پرونده به دادسرا ارسال مي شود يا تصميم ديگري اتخاذ مي گردد ؟
پاسخ : چنانچه موضوع در صلاحيت شورا باشد، مراتب سازش صورتجلسه و پرونده مختومه مي شود و اگر خارج از صلاحيت شورا باشد، برابر ذيل ماده 25 قانون و 33 آئين نامه قانون شوراهاي حل اختلاف موضوع سازش و شرايط آن به ترتيبي كه واقع شده است در صورتجلسه منعكس و پرونده به مرجع قضايي صالح، ارسال مي شود .
سئوال47 – آيا رسيدگي به دعاوي مردم عليه شهرداري و يا شهرداري به طرفيت افراد، با رعايت نصاب مالي (پنجاه ميليون ريال)، در صلاحيت شوراهاي حل اختلاف هست، يا خير ؟
پاسخ : چون اموال شهرداري از اموال عمومي است، بنابراين دعاوي راجع به آن مشمول بند «د» ماده 10 قانون شوراهاي حل اختلاف است و حتي با توافق طرفين قابل طرح در شوراي حل اختلاف نيست هرچند داخل در نصاب مذكور در ماده 11 قانون باشد .
سئوال48 – آيا اجراي احكام غيابي شورا، مانند اجراي حكم غيابي دادگاهها، منوط به معرفي ضامن معتبر يا اخذ تأمين متناسب از محكوم له مي باشد يا خير ؟
پاسخ : بر اساس ماده 33 قانون شوراهاي حل اختلاف ناظر به تبصره 2 ماده 306 قانون آئين دادرسي مدني، اجراي حكم غيابي قطعي منوط به معرفي ضامن معتبر يا اخذ تأمين متناسب از محكوم له مي باشد .
سئوال49 – آيا تعديل اجاره بها در صلاحيت شوراي حل اختلاف هست يا نه ؟
پاسخ : با توجه به مفهوم قسمت اخير بند 2 ماده 11 قانون شوراهاي حل اختلاف و اينكه عنوان دعوي تعديل مال الاجاره مربوط به قانون روابط مؤجر و مستأجر 1356 مي باشد، اساساً رسيدگي به دعوي مزبور از صلاحيت شورا خارج است .
سئوال50 – آيا ابطال سند مالكيت از لحاظ ابطال تمبر هزينه دادرسي، جزء دعاوي مالي است يا غيرمالي؟ و در صورت مالي بودن در صلاحيت رسيدگي شورا هست يا خير ؟
پاسخ : دعوي ابطال سند مالكيت ، دعوي غيرمالي است و در صلاحيت رسيدگي شوراي حل اختلاف نمي باشد .
سئوال51 – آيا دعوي مستأجر، داير بر الزام مؤجر به تعمير اساسي دعوي مالي است يا غيرمالي ؟ و در صورت مالي بودن، در صلاحيت رسيدگي شوراي حل اختلاف هست يا خير ؟
پاسخ : دعوي مستأجر داير بر الزام مؤجر به تعمير اساسي، دعوي غيرمالي است و رسيدگي به آن ، در صلاحيت شوراي حل اختلاف نمي باشد .
سئوال52 – بخش ها از نظر انتخاب اعضا، تابع مقررات شهر هستند يا روستا ؟
پاسخ : با عنايت به تبصره 3 ماده 6 قانون تعاريف و ضوابط تقسيمات كشوري مصوب تير 1362 و ماده 6 آن قانون ، در تعريف شهر، روستا و بخش بايد قائل به تفكيك شويم . فقط مركز بخش ممكن است شهر باشد يا روستايي پرجمعيت . چنانچه شهر باشد ، ضوابط شوراي حل اختلاف شهر را بايد رعايت نمايند و چنانچه مركز بخش ، روستا باشد در مركز و كليه روستاهاي آن بخش ، ضوابط روستا در انتخاب و گزينش و حد نصاب دعاوي ماده 6 و تبصره 2 آن و بند 1 ماده 11 از قانون شوراي حل اختلاف ، لازم الاجراست .
سئوال53 – با توجه به اينكه در قانون آيين دادرسي مدني تقويم خواسته به خواهان واگذار شده است . ارشاد فرماييد چنانچه خواهان مالي را كه ارزش آن بيشتر از پنج ميليون تومان است به پنج ميليون تومان تقويم نمايد، تكليف قاضي شورا چيست ؟
پاسخ : به موجب قانون آئين دادرسي مدني، ملاك جهت تعيين مرجع صالح از حيث نصاب خواسته ، همان است كه خواهان در دادخواست تعيين مي كند . لذا شورا ولو درصورت تقويم خواسته، مازاد بر صلاحيت به زير 5 ميليون تومان ، نه تنها تكليفي به ايراد ندارد بلكه اختياري هم در اين خصوص ندارد؛ مگر اينكه خوانده تا اولين جلسه رسيدگي به اين تقويم، اعتراض نمايد كه در اين صورت شورا، مكلف به رسيدگي به اعتراض است . لذا در صورت عدم اعتراض بايد رسيدگي و صدورحكم نمايد .
سئوال54 – آيا دعوي خلع يد، مالي است يا غير مالي ؟
پاسخ : دعوي خلع يد، مطابق رأي وحدت رويه شماره 585 مورخ 13/7/72 علي الاصول غيرمالي است؛ مگر آنكه اختلاف در مالكيت باشد كه در اين صورت مالي محسوب مي گردد و بند «ج » از شق 12 ماده 3 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين مصوب 1373، نيز ناظر به مواردي است كه دعوي خلع يد، مالي است .
سئوال55 – به صراحت بند 2 از ماده 11 قانون شوراي حل اختلاف، كليه دعاوي مربوط به تخليه عين مستأجره در صلاحيت شورا است؛آيا شورا حق رسيدگي به ديگر دعاوي بين مؤجر و مستأجر (غير از تخليه) را دارد يا خير ؟ به چه استناد ؟
پاسخ : در اين خصوص بايد قايل به تفكيك شد . چنانچه دعوي جنبه مالي داشته باشد با لحاظ نصاب صلاحيت شورا در امور مالي، موضوع قابل طرح ور سيدگي در شوراست ؛ مانند مطالبه اجور معوقه و خسارات وارده به عين مستأجره . ليكن چنانچه دعاوي فيمابين مؤجر و مستأجر غيرمالي باشد مانند فسخ اجاره نامه و الزام به تعميرات عين مستأجره ، با توجه به اينكه در مواردي كه قانون ابهام و يا اجمال و يا سكوت در امر صلاحيت داشته باشد اصل را بر صلاحيت محاكم عمومي مي گذاريم در اين خصوص (يعني دعاوي غيرمالي) با رجوع به اصل ، شورا صالح به رسيدگي نمي باشد .
سئوال56 – در اجراي مقررات ماده 22 آئين نامه اجرايي قانون شورا، آيا طرفين مي توانند با توافق يكديگر به شوراي حل اختلافي غير از شوراي صالح محلي، مراجعه نمايند تا داوري كرده يا براي آنان نسبت به انتخاب داور يا داوران اقدام كند يا خير؟
پاسخ : با تعيين محدوده فعاليت جغرافيايي هر شورا توسط رئيس حوزه قضايي بر اساس تبصره 1 ماده 1 قانون شورا، ساكنين منطقة جغرافيايي بايد به شوراي محل خودشان مراجعه كنند و ساير شوراها مجاز به انجام خواستة آنها نيستند، در حقيقت صلاحيت محلي بايد مورد توجه قرار گيرد .
سئوال57 – تعيين محدوده فعاليت جغرافيايي هر شورا به عهدة چه كسي است و منظور از رئيس همان حوزه قضايي در تبصره ماده 1 قانون،كدام مقام قضايي است ؟
پاسخ : تعيين محدوده فعاليت جغرافيايي هر شورا طبق تبصره ذيل ماده يك قانون شوراهاي حل اختلاف به عهده رئيس حوزه قضايي است كه شورا در آن حوزه قضايي قرار دارد و منظور از رئيس همان حوزه قضايي، رئيس دادگاه عمومي بخش و يا رئيس دادگستري شهرستان، مي باشد و در مراكز استانها رئيس كل محاكم عمومي و انقلاب، رئيس حوزه قضايي است.
سئوال58 : منظور از جنبة خصوصي جرايم غيرقابل گذشت، در بند «ج» ماده 8 قانون شورا، چيست ؟ آيا همة جرايم جنبة خصوصي دارند يا خير ؟
پاسخ : مقصود از جنبة خصوصي جرم ، جنبه اي از جرم است كه در اثر ارتكاب آن به حق خصوصي اشخاص لطمه وارد شده است كه ممكن است با حكم به رد مال يا پرداخت ضرر و زيان و يا استيفاي حقي مانند حق قصاص جبران شود؛ مگر آن كه شاكي خصوصي گذشت نمايد؛ گر چه بيشتر جرائم داراي جنبه خصوصي هستند، اما برخي از جرائم مانند رانندگي بدون پروانه، فاقد جنبة خصوصي اند .
سئوال59 – با عنايت به نظر كميسيون، داير بر اينكه خلع يد دعوي غيرمالي بوده و رسيدگي به آن در صلاحيت شورا نمي باشد؛ تكليف احكام قطعي صادره در اين مورد از ناحيه شوراها چگونه است ؟
پاسخ : احكام صادره شوراي حل اختلاف در صورتي كه قطعي شده باشد لازم الاجراست . مگر آن كه برابر مقررات قانوني مانند اعمال ماده 18 قانون تشكيل دادگاههاي عمومي و انقلاب مصوب 1373 با اصلاحيه هاي بعدي، نقض شود .
سئوال60 – با توجه به اينكه در ماده 49 آئين نامه قانون شورا ، از رئيس شوراهاي استان و شهرستان و بخش نام برده شده است .آيا منظور از شوراي حل اختلاف شهر مندرج در بند «ز» ماده 6 قانون، همان شهرستان مي باشد يا خير؟
پاسخ : در قانون شوراهاي حل اختلاف دو نوع شورا وجود دارد كه عبارتند از شوراي حل اختلاف روستا و شوراي حل اختلاف شهر كه بستگي به محل استقرار آنها در روستا يا شهر دارد كه بايد اعضاي آنها واجد شرايط مقرر قانوني در ماده 6 قانون شورا، باشند و صلاحيت آنها نيز به همين ترتيب برابر قانون تعيين شده است . اما رياست برهمه شوراهاي يك استان يا يك شهرستان يا يك بخش برابر ماده 3 آئين نامه قانون شورا بر عهده مقامات مربوط ، خواهد بود . ضمناً شوراي حل اختلافي به عنوان مرجع رسيدگي به نام شوراي حل اختلاف شهرستان، وجود ندارد .
سئوال61 – آيا شوراهاي تخصصي مندرج در ماده 4 آئين نامه قانون شورا، همان شوراهاي تخصصي مندرج در ماده 2 قانون مي باشد يا خير ؟
پاسخ : شوراهاي تخصصي مذكور در ماده 4 آئين نامه مي تواند همان شوراهاي تخصصي مذكور در ماده 2 قانون باشد و يا حسب نوع جرايم و يا دعاوي شوراي تخصصي تشكيل دهند . مثلاً يك شوراي تخصصي براي رسيدگي به جرائم رانندگي بدون پروانه و شوراي ديگر براي رسيدگي به امور خلافي راهنمايي و رانندگي تشكيل گردد و حوزه ديگر را مثلاً براي تأمين دليل اختصاص دهند .
سئوال62 – ميزان تحصيلات اعضاء در بخشها بر اساس ميزان تحصيلات شوراهاي شهر است يا روستا ؟
پاسخ : حسب مفاد ماده 6 قانون شوراها مخصوصاً بند « ز » ماده مذكور، اعضاي شورا بايد داراي مدرك تحصيلي كارشناسي باشند . مگر جهت اعضاي شوراهاي مستقر در روستاها كه داشتن حداقل سواد خواندن و نوشتن كفايت مي كند .
سئوال63 – از آنجايي كه شركت مخابرات در اظهارنظر كتبي خود اعلام داشته كه بخش دولتي محسوب نمي گردد؛ آيا شوراها صالح به رسيدگي به پرونده هاي شركت مخابرات (تا حد نصاب)، به طرفيت اشخاص حقيقي مي باشند يا خير ؟
پاسخ : با اعلام اينكه شركت مخابرات دولتي نيست؛ شورا صلاحيت رسيدگي به دعوي له يا عليه شركت مخابرات را در حد نصاب قانوني دارد .
سئوال64 – آيا مجازات جزاي نقدي مقرر در بند يك ماده 3 قانون نحوه وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين، قابل اعمال نسبت به آئين نامه ها و امور خلافي نيز مي باشد يا خير ؟
پاسخ : جزاي نقدي مقرر در بند 1 ماده 3 قانون نحوه وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين ، مشمول آئين نامه هاي امور خلافي نمي گردد .
سئوال65 – چنانچه چند خواسته در يك دادخواست مطرح گردد يك هزينه دادرسي تعلق مي گيرد يا به تعداد خواسته ؟
پاسخ : طرح خواسته هاي متعدد بطور توأم علي الاصول ممنوع است؛ مگر آن كه ارتباط كامل بين آنها وجود داشته باشد كه در اين صورت با توجه به اطلاق ماده 24 قانون شوراها كه رسيدگي به امور مدني را مستلزم پرداخت 30 هزار ريال هزينه دادرسي نموده است در هر حال بايد يك هزينه دادرسي وصول شود .
سئوال66 – چنانچه متهم تأمين نسپارد، آيا بازداشت وي در شورا جايز است يا خير ؟ چه مقامي حق دستور در اين زمينه را دارد ؟
پاسخ : اصولاً شورا حق صدور تأمين كيفري ندارد .
سئوال67 – آيا رسيدگي به اتهام بدحجابي در صلاحيت رسيدگي شورا مي باشد يا خير ؟
پاسخ : عدم رعايت حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي موضوع تبصره ذيل ماده 38 قانون مجازات اسلامي و ماده 4 قانون نحوه رسيدگي به تخلفات و مجازات فروشندگان لباسهايي كه استفاده از آن ها در ملاء عام خلاف شرع است و يا عفت عمومي را جريحه دار مي كند از آنجا كه مستوجب تعزير شرعي است از صلاحيت شوراهاي حل اختلاف خارج است .
سئوال68 – آيا قاضي شورا، صلاحيت صدور دستور موقت دارد يا خير ؟ در صورت مثبت بودن پاسخ ، چه مقامي بايد اجراي آن را تأييد كند ؟
پاسخ : با توجه به ماده 20 قانون شوراهاي حل اختلاف حق صدور دستور موقت ندارند .
سئوال69 – آيا رهاسازي فاضلاب خانگي به معابر عمومي در صلاحيت رسيدگي شورا مي باشد يا خير؟ مستند قانوني آن را ذكر فرمائيد ؟
پاسخ : طبق بند13 ماده سوم آئين نامه امور خلافي مصوب 22/5/1324 رهاسازي فاضلاب خانگي به معابر عمومي تخلف است و رسيدگي به آن حسب مفاد بند الف ماده 9 قانون شوراها در صلاحيت شورا مي باشد .
سئوال70 – خواسته بالاتر از حد نصاب دعاوي مالي در شوراهاي حل اختلاف روستا، در صلاحيت رسيدگي شوراي شهر است يا دادگاه عمومي ؟
پاسخ : در صلاحيت دادگاه عمومي است .
سئوال71- در اجراي ماده 11 قانون شورا اعلام فرمايند :
الف – آيا قاضي شورا، مكلف به مشورت با اعضاي شورا مي باشد يا خير و اگر بلي، در چه مرحله اي از رسيدگي با اعضاي شورا، مشورت مي نمايد ؟
ب – آيا انعكاس نظر اعضاي شورا در پرونده چه در مرحله قبل يا ضمن صدور رأي ضرورت دارد يا خير ؟
پاسخ : با توجه به مواد 26 قانون و 32 آئين نامه شوراها قاضي شورا مكلف است قبل از صدور رأي با اعضاي شورا مشورت و نظر كتبي آنها را اخذ نمايد .
سئوال72- منظور از اموال عمومي مندرج در بند «د» ماده 10 قانون شورا، چيست ؟
پاسخ : منظور از اموال عمومي اموالي است كه مورد استفاده عموم است و مالك خاص ندارد . مانند اموال متعلق به شهرداري ها ، سازمان تأمين اجتماعي، اموال وقف عام ، بنياد مستضعفان و جانبازان .
سئوال73 – در موارد روشن و مسلم كه موضوع در صلاحيت شورا نيست، ولي مقام قضايي پرونده را با اعلام عدم صلاحيت به شورا مي فرستد، چه بايد كرد ؟
پاسخ : طبق ماده 17 قانون شورا در صورت بروز اختلاف در صلاحيت بين شورا و مرجع قضائي ، نظر مرجع قضائي لازم الاتباع است . در ما نحن فيه شورا نمي تواند با مرجع قضائي اختلاف كند و بايد از مرجع قضائي تبعيت نموده و با وصف نداشتن صلاحيت رسيدگي نمايد .
سئوال74 : دعوي الزام به تنظيم سند وسايل نقليه، دعوي مالي است يا غير مالي ؟ و اگر در صلاحيت شوراي حل اختلاف است ، دعوا به طرفيت چه شخصي بايد اقامه شود بايع ، ايادي قبلي او يا فردي كه در سوابق راهنمايي و رانندگي، وسيله نقليه به نام وي ثبت شده است و شوراي كدام محل صالح به رسيدگي مي باشد محل وقوع معامله يا تنظيم سند يا محل شماره گذاري و در فرضيه هاي زير تكليف چيست ؟
پــاسـخ : دعوي مالي است و در حد نصاب ماده 11 قانون شورا در صلاحيت رسيدگي شوراي حل اختلاف
مي باشد.
بايد آخرين بايع و كسي كه در سوابق راهنمايي و رانندگي وسيله نقليه به نام او ثبت شده است طرف دعوي قرار بگيرند و تعاقب ايادي بين اين دو نيز براي قاضي شورا احراز شود . با توجه به مواد 11 و 13 قانون آئين دادرسي مدني در فرض سؤال، علاوه بر شوراي محل اقامت خوانده، شوراي محل وقوع معامله يا تنظيم سند نيز، صالح به رسيدگي است .
الف – در فرضي كه خواندگان متعدد هستند مثل وراث يا ايادي متعدد با ارايه قولنامه عادي به شوراي محل وقوع بيع، اين شورا، صالح به رسيدگي مي باشد يا خير ؟
پــاسـخ : شوراي محل وقوع بيع صالح به رسيدگي است .
ب – بااعلام خواهان مبني بر مجهول المكان بودن خوانده با وصف معلوم بودن آدرس مالك خودرو در سوابق راهنمايي و رانندگي ، آيا مي توان نسبت به نشر آگهي در روزنامه اقدام نمود يا اينكه در اين خصوص دبيرخانه شورا بايد اخطار رفع نقص صادر نمايد ؟
پــاسـخ : با توجه به ماده 73 قانون آئين دادرسي مدني اگر خواهان نتواند نشاني خوانده را معين نمايد بنا به درخواست و هزينه وي، شورا بايد اقدام به نشر آگهي نمايد و وجود آدرس از خوانده در سوابق راهنمايي و رانندگي دليل بر اقامت فعلي خوانده درآن محل، نمي باشد .
سئوال75 : با توجه به اينكه طبق نظريه اداره حقوقي ، رسيدگي به دعاوي خانواده در صلاحيت شورا نيست ، نظر كميسيون در خصوص پذيرش دعاوي خانوادگي در شورا كه جنبه مالي دارد خصوصاً مهريه ، نفقه ، جهيزيه و اجرت المثل چيست ؟
پــاسـخ : از دعاوی خانوادگی صرفاً موارد مندرج در بند الف ماده 10 قانون شوراها در صلاحیت شورا نیست ، امور مالی از قبیل مهریه، نفقه ، جهیزیه و اجرت المثل در حد نصاب مذکور در ماده 11 قانون در صلاحیت شورا می باشد .
سئوال76 : پرداخت هزينه دادرسي در مورد دعاويي كه صرفاً براي صلح و سازش به شورا ارجاع مي شود، وجاهت قانوني دارد يا خير؛ چرا ؟
پــاسـخ : با قبول اینکه فلسفه وجودی شورای حل اختلاف برقراری صلح و سازش بین طرفین است و علی القاعده باید بدون هزینه باشد اما در مواردی که طرفین طبق ماده 8 قانون شورا با تراضی برای صلح و سازش به شورا مراجعه می کنند باید بر اساس ماده 24 قانون هزینه دادرسی پرداخت کنند ولی چنانچه دادگاه رسیدگی کننده بر اساس ماده 12 قانون پرونده را به شورا بفرستد در این مورد طرفین دعوی نباید هزینه دادرسی بپردازند زیرا در هنگام طرح دعوی در دادگاه ، هزینه دادرسی را پرداخت کرده اند .
سئوال 77 : در صورتی که مهریه قطعه زمینی به ارزش مالی و در صلاحیت شورا باشد ، آیا اثبات مالکیت و درخواست تحویل آن ، جزء دعاوی خانوادگی ، محسوب می گردد و شورا صالح به رسیدگی می باشد یا خیر ؟
پــاسـخ : مطالبه مهریه در صورتی که ارزش مالی آن در حد نصاب مقرر در ماده 11 قانون شورای حل اختلاف باشد در صلاحیت شورا می باشد و اینکه مهریه مال منقول یا غیر منقول باشد تفاوت نمی کند .
سئوال 78 : در نظریه مشورتی شماره 2474/7 مورخ 23/4/89 اداره حقوقی قوه قضائیه در جواب استعلام معاون قضایی و سرپرست دادگاههای تجدید نظر استان فارس آمده است که مجازات سد معبر ، حبس تکدیری بوده که طبق بند 1 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت به جزای نقدی از 70001 ریال تا یک میلیون ریال و طبق بخشنامه اخیر ریاست محترم قوه قضائیه به حداقل نهصد هزار ریال و حداکثر سیزده میلیون ریال افزایش یافته است ولی در جواب سئوال 64 کمیسیون پاسخگویی به سئوالات شورای حل اختلاف آمده است که جزای نقدی مقرر در بند 1 ماده 3 قانون نحوه وصول ، مشمول آئین نامه های امور خلافی نمی گردد که بنظر می رسد در تعارض باشند به همین منظور خواهشمند است موضوع در کمیسیون مطرح و نتیجه اعلام گردد .
پــاسـخ : طبق ماده 12 قانون مجازات عمومی مصوب خرداد 1352 مجازات امور خلافی جزای نقدی از 200 ریال تا 5000 ریال است و از این تاریخ به بعد حبس تکدیری وجود ندارد و بند 1 ماده 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین در مورد سد معبر قابل اعمال نیست در نتیجه بخشنامه اخیر ریاست محترم قوه قضائیه ارتباطی به امور خلافی ندارد و پاسخ 64 کمیسیون صحیح می باشد .
سئوال 79 : در مواردی که شورا صالح به رسیدگی و صدور حکم می باشد ، جلسات با چه تعداد از اعضاء رسمیت می یابد ، آیا حضور کلیه اعضاء در جلسات و زمان صدور حکم ، الزامی است یا خیر ؟
پــاسـخ : طبق ماده 3 قانون شوراها هر شورا دارای 3 نفر عضو اصلی و دو نفر عضو علی البدل است و طبق ماده 23 آیین نامه ، شورا با حضور تمامی اعضاء رسمیت یافته و رأی اکثریت مناط اعتبار است در غیاب یک یا دو عضو اصلی شورا ، اعضای علی البدل جایگزین غایب یا غایبین خواهند شد .
سئوال 80 : تأمین دلیلی که یکی از طرفین پرونده دولت باشد در صلاحیت شورای حل اختلاف است يا خير؟
پــاسـخ : طبق بند د ماده 10 قانون شوراها دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی در صلاحیت شورای حل اختلاف نیست اما تأمین دلیل دعوی نیست و بموجب بند ب ماده 9 قانون شوراها در صلاحیت شورای حل اختلاف می باشد .
سئوال 81 : آیا کارشناسان رسمی دادگستری که قبلاً عضو شورا بوده اند ، حق ادامه عضویت در شورا را دارند یا خیر ؟
پــاسـخ : کسانی که در ماده 7 قانون شوراها احصاء شده تا زمانی که در سمت شغلی خود هستند حق عضویت در شورا را ندارند و چون کارشناس رسمی از جمله افراد مسئول در ماده 7 نیست ادامه عضویت وی در شورا بلامانع است اما ارجاع کارشناسی به چنین کارشناسانی توسط حوزه مربوطه که کارشناس عضو آن می باشد وجهات ندارد .
سئوال 82 : چنانچه در جلسه دوم یا سوم رسیدگی ، قیمت واقعی خواسته افزایش یابد ؛ آیا ارسال پرونده به محاکم حقوقی جهت رسیدگی امکان پذیر است یا خیر؟
پــاسـخ : حسب عمومات قانون آئین دادرسی مدنی خواهان تا جلسه اول رسیدگی حق افزایش خواسته و تغییر و خروج خواسته از حد نصاب قانونی شورا را دارد در صورت افزایش خواسته قاضی شورا قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده به دادگاه صالحه ارسال می شود اما در جلسه دوم و سوم حق افزایش خواسته را ندارد و قاضی شورا به رسیدگی خود ادامه می دهد .
سئوال 83 : آیا موسسات قرض الحسنه یا موارد مشابه ، مشمول بند د ماده 10 قانون شورای حل اختلاف ، هستند یا خیر ؟
پــاسـخ : مؤسسات قرض الحسنه مشمول بند «د » ماده 10 قانون شوراها نیست زیرا از جمله سازمانهای دولتی نمی باشد و از مصادیق تعریف اموال عمومی (اموال عمومی اموالی است که مورد استفاده عموم است و مالک خاصی ندارد) هم نیست زیرا سرمایه صندوقهای قرض الحسنه متعلق به افرادی است که با هر انگیزه ای در صندوق سرمایه گذاری نموده اند .
سئوال 84 : آیا شوراهای حل اختلاف در مقام وصول هزینه های دادرسی در مرحله واخواهی و تجدید نظر خواهی و اعاده دادرسی ، تابع بخشنامه شماره 1/1402/1000 ریاست محترم قوه قضائیه ، می باشند یا تابع ماده 24 قانون شوراهای حل اختلاف است ؟
پــاسـخ : هزینه دادرسی در مرحله واخواهی و تجدیدنظرخواهی موضوع ماده 9 قانون شوراها و اعاده دادرسی چون مرجع رسیدگی آنها شورا است تابع مقررات موضوع 24 قانون شوراهای حل اختلاف است اما تجدیدنظرخواهی از احکام موضوع ماده 11 قانون شوراها تابع بخشنامه ریاست محترم قوه قضائیه می باشد .
سئوال 85 : با عنایت به نظریه شماره 3833/7 مورخ 23/6/1388 اداره حقوقی قوه قضائیه ، شوراهای حل اختلاف مجاز به صدور قرار عدم صلاحیت به صلاحیت مراجع قضایی شناخته نشده اند و تنها در مواردی که صالح به رسیدگی پرونده های حقوقی نباشند باید پرونده را با صدور قرار عدم استماع از آمار کسر و بایگانی نمایند و مدعی را به دادگاه صالح هدایت کنند ، در حالی که بنظر میرسد موضوع مطابق با مواد 25 قانون شورا و 33 آیین نامه اجرایی امر خلاف قانون نباشد .
پــاسـخ : با عنایت به مفاد ماده 17 قانون شوراها تحقق اختلاف بین شورا و مرجع قضایی قابل تصور است النهایه نظر مرجع قضایی برای شورا لازم الاتباع است و ماده 21 آئین نامه نیز صدور قرار عدم صلاحیت در امور کیفری را تجویز کرده است .
سئوال 86 : با عنایت به ماده 49 آیین نامه اجرایی قانون شوراهای حل اختلاف ، نظارت و بازرسی بر شعب شوراها امری ضروری است لیکن بعضاً آرای قطعی مشاهده می شود که بین خلاف شرع و قانون است یا اصولاً در صلاحیت رسیدگی شورای حل اختلاف نمی باشد ؛ اینک با توجه به اینکه اعمال ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب با اصلاحات بعدی در خصوص آرای محاکم است ، در چنین موارد چه اقدامی انجام گردد ؟
پــاسـخ : نظر به اینکه در قانون شوراها پیش بینی نشده چه کسی می تواند خلاف بیّن شرع احکام شوراها را تشخیص بدهد و اجرای احکام غیرشرعی وجهات ندارد با استفاده از عمومات و با توجه به اینکه حذف مفاد ماده اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب رئیس کل دادگستری استان نمایندۀ ریاست قوه قضائیه در این مورد هستند و ماده 48 آئین نامه شورا هم رئیس کل دادگستری استان را ناظر بر امور شوراها قرار داده است در نتیجه رئیس کل دادگستری استان می تواند موارد خلاف شرع جهت اعمال ماده 18 به محضر ریاست محترم قوه قضائیه ارسال نمایند .
سئوال 87 : آیا کسی می تواند به عنوان تأمین دلیل درخواست استماع گواهی گواهان بنماید ؟
پــاسـخ : حسب مفاد ماده 149 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی از جمله موارد تأمین دلیل، تحقیق محلی و کسب اطلاع از مطلعین ذکر شده در این صورت استماع گواهی گواهان بلامانع است زیرا طبق مفاد ماده 155 همان قانون تشخیص درجه ارزش آن در موارد استفاده با دادگاه است .
سئوال 88 : آیا دارندگان مدرک تحصیلی معادل لیسانس (حوزوی) می توانند عضو شورای حل اختلاف شهری بشوند در صورت مثبت بودن جواب طریق احراز و مستند آن چیست ؟
پــاسـخ : نظر به اینکه تحصیلات حوزوی با مدارک تحصیلی دانشگاهی معادل سازش شده عضویت کسی که مدرک تحصیلی حوزه اش معادل لیسانس باشد می تواند عضو شورای حل اختلاف شهری باشد مستند آن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است طریق احد از آن تطبیق دادن مدرک تحصیلی حوزوی با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی می باشد .
سئوال 89 : آیا انتخاب قاضی بازنشسته بعنوان سرپرست مجتمع شوراهای حل اختلاف شهرستانها منع قانونی دارد یا خیر ؟
پــاسـخ : قاضی تا زمانی که در سمت قضایی مشغول کار باشد حق عضویت در شورا را ندارد در بازنشستگی عضویت وی در شورا بلامانع است در نتیجه تعیین وی به عنوان سرپرست مجتمع شوراهای حل اختلاف نیز بلامانع است .
سئوال 90 : آیا رسیدگی به رها ساختن فاضلاب خانگی به سطح کوچه ها و معابر در صلاحیت شورای حل اختلاف است یا خیر؟ (ماده 688 قانون مجازات اسلامی)
پــاسـخ : در صورتی که رها ساختن فاضلاب خانگی به سطح کوچه ها و معابر از مصادیق ماده 688 قانون مجازات اسلامی باشد چون مجازات قانونی آن حبس تا یکسال می باشد رسیدگی به آن در صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب می باشد اما چنانچه از مصادیق 688 نباشد و از مصادیق آئین نامه امور خلافی تشخیص داده شود رسیدگی به آن در صلاحیت شورا است و تشخیص آن طبق تبصره 1 ماده فوق الذکر به عهده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است .
سئوال 91 : آیا لازم است در مرکز استان قاضی کشیک شوراهای حل اختلاف فعالیت داشته باشد ؟
پــاسـخ : علی القاعده در امور کیفری برای انجام کارهای فوری قاضی کشیک تعیین می شود و چون قاضی شورا طبق ماده 11 قانون شوراها به پرونده های حقوقی رسیدگی می کند تعیین وی به عنوان قاضی کشیک قانونی نمی باشد اما در صورت نیاز می توان شعبه ای از شعب شورا را در معیت قاضی شورا به عنوان کشیک تعیین نمود .
سئوال 92 :آیا کس یا کسانی می توانند عضو دو شعبه شورای حل اختلاف باشند یا خیر ؟
پــاسـخ : با توجه به اینکه قانون گذار به رقم آنکه در مورد قاضی شورای حل اختلاف تسریع کرده است هم زمان می تواند عهده دار چند شعبه شود (ماده 4 قانون شوراها) و اما در مورد اعضاء شورا در مقام بیان سکوت کرده است و اصولاً فعالیت در بیش از یک شورا منافی انجام کامل وظایف باشد بنابراین عضویت در بیش از یک شورا ممنوع است .
سئوال 93 : اگر قاضی شورایی از یک استان به استان دیگر منتقل شود تکلیف چیست ؟
پــاسـخ : قاضی دیگری با ابلاغ ریاست قوه قضائیه با شخصی که از رئیس قوه قضائیه به این منظور تعیین می شود به جای وی منصوب خواهد شد مانند سایر مناصب قضایی با انتقال قاضی از یک استان به استان دیگر یا از شهرستان به شهرستان دیگر قاضی دیگری به جای قاضی منتقل شده منصوب خواهد شد زیرا انجام وظیفه قاضی در شورا قائم به شخص نیست .
سئوال 94 : در تصادفات منتهی به ضرب و جرح آیا بیمه گر باید طرف دعوی قرار بگیرد یا خیر ؟ و اگر طرف دعوی قرار نگیرد می تواند به رأی صادره اعتراض نماید ؟
پاسخ : در رسیدگی کیفری به صدمات ناشی از تصادفات رانندگی شرکت بیمه هیچ گاه طرف دعوی نیست و در رسیدگی حقوقی در صورتی طرف دعوی است که از سوی خواهان به عنوان خوانده قرار گرفته باشد بنابراین اگر شرکت بیمه در اجرای ماده 22 قانون اصلاح قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی رانندگان وسایل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث مصوب 16/4/1387 دعوت شود صرفاً جهت اطلاع و استماع نظرات آنان است و چون طرف دعوی نیست حق تجدیدنظرخواهی نیز ندارد .
سئوال 95 : وقتی خواهان اعلام می نماید همه حقوقش را از خوانده دریافت نموده است و رضایت می دهد آیا قرار سقوط دعوی باید صادر شود یا قرار رد دعوی ؟ «ماده 107 بندهای الف، ب و ج قانون مدنی»
پاسخ : با رعایت مفاد بند ج ماده 107 قانون آئین دادرسی دادگاههای انقلاب و عمومی قرار سقوط دعوی صادر می شود .
سئوال96 : آیا دادسرا می تواند از ابتدای امر شکوائیه شاکی را به شورای حل اختلاف ارجاع نماید ؟ در این صورت تحقیقات مقدماتی و وظایف ضابط را چه کسی باید انجام دهد و نقش ضابطین چیست ؟
پاسخ : ارسال شکوائیه ای که رسیدگی به موضوع شکایت در صلاحیت شورا باشد، لازم است . تحقیقات مقدماتی جرایمی که در صلاحیت شورای حل اختلاف است به عهده خود شورا است اما اگر شورا تحقیق یا اقدامی را از مراجع دیگر از جمله ضابطین دادگستری بخواهد این مراجع به موجب ماده 38 آئین نامه شورای حل اختلاف موظف به انجام آن می باشند .
سئوال 97: آیا معاون ارجاع دادگستری می تواند پرونده را بدون ارجاع به دادگاه مستقیماً به شورا بفرستد و قید نماید : «در صورت عدم حصول سازش اعاده کند .» ؟
پاسخ : طبق ماده 12 قانون شوراها، دادگاه رسیدگی کننده می تواند فقط برای یک بار پرونده را به منظور صلح و سازش بفرستد و مفهوم مخالف این ماده که معاون ارجاع دادگستری حق ارجاع پرونده را به شورا ندارد .
سئوال 98: اگر پرونده ای را دادگستری به عنوان صلاحیت شورا بفرستد و قبل از ارجاع به شعبه ای ، معاون دادگستری و سرپرست شوراهای حل اختلاف ، موضوع را در صلاحیت شوراها نداند ، می تواند با دادگستری اختلاف نماید ؟
پاسخ : اولاً پرونده پس از صدور قرار عدم صلاحیت توسط دادگاه باید به شورای حل اختلاف ارسال شود در ثانی طبق ماده 17 قانون شوراها در صورت بروز اختلاف در صلاحیت و مرجع قضایی نظر مرجع قضایی لازم الاتباع است در نتیجه شورا نمی تواند با دادگاه اختلاف نماید اما اگر پرونده ای از طریق غیرمحکمه مثلاً معاون دادگستری و یا دادستان به شورا ارسال شود و سرپرست شوراها ……….را در صلاحیت شورا نداند می تواند برگرداند این یک امر اداری است و موضوع صلاحیت شوراها است در نتیجه هم اختلاف را متصور نمی باشد .
سئوال 99: طبق نظر کمیسیون پاسخگویی به سئوالات موضوع در صلاحیت شورا نمی باشد و دادگاه می گوید تشخیص کمیسیون را قبول ندارد . تکلیف چیست ؟ «با توجه به اینکه طبق قانون نظر کمیسیون به منظور وحدت رویه می باشد.» و همچنین بانکهایی اعلام می نمایند خصوصی هستند؟! آیا صرف اعلام خواهان کافی است؟! اگر دولت سهمی در سرمایه داشته باشد باز هم می توان گفت بانک خصوصی است ؟!
پاسخ : در صورتی که شورا بر اساس نظر کمیسیون پاسخگویی به سئوالات قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادگاه صالح نماید و دادگاه آن را نپذیرد خود را صالح دادگاه قانونی است زیرا نظریه کمیسیون مشورتی می باشد .
سئوال 100: در تصادفات جرحی اگر طرفین تراضی و توافق نمایند امر در شورای حل اختلاف رسیدگی شود ، با توجه به اینکه بیمه نیز ذینفع در قضیه می باشد ، تکلیف چیست ؟ و سرنوشت پرونده چه می شود . آیا بعد از سازش پرونده به دادسرا فرستاده می شود و یا اینکه مختومه می گردد ؟!
پاسخ : در صورتی که بیش از 50 درصد سهام شرکتی متعلق به دولت باشد آن شرکت دولتی است اعلام خواهان در مورد خصوصی بودن بانک کافی است مگر اینکه خوانده ایراد کند و بگوید دولتی است و خوانده باید اقامه دعوی نماید .
سئوال 101 : آیا رسیدگی به جرائم موضوع ماده 720 قانون مجازات اسلامی ناظر به تبصره ماده 718 قانون مارالذکر در صلاحیت ذاتی شورای حل اختلاف می باشد یا خیر ؟
پاسخ : مطابق بند الف ماده 9 قانون شوراها : « صلاحیت کیفری شوراها در تخلفات راهنمایی و رانندگی جرائمی است که حداکثر 3 ماه باشد » و جرائم مشمول ماده 720 قانون مجازات اسلامی گر چه از شمول تبصره ماده 718 خارج است ولی با خروج از صلاحیت ذاتی شوراها (اعمال حبس شش ماه تا یکسال) از قابلیت طرح در شوراها نیست .
سئوال 102 : اولاً- آیا نماینده معرفی شده از جانب شرکت بیمه گر حق اعتراض به نظریات کارشناسان رسمی تصادفات یا میزان خسارت وارده را دارد یا خیر ؟ ثانیاً – با توجه به آثار ابلاغ رای صادره ، آیا ابلاغ مورد نظر قانونگذار حق مکتسبه مبنی بر تجدید نظرخواهی برای نماینده مذکور ایجاد می نماید یا اینکه به نوعی مسامحه مقنن در بکارگیری الفاظ بوده و صرفاً برای اطلاع شرکت بیمه گر ذیربط می باشد . ثالثاً – در صورت عدم تسلیم و تبعیت شرکت بیمه گر ذیربط بر اجراء مفاد حکم صادره ( اعم از محکومیت کیفری یا حقوقی ) ، آیا دایره اجراء می تواند در اجرای ماده 2 از قانون اصلاح نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب سال 1377 نسبت به برداشت از موجودی شرکت بیمه گر از حساب بانکی معادل محکوم به اقدام نماید یا خیر ؟
پاسخ : ارجاع به اداره کل حقوقی .
سئوال 103 : منظور از کلمه آراء در ماده 31 قانون شوراها چیست آیا منظور اعم از قرار و حکم میباشد یا خیر. بطور مثال اگر قاضی شورا در دعاوی مطروحه برابر ماده 11 قانون قرار رد یا عدم استماع صادر نماید و مورد تجدیدنظرخواهی واقع شود آیا دادگاه تجدید نظر در صورت نقض قرار اقدام به صدور رأی مینماید یا اینکه پرونده را جهت رسیدگی در ماهیت دعوی به شورای حل اختلاف عودت مینماید . ضمناً در صورتی که دادگاه پس از نقض قرار اقدام به صدور حکم در ماهیت دعوی نماید آیا حکم دادگاه در این صورت قطعی است ؟ یا قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان می باشد .
پاسخ : تكليف مرجع تجديدنظر نسبت به رسيدگي به دادنامه تجديدنظرخواسته به موجب قسمت اخير ماده 31 قانون شوراهاي حل اختلاف، مشخص و معلوم مي باشد؛ اما چنانچه مرجع تجديدنظر، رأي قطعي را نقض و به شوراي حل اختلاف جهت رسيدگي ارسال دارد، شوراي مزبور، مكلف به تبعيت است .
سئوال 104: بر اساس بند 2 ماده 11 قانون شورای حل اختلاف و ماده 15 آئین نامه قانون مذکور در دعوی تخلیه به جزء دعوی مربوط به سرقفلی و حق کسب و پیشه ، شورای حل اختلاف صالح به رسیدگی است و بر اساس ماده 31 قانون یاد شده رای صادره در خصوص تخلیه قابل اعتراض در محاکم حقوقی است ، حال دعوی یاد شده از ابتداء به دادگاه حقوقی ارجاع و دادگاه بدون توجه به عدم صلاحیت خود ، دستور تخلیه را صادر کرده است و با اعتراض مستاجر در خصوص عدم صلاحیت خود مواجه شده تکلیف دادگاه رسیدگی کننده چیست ؟ آیا با توجه به ماده 8 ق.آ.د.م می تواند دستور تخلیه را کان لم یکن تلقی کند ؟
پاسخ : با توجه به اینکه دستور تخلیه حکم نمی باشد بنابراین در فرض سئوال قابل عدول است .
سئوال 105: آیا می شود در ادارات اوقاف شعبه ویژه موقوفات تشکیل داد ؟
پاسخ : طبق ماده 2 قانون شوراها تشکیل شورای تخصصی ویژه اوقاف بلامانع است .
سئوال 106 : آیا نصب کپسول گاز مایع از مصادیق تغییر وضعیت خودرو موضوع ماده 720 قانون مجازات اسلامی می باشد یا خیر ؟! و در صورت مثبت بودن جواب آیا شورای حل اختلاف صلاحیت رسیدگی به جرم فوق را دارد یا خیر ؟
پاسخ : نصب کپسول گاز مایع از مصادیق تغییر وضعیت خودرو موضوع ماده 720 قانون مجازات اسلامی نیست .
سئوال 107: دعوی تخلیه عین مستأجره ای مطابق بند 2 ماده 11 قانون شورای حل اختلاف در صلاحیت رسیدگی قاضی شورا بوده لیکن دعوی یاد شده به دادگاه حقوقی ارجاع و دادگاه بدون توجه به عدم صلاحیت خود دستور تخلیه صادر کرده است و با اعتراض مستأجر در خصوص عدم صلاحیت خود مواجه شده است، در اینجا تکلیف دادگاه رسیدگی کننده چیست ؟ آیا با توجه به ماده 8 ق.ا.د.م می تواند دستور تخلیه را کان لم یکن تلقی کند یا باید دادخواست ابطال دستور طرح شود یا باید دستور تخلیه اجرا گردد .
پاسخ : با توجه به اینکه دستور تخلیه حکم نمی باشد بنابراین در فرض سئوال قابل عدول است .
سئوال 108 : دعوا به طرفیت یا از طرفیت دانشگاه آزاد اسلامی در صلاحیت شورای حل اختلاف است یا خیر ؟ (مطروحه از شورای حل اختلاف خراسان جنوبی)
پاسخ : دانشگاه آزاد اسلامی هیأت امناء است و اموال آن از جمله اموال عمومی نیست و رسیدگی آن در شعبات شورای حل اختلاف در صلاحیت شورا می باشد .
سئوال 109: با توجه به مفهوم و مدلول ماده 149 ق.ا.د.م و ماده 27 آئین نامه شوراهای حل اختلاف آیا موارد زیر در قالب دادخواست تأمین دلیل قابل رسیدگی است ؟
1-استعلام از بانک ها مبنی بر اینکه ظهرنویسی چک توسط چه کسی انجام گرفته است .
2-استعلام و یا اخذ شهادت از افراد مبنی بر اینکه اسنادی در ید آنان می باشد یا خیر و اگر هست رؤیت و در صورت امکان تهیه رونوشت .
3-استعلام از مراجع ثبتی مبنی بر اخذ مشخصات ثبتی ملک و مشخصات مالک یا مالکین آن با دادخواست تأمین دلیل .
4-استعلام از مرکز مخابرات و ارتباطات سیار جهت احراز هویت و نشانی افراد و پرینت مکالمات و ردیابی گوشی تلفن همراه .
پاسخ : بندهای سئوال مطرح شده هیچ یک از مصادیق تأمین دلیل نمی باشد .
سئوال 110: آیا رسیدگی به دعوی استرداد مدارک مانند استرداد چک در صلاحیت رسیدگی شورای حل اختلاف است یا خیر ؟
پاسخ : تقاضای استرداد مدارک دعوی غیرمالی است و در صلاحیت شوراها نمی باشد .
سئوال 111: آیا رسیدگی به دعوای الزام به تنظیم سند ملکی در صلاحیت شورای حل اختلاف است یا خیر ؟
پاسخ : دعوی مالی است با رعایت نصاب شورا بلامانع است .
سئوال 112: اگر قیمت ملک بیشتر از تقویم خواسته باشد و خواهان، خوانده را مجهول المکان اعلام نماید با توجه به اینکه خوانده حضور ندارد تا به ارزیابی خواسته اعتراض نماید تکلیف چیست ؟
پاسخ : دعوی مالی است رعایت حد نصاب شورا ضروری است و ملاک خواسته تعیین شده توسط خواهان است شورا حق ندارد به تقویم خواسته ایراد بگیرد ولو ارزش خواسته بیش از مبلغ تعیین شده باشد در صورتیکه واخواه می تواند به ارزش خواسته ایراد نماید .
سئوال 113: چه فرق است بین دادخواست های تأمین دلیل با تحصیل دلیل ؟ آیا به بهانه تأمین دلیل اقدام به تحصیل دلیل نمی گردد ؟
پاسخ : تحصیل دلیل توسط محکمه انجام می شود و تأمین دلیل برای حفظ دلایل موجود است و موارد مذکور در سئوال 109 از موارد تحصیل دلیل می باشد .
سئوال 114: مرجع اخذ تأمین مناسب در اجرای احکام آرای غیابی قاضی شورای حل اختلاف است یا قاضی اجرای احکام شورا ؟
پاسخ : چون طبق ماده 33 قانون شوراها دستور اجرای احکام شورا با قاضی شورا است حکم غیابی نیز به دستور قاضی شورا اجرا می گردد و قاضی شورا قبل از صدور دستور اجرا ضامن با تأمین متناسب از محکوم له اخذ می نماید . (تبصره 2 ماده 306 قانون آئین دادرسی مدنی)
سئوال 115 : آیا استرداد یا توقیف پلاک اتومبیل در صلاحیت شوراهای حل اختلاف می باشد ؟
پاسخ : گر چه طرح دعوای مزبور با عنوانی که در سئوال مطرح شده است صحیح نمی باشد اما اگر مقصود دعوای الزام به فک پلاک اتومبیل است این دعوی غیرمالی است و در صلاحیت شورای حل اختلاف نمی باشد .
سئوال 116 : آیا درخواست فسخ معامله (قرارداد) دعوی مالی می باشد یا خیر؟ و آیا چنین دعوایی در صلاحیت شورای حل اختلاف است یا خیر ؟
پاسخ : اگر دعوی فسخ معامله (قرارداد) به تنهایی طرح شود این دعوی غیرمالی است و در صلاحیت رسیدگی شورا نمی باشد مگر آنکه علاوه بر فسخ دعوی استرداد یکی از دو نیز طرح شود که این دعوی مالی خواهد بود .
سئوال 117 : در رسیدگی شورای حل اختلاف به امور کیفری آیا تفهیم اتهام و اخذ آخرین دفاع و اخذ تأمین ضرورت دارد یا خیر ؟
پاسخ : در سئوال 66 در خصوص تأمین دلیل جواب داده شده است . اخذ آخرین دفاع از تشریفات آئین دادرسی است که در مورد شوراهای حل اختلاف مقرر نشده است اخذ تأمین نیز علاوه بر اینکه از تشریفات مزبور است به دلیل اینکه ممکن است منتهی به بازداشت شود شورا چنین حقی ندارد بنابراین شورا مجاز به اخذ تأمین نیز نمی باشد اما تفهیم اتهام به معنای مطلع ساختن متهم از اتهام و دلایل آن به دلیل آنکه از اصول دادرسی است از سوی شورای حل اختلاف نیز لازم الرعایه است .
سئوال 118 : چنانچه تجدیدنظرخواهی از رأی قاضی شورا خارج از مهلت بوده باشد آیا قاضی شورا خودش قرار رد دادخواست تجدیدنظرخواهی صادر می نماید یا دبیرخانه شورا ؟
پاسـخ : شورا در ارتباط با دادخواست تجدیدنظرخواهی تکلیفی ندارد و باید عیناً به مرجع تجدیدنظر ارسال شود . (دادگاه عمومی)
سئوال 119: در صورتیکه رأی قاضی شورا از طرف دادگاه به علت عدم صلاحیت شورا نقض شود آیا دادگاه پرونده را مستقیماً به مرجع صالح ارسال می نماید یا باید به شورا برگرداند و از طریق دبیرخانه به مرجع صالح ارسال گردد ؟
پاسـخ : با توجه به اینکه مرجعی که از آن تجدیدنظرخواهی شده است باید از نتیجه تصمیم مرجع تجدیدنظر مطلع شود بنابراین ارسال پرونده به مرجع صالح از طریق شورا اصلح است .
سئوال 120: چنانچه در پرونده کیفری بین طرفین توافق به پرداخت وجه یا انجام تعهد حاصل شود آیا باید گزارش اصلاحی تنظیم گردد یا خیر؟ و آیا این توافق نامه قابلیت اجرایی دارد یا خیر ؟
پاسـخ : اگر موضوع در اجرای بندهای (ب) یا (ج) ماده 8 قانون شورای حل اختلاف برای صلح و سازش در شورا مطرح شده باشد و منتهی به صلح و سازش شود به استناد ماده 30 آئین نامه در صورت سازش گزارش اصلاحی توسط شورا صادر و به تأیید قاضی شورا می رسد .
سئوال 121: در موضوعی که معاون دادگستری مسئله را در صلاحیت شورای حل اختلاف بداند آیا می تواند پرونده را با دستور قضایی به شورای حل اختلاف ارسال نماید یا اینکه لازم است آن را به دادگاهی ارجاع کند و دادگاه با صدور قرار عدم صلاحیت به شورا ارسال نماید و در این صورت اعمال ماده 16 قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مبنی بر ارسال پرونده به دیوان جهت تشخیص صلاحیت ضروری است یا خیر ؟ یعنی مورد مربوط به صلاحیت ذاتی است یا صلاحیت نسبی ؟
پاسـخ : ارسال پرونده توسط معاون دادگستری با صدور دستور قضایی به شورای حل اختلاف بلااشکال است با فرض اینکه شورا آن را در صلاحیت نداند می تواند با صدور قرار عدم صلاحیت به دادگاه ارسال نماید دادگاه در صورتی شعبه خود را صالح بداند رسیدگی می کند در غیر این صورت به شورا می فرستد و شورا طبق ماده 17 در قانون شورا مکلف به تبعیت از این قرار می باشد ارسال پرونده در اجرای ماده 28 آئین نامه دادرسی مدنی به دیوانعالی کشور موردی ندارد .
موسسه حقوقی عدل فردوسی با قبول کلیه دعاوی دادگستری از جمله کیفری ، حقوقی ، خانواده ، امور شهرداری ها ، دیوان عدالت اداری ، ثبتی ، ملکی و سایر دعاوی دادگستری پذیرای هموطنان می باشد.