قوانين قراردادها(1)
توسعهدهندگان مالتيمديا در حال داخل شدن به روابط تجاري با افراد يا گروههايي هستند تا به آنها كمك كنند كارهاي چندرسانهأي را توليد كرده و پخش كنند. بيشتر اين روابط به قراردادهايي نتيجه ميشود كه پيامدهاي قانوني دارند. بيشتر قراردادها بصورت نوشته ارائه نميشوند ولي با اين وجود قابل اجرا و نافذ هستند. هدف اين مجموعه فراهم آوردن يك ديد كلي نسبت به پايههاي اساسي قوانين قراردادها است.
قرارداد چيست؟
قرارداد يك موافقتنامه قابل اجرا و قانوني بين دو يا چند گروه است. هسته بيشتر قراردادها يك مجموعه از قولهاي دو جانبه (با در اصطلاح قانوني، "ملاحظات") است. قولهايي كه هر يك از گروهها دادهاند حقوق و وظايف آنها را مشخص ميكند.
قراردادها در دادگاه قابل اجرا هستند. اگر يك طرف قرارداد به وظايف قراردادي خود عمل كند ولي طرف مقابل عمل نكند، ("قرارداد را بشكند") به طرفي كه به وظايف خود عمل كرده است در دادگاه اين حق داده ميشود تا به حقوق خود برسد.
مثال: شركتي قول ميدهد تا به يك طراح گرافيك در ازاي طراحي يكسري كارهايي كه مربوط به مالتيمديا ميشود 5000 دلار بپردازد. طراح گرافيك آنها را توليد كرده و همانطور كه در قرارداد ذكر شده بود نزد شركت ميبرد. شركت نيز اذعان دارد كه مواد طراحي شده با مشخصات قرارداد همخواني دارند. اگر شركت پول طراح را بپردازد، طراح ميتواند به دادگاه رفته و بر ضد شركت به جرم شكستن قرارداد شكايت كند.
معمولاً چاره گروهي كه قرارداد را نشكسته است براي شكستن قرارداد پول خسارتي است كه آن شركت را در موقعيت لذتبخشي قرار ميدهد كه قرار بود قرارداد اجرا شود. تحت شرايط خاص، دادگاه به گروهي كه قراردادشكني كرده است دستور خواهد داد تا به وظايف قراردادي خود عمل كند.
چون قراردادها قابل اجرا هستند، گروههايي كه وارد قرارداد ميشوند ميتوانند به آن در مورد ساختاربندي روابط تجاري خود اعتماد كنند.
مثال: شركتهاي توليدي با يك سازنده وارد قرارداد شده است و قول داده است براي ساختن يك قطعه مختصر براي كار مالتيمدياي آن شركت به او 4000 دلار بپردازد. كمي پس از اينكه سازنده كار خود را روي آن قطعه شروع كرد (قبل از اينكه شركت به وي هيچگونه وجهي پرداخت كند) آن سازنده پيشنهادي از طرف يك استوديوي فيلمسازي براي ساختن موسيقي يك فيلم دريافت ميكند و پروژه شركت مالتيمديا را رها ميكند. پس شركت مجبور است تا به سازندهأي ديگر 6000 دلار بپردازد تا كاري را كه او رها كرده است انجام دهد. شركت ميتواند آن سازنده را به دادگاه كشانده تا 2000 دلار مازاد را علاوه بر 4000 دلاري كه قبلاً سازنده دريافت كرده بود از وي بگيرد.
در اين كشور و بيشتر ديگر كشورها، مشاغل، انعطافپذيري مشخصي در جزئيات قراردادها دارند. بعبارت ديگر، قراردادها قوانين خصوصي هستند كه با توافق بين گروهها بوجود ميآيند.
حقوق و وظايف گروهها توسط اجزاء قرارداد و نيز الزام به محدوديتهايي كه توسط حالتهاي غيرضروري ايجاد ميشوند مشخص ميشود.
مثال: شركت توليدي قول ميدهد تا به يك سازنده در ازاي توليد موسيقي براي كار آموزشي نرمافزار خود 5000 دلار پرداخت كند. سازنده هم موسيقي را توليد كرده و آنرا مطابق قرارداد به شركت ميرساند. شركت هزينه را به سازنده پرداخت نميكند بنابر اين سازنده، شركت را به شكستن قرارداد متهم ميكند. دفاع شركت هم اين بود: "سازنده، آنچه را كه قول داده بود انجام داد ولي من هرگز قول نداده بودم كه بدون 5000 دلار پرداخت كنم. 2000 دلار قيمت عادلانهأي است. دادگاه هم راي صادر ميكند تا شركت توليدي به سازنده 5000 دلار بپردازد.
قراردادهاي كتبي
معاملهأي كه هنگام دست دادن انجام شده است ("شما براي من كار Xرا بكنيد و من به شما Yدلار خواهم پرداخت") اين جمله يك قرارداد است چون يك موافقت قانوني قابل اجرا است كه شامل رد و بدل كردن قولهايي ميشود. اكثر قراردادها قابل اجرا هستند، چه شفاهي باشند و چه كتبي. ولي با اين حال، شما بايد هميشه قراردادهايتان را براي تمام روابط تجاري خود بصورت كتبي در آوريد.
چندين دليل براي اينكه قراردادهاي كتبي بهتر از شفاهي هستند وجود دارند:
فرآيند نوشتن جزئيات قرارداد و امضاء آن دو طرف آنرا مجبور به فكر كردن و دقيق بودن در مورد وظايفي كه بعهده ميگيرند ميكند. با يك قرارداد شفاهي، براي هر دو طرف بسيار ساده است كه به همديگر "بله" بگويند و سپس فكر ديگري داشته باشند.
هنگامي كه جزئيات يك قرارداد نوشته شده باشند، گروهها بيشتر متمايلند تا يك موافقت كاملتر نسبت به موافقت شفاهي داشته باشند. يك قرارداد شفاهي كه با شتاب تهيه شده باشد نقاط ضعفي دارد كه بعدها ميبايستي به آن رسيدگي شود.
با يك تماس شفاهي، گروهها ذهنيتهاي مختلفي از آنچه كه بر روي آن توافق داشتهاند دارند (مانند يك تصادف كه نسبت به آنچه كه اتفاق افتاده است موافق يكديگر نيستند). يك توافقنامه كتبي مرافعه بر سر آنچه كه هر طرف قول دادهاند را مرتفع ميكند.
برخي انواع قراردادها بايستي كتبي باشند تا بتوانند اجرا شوند. عمل كپيرايت يك سند كپيرايت يا يك گواهي انحصاري كتبي نياز دارد. نيازهاي قوانين دولتي نسبت به هر دولت متفاوت است اما در بيشتر اين دولتها، قراردادهايي براي فروش اجناس بيشتر از 500 دلار بايستي كتبي باشند. اگر شما مجبوريد براي اجرا كردن يك قرارداد يا گرفتن خسارت به دادگاه برويد، يك قرارداد كتبي به معني مرافعه كمتر در مورد اجزاي قرارداد است.
چه كسي ميتواند وارد يك قرارداد شود؟
افراد كوچك يا افرادي كه معلول ذهني يا ناتوان هستند ظرفيت قانوني براي وارد شدن به قراردادها را ندارند. تمام بقيه افراد عموماً فرض شده است كه توانايي كامل براي وارد شدن به قراردادها را ندارند. در بيشتر ايالتها، سن قانوني براي بستن قرارداد 18 سال است. آزمايش ظرفيت ذهني نيز اين است كه آيا گروه طبيعت و نتايج معامله را فهميده است يا خير.
تعاونيها نيز توانايي وارد شدن به قرارداد را دارند. آنها قراردادها را توسط شعبات، دفاتر و كاركنان خود ميبندند. اين مطلب كه آيا يك كارمند توانايي گره زدن يك تعاوني را به يك قرارداد دارد يا خير توسط يك ناحيه از قانون به نام قانون شعبات يا قانون تعاوني مشخص ميشود. اگر شما شك داريد كه آيا فردي كه با وي قرارداد مي بنديد اجازه وارد شدن به قرارداد را دارد يا خير، روي اين مطالب كه قرارداد مي بايست توسط رئيس تعاوني بازبيني و امضاء شود اصرار كنيد.
يك تعاوني يك وجود قانوني مجزا از پايهريزان، دفترداران و كارمندان دارد. عموماً افرادي كه با يك تعاوني نسبت دارند شخصاً براي بديهي يا مسؤوليتهاي قانوني تعاوني از جمله مسؤوليت در برابر شكستن قانون تعاوني از جمله مسؤوليت در برابر شكستن قانون پاسخگو نيست.
پيشنهاد و قبول پيشنهاد:
يك قرارداد هنگامي بسته ميشود كه يك طرف (پيشنهاددهنده) پيشنهاد ميدهد كه توسط طرف ديگر (قبولكننده پيشنهاد) مورد قبول قرار ميگيرد. يك پيشنهاد (يك طرح يا نظر كه براي سيستماتيك قرارداد) ميتواند به سادگي اين جملات باشد : من ماشين شما را در ازاي 5 دلار خواهم شست . يك موافقت (پذيرش طرف مقابل در برابر پيشنهاد ارائهشده) نيز ميتواند به سادگي اين كلمات باشد: اين كار بعهده شماست . برخي اوقات موافقت ميتواند بجاي كلمات توسط تماس نشان داده شود.
هنگاميكه پيشنهادي انجام گرفته است تا هنگاميكه طرف مقابل آن را قبول نكند هيچ قراردادي منعقد نشده است. هنگاميكه شما به فردي پيشنهاد ميكنيد هيچگاه فرض نكنيد كه طرف مقابل پيشنهاد شما را قبول ميكند. ضمانت قرارداد برپايه موافقت صريح است.
مثال: شركتي به يك عكاس پيشنهاد داده است تا در ازاي پرداخت 500 دلار ، از عكسهاي وي در كارهاي خود استفاده كند. عكاس هم پاسخ داده است : اجازه دهيد در اين مورد فكر بكنم شركت نيز با فرض اينكه عكاس اين پيشنهاد را قبول خواهد كرد جلو رفته و از عكسها استفاده كرده است . پس از آن عكاس از قبول پيشنهاد شركت سرباز زد و شركت با استفاده از عكسها در كار مالتي مدياي خود حق كپيرايت عكاس را ضايع كرده است. حال شركت ميبايست عكسها را پيش از آنكه كار مالتي مدياي خود را پخش كند يا به كسي نشان دهد حذف كند و يا اينكه با عكاس يه توافق برسد. هنگاميكه به شما پيشنهاد ميشود تصور نكنيد كه فرصت شما براي قبول آن نامحدود است . عموماً، پيشنهاددهنده ، تا پيش از آنكه طرف مقابل اين پيشنهاد را قبول كند ميتواند پيشنهاد خود را پس بگيرد. هنگاميكه پيشنهاددهنده، پيشنهاد خود را پس ميگيرد، ديگر طرف مقابل قدرت قانوني براي قبول كردن پيشنهاد و بستن قرارداد را ندارد.
مثال : انيساتور پيشنهاد خدماتش را به شركت داده است و شركت پاسخ داده است: به شما مراجعه خواهيم كرد. سپس شركت با يك مشتري قراردادي بسته است كه براي يك كار مالتي مديا توليد كند كه نيز داشته باشد ( با فرض براينكه براي انجام كار در دسترس است. پيش از آنكه شركت بتواند به بگويد كه پيشنهاد وي را پذيرفته است، يك فاكس به شركت فرستاده است و در آن گفته است: من براي سفر، به مكزيك ميروم و پس از بازگشت با شما تماس ميگيرم. شركت وانيساتور با يكديگر وارد قرارداد نشده بودند. شركت در هنگام عقد قرارداد با مشتري نميبايستي فرض كند كه هنوز انيساتور در دسترس است.
هنگامي كه به شما پيشنهاد ميشود، اجراي قرارداد را پيش از آنكه پيشنهاددهنده را از موافقت خود آگاه كنيد، آغاز نكنيد . پيش از اظهار موافقت شما هيچ قراردادي وجود نداشته است. ميتوان موافقت نسبت به يك پيشنهاد را با شروع آن نشان داد، البته اگر آن پيشنهاد متناسب با اينچنين موافقتي باشد ، اما نوع پيشنهادات خيلي نادر هستند.
مثال: در اول ژوئن يك شركت بزرگ موردنظر، پيشنهاد توليد يك كار آموزشي كه اجزايش بر يكديگر مؤثر بودند را داد. در چهارم ژوئن (پيش از موافقت توسط اين شركت)، شركت بزرگ به اين شركت اطلاع داد كه اين قرارداد را با رقباي اين شركت منعقد كرده است. شركت بزرگ پيشنهاد خود را به اين شركت مقتضي كرده است و اين شركت هيچگونه حقي برعهده شركت بزرگ ندارد. اگر شما پيش از قبول يك پيشنهاد نياز به تفكر داريد، از پيشنهاددهنده بخواهيد تا به شما يك تعهد كتبي بدهد كه هركز يك پيشنهاد را رد نكرده و سپس سعي در قبول آن داشته باشيد. هنگاميكه به يك فرد پيشنهاد ميشود و او آن را رد ميكند، پيشنهاد براي وي از بين رفته است و حق قانوني او براي قبول پيشنهاد و عقد قرارداد تمام شده است.
مثال: يك انتشارات پيشنهاد خريد تمام حقوق كار مالتي مدياي شركت را به ازاي 000ر100 دلار داده است. اين شركت نيز به اميد پيشنهادي بهتر، پاسخ منفي داده است. سپس شركت متوجه ميشود كه اين پيشنهاد بهترين موقعيت ممكن بوده است. شركت با انتشارات تماس گرفته و ميگويد : من پيشنهاد شما را قبول ميكنم. بدليل پابرجا نبودن پيشنهاد ، اين شركت نميتواند با تلاش براي قبول پيشنهاد، وارد قرارداد شود. جز در معاملههاي خيلي كوچك، عموماً بيشتر از يك جلسه مذاكره براي بستن قرارداد لازم است. اغلب، فردي كه به وي پيشنهاد ميشود، خود با يك پيشنهاد معكوس به پيشنهاد اصلي پاسخ ميدهد . پيشنهاد معكوس پيشنهادي است كه توسط فردي كه به وي پيشنهاد شده است با موضوعي مشابه پيشنهاد اصلي ولي قيمتي مغاير با آن ارائه ميشود. پيشنهاد معكوس نيز مانند رد كردن يك پيشنهاد قدرت قانوني فرد را براي قبول پيشنهاد از بين ميبرد.
مثال: انتشارات پيشنهاد خريد تمام حقوق كار مالتي مدياي شركت را برابر 000ر100 دلار ميدهد. شركت نيز بدين طريق پاسخ ميدهد : " من حق پخش اين محصول در ايالات متحده را به ازاي 100000 دلار به شما بدهم . پاسخ شركت به پيشنهاد داده شده ما يك پيشنهاد معكوس بود. از اين پس ديگر شركت قدرت قانوني براي عقد قرارداد در مورد پيشنهاد انتشارات براي خريد تمام حقوق كار مالتي مديا را ندارد.
پاداش:
پاداش يا عوض هر اصطلاح قانوني چيزي است كه يك طرف قرارداد از طرف ديگر درعوض انجام وظايف قراردادي خود ميگيرد.
مثال: شركت توليدي قول داده است كه به يك هنرمند در ازاي استفاده از يكي از نقاشيهايش در كار مالتي مدياي خود به وي 500 دلار بپردازد. عوض قول شركت به هنرند براي پرداخت 500 دلار، قول هنرمند است كه اجازه بدهد شركت از نقاشي وي استفاده كند. نيز در عوض اجازه هنرمند براي استفاده از نقاشياش قول شركت براي پرداخت 500 دلار است.
برطبق قوانين رايج حقوقي، اگر يك طرف قرارداد قولي بدهد و طرف مقابل در برابر اين قول چيزي نپردازد. آن قول غيرقابل اجراست. اين قول به عنوان يك تحول مجاني شناخته ميشود. اينگونه قولها به دليل كمبود پاداش غيرقابل اجراء هستند.
مثال: Johnبه Samگفت: هنگاميكه من يك ماشين جديد بخرم، كاميونم را به تو مي دهم. Johnيك ماشين نو خريد ولي كاميون خود را به Samنداد. برطبق قوانين رايج حقوقي، قول Johnبراي دادن كاميون به Samيك قول غيرنافذ بلاعوض است. Samدرعوض قول Johnبراي دادن كاميون، هيچ چيزي به Johnنداده بود.
در برخي ايلتها اگر شخصي كه به وي قول بلاعوض داده شده است روي آن قول حساب باز كند، آن قول قابل اجراست. برخي ايالتهاي ديگر عوض خاصي را براي انواع مشخصي از پيمانها مشخص نكردهاند.
نقص در عوض يا هزينه يك مشكل نادر پيمانهاي بسته نشده در روابط تجاري است. در بيشتر قراردادهاي تجاري، براي هر دو گروه هزينه و نتيجه وجود دارد. (در امطلاح قانوني، عوض متقابل) هر چند مشكل كمبود توجه به عوض 1 هزينه ها در شرايط ويرايش قراردادها ممكن است بوجود آيد. همچنين در برخي ايالتها قول براي باز نگه داشتن يك پيشنهاد غيرقابل اجراست مگر اينكه پيشنهاد گيرنده به پيشنهاد كننده پولي براي باز نگه داشتن پيشنهاد بپردازد.
منبع:
http://www.tco.gov.ir/law/farsi/Agreements/General/ho2.htm
برچسب ها:قوانين قراردادها