قاعده دفع ضرر محتمل
این قاعده و قانون را با بیانات گوناگون می توان تبیین نمود ولی راهی را که ما می پیماییم بصورت ذیل است:
تمام انسانهای روی زمین را می توان از یک نظر به دو دسته تقسیم نمود:
1 خدا پرستان (بصورت اعم) .
2 مادیها (با انواع متعددشان) .
بنابراین تمام انسانهای روی زمین از این نظرکه معتقد به مخلوقیت عالم هستند، و یا جهان را ازلی می دانند، به دو بخش می توان تقسیم نمود، هر کدام از این دو گروه منطقی دارند :
ما خداپرستان معتقدیم این جهان و آنچه در آن است را سازنده ای حکیم دانا و توانا ساخته، و انسان مسئول است و مکلف، و از طرف خداوند برای تمام کارهایش حکمی مشخص فرستاده شده، پرونده ای دقیق دارد؛ و تمام کردارش از کوچکترین تا بزرگترین در آن ثبت شده است که پس از مرگ رسیدگی میشود:
فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره:
«هر چه را که انجام داده باشد از خوبی یا بدی همگی، حتی باندازه یک ذره خواهد دید.»
(سوره زلزال آیه 7 و 8)
و سرانجام پس از حساب یا در بهشت قرار میگیرد که:
فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین و انتم فیها خالدون:
«در بهشت آنچه دل می خواهد و چشم از آن لذت میبرد وجود دارد و شما در آن جاوید هستید» .
(زخرف 71)
و یا در جهنم برای ابد خواهد بود که:
کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب:
«هرگاه پوستهای تن آنها در آن بریان گردد و بسوزد پوستهای دیگری بجای آن قرار می دهیم تا کیفر را بچشند.»
(سوره نساء آیه 56)
اما مادیها می گویند: انسان متولد میشود، زندگی می کند و میمیرد، یعنی حاصل تمام استدلالات گوناگون و سخنان آنها که کتابها، مجلات و نشریات و روزنامه ها را پر کرده و آن همه دستگاههای تبلیغاتی را به راه انداخته اند، همه به همین سه کلمه بازگشت می کند، درست همان سخنی که قرآن در آیه 24 «سوره جاثیه» از قول مادیگرایان آن عصر نقل فرموده که می گفتند:
ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا:
«جز همین زندگی دنیا جیز دیگری نیست، میمیریم و زنده می شویم (یعنی ما میمیریم و گروهی بعد از ما بدنیا می آیند) و این روزگار است که ما را هلاک میسازد.»
با توجه به این مقدمه روشن می شود: اگر ما برای تحقیق درباره ادعای مادیها قدمی برنداریم ایراد و اشکال مهمی پیش نخواهد آمد. و زیانی متوجه ما نخواهد شد.
آری مسلما مسئله ای پیش نخواهد آمد ولی آیا میتوان نسبت به معتقدات خداپرستان بی تفاوت بود؟ مگر نه این است که خطری عظیم و ابدی (دوزخ) در پیش است و احتمال چنین خطری هر چند درصد آن کم باشد با توجه به عظمت محتمل، آیا عقل انسان را ملزم به تحقیق و بررسی نمی کند؟ آیا عقل نمیگوید تحقیق کن، ببین آیا این سخن درست است یا خیر؟ ! مسلما عقل انسانرا به تحقیق ملزم می سازد این همان قانون دفع ضرر و محتمل است که عقل آنرا صحیح میشمارد.
راستی آیا ما در امور زندگی خود آنجا که احتمال خطر معتنابهی میدهیم بررسی و جستجو نمیکنیم؟ چند مورد احتمال زیان را می توان نشان داد که انسان در پی بررسی آن برنیامده باشد؟ !
بنابراین در پاسخ سئوالات بالا می گوئیم: عقل ما را ملزم به تحقیق میسازد تا گرفتار خطر نشویم، بلکه لزوم تحقیق و بررسی در چنین مواردی آن قدر واضح است که بعضی از دانشمندان بحث عقائد فرموده اند: «فطرت انسان در چنین مواقعی او را ملزم به تحقیق می کند» .
احادیثی که از پیشوایان بزرگ اسلام در این باره رسیده همین مطلب را می رساند:
خادم امام هشتم علی بن موسی الرضا (ع) نقل می کند یکی از زندیقان (غیر معتقد بخدا) خدمت آن حضرت رسید، در حالیکه گروهی نزد امام (ع) بودند (زندیقی که سابقه ممتدی داشت و بارها و بارها برای بحث آمده بود و حاضر به پذیرفتن نبود، این بار امام از طریق دیگری وارد شد و او را با منطق احتمال شکست داد) به او فرمود: «اگر سخن شما درست باشد که نیست آیا سرانجام ما و شما مساوی نخواهیم بود و نه این است که نماز، روزه و زکات و اعتقادات ما به ما زیانی وارد نمیسازد؟ آن شخص ساکت شد، سپس امام (ع) فرمود: اما اگر سخن ما درست باشد که درست است شما هلاک شده اید و ما نجات یافته ایم» . (1)
نظیر این حدیث از امام صادق (ع) در پاسخ «ابن ابی العوجاء» مادی معروف و دیگر موارد بحثهای آن حضرت با مادیها آمده است.
بنابراین آنجا که احتمال خطر عظیمی در پیش است، عقل، ما را ملزم به تحقیق میکند. با توجه به این حقیقت است که می گوئیم ادله خدا پرستان بایستی مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد
منابع مقاله:
طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی، ص 22، امامی آشتیانی؛
http://www.hawzah.net/Hawzah/Articles/Articles.aspx?id=55277&LanguageID=1
برچسب ها:قاعده دفع ضرر محتمل