خودکشی و تفاوت آن با قتل عمد و آدم کشی
آمار رو به رشد خودکشی در جهان مقولهای است که روانشـنـاسـان، جـامـعهشناسان، فلاسفه، علمای مذاهب و صاحبنظران جوامع را به تأمل و تعمق وامیدارد
آمار رو به رشد خودکشی در جهان مقولهای است که روانشـنـاسـان، جـامـعهشناسان، فلاسفه، علمای مذاهب و صاحبنظران جوامع را به تأمل و تعمق وامیدارد.
برخی آسیبشناسان معتقدند مطالعه خودکشی از منظری میتواند ناظر به جنبههای بیمارگون جوامع جدید باشد که رابطه فرد و اجتماع در آن به بارزترین نحو نمایان است.
هنجارها و نابهنجارهای رفتاری معمولاً مفاهیمی بحث برانگیزند و هنوز هم یک توافق عمومی یا یک تعریف جامع و مانع از این مفاهیم وجود ندارد.
مرکز مطبوعات قوه قضاییه در همکاریای که با دکتر محمد حسین فرجاد، آسیبشناس داشته است کتابی تحت عنوان <آسیب شناسی کجرویهای اجتماعی> منتشر کرده است. بخشی از این کتاب به مبحثی با عنوان < خودکشی نابهنجاری رفتاری در آسیب شناسی اجتماعی> اختصاص یافته که در آن فرجاد مینویسد: <در علم آسیبشناسی اجتماعی که بیشتر به مفهوم رفتار هنجار و نابهنجار و دیدگاههای متفاوت میپردازد، تعاریف گوناگونی ارائه شده؛ ولی هیچ کدام از آنها کامل نیست و انتقادات زیادی درباره آنها مطرح شده است. این موضوع از این نظر در آسیب شناسی اهمیت بیشتری کسب مینماید که تعریف مفهوم نابهنجاری بدون در نظر داشتن یک تعریف جامع از انسان نرمال و سالم امکانپذیر نیست. مسئله و مشکل پیچیدگی انسان و چند بعدی بودن وی یکی از اشکالات مهم در رسیدن به یک تعریف کامل است. اصولاً بر مبنای تعاریف و شناختهای متفاوت از ماهیت انسان و طبیعت وی وجود تعاریف و مفاهیم متعدد از پدیده خودکشی به عنوان نابهنجاری رفتاری امری دشوار است. از این جهت سعی خواهد شد به مفهوم خودکشی به عنوان اتفاقی ناگوار و رفتاری نابهنجار نگریسته شود و به چگونگی وقوع آن، عوامل روانی و اجتماعی و اثرات و عوارض آن از دیدگاه آسیبشناسی روانی و اجتماعی و در نهایت روانپزشکی اجتماعی توجه شود.>
فرجاد معتقد است:از این جهت در دنیای جدید نحوه خودکشی جاذبهای استثنایی دارد که هیچ چیز برای فرد از این فردیتر نیست که وی با دست خود به حیات خویش پایان دهد و باید دید این نمود تحت تأثیر جامعه است یا ناشی از فشارهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی یا هر دو جنبه آن.
به عقیده وی، هنگامیکه فرد تنهاست و چنان ناامید که دست به خودکشی میزند، در این حال نیز جامعه در سوق دادن او به سوی این کردار ناشی از تنهایی فردی تأثیر میگذارد.
مـحـقـقـان و دانشمندان اسلامی معتقدند براساس جهان بینیالهی، جهان هستی و تمام چیزهایی که در آن آفریده شده، از آن خداست و مالک تمام هستی اوست. بنابراین، در ملک الهی تنها با اجـازه مـالـک میتوان تصرف نمود. این مسئله در خصوص آفریدههای الهی و آنچه خداوند بر انسان حلال و حرام نموده، کاملاً روشن است. از جمله آفریدههای خداوند، انسان و جان وی است. انسان اجازه تصرف در جان خود بدون رضایت الهی را ندارد که بدون رضایت الهی دست به خودکشی بزند و باعث نابودی خود بشود.
این مانند آن است که انسانی را بدون دلیل بکشد. همچنین خودکشی برخلاف فلسفه آفرینش انسان است، از این رو در اسلام حرام و ممنوع اعلام گردیده است. خداوند حکیم، انسان را آفرید تا در دنیا زندگی کند و در سایه پیروی از فرامین الهی و راهنماییهای پیامبران خدا به کمال رسیده و به نعمتهای جاویدان دست یابد. زندگی دنیا بستر کسب خوشبختی و سعادت است؛ یعنی بشر میتواند در این جهان به گونهای باشد که به سعادت ابدی برسد. رسول گرامی اسلام فرمودند: <دنیا مزرعه و کشتگاه آخرت است.> کسی که دست به خودکشی میزند و خود را نابود میکند، زمینه زندگی دنیا را از بین میبرد و با تدبیر و حکمت الهی به مبارزه برمیخیزد؛ چرا که خدا وی را آفرید تا به طور طبیعی زندگی کند و به طور طبیعی (غیر از خودکشی) از دنیا برود و او برخلاف این خـواسـتـه عـمـل نـمـوده اسـت. حـضـرت رضا (ع) فرموده است:<خداوند بدین دلیل قتل نفس را حرام نموده که قتل نفس موجب از بین رفتن مردم و فاسد شدن تدبیر امور آنان میشود.>
امام صادق (ع) فرمود: <کسی که عمداً خود را بکشد، همیشه در آتش جهنم خواهد بود.>
یک محقق نیز تفاوتهای خودکشی با قتل عمد و آدمکشی را به شرح زیر جمعآوری کرده است:
تفاوت خودکشی با قتل عمد و آدمکشی
1- یکی از شرایط تحقق قتل عمد آن است که قاتل و مقتول 2 شخص مجزا باشند؛ اما در خودکشی قاتل و مقتول یکی است.
2- موضوع قتل، دیگرکشیاست. بنابراین، کشتن خویش یا خودکشی نمیتواند موضوع قتل قرار گیرد، به همین دلیل برخی از حقوقدانان وجود شخص قاتل را یکی از اجزای رکن مادی قتل عمد به شمار آوردهاند.
3- قتل عمد اصطلاحی است حقوقی که بهترین تعریف آن که با قانون و رویه قضایی منطبق باشد ،عبارت است از: <سلب ارادی حیات از انسان زنده به وسیله انسان دیگری به طرق معین شده در قانون>اما آدمکشی غیر از قتل عمد است، مانند اعدام مجرم به حکم دادگاه صالح که مأمور اجرای حکم قاتل نیست یا مرگی که در اثر حادثه، تصادف یا عملی رخ دهد که در وقوع آن، کسی مرتکب تقصیر نگردیده است. تفاوت و تمییز بین خودکشی و قتل عمد توسط علوم جنایی همچون پلیس علمی و پزشکی قانونی امکان پذیر است.
این محقق در سایت پژوهشکده باقرالعلوم جرمانگاری خودکشی را اینگونه تشریح میکند:
جرم انگاری خودکشی و شروع به جرم و معاونت در آن:
<خودکشی در قریب به اتفاق سیستمهای حقوق جرم نیست و در قانون مجازات اسلامی هم برای آن جرم انگاری نشده است؛ ولی این به معنای جایز بودن آن هم نمیباشد. عدم مجازات کسی که مرتکب خودکشی شده است از نظر عقلی و منطقی قابل دفاع است؛ زیرا شخص مرده قابل مجازات نیست و با قتل رابطه مالکیت او با اموالش قطع میشود.
اما بحث در جایی است که شخص اقدام به خودکشی کرده؛ ولی زنده مانده است، آیا در این فرض میتوان شروع به جرم را تصور کرد؟ برخی از حقوقدانان میگویند: اگر خودکشی منجر به قتل نشود، بر اساس قوانین کیفری ایران مجازاتی بر آن مترتب نیست.
شروع به خودکشی هم جرم نیست. در ضمن این بحث مطرح است که بر اساس حرمت اکید که درخصوص خودکشی وارد شده، آیا نمیتوان چنین شخصی را براساس قاعده <کل من ارتکب حراماًً فللامام تعزیره> و با توجه به اصل 167 قانون اساسی تعزیر نمود؟ که در جواب برخی حقوقدانان گفتهاند: ضروری است که مسائل مختلف مطرح شده در کتابها یا فتاوای معتبر در قالب قانون ظاهر شود تا از اختلاف سلیقهها و گوناگونی نظریات جلوگیری بهعمل آید و اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها دچار خدشه نگردد، به ویژه آنکه اصل 36 قانون اساسی با صراحت عنوان میکند: <حکم به مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاههای صالح و به موجب قانون باشد.>
معاونت در خودکشی هم جرم نیست؛ چون مجرمیت معاون یک مجرمیت استعاری است و هرگاه عمل ارتکابی جرم نباشد، وصف مجرمانه به معاون نیز تعلق نمیگیرد. معاونت در خودکشی در صورتیکه به حد تسبیب برسد، جرم است.
تهدید به انجام خودکشی در قوانین جزایی جرم نیست؛ مگر آنکه توسط زندانی و در محل زندان صورت گیرد که در این مورد تخلف انضباطی از آییننامه زندانی تلقی شده و متخلف حسب مورد طبق نظر شورای انضباطی زندان تنبیه یا در مراجع قضایی محاکمه خواهد شد.
باید به این نکته توجه داشت هرچند خودکشی جرم قضایی نیست؛ اما هیچ کس نمیتواند از دیگری تقاضای قتل خود را بکند.
خودکشی در فرهنگ فارسی به معنای <خود را به وسیلهای کشتن>، <انتحار > و <خود را کشتن> آمده است. برخی خودکشی را عملی میدانند که شخص برای معدوم کردن خود در حالی که اختیار مرگ و زندگی دارد و به لحاظ اخلاقی نیز به انجام آن موظف نیست، انجام میدهد. برخی روانشناسان معتقدند خودکشی به عنوان نابود کـردن آگـاهـانـه خـویـش بـرای رهـا شدن از موقعیتی غیرقابل تحمل تعریف شده و تأکید دارند خودکشیهایی که با انگیزه ملاحظات مذهبی و اخلاقی (فرار از عملی مغایر با شرف، سر بار دیگران نبودن )صورت میگیرد، نوعی فـــداکـــاری تــلــقـــی مـــیشـــود و آنــهــا را بــا خودکشیهایی که ناشی از عواطف مختل، مشوش و…است، متفاوت میدانند. رفتارهای خودکشیگرا را میتوان به افکار (فرآیندهای ذهنی ) یا براساس پیامدهای مهلک (مرگ آور )مثل خودکشی و پیامدهای غیرمهلک از قبیل اقدام به خودکشی (شبه خودکشی ) یا اعمال خودآسیبی طبقه بندی کرد. شبه خودکشی عبارت است از :<اقدام به عملی غیرمهلک که در آن فرد به عمد یا از روی نقشه، قصد خود آسیبی (مجروح ومسموم ساختن خود را ) دارد؛ اما منجر به مرگ نمیشود.>
اشـنـــایـــدمـــن، اســتـــاد روانشــنــاســی و مرگشناسی دانشگاه کالیفرنیا و لوسآنجلس و بنیانگذار انجمن خودکشی شناسی برخلاف نظر عوام که خودکشی را عملی ناآگاهانه و بدون برنامه و هدف میدانند، خودکشی را عمل آگاهانه نابودسازی به دست خود برمیشمرد که در بهترین مفهوم، آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمند میتوان دانست که برای مسئله تعیین شده او این عمل بهترین راهحل تصور میشود. برخلاف نظر اشنایدمن روانشناس دیگری خودکشیهایی را توضیح میدهد که آگاهانه و مستقیم نیست. کارل منینگر از خودکشی مزمن سخن میگوید که انگاره رفتار تخریبی است که بعضی افراد از خود بروز میدهند. این افراد به تدریج با رفتارهای حاکی از اعتیاد مانند پرخوری، الکلیسم و اعتیاد به موادمخدر خود را نابود میکنند. در جهان تعداد افرادی که دست به خودکشی مزمن میزنند بیشتر از افرادی است که مستقیماً دست به این کار میزنند؛ اما در آمارهای رسمی و تحقیقات خودکشیهایی که به دست خود انجام میشود، مورد توجه و پژوهش قرار گرفته است،هرچند که متخصصان تخمین زدهاند آمار خودکشی 10 برابر آن چیزی است که منابع آماری گزارش کردهاند.
اشنایدمن براساس تحقیقاتش اظهار میدارد که خودکشی از دیدگاه آنان که خودکشی میکنند، خود ویرانگری بوالهوسانه و دور از درک نیست؛ بلکه اشخاصی که تمایل به خودکشی دارند، دارای منطق خاص خود هستند و در واقع از یک شیوه تفکر خاص پیروی میکنند که تنها راه حل مسئله را در مرگ میبینند. همان طور که اشنایدمن بیان میکند خودکشی عملی اتفاقی نیست، برعکس راهی برای رهایی از یک مسئله یا بحران است که بدون استثناء شدیداً شخص را رنج میدهد. خودکشی با نیازهای باطل یا برآورد نشده، احساس یأس و درماندگی، تعارضهای تردیدآمیز بین زندگی و استرس غیرقابل تحمل، باریکتر شدن راه چاره از دیدگاه شخص و نیاز برای فرار رابطه دارد. همچنین پژوهشهای انجام شده نشان میدهد که غالباً 2 عامل با افکار خودکشی ارتباط دارد که عامل اول احساس فشار روانی زیاد و عامل بعدی از دست دادن احساس کنترل است.
10 ویژگی خودکشی از دیدگاه اشنایدمن به قرار زیر است:
1- شایعترین هدف خودکشی جستوجوی راهحل است. 2- هدف معمول در خودکشی وقفه و قطع هوشیاری است. 3- رایجترین محرک در خودکشی، درد روانشناختی غیرقابل تحمل میباشد. 4- عمدهترین عامل فشارزا در خودکشی نیازهای روانی ناکام شده است .5- عمدهترین هیجان در خودکشی ناامیدی و درمـانـدگـی اسـت. 6-مـهـمتـرین حالت شناختی در خودکشی دوسوگرایی است. 7- شایعترین حالت ادراکی در خودکشی احساس بن بست است. 8- معمولترین عمل در خودکشی خروج است. 9- عمل مرسوم در خودکشی، بیان و ابراز کردن(کلامی و غیر کلامی) قصد خودکشی است. 10 – همسانی معمول در خودکشی دشواری الگوهای مقابلهای مداوم است.
محققان محورهای عمومی مداخله را برای کاهش خودکشی در جوامع بدینگونه نامگذاری کردهاند:
- آموزش همگانی (عمومی)
- مسئولیت رسانهها در ارائه گزارش
– برنامههای مبتنی بر مدرسه
– شناسایی و درمان افسردگی و سایر اختلالات روانی
– توجه به افراد دارای سوء مصرف مواد (الکل و دارو)
– توجه به افراد با رنج ناشی از بیماری جسمی
– کاهش دسترسی به روشهای مهلک
– افزایش دسترسی به خدمات بهداشتروان
– بهبود ارزیابی اقدام به خودکشی
– مداخله ثانویه
– مداخله در بحران
– خطمشی اشتغال وبیکاری
– آموزش متخصصان سلامت .
عوامل خطرآفرین خودکشی
برخی روانشناسان شیوههایی را برای استفاده مشاوران و روان درمانگران در ارزیابی ابعاد خطر مراجعان خودکشیگرا ارائه و پیشنهاد میکنند. آنها معتقدند این شیوه اکثر عوامل خطری را که در ادبیات خودکشی مشخص شدهاند، پوشش میدهد و عوامل مؤثر در این زمینه را در قالب روش < یاد یار> با عنوان <تبسم جوانان> برای مشاوران و درمان گران بدینگونه توصیه کردهاند که آرام پریرو کارشناس روانشناسی در گزارشی آن را به شرح زیر توضیح داده است:
<ت> به معنای تفکرمنطقی، کنترل افکار و احساسات از مهارتهای اساسی در زندگی است. از ویژگی افراد خودکشیگرا به ویژه نوجوانان، نداشتن مهارتهای مقابلهای مناسب، به خصوص تفکر منطقی میباشد. ازاین رو ندیدن گزینههای مختلف وعدم انعطافپذیری از ویژگیهایی است که در بررسی افراد پرخطر، اهمیت بسیار دارد.
<ب> به معنای بیماری جسمانی و روانی، همبستگی قابل توجهی با خودکشی دارد. سابقه طبی قبلی و مراجعه درمانی دامنهای از 32 تا 80 درصد افراد خودکشی کننده در 6 ماه قبل از انتحار به علت بیماری را نشان میدهد .
<س> به معنای سن میباشد. در گذشته خطر خودکشی با بالا رفتن سن افزایش مییافت؛ ولی بررسیهای جدید نشان میدهد خودکشی میان نوجوانان 15 تا 19 سال به شدت رو به رشد است. همچنین در بزرگسالان، به ویژه از دهه ششم زندگی به بعد افزایش بالایی دارد.
<م> به معنای موادمخدر، بهویژه الکل خطر خودکشی را به شدت افزایش میدهد. در هرحال، استفاده نا بهجا و سوء مصرف الـکـل، بـه طـور کـلـی مـوادمخدر در افزایش خودکشی بسیار تأثیرگذارند .
<ج> به معنای جنسیت: زنان 3 برابر مردان اقدام به خودکشی میکنند؛ اما کمتر از آنان میمیرند. به عبارتی، مردان خودکشی 4 تا 5 برابر زنان و زنان، اقدام به خودکشی 4 تا 8 برابر مردان بیشتری دارند.
<و> به معنای وضعیت تأهل: میزان خودکشی در میان افراد متأهل نسبت به گروه مطلقه وبیوه بسیار پایینتر است. به طور کلی، خودکشی در افرادی که مجرد، جداشده و تنها هستند بیشتر میباشد. مطلقه و بیوه بودن 4 تا 5 برابر خطر خودکشی را افزایش میدهد. این امر ازسویی اهمیت تأهل و از سوی دیگر، نقش فقدان حمایت اجتماعی در افزایش خطر خود خودکشی را نمایان میسازد.
<الف> به معنای افسردگی توأم با ناامیدی از نشانههای جدی خطر خودکشی است. دادههای تحقیقی بیانکننده نتایج مختلفی است، از جمله 10 تا 15 درصد افراد افسرده خودکشی میکنند. همچنین بیش از 60 درصد کسانی که با خودکشی مردهاند، از افسردگی عمده در رنج بودهاند.
<ن> به معنای نداشتن حمایت اجتماعی: از متغیرهای اساسی سلامت روان وجود سیستمهای حمایت اجتماعی مناسب است.
<الـف> بـه معنای اقدام قبلی: خودکشی در افرادی که اقدامهای قبلی داشته اند، بالاست.
هرچه نقشه فرد برای خودکشی دقیقتر و جزئیات بیشتری داشته باشد، خطر آن بیشتر است. ازاین رو به نظر میرسد کسانی که واقعاً < قصد خودکشی دارند، نقشه و طرح دقیقتری برای خود دارند. خودکشی افراد اغلب به گونهای است که کارهای نیمه تمام را تکمیل و مرتب میکنند. همچنین ممکن است اشیای با ارزش خود را ببخشند، به قرارها، بدهیها یا وثیقه و مواردی از این قبیل رسیدگی نمایند.
ن به معنای نداشتن حمایت اجتماعی: از متغیرهای اساسی سلامت روان وجود سیستم های حمایت اجتماعی مناسب است. الف به معنای اقدام قبلی: خودکشی درافرادی که اقدامهای قبلی داشته اند ،بسیار بالاست.
ن به معنای نقشه سازمان یافته: هرچه نقشه فرد برای خودکشی دقیق تر وجزئیات بیشتری داشته باشد، خطر آن بیشتر است. از این روبه نظر میرسد کسانی که واقعا" قصد خودکشی دارند، نقشه و طرح دقیقتری برای خود دارند.
ساماندهی امور و مطالبات جوانان به عنوان برنامهای ملی، تأمین اشتغال مولد، ازدواج به موقع، ارزشگذاری مناسب به پسران و دختران و معرفی الگوهای مناسب، احترام به حقوق فردی تمامی افراد جامعه، آموزش مهارتهای زندگی، برقراری امـنـیــت شـغـلـی بـهخـصـوص بـرای مـردان، حـرفـه آمـوزی و توانمندیهای آنها و… از عواملی هستند که باید مورد توجه خانوادهها و مسئولان جامعه قرار گیرند و جزء راهکارهای پیشگیری محسوب میشوند.
منبع:http://www.maavanews.ir/tabid/53/ctl/Edit/mid/373/Code/6411/Default.aspx