Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

بررسي رابطه بين عهد شكني و طلاق و كاربرد آن در پيشگيري از كاهش آسيب‌هاي اجتماعي

فرشته حبيبي

كارشناس ارشد مشاوره خانواده

 

چكيده:

* فرشته حبيبي[1]

بررسي رابطه بين عهد شكني و طلاق و كاربرد آن در پيشگيري از كاهش آسيب‌هاي اجتماعي

مهمترين مسائل مربوط  به خانواده  كه همواره روبه گسترش است و متفكران و كارشناسان امور خانواده را به فكر چاره انديشي  براي حال اين معضل را داشته است  پديده طلاق است كه يكي  از نمودهاي عيني بحران در خوانواده است. اين مساله درفتارهاي عاطفي، اطفال بزهكاري آنها  ترك تحصيل محصلين منعكس مي گردد. طلاق در زمره ي غم انگيز ترين پديده هاي اجتماعي است كه روبه گسترش است  تعادل انسانها را ناپديد مي سازد همانطور كه بر جامعه آثار شوم برجاي مي‌گذارد به درستي مي‌توان گفت كه هيچ گاه مطالعه آسيب شناسي اجتماعي، انحرافات اجتماعي و بزهكاري اجتماعي بدون شناسايي طلاق صورت نمي‌پذيرد. به تعبير ديگر هر جامعه كه در جستجوي سلامت است بايد اين پديده را مهار كند. يكي از دلايل متداول طلاق عهدشكني زناشويي است.

عهد شكني در روابط زناشويي پديده‌اي چالش انگيز است كه بسياري از  درمانگران با آن مواجه مي‌شوند. يكي از دلايل رايج براي پايان دادن به ازدواج يا طلاق عهد شكني  زنانشويي مي باشد. پژوهش‌هاي خارج از كشور نشان مي  دهند داشتن رابطه ي جنسي   در حالي كه  فرد متاهل است يك عامل پيش بيني كننده ي مهم براي طلاق است. (آماتورو پريويتي، 2003)

خانواده جايي است كه ما نسبت به آن احساس تعلق مي‌كنيم. هر‌چيزي كه در خانواده شكافي ايجاد كند احساس ما را از تعلق تهديد مي‌نمايد. عهدشكني در ازدواج نيز ساختار خانواده و در پي آن بنيادي‌ترين احساس يعني احساس تعلق را تهديد مي‌كند و نوعي ترس از طرد بسيار بنيادي را كه به عمق وجودتان رخنه مي‌كند شعله‌ور مي‌سازد. (براون، 2001) . در اين مقاله به بررسي رابطه بين عهدشكني و طلاق و كاربرد آن در پيشگيري از كاهش آسيب‌هاي اجتماعي پرداخته مي‌شود.

كليد واژه‌ها:طلاق ويژگيهاي اساسي طلاق، عهدشكني ، عهدشكني جنسي

 

بحث طلاق

خانواده قديمي‌ترين و كهن‌ترين هسته طبيعي است كه از بدو پيدايش بشر وجود داشته است و بدون خانواده هسته مركزي هيچ اجتماعي بوجود نمي‌آيد. در واقع خانواده حكم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد. خانواده كانون حفظ سنت‌هاي خانوادگي و اجتماعي است. اخلاق اجتماعي كه بسياري از نويسندگان و حقوقدانان درباره آن سخن گفته‌اند حاصل پديده آمده از اخلاق خانواده‌هايي است كه آن جامعه از آن تشكيل يافته است.

بهم ريختن كانون گرم خانواده به خصوص با بودن فرزندان دلبند و بيگناه، گناهي نابخشودني است. ازدواج امري است مربوط به دو نفر ستيزه و در نهايت طلاق امري است اجتماعي كه صدمه و زيان آن به جامعه مي‌رسد. جامعه را از حركت باز مي‌دارد و آن را عقيم و سترون مي‌كند. روح پويايي را مي‌كشد. عشق جوانها را به تشكيل خانواده سست مي‌كند. اعتماد اجتماعي را سلب و مخدوش مي‌كند. اثرات طلاق در مردان اين است كه آنان را افرادي غيرمتعهد بار مي‌آورد و آمار جنايي تشكيل مي‌دهد كه تعداد اين افراد غيرمتعهد در ميان زندانيان قابل ملاحظه است. اثر طلاق در زنان به خصوص آنهايي كه پناهگاهي ندارند و فاقد استقلال اقتصادي هستند سخت خطرناك است. زنان مطلقه خيلي دير به خانه بخت دوم پاي مي‌گذارند و اي بسا كه اين اميد هرگز جامع عمل نپوشد و احتمالاً راه را براي انحراف و سقوط به سوي آنان بگشايد و اثر طلاق همچنين در فرزندان متعلق به كانون از هم پاشيده بسيار دشوار است و عقيده‌هاي غيرقابل تحمل و توام با نفرت در آنان بوجود مي‌آورد كه شديدتر از وضع يتيمي است. (فرجاد، 1372)

در مقايسه فرزندان طلاق و فرزندان خانواده‌هاي طبيعي ديده‌ شده است كه همواره مشكلات رفتاري در فرزندان طلاق شديدتر و متنوع‌تر بوده و دامنه آن مشكلاتي از قبيل اختلال سلوك، مشكلات هيجاني، عملكرد تحصيلي، عزت نفس و ارتباط با والدين را شامل مي‌شود.

طلاق باعث بروز تغييرات همه جانبه در زندگي زناشويي مي‌شود كه اين تغييرات بر سلامت روان والدين تأثير به فاكتورهاي شخصي و زمينه‌اي متعدد بستگي دارد. طلاق باعث مي‌شود كه والديني كه حضانت كودكان را برعهده گرفته است تغييرات عمده‌اي را در زندگي‌شان تجربه كنند. اين تغييرات عبارتند از: تهيه مسكن براي نگهداري از فرزندان، مشكلات مالي و اقتصادي، تنهايي كه به دنبال تغيير در شبكه اجتماعي فرد بوجود مي‌آيد.

نقش سيستم خانواده در ايجاد تعارضات

زوجين و خانواده‌ها و ديگر گروههاي انساني از بسياري جهات از قبيل مدت، شدت و نوع عملكرد متفاوت هستند. در موجودات انساني خانواده جايي است كه ما بيشترين عشق و يا تنفر را در آن تجربه مي‌كنيم يا از عميق‌ترين رضايت لذت مي‌بريم. در خانواده‌ها عملكرد يك عضو بر كل خانواده اثر مي‌گذارد خانواده يك سيستم با پويايي متفاوت است. استرسها و كشمكشهاي زندگي خانواده به طور اجتناب‌ناپذيري بر روي تك‌تك اعضاي آن اثر مي‌گذارد. وقتي كل سيستم يا يك قسمت آن با بي تعادلي مواجه مي‌شود. سيستم در جهت بازگردان آن به تعادل عقلي عمل مي‌كند. (مك ليود 1999 به نقل از مرادي، 1380)

مثلث سازي

آنگاه كه زوجين تعارفي تكراري و قطبي را تجربه مي‌كنند، اين كشمكش مي‌تواند بقدري گسترش يابد كه آنها تلاش كنند براي محو آشفتگي‌ها، پاي عامل سومي را به اختلاف خود بكشانند اين شيوه خلاصه مثلث سازي نام گرفته است. عامل سوم مثلث مي‌تواند كار افراطي خويشاوندان سبب، دوستان، داروها يا الكل، فرزندان يا يك رابطه نادرست عهدشكنيباشد الگوي بسيار متداول اين است كه فرد نيازهاي عاطفي يا جنسي خود را از طريق يك رابطه‌ي نادرست ارضا نمايد. نه اينكه مستقيماً مشكلات فاصله‌ي عاطفي يا عملكرد نادرست جنسي در ازدواج را نشانه گيرد.  (يانگ ولانگ به نقل از فاتحي زاده و همكاران 1386)

طلاق و جدايي زوجين

يكي از مهمترين مسائل مربوط به خانواده كه همواره رو به گسترش است و متفكران و كارشناسان امور خانواده را به فكر چاره‌انديشي براي حل اين معضل واداشته است پديده طلاق مي‌باشد كه يكي از نمونه‌هاي عيني بحران در خانواده است. اين مساله در رفتارهاي عاطفي اطفال، بزهكاري آنها ترك تحصيل محصلين، جداشدن فرزندان از خانواده منعكس است.

بحران خانواده به شكل خشونت‌هاي خانوادگي، سوء استفاده‌هاي جنسي، بزهكاري، فقر، روابط نابرابر و رفتار مناسب با اوليا با فرزندان به چشم مي‌خورد. آمار طلاق هر سال افزايش مي‌يابد. طلاق امري است اجتماعي كه صدمه و زيان آن به جامعه مي‌رسد، جامعه را از حركت باز مي‌دارد و آن را عقيم و سترون مي‌كند. روح پويايي را مي‌كشد، عشق جوانها را به تشكيل خانواده سست مي‌كند اعتماد اجتماعي را سلب و مخدوش مي‌سازد.

تعريف طلاق

طلاق در لغت به معني گشودن گره‌ و رها كردن است. رها شدن از قيد نكاح و رهايي زناشويي است. در اصطلاح طلاق در نظام حقوق غربي و دلالت بر انحلال يك رابطه زناشويي رسمي و قانوني در زماني كه هر دو طرف هنوز در قيد ميباشد و پس از وقوع آن مي‌توانند بار ديگر ازدواج كنند دارد. (بستان، 1380)

طلاق شيوه‌اي نهادي شده در پايان دادن به پيوند زناشويي است. طلاق قطع رابطه ‌اي اجتماعي بين دو نفر و از خلال آن دو گروه اجتماعي است. با نظارت مقامات ذي‌صلاح و تحقق تمهيدات لازم. (سارو‌خاني 1372)

 

ويژگيهاي اساسي طلاق

طلاق در زمره غم‌انگيزترين پديده‌هاي اجتماعي است تعادل انسانها را ناپديد مي‌سازد. همانطور كه برجامعه آثار شوم برجاي مي‌گذارد به درستي مي‌توان گفت كه هيچ‌گاه مطالعه آسيب‌شناسي اجتماعي، انحرافات اجتماعي و بزهكاري اجتماعي بدون شناسايي طلاق صورت نمي‌پذيرد به تعبير ديگر هر جامعه كه در جستجوي سلامت است بايد اين پديده را مهار كند.

طلاق پديده‌اي تاريخي است بدين معني كه با پيدايش ازدواج قرين است. ليكن در بسياري از جوامع جديد رو به افزايش است. پس از ديدگاهي مي‌توان گفت پديده‌اي كاملاً طبيعي است. آنگاه كه اولين قرارداد زوجين بسته شده خود نطفه طلاق را به همراه داشت. از همين روزنه نيز بعضي آن را رهايي بخش مي‌خوانند زماني كه خانواده در آتش ستيز و آشوب مي‌سوزد،  جهنمي از خشم و تيره روزي بوجود آورده است، حتي احتمال نابودسازي يكي از طرفين مي‌رود و فرزندان در معرض بيماري‌هاي رواني پايا هستند. طلاق مي‌تواند درمان نهايي باشد اما افزايش آن نابهنجار تلقي مي‌شود.

طلاق پديده‌اي فردي و رواني است بسياري از خانواده‌ها در برابر تكان‌هاي اقتصادي- اجتماعي يكسان قرار مي‌گيرد، اما همگي دست به طلاق نمي‌زنند، ميزان سازش فردي افراد نيز در انجادم طلاق تأثير بخش است. هرجا قوانين ساده‌ترند. انسانها سريع‌تر و بيشتر بدان روي مي‌كنند و به تبع آن شمار طلاق رو به افزايش است. (ساروخاني، 1376)

عوامل موثر در تصميم به طلاق

الف) فشارزاهاي دروني: تصميم به طلاق نتيجه فشار دروني شديد است كه حداقل به يكي از همسران وارد مي‌شود كه ممكن است از طريق برآوردن نشدن نيازها يا اطلاق، شيوه‌هاي مقابله‌اي ضعيف، مديريت حوادث زندگي يا ناتواني در انتقال احساسات به همسر باشد. اين عوامل مي‌تواند برتوانايي يك يا هردو سر در مديريت تعارض و توافق و مذاكره در رابطه موثر باشد.

ب) فشارزاهاي خارجي: علاوه بر مشكلات درون فردي يا بين زوج ممكن است زوج‌ها فشارزاهاي خارجي متعددي را بر رابطه خود تجربه كنند. برخي از اين فشارزاها شامل شغل، اجتماع و خانواده گسترده است. آنچه خود در درمانگران لازم است. خاطر داشته باشد اين است كه اين مساله به خودي خود معمول و عادي نيست بلكه شيوه‌اي كه زوج براي حل مشكل در پيش مي‌گيرند، معمولاً منجر به تيرگي رابطه مي‌گردد. مسلماً تصميم‌گيري در مورد حفظ رابطه يا در صدد طلاق برآمدن، مسووليت زوج است. نه درمانگر، استانداردهاي اخلاقي، درمانگران را از انجام چنين انتخابي براي زوج منع مي‌كنند. نقش درمانگر كمك به زوج است كه در مورد طلاق تصميماتي بگيرند.

تعريف عهدشكني

اصطلاحات مختلفي از تعريف عهدشكني از قبيل بي‌وفايي، تقلب، زنا درگيري بيش از حد، عشق‌بازي، جماع خارج از زناشويي، بي‌ايماني، تزوير و پيمان‌شكني، بازي درآوردن را شامل مي‌شود ( براون 2001)

عهدشكني زناشويي زيان‌آورترين عمل به يك ارتباط كه تنها منجر به صدمات غير قابل جبران به زوجين مي‌شود. بلكه اعتماد و اطمينان همسري كه مورد خيانت قرار گرفته شده را نيز بع همسر از بين خواهد برد. به طور معمول نارضايتي از مسايل گوناگون در يك رابطه باعث خيانت مي‌شود. ولي در كل هيچ عذري براي يك عمل نكوهيده پذيرفته نيست و بايد از آن دوري نمود. متأسفانه پديده نكوهيده عهدشكني برخي از زوجين مشاهده مي‌شود كه در نهايت تحريف روابط خانواده را فراهم مي‌آورد. وجود عهدشكني در ازدواج هميشه موجب ضربه‌ي شديد احساسي به طرفين مي‌شود. اين يكي از درناكترين تجاربي است كه همسر عهدشكن در طول عمرش با آن روبه‌رو مي‌شود.(هارلي، هارلمرز، 1385، مترجمان حسيني و آرام)

انواع عهدشكني

شامل عهدشكني جنسي ، عهدشكني عشقي ، عهدشكني اينترنتي و عهدشكني عاطفي.

عهدشكني عاطفي: به صورت درد دل‌كردن با يك غريبه‌ي غير همجنس، در ميان گذاشتن اسرار، بگو بخند كردن، عشق ورزيدن و موارد ديگري كه از چشم همسر پنهان باشد. (خدمتگزار، همكاران 1387)         

عهد شكني جنسي: يك رابطه پنهاني مي‌باشد كه در آن يك فرد متأهل با فرد ديگري كه همسر قانوني وي نمي‌باشد رابطه‌ي جنسي برقرار كند. (خدمتگزار، همكاران 1387)

تعريف عهدشكني عشقي: يك را بطه‌ي پنهاني مي‌باشد كه در آن يك پيوند احساسي و جنسي صميمانه ميان يك فرد متأهل با فرد ديگري كه همسر قانوني وي نمي‌باشد برقرار گردد.

عهد شكني اينترنتي: شامل گفتگو و تبادل تصاوير و مشخصات يك فرد متأهل با فرد ديگري كه همسر قانوني وي نمي‌باشد از طريق اينترنت و چت كردن . (همان منبع)

پيامدهاي عهدشكني

اغلب زوج‌هايي كه قرباني بي‌وفايي قرار گرفته‌اند معتقدند كه تا به حال چنين هيجانات شديدي را تجربه نكرده‌اند. بي‌وفايي براي هر دو جنس مي‌تواند ويرانگر و آسيب‌زا باشد. شخص قرباني بي‌وفايي ممكن است احساسات منفي و ناخوشايندي را داشته باشند. در آن لحظه شخص دچار تغييرات فيزولوژيك در سيستم اعصاب و فعاليت شناختي خود مي‌گردد. تحت ترشح آدرنالين و ساير هرمون‌هاي تنش وابسته به درون سيستم اعصاب سمپاتيك بدن فرد حالت برانگيختگي شديدي مي‌شود و مدام گوش به زنگ علائم كژروي همسرش است. حالت اضطراب و بي‌قراري مضمن – نداشتن خواب راحت نسبت به سر و صدا حساس‌تر ذهن دائم در تيررس خاطرات، احساسات و تصورات واضح و ناراحت‌كننده سوراخ سوراخ مي‌شود. به دليل تغييرات ايجاد شده در سيستم عصبي، عواطف شديد اگر فرد را غرق در احساس وحشت درماندگي مي‌كند. آزاد شدن مخدرهاي درون‌زاد موادي شبيه مرفين كه ادراك درد مرا تضعيف كرده و فرد را در برابر تنش عاطفي حاد و شديد محافظت مي‌كند. بدن جمع و منقبض شده به خواب زمستاني فرو مي‌رود و فعاليت‌هاي خود را تعطيل مي‌كند، اشتياق و علاقه خود را به روابط و فعاليت‌هايي كه باعث لذت فرد مي‌شود از دست مي‌دهد. شخص در متمركز ساختن ذهن سرگردان دچار مشكل مي‌شود. در اين ميان از پيامدهاي عهدشكني شامل حال همسر زخم خورده است كه دچار 9 ضايعه احساس فقدان مي‌شود و آن ضايعه‌ي از دست دادن خويشتن است با اينكه شايد مثل ديگران به نظر بيايد ولي از درون تحليل و گويي نقطه‌اي نامعلوم در درون بدنش در حال خونريزي است ناگهان احساس مي‌كند كه :

1. هويت خود را از دست داده

2. احساس استثنائي بودن را از دست داده

3. عزت نفس خود را در ازاي خوار كردن خود قرباني كردن ارزشهاي بنيادي است براي بازپس گرفتن سر از دست داده

4. به اين جهت كه به خود نتوانسته بقبولاند كه نسبت به خودش بي انصافي شده اعتماد به نفس خود را از دست مي‌دهد.

5. كنترل خود را به افكار واعمالش از دست داده

6. حس ذاتي خود را نورد نظم و عدالت در دنيا از دست داده

7. ايمان مذهبي خود را از دست داده

8. ارتباط با ديگران را از دست داده

9. عزم و اراده به زندگي كردن را هم از دست داده (آلبراهامز، اسپرينگ 1380 ترجمه فرجي)

علل عهدشكني

مردان و زنان به راحتي تحت تأثير احساساتشان قرار مي‌گيرند و بدترين اشتباه زندگي‌شان را مرتكب مي‌شوند و حتي افرادي كه باورهاي مذهبي و اخلاقي نيرومندي داشته‌باشند. قادر به مقاومت در مورد اين مسئله نبوده‌اند. اينگونه افراد با عدم حمايت ورزشي‌هايشان در برابر وسوسه بي‌وفايي روبرو مي‌شوند. مسئله ديگر برطرف شدن نيازهاي عاطفي است كه به دام مي‌افتند. وقتي اين نيازها ارضا مي‌شوند در فرد احساس رضايت و خشنودي ايجاد مي‌كند كه خطر داشتن ارتباط‌هاي پنهاني را به جان مي‌خرد. اغلب مردان و زنان در برطرف كردن نيازهاي يكديگر مشكل دارند. آنها قادر به درك احساسات يكديگر نيستند چون انسان‌ها با هم فرق دارند. هر آدمي منحصر به فرد است وقتي آن نيازهاي خاص برطرف شد شخص عاشق آن فردي مي‌شود كه نيازهايش را برطرف كرده است و احساس زنده بودن و خوشحالي مي‌كنيم. بيشتر همسران خيانت ديده اعتماد بيش از حدي به همسرشان داشته‌اند زيرا هرگز صادقانه درباره‌ي وجود چنين وسوسه‌هايي بحث و گفتگو نكرده‌اند. جرقه‌هاي بي‌وفايي ممكن است زماني زده شود كه همسر براي مدتي طولاني از خانه دور باشد. و يا ممكن است همسري در بر طرف كردن نيازهاي عاطفي مهم طرف مقابل حتي با وجود حضورش در خانه شكست مي‌خورد. نيازهاي عاطفي ارضا نشده موجب آسيب‌پذيري بيشتر فرد در برابر وسوسه‌ي شخص ديگر مي‌شود. از علل ديگر عهد شكني مي‌توان به عدم تمايل همسر بي وفا به خبر داشتن شريكش از همه‌ي جوانب كارها و زندگي اوست. اگر همسري درباره‌ي گفتن وقايع روزش اجتناب كند شايد اين علامتي براي وجود يك زندگي ثانويه محقي است. (خدمتگزار، همكاران 1387)

از علل عهدشكني مي‌توان محيط خانوادگي را مرد بررسي قرار داد كه بي‌وفايي يكي از والدين مي‌توان باعث بي‌اعتمادي فرزندان شود. زيرا كودكان والدين خود را سرمشق قرار داده آن‌ها را ايده‌ال‌ترين افراد منبع قدرت مي‌پندارند. آن‌ها ممكن است تصور كنند كه پدر و مادر كامل‌ترين انسان‌اهي روي زمين هستند. از اين رو سعي مي‌كنند كه رفتار‌ آن‌ها را تقليد كنند. تعارضات بين والدين، كشمكش‌ها، مسائل عاطفي نگرش نوجوانان را نسيت به ازدواج تحت تأثير قرار مي‌دهد. تجارب كودكي رفتار بزرگسالي را مشكل مي‌دهد. والدين بي‌وفا مهر تأييد بي‌وفايي زده و آن را براي فرزندان خود قابل توجيه مي‌كنند. اين كودكان در آينده ممكن است از برقراري رابطه‌ي صميمانه برپايه‌ي اعتماد متقابل اجتناب كنند و به راحتي با برقراري رابطه‌ي سطحي با همسر خود يا ديگري به زندگي خود و ديگران از علل ديگر عهدشكني مي‌توان به عوامل محيطي و زندگي اشاره داشت، به زنم نگرش مثبت امروزي نسبت به انواع رفتارهاي جنسي ميل روابط جنسي قبل از ازدواج، همجنس‌گرايي و آزادي‌هاي پذيرفته شده زندگي غربي اغلب مردم روابط خارج از ازدواج را نمي‌پذيرند. اما نگرش‌هاي عمومي مردم در يك فرهنگ و جامعه در ارتكاب به عمل بي‌وفايي اثر مي‌گذارد. اين نگرش‌ها از طريق والدين، دوستان و سالان قابل انتقال‌اند. رفتار والدين مي‌تواند متأثر از الگوهاي فرهنگي باشد. روابط جنسي نيز ماهيت اجتماعي است. نه به اين خاطر كه دو نفر در آن درگير هستند. بلكه به اين دليل كه ساختار الگوهاي فرهنگي در انتخاب شريك جنسي نحوه ابراز تمايلات جنسي، و شرايط فعاليت جنسي اثر مي‌گذارد. (خدمتگزار، همكاران 1387)

پژوهشي ديگر عواملي را بر روابط عهدشكني بررسي كرده‌اند كه عبارتنداز: سطح تحصيلي، تعداد فرزندان، طلاق قبلي، رضايت پيش از ازدواج، آمادگي براي ازدواج، داشتن دوستاني كه روابط خارج از زناشويي داشته‌اند، گذشته اجتماعي. ( اكوم، جكيسون، اتكينز 2001)

شوهراني كه رابطه زناشويي رضايت‌بخشي را با همسران خود داشته‌اند در مقابل مرداني كه رابطه زناشويي رضايت‌بخشي را نداشته‌اند كمتر روابط خارج از زناشويي را داشته‌اند. (جانسون، 1970)

تحقيقات انجام شده در سال 1970 نشان مي‌دهد كه سطح تصحيلات، شغل و مذهب مرتبط نيست. اين تحقيقات نشان مي‌دهد كه تعداد فرزندان و ميزان مشاجره با همسر نمي‌تواند باعث شود تا همسر مرتكب زنا شود. اين تحقيق همچنين به دو عامل اصلي كه منجر به عهدشكني مي‌شود اشاره مي‌كند ادوارد وباس ، 1976 پي پردند رابطه جنسي نامشروع ميان افراد جوان بيشتر از افراد مسن گزارش شده‌است.

تراس و رايت، 1992 گزارش دادند كه مردان رابطه جنسي را از عشق جدا مي‌دانند. اما زنان معتقدند كه عشق و رابطه جنسي با هم مرتبط هستند و عاشق شدن رابطه جنسي را توجيه مي‌كند.

محققان نشان داده‌اند مرداني كه درگير عهدشكني شده‌اند اظهار را داشته‌اند كه دوستانشان نيز چنين رفتاري دارند. براساس نظريه تامسون، 1983 وقتي در زندگي شما فردي درگير عشقبازي مي‌شود شما بيشتر در معرض فشار و استرس قرار مي‌گيريد. و فرد تمايل براي انجام رفتار نامشروع پيدا مي‌كند.

 

ميزان تحصيلات

همچنين احتمال بي‌وفايي در افرادي كه تحصيلات عاليه دارند. در مقايسه با افرادي كه از تحصيلات عاليه برخوردار نيستند 5/1 برابر بيشتر است. ( اتكينيز و جاكسون 2001 )

طبق نظريه گلاس مردان موفق و ثروتمند احساس مي‌كنند كه آنها مستحقق داشتن هر چه كه آنها مايل به آن هستند بايد به دست آورند. علت اينكه چرا مردان قدرتمند و ثروتمند نياز به بي‌وفايي دارند و قادر به اين كار هستند قابل بحث و بررسي است. زيرا افراد موفق اغلب احساس مي‌كنند كه سخت كار مي‌كنند در نتيجه سزاوار روابط خارج از زناشويي را دارند. به علاوه اين نوع افراد معمولاً باهوش هستند مي‌توانند با احتياط عمل كنند آنها رابطه خود را از همسرشان مخفي نگه مي‌دارند. جنبه مهم ديگر اين گونه مردان اين است كه خطرپذير هستند و در زندگي زياد ريسك مي‌كنند. فعاليت‌هايي كه ريسك بالايي دارند مي‌توانند هيجان‌انگيز باشد. تجربه خوشي بسيار مي‌تواند يكي از اين فعاليت‌ها باشد. ( پيترسون12001)

پژوهشي در سال 1997 توسط وايدرمن2مورد بررسي قرار گرفت كه روابط خارج از زناشويي عواملي نظير سن، وسعت جامعه، طلاق قبلي، ارتكاب خيانت‌هاي قبلي را مورد مقايسه قرار گرفت نتيجه اين پژوهش اين بود كه مردان احتمالاً بيشتر از زنان عمل زنا را انجام مي‌دهند. و افرادي كه قبلاً طلاق گرفته‌اند احتمالاً 2 برابر بيشتر به روابط خارج از زناشويي اشتياق دارند.

پرهيز از مشاجرات منجر به پنهان‌كاري مي‌شود.

زوجين دوام و پايداري رابطه خود را در درجه اول با نديدن و ندانستن مي‌دانند. آرامش ظاهري و ثبات رابطه‌شان حس آرامش و نوعي احساس صميميت و اعتماد به آنها مي‌دهد كه در واقعيت هيچ اساس محكم و قابل اعتمادي ندارد. در اين شرايط هيچ يك از آنها از مسائل پشت پرده و مخفيانه طرف مقابل خودآگاهي خواهد يافت. برخي از همسران كه طرف مقابل خودبيني همسرشان را جزئي جدايي ناپذير از هويت وجود خود مي‌دانند فكر مي‌كنند كه هرگونه بحث و مشاجره ممكن است اين رابطه‌ي نزديك را به هم بزند و آن را تمديد كند. در واقع آنها به خاطر از دست ندادن همسر خود ترجيح مي‌دهند كه با او بحثي نداشته باشند و اين نياز به بحث و گفتگو كه پنهان و مخفي است ممكن است در خارج از حيطه‌اي از ازدواج برطرف شود. در اين نوع ازدواج دوست‌يابي يا پيدا كردن مشوق راهب براي درگيري يا برهم‌زدن رابطه‌ي زناشويي ظاهري محسوب مي‌شود. (كاوه، 1386)

سالهاي آزادي، مشاجرات و اختلافات حل شده

فشاري كه زوجين براي حل و فصل كردن اختلافات خود در رابطه‌شان متحمل مي‌شوند ممكن است به عدم ارضاي نيازهاي شخصي و رابطه‌ي آنها منجر شود كه به دنبال آن ناكامي و ناخوشايندي روز افزوني را بوجود مي‌آورد. و شخص راه حل اختلافات را در خارج از حيطه خانه جست‌وجو مي‌كند و به اين ترتيب رو به سوي روابط نامشروع مي‌آورد. پس عدم تحمل حل و فصل اختلافات در محيط خانه طرف تحت فشار را تحريك مي‌كند تا در خارج از گسترده‌ي خانوادگي به دنبال راه‌حل باشد .   ( كندال[2]1999)

تضاد و درگيري با سيستم ارزشي قبل

زوجين گاه بيان مي‌كنند كه عقايدشان نسبت به ازدواج و وفاداري ديگر كهنه وقديمي شده و بايد در زندگي تجربه‌هاي احساسي جديدي را كسب كرده و به دنبال آن است تا لذت چند دقيقه‌اي خود با گروه‌هاي ديگري از افراد مختلف نيز تجربه كند اما به نوعي با ارزش‌ها و باورهاي قبلي خود در تضاد و درگيري به سر مي‌برد. (بران، 2001)

حفظ روياي ازدواج و خانواده‌هاي ايده‌ال

اغلب همسران درگير روابط نامشروع به عنوان همسران ايده‌ال تلقي مي‌شوند. آنها خيلي از كارهايشان را مشتركاً با همسرشان انجام مي‌دهند آنها در نظر ديگران زوج خوشبختي هستند كه از روابط دوستانه خود لذت مي‌برند اما در حقيقت آنها از مكانيسمي عاقلانه براي پوشاندن خلا موجود در رابطه‌شان بهره گرفته‌اند. ازدواج با اعتقاد به كانون خانواده انجام خود را حفظ مي‌كند نه با قيد و بندهاي شديد احساسي بين زوجين اين نوع زندگي براي دو طرف سخت و طاقت‌فرسا است. (همان منبع)

تغيير و تحولات شخصي

تغييرات و تحولات مهم و محسوس شخص گاه عامل مؤثر در ايجاد عهدشكني نمونه‌اي از اين تغيير و تحولات ممكن است دير بچه‌دار شدن، يك شكست بزرگ ناگهاني، تغيير براي تقاضاي كار، مرگ والدين، يا عقب افتادگي يكي از فرزندان و … باشد. در طي اين نظرات نياز به داشتن يك حامي در بيشتر زوجين بروز مي كند. (براون 2001)

با وجود اينكه در برخي از اين موارد ارتباط موقتي و به علت شيفتگي ناگهاني يا يك حس زودگذر است در مواردي ديگر تجربه هاي عميق تر و وجود يك تمايل دائمي به داشتن تجربه هاي متفاوت جنسي و در نتيجه روابط متعددي ديده مي شود. نتايج تحقيقات نشان مي دهد كه ارتباط ضعيف ومشكلات زناشويي حل نشده و بلاتكليف با ارتباط نامشروع در ارتباط است و از آن تاثير دارد. و در طي بررسي هايي كه در خصوص سكس خارج از ازدواج صورت گرفته است چنين نتيجه شده است كه نارضايتي از زندگي زناشويي، انگيزه ي مهمي براي ارتباط نامشروع و عهد شكني محصوب مي شود.

تصور اين كه فقط مردان در زندگي زناشويي مرتكب زنا مي شودند نادرست است زنان نيز در مسير عهد شكني و روابط نامشروع مي شوند.(ويندرسون وكيني 1997)

باند فيد و مپيكال [3]2001 در تحقيقي نشان دادند كه زنان بيشتر از درگير روابط عاطفي هستند و به ندرت در شرايط رابطه ي جنسي خواهند شد. اين يافته نشان مي دهد زناني كمه قبلا رابطه ي نامشروع داشته اند بيشتر مستعد داشتن اين روابط در آينده خواهند بود . تمايل زنان از درگير شدن در روابط نامشروع تحت تاثير هنجار هاي اجتماعي ، برنامه ريزيف رضايت از رابطه و رفتار هاي قبلي قرار دارد. امروزه بسياري در از زنان در خانه نمي مانند بسيار ي از آنها تحت فشار كار و كسب در آمد قرار دارند يكي از دلايل افزايش روابط نامشروع در زنان مي تواند پيوستن آنها به نيروي كار و بيرون بودن از خانه باشد.

نظريه ي (مون، 2004)[4]محيط كار اولين مكان براي داشتن رابطه ي عشقي است.

آمار عهد شكني

درصد افراد متاهلي كه  عمل زنا را انجام در تحقيق متغير است، ستون اصلي تحقيقات كميني كه انجام داد، درباره ي عهد شكني است كه در سال 1948 صورت گرفت و به اين نتيجه رسيد كه 50 % از ازدواج مردان و 30% از ازدواج زنان به بي وفايي و يا زوج مقابل ختم مي شود . كميني نتيجه گيري كرد كه تا سن 40 سالگي 50% از مرداني كه ازدواج كرده اند با شخصي غير از همسر خود رابطه ي جنسي داشته اند. در صورتي كه 25% از زنان تا قبل از 40 سالگي چنين رابطه اي داشته اند.

تامسون اثبات كرد كه در حوزه ي ازدواج يكي از طرفين 40 تا 76% خيانت كار هستند و از 1994 يك مطالعه استنتاج كرد كه 34% از مردان و 15% از زنان متاهل عهد شكن هستند. والدرمن، 1997 در تحقيقاتي نشان داد كه 7/22% از مردان و 6/11% از زنان رابطه ي نامشروع داشته اند و در زندگي زناشويي خود عهد شكني كرده اند.

نگرش به عهد شكني

برداشت مردان و زنان از رابطه ي نامشروع همسرشان با هم متفاوت است. و همين تفاوت به نوبه ي خود واكنش هاي عاطفي مربوط را تحت الشعاع قرار مي دهد. در كل زنها بيشتر سعي دارند رابطه ي زناشويي خود را از نو ترسيم كرده و آن را زنده نگه دارند در حالي كه مردها بيشتر تمايل به خاتمه ي آن را داشته و به دنبال جانشين مي گرددند. زنها بيشتر به افسردگي روي مي آورند و بر سر خود مي زنند و به جان خود مي افتند در حالي كه مرد ها با گرايش بر عصبانيت بيشتر مايلند حتي در رويا هم كه شده خشم و عصبانيت خود را بر سر ديگران خالي كنند.

زنها رابطه ي نامشروع همسرشان را بيشتر به بي لياقتي خود و مرد ها به عدم كفايت جنسي خود نسبت مي دهند. زنها در مورد اهميت رابطه ي پنهاني همسرشان مبالغه مي كنند.بهبودي وضع روحي آنها مدت بيشتري طول مي كشد در حالي كه مرد ها رنج روحي خود را به مقولات جداگانه اي دسته بندي كرده خيلي زود عنان زندگي خود ررا به دست مي گيرند.

پژوهش هاي فعلي در مورد نگرش ها و رفتار هاي برون زناشويي نشان مي دهد بيشتر به خاطر عشق و دوستي به رابطه ي نامشروع كشيده مي شوند در حالي كه مردها به برقراري آميزش جنسي صرف بسنده مي كنند . زنها بيشتر بر اين باور گرايش دارند كه عهد شكني آنها اگر به خاطر عشق باشد موجه است مرد ها آن عهد شكني را براي عشق نباشد موجه مي دانند بعلاوه زنان در مقايسه ا مردان با احتمال بيشتري در باره ي رابطه ي نامشروع خود پريشان و نگران مي شوند.

نتيجه گيري

بنابراين يكي از عوامل موثر در طلاق عهد شكني زناشويي است كه با كاربردي و آموزش‌هاي مهارت‌هاي ارتباطي روي اين مساله مي توان از طلاق و كاهش آسيب‌هاي اجتماعي كه اين امر هم به نظام خانواده و هم اجتماع ضرر و زيان‌هايي را مي‌رساند جلوگيري كرد كه به تفسير به ارائه‌ي برخي از مهم ترين راهكارهاي پيشگري از عهد شكني زناشويي اشاره مي كنيم زيرا فقدان اعتماد عامل اصلي و اساسي بروز واكنش هاي بيجايي است . اعتماد داشتن يعني اين كه همسرمان با ما صادق است و به احساساتمان اهميت  مي دهند. وقتي ما به همسرمان اعتماد مي كنيم كه به نياز هاي عاطفي و احساساتمان توجه داشته باشد.

نياز عاطفي  اشتياق و خواسته اي است كه در صورت ارضا شدن در همسر احساس رضايت و شادماني ايجاد مي كند همسران بايد قادر به درك احساسات و نياز هاي همديگر باشند. همسران بايد از كيفيت و كميت ارضاي نياز هاي همديگر آگاهي داشته باشند و نياز هاي عاطفي يكديگر را شيوه اي برطرف كنند كه براي فرد لذت بخش باشد و هرگز باعث رنج و عذاب همسرشان شوند و پيوسته پس از بر طرف شدن نياز هايشان به همديگر بازخورد مثبت بدهند.

همچنين همسران بايد علاوه بر صميميت و يكرنگي ياد بگيرند كه به دل نگراني هاي همديگر گوش بدهند . گوش دادن صميمانه به اين معناست كه به احساسات و باور هاي همسرتان از دريچه ي از دريچه ي چشم او مشاهده كنيد و به آن گوش دهد . كه از دو فن معاوضه و فن خلع صلاح مي توان استفاده كرد.

فن معاوضه بر اين معناست كه وقتي همسري آزرده و عصباني است بايد طرف مقابل فرمان ايست دهد و جان خود را به عنوان شنونده يا گوينده عوض كند تا از اين طريق بتواند پيام همسرشان را از لحاظ مفهوم و معنا تفسير نموده و و آينه وار منعكس كنيد. فن خلع سلاح به همسر ياد مي دهد كه به جاي دفاع از گفته هاي خود بر گفته هاي همسر متمركز شود اين دو فن بر همسران كمك مي كند تا در سراسر زندگي زناشويي خود احساس كنند كه همسرشان به خوبي آنها را درك مي كنند.

به طور كلي مي توان براي داشتن روابط سالم و پيشگيري از عهد شكني زناشويي كه منجر به طلاق مي‌گردد به چهار قانون مهم كه براي هدايت و بهبود زندگي زناشويي پس از وقوع بي‌وفايي مي‌تواند مهم باشد اشاره داشت:

1. قانون حمايت: عامل ناخشنودي همسرتان نباشيد.

اجتناب از رفتار خشمگينانه

اجتناب از قضاوت نامحترمانه

اجتناب از خاسته هاي خودخواهانه

2. قانون توجه: مهم ترين نياز هاي عاطفي همسرتان را بر طرف كنيد.

3. قانون زمان: زماني را براي نشان دادن توجه غير مشروط به همسرتان تعيين كنيد.

زمان اختصاصي

فعاليت ها

مقدار زمان با هم بودن

4. قانون صداقت: به طور كامل با همسرتان صادق باشيد.

صداقت عاطفي

صداقت در امور گذشته

صداقت در زمان حال

صداقت در مورد آينده

صداقت در همه ي امور زندگي

 

* در كنار هم قرار دادن و به كار بردن اين چهار قانون در زندگي زناشويي باعث خلق شيوه‌اي از زندگي مي‌شود كه عشق دوجانبه را تضمين مي‌كند و از بي‌وفايي و طلاق همسران جلوگيري مي‌كند.

* همچنين بايد از طريق آموزش مهارت‌هاي ارتباطي به خصوص روابط ناشي از اجتناب از تعارض (راه‌حل، شيوه‌ي حل مسائل و آموزش شيوه حل تعارض، مذاكره، مصالحه يا توافق) استفاده نمود.

* توجه به هيجان‌هاي زوجين، داشتن صداقت عاطفي، پذيرفتن مسئوليت در قبال انتخاب‌ها و رفتار و احساس خويش بايد به زوجين آموزش داده شود كه احساسات دروني خود را مشخص كنند و آموزش شيوه‌هاي موثر براي ابراز اين احساسات را بياموزند.

* و آموزش خويشتن‌داري و استفاده از جملات مثبت و خودكارآمد (خودگويي‌هاي مثبت) را از طريق آموزش و مشاوره خانواده به كار ببرند تا از اين طريق همسراني كه دچار بي‌وفايي و عهدشكني گرديده‌اند بتوانيم با چنين مداخلات كارشناسانه و كاربردي از آمار طلاق در خصوص كاهش آسيب‌هاي اجتماعي قدمي برداشته باشيم.

* بنابراين راهي كه به بهبود منجر مي‌شود بسيار باريك است و تا وقتي زوج‌ها چنين راهي را پيدا نكنند فاجعه‌ي بي‌وفايي ممكن است اثر تخريبي دائمي براي جامعه و خانواده‌ها و فرزندان داشته باشد و اغلب به فاجه‌اي عميق‌تر يعني طلاق منجر مي‌شود.(هارلي، ويلارد ترجمه الهام آرام‌نيا)

 

 فهرست منابع فارسي:

  1. بستان (نجفي)، حسين. (1380) اسلام و جامعه‌شناسي خانواده. قم پژوهشكده حوزه و دانشگاه.
  2. جنيس، آبراهافر (1380) پيوند زخم خورده (خيانت در زندگي زناشويي). ترجمه مرجان فرجي. تهران: انتشارات فردوس.
  3. ساروخاني، باقر (1372) مقدمه‌اي بر جامعه‌شناسي خانواده با تاكيد برنقش و ساختار و كاركرد خانواده در دوران معاصر، تهران: انتشارات روشنفكران و مطالعات زنان
  4. ساروخاني، باقر (1376) طلاق و پژوهش در شناخت واقعيت و عوامل آن. چاپ دوم انتشارات دانشگاه تهران
  5. هارلي، ويلارد. اف و چالمرز، جنيفر، هارلي (1386) . رهايي از خيانت‌هاي زناشويي، ترجمه شمس‌الدين حسيني و الهام آرام نيا. تهران: نسل نوانديش.
  6. يانگ و لانگ (1386). مشاوره و درمان براي زوجين ترجمه فاتحي زاده و همكاران. در دست چپ

 

 فهرست منابع انگليسي

  1. -Amato,P.R,& Previti,D.(2003). People`s reasons fpr divorcing.
  2. Atkins, D.C. , Baucom, D.H. , & Jacobson, N.S. (2001)
  3. Banfield, S. , & McCabe, M. (2001)
  4. Brown,E. (2001). Patterns of infidelity and their treatment (2nded). Philadelphia: Brunner-Routledge.
  5. Bunk, B.P.(1980. Extramarital sex in the Netherlands.
  6. Drigotas, S.M., & Barta, W. (2001).Edwards, J.N. & Booth, A. (1976).
  7. Glass, S.P. & Thomas, T.L. (1980).
  8. Glass, S.P. & Wright, T.L. (1980).
  9. Johnson, R. (1970).
  10. Kitson, C.G. ,Babri, K.B. , & Roach, M.J. (1985)
  11. Laumann, E.O. , Gagnon, J.H , Michael, R.T., & Michaels, S. (1994)
  12. Mo, R.(2004)
  13. Peterson, K.S. (2002)
  14. Thompson, A.P. (1983) Extamarital Sex.
  15. Wiederman, M.W. & Allgeire, E.R. (1996)

 



[1]
كارشناس ارشد مشاوره

1. kandal

 

[3]Bandfild and mecabe

برچسب ها:

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما