Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

تاریخچه،اهداف، انواع و ویژگیهای مجازاتهای کیفری

اگر تاریخ مجازاتها در طی قرون مورد مطالعه قرار گیرد بخوبی آشکار می شود که از زمان ایجاد آنها تا عصر حاضر،دچار تحولات و دگرگونی های بسیار شده و مداوماً تغییر شکل داده است .

 

اگر تاریخ مجازاتها در طی قرون مورد مطالعه قرار گیرد بخوبی آشکار می شود که از زمان ایجاد آنها تا عصر حاضر،دچار تحولات و دگرگونی های بسیار شده و مداوماً تغییر شکل داده است .

تحمیل مجازات در درجه اول به علت عمل زشتی بود که مجرم مرتکب شده بود . این مجازات که ابتدا بصورت انتقام تجلی پیدا کرد بعدها جنبه اخلاقی بخود گرفت و بتدریج با افزوده شدن صفات دیگر که هدف و آرمانهای عالیتری را تعقیب می کرد از صورت اولیه خارج شد .

انتقام در واقع از احساسات وعواطف کور سرچشمه می گرفت و واکنش آنی و نهادی انسان بود و شکل و سازمانی نداشت وتوسط بشر پدید نیامده بود ، در حالی که مجازاتها بوسیله بشر بوجود آمده و شکل وسازمانی پیدا کرد . به سخنی دیگر ، عشق به انتقام جنبه ذاتی داشت ولی اراده مجازات کردن جنبه اکتسابی بخود گرفت .

شارل مینویسد که شکل سرکوبی که در حقوق جزا وجود داشت به تدریج از بین رفت و دگرگونی های قابل توجهی در آن پدید آمد بطوری که در زمان حال به مرحله ای رسیده است که ممکن است جای خود را به اقداماتی بدهد که برای « دفاع اجتماعی » ضرورتی است .(۱)

ایهرینگ Iheing می نویسد که تاریخ مجازات بیان کننده القاء مداوم آن است . (۲)

شارل معتقد است که حقوق جزا در قدیم بر روی اصول مادی دنیایی و فلسفی پایه گذاری شده بود ولی در قرون وسطی رابطه ای با خدا پیاده کرد و در قرن ۱۸ مبنایی عقلانی و منطقی یافت ودر قرن ۱۹ براصل « واقعیتهای قضائی » قرار گرفت و امروز به طرف یک انسانیت قضائی گام بر می دارد زیرا به هر قیمتی که شده است می خواهد بین عقل و منطق با بی منطقی و بین فرد با اجتماع ،آشتی و صلح برقرار سازد .(۳)

دگرگونی هایی را که در کیفرها در دورانهای مختلف حاصل شده است می توان به طریق ذیل خلاصه کرد :

۱) کشتار دسته جمعی ( انتقام جمعی )

مرل و ویتو می نویسد که واکنشهای کینه توزانه و انتقام جویانه افراد باعث شد که اولین حقوق جزای روزهای اول تاریخ پایه گذاری شود و جوامع اولیه آنرا مورد اجرا قرار دهند .(۴)

ماکارویکز Makaewicz ضمن اشاره به همین موضوع می نویسد که در نزد انسانهای اولیه ، مجازات یک نوع واکنش اجتماعی بوده است که بصورت انتقام دسته جمعی و شخصی تظاهر پیدا می کرد و مورد تأیید اجتماع آنزمان بود .(۵)

استمنتز Steinmetz برای توجیه حالت انتقام جویانه می نویسد که انسان دارای اندیشه پیشرفت و برتری است و مایل است همیشه بر ریبش رجحان داشته باشد و برتر از او بشمار آید . بهمین جهت اگر بدی ببیند و مورد آزار قرار گیرد سعی می کند تا بدی را با بدی جبران نماید و رنجی را که تحمل کرده است بصورت شدیدتری برقیب خود تحمیل کند و بدینوسیله رنج خاص خود را بوسیله ترضیه خاطری که از رنج دیگری احساس می کند شفا دهد.(۶) یکی از خصوصیات بشر آنست که همیشه می خواهد امیال خود را بهر قیمتی که شده است برآورده نماید ،لذا می کوشد تا مشقاتی را که متحمل کرده است بوسیله شادی که ایجاد می کند تلافی نماید .(۷) بهمین جهت انتقام گرفتن نهادی است که در انسان وجود دارد و او آنرا نیافریده و هیچ وقت سازمان نداده است .(۸)

این واکنشی که استمنتز به آن اشاره می کند به تدریج چندین مرتبه تغییر شکل داده و مراحل مختلف را طی کرده است . صدمه رساندن و زیان زدن به هر صورتی که میسر است اولین واکنشی بود که از طرف زیان دیدگان علیه خسارت زننده صورت می گرفت . قیام برای لطمه وارد نمودن و انتقام جوئی تنها علیه خسارت زننده انجام نمی شد و جنبه شخصی نداشت بلکه همه خانواده یا طایفه یا قبیله او را در بر می گرفت . بدین صورت که دو طایفه یا دو قبیله بجان هم می افتادند ویکدیگر را قلع و قمع می کردند تا بدینوسیله رفع اهانت بشود یا اموال غارت شده مجدداً بدست آید یا قاتل و خانواده او به مجازات برسند .(۹)

گاهی آتش انتقام میان دو طایفه شعله ور می شود زیرا فردی از طایفه ای ، کسی را از طایفه دیگر مورد اهانت قرار داده یا کشته بود . در نتیجه دو طایفه بجان هم می افتادند و یکدیگر را مضروب و مجروح می کردند با به قتل می رساندند .

گاهی دو قبیله بجان هم می افتادند زیرا فردی از قبیله ای، دیگری را که متعلق به قبیله ای دیگر بود مورد اهانت و صدمه قرار میداد یا به قتل میرساند ، درنتیجه کینه توزی و انتقام به صورت یک جنگ قبیله ای در می آمد(۹).

جنگ و جدال میان دو قبیله غالباً بسیار خونین و وحشت انگیز بود و اغلب اتفاق که سالها بطول می انجامید . اینگونه عمل کردن باعث می شد که صدمه وارده به زیان زننده بمراتب شدیدتر از آنچه باشد که خسارت دیده تحمل کرده است زیرا بر سر مسائل جزئی ، لشکر کشیها صورت می گرفت و ضرب و جرحهای فراوان و قتلهای بسیار رخ می داد .(۱۰)

ریموند سالی می نویسد که تمام این اعمال در یک اجتماعی بوقوع می پیوست که همه مردم حالت جنگ جوئی داشتند و همیشه در حال انزاع و نبرد بسر می بردندو در واقع به خشونت کردن و تجاوز و ستیزه جوئی عادت نموده و خود گرفته بودند .(۱۱)

۱) پرداخت غرامت

یکی از طرق سازش، جبران خسارت بوسیله غرامت بود که از طرف طایفه یا قبیله زیان زننده به طایفه زیان دیده پرداخت می شد .

نحوه پرداخت بدین طریق بود که دو طرف دعوی در مورد جبران خسارت، جلسات متوالی تشکیل می دادند و به بحث می پرداختند تا بالاخره بتوافق برسند . پس از آنکه توافق کامل حاصل می شد به جنگ و زد و خورد خاتمه می دادند و دست از انتقام جوئی و قتل و غارت بر می داشتند .

معمولاً توافق زمانی انجام می شد که خانواده یا قبیله زیان دیده بخوبی می توانست برتری و قدرت خود را به اثبات برساند و گرنه گرفتن غرامت نشانه ترس و ضعف بود و در نتیجه لطمه بزرگی به شرافت و حیثیت محسوب می شد ،به همین جهت توافق صورت نمی گرفت .

گاهی اتفاق می افتاد که بعد از توافق و پذیرفته شدن غرامت توسط خانواده زیان دیده باز هم کینه و نفرت درنهاد افراد این خانواده باقی می ماند. لذا هر آن ممکن بود که در یک موقعیت مناسب ، از زیان زننده یا خانواده او انتقام گرفته شود .

در اواخر قرن ششم بین دو نفراز قدرتمندان فرانسه بنام سیشاریوس Sichaius و کرامنیزند Chamnisind نزاع و نبردی صورت گرفت که بعد از جنگهای بسیاری که بوقوع پیوست و قتلهایی که اتفاق افتاد کرامنیزند به پذیرفتن غرامت تن در داد . پس از آن مدتها دوستی بسیار صمیمانه ای میان آنان برقرار شد ولی علیرغم گذشت سالها صمیمیت ، روزی بعلت سخنی نااندیشه و بدون غرض خاص از جانب سیشاریوس که تحت تأثیر شراب به زبانش جاری شد، نفرت و کینه توزی قدیمی از نو در نهاد کرامنیزند بیدار شد و بلافاصله با خنجر به سیشاریوس حمله کرد و او را بعلت عملی که سالها قبل مورد بخشش خود قرار داده بود به قتل رساند .(۱۲)

استمنتز می نویسد که در قبیله سوآن Suane چنانچه بعد از نبردهای بسیار ، میان مخاصمان صلح بوجود آمد و خونبهای لازم بزیان دیدگان پرداخت گردد ،باز اتفاق می افتد که غرامت گیرنده ، دشمن خود را در اولین موقعیت مورد حمله قرار دهد و بکشد و غرامتی را که دریافت داشته است بخانواده او مسترد دارد .(۱۳) نمونه هایی در دست است که گاهی چنین عملی پس از گذشت ده سال صورت گرفته است .(۱۴)

مرل و ویتو می نویسند که بعدها که به تدریج حکومتها قدرت گرفتند و اصلاحات بدست آنها آغاز شد،کوشش بعمل آمد تا روش غرامت گرفتن همگانی شود وبگروههای مختلف اجتماعی تحمیل گردد . لذا توافقی که بین مخالفان در مورد غرامت صورت می گرفت جای خود را به غرامتهای قانونی داد که توسط حکومت معین می شد .(۱۵)

۲) تغییر طایفه

یکی دیگر از موارد سازش، وادار کردن بزهکار به تغییر طایفه بود زیرا اعتقاد بر آن بود که اگر تعادلی بهم خورد بهر صورت که شده است باید بوجود آورنده آشفتگی و بی نظمی در راه اصلاح و بهبود وضع آشفته بکوشد و نظم اولیه را برقرار سازد . بهمین جهت هر گاه مردی بدست دیگری کشته می شد قاتلش مورد محاکمه قرار میگرفت . اگر نتیجه محاکمه بزیان او بود و حکم محکومیتش صادر می گردید مجبور بود که تغییر طایفه بدهد و خود را متعلق به خانواده مقتول بداند . یعنی قاتل می بایست جای مقتول را در خانواده اش بگیرد و با بیوه او ازدواج کند یابعنوان فرزند یا برادر،عضوی از اعضاء خانواده محسوب شود .(۱۶)

این روش هنوز در برخی از ایالات آمریکای لاتین ادامه دارد و قاتل مجبور است جای مقتول را در طایفه و خانواده او اشغال کند و سرپرستی خانواده اش را بعهده بگیرد .(۱۷)

۳) شرمسار کردن

طریقه دیگری که می توانست بین مخاصمه کنندگان صلح و آشتی برقرار کند ، شرمسار کردن متجاوز بود . بدینصورت که خانواده زیان دیده از متجاوز می خواست که دستها را از یکدیگر باز نماید و در حالیکه زانو می زند وسر را به پائین خم می کند از عمل خود پوزش بخواهد وتقاضای بخشش و گذشت کند .(۱۸)

ایوانیشف Ivanicheff تشریفاتی را که در این مورد تا قرن ۱۶ در موراوی Moavie رواج داشت بصورت ذیل بیان می کند : (۱۹)

قاتل در حالیکه بوسیله ۵۰ نفر از اقوام و خویشان همراهی می شود با پای برهنه و بدون کمربند بگورستانی که مقتول در آنجا دفن است، می رود و خود را به زمین می اندازد و پیشانی را به خاک روی گور مقتول می ساید، سپس یکی از نزدیکان مقتول شمشیرش را روی گردن قاتل می گذارد و سه دفعه می گوید : « من هم اکنون مالک زندگی تو هستم همانطورکه تو مالک زندگی برادرم ( یا پدرم یا … ) بودی » .

قاتل سه دفعه پاسخ می دهد :

« حق با تست ، تو مالک جان منی ولی بخاطر خدا از تو تقاضا می کنم که آنرا برگردانی » .

۲) نبرد تن بتن

نوع دیگر مجازات که در واقع نوعی انتقام تغییر یافته می باشد ، جنگ تن بتن است .

بدینصورت که اهانت کننده و اهانت شده در برابر یک قاضی به نبرد می پرداختند .(۲۰) این نبرد تن به تن در واقع همان دوئلی است که بعدها رواج یافت .(۲۱)

بکاریا می نویسد که عقاید بر آن است که در نزد ملتهای قدیمی دوئل وجود نداشته است. (۲۲) به نظر بکاریا، این امر می تواند دو علت داشته باشد : (۲۳)

۱) مردمی که در آتشکده ها، معبرها و تماشاخانه ها جمع می شدند یا بعنوان دوست گردهم می آمدند مورد سوء ظن همدیگر قرار نداشتند ، بهمین جهت هیچگاه مسلح نبودند .

۲) نبرد تن بتن یک نمایش عمومی و همگانی و در سطح پائین قرار داشت زیرا مخصوص گلادیاتورها و برده های بدنام بود و دیگران بشدت نفرت داشتند که با دست زدن به چنین نبردی ، خود را تا حد برده ها تنزل دهند وبا آنان آمیخته شوند .

اسزره Szeer یکی از علل اساسی ایجاد دوئل را که بعدها بشدت رواج یافت، عدم اعتماد دو طرف دوئل کننده بقضاوت ذکر می کند . بهمین دلیل علیرغم ممنوعیتی که بعدها پیش آمد باز هم افراد در خفا با یکدیگر به دوئل می پرداختند .(۲۴)

۳) قصاص

قصاص یا انتقام شخصی،نوع دیگر مجازات بود . این پدیده کاملاً ابتدائی و بسیار سنگین که برای ایجاد تعادل بهم خورده اجرا می شد ، حق قانونی قربانی بود . بدین نحو که او حق داشت متعرض را بهمان طریقی که او را مورد ایذاء وصدمه قرار داده است رنج و شکنجه دهد . یعنی اگر کسی چشم دیگری را کور می کرد ، قربانی حق داشت چشم متعدی را کور کند و اگر کسی بدیگری ظلمی روا می داشت مظلوم می توانست به همان اندازه ظالم را مورد تعدی قرار دهد .

اگر در تجاوز ارتکابی از طرف مجرمی قتلی اتفاق می افتاد ، حتی قصاص بورثه او منتقل می شد .

ووتن و لئوته می نویسد که فرانسویها بلافاصله اجازه قصاص نمی دادند زیرا قصاص دارای محدودیتهایی بود . بدینصورت که ابتدا زیان دیده یا خانواده قربانی از زیان رسان یا خانواده او غرامتی را که متناسب با جرم ارتکابی بود تقاضا میکرد و بزهکار یا خانواده او ملزم بود آنرا بپذیرد و غرامت درخواستی را بپردازد . اگر مجرم یا خانواده اش از پرداخت غرامت سرباز می زد، آنگاه مسأله قصاص پیش می آمد .(۲۵)

مونتسکیو با این روش قصاص مخالف بود ودر روح القوانین خود در مورد ژرمنها که به این طریق عمل می کردند ، می نویسد : (۲۵)

– اجرای عدالت در نزد این ملتهای متجاوز و خشن ، چیزی جز موافقت با اعمال بزهکارانه مرتکبان جرم و حمایت از رفتارهای آنان نیست زیرا اینگونه عمل کردن که کاملاً برخلاف روش سایر ملتهاست فقط حمایت از مجرم علیه زیان دیده می باشد :

قصاص هم از انسان و هم غیر انسان بصورت مختلف انجام می شد .

الف) قصاص از غیر انسان

کوشش در راه سرکوبی جرم که توسط قصاص صورت می گرفت باعث شد که هیچگونه توجهی به شخصیت بزهکار نشود و مسئولیت او مطلقاً مورد نظر قرار نگیرد تا بر حسب آن مجازاتی معین و اجرا گردد . به همین جهت اجر شاخه درختی باعث کشته شدن کسی می شد ، آنرا قطع می کردند واز بین می بردند و اگر حیوانی انسانی را به قتل می رساند ،آن حیوان را به محاکمه می کشاندند و پس از طی جلسات معین و منظم محاکمه حکم نابودیش را صادر می نمودند و حکم را به مرحله اجرا در می آوردند و حیوان را به قتل می رساندند .(۲۶)

لوی برول معتقد است که این امر حتی امروز هم در میان برخی ایالات آفریقا اجرا می شود .(۲۷)

روشفور ochcfort مینویسد که اگر برزیلی ها با سنگی برخورد می کردند و صدمه میدیدند ، برای مقابله به مثل آن را با دندانهای خود گاز می گرفتند و حتی اگر در جنگ توسط تیر و نیزه ای مورد لطمه قرارمی گرفتند ، آنها را نیز دندان می زدند .(۲۸)

گرچه این روش و نحوه عملکردی امری کاملاً اولیه است ولی کم و بیش ، شاید ناخودآگاه ، حتی در زمان حال نیز گاهی به چشم می خورد . بدین صورت که غالباً مشاهده می شود که کسی که مورد صدمه شیی قرار میگیرد، آنرا بعنوان مقابله به مثل می شکند یا مورد لطمه قرار می دهد . مثلاً اگر لیوان یا بشقابی دست کسی را ببرد ، گاهی دیده شده است که آن فرد با عصبانیت هرچه تمامتر که نشانه کینه و غیظ ونفرت اوست ، آنها را به یک سو پرتاب کرده ، یا محکم بزمین کوبیده و خورد نموده و برروی آنها لگد زده است .

ب) قصاص از انسان

اما چنانچه قاتل یک انسان بود چند مسأله پیش می آمد . بدین نحو که یا جرم علنی و مجرم کاملاً شناخته شده بود ویا آنکه ارتکاب جرم بنحوی بود که شخص بخصوصی درمظان اتهام قرار نمی گرفت بلکه اشخاص بسیاری مورد سوء ظن واقع می شدند ، یا بالاخره آنکه راه هرگونه سوء ظنو حدسی بکلی مسدود بود و مطلقاً امکان نداشت کسی را متهم نمود .

۱) مجازات بزهکار شناخته شده

چنانچه جرم علنی و بزهکار کاملاً شناخته شده بود بسیار نادر اتفاق می افتاد که پدیده عاطفی برانگیخته نشود و همه چیز را در حیطه تسلط خود نگیرد . علیه جرائم سنگین ، واکنش آنی و بسیار خشونت آمیز بود و میتوان گفت که معمولاً مرگ و نابودی بهمراه داشت .

۲) مجازات فرد مظنون

اگر جرم چنان نبود که بتوان عامل اصلی را شناخت ، ضمن آنکه دراجتماعات اولیه غالباً برخی پیشآمدهای اتفاقی یا طبیعی بیک اراده بد کاره نسبت داده می شد یک یا چند نفر بعنوان عامل یا محرک مورد سوءظن قرار می گرفتند .

اشخاص مورد سوء ظن غالباً درمعرض عتابهای بسیار شدید جمع واقع می شدند بطوریکه نمی توانستند به هیچ وجه خود را از شرط شومی که برایشان پدید می آمد و محیط منحوسی که فراهم می گردیدنجات دهند . تنها راه نجاتی که برای آنان موجود بود سالم برون آمدن از آزمایشی بنام « آزمایش قضائی » بود .(۲۹)بدیهست که این آزمایش بزرگترین خطرات را برای آنان در برداشت . در اینمورد عقیده برآن بود که در آزمایش قضائی، قدرتهای مقدس به نفع یا بزیان فردی که مورد سوءظن می باشد دخالت می کنند .

بنابراین بخوبی مشاهده می شود که آزمایش قضائی که با احضار قدرتهای فوق بشری همراه بود تا چه حد پاسخگو و ارضاء کننده احتیاجات انسانها در سرکوبی با جرائم بوده است .

۳) شناختن بزهکار از طرق مختلف و مجازات او

موضوعی که بیشتر باعث تعجب می باشد و شاید برای مردم عصر حاضر که افکارشان بر قوای عقلانی مبتنی است و منطقی تر می اندیشند ، امری بسیارپوچ و عملی باطل به نظر آید ، راه حل سوم است که درراه کشف عامل جرمی که ناشناس می باشد و هیچگونه مدرکی از او در دست نیست بکار میرفته است .

امروز اگر جرمی بوقوع بپیوندد ، پس از یک پیگیری دقیق و بررسی جدی، چنانچه مدرکی بدست نیاید ، پرونده بایگانی می شود . اما همانطور که اشاره شد ، این عمل در ابتدا بدین طریق امکان پذیر نبود زیرا به هر قیمت می بایست کسی مقصر شناخته می شد .

برای شناخت بدکار از چند روش استفاده می شد .(۳۰)

● سئوال از جسد

اگر تجارب و بررسیها و تحقیقات منتج به نتیجه نمی شد و بزهکار همچنان ناشناخته می ماند ، افراد از خدایان طلب مشورت می کردند و تحت اشکال گوناگون بدستگاه خداوندی متوسل و متشبث می شدند . این طریقه عمل کردن بنام « سئوال از جسد » معروف بود .

روش کار بدینصورت بود که مردی مرده را به پشت حمل میکرد و تمام افراد در مقبره گرد او حلقه می زدند و منتظر می ماندند تا مرده بوسیله یک حرکت دست یا سر … کسی را که قاتل است مشخص نماید .

● سئوال از مورچه

روش دیگری بنام « سئوال از مورچه » شهرت داشت . این طریقه عملکرد آن بود که خاک درون گور را با دقت هرچه تمامتر صاف می کردند تا اولین مورچه ظاهر شود . راهی را که این مورچه در پیش می گرفت مشخص کننده طایفه یا قبیله ای بود که قاتل به آن تعلق داشت . به همین جهت فوراً طایفه یا قبیله مقتول مجهز می شد و به یک لشکر کشی خونین دست میزد تا بتواند از طایفه یا قبیله قاتل انتقام بگیرد .

● IV مجازات بیگناهان

نوع دیگر قصاص بنام « قصاص کورکورانه » مشهور بود . بدینصورت که همیشه قصاص به طریقه عمل مقابله به مثل با فرد خطاکار انجام نمی شد . یعنی حتماً لازم نبود که کسی که بدیگری لطمه ای وارد آورده تا مورد حمله زیان دیده قرار گیرد ، بلکه هدف آن بود که صدمه بهر قیمتی که شده است جبران گردد و خشم بغلیان آمده فروکش نماید و ترضیه خاطرفراهم شود . بنابراین اهمیتی نداشت که چه کسی مورد آزار زیان دیده یا خانواده او قرار گیرد . مثلاً در قبیله ناواجو Navajoe کسی که زنش خیانتکار باشد هرکسی را که بتواند به قتل می رساند .(۳۱) در قبیله داکوتا Dacotah کسی که اموالش به دزدی و غارت برود ، برای مقابله به مثل از هرکسی که ممکن باشد می دزدد و اموالش را غارت می کند .(۳۲) حتی گفته می شود که توپی ها Tupi که سرخپوستان آمریکای جنوبی می باشند موقعی که بخشم می آیند حشرات و جانوران موذی را می خورند .(۳۳)

قصاص از غیر خطاکاران معمولاً در اطفال بخوبی مشاهده می شود زیرا غالباً کودکی که مورد ضرب و شتم پدر و مادر یا قویتر از خود قرار گیرد ، کودک کوچکتر از خود را مورد آزار قرار می دهد یا به پرندگان وحیوانات آزار میرساند یا بالاخره صدمه ای به اشیاء یا حتی دیوار و در می زند .

چنین حالتی کم و بیش درنزد برخی از بزرگسالان نیز وجود دارد .

۲) انواع کیفرها

در جوامع اولیه و حتی برخی جوامع پیشرفته، بجز کیفرهائی که مورد بحث قرار گرفت و تقریباً جنبه عام داشت با انواع دیگری از مجازاتها نیز برخوردار می شود که گرچه تا حدودی استثنائی است ولی بهرحال درخور توجه کامل می باشد زیرا بکلی با سایر مجازاتهای تحمیلی فرق دارد .

الف) مجازات از طریق « سنگ زیبا »

در سال ۱۰۵۰ قبل از میلاد مسیح ، کتابی مربوط به مجازاتها در نه فصل در چین منتشر شد که در آن نوعی سیاست کیفری که هدفش اصلاح بزهکار بود وجود داشت . توبه استغفار از اعمال نادرست ارتکابی، دو هدف برزگ مجازاتهای پیش بینی شده را تشکیل می داد . بهمین جهت مجازات مرگ درباره کسانی که بعلت اشتباه ، غفلت ، اتفاق نامطلوب ، حادثه ، مرتکب جنایتی ولو هرقدر شدید شده بودند و به خطای خود کاملاً وقوف داشتند ، به مرحله اجرا در نمی آمد .(۳۴)

مارک آنسل M . Ancel می نویسد که این اصل که در قانون چنین وجود داشت از هر جهت قابل توجه است زیرا در جوامع اولیه ، واکنش آنی بود و مجازات بعنوان توبه از عمل ارتکابی فوراً اجرا می شد .(۳۵)

این محقق در همین قانون به نوعی مجازات اشاره میکند که بنام « سنگ زیبا » معروف بود . طریقه عمل بدینسان بود که سنگ مخططی را در درگاهی دادگاه قرار می دادند و بزهکار را برروی آن می نشاندند تا با نگاه کردن بخطوط سنگ ویافتن تناسب یا عدم تناسب میان آنها در اصلاح خود بکوشد.

اقامت برروی سنگ سه تا سیزده روز بطول می انجامید . پس از طی این دوره، محکوم به کارهای شاقه عمومی گماشته می شد .(۳۶)

ب) گذشت و بزرگواری

اسزره می نویسد که افرادی که از قدرت روحی زیادی برخوردار بودند ، هنگامی که مورد تعرض قرار می گرفتند و زیانی به آنان وارد می شد ، بجای ابزاز خشونت ، بطریق آرامتر و نرمتری رفتار می کردند .(۳۷)

مثلا در نزد افراد قبیله آپساروک Apsaoke ، اگر مردی مورد خیانت زنش قرار می گرفت ، با کمال میل او را رها می کرد و دراختیار عاشقش قرار می داد تا با هم زندگی کنند . این مرد حتی برای آنان هدیه هائی نیز تهیه می نمود و در اختیارشان می گذاشت .(۳۸)

استنمتز می نویسد که در قبیله هیداتسا Hidatsa هنگامی که زنی به شوهرش خیانت می کرد ، شوهر اجازه داشت بلافاصله اورا بکشد ولی برخی از شوهرها که از روحیه ای قوی برخوردار بودند ، زن خود را به معشوق واگذار می کردند ویک اسب نیز به آنها پیشکش می نمودند .(۳۹)

ج – مسخره کردن

کلاین برگ Kinebeg به نقل از ویسلر Wissle می نویسد که انسانهای اولیه در برابر یشخند وتمسخر بسیار حساس بودند و اگر فردی پی می برد که یکی از دوستانش نسبت به او عقیده ای بد پیدا کرده است و در واقع نسبت به شخصیت او دیگر احترامی قائل نیست شدیداً ناراحت می شد . بهمین جهت این افراد مخصوصاً سرخ پوستان آمریکا ، بزهکاران را بوسیله خنده و مسخره کردن مورد تنبیه قرار می دادند .(۴۰)

لوی Lowie می نویسد که نزد برخی از طوایف مانند Crow کروها ، هنگامی که فردی دست به عملی می زد که باخلاق زیان وارد میکرد بدیده یک مقصر نگریسته می شد ولی هیچ کس به هیچ عملی که مستقیماً او را هدف قرار دهد مبادرت نمیکرد .

منبع:http://articles.oxinads.com/articles

برچسب ها:

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما