Warning: session_start(): open(/opt/alt/php74/var/lib/php/session/sess_f2ade579406282bd2a557e440072bb03, O_RDWR) failed: Disk quota exceeded (122) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /opt/alt/php74/var/lib/php/session) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489
آداب توبه و مراحل تغییر و بازگشت » موسسه حقوقی عدل فردوسی
Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

آداب توبه و مراحل تغییر و بازگشت

 

از عمده ترین راه های ترک اعتیاد غیردارویی توبه و بازگشت از مسیر غلط می باشد که قدمای گرامی هر کدام به وجهی خاص مسیر بازگشت را ترسیم کرده و آدابِ حرکت در این مسیر را به تائب آموزش داده اند. شیخ احمد جام در کتاب مفتاح النجات در مورد آداب توبه چنین می گوید:
توصیه: «و تائب را چنان باید بود که نفسی را از آن خویش ضایع نگذارد، و قبله ی دل و خویش ار کردارید خویش کند، می نگرد که چه کرده است، گفتار و کردارش چه بوده است، به چشم انصاف در آن نگاه کرده و حکم کند که هر بنده ای که با خدای خویش چنین کند مکافات وی چه باشد و عذاب و عقوبت وی چون بود، همچنین سیاست ملک و بیم قطیعت[28] و عذاب دوزخ، قبله دل خویش کند تا آتش ندامت، هر زمان در دل وی بالاتر می گیرد، و دل به سوختن آید و چشم به گریستن آید، و زفان به نالیدن آید و تن فرا گداختن آید. چون چنین کرد، چشم نگاه دارد از نادیدنی، و گوش نگاه دارد از ناشنودنی، و زفان نگاه دارد از ناگفتنی، قرین ید بدرود کند، به پای نرود جایی که نباید رفت، و به دست نگیرد چیزی که نباید گرفت. به هفت اندام خود در بند بندگی کند و هر خصمی[29] که می خشنود تواند کرد. خشنود کرده و برگذشته حسرت و ندامت خورد و خوفی تمام بر دل بنهد که آیا این خطاهای من و جفاهای من، درگذارند یا نی؟ آیا که با من چه خواهند کرد؟ بیامرزند یا عذاب کنند؟ نفسی در بیم و یکی در امید می گذارد و شب و روز به کار خدای مشغول گردد؛ طعام خوردن به روز بدرود کند و خواب به شب بدرود کند و به همه اوقات زفان به ذکر حق تعالی تر دارد. خاصه بامداد و شبانگاه که آن را خاصیتی است و نیک جهد باید کرد تا تن را از آنچه خو فرا گرفته است بازپس آرد و از درگاه شیطان با درگاه رحمن آورد».[30]
عالم ربانی ملا احمد نراقی در کتاب معراج السعاده حقیقت توبه را به سه چیز محقق می داند:
توصیه: «حقیقت توبه به سه چیز محقق می گردد؛ اوّل: به قوّت ایمان و نور یقین؛ زیرا هرگاه بنده ای را ایمان به خدا و اعتقاد به پیغمبر او باشد به فرموده ایشان اعتماد داشته باشد و بداند گناهی که از او صادر شده حجابی است میان او و آنچه خداوند وعده فرموده است. از سعادت دنیویه و اخرویه و مراتب عالیه و درجات متعالیه، البته آتش پشیمانی در دل او افروخته می شود و از معاصی گذشته متألّم می گردد. و اگر ایمان او سست و اعتماد او نادرست باشد، از این حالت خالی، و پشیمان که یکی از اجزای توبه است از برای او حاصل نمی گردد.
دوّم: به پشیمانی و ندامت از کرده خود؛ به این معنی که دل به یاد آنچه از او صادر شده از گناهان، متألّم و محزون شود و آرزو کند که ای کاش! آن عمل از او صادر نشده بود. و به سبب صدور آن قرین تأسّف و الم باشد. و این نتیجه یقین سابق است؛ زیرا مادامی که یقین به اینکه به واسطه معصیت در درجه هلاکت می رسی، نداشته باشی، پشیمانی از برای تو حاصل نمی گردد.
سوّم: ترک آنچه مرتکب آن است از معصیت در حال، و عزم بر ترک آن در تتمه عمر خود و قصد تلافی تقصیری که از او صادر شده؛ و این نتیجه پشیمانی مذکور است. پس مادامی که این امر محقق نشود توبه حاصل نمی گردد.
و بعضی توبه را عبارت از این سه می دانند و جمعی دیگر می گویند: توبه همان ندامت و پشیمانی است و یقین مذکور مقدمه آن و ترک در مستقبل ثمره آن است».[31]
عزّالدین محمود کاشانی در کتاب مصباح الهدایه با بیانی زیبا و جامع، چگونگی توبه را به صورتی واضح بیان می کند:
توصیه: «و حصولِ مقامِ توبتِ نصوح، موقوف است بر تقدّم سه حال و مقارنت چهار مقام و مداخلت پنج رکن: امّا احوال سه گانه که بر وی متقدّم اند؛ یکی تنبیه است، دوّم زجر، سوّم هدایت. امّا تنبیه، حالی است که در بدایت توبت به دل فرود آید و او را از خواب غفلت برانگیزد و به ضلالت طریق و غی[32] خود بینا گرداند و این حال را تیقُّظ[33] نیز خوانند، و زجر، حالی است که او را از اقامت و سکون به ضلالت و غی، ازعاج[34] کند و بر طلب طریق مستقیم انگیزاند و هدایت، حالی است که بر وجدان طریق مستقیم دلالت کند؛ بر مثال مسافری که راه گم کرده بود و در بیراهه خفته، ناگاه دلیلی بر سر وی رسد و او را بیدادگر داند و از بیراه به قصد راه برخیزاند و با راه آرد.
و امّا مقامات چهارگانه که مقارن مقام توبت اند و معاون بر آن، یکی رؤیت عیوب افعال است، دوم رعایت، سوم محاسبه و چهارم مراقبت. امّا رؤیتِ عیوب افعال، آن است که در هیچ فعل از افعال خود به نظر اِسْتِحْسان[35] ننگرد بلکه آن را معیوب و ناتمام بیند… و امّا رعایت، آن است که پیوسته ظاهر و باطن خود را از قصد مخالفت و میل بدان محافظت و حراست نماید؛ چه همچنان که معصیت ذنبِ ظاهر است. تلذّذ از تذکارِ[36] آن بعد از ترک، ذنب باطن است؛ پس باید که پیوسته رعایت ظاهر و باطن کند … و اگر به کلّی زایل نشود، باید که انکار آن در دل دارد. چه انکار در این موضع، در کفّارات ذنب، مؤثر بود… و امّا محاسبه، آن است که پیوسته مُتِفَقِّد[37] و مُتِفَحِّص[38] احوال و افعال نفس خود بود و موافقات و مخالفات را که روز به روز، بل ساعت به ساعت از او صادر می شود، حصر[39] و احصا[40] می کند و به زیادتی و نقصان آن بر کیفیت حال خود واقف می شود… و مراقبه آن است که در جمیع حرکات و سکناتِ ظاهر و خطرات[41] و نیات باطن، حق سبحانه را بر خود رقیب[42] و مطلّع بیند تا همچنان که در ظاهر از افعال معاصی برحذر بود و شرم دارد، در باطن از خطرات مذموم محتذر[43] بود و شرم دارد و ظاهر و باطن او در توبت مستقیم شود.
و امّا ارکان پنج گانه که بنای توبت بر آن است و تحقّقش بدان، یکی ادای فرایض است، دوّم قضای مافات، سوم طلب حلال، چهارم ردّ مظالم، پنجم مجاهدت و مخالفت با نفس. امّا مجاهدت و مخالفت با نفس ریاضت دادن اوست به فطام[44] از مألوفات[45] و از شهوات تا بر ترک لذّات طبیعی معتاد و مُتَمرّن[46] به تِذکار مَألوفات مُحَرَّمَه که به ظاهر از آن منتهی[47] و مُتِزَجِّر[48] شده باشد و توبت کرده، مُتِلَذِّذ[49] نگردد و ظاهر و باطن او در توبت مستقیم شود و بر ادای مأمورات و ترک منهیات، صابر و راضی گردد».[50]
توصیه: «و هر کاری را اصلی است و بنیادی، و اصل و بنیاد این کار با چهار چیز گردد: اوّل، اصل کوتاه کردن، دیگر به وعده ی خدای ایمن بودن، دیگر، قسمت قسام راست دیدن، چهارم، شکم از حرام نگاه داشتن. هر که این چهار چیز نگاه دارد و به جای آرد، همه مجاهدت ها به جای آورده باشد و تن در بند وی آمده بود؛ چنان که اگر خواهد نفس را در کام تواند کشید».[51]
توصیه: «در بعضی از اخبار وارد شده است که: «اگر کسی در عقب گناه، هشت امر به جا آورد، امیدوار به عفو آن گناه باشد: عزم بر توبه آن داشته باشد و شایق باشد که دیگر مرتکب آن نگردد و از عقاب بر آن خائف باشد. و به آمرزش آن امیدوار باشد و بعد از آن گناه، دو رکعت نماز کند و بعد از آن، هفتاد مرتبه استغفار کند و صد مرتبه بگوید: «سبحانَ اللهِ العَظیمِ و بِحَمدِهِ» و چیزی تصدّق کند و یک روز، روزه بگیرد».[52]
حکایت: «روزی شبلی اندر بیمارستانی شد. طبیبی دیوانه ای را علّت ظاهر علاج همی فرمود. شبلی به نزد او شد، گفت: ای خواجه! گناه را چه علاج داری؟ آن طبیب فرو ماند، ندانست که چه جواب دهد. دیوانه آواز داد که: یا شبلی! بیا اگر داروی گناه همی جویی، تا دارو آموزم، گفت: برو، بیخ[53] نیازمندی بیار و برگ پشیمانی و تخم شکیبایی بیار، در هاون توبه کن، به آب چشم و به دعا مرهم کن و اندر پاتیله ی[54] پرهیزکاری کن و آتش محبّت زیر او کن تا به جوش آید. برگیر و به باد ندامت سرد کن و اندر قدح[55] امید کن، به وقت سحر برخیز، گو: «یا ربّ! بد کردم.» اندر وقت گناه از تو فرو ریزد و پاک گردی از علّت گناه. شبلی گفت: متحیّر شدم، گفتم: چنین این نه سخن دیوانگان است. گفت: من دیوانه در دوستی خلقم، در دوستی خداوند دیوانه نیم».[56]
نداشتن اعتماد به نفس مانع پشیمانی توبه
ملا احمد نراقی در این باره می گوید:
نکته: «و مخفی نماند که هرگاه کسی از گناهی که کرده پشیمان شود و توبه کند ولیکن به نفس، اعتماد نداشته باشد که دیگر امر به گناه نکند و عود به آن ننماید، و خاطر جمع از خود نباشد، نباید به این سبب از توبه بازایستد و چنان گمان کند که توبه او فایده نمی بخشد، زیرا این فریب شیطان است و از کجا می داند که دیگر متمکّن[57] از آن معصیت خواهد شد؛ شاید پیش از آن با توبه از دنیا برود و باید قصد او این باشد که دیگر عود نکند و از خدا استعانت جوید. اگر به این قصد وفا کرد به مطلب خود رسیده و اگر نفس بر او غالب شد، گناهان سابق او آمرزیده شده و از آنها خلاصی یافته و به غیر از این، گناهی که بعد از این توبه مرتکب شده بر او چیزی نیست، و این از مطالب عظیمه و فواید جلیله است. پس نباید حذف از شکستن توبه، کسی را از توبه بازدارد، بلکه باید مبادرت به توبه نماید. و اگر بعد به گناه عود کرد باز دفعَةً توبه کند و از عقب آن حسنه به جا آورد که محو آثار آن گناه را بکند».[58]
رجاء و امید به قبولی توبه
حکمت: «خدای _تعالی_ می فرماید: «وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ». یعنی: «خدا آنچنان کسی است که توبه بندگان را قبول می فرماید».[59] و می فرماید: «وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِیمًا»؛ یعنی: «هر که عمل بدی کند با ظلم به نفس خود کند پس توبه کند و طلب آمرزش از خدا نماید، می یابد خدا را آمرزنده و رحم کننده».[60]
و از حضرت رسول(ص) روایت شده که: «هر گاه این قدر گناه بکنید که تا آسمان برسد پس پشیمان شوید، خدا توبه شما را قبول می نماید».[61]
و حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند که: «مردی گناه می کند و خدا به جهت آن گناه او را داخل بهشت می کند. راوی می گوید: که عرض کردم به جهت گناه داخل بهشت می شود؟! فرمود: بلی، گناه می کند پس همیشه از آن گناه خود ترسناک است و نفسِ خود را دشمن دارد به این جهت خدا او را به بهشت می برد».[62]
 
پی نوشت:
[28] . قطعیت: بریده شدن، ریشه کن شدن.
[29] . خصم: جانب.
[30] . مفتاح النجات، صص105 و 106.
[31] . معراج السعادة، صص 655و656.
[32] . غی: گمراهی.
[33] . تیقُّظ: بیدار شدن.
[34] . ازعاج: بیرون آوردن.
[35] . استحسان: نیکو شمردن.
[36] . تذکار: یاد کردن.
[37] . متفقّد: جوینده گمشده.
[38] . متفحّص: جستجو کننده.
[39] حصر: وارسیدن.
[40] . احصا: شمردن.
[41] . خطرات: اندیشه­ها، آنچه بر خاطر گذرد.
[42] . رقیب: مواظب، نگهبان.
[43] . محتذر: پرهیز کننده.
[44] . فطام: جدا کردن.
[45] . مألوفات: عادت کرده شده.
[46] . متمرّن: خوگیرنده بر چیزی.
[47] . منتهی: فارغ.
[48] متزجر: بس کننده.
[49] . متلذذ نگردد: لذت نیابد، خوشی نبرد.
[50] . مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، صص 257و255.
[51] . مفتاح النجات، ص 110.
[52] . محمدمهدی نراقی، جامع السعادات، تحقیق و تعلیق: سید محمد کلانتر، نجف اشرف؛ دارالنعمان للطباعه و التشریح 3، ص 67.
[53] . بیخ: ریشه.
[54] . پاتیله: دیگ مسی.
[55] . قدح: کاسه.
[56]. منتخب رونق المجالس و بستان العارفین و تحفه الم‍ؤیدین، تصحیح: احمدعلی رجایی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1354، ص 228.
[57] . متمکّن: توانا، دارا.
[58] . معراج السعادة، ص 673.
[59] . شوری: 25.
[60] . نساء: 110.
[61] . معراج السعاده، به نقل از: محجة البیضاء، ج 7، ص 24.
[62] . همان، به نقل از: بحارالانوار، ج 6، ص 40، ح 77. 

منبع:

http://www.hawzah.net/fa/articleview.html?ArticleID=92435

برچسب ها:

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما