آزادی مشروط، تأسیسی ارفاقی در فرآیند اصلاح مجرمان
دکتر جعفر کوشا، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در گفتوگو با «حمایت» مطرح کرد؛
آزادی مشروط، تأسیسی ارفاقی در فرآیند اصلاح مجرمان
گروه قضایی – مهدیه سیدمیرزایی: آزادی مشروط، به معنای اعطای آزادی است که پیش از پایان دوره محکومیت به محکومان به حبس داده میشود تا چنانچه در مدتی که دادگاه تعیین میکند از خود رفتاری پسندیده نشان دهند و دستورهای دادگاه را اجرا کنند، از آزادی مطلق برخوردار شوند.
این اقدام به منظور اصلاح بزهکار و آماده ساختن وی برای بازگشت به زندگی اجتماعی صورت میگیرد.آزادی مشروط برای نخستین بار در سال 1337 وارد نظام کیفری ایران شد که به موجب ماده واحده این قانون هر کس برای مرتبه اول به علت ارتکاب جنحه یا جنایت به مجازات حبس محکوم شده بود، تحت شرایطی میتوانست از آزادی مشروط استفاده کند. این قانون بعدها وارد قانون مجازات اسلامی شد و یک بار در سال 1377 اصلاح و بار دیگر در قانون مجازات اسلامی جدید تغییراتی در آن ایجاد شد.به منظور بررسی ابعاد مختلف آزادی مشروط، با دکتر جعفر کوشا، استاد برجسته حوزه جزا و جرم شناسی کشور و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی گفتوگو کردهایم که در پی میآید:
در ابتدا تعریفی از آزادی مشروط ارایه دهید؟
اگر محکوم به حبس، طبق شرایط و ضوابطی که در قانون تعیین میشود، در زمان محکومیت و پیش از پایان دوران محکومیت، از خود حسن رفتار نشان دهد و دستورهای تعیین شده توسط دادگاه را رعایت و شرایط مورد نظر را کسب کند، میتواند از تأسیس حقوقی آزادی مشروط استفاده کند. به عبارت دیگر، در مقابل آزادی قطعی محکوم که پس از اتمام دوران محکومیت صورت میگیرد، در خصوص آزادی مشروط باید گفت که محکوم میتواند با گذشت مدتی از محکومیت خود، بقیه آن را در خارج از زندان سپری کند.
آزادی مشروط نوعی تأسیس ارفاقی برای محکومان به حبس است که موجب میشود فرد محکوم، افزون بر سپری کردن مدت محکومیت، از آزادی نیز برخوردار شود؛ در حقیقت این نهاد، تأسیس قابل قبولی در فرآیند اصلاح مجرمان محسوب میشود.
محکومان باید دارای چه ویژگیهایی باشند تا بتوانند از آزادی مشروط برخوردار شوند؟
محکوم باید دارای سه خصیصه باشد تا بتواند از آزادی مشروط برخوردار شود: نخست باید در زندان حسن سلوک داشته باشد؛ یعنی باید نشان دهد که محیط زندان بر او تأثیر مثبت گذاشته است. همچنین باید بتواند در جمع زندانیان نیز تأثیرگذار باشد و قوانین و مقررات زندان را رعایت کرده باشد.
ویژگی دوم که در صورت وجود آن محکوم میتواند از آزادی مشروط برخوردار شود، این است که باید دید آیا زندان توانسته است، فرد محکوم را متنبه کند تا پس از آزادی، فرد مفیدی برای جامعه باشد؟ و آیا در آینده و پس از آزادی از زندان به طور مجدد تصمیم به ارتکاب به جرم دارد یا خیر؟ در حقیقت، هر گاه از اوضاع و احوال محکوم بتوان پیشبینی کرد که پس از آزادی دیگر مرتکب جرمی نخواهد شد، دادگاه میتواند آزادی مشروط را به او اعطا کند.
ویژگی سوم برای برخورداری از آزادی مشروط این است که محکوم باید تا جایی که توانایی دارد، ضرر و زیانی را که مورد حکم دادگاه یا مورد موافقت مدعی خصوصی قرار گرفته است، بپردازد یا قرار پرداخت آن را بدهد. به عبارت دیگر، برای بهرهمندی محکوم از آزادی مشروط، او نباید شاکی خصوصی داشته باشد یا در صورت وجود شاکی خصوصی، باید رضایت او را جلب و خسارتهای وارده را جبران کند. همچنین نباید فرد بزهدیدهای وجود داشته باشد یا در صورت وجود بزهدیده، فرد محکوم به حبس باید ترتیب پرداخت خسارت را به صورت وعده یا تحقق داده باشد. در حقیقت در نظام آزادی مشروط، حقوق بزهدیده نادیده گرفته نمیشود.
نکته مهم دیگری که باید به آن پرداخت، این است که آزادی مشروط ناظر به محکومیتهای حبس است و فقط درباره محکومان به این مجازات صدق میکند، نه در مورد محکومان سایر جرایم.
تأسیس آزادی مشروط در قانون جدید مجازات اسلامی، چه تفاوتی با قانون سابق دارد؟
در هر دو قانون سابق و جدید، آزادی مشروط ناظر به محکومان حبس برای مرتبه نخست است.
تغییر محسوسی که در این میان به نظر میرسد، این است که ماده 38 قانون سابق مجازات اسلامی به این نکته اشاره میکرد که محکوم برای برخورداری از آزادی مشروط، باید نیمی از مدت محکومیت خود را بگذراند؛ ولی در قانون جدید مجازات اسلامی آمده است که اگر مدت محکومیت به حبس، بیش از 10 سال باشد، فرد محکوم باید نیمی از مدت محکومیت را بگذراند و در محکومیت به حبس کمتر از 10 سال، فرد محکوم باید یک سوم از مدت محکومیت خود را طی کند تا بتواند تقاضای آزادی مشروط را ارایه کند.
به اعتقاد شما، جامعه به خصوص شاکیان و بزهدیدگان چه دیدگاهی نسبت به اعطای آزادی مشروط به محکومان به حبس دارند؟
فرآیند پذیرش آزادی مشروط در جامعه از اهمیت خاصی برخوردار است و ممکن است این تأسیس حقوقی، مورد نقد شاکیان، جامعه و بزهدیدگان قرار گیرد؛ زیرا یکی از موضوعهای مهم در خصوص حکم، قطعیت، حتمیت و اجرای کامل آن است.
طرفداران مکتب دفاع اجتماعی نوین معتقدند پس از مشاهده اینکه فرد محکوم به حبس در زندان اصلاح شده است و به طور بالقوه میتواند با جامعه سازگاری داشته باشد، میتوان با ارفاق او را از زندان خارج کرد؛ ولی او نیز باید تلاش کند دستورهای دادگاه و شرایط تعیین شده را رعایت کند، زیرا در غیر این صورت، دوباره به زندان باز خواهد گشت.
مراحل اعطای آزادی مشروط به محکومان به حبس چیست؟
به طور معمول، ابتدا شخص محکوم باید تقاضای اعطای آزادی مشروط را مطرح کند. پس از آن، دادیار ناظر زندان این موضوع را به قاضی دادگاه صادرکننده حکم قطعی محکومیت فرد پیشنهاد میکند. بنابراین دادگاه صالح برای بررسی موضوع اعطای آزادی مشروط به فرد محکوم، دادگاه صادرکننده حکم قطعی محکومیت به حبس است که تشخیص میدهد آیا فرد محکوم، استحقاق دریافت آزادی مشروط را دارد یا خیر؟ آزادی مشروط تکلیف نیست، بلکه حق است، یعنی دادگاه میتواند آزادی مشروط را اجازه دهد و الزامی در این خصوص وجود ندارد.
آزادی مشروط چه مزایا و محاسنی دارد؟
از طریق اعمال این تأسیس ارفاقی در جامعه، میتوان محکومان به حبس را به طور مشروط از آزادی بهرهمند کرد و در این حال بر رفتار آنان کنترل و نظارت لازم را داشت. در حقیقت از راه اعطای آزادی مشروط، میتوانیم بخشی از سیاست حبسزدایی را دنبال کنیم. ما باید به دنبال راهی باشیم تا هزینه نگهداری از زندانیان، مشکلات دور بودن اعضای خانواده زندانیان از آنان و مشکلات و مفاسد ناشی از آن را کاهش دهیم؛ بنابراین به جای اعطای مرخصی و حق ملاقات با خانوادهها، تجویز آزادی مشروط بسیار مفید به نظر میرسد.
آیا دادگاهها تقاضای آزادی مشروط را میپذیرند؟
به طور معمول و طبق رویه، دادگاهها با توجه به شرایط محکوم، تقاضای آزادی مشروط را میپذیرند؛اما باید بعد از صدور این حکم، در خارج از زندان، کنترل دقیق بر روی فرد صورت گیرد، زیرا این شخص محکوم است، بنابراین مراقبتهای بعد از زندان باید تقویت شود.
منبع:http://www.hemayat.net/news/ghazei.htm
روزنامه حمایت
برچسب ها:آزادی مشروط, صلاح مجرمان