آنچه بايد درباره قوانين ارث بدانيم
آنچه بايد درباره قوانين ارث بدانيم
مهسا قويقلب سرانجام هر انساني مرگ است و فوت يکي از احوال هر شخص است. در عين حال از آنجا که مرگ واقعهاي است که آثار و تبعات حقوقي دارد بدين خاطر قوانين مختلفي نيز در اين باره تصويب شده است. نخستين اثر حقوقي مرگ، توقف هر نوع عمل حقوقي متوفي است. بدين معنا که از آن زمان هيچ شخصي نميتواند به استناد وکالت از او اقدام حقوقي انجام دهد و به محض فوت، وکالتي که شخص به ديگري داده است فسخ ميشود. با فوت هر شخص قائم مقام قانونياش جانشين اقدامات حقوقي متوفي و ادامه دهنده کارها و اعمال و اقدامات الزامي نيمه تمام او ميشود، دومين اثر حقوقي فوت انتقال ديون و دارايي متوفي به ورثه وکساني است که به نفع آنها وصيت شده است که موصي له يا موصي لهم و يا وصي و اوصيا ناميده ميشوند. مهدي کشاورزي، حقوقدان و وکيل پايه يک دادگستري با اشاره به قوانين ارث در قانون مدني ميگويد: «در جلد اول قانون مدني که در سال 1307 به تصويب رسيده، درمواد 861 به بعد درباره ارث و کم و کيف و چگونگي آن صحبت شده است. ورثه نيز اشخاصي هستند که قانون آنها را به ترتيب تقدم به عنوان جانشينان متوفي نام برده است. وارث هر شخصي نيز بدون اينکه نياز به ذکر نام آنها از جانب کسي باشد، توسط قانون شناخته شدهاند.» به گفته کشاورزي، تعداد ورثه هيچ شخصي نه قابل کم کردن و نه قابل افزايش است. يعني اين امکان وجود ندارد که شخصي بتواند حتي يک نفر از وراث قانوني خود را از ارث محروم کند يا سهمالارث او را افزايش يا کاهش دهد. البته وصيت کردن به نفع بعضي ورثه يا انتقال مالي قبل از فوت به نام بعضي از وراث يا هر شخصي غير از ورثه با آنچه که به عنوان اصل قانوني گفته شد، تعارض ندارد، منتها به صراحت و بطور مستقيم اين امکان قانوني وجود ندارد که کسي بتواند از تعداد ورثه کم کند يا شخص يا اشخاصي را به تعداد ورثه اضافه کند. ورثه چه کساني هستند؟ وکيل کشاورزي با استناد به ماده 862 قانون مدني بيان ميدارد: «وراث هر شخص در درجه نخست پدر و مادر، اولاد و اولاد اولاد هستند. زوج و زوجه نيز جزو وراث طبقه اول ذکر نشدهاند، بلکه زوج و زوجه به شرح مواد 913، 927، 938 و 941 خارج از طبقات سه گانه ارث، سهم خود را از همديگر ميبرند.» به گفته اين حقوقدان تفاوت قرارنگرفتن زوجين در طبقات سه گانه ارث اين است که درطبقات سه گانه، وجود هر طبقه قبلي مانع از ارث بردن طبقات ديگر ميشود (طبق ماده 863 قانون مدني) به عنوان مثال با وجود فرزند يا والدين که جزو طبقه اول ارث هستند، طبقات ديگر مانند خواهر و برادر و عمو و عمه و خاله و دايي ارث نميبرند. بنابراين با وجود زوجين و نبود اولاد يا اولاد اولاد و والدين، برادر و خواهر از متوفي ارث ميبرند و وجود زوج يا زوجه مانع ارث بردن آنها نميشود. طبق ماده 869 قانون مدني، قبل از تعلق ترکه به وراث و يا قبل از تقسيم ارث بين ورثه، ديوني که به عهده متوفي است بايد از دارايي او کسر و پرداخت شود. کشاورزي در اين باره ميگويد: «اين ديون عبارتند از: هزينه کفن ميت (البته قانون آنچه را که در حداقل لازم دانسته بيان و تأکيد کرده است. ليکن مطابق عرف جامعه فعلي ما کل هزينههايي که براي متوفي از قبيل هزينه کفن و دفن، قبر و مراسم متعارف که اصولاً با رضايت و توافق ورثه انجام ميشود، قابل کسر از دارايي متوفي است. همان طوري که اداره دارايي نيز بنا به عرف مبلغي را براي معافيت از ماليات بر ارث براي اين گونه مراسم در نظر ميگيرد.) همچنين ديوني که به عين اموال متوفي تعلق دارد اعم از اموال منقول و غير منقول متوفي که در رهن قرارگرفته باشد و نيز ديوني که متوفي به ديگران بدهکار است که ميتواند شامل مهريه زوجه درصورت فوت زوج باشد، لازم است قبل از تقسيم ارث از ماترک کسر و به طلبکار يا طلبکاران پرداخت شود. در مرحله سوم هم اجراي وصيت متوفي طبق قانون وصيت قبل از تقسيم ارث لازم است.» وي در ادامه گفت: «پس از طي اين مراحل، دارايي متوفي بطور رسمي متعلق به ورثه ميشود که مطابق سهمالارث آنها تقسيمپذير است. درصورتي که بدهي متوفي بيش از دارايي او باشد، در اين حالت ديون متوفي به نسبت سهم الارث به عهده ورثه خواهد بود و طلبکاران متوفي ميتوانند طلب خود را از ورثه و از اموال شخصي آنها مطالبه و وصول کنند.»
زن و شوهر چگونه از يکديگر ارث ميبرند؟ هر يک از زن و شوهر پس از فوت ديگري از او ارث ميبرد. رابطه توارث زن و شوهر به تبع برقراري رابطه زوجيت بين آنها ايجاد ميشود و با از ميان رفتن رابطه زوجيت، رابطه توارث نيز منحل ميشود. گذشته از دو وصف تبعي و قابل انحلال بودن، وراثت زن و شوهر داراي ويژگيهاي ديگري نيز است که براي شناخت سبب ارث ضروري است. مسعود غفاريراد کارشناس حقوقي، با اشاره به ماده 864 قانون مدني مبني بر اين که هر يک از زوجين که درحين فوت ديگري زنده باشد جزو اشخاصي است که به موجب سبب، ارث ميبرد، ميگويد: «زن و شوهر در کنار ساير وراث از هر طبقهاي که باشند ارث ميبرند و هيچ يک از وراث نميتواند مانع ارث بردن آنها شود. مطابق ماده 940 قانون مدني، زوجين که زوجيتشان دائمي بوده و ممنوع از ارث نباشند از يکديگر ارث ميبرند که بر اساس اين ماده، زن و شوهر زماني از يکديگر ارث ميبرند که بين آنها رابطه زوجيت دائمي برقرار باشد يعني درعقد دائم يکديگر باشند. بنابراين درازدواج موقت، رابطه توارث بين زوجين برقرار نميشود و زن و شوهر در اين حالت به هيچ عنوان از يکديگر ارث نميبرند.» همان گونه که ذکر شد، بنيان توارث بين زوجين، عقد نکاح است، بنابراين با انحلال عقد، سبب ارث نيز از بين ميرود. اين کارشناس حقوقي با اشاره به مواد 900 و 901 قانون مدني چگونگي ارث بردن زن و شوهر را در سه حالت به شرح ذيل قابل بررسي دانست. الف) فوت زوج (شوهر): با فوت شوهر، همسر وي در کنار ساير وراث از هر طبقهاي که باشد سهم ميبرد که براي آن دو حالت قابل تصور است: حالت نخست اين که زوج داراي فرزند يا نوه باشد دراين صورت سهم زن يک هشتم ترکه است. حالت دوم اين که شوهر داراي فرزند يا نوه نباشد که زوجه يک چهارم از اموال شوهر ارث ميبرد. البته بايد توجه داشت: «لازم نيست شوهر ازهمان زن، فرزند داشته باشد در صورتي که از ساير همسران نيز فرزند يا نوه داشته باشد، زن يک هشتم ارث ميبرد و مطابق با ماده 942 قانون مدني، در صورت تعدد زوجات ربع يا ثمن ترکه که تعلق به زوجه دارد بين همه آنان به صورت مساوي تقسيم ميشود، يعني چنانچه شوهر داراي چند همسر باشد سهمالارثي که طبق قانون تعيين ميشود بين همه همسران بطور مساوي تقسيم ميشود.» زن از اموال به جا مانده از شوهر به گونهاي که در ماده 946 مقرر شده است ارث ميبرد، زوجه يک هشتم از عين اموال منقول و يک هشتم از قيمت اموال غير منقول اعم ازعرصه و اعيان ارث ميبرد. به گفته غفاريراد، چنانچه پس از فوت شوهر تنها وارث قانوني وي همسرش باشد در اين صورت زن فقط يک چهارم از اموال به جا مانده از شوهر را به ارث ميبرد و بقيه اموال در اختيار حاکم شرع قرار ميگيرد. طبق ماده 949 قانون مدني: در صورت نبودن هيچ وارث ديگري به غير از زوج يا زوجه، شوهر تمام ترکه زن متوفاي خود را ميبرد وليکن زن فقط نصيب خود را و بقيه ترکه شوهر در حکم مال اشخاص بلاوارث و تابع ماده 866 خواهد بود. کارشناس حقوقي در زمينه ازدواج با مرد بيمار و نحوه ارث بردن همسر از وي نيز به ماده 945 قانون مدني اشاره کرده و ميگويد: «چنانچه مردي در حالت بيماري زني را به عقد خود در آورد و به علت همان بيماري بميرد، در صورتي که دخول صورت نگرفته باشد، زن از او ارث نميبرد ولي در صورتي که دخول صورت بگيرد و يا مرد بعد از صحت و فراغت ازآن بيماري بميرد، زوجه ارث ميبرد. ب) فوت زوجه (زن): به استناد بند 1 ماده 899 و بند 1 ماده 900 قانون مدني «در صورت فوت زن، چنانچه داراي فرزند يا نوه باشد هر چند از شوهر ديگر، يک چهارم از کل اموال به جا مانده به شوهر وي ارث ميرسد و چنانچه زن داراي فرزند يا نوه نباشد نصف اموال را شوهر ارث ميبرد و مابقي اموال بين بقيه وراث تقسيم ميشود. چنانچه به جز شوهر وارث ديگري وجود نداشته باشد کل اموال به جا مانده از زن به او ارث ميرسد که اين موضوع در ماده 949 قانون مدني ذکر شده است. ج) بعد از طلاق: به گفته اين کارشناس دادگستري، اگر مرد، همسرش را به طلاق رجعي مطلقه کند و هر يک از آنها قبل از اتمام زمان عده فوت کند، ديگري از او ارث ميبرد و اگر فوت بعد از پايان زمان عده باشد هيچ يک از ديگري ارث نميبرد و رابطه توارث منحل ميشود. اين موضوع در ماده 943 قانون مدني بيان شده است: «اگر شوهر زن خود را به طلاق رجعي مطلقه کند هر يک از آنها که قبل از انقضاء عده بميرد ديگري از او ارث ميبرد ليکن اگر فوت يکي از آنها بعد از انقضاء عده بوده و يا طلاق باين باشد از يکديگر ارث نميبرند.» غفاري راد با اشاره به چگونگي توارث در طلاق رجعي اظهار کرد: «با توجه به اينکه در طلاق رجعي امکان مراجعه زوج وجود دارد لذا قانونگذار رابطه زوجيت را در طول اين مدت منقطع ندانسته است ولي در طلاق باين به محض وقوع طلاق و به تبع انحلال رابطه زوجيت، رابطه توارث نيز از ميان ميرود و زوجين نميتوانند از يکديگر ارث ببرند.»به گفته وي مطابق ماده 944 قانون مدني اگر شوهر در حال بيماري، همسرش را طلاق دهد (هر نوع طلاق) و طي مدت يک سال از تاريخ طلاق به علت همان بيماري فوت کند، زوجه از وي ارث خواهد برد به شرط آنکه زن در اين مدت ازدواج ديگري نکرده باشد. با توجه به اهميت قوانين مربوط به ارث در کشور لزوم آگاهي از اين قوانين براي تمامي مردم لازم و ضروري است.
به نقل از : روزنامه ايران – يکشنبه – 15/1/1395/