حجر در لغت به معناي منع و در اصطلاح حقوقي به معني عدم اهليت استيفا، اجرا و اعمال حق میباشد. فقهاي اماميه در کتاب حجر، شش مورد را از اسباب حجر ذكر کردهاند كه عبارتند از:
1- صغر؛
2- سفه؛
3- جنون؛
4- افلاس؛
5- مرض متصل به موت؛
6- رقيت (بردگي).
در حقوق موضوعه و در ماده 1207 قانون مدني فقط به صغر و سفه و جنون اشاره شده و سخني از افلاس و مرض متصل به موت و بردگي به ميان نيامده است
« اشخاص ذيل محجور و از تصرف در اموال و حقوق مالي خود ممنوع هستند:1- صغار -2-اشخاص غير رشيد -3-مجانين.» (مفاد ماده 1207 قانون مدني)
علت عدم ذكر اين سه مورد نيز روشن است،اولا: افلاس از مباحث حقوق تجارت است. ثانیا: نظام برده داري در عصر حاضر موضوعا منتفی است. ثالثا: اختلاف نظر در اعتبار و يا عدم اعتبار مرض متصل به موت در مورد تصرفات منجز و مجاني ميّت، موجب عدم ذكر آن در قانون مدنی است.
اسباب حجر در حقوق ايران:
1- صغر:
صغير در لغت به معناي كوچك و خرد و در اصطلاح حقوقي، به كسي گفته ميشود كه به سن بلوغ نرسيده باشد. و منظور از بلوغ، اين است كه شخص دوره كودكي را پشت سر گذاشته و قواي جسمي و غريزه جنسي او رشد كافي يافته و آماده توالد و تناسل است. براي تشخيص سن بلوغ، قرائن و امارات مختلفي وجود دارد،
«سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمري و در دختر نه سال تمام قمري است». (مفاد تبصره 1 ماده 1210قانون مدنی)
به علت انتقادهايي كه به سن بلوغ دختران شد قانونگذار سن ازدواج دختران را سيزده سال قرار داده است.
اقسام صغير:
صغير به دو قسم مميز و غير مميز تقسيم ميشود:
منظور از صغير غير مميز كسي است كه داراي قوه درك و تميز نيست و زشت و زيبا و سود و زيان را از هم تشخيص نمیدهد و فاقد اراده حقوقي است. به همين علت تمامي اعمال حقوقي او باطل ميباشد.
ولي منظور از صغير مميز، نابالغي است كه داراي قوه درك و تميز نسبي است و با اينكه به سن بلوغ نرسيده است، زشت و زيبا و سود و زيان را از هم تشخيص ميدهد و به همين علت اعمال حقوقي او غير نافذ بوده و منوط به تنفيد ولي یا قيم اوست.
براي خروج از حجر، رسيدن به بلوغ كافي نبوده و بايد علاوه بر بلوغ، مشخص، رشيد نيز شده باشد. مقصود از رشد اين است كه شخص توانايي اداره اموالش را به نحو عقلايي داشته باشد.
فرض بر اين است كه صغير در زمان بلوغ رشد هم دارد مگر اينكه جنون يا عدم رشد او ثابت شده باشد. (ماده 1210قانون مدني)
ولي در موردي كه اموال صغير در اختيار ما باشد در صورتي ميتوان به او تحويل داد كه رشد او نيز علاوه بر بلوغ ثابت شده باشد.
2- غير رشيد:
سفه يكي از اسباب حجر است و منظور از سفيه كسي است كه اعمال او در امور مالي خود عقلايي نباشد و در حقيقت كسي كه عقل معاش ندارد، سفيه است.
غير رشيد كسي است كه پس از رسيدن به سن بلوغ، رشد كافي را به دست نياورده است و فرق او با صغير مميز نيز همين است. عدم رشد، ممكن است متصل به زمان صغر باشد يا اينكه پس از رسيدن به سن بلوغ و رشد، اين صفت را از دست بدهد.
طبق ماده 1214 قانون مدني: معاملات و تصرفات غير رشيد در اموال خود نافذ نيست مگر با اجازه ولي یا قيم او اعم از اينكه اين اجازه قبلاً داده شده باشد؛ يا بعد از انجام عمل داده شود.
3- جنون:
يكي از اسباب حجر، جنون ميباشد و مجنون به عنوان محجور شناخته ميشود. مجنون شخصي است كه قوه عقل و درك ندارد و به اختلال كامل قواي دماغي مبتلاست. جنون داراي درجاتي است و برخي از ديوانگان حالت خطرناك دارند در صورتيكه برخي ديگري بی آزار و آرام هستند. در برخي كشورها بين درجات جنون فرق قائل ميشوند مثل كشور فرانسه ولي در كشور ما ماده 1211 قانون مدني ميگويد: جنون به هر درجه كه باشد موجب حجر است، اعمال حقوق و كليه امور مالي و غير مالي جنون، باطل بوده و او بعلت اينكه نميتواند اراده داشته باشد نميتواند اعمال حقوقي انجام دهد، جنون داراي اقسامي است يكي از آنها جنون دائمي يا اطباقي ميباشد و ديگري جنون ادواري كه شخص گاه در حالت جنون و گاهي در حال افاقه بسر ميبرد.
منابع:
[1]- صفايي، سيد حسين؛ و قاسم زاده، سيد مرتضي؛ اشخاص و محجوريان، تهران، سمت، 1380، چاپ پنجم، ص 170.
2- كاتوزيان، ناصر؛ قواعد عمومي قراردادها، تهران، شركت سهامي، انتشار، 1379، چاپ پنجم، ج دوم، ص 400-15.
3- امامي، سيد حسن؛ حقوق مدني، تهران، انتشارات اسلامية، 1379، چاپ بيست و يكم، ج اول، ص 212.
4-جعفری لنگرودی، محمد جعفر؛ ترمینولوژی حقوق، تهران، کتابخانه گنج دانش، 1385، چاپ شانزدهم، ص 211
موسسه حقوقی عدل فردوسی با قبول کلیه دعاوی دادگستری از جمله کیفری ، حقوقی ، خانواده ، امور شهرداری ها ، دیوان عدالت اداری ، ثبتی ، ملکی و سایر دعاوی دادگستری پذیرای هموطنان می باشد.