Warning: session_start(): open(/opt/alt/php74/var/lib/php/session/sess_180965a59c8375607d44075c7460add6, O_RDWR) failed: Disk quota exceeded (122) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /opt/alt/php74/var/lib/php/session) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489
بازتاب چند همسري در جامعه » موسسه حقوقی عدل فردوسی
Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

بازتاب چند همسري در جامعه

بازتاب چند همسري در جامعه / رضا رمضان نرگسي  نويسنده : رضا رمضان نرگسي

 

 

چكيده:

چند همسري به معناي اختيار كردن بيش از يك زن در نزد شارع، مقدس منوط به شرايط خاص و رعايت عدالت مي‌باشد. اين نوشتار ضمن تعريف چند زني، وجود اين پديده در بين اقوام و اديان و نظريات و علل آن را بررسي كرده است. به اعتقاد نگارنده تجديد فراش مرد موجب مي‌شود كه زن به آسيب‌هايي نظير احساس شكست در زندگي، احساس تنهايي، بي‌اعتمادي و مشكلات اقتصادي و خانوادگي گرفتار شود، البته آمارها نشان مي‌دهد كه گرايش به چند همسري در حال كاهش است و مطابق نظر سنجي‌ها مخالفت با چند همسري بيش از موافقت با آن مي‌باشد. در پايان نيز پيشنهاداتي جهت كاهش اين پديده و اثرات آن ارائه گرديده است.

واژگان كليدي:

ازدواج مجدد، چند همسري، چندزني، تك همسري، خانواده، زن.

پديـده چند همسري از جمله مباحثي اسـت كه در قـرن اخيـر بسيار مـورد توجه انديشمندان اجتماعي قرار گرفته است. نكته قابل تأمل در اين تبيين‌ها اتخاذ سرسختانة موضع دفاع يا مخالفت با چند همسري است. از نظر برخي افراد چند همسري در زمان‌هاي گذشـته رسم بـوده اسـت و اينـك در اكثـر جوامع مرسـوم نيست. از نـظر گـروه ديگر تنها اصل تجويز آن در متـون ديني، بـر جـواز انجام آن كفـايت مي‌كند. اين پشتيباني مجدانه به حدي است كه شائبه راجح بودن اين كار را به ذهن متبادر مي‌كند. به نظر مي‌رسـد هنوز اين مسأله جزء مسـائل مورد مناقشه و سؤال اسـت. آنچه تا كنـون از سـوي موافقين و مخالفين طـرح شـده اسـت، اغلب بـا پيش‌داوري، قضاوت ارزشي و تعصبـات جانبدارانه همراه بوده اسـت. بنابراين لازم اسـت به دور از هر گونـه قضـاوت بـه بازكاوي جامعه‌شـناختي ايـن پديده و بازتـاب آن در اجتماع پرداخت.

تعريف چند همسري

اصطلاح چند همسري در مقابل تك همسري[1]في نفسه واژه‌اي عام بوده و شامل چند شوهري[2]و چند زني[3]مي‌باشد، اما واژه مورد نظر اين تحقيق چند زني است.

اين اصطلاح به معني نوعي ازدواج است كه داشتن بيش از يك زن را مجاز مي‌شمارد. اصطلاح چند همسري از حيث ريشه شناسي (اتيمولوژي) تعدد زوج يا زوجه را مشخص نمي‌كند، اما كاربرد تاريخي آن هميشه به مفهوم زناشوئي مرد با بيش از يك زن بوده است. (Gould and Kolb, 1964: 517-51)

بيشتر مردان در جوامعي كه تعدد زوجات در آن‌ها رواج ندارد، تنها يك همسر دارند و حق داشتن چند زن اغلب محدود به افرادي است كه داراي منزلت والايي هستند و در اين گونه جوامع معمولاً نسبت جنسي[4]و عوامل اقتصادي مانع از اين اتفاق مي‌شوند. (Giddens, 1993: 393)

چند همسري در اديان و اقوام

چند زني در اقوام

رسم چند زني از جمله رسم‌هايي است كه تاريخي به قدمت تاريخ بشر دارد، تا آنجا كه بشر به ياد دارد از اقوام ابتدايي گرفته تا ملل متمدن اين رسم وجود داشته است. به عقيده ويل دورانت اين رسم از اجتماعات اوليه بشري سرچشمه گرفته و بلكه «در اجتماعات اوليه، اصل چند همسري روشي متداول و رايج بوده است» (ويل دورانت، 1370: ص50) همچنين رسم چند زني در ميان اقوام چيني و هندي و بابلي و آشوري و مصري قديم (ناصح علوان، 1404: ص 15) و در ميان قبايل سرخپوست آمريكا رواج كامل داشته است. ويل دورانت از قول سكولكرافت مي‌نويسد: «در ميان قبيله هنديشمردگان آمريكا اغلب مردان تا به سن پيري برسند، زنان متعدد مي‌گيرند و حتي فرزندان خود را نمي‌شناسند» و سفيد پوست‌ها را به خاطر اينكه تمام مدت عمر خـود را با يـك زن سـر مي‌كنـند، مـورد تمسخر قرار مي‌دهند. (ويل دورانت،1370: ص 61)

در ميان اعراب جاهليت نيز تعدد زوجات حد و حصري نداشت. تعيين محدودة تعدد زوجات توسط اسلام براي آن عده از اعراب كه بيش از چهار زن ‏داشتند، مشكل به وجود مي‏آورد، لذا افرادي كه بيش از اين تعداد زن داشتند، مجبور بودند آنها را رها كنند. (مطهري، 1357: ص 342) در ايران باستان نيز اصل تعدد زوجات اساس خانواده به شمار مي‌رفت و تعداد زناني كه مرد مي‌توانست داشته باشد، به نسبت توانايي مالي او بود و اغلب مردم كم بضاعت نمي‌توانستند بيش از يك زن داشته باشند. رئيس خانواده از حق رياست دودمان بهره‌مند بود. يكي از زنان،‌ صاحب حقوق كامله بود و پادشاه او را زن يا «زن ممتاز» مي‌خواند. از او پست‌تر زني بود كه عنوان خدمتكاري داشت و او را «زن خدمتكار» يا «زن چگاري‌ها» (چاكر زن) مي‌گفتند.» (كريستين سن، آرتور امانوئل، 1372: ص 432) «شمارة زناني كه مرد مي‌توانست بگيرد، نامحدود بود و گاهي در اسناد يوناني ديده شده است كه مردي چند صد زن داشته است». (مطهري، 1357: ص 341) گوستاولوبون نيز تاكيد كرده كه «قبل از اسلام هم رسم مذكور در ميان اقوام شرقي از يهود، ايراني، عرب و غيره شايع بوده است» (گوستاولوبون، 1334: ص 509)

 

چند زني در اديان

قبل از اسلام اين رسم در ميان تمامي اديان الهي موجود در آن روزگار به جز مسيحيت[5]وجود داشت. چنانچه در كتاب مقدس (تورات) آن را به رسميت شناخته و آورده است كه انبياء بزرگ الهي همانند ابراهيم (كتاب مقدس، سفر پيدايش باب 25: 1-6) و يعقوب (سفر پيدايش، باب‌ 32 : 22) و موسي(سفر خروج، باب2 : 16 تا 21 و سفر اعداد، باب 12: 1) و داود زنان متعدد داشتند و در خصوص داود كتاب مقدس اسامي 9 نفر از زنان او را نام مي‌برد. (كتاب مقدس، كتاب اول تاريخ ايام، باب سوم) كتاب تلمود نيز نيز چند زني را مجاز دانسته است. آقاي وستر مارك[6]مي‌گويد: در تلمود براي تعدد زوجات حدي معين نشده، ولي سفارش كرده است در صورتي كه مردي اقدام به چنين عملي كند، بايد بتواند آن‌ها را به درستي تأمين نمايد و فرد عادي بهتر است 4 زن و افراد عالي مقام 8 زن بگيرند، اما اذعان دارند كه خداوند براي آن حدي قرار نداده است (احمد طه، 2003: ص30) و در عمل نيز اين كار ميان يهوديان مرسوم بوده است. (السباعي، 1999: صص77-70) و امروزه علي رغم فتواي خاخام «جرشوم» به تحريم چند زني باز كثيري از مردم اسرائيل (فرقه قرائيين) اقدام به چند زني مي‌كنند، لكن شروطي مثل وسعت مالي مرد يا عقيمي يا ديوانه بودن زن اول و رعايت عدالت بين زنان‌ (صابر احمد طه، 2003: ص 31 و32) را قائل مي‌شوند، علاوه بر دين يهود در دين زرتشت و بعضي ملل ديگر اين رسم و قانون وجود داشته است. (مطهري، ‌1374: ص337 و صص341-340) همچنين در ميان دين «كنفسيوس» (چيني‌ها) و دين «بودا» (هندي‌ها) چند زني مجاز دانسته شده است و در دين «ليكي» كه در چين پيرواني دارد، تعداد زناني كه يك مرد مي‌تواند بگيرد تا 230 نفر مي‌باشد. (ناصح علوان، 1404: ص 15)

اما همه اديان براي تعدد زوجات شروطي قائل شده‌اند و يكي از شروط اساسي در اين باب شرط عدالت مي‌باشد، چنانچه در تورات آمده است كه هرگاه شخصي كنيز خود را براي پسرش عقد نمايد و سپس پسر مصمم شود كه زن ديگري اختيار نمايد، نبايستي از غذا و لباس زن اول بكاهد و وظيفه زناشوئي را در مورد او تقليل دهد يا در كتاب مذهبي مالديو كه گرفتن سه زن را مجاز كرده است، دستور مي‌دهد شوهر بايد با آن‌ها به تساوي رفتار كند. (منتسكيو، 1362: صص 438-437)

 

چند زني در غرب

بعضي از مورخين معتقدند كه قدمت تك همسري در اروپا به دوران باستان (قبل از مسيحي شدن اروپا) مي‌رسد و حتي نقل مي‌كنند كه «والانتينين، امپراطور روم، به علل و جهات مخصوص اجازه داد تا مردان چندين زن ‏بگيرند، ولي چون اين قانون با آب و هواي اروپا مناسب نبود، از طرف ساير امپراطوران روم مثل‏ «تئودور» و «آكارديوس‏» و «مونوريوس‏» لغو گرديد.» )همان، ص 434(

منتسكيو در توجيه اين امر مي‌نويسد: از آنجايي كه زنان كشورهاي آسيايي و جنوب زودتر به بلوغ جنسي مي‌رسند، زودتر نيز پير مي‌شوند، بنابراين در سنين پيري به واسطه از دست دادن زيبائي خود نمي‌توانند نفوذي بر شوهر خود داشته باشند، در حالي كه زنان اروپائي به جهت مختصات آب و هوا زيبائي خود را مدتي حفظ مي‌كنند و در ايام پيري هم در مردان نفوذ دارند. (همان، ص 433) او همچنين دير ازدواج كردن زنان اروپايي و مصرف مشروبات الكلي از طرف مردان را علل ديگر اين امر مي‌داند.(همان)

 

چند زني در مسيحيت

در اناجيل اربعه نصّ خاصي در مورد ممنوعيت چند زني وجود ندارد، بلكه در رساله پولس مطالبي است كه جواز تعدد زوجات را مي‌رساند، آنجا كه پولس مي‌گويد: لازم است اسقف تنها يك زن بگيرد (رساله اول پولس رسول به تيموتاؤس، باب سوم: 2 و 12) و اين‌كه اسقف را ملزم به يك زن نموده است، دليلي بر اين‌ مي‌باشد كه براي غير اسقف، بيش از يك زن جايز بوده است. به لحاظ تاريخي هم ثابت شده است كه بعضي از مسيحيان اوليه بيش از يك زن مي‌گرفتند. وستر مارك بيان مي‌كند: با اعتراف كليسا چند زني تا قرن هفتم ميلادي در بين مسيحيان وجود داشته است، او همچنين اذعان كرده است كه پادشاه ايرلند «لديار مات» و شارلمان دو زن داشتند و لوتر هم در اعتراضات خود به مسيحيت گفته كه چند زني به امر خدا حرام نشده است. (ناصح علوان، 1404: صص17-16) (امروزه فرقه مورمون‌ها قائل به چند زني هستند و اين امر در بين آن‌ها رواج دارد.)

اين‌كه به چه دليل امروزه در عالم مسيحيت چند زني ممنوع است، بسياري از نويسندگان معتقدند حرمت چند همسري مسيحيت از قوانين حاكم بر روم باستان ناشي شده است، چنانچه جرجي زيدان مي‌گويد: در متون دين مسيحيت نص صريحي دال بر ممنوعيت چند زني وجود ندارد، بلكه كلماتي است كه مي‌توان جواز چند زني را از آنها بدست آورد، لكن از آنجا كه در نظر رؤساي اوليه كليسا اكتفا به يك زن براي حفظ نظام و خانواده بهتر به نظر رسيد و از قديم نيز در دولت روم قانون تك همسري حاكم بود، پس به خودشان زحمت بررسي نصوص ديني مسيحيت را ندادند، تا اين‌كه به مرور زمان ازدواج با زن دوم حرام محسوب شد. (عبد الهادي عباس، 1987: ص 337)

«وستر مارك» و «ارجست فوربل» و افراد ديگري هم‌چون صابراحمد طه معتقدند كه كليسا براي جلب بزرگان دولت روم به دين مسيحيت اين قانون را پذيرفت و در حقيقت عملاً [براي خوشآمد ديگران] دست به تحريف دين مسيحيت زد. (احمد طه، 2003: صص64-63)

«وستر مارك» معتقد است كه چندزني به اعتراف كليسا تا قرن هفدهم ميلادي در مسيحيت وجود داشت. (الجمل، 1986: ص26)

هرچند ازدواج دوم در اروپا از نظر قانوني جرم بوده است، لكن در عمل به قاعده تك همسري مقيد نبودند. چنانچه لورا بتزيگ[7]تاريخدان داروين‌گرا نشان داده است كه هم در امپراطوري روم (باستان) و هم در عالم مسيحيت قرون وسطايي، اگر چه ازدواج، تك همسري بود، اما جفت گيري اغلب چند زني بود.

گوستاولوبون هم در اين رابطه مي‌گويد: «در مغرب با وجود اين‌ كه آب و هوا و طبيعت مقتضي وجود چنين رسمي نيست، با اين حال رسم وحدت زوجه رسمي است كه ما آن را فقط در كتاب‌هاي قانون مي‌بينيم وگرنه خيال نمي‌كنم بتوان اين را انكار كرد كه در واقعيت ماجرا، اثري از اين رسم (رسم وحدت زوجه) نيست». (گوستاولوبون، 1334: ص 509)

اينكه ويل دورانت ادعا كرده است كه با ظهور دين مسيحيت چند زني حداقل در اروپا از بين رفته و زن منحصر به فرد، صورت اساسي و رسمي ازدواج را تشكيل مي‌داده است». (ويل دورانت، 1370: صص 52-51) احتمالاً به‌جهت عدم اطلاع از قوانين روم باستان بوده است، زيرا شكي نيست كه ظهور دين مسيحيت ربطي به تك همسري در اروپا نداشته، بلكه قانون تك همسري در اروپا از مدت‌ها قبل در روم باستان جاري و حاكم بوده است.[8]

 

چند زني در اسلام

در باب جواز تعدد زوجات به آيه 3 سوره نساءاستناد مي‌شود. در شأن نزول اين آيه نقل شده است كه قبل از اسلام بسياري از مردم حجاز، دختران يتيم را به عنوان تكفل و سرپرستي به خانه خود مي‌بردند و بعد با آنها ازدواج كرده و اموال آنان را تملك مي‌كردند و مهريه آنها را كمتر از حد معمول قرار مي‌دادند و با كمترين ناراحتي، آنان را رها مي‌نمودند و حاضر نبودند به شكل يك همسر معمولي با آنها رفتار نمايند. در اين هنگام آيه نازل گرديد كه سرپرستان ايتام در صورت ازدواج با دختران يتيم بايد عدالت را به طور كامل رعايت نمايند و در غير اين صورت از ازدواج با آنها چشم‌پوشي كنند و همسران خود را از زنان ديگر انتخاب كنند. (مكارم شيرازي، 1366: ص289) بسياري از مفسرين هم در مورد شأن نزول آيه مطالبي مشابه ذكر كرده‌‌اند. (بلاغي، 1345: ص9) (ابوالفتوج رازي، 1374: ص232) (كاشاني، 1344: ص428)

بنابراين اين آيه براي احقاق حق زنان بوده و به نفع مردان نازل نشده است، زيرا اولاً قبل از نزول اين آيه مردان آزاد بودند تا هر تعداد كه مايل بودند، ازدواج كنند، ولي نزول اين آيه بيش از چهار زن را ممنوع اعلام كرد، حتي برخي را كه قبل از تشرف به اسلام بيش از چهار زن داشتند، مجبور نمود كه مابقي را رها كنند. ثانياً قبل از نزول اين آيه در حق دختران يتيم ظلم مي‌شد و به اسم ازدواج، ثروت آنها تصاحب مي‌گرديد. اين آيه مردم را از اين كار نهي فرمود. در ادامه آيه ذكر شده است: «اگر مي‌ترسيد بتوانيد بين چند همسر به عدالت رفتار كنيد، تنها يك زن بگيريد و نه بيشتر».

علامه در ذيل تفسير اين آيه مي‌فرمايد: «اين جمله، حكم مسأله را معلق به خوف كرد نه علم و فرمود كه اگر مي‌ترسيد بين چند همسر… و نفرمود اگر مي‌دانيد كه نمي‌توانيد عدالت را برقرار كنيد. علتش اين است كه در اين امور كه وسوسه‌هاي شيطاني و هواهاي نفساني اثر روشني در آن دارد، غالباً علم براي كسي حاصل نمي‌شود و قهراً اگر خداي تعالي قيد علم را آورده بود، مصلحت حكم فوت مي‌شد. (طباطبايي، 1397، ص:177)

از ظاهر آيه جواز چند همسري در نظر اسلام درك مي‌شود، ولي قرآن در اين خصوص جواز ازدواج با چند زن را مشروط به حفظ عدالت كامل نموده است، يعني اگر نمي‌توانيد عدالت را رعايت كنيد به همان يك همسر اكتفا كنيد تا از ظلم و ستم بر ديگران بركنار باشيد. بنابراين تعدد زوجات در اسلام موارد خاص و با شرايط سنگين و در حدود معيني مجاز شمرده شده است.

 

چند زني در جوامع فعلي

بر اساس تحقيقات مورداك[9]چند زني در بيش از 75 درصد از جوامع فعلي يافت شده است، علي‌الخصوص در كشورهاي عربستان سعودي و مصر و در ميان فرقه مورمون‌ها (شاخه‌اي از مسيحيت پروتستان) در ايالات متحده آمريكا بسيار رايج است.(Browne, 1992: 213-214) رهبر فرقه مورمون «يونج» 20 زن دارد و در ميان فرقه‌هاي ديگر مسيحيت همانند فرقه «الاناتفتستس» در آلمان چند زني رواج كامل دارد. (احمد طه، 2003: ص 65)

همچنين مبلغين مسيحي كه به تايلند و اندونزي و آفريقاي مركزي رفته‌اند، در آنجا با رواج شديد چند زني مواجه شدند، براي رواج دين مسيحيت در آنجا، اقدام به تبليغ چند زني بي‌حد و مرز در دين مسيحيت نمودند. (احمد طه، 2003: ص 65)

 

محاسبه آماري مردان چند همسر

 

بر اساس آخرين آمار منتشره، نسبت چند زني در مصر 4 درصد، در سوريه و عراق 5 درصد و در كشورهاي خليج 8 درصد مي‌باشد. (هرچند اين آمار رسمي است و شامل تعدادي موارد پنهاني نمي‌باشد.)

چند زني در بعضي از كشورهاي آفريقاي مركزي وصحراي آفريقا و غرب و جنوب آسيا عموميت دارد. اطلاعات به دست آمده از تحقيقات سال‌هاي 1992 تا 1998 نشان داد كه نيمي از زنان مزدوج 15 تا 49 ساله كشورهاي بنين، (كشوري در آفريقاي غربي) بوركينافاسو، (كشوري در غرب آفريقا)، گينه و بيش از يك سوم زنان مزدوج سنين فوق در شش كشور آفريقايي با موضوع چند زني همسرشان مواجهند. چند زني در ميان زناني كه كار نمي‌كنند، بيش‌تر از زناني است كه كار مي‌كنند. چند زني در ميان زناني كه در مشاغلي با درآمد پايين هستند، بسيار رواج دارد.(United Nations, 2000: 28)

 

جدول شماره(1): درصد چند زني در كشورهاي آفريقاي شمالي و صحراي آفريقا

 

 

اسم كشور

درصد

اسم كشور

درصد

بنين

50

سنگال

46

بوركينافاسو

51

مالي

44

گينه

50

موزامبيا

27

كامرون

33

توگو

43

جمهوري آفريقاي مركزي

29

نيجر

38

چاد

39

نيجريه

41

جزاير كومورو

25

رواندا

14

كوت دلوير (Cote d’loire)

37

مالاوي

21

غنا

28

سودان

17

بوروندي

12

ناميبيا

13

كنيا

16

اوگاندا

30

ليبريا

38

جمهوري متحده تانزانيا

29

زامبيا

17

زيمباوه

19

 

 

Source: united Nations, 2000: 28

 

همان طور كه در نمودار فوق مشاهده مي‌كنيد آمار چند زني در ميان 26 كشور، ارائه شده است كه در 7 كشور، بالاي 40 درصد و در 6 كشور بين 30 تا 40 درصد و در 7 كشور بين 20 تا 30 درصد و در 7 كشور نيز زير 20 درصد رواج دارد.

به عبارت ديگر چند زني در حدود 50 درصد كشورهاي مورد مطالعه بالاي 30 درصد بوده است.

 

تبيين نظري چند همسري

 

نظريه جمعيت شناختي

در اين نظريه تكيه اصلي بر اين امر است كه در شرايط خاصي تعداد زنان آماده ازدواج بيش از مردان است و اين فزوني تعداد زنان، جامعه را دچار نوعي بحران مي‌نمايد، بدين جهت بهتر است مرداني كه از امكانات مالي خوبي برخوردارند، به جاي يك زن با دو يا چند زن ازدواج كنند، تا تعادل برقرار شود.

 

نظريه جامعه شناختي

از آنجا كه مردان بيشتر درگير مشكلات زندگي اجتماعي نظير شركت در جنگ و فعاليت‌هاي مختلف خطرناك جهت كسب معاش مي‌باشند، بيشتر در معرض مرگ و مير بوده و عمرشان كوتاهتر از عمر زنان است. در جنگ جهاني دوم پنج ميليون نفر مرد كشته شدند، در حالي كه چند هزار نفر زن كشته شده بودند، ميزان مرگ و مير مردان در كشورهاي غير پيشرفته بيشتر است، زيرا اولاً امكانات بهداشتي در اين كشورها كمتر مي‌باشد، ثانياً جنگ در بين اين كشورها بيشتر شيوع دارد و اين مصائب اجتماعي باعث مي‌شود كه همواره تعداد زنان بدون شوهر زيادتر باشد. (صابر احمد طه، 2003: ص121)

در برخي مواقع زن به صورت ارثي عقيم است يا بعد از ازدواج به دلائلي عقيم شده يا به مرض عصبي يا جسمي سخت و… مبتلا مي‌گردد، در اين صورت شوهر يا زنش را طلاق مي‌دهد و يك زن بي‌سرپرست به جامعه افزوده مي‌شود يا اينكه زن دوم اختيار مي‌كند، البته معمولاً شق دوم انجام مي‌شود، زيرا طلاق زن اول موجب سرگرداني و بدبختي او مي‌شود و كرامت نفس و جايگاه اجتماعي او را به خطر مي‌اندازد، زيرا با اين وضعيت فرصت ازدواج نخواهد داشت. (همان، ص122)

 

نظريه مردم شناختي

نتايج مطالعات مردم شناسان در ميان اقوام ابتدايي نشان مي‌دهد كه چند زني در اغلب جوامع ابتدائي شيوع دارد و مي‌توان ادعا كرد كه اجتماعات اوليه بشري به طرف چند زني متمايل بوده است . يك بررسي قوم نگارانه از 849 جامعه ابتدائي در سرتاسر جهان نشان داده است كه از اين تعداد 708 جامعه چند زني(بيش از يك زن) و 4 جامعه چند شوهري (بيش از يك شوهر) و 137 جامعه تك همسري بوده‌اند. از طرف ديگر شواهد روانشناختي نيز نشان مي‌دهد كه مردان معمولاً به دنبال تنوع جنسي بوده و جذب شاخص‌هاي فيزيكي زن نظير جواني، تندرستي و شادابي مي‌شوند در حالي كه ماده‌ها به سمت شاخص‌هاي ثروت يا امكان كسب ثروت در مردان از جمله قدرت كشيده مي‌شوند، ناپلئون شگنون[10]انسان‌شناس داروين گرا، معتقد است كه مردمان يانومامو[11]در جنگل آمازون يكي از معدود قبيله‌هايي مي‌باشند كه شيوه زندگي نياكان ما يعني شكارچي‌ها را دارند. يانوماموها خود را «انسان درنده» مي‌نامند و خشونت و جنگ‌هاي مرگبار در ميان آنها متداول است. به گفتة ادوارد ويلسون زيست‌شناس برجسته، «يك چهارم از مردان يانوماموو در نبرد مي‌ميرند، اما جنگجويان باقيمانده اغلب در توليد مثل، بسيار موفق هستند. بنيانگذار يكي از روستاهاي يانوماموو 45 فرزند و 8 زن داشت، پسرانش نيز پر زاد و ولد بودند، تا جايي كه نزديك به 75 درصد از جمعيت نسبتاً بزرگ روستا از نسل او بودند و اصولاً جنگيدن آن‌ها براي گرفتن زنان متعدد بود.

 

انواع اقدام به چند همسري

 

اقدام مخفيانه

از آنجايي كه ازدواج مجدد (خصوصاً اگر براي هوسراني و بدون عذر موجه عرفي باشد) در كشور ما با هنجارها، انتظارات و ارزش‌هاي عموم مردم جامعه ناسازگار است، لذا معمولاً مرداني كه قصد تجديد فراش دارند، تا حد امكان، آن را از چشم همه، حتي نزديكترين خويشاوندان خود پنهان مي‌كنند.[12]

در مواردي هم شوهر از زندگي مخفيانه با زن دوم خسته شده و بعد از مدتي، به خيال اين‌كه آب از آسياب افتاده است، جريان ازدواج مجدد خود را با زن اول در ميان مي‌گذارد يا شرايطي فراهم مي‌كند كه زن اول از جريان مطلع شود كه البته در اكثر اين مواقع حوادث پيش نشده‌اي اتفاق مي‌افتد. [13](روزنامه اعتماد، 18/2/83.)

 

اقدام آشكار

در مواردي زن نقص يا بيماريي نظير عقيمي و روان‌پريشي و… دارد و همسرش نمي‌خواهد او را طلاق دهد، دراين صورت معمولاً به جهت آنكه عذر موجه وجود دارد، كمتر پنهان كاري انجام مي‌شود و معمولاً مرد بعد از اخذ مجوز از مراجع قانوني اقدام به ازدواج مجدد خواهد نمود، زيرا اين عمل او در نزد مردم و اطرافيان، عمل غير ارزشي و ناهنجار جلوه نخواهد كرد، بلكه خود را نزد سايرين مردي فداكار معرفي خواهد كرد كه حاضر شده است از زن معيوبي مراقبت كند.

 

اقدام با توافق طرفين

در جوامعي كه چند زني رواج گسترده دارد، زن اول، فرد خاصي را كه به لحاظ خصوصيات فردي (اخلاقي) با او بيشتر موافقت دارد، به عنوان عضو زندگي خود انتخاب مي‌كند يا در مواردي كه زن دوم به عللي مثل عقيم بودن يا داشتن مشغله سياسي- علمي، نمي‌تواند از عهده خواسته‌هاي شوهر برآيد، خود داوطلب انتخاب همسر براي شوهرش مي‌شود.

 

علل اقدام به چند همسري

 

با توجه به مشكلات فرهنگي و معيشتي، فرهنگ غالب جامعه ايران، موافق چند همسري نيست، بلكه به اعتراف بسياري از جامعه‌شناسان و انديشمندان افكار عمومي جامعه ايران در تضاد با چند همسري نيز مي‌باشد، به طوري كه اگر فردي بدون عذر موجه، زن دوم بگيرد، اولين كساني كه او را مورد سرزنش قرار مي‌دهند، اقربا و نزديكان وي همانند پدر، مادر يا برادران و ساير نزديكان خواهند بود و به احتمال بسيار زياد انگشت‌نما و نقل محافل خواهد شد. لذا اين سوال مطرح است كه به ‌چه‌ دليل مرد متأهل تجديد فراش مي‌نمايد و چه چيز يا چيزهايي مي‌تواند انگيزه‌ او باشند. علل ذيل به عنوان دلايل اين كار مطرح شده است:

 

علل فردي

 

عدم تهذيب نفس و خويشتنداري

معمولاً افرادي كه به هيچ وجه صلاحيت اخلاقي ندارند و هوسرانند و نمي‌توانند خويشتنداري داشته باشند، درگير مسأله تجديد فراش مي‌شوند. آنها اغلب نمي‌توانند زندگي اول خود را هم خوب اداره كنند و بدترين اخلاق را در روابط با زن اول خود دارند، چنين افرادي سريع در دام وسوسه مي‌افتند و چندين خانواده را به فساد مي‌كشند. به ديگر سخن روحيه خوشگذراني، روحيه عدم وفاداري، روحيه ناسپاسي، … معمولاً يكي از مهمترين دلايل چند همسري مردان است.

 

مقابله با طلاق و جدايي

گاهي اوقات اختلافات زن و شوهر تا آستانه طلاق كشيده شده است، اما مرد به دلايلي نمي‌خواهد زن خود را طلاق دهد، بلكه با ازدواج مجدد، سعي مي‌كند زندگي با زن اول را رها كند.

 

مبارزه با فساد اخلاقي

در مواردي كه مرد دور از همسرش زندگي مي‌كند و امكان انتقال وي به آن مكان وجود ندارد، بعضي از مردان به جهت اسباب تحريك جنسي (آستانه تحريكي مردان بيش از زنان است)، به اعمال خلاف عفت روي مي‌آورند و بعضي كه دوست ندارند آلوده به فساد شوند، تجديد فراش مي‌كنند.

در مواردي نيز زن به علل مختلف دچار سرد مزاجي مي‌شود كه عموماً مردان اين وضعيت را تا معالجه يا اتمام دوره تحمل مي‌كنند، اما در مواردي هم مرد براي آلوده نشدن به فساد اخلاقي تجديد فراش مي‌كند.

علل خانوادگي

 

ازدواج ناخواسته مرد با زن اول

چنانچه ازدواج اول مرد با زن دلخواه و مورد پسندش انجام نشده باشد و اين ازدواج به صورت اجباري و ناخواسته انجام شده باشد، مرد انگيزه دارد كه تجديد فراش نمايد. در اين گونه موارد مرد به‌جاي اين‌كه از زن اول جدا شود، به جهت مسائلي همچون وجود فرزند، دنبال زن دلخواه خود مي‌گردد.

 

وجود رويه چند همسري در فاميل يا اقوام

يكي ديگر از علل ازدواج مجدد، عادي بودن اين رويه در نزد اقوام يا دوستان مرد مي‌باشد.

 

از كار افتادگي جنسي و جسمي زن

در مواردي كه سن زن از مرد بيشتر باشد يا زن درگير كارهاي سخت باشد، معمولاً زودتر از مرد پير و از كار افتاده مي‌شود، همچنين اگر زني عقيم باشد، در اين‌صورت براي جبران مشكلات خود درصدد برگزيدن همسر دوم براي شوهر خود مي‌باشد.

 

ازدواج موقت مرد

گاه ازدواج موقت مرد و تولد يك فرزند به واسطه اين ازدواج موجب مي‌شود كه مرد ناچار شود كه اين زن را به عنوان همسر دوم و دائمي خود برگزيند.

 

علل اجتماعي

 

به رخ كشيدن پايگاه اجتماعي خود به ديگران

همان‌طور كه مي‌دانيم در بعضي از نقاط ايران همانند مناطق جنوبي و كشورهاي همسايه، چند زني، جزئي از عرف جامعه شده است و مردم آن را قبيح نمي‌دانند، در اين جوامع يكي از روش‌هاي نشان دادن پايگاه و موقعيت ممتاز اجتماعي ازدواج مجدد است. چنانچه در افغانستان و قطر اين برداشت رواج كامل دارد و بعضي از مردان ثروتمند، داشتن زن دوم و سوم را در حکم موقعيت اجتماعي ممتاز مي‌دانند.[14](نشريه ندا، ش 24، ص42)

 

نياز به نيروي كار

در بيشتر جوامع روستايي- سنتي (خصوصاً روستاهايي كه هنوز به صورت سنتي عمل مي‌كنند) چند زني ريشه در واكنش نسبت به نيازهاي اجتماعي و اقتصادي دارد، زيرا از اين طريق نيروهاي انساني مورد نياز براي كشت زمين و مقابله با ميزان بالاي مرگ و مير كودكان فراهم مي‌شود. در اكثر جوامع روستايي- سنتي باور بر اين است كه فرزندان موجب افزايش حيثيت، دارايي و منزلت اجتماعي خانواده مي‌باشند و بنابراين هميشه به دنبال فرزندان بيشتري هستند(Moore,1987: 99) و چندزني در اين جوامع بيشتر براي تأمين نيروي كار كشاورزي است، زيرا زن دوم يعني نيروي كار جديد و فرزند جديد هم به معناي نيروهاي كار اضافي در آينده است. بنابراين چند زني در جوامع كشاورزي داراي توجيه اقتصادي است.

 

كاهش رعايت چارچوب‌ها در روابط زن و مرد

در مواردي ديده مي‌شود كه روابط خانوادگي دوستان با يكديگر مشكل ساز شده است. خصيصه عمومي اين نوع روابط آن است كه حريم مَحرم نامَحرم رعايت نمي‌شود و زمينه را براي ارتباطات بيشتر و گاه ازدواج مجدد فرد فراهم مي‌كند.

 

عادي‌سازي چند همسري در رسانه ملي

اخيراً در سريال‌هاي تلويزيوني موضوع تجديد فراش مردان همانند يك رويه عادي و معمول نشان داده شده است كه قبح انجام اين كار را در جامعه از بين مي‌برد. در اكثر اين سريال‌ها مردي هوسران به واسطه عدم خويشتن‌داري بدون توجه به آثار اين كار و بدون اضطرار اقدام به چنين عملي نموده است و جالب آنكه با مجازات‌هاي اجتماعي هم مواجه نمي‌شود.

 

علل ازدواج زنان با مردان متأهل

 

افزايش سن ازدواج دختران

نتايج نشان مي‌دهد كه بالا رفتن سن ازدواج ميان دختران يكي از دلايل ازدواج آن‌ها با مردان متأهل مي‌باشد. در واقع در شرايطي كه امكان ازدواج براي پسران به دلايل مختلف كمتر وجود دارد، فرصت‌هاي انتخاب همسر براي بسياري از دختران هم محدود مي‌شود و برخي دختران، اميد به ازدواج با فرد مجرد را از دست مي‌دهند، در چنين شرايطي يا بايد تا آخر عمر مجرد باقي بمانند و از نعمت مادري و همسري محروم شوند يا به عنوان همسر دوم ازدواج كنند. در اين ميان برخي دختران ترجيح مي‌دهند كه به عنوان همسر دوم انتخاب شوند، همان‌طور كه ممكن است بسياري ترجيح دهند تا آخر عمر مجرد باقي بمانند.[15]

 

رهايي از مشكل بيوه بودن

اين موضوع اصلي‌ترين عامل ازدواج زنان با مردان متأهل است، به ويژه براي زنان بيوه كه شاغل نيستند و تهيه مايحتاج فرزندان و اداره زندگي براي آنها دشوار است. در واقع طلاق يا فوت همسر باعث مي‌شود كه برخي به جهت شرايط كنوني خود حاضر شوند كه همسر دوم مردان متأهل گردند. (روزنامه اعتماد 10/4/1382)

 

افزايش تعداد زنان مطلقه

در سال‌هاي اخير جامعه ما با افزايش نرخ طلاق مواجه گرديده است، به طوري كه نرخ طلاق در سال 1377 حدود 9/7 درصد بود، (سالنماي آماري كشور، 1378: ص83) در سال 1380 به 4/9 در صد، (سالنماي آماري كشور، 1380، 76) در سال 1381 اين نرخ به 3/10 درصد و در سال 1382 به 6/10درصد رسيد.(www.nocrir.com) رشد ميزان نرخ طلاق در سال‌هاي اخير حاكي از افزايش تعداد زنان مطلقه مي‌باشد و طبيعي است كه در كشور ايران، با توجه به حاكم بودن ارزش‌هاي بومي خاص آن، شانس ازدواج زنان مطلقه بسيار پايين مي‌باشد. اصولاً در كشور ما زنان شوهر مرده، نسبت به زنان مطلقه، بيشتر شانس ازدواج مجدد دارند.

از طرف ديگر در فرهنگ ايراني زندگي كردن زنان به تنهايي موجب نگراني اطرافيان است. اين گونه زنان در معرض انواع تعدي و تهمت مي‌باشند. البته اين فرض در صورتي است كه به لحاظ تأمين مادي مشكلي نداشته باشند، زيرا در غير اين صورت مشكل چندين برابر خواهد شد؛ بنابراين طبيعي است وقتي كه زنان مطلقه در چنين شرايطي قرار مي‌گيرند، زندگي با زن ديگر را بر چنين زندگي مشقت‌باري ترجيح مي‌دهند.

 

اخاذي از مردان متاهل ثروتمند

اخيراً ديده شده است كه گاهي دختران جوان، مردان ثروتمند متأهل را اغفال كرده و با ازدواج با او و لطايف الحيلي، مقدار زيادي از ثروت او را تصاحب مي‌كنند و بعد از آن‌كه به مقصود خود رسيدند با بهانه‌گيري‌هاي زياد تقاضاي طلاق مي‌نمايند. در اين‌گونه موارد گاه شخص از زندگي ساقط مي‌شود و چه بسا همسر اول او نيز به همين جهت او را ترك كرده باشد؛ در اين صورت او علاوه بر هر دو همسر، بخش عظيمي از ثروت خود را نيز از دست خواهد داد.

 

انتقال به طبقه بالاي اجتماعي

گاهي اوقات علت اصلي ازدواج با فرد متأهل ولي متمول تغيير ارزش‌هاي اجتماعي از ارزش‌هاي اخلاقي به سوي ارزش‌هاي مادي مي‌باشد. وقتي ثروت تبديل به ارزش اجتماعي مي‌شود، بالطبع فقر، مساوي عدم برازندگي يا حقارت است. (رفيع پور، 1377: صص170-169) (زيرا فقر به تنهايي مسئله‌اي براي نظام اجتماعي ايجاد نمي‌كند و هيچ نوع آسيبي به آن نمي‌رساند، (همان، ص 197) بلكه اين نابرابري و به تبع آن تغيير ارزش‌هاست كه يك جريان تهديدآميز است)، پيامد مهم با ارزش شدن ثروت اين است كه صاحبان ثروت (زن يا مرد) از حقوق اجتماعي بيشتري برخوردار مي‌گردند كه اين موضوع، محركي براي ارزشمندي بيشتر ثروت در جامعه مي‌شود. (همان، ص 225)

بر اين اساس دختري كه ترجيح مي‌دهد همسر دوم مرد متمول باشد، آرزوي او رسيدن به طبقه بالا و ثروتمندي است.

 

نجات خانواده از فقر مادي

گاهي اوقات فقر به حدي به خانواده‌ها فشار مي‌آورد كه دختر خانواده حاضر به از خود گذشتگي مي‌شود و با مرد متأهل ثروتمند ازدواج مي‌كند تا كمك كار خانواده‌اش باشد.

 

فريب و اغفال دختران

بسيار اتفاق مي‌افتد كه دختران اغفال مي‌شوند و به خيال اين‌كه خواستگارشان مردي مجرد است با او ازدواج مي‌كنند و بعد از مدتي مشخص مي‌شود كه وي متأهل بوده است. (ابوعبد الله، 1418: ص40)

 

اثرات تجديد فراش بر زندگي زن اول

 

اثرات اين ازدواج ارتباط تنگاتنگي با فرهنگ حاكم بر جامعه دارد، زيرا در بعضي از كشورها اين نوع ازدواج طبيعي است و در بسياري از كشورهايي كه چندزني رواج دارد (خصوصاً كشورهاي آفريقاي مركزي) همسران يك مرد اغلب با يكديگر روابط دوستانه‌اي دارند و حتي زن اول بودن، امتياز خاصي دارد كه زنان ديگر فاقد آن هستند، به طوري كه اقتدار همسر يا همسران ارشد در تصميمات خانوادگي بيشتر از غير ارشدهاست، (Giddens, 1993: 393) اما در جامعه ايران قضيه برعكس است و معمولاً‌ اثرات منفي اين ازدواج بر همسر اول بسيار زياد است كه ذيلاً ذكر مي‌شود:

 

الف)ـ اثرات فردي

 

احساس شكست در زندگي

اوليـن احسـاس ناخوشايندي كه منجـر بـه نـاراحتي‌هاي ديگر مي‌شـود، احسـاس ناكارآمدي و شكست در زندگي است كه بيماري افسردگي را در پي خواهد داشت كه به دنبال آن سلامت رواني زن اول مختل مي‌گردد و احتمال ابتلا به ناراحتي‌هاي جسمي نيز افزايش مي‌يابد.

 

احساس تنهايي و كمبود محبت

از آنجا كه اكثر مردان چند همسر كمتر عدالت را رعايت مي‌كنند و بيشتر وقت خود را با زن دوم كه اغلب جوان‌تر است، صرف مي‌كنند، لذا زن اول با بي‌اعتنايي شوهر احساس تنهايي خواهد كرد و اين وضعيت بر عدم تعادل رواني او مي‌افزايد، البته اين موضوع در مورد زنان جوانتر شديدتر است، اما زنان مسن‌تر بيشتر وقت خود را به كودكان‌شان اختصاص مي‌دهند. اين زنان مصاحبت همسرشان برايشان كمتر اهميت دارد و عمدتاً براي فرزندانشان زندگي مي‌كنند.(D Topuzis, 1985 & Moore, 1987: 99)

 

ب)ـ‌ اثرات خانوادگي

 

رواج بي‌اعتمادي در خانواده

يكي از اثرات نامطلوب ازدواج مجدد بر زن اول، نابودي حس اعتماد به شوهر مي‌باشد احتمالاً اين احساس كه شوهر به او خيانت كرده، تمام وجود او را پر خواهد كرد و آن اظهار عشق و علاقة اوليه‌اي كه معمولاً‌ شوهر در سال‌ها يا ماه‌هاي اوليه زندگي نسبت به زن خود ابراز مي‌كند با ازدواج مجدد شوهر فرو مي‌ريزد و زن احساس مي‌كند كه شوهرش ديگر او را دوست ندارد و زندگي با او بي‌فايده است، بنابراين اگر امكان طلاق برايش فراهم باشد، سعي مي‌كند از شوهر دروغگوي خود جدا شود. در واقع در بسياري از موارد وجود يك زن ديگر در زندگي مردان باعث تضييع حق زن اول مي‌شود.

 

خانواده‌هاي ناتني

چند همسـري مي‌تواند منـجر به ايجاد خانوده‌ها و خويشاوندان ناتني شود. خانواده ناتني خـانواده‌اي است كه حداقل يكي از بزرگسالان، پدر يا مـادر ناتـني است. (Ibid, 411) مي‌تواند اين تعريف، شامل خانواده‌هايي باشد كه يكي از والدين آن‌ها ازدواج مجدد داشته‌اند يا مشمول خانواده‌هاي چند زني باشد. در چنين خانواده‌هايي معمولاً كودكان دو مادر دارند، بعضي خانواده‌هاي ناتني همة فرزندان و خويشاوندان ناتني را به عنوان «جزئي از خانواده» تلقي مي‌كنند.

معمولاً مشكلات معيني در خانواده‌هاي ناتني پديدار مي‌شود. در درجه اول، غالباً يك پدر يا مادر تني وجود دارد كه همراه كودك زندگي مي‌كند و نفوذ او بر فرزندان نيرومند است، بنابراين ممكن است برادران يا خواهران ناتني به رقابت با هم بپردازند و گاهي اوقات روابط ميان فرزند و مادر ناتني تيره گردد، خصوصاً در شرايطي كه همسران مرد رابطة خوبي با هم نداشته باشند، نگرش‌هاي منفي خود را به كودكان‌شان منتقل خواهند كرد. به ويژه اگر مادران از طبقه‌هاي متفاوت اجتماعي و داراي زمينه‌هاي خانوادگي مختلفي باشند و انتظارات متفاوتي در مورد رفتار مناسب در خانواده داشته باشنـد كه در اين‌صورت احتمال برخورد در عادات و شيوة نگرش قابل ملاحظه است. Ibid)) موارد بحراني جايي است كه همسران مرد حسادت‌ها و رقابت‌هايشان را به فرزندان‌شان منتقل كنند و جوي خصمانه در خانواده ايجاد كنند و احساس دشمني نسبت به برادران و خواهران ناتني را در فرزندان خود ايجاد نمايند.

 

ج)ـ اثرات اقتصادي- خانوادگي

اثرات اقتصادي- خانوادگي معمولاً تعدد زوجات بعد از فوت شوهر ظاهر مي‌شود. زيرا اگر مردي يك زن داشته باشد، در صورتي كه داراي فرزند باشد يك هشتم ارث مي‌برد و درصورتي كه مرد فرزندي نداشته باشد همسر او يك چهارم ارث مي‌برد). حال اگر تعداد زنان او بيشتر باشد، حتي اگر چهار زن باشند، باز همان يك هشتم (با وجود فرزند براي مرد و يك چهارم در صورتي كه مرد فرزندي نداشته باشد) بين همه آن‌ها تقسيم مي‌شود. (بهجت، بي‌تا: ص531) همچنين همين وضع درمورد فرزندانش هم صادق است، يعني اگر فردي يك زن داشته باشد، طبيعي است كه داراي فرزندان كمتري باشد، اما اگر داراي دو زن باشد، تعداد فرزندان او بيشتر مي‌شود طبيعي است كه اگر تنها يك زن داشت، تعداد فرزندان به يك چهارم كاهش مي‌يافت و بالطبع به فرزندانش 4 برابر وضع كنوني سهم الارث مي‌رسيد.

 

د)ـ اثرات اجتماعي

اولين تاثير اجتماعي ازدواج مجدد بر زن اول تحقير زن از سوي اقربا و آشنايان و متهم شدن او به عدم شايستگي در ادارة زندگي است. زيرا در فرهنگ ايراني با تجديد فراش مرد اين اتهام وارد مي‌شود كه زن اول نتوانسته ‌است شوهرش را راضي نگهدارد و به عبارت ديگر مردم او را در هوسراني شوهرش مقصر مي‌دانند، از دو حيث، اول آنكه به لحاظ جنسي متهم به سرد مزاجي و عدم تمكين نسبت به شوهر مي‌شود و دوم آنكه به لحاظ عاطفي او را در فراهم كردن محيط موافق و مورد دلخواه شوهر بداخلاق و بدسليقه قلمداد مي‌كنند. از طرفي نيز بسياري از زنان فاميل نسبت به او احساس ترحم كرده و راه دلسوزي را در پيش مي‌گيرند و اين خود بيشتر نمك به زخم او خواهد پاشيد.

 

آمارهاي چندهمسري در ايران

مردان چند همسر، به طور مستقيم در آمارگيري‌ها و سرشماري‌ها مورد سؤال قرار نمي‌گيرند،‌ ليكن با فرض اينكه معمولاً هر مرد يك همسر دارد، اختلاف تعداد مردان و زنان داراي همسر را به عنوان مردان چند همسر تلقي مي‌كنيم. بر اين اساس در سال 1375 تعداد مردان داراي همسر 11.832.626 نفر و زنان داراي همسر 11.911.191 نفر مي‌باشد كه اختلاف اين دو به تعداد مردان داراي همسر 66/0 درصد است، به بيان ديگر حدود 78 هزار نفر در سال 1375 دو يا چند همسر داشته‌اند.

جهت محاسبه نرخ چند همسري در سال 83 مي‌توان از طرح آمارگيري از ويژگي‌هاي اشتغال و بيكاري در سال 76 استفاده نمود. با تعميم اين نمونه‌گيري به سال 1383 نسبت چندهمسري از 66/0 درصد به كمتر از نصف رسيده است.

فرض بر اين است كه شوهر تمام زنان داراي همسر در داخل ايران هستند، به بيان ديگر با وجود اينكه امكان مهاجرت مردان داراي همسر به تنهايي به خارج از كشور بيشتر است، اما اين فرض، ثابت در نظر گرفته شده است.

در پيمايش ملي ارزش‌ها و نگرش‌هاي ايرانيان (موج دوم 1382) در 28 استان كشور نظر پاسخگويان در مورد تعدد زوجات سؤال شده است. 4440 نفر به اين سؤال پاسخ داده‌اند، كه 2/87 درصد از مردان مخالف، 5/5 درصد مردد و 3/7 درصد موافق بودند و از ميان زنان 96 درصد مخالف و 6/1 درصد مردد و 4/2 درصد موافق بودند. اين متغير با متغير سن رابطه معنادار دارد و با وضعيت تأهل و وضع فعاليت هيچ رابطه‌اي را نشان نداده است. همچنين اين متغير با متغير سطح سواد ارتباط معكوس داشته است. (يافته‌هاي پيمايش ملي در 28 استان كشور، 1382: ص47)

 

عكس‌العمل زن اول در برابر ازدواج مجدد مرد

 

ناسازگاري در خانواده

چنانچه شوهر بدون موافقت زن اول و بدون دليل موجه اقدام به تجديد فراش نمايد، نازل‌ترين مرحله ناسازگاري از بداخلاقي و پرخاشگري شروع مي‌شود و معمولاً اين ناسازگاري در تشديد عدم رعايت عدالت از سوي شوهر نيز نقش اساسي دارد (زيرا شوهر كه با فضاي نامناسبي مواجه مي‌شود، تمايل بيشتري به طرف زن دوم پيدا مي‌كند و زن اول تنهاتر خواهد شد) و اين سلسله همين‌طور ادامه مي‌يابد تا وضعيت بدتر مي‌شود و زن اول طيفي از اقدامات عملي نظير انتقام شخصي عليه شوهر يا انتقام از بستگان او، اقدام قانوني و شـكايت بـه دادگاه را انـجام مي‌دهـد. (روزنامه جام جم، 2/4/83) در مواردي نيز ممكن است اين انتقام جويي توسط فرزند زن اول انجام گيرد. (روزنامه ايران، 12/5/1383)

 

اقدام به طلاق

يكي از دلايل اصلي درخواست طلاق از طرف زنان، ازدواج مجدد شوهر مي‌باشد. (نشريه ندا، ش24، ص42)

 

همكاري و توافق

در شرايطي كه مرد با كسب موافقت زن اول يا حتي به پيشنهاد او اقدام به ازدواج مجدد مي‌كند، معمولاً همكاري و توافق وجود دارد. در كشورهايي كه چندزني رواج گسترده دارد همانند كشورهاي آفريقاي مركزي معمولاً همسران مرد روابط دوستانه‌اي دارند و قاعده همكاري و توافق حاكم است.

(Giddens, 1993: 393; Moor, 1987: 99)

 

نگاهي اجمالي به وضعيت قوانين چند همسري در كشورهاي اسلامي

در اكثر كشورهاي اسلامي شروط و قيودي محكم و شديد جهت محدود كردن تعدد زوجات وضع شده است. مصر، اولين كشوري بود كه قانوني در مورد محدوديت آن وضع كرد. كشور مصر در سال 1324ه‍.ش (1945 ميلادي) با وضع قانوني در دو ماده، ازدواج مجدد را منوط به اذن قاضي كرد.

ماده اول: جايز نيست كه مرد مزدوج زن ديگري بگيرد يا براي ازدواج مزدوج زمينة سازي كند، مگر به اذن قاضي.

ماده دوم: قاضي حق ندارد به فرد متأهل اجازه ازدواج مجدد بدهد، مگر بعد از جستجو و تحقيق در رفتارش در خانواده و تمكن مالي او و …

در سوريه و عراق نيز قوانيني شبيه اين وضع شد كه اذن قاضي لازم است، اما در كشور تونس در سال 1956 قانوني در منع كلي ازدواج فرد متأهل وضع شد كه اگر در هر شرايطي زن دوم مي‌گرفت مجازات مي‌شد.

در پاكستان قيود شديدي براي ازدواج افراد متأهل وضع گرديده است. (احمد طه، 2003: ص 124 و ص 125)

در ايران نيز در قانون حمايت از خانواده مصوب 1353، قوانين زير در محدود كردن چند همسري وضع شده است:

«ماده 16: «مرد نمي‌تواند با داشتن زن، همسر دوم اختيار كند مگر در موارد زير:

1ـ رضايت همسر اول

2ـ عدم قدرت همسر اول به ايفاي وظائف زناشوئي

3ـ عدم تمكين زن از شوهر

4ـ ابتلاء زن به جنون يا مرض صعب العلاج موضوع بندهاي 5 و 6 ماده 8.

5ـ محكوميت زن وفق بند 8 ماده 8

6ـ ابتلاء زن به هرگونه اعتياد مضر برابر بند 9 ماده 8

7ـ ترك زندگي خانوادگي از طرف زن

8ـ غائب بودن و مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8» (كاتوزيان، 1377: ص689)

ماده17: «متقاضي بايد تقاضانامه‌اي در دو نسخه به دادگاه تسليم و علل و دلايل تقاضاي خود را در آن قيد نمايد. يك نسخه از تقاضانامه ضمن تعيين وقت رسيدگي، به همسر او ابلاغ خوهد شد. دادگاه با اقدامات ضروري در صورت امكان تحقيق از زن فعلي و احراز توانايي مالي مرد و اجراي عدالت در مورد بند يك از ماده 16 اجازه اختيار همسر جديد داده خواهد شد. به هر حال در تمام موارد مذكور اين حق براي همسر اول باقي است كه اگر بخواهد مي‌تواند گواهي عدم امكان سازش از دادگاه را تقاضا كند.

هرگاه مردي با داشتن همسر بدون تحصيل اجازه دادگاه، مبادرت به ازدواج نمايد، به حبس جنحه‌اي از شش ماه تا يك سال محكوم خواهد شد، همين مجازات مقرر است براي عاقد و سر دفتر ازدواج و زن جديد كه عالم به ازدواج سابق مرد باشند، در صورت گذشت همسر اول، تعقيب كيفري يا اجراي مجازات فقط درباره مرد و زن جديد موقوف خواهد شد». (همان)

همان‌طور كه از لحن قانون برمي‌آيد و با (در نظر گرفتن مجازات زندان از شش ماه تا يك سال براي مرد و عاقد و زن جديد)، عملاً قانون راه را براي ازدواج مجدد مردان در كشور ما مي‌بندد، اما با اين حال بعضي از حقوقدانان سكولار در كشور ما به اين مقدار بسنده نكرده و خواهان منع كلي آن در قانون رسمي كشور و تحريف متون ديني مي‌باشند.

روشنفكران سكولار معتقدند ‌كه قانون چند همسري يك قانون قرون وسطائي است و دولت هرچه سريعتر بايد اين نوع ازدواج را به كلي ممنوع اعلام كند.

از آنجا كه اين روشنفكران آنچه را كه رنگ و بوي غربي داشته باشد، بدون تفكر مي‌پذيرند و به عبارتي تقليد از غرب، براي اينان به عنوان يك اصل مسلم پذيرفته شده است، لذا بدون مطالعه و بدون توجه به عواقب پياده‌سازي آن در جامعه تلاش مي‌كنند. مخالفت آن‌ها با قانون چند زني نيز بر همين مبناست، در حالي كه بايد توجه داشته باشيم كه اصل تك همسري حتي به قبل از سال‌هاي قرون وسطي برمي‌گردد. درست در زماني‌كه غرب در ظلمت قرون وسطائي خود دست و پا مي‌زد اين اصل يكي از اصول مسلم آنان بود و اين‌طور نبود كه به خاطر ممنوع كردن قانون چند همسري غرب توسعه يافته باشد، بلكه به عكس، درست در زماني‌كه شرق در اوج درخشش بود، جواز چند همسري مانعي در رشد او محسوب نمي‌شد، بلكه «اين مبلغان مذهبي غربي [بودند] كه همواره به شدت مخالف چند زني بوده و هستند و از دوران استعمار به بعد در صدد ريشه‌كن كردن آن برآمدند.» (Giddens, 1993: 393) و جالب اينجاست كه قانون تك همسري، برجاي مانده از مسيحيت هم نيست، بلكه همان‌طور كه سابقاً نيز ذكر شد از روم باستان به جاي مانده و وارد دين مسيحيت شده است و در حقيقت نوعي فرهنگ بومي مردم مغرب زمين است كه خود را بر ساير فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تحميل نموده است.

 

راهكارها و پيشنهادات

 

اشاعه تربيت ديني

اسلام بناي اجتماع انساني را بر اساس زندگي عقلي و فكري نهاده است و صلاحيت عقلي را در نظر مي‌گيرد، بنابراين تجويز تعدد زوجات براي مردان به هيچ وجه بر پايه از بين بردن منزلت اجتماعي زن و هدم حقوق و استخفاف موقعيت او نيست، بلكه اين قانون بر مبناي مصالح متعددي[16]بنا شده است (طباطبائي، 1375: ص54) اسلام قانون تعدد زوجات را به طور وجوب و حتي استحباب وضع نكرده است تا هر كسي بخواهد از آن فيضي برده باشد، بلكه اسلام به طبيعت افراد توجه كرده و محاسن و مفاسد و محذورهاي آن را بررسي نموده و آنگاه بر مبناي مصلحت اجتماع انساني آن را تجويز كرده و قيودي از جمله برقراري عدالت بين همسران را مطرح كرده است كه البته اكثر افراد نمي‌توانند دين عدالت را برقرار كنند. (همان، صص56-54)

پيامدهاي چند زني ناشي از عدم تربيت اسلامي در جامعه است، زيرا اين مصائب محدود به چند زني نيست و با فرض ممنوعيت چندزني، جامعه ما باز هم مشكل خواهد داشت، بلكه در آن صورت، مشكلات چند برابر مي‌شود، زيرا فقدان تربيت ديني مردان بيشتر موجب طلاق زنان مي‌گردد.

 

باز تعريف عدالت

قرآن مي‌فرمايد: «فان خفتم الا تعدلو فواحده …» «اما اگر مي‌ترسيد كه نتوانيد ميان همسران به عدالت رفتار كنيد، تنها يك همسر داشته باشيد» معناي عدالت چيست؟

شهيد مطهري در باب تعريف عدالت اجتماعي مي نويسد:

«عدالت اجتماعي، يعني اين كه هر فردي هر مقدار كه استعداد دارد كار بكند و به اندازه كار خودش پاداش بگيرد و تمام افراد بايد اين‌جور باشند. اگر جامعه از چنين افرادي تشكيل شود، آن وقت همه اجزاي اين جامعه هماهنگ هستند، نه اينكه يكي زياد كار كند و ديگري كم كار كند و محصول كار اولي را به دومي بدهند. در اين صورت نه تنها افراد عادل نيستند، بلكه جامعه هم عادل نيست.» (مطهري، 1374: ص111)

عموم فلاسفه در تعريف عدالت همين را گفته‌اند و عبارت «وضع كل شيءفي موضعه» از آن‌ها معروف است و كسي عدالت را به معناي تساوي نگرفته است.

حال سوال اين است آيا نقش زن اول و دوم در زندگي مرد به يك اندازه است؟

وقتي زن اول وارد زندگي مرد مي‌شود، معمولاً مرد به دليل آنكه در ابتداي زندگي است، در بدترين شرايط مادي قرار دارد و زن اول معمولاً با فداكاري‌هاي خود موجب ترقي و تكامل مادي او مي‌شود، به عبارت ديگر زن اول زمان سختي مرد را مي‌گذراند و وقتي مرد به ثروت رسيد، زن دوم از گرد راه مي‌رسد و از همان امتيازات زن اول و حتي بيشتر از زن اول برخوردار مي‌گردد، (در بسياري از موارد نيز چون زن دوم جوان‌تر و زيباتر است، شوهر امتيازات بيشتري براي او در نظر مي‌گيرد)، بنابراين، طبيعي است كه زن اول احساس ظلم كند. بنابراين در معناي عدالت بايد تجديد نظر شود و حقوق مخصوص و امتيازات خاصي بايد براي زن اول در نظر گرفته شود. در واقع شرط قرآن در تعدد زوجات آشفته نساختن همسر اول و روي نگرداندن از او و اجتناب از بي‌پناهي او مي‌باشد.

قانون مدني فقط حق صدور گواهي عدم امكان سازش را براي زن اول قائل شده است كه به معناي اخراج زن اول از زندگي مرد و سپردن تمامي امكانات وامتيازات به زن دوم است. در حالي كه اگر زن اول طلاق بگيرد، چيزي عايد او نمي‌شود، بنابراين بايد ارشديت زن اول حفظ شود و اختيارات خاصي در زندگي داشته باشد و اگر قرار باشد كسي از زندگي خارج شود، زن اول نمي‌باشد. اما اين‌كه چه نوع امتيازاتي براي زن اول در نظر گرفته شود نياز به بحث‌هاي فقهي تخصصي است كه از حوصله اين مقاله خارج مي‌باشد.

ارشديت همسر اول را مي‌توان در زندگي پيامبر گرامي اسلام(ص) با خديجه(س) مشاهده كرد كه تا سن 50 سالگي كه خديجه زنده بود، به احترام خديجه (با آنكه ظاهري پير و شكسته‌اي داشتند) ازدواج نكردند و ثانياً در ازدواج قبيله‌اي آن زمان، زن نقشي در ثروت شوهر نداشت، بلكه ثروت شوهر از خانواده و قبيله خودش نشأت مي‌گرفت و زنان بر سفره‌هاي از پيش آماده حاضر مي‌شدند و بين زن اول و دوم تفاوتي از اين باب نبود. اما امروزه اينطور نيست، بلكه معمولاً زن و شوهر از صفر شروع مي‌كنند و با كمك يكديگر زندگي را سرو سامان مي‌دهند، خصوصاً اگر شوهر در سنين بالا بخواهد زن دوم بگيرد، در اين صورت اغلب تمام زندگي خود را مديون زن اول است، لذا حق ندارد زن اول را حتي اگر از كار افتاده باشد، از زندگيش خارج كند، بلكه بايد به نوعي ارشديت او را لحاظ نمايد.

توجه به زندگي پيامبر (ص)

با نگاهي گذرا به زندگي پيامبر (ص) مي‌بينيم كه ايشان تا 50 سالگي كه خديجه زنده بود، همسر ديگري نگرفت و ساير ازدواج‌هاي متعدد او بعد از 50 سالگي بود كه در بسياري از موارد به قصد سرپرستي زنان بي‌سرپرست اين‌كار انجام مي‌گرفت. لذا اگر كسي قصد ازدواج مجدد دارد، بايد با هدفي به جز اهداف هوسراني جنسي باشد.

 

بهره‌مندي از اقتدار حكومت اسلامي

اگر در نظر بگيريم كه يك بخش از زناني كه همسر دوم مردان متأهل مي‌شوند، زنان بي‌سرپرست، مطلقه و بيوه هستند، به نظر مي‌رسد كه لازم است حكومت اسلامي به جهات مختلف اقتصادي، آنها را تحت پوشش قرار دهد تا به جهت اين مشكلات تن به ازدواج با مرد متأهل و ايجاد مشكلات براي خود و ديگري ننمايند.

از سوي ديگر حكومت اسلامي بايد از اختياراتش استفاده كند و با زبان قانون با مردان بي‌وفا سخن بگويد. دولت اسلامي بايد براي متخلق كردن جامعه اسلامي گام بردارد و افرادي كه زبان اخلاق نمي‌دانند با چوب قانون مؤاخذه كند.

 

تدابير قوه قضائيه

گاه بعضي از قضات به نيت برخي مردان جهت ازدواج مجدد پي مي‌برند و با صدور احكامي نظير تهيه مسكن براي زن يا طلاق و پرداخت مهريه زن، او را از تصميم به ازدواج مجدد منصرف مي‌كنند و اما برخي نيز از ناشزه قلمداد كردن زن اول تا بلاتكليفي او و اقدام به رفع مشكل مرد، با وي همراهي مي‌كنند، در واقع تجربه شخصي قضات اعم از مثبت يا منفي در اين مورد مؤثر است. در اين خصوص لازم است تحقيقات ضروري به عمل آيد و آموزش‌هاي مورد نياز ارائه گردد. از ديگر اقدامات قضايي به اين موارد مي‌توان اشاره نمود:

ـ بررسي توانايي مرد در اداره اقتصادي همزمان چند زندگي با هم از سوي دادگاه

ـ بررسي مصاديق عدالت مرد در خانواده و عسر و حرج زن و سنجش معرف‌هاي مربوطه

ـ تعيين مجازات‌هاي اجتماعي و مادي جهت اقدام به تجديد فراش بدون توجه به شرايط قانوني

ـ تحديد ازدواج مجدد توسط شروط ضمن عقد و تضمين اجراي اين شروط

ـ مجازات سردفترداران ثبت كننده عقد مرد متأهل بدون رضايت همسر اول

ـ تعيين ميزان نفقه زن اول حسب تعداد اولاد، شأن زن، موقعيت زن و… از سوي دادگاه

 

جلوگيري از افراط وتفريط در تعريف چند همسري

اين مسأله كه ازدواج مجدد براي مردان متأهل في نفسه يك امر مستحبي نيست كه اسلام به آن سفارش كرده باشد، بلكه قانوني است كه براي اوقات ضرورت جعل شده است و اين حكم براي كساني است كه به دلايلي به آن محتاجند، در غير اين صورت بهترين نوع ازدواج ‌كه قرآن نيز به آن سفارش كرده، ازدواج با يك همسر است (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلا تَعْدِلُوا فَوَحِدَةً) اما بايد سعي شود از افراط و تفريط‌ها در اين خصوص جلوگيري شود و قوانين بازدارنده از موارد سوء پيشنهاد گردد.

 

فهرست منابع:

 

× قرآن كريم

× كتاب مقدس.

× ابوالفتوح رازي، حسين بن علي محمد بن احمد الخزاعي النيشابوري: «روض‌الجنانو روح‌الجنان في تفسير القرآن»، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس، مشهد، 1374ش.

× ابوعبدالله، عبدالمحسن علي: «تعدد الزوجات بين العلم و الدين»، دار الصفوة، بيروت، 1997م.1418 هـ ق.

× احمد طه، صابر: «نظام الاسرة في اليهودية و النصرانية و الاسلام»، نهضة مصر للطباعة والنشر و التوزيع، قاهره، 2003م.

× بلاغي، سيد عبدالحجت: «حجة التفاسير و بلاغ الاكسير»، ج2، چاپ حكمت، قم، 1345ش.

× بهجت، محمد تقي: «توضيح المسائل (عربي)»، انتشارات شفق، قم المقدسه، بي‌تا.

× الجمل، ابراهيم محمد حسن: «تعدد الزوجات في الاسلام»، دارالاعتصام، قاهره، 1986م.

× داوكينز، ريچـارد: «جنسيت و قـدرت»، متـرجم نامشخص، منـدرج در روزنـامه همشهري، 15/ 4/ 1381 شماره 2771.

× رفيع پور، فرامرز: «توسعه و تضاد»، شركت سهامي انتشار، تهران، 1377.

× السباعي، مصطفي: «المراة بين الفقه و القانون»، دار الوراق النشر، 1999م.

× صديق اورعي، غلامرضا: «جامعه‌شناسي مسائل اجتماعي جوانان»، انتشارات جهاد دانشگاهي، مشهد، 1374.

× طباطبائي، سيد محمد حسين: «الميزان في تفسيرالقرآن»، دارالكتب الاسلاميه، چاپ سوم، تهران، 1397ق.

× طباطبائي، سيد محمد حسين: «تعدد زوجات و مقام زن در اسلام»، انتشارات آزادي، قم، بي‌تا.

× عبدالهادي عباس: «المراة والاسرة في حضارات الشعوب»، چ اول، دمشق، 1987.

× كاتوزيان، ناصر: «قانون مدني در نظم حقوقي كنوني» نشر دادگستر، چاپ دوم، تهران، 1377.

× كاشاني، ملافتح الله: «منهج الصادقين في الزام المخالفين»، جلد 5، كتابفروشي اسلاميه، چاپ دوم، تهران، 1344ش.

× كاشف الغطاء، الشيخ جعفر: «كشف الغطاء عن مبهمات شريعه الغراء»، انتشارات مهدوي، اصفهان، بي‌تا.

× كريستين، سن؛ آرتور، امانوئل: «ايران در زمان ساسانيان»، ترجمه رشيد ياسمي، چ هشتم، دنياي كتاب، تهران، 1372.

× لوبون، گوستاو: «تاريخ تمدن اسلام و عرب»، ترجمه سيد محمد تقي فخر داعي، چاپ چهارم، بنگاه مطبوعاتي علي اكبر علمي، تهران، 1334.

× مركز آمار ايران: «سالنامه آماري كشور 1377» تهران، 1378.

× مركز آمار ايران: «سالنماي آماري كشور1380»، تهران، 1381.

× مطهري، مرتضي: «فلسفة اخلاق»، انتشارات صدرا، تهران، 1374.

× مطهري، مرتضي: «نظام حقوق زن در اسلام»، انتشارات صدرا، تهران، 1357.

× مكارم شيرازي، ناصر: «تفسير نمونه» ، ج3، دارالكتاب الاسلاميه، تهران، 1366ش.

× منتسكيو: «روح القوانين»، ترجمه علي اكبر مهتدي، انتشارات اميركبير، تهران، 1362.

× ناصح علوان، عبدالله: «تعدد الزوجات في الاسلام و الحكمة من تعدد ازواج النبي»، دار السلام للطباعة والنشر والتوزيع، الطبعة الثانية، قاهره، 1404هـ 1984م.

× ويل دورانت: «تاريخ تمدن»، مترجمان، احمد آرام و ع پاشائي و امير حسين آريان‌پور، سازمان انتشارات آموزش و پرورش انقلاب اسلامي، چ سوم، 1370.

× ــــــــ : «يافته‌هاي پيمايش در 28 استان كشور، ارزش‌ها و نگرش‌هاي ايرانيان و موج دوم»، نشر دفتر انتشارات طرح‌هاي ملي، 1382.

 

 Browne, Ken, “An Introduction to Sociology”, Polity press, London, 1992.

 D Topuzis, “The men with many wives” in New Society, 4 October 1985.

 Giddens, Anthony, “Sociology”, Oxford Polity, 1993.

Gould, Julius and Kolb, William. L, “A Doctionary of the Social Sciences”, Tavistock Publications, London, 1964.

 Moore, Stephoen, “Sociology Alive”, Stanley Thornes publishers, L, T. P.1987.

 United Nations, “The world’s Women Trends and Statistics”, New York, 2000

 

 


پي نوشتها

[1].Monogamy

[2].Polyandry

[3]. polygamy

[4]. The sex ratio

[5]. در خصوص مسيحيت، ذيل عنوان چند زني در غرب بحث مي‌شود.

[6]– Wester Mark

[7]– Laura Betzig

[8]. براي مطالعه بيشتر در مورد تك همسري در روم باستان مراجعه شود به: كتاب روح القوانين منتسكيو، ص434 و صص445 تا 447.

[9]. Murdock

[10]. Napoleon Chagnon

[11]. Yanomamo

[12]. به عنوان مثال: مردي‌ براي آنكه بتواند با زن دلخواه خود ازدواج كند، مدت‌ 4 سال‌ به‌ بهانه‌ سفر به‌ ژاپن‌ با زن‌ دوم‌ زندگي‌ مي‌كرد. جالب اينكه اين مرد تمام مدت چهار سال را در همان شهر با زن دومش زندگي مي‌كرد تا اين‌كه روزي زن اول او را به طور ناگهاني در خيابان ديد. (روزنامه اعتماد، 6/4/82)

[13]. به عنوان نمونه وقتي زني مطلع شد كه شوهرش زن دوم گرفته است اختيار خود را از دست داده و طوري هووي خود را كتك زده بود كه او جنين‌هاي دوقلوي خود را سقط كرده بود. (روزنامه اعتماد، 18/2/83)

[14].حاجي عبدالله يکي از مامورين ارشد وزارت صنايع خفيفه و مواد غذائي در همين ماهي‌که گذشت براي مرتبه چهارم ازدواج نمود. وي مي‌گويد: زنان من با يکديگر جنگ نمي‌کنند، زيرا من برايشان خانه هاي عليحده ساخته‌ام. همين مورد در كشور قطر نيز به وفور ديده مي‌شود، به‌طوري كه چند زني تقريباً در ميان تمامي مقامات و مسئولين عاليه قطري امري شايع و رايج است.

[15]. البته اين كه عده‌اي تعداد بيشتر دختران مجرد را مجوز چند همسري مي‌شمارند، در واقع صورت مسأله را پاك مي‌كنند، زيرا مسأله اصلي اين است كه چرا پسران شرايط ازدواج ندارند و روابط نامشروع يا خويشتنداري عذاب‌آوري را در پيش مي‌گيرند، در حالي كه خداوند متعال دستور به ازدواج داده است و حكومت اسلامي بايد تلاش كند كه امكان ازدواج جوانان را فراهم كند تا چنين معضلاتي پديد نيايد.

[16]. رك. «نظام حقوق زن در اسلام» تأليف شهيد مطهري و «شناخت اسلام» تأليف شهيد بهشتي و باهنر و كتاب «تعدد زوجات و مقام زن در اسلام» تأليف علامه طباطبائي.

 

منبع

برچسب ها:, ,

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما