بررسی ريشه هاي بزهکاري اطفال؛ پيشگيري از جرم بايد از کودکي شروع شود
برای درمان هر پدیده ای باید به سراغ ریشه ی به وجود آمدن آن رفت. امروزه ثابت شده که بسیاری از جرایم فعلی نتیجه ی اوضاع نابسامان دوره ی کودکی است. به این منظور شاهد فعالیت های تخصصی در زمینه ی بزهکاری اطفال و نوجوانان هستیم. دکتر محمود مهدوی، متخصص علوم جرم شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با حمایت به بررسی تخصصی در این زمینه پرداخته است که ماحصل آن در زیر تقدیم خوانندگان می گردد .
مهم ترین عامل ریشه کن کردن جرایم در اجتماع چیست؟
موثرترین راه پیشگیری از بزهکاری در یک جامعه -همان طور که سازمان ملل متحد در رهنمودهای پیشگیری از جرم خود به آنها اشاره کرده است- پیشگیری در دوران کودکی خواهد بود. تمرکز بر دوران کودکان به عنوان مهم ترین راه پیشگیری از بزهکاری در آینده محسوب می شود. خود سازمان ملل متحد بر این نکته تاکید می کند که خانواده، مدرسه، گروه هم سالان و رسانه از مهم ترین عوامل در زمینه ی پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان هستند. به این ترتیب موثرترین راه پیشگیری از بزهکاری اطفال، روی آوردن به پیشگیری رشدمدار است و معرفی این موضوع به جامعه و استفاده از توان جامعه برای به کارگیری پیشگیری رشدمدار و به ثمر رساندن برنامه های مربوط به پیشگیری رشدمدار است. دوران کودکی حساس ترین دوران زندگی است و اگر جامعه خواهان آن است که با پدیده ی بزهکاری و مجرمیت برخورد مناسبی داشته باشد، باید به سراغ دوران طفولیت برود. نکته ای هم که بسیار اهمیت دارد و موجب می شود تا به این دوره به خصوص بزهکاری اطفال حساسیت خاصی داشته باشیم، افزایش بزهکاری کودکان در دنیا و ایران است. باید به این موضوع اشاره شود که متاسفانه یکی از نواقصی که در کشور ما وجود دارد، فقدان آمار دقیق در مورد آسیب های اجتماعی است.
مصداق عینی بی توجهی به دوران کودکی چیست؟
وضع نامطلوب اجتماعی به این صورت است که دست روی دست بگذاریم تا کودکان در وضعیت نامطلوب خانوادگی رشد کنند، سپس مجرم شوند. در قضیه ی کشتار بیجه، پلیس بعد از حدود 30 فقره قتل، مجرم را دستگیر می کند ودر نهایت وی را اعدام
می کند. اما در این حین حقوق آن فرد بزهکار چه می شود؟ زمانی که بیجه طفل بود، کسی باید به داد وی می رسید، اما هیچ کس دست او را نگرفت و به وی کمک نکرد. اگر همان زمانی که وی مورد تجاوز قرار می گرفت، کسی او را از این وضع نجات می داد، شاید هیچ وقت تبدیل به یک بزهکار خشن، خطرناک و سریالی نمی شد.
به نظر شما چه ابعادی از زندگی کودکان نيازمند توجه بيشتر است؟
کودکان نیاز به کمک دارند. یعنی تمام وجود کودک نیاز است. وقتی ما می بینیم در بین اقشار مختلف قرار است به یک گروه کمک کنیم، به سراغ نیازمندترین آنها برویم. کودکان در تمامی ابعاد جسمی و فکری نیازمند کمک هستند. این جنبه ی دوم توجه به بزهکاری اطفال است. جنبه ی دیگر توجه به بزهکاری اطفال این است که جامعه مکلف به تامین حقوق اساسی اطفال است و پیشگیری از انحراف اینها یکی از مهم ترین حقوق این افراد است. ما می گوییم نرده کشیدن روی دیوارها حق هیچ مجرمی نیست. نمی توان گفت مجرمان حق دارند برای این که مرتکب جرم نشوند، روی دیوار خود نرده بکشید یا از ماشین خود مراقبت کنید. اما تمامی اقداماتی که برای پیشگیری از بزهکاری اطفال صورت می گیرد، حق کودکان است و ما در قبال آن تکلیف داریم. این حقوق مستند به مواد قانونی داخلی و مقررات و عهدنامه های بین المللی می باشد که ایران به آنها ملحق شده است. ما بررسی می کنیم که دلایلی ممکن است کودکان را به سمت ارتکاب جرم سوق دهد. وقتی اینها را بررسی می کنیم، می بینیم که مثلا 10 عامل یا زمینه وجود دارد که اگر این عوامل تامین نشوند، زمینه ساز بزهکاری آنها خواهد شد. با بررسی این موارد می بینیم که اینها از حقوق مسلم کودکان است. ما وقتی به سمت اطفال برویم و به آنها کمک کنیم و از بزهکاری آنها جلوگیری کنیم، به این معنا نیست که به آنها لطفی کرده ایم، بلکه تکلیف خودمان را انجام داده ایم. جامعه در قبال اطفال مکلف است تا آنها را از شرایط خطر نجات دهد.
از لحاظ جرم شناسی خطرهای تهدیدکننده ی قشر اطفال و نوجوانان حایز اهمیت است. چه خطراتي در کمین یک کودک یا نوجوان است؟
یکی از مهم ترین خطرهایی که نسل نوجوان و جوان ما را تهدید می کند، ممکن است بحث روابط ناسالم افراد باشد. این که می گویم «ممکن است»، به این خاطر است که انسان باید تحقیق کند که آیا واقعا چنین مسئله ای صحت دارد؟ اما وقتی وزیر بهداشت اعلام می کند که گسترش ایدز از طریق روابط نامشروع پنج برابر شده، انسان واقعا متحیر می شود. در آمریکا تحقیقی در مورد روابط ناسالم بین دانش آموزان مقطع دبیرستان انجام دادند. آنها در این زمینه به آسیب بارداری ناخواسته پی بردند؛ لذا بلافاصله نسخه ای در برابر این آسیب تجویز کردند و در دوره بعد مشاهده کردند که 70 درصد بار داری ناخواسته کاهش پیدا کرد. آنها نگران اصل روابط ناسالم نبودند، بلکه نگران پدیده ولادت های ناخواسته و مادران خردسال بودند و با تدبیرهای خود آمار را کاملا کاهش دادند. اگر ما معضلات جامعه خود را شناسایی کنیم، بعد می توانیم روی آن کار کنیم. این که گاهی در مورد آمار بزهکاری در جامعه شنیده می شود که مثلا سن اعتیاد به 13 سالگی رسیده است، چه کسی باید نگران این مسایل باشد. به نظر من باید تحقیقات جرم شناسی صورت گیرد و رسانه ها حتما نسبت به این قضایا حساس باشند و مسئولان را متوجه موضوع کنند.
چه نتایج مثبتی از درمان بزهکاران کودک و نوجوان عاید جامعه می شود؟
کودکان در بین گروه های مختلفی که جوامع برای پیشگیری از بزهکاری روی آن کار می کنند، از مهم ترین اقشار جامعه هستند. شما وقتی یک کودک را اصلاح کردید، نخست ،آینده جامعه را ایمن کردید و دوم ، این که امیدتان به سالم بودن نسل بعد هم افزایش پیدا می کند. زیرا اینها پدران و مادران آینده جامعه هستند و از این لحاظ جوامع به صرافت می افتند که روی این گروه جامعه به طور دقیق کار کنند. سازمان ملل متحد در رهنمودهایی که برای پیشگیری از جرم ارایه کرده، اعلام داشته که محور پیشگیری از جرم، توجه به دوران کودکی است. این موضوع را هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان تاکید می کند. به این ترتیب عاقلانه و منطقی است که جوامع برای پیشگیری از جرم و مقابله با بزهکاری به سراغ کودکان و نوجوانان بروند. یکی از دلایل دیگر توجه به دوران کودکی، خود اهمیت دوران کودکی است. ممکن است گفته شود که در سنین مختلف چندین طبقه از مجرمان را داریم. چرا مهم تر است که به کودکان توجه کنیم؟ به نظر می رسد که یکی از دلایل مهم این رویکرد آن است که کودکی دوران شکل گیری شخصیت افراد است. بنابراین وقتی کودک به سمت انحراف رفت، شما یک شخصیت نابه هنجار ضداجتماعی در آینده خواهید داشت. پس اعتقاد بر این است که اگر در روح کودک آثار انحراف ایجاد شد و به تعبیری گفته می شود که اگر چیزی در روح بچه ایجاد شد، مثل نقشی است که بر سنگ ایجاد می شود. از طرف دیگر همان طور که در این دوران شخصیت کودک شکل می گیرد، امکان اصلاح در این دوران کودکی به مراتب بیشتر و مهیاتر است. بنابراین بسیار منطقی است که ما به سراغ دوران کودکی برویم. در این دوران هم خطر انحراف بسیار زیاد است و هم امکان اصلاح بسیار بالا است.
در مورد راه های مبارزه با بزهکاری اطفال، بشر دایم در حال آزمون و خطا بوده است. به نظر شما چه راه هایی برای مبارزه با این پدیده ی مخرب، غیرموثر خواهد بود؟
از جمله نکات بسیار مهم و مورد توجه در قبال بزهکاری اطفال و نوجوانان بی تاثیر بودن روش های مقابله با جرم با توسل به زور و کیفر است. تجربه ی قرن ها مقابله ی بشر و جوامع با بزهکاران نشان داده است که زندان، پلیس و مجازات چاره کار نیست. اصولا مجازات و پلیس نتوانسته است که جلوی بزهکاری را بگیرد. نتایج تحقیقی در کشور انگلستان نشان می دهد که احتمال آن که یک پلیس شاهد یک سرقت باشد، هر 14 سال یک بار خواهد بود! اساسا هیچ کس در مقابل پلیس مرتکب جرم نمی شود. شخص سارقی که مثلا در حال باز کردن در خودرویی است، به محض آن که مشاهده کند پلیس در حال گذر است، از محل ارتکاب جرم فاصله می گیرد؛ لذا به طور قطع گشت های پلیسی راه حل اصلی به شمار نمی آید. البته منکر آثار مطلوب این موضوع نیستم. مانند آن که این گشت زنی ها تا حدی در امنیت و احساس امنیت شهروندان کمک می کند؛ اما راه حل اصلی نیست. اگر راه حل اصلی بود، کشورهای اروپایی که در حال حاضر به انواع تجهیزات فنی و پلیسی مجهز هستند، جرم را ریشه کن می کردند.
چه اقدام هایی را برای ساماندهی و مدیریت بزهکاری در اطفال و نوجوان پیشنهاد می کنید؟
باید در کانون های اصلاح و تربیت آمارهایی گرفته شود مبنی بر این که چه تعداد از کودکانی که بزهکار هستند، از داشتن خانواده مطلوب و سالم محروم بودند و یا به دلایلی نظیر فوت، جدایی، طلاق یا زندانی شدن والدین، پدر و مادرشان را از دست داده اند؟ همچنین چه تعداد از آنها اگرچه شکل خانواده بزهکار برقرار بوده است، اما ماهیت آن از بین رفته است؟ از بین رفتن ماهیت خانواده به این معنا است که گرمی، صمیمیت، تامین مایحتاج اولیه ی زندگی و تامین نیازهای روحی، روانی، عاطفی و جسمی کودک مختل شده باشد و در واقع کودک خانواده را در معنای واقعی خودش از دست داده است. شناسایی عوامل ریشه ای نظیر موارد فوق و از بین بردن نواقص موجود از جمله مواردی است که برای مبارزه موثر با پدیده ی بزهکاری اطفال بسیار کارآمد و موثر خواهد بود.
منبع:
http://www.maavanews.ir/tabid/57/ctl/Edit/mid/404/Code/9669/Default.aspx
برچسب ها:بزهکاري, بزهکاری اطفال, بزهکاری اطفال و نوجوانان, بزهکاری اطفال و نوجوانان, جرم