Warning: session_start(): open(/opt/alt/php74/var/lib/php/session/sess_2b7c152e9dc63c69459776de760a7298, O_RDWR) failed: Disk quota exceeded (122) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /opt/alt/php74/var/lib/php/session) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489
ثمرات فقهى ـ اقتصادى دفعى يا تدريجى بودن تحريم ربا در قرآن » موسسه حقوقی عدل فردوسی
Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

ثمرات فقهى ـ اقتصادى دفعى يا تدريجى بودن تحريم ربا در قرآن

سيد عباس موسويان

مقدمه:

 

از تفاوت هاى اساسى اقتصاد اسلامى با ساير نظام ها, تحريم ربا و بهره است و اين در حالى است كه امروزه قرض هاى با بهره, به شكل اوراق قرضه, وام ها و سپرده هاى بانكى از مهم ترين ابزارهاى پيشرفت اقتصادى به حساب مىآيد. بر اين اساس, برخى صاحب نظران كوشيده اند راه حلى براى اين مسئله پيدا كنند. از جمله اين راه حل ها, نظريه اختصاص رباى محرم به رباى فاحش بود كه به تبع اقتصاددانان مسيحى از سوى برخى انديشمندان مسلمان مطرح گرديد. در جواب از آن, نظريه تدريجى بودن تحريم ربا مطرح شد و نشان داد كه قرآن بر فرض هم در بعضى مراحل, خصوص رباى فاحش را حرام كرده باشد, در مرحله نهايى آن را به طور كلى تحريم نموده است. در حال حاضر نظريه سومى كه قصد كاربردى كردن مفاهيم قرآن را دارد وارد گفت وگو شده است و در عين پذيرش تحريم مطلق ربا, معتقد است همانند وضعيت صدر اسلام, در وضعيت كنونى كشورهاى اسلامى, تحقق كامل احكام ربا مقدور نيست, از اين رو در مقام اجرا بايد شيوه تحريم تدريجى را در پيش گرفت. مقاله اى كه در پيش رو داريد به نقد و بررسى نتايج فقهى ـ اقتصادى اين نظريه ها مى پردازد.
كيفيت تشريع احكام
آيات قرآن و احكام نورانى اسلام به تدريج و طى 23 سال به تناسب شرايط اجتماعى و آمادگى امت اسلامى بر پيامبر اكرم(ص) نازل مى شد و توسط آن حضرت به اطلاع مردم مى رسيد. بدين ترتيب ,پيامبر(ص) از يك سو با گسترش تعاليم اثباتى اسلام روح ايمان و اخوت را در جامعه مى گستراند و از سوى ديگر, با مبارزه با بينش ها, پندارها و رفتارهاى غلط جاهلى زمينه هاى شرك و بت پرستى و ظلم و عداوت را از بين مى برد.
مبارزه اسلام با پديده هاى نامطلوب اجتماعى دو گونه بود: با مواردى مانند بت پرستى كه تضاد قطعى و صريح با تعاليم نورانى اسلام داشت, به صورت دفعى و قاطع برخورد مى كرد و در مواردى كه از يك سو تضاد صريح با اسلام نداشت و از سوى ديگر به صورت يك عادت فراگير درآمده بود, به صورت تدريجى مبارزه مى كرد كه برداشتن شرابخوارى از اين قبيل است.
شرابخوارى قبل از ظهور اسلام رواج فوق العاده داشت و به صورت يك بلاى عمومى درآمده بود, به طورى كه اگر اسلام مى خواست بدون رعايت اصول روانى و اجتماعى با اين بلاى عمومى به مبارزه برخيزد, ممكن نبود; لذا از روش تحريم تدريجى و آماده ساختن افكار عمومى استفاده كرد و شرابخوارى را در چهار مرحله تحريم نمود.(1)
در مرحله نخست خداوند به ناپسند بودن اين عمل اشاره كرد و فرمود:
از ميوه هاى درخت نخل و انگور, مسكرات و روزىهاى پاكيزه فراهم مى كنيد.(2)
در اين آيه ((سكر)) به معنى شراب مسكر, در مقابل رزق حسن قرار داده شده است و اين دلالت بر ناپسند بودن آن در پيشگاه خداوند دارد, ولى عادت زشت شرابخوارى در ميان اعراب ريشه دارتر از آن بود كه با اين اشاره ها ريشه كن شود, علاوه بر اين كه اعراب جاهلى از طريق شراب درآمد اقتصادى داشتند كه حاضر نبودند به سادگى از آن دست بردارند. به اين جهت در مرحله دوم لحن قرآن تغيير كرد و خطاب به پيامبر فرمود:
درباره شراب و قمار از تو سوال مى كنند. بگو: در آن دو, گناهى بزرگ و سودهايى براى مردم است, ولى گناهشان از سودشان بزرگ تر است.(3)
در مرحله سوم با بيان گوياتر مى فرمايد:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در حال مستى به نماز نزديك نشويد, تا بدانيد چه مى گوييد.(4)
مفهوم آيه اين نبود كه در غير حال نماز, نوشيدن شراب مجاز است, بلكه در پى تحريم تدريجى و مرحله به مرحله شراب بود و به عبارت ديگر, آيه نسبت به غير حال نماز سكوت داشت و صريحا چيزى نمى گفت.
بالاخره بعد از آشنايى مسلمانان با احكام اسلام و آمادگى فكرى آنان براى ريشه كن كردن اين مفسده بزرگ اجتماعى, دستور نهايى با صراحت كامل و بيان قاطع, نازل گرديد:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! شراب و قمار و بت ها و تيرهاى قرعه, پليد و از عمل شيطان اند. پس از آن ها دورى گزينيد, باشد كه رستگار شويد.(5)

 

 

 

نظريه تشريع تدريجى حرمت ربا

 

گروهى از مفسران و محققان اقتصاد اسلامى, تحريم ربا را همانند تحريم شرابخوارى به صورت تدريجى مى دانند. اين افراد معتقدند: در عصر ظهور اسلام در جزيره العرب, رباخوارى چنان گسترده بود كه امكان تحريم دفعى آن وجود نداشت, لذا خداوند متعال با فرستادن آيات مختلف از آغاز بعثت, ربا را مورد نكوهش قرار داد و به تدريج زمينه تحريم قاطع و فراگير آن را فراهم نمود.
از بررسى آثار نويسندگان اسلامى به دست مىآيد كه نظريه تدريجى بودن تحريم ربا را نخست استاد اسماعيل خليل در سال 1326 ق, ضمن سلسله درس هايى كه در قاهره داشت, بيان نمود. سپس دكتر محمد عبدالله دراز آن را در كنفرانسى كه به سال 1951 م در پاريس تشكيل شده بود, مطرح ساخت و در كتاب الربا فى نظرالقانون الاسلامى منتشر كرد(6) و بعد از وى دانشوران زيادى به تبعيت از او يا با تحقيق مستقل, اين نظر را پذيرفتند.(7) اين گروه از علما گرچه در جزئيات مسئله با هم اختلاف دارند (به طورى كه بعضى از آن ها مراحل تشريع را سه مرحله, برخى چهار مرحله و برخى پنج مرحله مى دانند) لكن همگى بر اين باورند كه تحريم ربا همانند تحريم شرابخوارى طى مراحلى به تدريج صورت گرفت. نخست به صورت موعظه و نصيحت بود, سپس تحريم جزئى اعمال گرديد و سرانجام به شكل قطعى و كلى تحريم شد.
قبل از اظهارنظر پيرامون صحت يا عدم صحت نظريه تدريجى بودن تحريم ربا, ابتدا مراحل تشريع حرمت را مطابق اين نظريه مطرح مى كنيم, سپس با تفسير آيات مربوطه, به نقد و بررسى اين نظريه مى پردازيم.

مراحل تشريع حرمت ربا

چنان كه گذشت قائلين به نظريه تدريج, از جهت كم و كيف مسئله ديدگاه واحدى ندارند. در اين جا به طرح ديدگاه پنج مرحله اى مى پردازيم كه ديدگاه هاى ديگر را نيز در بر دارد.

مرحله نخست: تحريم ربا براى پيامبر(ص)
برخى از قائلين به نظريه تدريج معتقدند اولين آيه اى كه در ارتباط با ربا نازل شده, آيه ششم سوره مدثر است كه خطاب به پيامبر اكرم(ص) مى فرمايد:
ولا تمنن تستكثر; منت مگذار و فزونى مطلب.
طبرسى از ابى مسلم نقل مى كند كه اين آيه بر نهى از ربا دلالت دارد و به پيامبر مى گويد: چيزى را عطا نكن در حالى كه بيش از آن چه كه داده اى مطالبه كنى.(8) از نويسندگان متإخر نيز دكتر عبداللطيف مشهور گفته است: اين آيه اولين اشاره از طرف خداوند متعال در مورد تحريم رباست و او اين برداشت را به ((ابن تيميه)) نسبت مى دهد و مدعى است كسى جز وى اين نكته را متوجه نشده است.(9)
مرحله دوم: ناپسند شمردن رباخوارى
اكثر قائلين به نظريه تدريج معتقدند: خداوند متعال با فرستادن آيه 39 سوره روم اعلام كرد كه رباخوارى از ديدگاه خداوند عملى ناپسند و نامطلوب است:
وما آتيتم من ربا ليربوا فى إموال الناس فلا يربوا عند الله وما آتيتم من زكاه تريدون وجه الله فإولئك هم المضعفون; آن چه به عنوان ربا مى پردازيد تا در اموال مردم فزونى يابد, نزد خدا فزونى نخواهد يافت و آن چه را به عنوان زكات مى پردازيد و تنها رضاى خدا را مى طلبيد (مايه بركت است, و) كسانى كه چنين مى كنند داراى پاداش مضاعف اند.
اين آيه اولين هشدارى بود كه از جانب خداوند در مورد ربا براى مردم نازل شد. در اين آيه خداوند متعرض حكم تحريم ربا نمى شود, بلكه تنها مى فرمايد كه ربا مورد پسند خدا نيست و به آن پاداش نمى دهد, به خلاف اموالى كه در راه او به عنوان صدقه داده مى شود كه آن ها را بركت مى دهد. بدين ترتيب خدا ادعاى كسانى را رد مى كند كه مى گفتند: ((ما با دادن قرض ربوى به نيازمندان كمك مى كنيم تا بتوانند مايحتاج زندگى شان را به دست آورند و از اين طريق به خدا نزديك مى شويم)).

مرحله سوم: نقل حكايت عبرتآموز رباخوارى يهود

قائلين به نظريه تدريج معتقدند: خداوند متعال در مرحله بعد با نقل داستان رباخوارى يهود و اين كه آنان به خاطر اين عمل ناپسند هم در دنيا جريمه شدند و هم در آخرت عذابى دردناك در انتظارشان هست, به مسلمانان هشدار داد كه منتظر تشريع چنين حكمى با چنين پيامدهايى باشند:
فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيبات احلت لهم وبصدهم عن سبيل الله كثيرا وإخذهم الربا وقد نهوا عنه وإكلهم إموال الناس بالباطل وإعتدنا للكافرين منهم عذابا إليما;(10) پس به سزاى ستمى كه از يهوديان سر زد و به سبب آن كه (مردم را) بسيار از راه خدا باز داشتند, چيزهاى پاكيزه اى را كه بر آنان حلال شده بود حرام گردانيديم, و (به سبب) رباگرفتنشان ـ با آن كه از آن نهى شده بودند ـ و به ناروا مال مردم خوردنشان. و ما براى كافران آنان عذابى دردناك آماده كرده ايم.
ظهور اين آيه اگرچه در ارتباط با قوم يهود است لكن قرار گرفتن ربا در رديف جرايمى چون ظلم, بازداشتن مردم از راه خدا و خوردن اموال مردم به ناحق كه حرمتشان شديد و قطعى است و اختصاص به آيين خاصى ندارد, براى مسلمانان هشدار بود كه به زودى ربا براى آنان نيز تحريم خواهد شد.

مرحله چهارم: تحريم رباى فاحش

به اعتقاد قائلين به نظريه تدريج, خداوند متعال در اين مرحله با فرستادن آياتى از قرآن, نوع خاصى از ربا يعنى رباى فاحش را براى مسلمانان تحريم كرد و فرمود:
ياإيها الذين آمنوا لا تإكلوا الربا إضعافا مضاعفه واتقوا الله لعلكم تفلحون واتقوا النار التى اعدت للكافرين;(11) اىكسانى ايمان آورده ايد, ربا را چندين برابر مخوريد و از خدا پروا كنيد, باشد كه رستگار شويد, و از آتشى كه براى كافران آماده شده است بترسيد.
همان طوركه در تحريم تدريجى شرابخورى, در مرحله سوم بعضى از مصاديق شرابخورى تحريم شد, در اين مرحله از تحريم ربا نيز مصاديق خاصى از رباخوارى, مصاديقى كه در آن ها ربا به چند برابر اصل بدهى مى رسد (رباى فاحش و نرخ بهره هاى بالا) براى مسلمانان تحريم شد.

مرحله پنجم: تحريم قاطع و كلى ربا

در اين مرحله خداوند با فرستادن آياتى ديگر, به صورت قاطع, روشن و كلى هر نوع رباخوارى را ممنوع كرد و آن را از مصاديق پيكار با خدا و رسول خدا قلمداد نمود:
الذين يإكلون الربا لا يقومون الا كما يقوم الذى يتخبطه الشيطان من المس ذلك بانهم قالوا انما البيع مثل الربا وإحل الله البيع وحرم الربا فمن جإه موعظه من ربه فانتهى فله ما سلف وإمره الى الله ومن عاد فاولئك إصحاب النار هم فيها خالدون يمحق الله الربا ويربى الصدقات والله لا يحب كل كفار إثيم … يا إيها الذين آمنوا اتقوا الله وذروا ما بقى من الربا ان كنتم مومنين فان لم تفعلوا فإذنوا بحرب من الله ورسوله وان تبتم فلكم رووس إموالكم لا تظلمون ولا تظلمون;(12) كسانى كه ربا مى خورند, برنمى خيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس, آشفته اش كرده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند, داد و ستد مانند رباست, و حال آن كه خدا داد و ستد را حلال و ربا را حرام گردانيده است. پس, هر كس, اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسيد و (از رباخوارى) باز ايستاد, آن چه گذشته, از آن اوست, و كارش به خدا واگذار مى شود, و كسانى كه (به رباخوارى) بازگردند, آنان اهل آتش اند و در آن ماندگار خواهند بود. خدا از (بركت) ربا مى كاهد و بر صدقات مى افزايد و خداوند هيچ ناسپاس گناه كارى را دوست نمى دارد. … اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا كنيد, و اگر مومنيد, آن چه از ربا باقى مانده است واگذاريد و اگر (چنين) نكرديد, بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى, برخاسته ايد و اگر توبه كنيد, سرمايه هاى شما از آن خودتان است, نه ستم مى كنيد و نه ستم مى بينيد.
چنان كه از آيات فوق بر مىآيد, در اين مرحله هر ربايى, چه فاحش و چه غيرفاحش, به صورت قاطع و روشن تحريم شد و رباخواران به انواع گرفتارىهاى دنيوى و اخروى تهديد شدند.
بدين ترتيب, خداوند از همان آغاز بعثت متناسب با شرايط روحى و اجتماعى امت اسلامى, با فرستادن آيات مختلف, زمينه را براى مبارزه با پديده شوم رباخوارى كه شبه جزيره عربستان را فراگرفته بود فراهم نمود و در سال هاى آخر عمر شريف پيامبر(ص), با فرستادن آيات صريح و قاطع سوره بقره, رباخوارى را از جامعه اسلامى ريشه كن كرد; به طورى كه تا صد سال اخير و رواج بانكدارى ربوى و نفوذ نظام سرمايه دارى در كشورهاى اسلامى, ربا و رباخوارى از معاصى بزرگ به حساب مىآمد و كم تر كسى جرئت نزديك شدن به آن را داشت.

آثار و نتايج نظريه تدريج

هر نظريه علمى, گذشته از بحث علمى كه در حد خود براى انديشوران مطلوب است, معمولا آثار و نتايج نظرى و كاربردى به همراه دارد. نظريه تدريجى بودن تحريم ربا نيز علاوه بر جهات علمى از حيث نظرى و كاربردى دو ثمره مهم همراه دارد.

الف ـ ثمره نظرى نظريه تدريج

بعد از رنسانس و فروپاشى حاكميت كليسا بر كشورهاى اروپايى, تفسيرهاى جديدى از متون دينى و تعاليم حضرت مسيح ارائه شد كه تفسير جديد ربا, از آن موارد است. تا عصر روشنگرى, علماى مسيحيت همانند علماى اسلام, هر نوع زياده در مقابل قرض را ربا و حرام مى دانستند ولى از آن تاريخ به بعد, به تدريج اين فكر مطرح شد كه بين ربا و بهره عادلانه فرق هست و ربا اختصاص به مواردى دارد كه بهره قرض, فاحش و غيرمتعارف باشد.
بعد از گسترش روابط مسلمانان با اروپا و نفوذ تدريجى نظام سرمايه دارى در كشورهاى اسلامى و تإسيس بانك هاى غربى در اين كشورها, زمينه طرح اين شبهه به وجود آمد كه: ((در اسلام نيز مانند مسيحيت تنها بهره هاى فاحش و غيرعادلانه حرام است)). پيرو همين فكر در اواخر قرن نوزدهم, مباحثات زيادى بين دولت عثمانى و صاحبان بانك ها و موسسات پولى از يك طرف و علماى آن كشور از طرف ديگر, درباره ربا و بهره مطرح شد و در نهايت كار به آن جا كشيد كه جمعى از علماى اهل سنت به حلال بودن بهره هاى كم, حكم دادند و در بيانيه اى در دهم شوال 1328 ق اعلام نمودند:
مشايخ اسلام مقرر داشته اند كه اموال وديعه گذاشته شده در بانك, يا اموال قرض گرفته شده و برگردانده شده و مبالغى كه از بانك گرفته مى شود يا به هر صورتى در آن جا مى ماند, تا موقعى كه با بهره هاى اندك باشد حلال است.(13)
يكى از مستندات اين گروه بر اين ادعا, آيه 130 آل عمران مى باشد; براى مثال, شيخ عبدالعزيز جاويش از علماى الازهر مصر در اين باره مى گويد: طبق آيه شريفه ((ياإيها الذين آمنوا لا تإكلوا الربا إضعافا مضاعفه)) خداوند متعال مطلق ربا را حرام نكرد, بلكه آن ربايى را حرام نمود كه وصف ((إضعافا مضاعفه)) داشته باشد; يعنى بهره آن چند برابر اصل بدهى گردد.(14) بعد از جاويش, افراد بسيارى جهت تجويز بهره هاى اندك به اين آيه استناد كردند; به طورى كه امروزه در قانون مدنى اكثر كشورهاى عربى, نرخ بهره هاى كم, ربا تلقى نشده است.(15)
يكى از نقاط مثبت نظريه تدريج اين بود كه قائلين آن نظريه با منطقى روشن در مقابل شبهه مذكور ايستادند و گفتند: در مسائلى كه قرآن به صورت تدريجى مطرح كرده است, نمى توان به مراحل متوسط استناد كرد, بلكه بايستى به مرحله نهايى و آيات نازله در آخرين مرحله استدلال نمود. پس همان طوركه نمى توان به آيات مرحله سوم شرابخوارى استناد كرد و حرمت شرابخوارى را به شرابخوارى موقع نماز منحصر نمود, در مسئله تحريم ربا نيز نمى توان به آيات سوره آل عمران استدلال نمود; بلكه بايستى به آيات سوره بقره كه در آخرين مرحله به صورت قطعى و كلى ربا را تحريم مى كنند, استناد كرد.

ب ـ ثمره كاربردى نظريه تدريج

مطابق استدلال قائلين به نظريه تدريج, از آن جا كه عمل رباخوارى گسترش فوق العاده اى در جزيره العرب آن روز داشت و امكان مبارزه دفعى و قاطع نبود, خداوند متعال با فرستادن آيات مختلف در مراحل چهار يا پنج گانه, با اين عمل ناپسند, به مبارزه پرداخت و در نهايت در سال هاى واپسين عمر پيامبر اكرم(ص) به تحريم كلى و قاطع اقدام نمود. از اين شيوه برخورد, استفاده مى كنيم كه اگر امروزه جامعه اى از جهت ابتلا و گسترش معاملات ربوى شرايط عصر نبوى را داشت, بايد در مبارزه با رباخوارى روش تدريج را در پيش گيرد و از آن جا كه غالب كشورهاى اسلامى امروزه در سطح وسيعى از جهت بازارهاى مالى و نظام بانكى به معاملات ربوى مبتلا هستند, نمى توان تحول دفعى و تغيير قاطع را انتظار داشت, بلكه علماى اسلام و متوليان امر بايد با تبليغ و موعظه و اتخاذ تدابير لازم, زمينه را براى مبارزه تدريجى و حذف كامل ربا فراهم كنند.

نقد و بررسى نظريه تدريج

براى ارزيابى علمى نظريه تدريج, آيات مراحل پنج گانه را از جهت زمان نزول و محتوا مورد بررسى قرار مى دهيم و در اين بررسى تنها به مطالبى مى پردازيم كه در تإييد و يا رد نظريه فوق دخالت دارد.

بررسى مرحله نخست (سوره مدثر, آيه 6)

براى بررسى دقيق آيه مرحله نخست لازم است آيات قبل از آن, مورد توجه قرار گيرد.
يا إيها المدثر قم فانذر وربك فكبر وثيابك فطهر والرجز فاهجر ولا تمنن تستكثر ولربك فاصبر;(16) اى كشيده رداى شب بر سر, برخيز و بترسان. و پروردگار خود را بزرگ دار. و لباس خويش را پاك كن. و از پليدى دور شو. و منت مگذار و فزونى مطلب. و براى پروردگارت شكيبايى كن.

زمان و شإن نزول

اين سوره جزء اولين سوره هايى است كه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده است; به طورىكه گفته اند: اولين آياتى كه بر پيامبر خدا(ص) نازل شد, هفت آيه نخست اين سوره بود و نيز گفته اند: بعد از سوره علق اين ها اولين آيات بود و به باور برخى, اولين آياتى كه بعد از علنى شدن دعوت اسلام نازل شد, اين هفت آيه است.(17)
از ميان شإن نزول هايى كه براى اين آيات نقل شده, آن چه با سياق آن ها تناسب دارد اين است كه: سران مشركان عرب در آستانه موسم حج به شور پرداختند كه در برابر سوالات مردمى كه از اطراف به مكه مىآيند و مطالبى درباره ظهور پيامبر اسلام(ص) شنيده اند, چه بگويند؟ اگر هر كدام جواب جداگانه اى بدهند, اثر منفى خواهد گذاشت, پس بايد با وحدت كلمه به مبارزه تبليغاتى بر ضد پيامبر(ص) برخيزند. نتيجه گفت وگو اين شد كه بهتر از همه اين است كه بگوييد: ساحر است! زيرا يكى از آثار پديده سحر, جدايى افكندن ميان دو همسر و پدر و فرزند است و پيامبر(ص) به گمان ايشان, با عرضه آيين اسلام, چنين كارى را انجام داده بود. اين سخن به گوش رسول خدا(ص) رسيد. سخت ناراحت شد, غمگين به خانه آمد و در بستر آرميد. پس آيات فوق نازل شد و او را دعوت به قيام و مبارزه كرد.(18)

تفسير آيه

در تفسير آيه ((ولا تمنن تستكثر)) بين مفسران اختلاف است و مى توان نظرات آنان را در نه معنا جمع بندى كرد:
1 ـ مقصود اين است كه: اى پيامبر! وقتى اوامر الهى را امتثال كردى, يعنى قوم خود را انذار كردى و پروردگار خود را بزرگ شمردى و جامه ات را تطهير كردى و از پليدىها دورى نمودى, بر خداوند منت مگذار; در حالى كه اطاعت خود را بزرگ و بسيار ببينى و نسبت به آن عجب ورزى. روايتى نيز بر همين مضمون از امام صادق(ع) نقل شده است:
لا تستكثر ما عملت من خير لله; اى پيامبر! كار نيكى را كه براى خدا انجام مى دهى هرگز زياد مشمار.(19)
مفسران زيادى چون علامه طباطبائى, سيدقطب, طبرى و ربيع بن انس, اين معنا را پسنديده و گفته اند: اين بهترين معنايى است كه با سياق آيات تناسب دارد.(20)
2 ـ اى پيامبر! چيزى به مردم هديه نده, به اميد اين كه بيش تر از آن را به تو هديه دهند.
اين معنا نيز در روايات آمده است:
لا تعط تلتمس اكثر منها;(21) چيزى را به ديگرى عطا مكن كه انتظار بيش تر از آن را داشته باشى.
از مفسران, ابن عباس, مجاهد, قتاده, نخعى, ضحاك, عكرمه, زمخشرى, طبرسى, قرطبى, ابن كثير, شبر و آلوسى اين معنا را پذيرفته اند.(22)
اكثر اين گروه گفته اند: اين حكم اختصاص به پيامبر اكرم(ص) دارد و براى مردم جايز است به اميد گرفتن هديه بيش تر به يكديگر هديه دهند. برخى نيز چون زمخشرى گفته اند: در آيه دو احتمال هست: اگر مقصود از نهى, تحريم باشد, اختصاص به پيامبر(ص) دارد, اما اگر مراد كراهت و تنزيه باشد, عام است و شامل مسلمانان نيز مى گردد.
3 ـ اى پيامبر! به خاطر نعمت نبوت و قرآنى كه خداوند به تو عطا فرموده است, بر مردم منت مگذار, تا بدين وسيله اجر بيش ترى از آنان بگيرى. اين معنا را مفسران از ابن زيد نقل كرده اند.(23)
4 ـ اى پيامبر! به خيال اين كه طاعت تو بسيار است, در انجام وظيفه سست مشو. اين معنا از مجاهد نقل شده است.(24)
5 ـ اى پيامبر! وقتى به مردم چيزى عطا مى كنى بر آنان منت مگذار و بخشش خود را بسيار ندان. اين معنا را زمخشرى مطرح كرده است.(25)
6 ـ از زيد بن اسلم نقل شده كه: اى پيامبر! وقتى هديه اى به كسى مى بخشى, به خاطر پروردگارت باشد و صبر كن تا پاداش دهنده ات او باشد.(26)
7 ـ اى پيامبر! در مقابل آن چه از امور دينى به مردم ياد مى دهى, بر آنان منت مگذار و عمل خود را زياد مپندار. اين معنا را فخر رازى به عنوان يك احتمال مطرح كرده و طنطاوى آن را پذيرفته است.(27)
8 ـ بعضى از مفسران معناى عامى رامطرح ساخته و معانى گذشته را تحت آن قرار داده اند: اى پيامبر! در مقابل هيچ كارى (انجام تكاليف, نبوت, هدايا و غيره) بر هيچ كس (خدا, مردم) منت مگذار و آن عمل را بزرگ مشمار.(28)
9 ـ اى پيامبر! اگر به كسى قرض مى دهى براى اين نباشد كه بيش تر از آن را مطالبه كنى.
چنان كه قبل از اين گفتيم, اين معنا را طبرسى از ابى مسلم نقل مى كند. وى معتقد بود: خداوند با اين آيه از رباخوارى نهى فرموده است.(29) عبداللطيف مشهور از نويسندگان معاصر اهل سنت نيز گفته است: اين آيه اولين اشاره از طرف خداوند متعال در مورد تحريم رباست و اين برداشت را به ابن تيميه نسبت داده است.(30)
با توجه به سياق آيات قبل و بعد و با توجه به زندگى پيامبر اكرم(ص) كه هيچ سابقه رباخوارى از ايشان نقل نشده است و با توجه به اين كه غالب مفسران معنايى غير از معناى نهم از آيه شريفه فهميده اند, حمل آيه بر معناى نهم و قرار دادن آن از آيات تحريم ربا, به شدت ضعيف و موهون است. بنابراين, اين آيه نمى تواند مويد نظريه تدريج باشد و از آيات مراحل تحريم ربا به حساب آيد.

بررسى مرحله دوم (سوره روم, آيه 39)

زمان نزول آيه

معروف است كه تمام سوره روم مكى است; به طورى كه برخى از مفسران بر اين امر ادعاى اجماع(31) و عدم خلاف كرده اند.(32) البته علامه طباطبائى در ذيل اين آيه مى گويد: اين آيه و آيات پيش از آن به آيات مدنى شبيه ترند تا به مكى, و اين كه بعضى ادعاى وجود روايت يا اجماع بر مكى بودن آن نموده اند, گفته آنان اعتبارى ندارد. با وجود اين,(33) خود علامه در تفسير آيات رباى سوره بقره, همين آيه سوره روم را مكى مى داند.(34)

تفسير آيه

در تفسير اين آيه مفسران شش معنا مطرح كرده اند:
1 ـ تعداد زيادى معتقدند كه اين آيه در مورد هديه و عطيه است و ارتباطى به رباى حرام ندارد; يعنى خداوند مى فرمايد: آن هدايايى كه به منظور دريافت پاداشى بيش تر و بهتر به مردم مى دهيد, پيش خداوند ارزشى ندارد; زيرا در اين گونه هدايا, نه استحقاق فرد در نظر گرفته مى شود و نه شايستگى ها و اولويت ها, بلكه تمام توجه به اين است كه هديه به كسى داده شود كه هديه بهترى برگرداند و طبيعى است چنين كارى كه جنبه اخلاص در آن نيست, از نظر اخلاق و معنويت فاقد ارزش است و در مقابل, آن انفاق هايى كه تنها با هدف جلب رضايت الهى انجام مى شود, پيش خداوند ارزش بسيار دارد و صاحبان آن پاداش مضاعف دريافت مى كنند.
در روايات نيز اين آيه به معناى هديه تفسير شده است; براى مثال, از امام صادق(ع) نقل شده كه فرمود:
ربا دو نوع است: رباى حلال و رباى حرام. اما رباى حلال عبارت است از اين كه به فردى هديه اى بدهى, در حالى كه مى خواهى پاداش بهترى از او بگيرى. اين ربايى است كه مى توان خورد و همين است معناى قول خداوند ـ عز و جل ـ كه مى فرمايد: ((وما آتيتم من ربا ليربوا فى إموال الناس فلا يربوا عند الله)) و اما رباى حرام عبارت است از ربايى كه خداوند از آن نهى كرده و مرتكب شونده آن را وعده آتش جهنم داده است.(35)
اهل سنت نيز در ذيل اين آيه از عكرمه نقل كرده اند:
ربا دو نوع است: رباى حلال و رباى حرام. اما رباى حلال عبارت است از هديه اى كه داده مى شود به انتظار اين كه پاداش بهترى به دنبال داشته باشد و …(36)
مفسران زيادى چون ابن عباس, مجاهد, طاووس, ابوعلى, سعيد بن جبير, ابراهيم, قتاده, ضحاك, عكرمه, طبرى, قمى, شبر و طنطاوى اين تفسير را پذيرفته اند.(37)
2 ـ ابن عطيه معناى وسيعى براى آيه مطرح مى كند و مى گويد: منظور خداوند متعال اين است كه هر كارى را كه انسان انجام مى دهد (بخشش يا غير آن) تا بهتر از آن را در مورد او انجام دهند, پيش خداوند ارزش ندارد, حتى سلام كردن, پس بايستى كارهاى خير را تنها به خاطر خدا انجام داد.(38)
3 ـ ابن عباس و نخعى گفته اند: آيه در مورد افرادى است كه به خويشاوندان خود, مالى را قرض مى دهند تا آنان با به كارگيرى آن مال, ثروتمند شوند.(39)
4 ـ شعبى و عامر گفته اند: مراد خداوند كسى است كه همراه ديگرى به مسافرت مى رود تا او را كمك كرده و خدمت نمايد و در مقابل, بخشى از سود را به عنوان پاداش بگيرد. از آن جا كه اين خدمت به قصد رسيدن به مال بوده است نه به خاطر خدا, پس نزد خداوند ارزشى ندارد.(40)
5 ـ عده اى از مفسران مانند حسن, جبايى, سدى, زمخشرى, آلوسى و علامه طباطبائى معتقدند كه اين آيه در ارتباط با رباى معروف يعنى رباى حرام است.
حسن و زمخشرى مى گويند: اين آيه دقيقا به معنى آيه ((يمحق الله الربا ويربى الصدقات))(41) است و معناى اين آيه مى شود: آن چه شما رباخواران از اموالتان مى دهيد تا در اموال مردم رشد و نمو كند, از نظر خداوند رشد نمى كند.(42)
جبايى مى گويد: معناى آيه اين است كه آن چه از مالتان را به صورت ربا در اختيار ديگران قرار مى دهيد تا به اين وسيله ثروت خود را زياد كنيد, پيش خداوند زياد نمى شود و آن چه گرفته است در مالكيت صاحب قبلى باقى مى ماند.(43)
آلوسى مى گويد: مراد از ربا در اين آيه, همان زيادى معروف در معامله است كه خداوند آن را تحريم كرده است.(44)
علامه طباطبائى مى فرمايد: اگر اين آيه مكى باشد مراد از ((ربا)) هديه و بخشش است, اما اگر مدنى باشد, مراد از آن رباى حرام و مراد از ((زكاه)) زكات واجب است و نيز در تفسير آيات ربا در سوره بقره, در عين حال كه اين آيه سوره روم را مكى مى دانند معتقدند: مراد از آن همان رباى محرم است.(45)
6 ـ معناى ششم معنايى است كه قبلا از قائلين به نظريه تدريج نقل كرديم و آن اين است كه: اين آيه اگرچه در مورد رباى معروف است لكن خداوند در اين آيه حكمى در مورد آن صادر نكرده و تنها به بيان اين مطلب كه رباخوارى از نظر خداوند عمل نامطلوب و ناپسندى است, اكتفا كرده است.
نتيجه: از بررسى اقوال مفسران و روايات وارد شده در ذيل آيه به دست مىآيد كه نظر غالب در اين آيه, معناى اول و پنجم است; به اين معنا كه اگر معتقد باشيم مى توان با استناد به خبر واحد از ظهور قرآن دست برداشت, با استناد به روايات منقول از طريق شيعه و اهل سنت معتقد مى شويم كه آيه درباره رباى حلال و هديه سخن مى گويد و اگر قائل شويم كه نمى توان با خبر واحد از ظهور قرآن رفع يد كرد, معناى پنجم صحيح تر است; چرا كه ظهور آيه در رباى معروف و محرم است, علاوه بر اين كه مطالعه تاريخ اسلام نيز نشان مى دهد كه ربا در سال هاى نخستين اسلام و در مكه حرام شده بود.
به هر حال, هيچ شاهد و مويدى براى معناى ششم وجود ندارد; چون مفسرانى كه معناى پنجم را مطرح كرده اند همگى بر اين نظرند كه اين آيه همانند آيات سوره بقره, بر تحريم ربا دلالت مى كند.

بررسى مرحله سوم (سوره نسإ, آيه 161)

زمان نزول

مطابق نظريه تدريج, آيه هاى مربوط به مرحله سوم, بعد از آيه 39 سوره روم و قبل از آيه هاى 130 و 131 سوره آل عمران, نازل شده اند و خداوند با فرستادن اين آيه ها و طرح داستان عبرتآموز يهود, قصد داشت مسلمانان را براى نزول آيه هاى سوره آل عمران و تحريم ربا براى مسلمانان آماده كند. لكن مطابق تحقيق علماى علوم قرآن, مشهور اين است كه سوره نسإ بعد از سوره آل عمران نازل شده است.(46) بنابراين, اين آيه ها چون بعد از تحريم ربا در سوره آل عمران نازل شده اند, نمى توانند زمينه ساز تحريم به حساب آيند.

شإن نزول و محتواى آيه

از جهت شإن نزول گفته اند: بعد از هجرت پيامبر اكرم(ص) به مدينه و تشكيل حكومت اسلامى, نگرانى هايى براى يهوديان مدينه به وجود آمد, ليكن اميدوار بودند پيروان آيين جديد, توسط اقوام خودشان (مشركين مكه) شكست خورده و از بين بروند, به همين خاطر تا مدتى با آنان مخالفت جدى نكردند و بر پيمانى كه با پيامبر(ص) بسته بودند وفادار ماندند. به تدريج كه اسلام عزت و عظمت پيدا كرد, اميد يهوديان به يإس تبديل شد و به فكر مبارزه با اسلام و مسلمانان افتادند. اين مبارزه در آغاز به شكل مبارزه فكرى و فرهنگى بود. آنان با طرح خواسته هاى عجيب و غيرمعقول, قصد عاجز كردن پيامبر(ص) و مسلمانان را داشتند(47) و اين آيه و آيات قبل از آن اشاره به يكى از اين مبارزه ها دارد.
مطابق نقل مفسران, گروهى از يهوديان پيش پيامبر(ص) آمدند و گفتند: اى محمد! اگر تو واقعا پيامبر خدا هستى همان طور كه حضرت موسى تورات را به صورت كامل و يك جا آورد, توهم جلو چشم ما به آسمان برو و يك كتاب كامل بياور. خداوند با فرستادن آيات 153 به بعد سوره نسإ, توطئه يهوديان را افشا كرد و به پيامبر(ص) خبر داد كه خواسته هاى يهوديان به قصد هدايت نيست بلكه به جهت عناد و دشمنى است; و آنان قبل از اين, از حضرت موسى درخواست هاى بزرگ ترى مى كردند و مى گفتند: خداوند را آشكارا به ما نشان بده و … . سپس خداوند متعال اعمال و رفتار نكوهيده يهوديان را يادآور مى شود و مى فرمايد:(48) ((فبظلم من الذين هادوا حرمنا عليهم طيبات احلت لهم …)) و از جمله اعمال ناپسند يهود اين بود كه خداوند ربا را بر آنان حرام كرده بود و آنان با انواع توجيه ها و حيله ها رباخوارى مى كردند.
بنابراين, اين آيات نيز از جهت تاريخ و شإن نزول و محتوا نمى توانند مويدى براى نظريه تدريج باشند.

بررسى مرحله چهارم (سوره آل عمران, آيه هاى 130 و 131)

زمان و شإن نزول

چنان كه گذشت سوره آل عمران از سوره هاى مدنى و سومين سوره اى است كه در مدينه بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده است.(49) در شإن نزول اين دو آيه آمده است: مشركان مكه بعد از شكست جنگ بدر, با هزينه كردن اموالى كه از ربا جمعآورى كرده بودند, لشكرى عليه مسلمانان تجهيز كردند و اين انگيزه اى شد كه بعضى از مسلمانان نيز به اين فكر بيفتند كه از طريق ربا مالى جمع كرده, لشكرى آماده سازند و از مشركان انتقام بگيرند. خداوند متعال با فرستادن اين آيه ها آنان را از اين كار نهى فرمود.(50)

تفسير آيه ها

اين آيه ها در حقيقت اولين آيه هايى بود كه خداوند متعال با فرستادن آن ها به طور صريح مسلمانان را از رباخوارى نهى كرد, زيرا چنان كه گذشت, آيه سوره مدثر بر حرمت رباى معروف دلالتى ندارد و آيه سوره روم محل خلاف بوده و از صراحت برخوردار نيست و سوره نسإ, علاوه بر اين كه از جهت زمانى متإخر از سوره آل عمران است, بيش تر سرنوشت يهود را بيان مى كند. آيات ربا در سوره بقره نيز چنان كه توضيح خواهيم داد, از حيث زمان نزول, متإخر از اين آيه ها مى باشند و به اعتقاد اكثر مفسران, در سال هاى آخر عمر پيامبر اكرم(ص) نازل شده اند.
نكته اى كه در تفسير اين آيه ها مهم است ـ و چه بسا روح نظريه تدريج نيز در آن نهفته است ـ تفسير تركيب ((اضعافا مضاعفه)) مى باشد. برخى چون عبدالعزيز جاويش گمان كرده اند خداوند در اين آيه تنها نوع خاصى از ربا يعنى رباى فاحش را حرام كرده است و عده اى براى جواب از اين شبهه, نظريه تدريج را مطرح كرده اند. با بررسى تركيب مذكور معلوم مى شود نه برداشت جاويش از اين آيه صحت دارد و نه برداشت قائلين به نظريه تدريج.
مفسران, چند نظر پيرامون اين تركيب مطرح كرده اند:
1 ـ اكثر مفسران معتقدند واژه ((اضعافا)) در آيه شريفه از جهت تركيب نحوى حال از كلمه ((الربوا)) است و واژه ((مضاعفه)) وصف آن مى باشد, و مقصود از ((الربوا)) قرض يا دين همراه با زيادى است. در نتيجه معناى آيه اين مى شود: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ربا را نخوريد در حالى كه (در اثر تمديد و تكرار) به چند برابر اصل سرمايه رسيده است.
ابن كثير در تفسير آيه مى نويسد: ((اضعافا مضاعفه)) اشاره به رباى جاهلى است; در زمان جاهليت وقتى موعد پرداخت فرا مى رسيد طلبكار مى گفت: يا بدهى ات را پرداخت كن يا مبلغ آن را بيفزاى! اگر بدهكار قدرت بر پرداخت نداشت با توافق يكديگر مبلغ آن را اضافه مى كردند و اين مسئله هر سال تكرار مى شد و چه بسا وام اندكى به وام سنگينى تبديل مى گشت.(51)
علامه طباطبائى مى گويد: ((اضعافا مضاعفه)) اشاره به وصف غالب رباها دارد. وى معتقد است: ربا به طبيعت اوليه, خود به خود زياد مى شود و به چند برابر اصل سرمايه مى رسد;(52) به عبارت ديگر, به تدريج با تمديد و تكرار و با ضميمه كردن بهره و بهره بهره به اصل سرمايه, مال اندك به چند برابر مى رسد.
شبيه اين مضمون را مفسران زيادى چون شيخ طوسى, طبرسى, فيض كاشانى, قرطبى, سيوطى, شبر, مقدس اردبيلى, زمخشرى, بيضاوى و سيد قطب مطرح كرده اند(53) و هيچ يك در صدق اين آيه شرط نكرده اند كه در همان معامله اول بايستى بدهى به دو يا چند برابر اصل سرمايه برسد. تنها زيد بن اسلم گفته است: رباى جاهلى به دو برابر كردن بود. وقتى طلبكار طلب خود را از بدهكار مى خواست, اگر وى قادر بر پرداخت نبود بايد سال بعد دو برابر مى پرداخت و اگر سال بعد هم نمى توانست باز براى سال بعد دو برابر مى شد (چهار برابر مبلغ بدهى) لذا خداوند درباره آن فرمود: ((لا تإكلوا الربا إضعافا مضاعفه)).(54)
فخر رازى دو برابر كردن را حد بالاى رباى جاهلى مى داند و مى گويد: در جاهليت وقتى كسى از انسانى صد درهم طلب داشت و موعد پرداخت فرا مى رسيد و او قادر بر پرداخت نبود, طلبكار مى گفت مبلغ بدهى را افزايش بده تا مدت را برايت تمديد كنم و گاهى مبلغ به دويست درهم افزايش مى يافت. سپس وقتى موعد فرا مى رسيد, مثل قبل عمل مى شد و نتيجه اين مى شد كه بعد از چند سررسيد, در مقابل آن صد درهم, چند برابر مى گرفت.(55)
2 ـ برخى احتمال داده اند مقصود از ((الربوا)) در اين آيه خصوص ((زيادى)) باشد نه قرض يا دين همراه با زيادى. در اين صورت مراد از ((اضعافا مضاعفه)) بهره هاى مركب خواهد بود; يعنى رباهاى مركبى كه در آن ها علاوه بر اصل قرض, بر خود بهره هم بهره تعلق مى گيرد,(56) مانند بهره وام هاى بانكى; براى مثال, اگر فردى يك ميليون تومان با بهره مركب بيست درصدى از بانك وام بگيرد و بخواهد آن را بعد از ده سال بپردازد, بايد مبلغى بيش از شش ميليون تومان به بانك بازگرداند, در حالى كه اگر نرخ بهره ساده بود و تنها به اصل وام تعلق مى گرفت, تنها سه ميليون تومان به بانك مى پرداخت.
3 ـ بعضى ديگر احتمال داده اند ((اضعافا مضاعفه)) حال باشد براى فاعل ((لاتإكلوا)), يعنى اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ربا نخوريد در حالى كه ازاين طريق اموالتان را زياد و زيادتر مى كنيد. اين معنا را شيخ طوسى, طبرسى و مقدس اردبيلى به صورت احتمال مطرح كرده اند.(57)

بررسى شبهه اختصاص تحريم به رباى فاحش

چنان كه گذشت برخى با استناد به ((اضعافا مضاعفه)) ادعا كرده اند: تحريم اختصاص به رباى فاحش دارد; ربايى كه در آن مبلغ بدهى به چند برابر اصل مال مى رسد و اين در صورتى است كه نرخ بهره بيش از صددرصد باشد.
در جواب از اين شبهه مى گوييم:
1 ـ اگرچه زيد بن اسلم گفته است رباى جاهلى براى تمديد بدهى دو برابر كردن بود و فخر رازى گفته است گاهى مبلغ بدهى به دو برابر مى رسيد, لكن هيچ مفسر و فقيهى در طول تاريخ اسلام حرمت ربا را مشروط به دو برابر بودن و نرخ بهره بالاى صددرصد نكرده است, بلكه چنان كه گذشت غالب مفسران قيد ((اضعافا مضاعفه)) را وصف غالبى براى ربا گرفته اند; به اين معنا كه هر ربايى به خودى خود بعد از تمديد و تكرار, به چند برابر اصل سرمايه مى رسد.
2 ـ اختصاص تحريم ربا به رباى فاحش مستلزم اين است كه بگوييم: (نعوذ بالله) پيامبر اكرم(ص), ائمه اطهار(عليهم السلام) و صحابه, هيچ يك معناى آيه را نفهميده اند والا به جاى اين كه اين بزرگواران اين همه شدت و سخت گيرى در مورد ربا و رباخواران به خرج دهند و يك درهم ربا را بالاتر از هفتاد بار زنا در خانه خدا بدانند و رباخواران را به جنگ تهديد كنند, مى توانستند به رباخواران بگويند به جاى بهره صددرصد, بهره نود درصد بگيرند يا توصيه كنند كه در جامعه اسلامى بايستى ربا و بهره عادلانه باشد; چنان كه در روايات متعددى به قيمت ها و سود عادلانه سفارش كرده اند. در حالى كه هر كس اندكى تحقيق نمايد درمى يابد كه نه تنها در كلمات نبى اكرم(ص) و ائمه اطهار(عليهم السلام) بلكه در كلمات هيچ صحابى و فقيه و مفسرى تا صد سال پيش, هيچ گونه تفكيكى بين نرخ بهره كم و زياد ديده نمى شود و اصولا تعابيرى چون نرخ بهره عادلانه و نرخ بهره فاحش بعد از نفوذ نظام سرمايه دارى در كشورهاى اسلامى پيدا شده است.
3 ـ بر فرض بپذيريم كه عبارت ((اضعافا مضاعفه)) در اين آيه قيد حكم است و نتيجه بگيريم كه اين آيه تنها رباهاى فاحش را حرام مى كند, باز نمى توان نتيجه گرفت كه در اسلام و قرآن تنها اين نوع ربا حرام است; چرا كه آيات ديگرى در قرآن هست كه ربا را به طور مطلق حرام كرده است, مثل آيات: ((إحل الله البيع وحرم الربا))(58) و ((يمحق الله الربا ويربى الصدقات))(59) و از همه روشن تر آيه: ((يا إيها الذين آمنوا اتقوا الله وذروا ما بقى من الربا ان كنتم مومنين فان لم تفعلوا فإذنوا بحرب من الله ورسوله وان تبتم فلكم رووس إموالكم لا تظلمون ولا تظلمون))(60) اين آيات(61) به طور كلى هر نوع ربايى را چه نرخ آن كم باشد يا زياد, تحريم مى كنند و اين كه برخى از طرفداران نظريه اختصاص تحريم به رباى فاحش گفته اند: آيه ربا در سوره آل عمران مقيد است و آيات مطلق را قيد مى زند,(62) از چند جهت اشكال دارد:
اولا: حمل مطلق بر مقيد جايى است كه بين خطاب مطلق و خطاب مقيد تنافى و تعارضى باشد و اين معمولا وقتى اتفاق مى افتد كه آن دو خطاب از جهت نفى و اثبات, مخالف هم باشند. اما اگر دو خطاب از طرف شارع مقدس برسد كه دريكى عملى به نحو مطلق تحريم شده و در ديگرى شكل خاصى از آن عمل حرام گرديده است, منافاتى با هم ندارند و هر دو به حال خود باقى مى مانند; نهايت اين كه گفته مى شود حرمت آن شكل خاص, مورد تإكيد است. در مسئله ربا هم مطلب از اين قرار است; برخى خطابات ربا را به نحو مطلق و برخى (آيه محل بحث) شكل خاصى از ربا را تحريم كرده اند و بين اين دو هيچ تنافى و تعارضى نيست تا مطلق را حمل بر مقيد كنيم. بنابراين, حكم مى شود كه انواع ربا حرام است و رباى فاحش حرمت موكد دارد.
ثانيا: حمل مطلق بر مقيد در جايى است كه دلالت خطاب مطلق بر اطلاق از باب ظهور باشد, اما اگر خطاب مطلق نص و صريح در اطلاق باشد, حمل مطلق بر مقيد صحيح نيست و در مسئله مورد بحث, مطلب چنين است; چون آيه ((وان تبتم فلكم رووس إموالكم لا تظلمون ولا تظلمون))(63) به صراحت دلالت دارد كه طلبكار در صورت توبه از رباخوارى, تنها حق دارد اصل مالش را بگيرد, و صراحت اين آيه در اطلاق نشان مى دهد كه وصف ((اضعافا مضاعفه)) در آيه محل بحث مفهوم ندارد و تنها به عنوان موجبه جزئيه رباى فاحش را حرام مى كند و نسبت به غيرفاحش ساكت است, و اين نوع تعابير متداول است; براى مثال, گاهى گفته مى شود: ((از استعمال مواد مخدر خوددارى كنيد)) و گاهى گفته مى شود: ((از استعمال مواد مخدرى كه انسان و خانواده را به تباهى مى كشد خوددارى كنيد)). در اين جا هيچ مخاطبى بين اين دو خطاب تنافى نمى بيند تا مطلق را حمل بر مقيد كند و نتيجه بگيرد مواد مخدرى كه از جهت كميت يا كيفيت به درجه نابودى انسان و خانواده نمى رسد, استعمالش اشكال ندارد.
4 ـ اگر از آيات قرآن نتوانستيم به جواب روشنى برسيم, روايات نبى اكرم(ص) و ائمه اطهار(عليهم السلام) در مورد اختصاص يا عدم اختصاص تحريم به رباى فاحش, جواب روشنى براى ما دارند و در روايات متعددى هر نوع زيادى, (كم باشد يا زياد) ربا و حرام شمرده شده است; براى نمونه, به نقل يك حديث بسنده مى كنيم:
على بن جعفر از برادرش موسى بن جعفر نقل مى كند: از ايشان سوال كردم در مورد مردى كه به كسى صد درهم قرض مى دهد و شرط مى كند پنج درهم يا كم تر يا بيش تر بهره بپردازد. حضرت فرمود: اين رباى محض مى باشد.(64)
اين حديث كه از جهت سند نيز معتبر است به روشنى دلالت مى كند كه نرخ بهره پنج درصدى (پنج درهم براى صد درهم قرض) و حتى كم تر از آن رباست.

نتيجه: از مطالبى كه گذشت روشن مى شود كه تحريم ربا در دين اسلام اختصاصى به رباى فاحش ندارد و تفسير قائلين به نظريه تدريج از اين آيه نيز, كه با قبول اختصاص سعى داشتند با مرحله اى كردن تحريم از آن شبهه جواب دهند, بدون دليل است.

بررسى مرحله پنجم (سوره بقره آيات 275 ـ 279)

زمان نزول

از مطالعه تفاسير و روايات به دست مىآيد كه آيات ربا در سوره بقره, در سال آخر عمرشريف نبى اكرم(ص) نازل شده اند و به اعتقاد غالب مفسران, جزء آخرين آيات نازل شده مى باشند.(65)

محتواى آيه

چنان كه گذشت خداوند متعال در اين آيات به طور صريح و قاطع هر نوع ربا را حرام و رباخواران را در رديف محاربين با خدا و رسول خدا(ص) قلمداد مى كند و در مفاد اين آيات, اختلافى بين قائلين به نظريه تدريج با علماى ديگر نيست.

جمع بندى نهايى

از مجموع مطالبى كه گذشت به نتايج زير مى رسيم:
1 ـ آيه 6 سوره مدثر ارتباطى به ربا ندارد و نمى تواند در رديف آيات ربا به حساب آيد.
2 ـ آيه 39 سوره روم به اعتقاد جمعى از مفسران, مربوط به هديه است و ارتباطى به رباى محرم ندارد و به اعتقاد جمعى ديگر, هم سياق با آيات سوره بقره بوده, بر تحريم رباى معروف دلالت مى كند. بنابراين, تفسيرى كه قائلين نظريه تدريج از اين آيه ارائه كرده اند صحيح نيست و هيچ سابقه اى ندارد.
3 ـ آيه هاى 160 و 161 سوره نسإ از جهت زمانى متإخر از آيه ربا در سوره آل عمران است و بعد از تشريع حرمت ربا براى مسلمانان نازل شده اند. بنابراين, برداشت قائلين به نظريه تدريج, از اين آيات, از جهت زمان نزول و محتوا صحيح نيست.
4 ـ آيه 130 آل عمران هيچ دلالتى بر اختصاص تحريم به رباى فاحش ندارد.
بنابراين, نه تنها هيچ قرينه و شاهدى از آيات و روايات و اقوال مفسرين متقدم و تاريخ اسلام بر تإييد نظريه تدريج نداريم, بلكه تاريخ نزول و محتواى اكثر آيات ربا منافات با آن نظريه دارد و اصولا با رد شبهه اختصاص تحريم به رباى فاحش, فلسفه نياز به نظريه تدريج هم از بين مى رود.

نظريه مختار

با توجه به گسترده بودن پديده رباخوارى در جزيره العرب كه ريشه كن كردن آن نياز به مبارزه مداوم و طولانى داشت و با توجه به تاريخ نزول آيات ربا و محتواى آن ها, به نظر مى رسد خداوند متعال ربا را به صورت دفعى براى مسلمانان تحريم كرد, لكن در مقام اجرا و تثبيت تدريجى عمل نمود; به عبارت ديگر, خداوند در سه مرحله مسئله ربا را مطرح كرد:
در مرحله نخست با فرستادن آيه ((وما آتيتم من ربا ليربوا فى إموال الناس فلا يربوا عند الله))(66) اعلام كرد كه ربا نزد خداوند مشروع نيست و زياده اى كه به عنوان ربا گرفته مى شود نامشروع و حرام است.
در مرحله دوم به فاصله چند سال, با فرستادن آيه هاى ((ياإيها الذين آمنوا لا تإكلوا الربا إضعافا مضاعفه واتقوا الله لعلكم تفلحون واتقوا النار التى اعدت للكافرين))(67) با بيان روشن تر و لسان تهديدآميزى مسلمانان را از ربا خوارى نهى كرد و از گرفتارى آتش جهنم بيم داد.
در مرحله سوم در سال هاى آخر عمر پيامبر اكرم(ص) با فرستادن آيات سوره بقره, با توبيخ مسلمانانى كه هنوز از رباخوارى دست برنداشته بودند, از يك سو به تشريح عواقب دنيوى و اخروى رباخواران پرداخت از سوى ديگر با ابطال توجيه آنان, راه هاى توبه و بازگشت را بيان نمود و از جهت ديگر, براى پيامبر و مسلمانان اعلام كرد كه اگر از اين به بعد كسى اقدام به رباخوارى كند, اعلان جنگ با خدا و رسول خدا داده است و در سايه همين تعاليم بود كه رباخوارى به عنوان منفورترين شغل در ميان مسلمانان جلوه نمود و به اعتقاد مفسران, بعد از قتل نفس, دومين گناه كبيره به حساب آمد.
در پايان, بيان اين نكته لازم است, كسانى كه معتقدند وضعيت فعلى كشورهاى اسلامى از جهت ابتلا به ربا همانند وضعيت صدر اسلام است و بايد احكام اسلام از جمله ربا را به تدريج پياده نمود, اگر مقصود اين افراد تدريج در اجرا و تثبيت باشد, حرف درستى است و بايد متوليان امر و علما, متناسب با ميزان اعتقاد مردم و ظرفيت هاى ايمانى جامعه بر پياده شدن فروعات اسلام تإكيد داشته باشند. اما اگر مقصودشان تدريج در مقام تشريع اصل حرمت باشد, به آن معنايى كه قائلين به نظريه تدريج مطرح مى كنند و نتيجه بگيرند كه براى مثال, ربا براى فلان جامعه هنوز به حد حرمت نرسيده و براى آن ديگرى در حد حرمت رباى فاحش است و براى جامعه سوم مطلقا حرام است, اين حرف و نتيجه گيرى قطعا باطل است; چرا كه هيچ فقيه و انديشمند اسلامى حتى نسبت به احكامى كه تدريجى بودن آن ها مشهور است (مثل حرمت شرابخوارى) چنين نظرى نداده است و در سيره گفتارى و عملى پيامبر(ص) و ائمه(عليهم السلام) حتى نسبت به جوامع تازه مسلمان, هيچ شاهدى بر اين مطلب نيست, بلكه بر عكس, متن صلح نامه پيامبر اكرم(ص) با مسيحيان نجران نشان مى دهد كه حضرت با آنان نيز شرط كرد كه از رباخوارى دست بردارند.(68)
 


پى نوشت ها:
1. تفسير نمونه (چاپ بيست وهشتم: دارالكتب الاسلاميه, 1375 ق) ج 5, ص 70 ـ 74.
2. نحل (16) آيه 67.
3. بقره (2) آيه 219.
4. نسإ (4) آيه 43.
5. مائده (5) آيه 90.
6. محمد عبدالله دراز, الربا فى نظرالقانون الاسلامى (چاپ اول: بيروت, العصر الحديث, 1407 ق) ص 19.
7. براى مطالعه بيش تر ر.ك: احمد مصطفى مراغى, تفسير مراغى (چاپ دوم: بيروت, دار احيإالتراث العربى, 1975 م) ج 1, جزء 3, ص 59 ـ 60 ; وهبه الزحيلى, تفسير المنير (چاپ اول: بيروت, دارالفكر, 1411 ق) ج 3, ص 91 ـ 93 ; محمدعلى صابونى, روائع البيان (دمشق, مكتبه الغزالى, 1400 ق) ج 1, ص 389 ; ناصر مكارم شيرازى و ديگران, همان, ج 2, ص ;364 سيدمحمدحسين طباطبائى, الميزان فى تفسير القرآن (چاپ سوم: اسماعيليان, 1393 ق) ج 2, ص 408 ; عبدالرزاق سنهورى, مصادرالحق, ج 3, ص 200 ; محمد ابوزهره, بحوث فى الربا, ص 25 ; محمد عبدالهادى, الربا والقرض فى الفقه الاسلامى (قاهره, دار الاعتصام, 1985 م) ص 21 ; عبداللطيف مشهور, الاستثمار فى الاقتصاد الاسلامى (قاهره, مكتبه مدبولى, 1990 م) ص 161 ; يونس رفيق المصرى, مصرف التنميه الاسلاميه, ص 125 و جعفر عباس حاجى, المذهب الاقتصادى فى الاسلام (كويت, مكتبه الالفين, 1987 م) ص 635.
8. طبرسى, تفسير مجمع البيان (قم, كتابخانه آيه الله نجفى مرعشى, 1403 ق) ج 9, ص 106.
9. عبداللطيف مشهور, همان, ص 161 به نقل از: مجموع فتاوى ابن تيميه, ج 29, جزء 9, ص 22.
10. نسإ (4) آيات 160 ـ 161.
11. آل عمران (3) آيات 130 ـ 131.
12. بقره (2) آيات 275 ـ 279.
13. محمد عبدالهادى,همان, ص 21.
14. بدوى, نظريه الربا المحرم, ص 242 به نقل از: عبدالعزيز جاويش, مجله اللوإ, 16 ـ 4 ـ 1908. 15. غريب جمال, المصارف و الاعمال المصرفيه فى الشريعه الاسلاميه و القانون, ص 226.
16. مدثر (74) آيات 1 ـ 7.
17. محمدحسين طباطبائى, همان, ج 20, ص 79.
18. ناصر مكارم شيرازى و ديگران, همان, ج 25, ص 209.
19. عبد على هويزى, تفسير نورالثقلين (چاپ چهارم: قم, اسماعيليان, 1370 ق) ج 5, ص 454.
20. محمدحسين طباطبائى, همان, ج 20, ص ;82 سيد قطب, فى ظلال القرآن (چاپ هفتم: بيروت, دار احيإالتراث العربى, 1391 ق) ج 8, ص ;360 محمد بن جرير طبرى, جامع البيان فى تإويل القرآن (بيروت, دارالكتب العلميه, 1412 ق) ج 29, ص ;94 طبرسى, همان, ج 10, ص 385.
21. عبدعلى هويزى, همان, ج 5, ص 454.
22. طبرسى, همان, ج 10, ص ;385 محمد بن جرير طبرى, همان, ج 29, ص ;93 زمخشرى, الكشاف (چاپ سوم: بيروت, دار الكتاب العربى, 1407 ق) ج 4, ص ;646 محمد قرطبى, الجامع لاحكام القرآن, (بيروت, دار احيإ التراث العربى) ج 19, ص ;68 ابن كثير, تفسير القرآن العظيم (چاپ دوم: بيروت, دارالنصير, 1412 ق) ج 4, ص ;466 عبدالله شبر, تفسير القرآن (چاپ دوم: بيروت, دار احيإ التراث العربى) ص 538 و آلوسى, روح المعانى, ج 29, ص 119.
23. طبرسى, همان, ج 10, ص ;385 محمد بن جرير طبرى, همان, ج 29, ص 94.
24. محمد بن جرير طبرى, همان و ابوبكر جصاص, احكام القرآن (بيروت, دارالكتب العربى, 1406 ق) ج 5, ص 365.
25. زمخشرى, همان, ج 4, ص 646 .
26. طبرسى, همان, ج 10, ص 385.
27. فخر رازى, تفسير كبير (قم, دفتر تبليغات اسلامى, 1411 ق) ج 30, ص 194 و طنطاوى, الجواهر فى تفسيرالقرآن (چاپ چهارم: بيروت, دار احيإ التراث العربى, 1412 ق) ج 24, ص 300.
28. ابوبكر جصاص, همان, ج 5, ص 368 و ناصر مكارم شيرازى و ديگران, همان, ج 25, ص 258.
29. طبرسى, همان.
30. عبداللطيف مشهور, همان به نقل از: مجموع فتاواى ابن تيميه, جلد 29, جزوه 9, ص 22.
31. آلوسى, روح المعانى فى تفسير القرآن (چاپ چهارم: بيروت, دار احيإ التراث العربى, 14005 ق) ج 21, ص 16.
32. محمد قرطبى, همان, ج 14, ص 1.
33. محمدحسين طباطبائى, همان, ج 16, ص 185.
34. همان, ج 2, ص 408.
35. عن ابى عبدالله((ع)) قال: الربا ربإان: ربا يوكل و ربا لايوكل; فاماالذى يوكل فهديتك الى الرجل تطلب منه الثواب افضل منها فذلك الربا الذى يوكل و هو قول الله عز و جل ((و ما آتيتم من ربا ليربوا فى اموال الناس فلا يربوا عندالله)) و اماالذى لايوكل فهو الذى نهى الله عز و جل عنه و اوعد عليه النار (حرعاملى, وسائل الشيعه, (چاپ پنجم: بيروت, داراحيإالتراث العربى, 1938 م), ج 12, كتاب التجاره, ابواب الربا, ب 3, ح 1).
36. الربا ربوان: ربا حلال و ربا حرام; فاماالربا الحلال فهوالذى يهدى يلتمس ما هو افضل منه و … (محمد قرطبى, همان, ج 14, ص 36).
37. ر.ك: شيخ طوسى, التبيان (بيروت, دار احيإ التراث العربى) ج 8, ص ;284 ميرزا محمد مشهدى, كنز الدقائق (قم, مركز نشر اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم, 1407 ق) ج 7, ص ;600 محمد قرطبى, همان, ج 14, ص ;36 ابوبكر جصاص, همان, ج 5, ص ;217 ابن عربى, احكام القرآن (چاپ اول: بيروت, دار الفكر, 1408 ق); طنطاوى, همان, ج 15, ص 76 و سيد قطب, همان, ج 6, ص 460.
38. محمد قرطبى, همان, ج 14, ص 36.
39. آلوسى, همان, ج 21, ص 45.
40. ابوبكر جصاص, همان, ج 5, ص 218.
41. بقره (2) آيه 276.
42. زمخشرى, همان, ج 3, ص 481.
43. شيخ طوسى, همان, ج 8, ص 254.
44. آلوسى, همان, ج 21, ص 45.
45. محمدحسين طباطبائى, همان, ج 2, ص 408 و ج 16, ص 185.
46. طبق نقل مفسران و آشنايان به علوم قرآن, سوره هاى مدنى به ترتيب نزول عبارت بودند از: سوره بقره, انفال, آل عمران, احزاب, ممتحنه و نسإ. پس سوره نسإ ششمين سوره از سوره هاى مدنى و نود و دومين سوره نازله بر پيامبر اكرم(ص) مى باشد, در حالى كه سوره آل عمران سومين سوره مدنى و هشتاد و نهمين سوره نازله مى باشد (هاشم زاده هريسى, شناخت سوره هاى قرآن, ص 78 به بعد و ر.ك: ص 149 و 155).
47. جعفر مرتضى عاملى, الصحيح فى سيره النبى, ج 4, ص 124 ـ 126, با تلخيص.
48. طبرسى, همان, ج 3, ص 133.
49. هاشم زاده هريسى, همان, ص 149.
50. فخر رازى, همان, ج 9, ص ;2 محمد بن جرير طبرى, همان, ج 4, ص 72 و محمد صادقى, الفرقان فى تفسيرالقرآن (چاپ دوم: قم, اسماعيليان, 1408 ق) ج 4, ص 377.
51. ابن كثير, همان, ج 1, ص 351.
52. محمدحسين طباطبائى, همان, ج 4, ص 19.
53. ر.ك: شيخ طوسى, همان, ج 2, ص ;587 طبرسى, همان, ج 2, ص ;502 فيض كاشانى, تفسير صافى (بيروت, موسسه الاعلمى للمطبوعات) ج 1, ص ;380 محمد قرطبى, همان, ج 4, ص ;202 جلال الدين سيوطى, الدرالمنثور (قم, كتابخانه آيه الله نجفى مرعشى, 1404 ق) ج 2, ص ;71 عبدالله شبر, همان, ص ;99 اردبيلى, احكام القرآن (تهران, المكتبه المرتضويه) ص ;436 زمخشرى, همان, ج 1, ص ;404 بيضاوى, انوارالتنزيل و اسرار التإويل (بيروت, موسسه الاعلمى للمطبوعات, 1410 ق) ج 1, ص 180 و سيد قطب, همان, ج 2, ص 74.
54. محمد بن جرير طبرى, همان, ج 4, ص 59 و رشيد رضا, تفسير المنار (بيروت, دار المعرفه) ج 4, ص 123.
55. فخر رازى, همان, ج 9, ص 2.
56. تفسير مراغى, ج 1, جزء 3, ص ;61 رفيق مصرى, الجامع فى اصول الربا, ص 38 ـ 39 و مرتضى مطهرى, ربا ـ بانك ـ بيمه (چاپ اول: تهران, صدرا, 1364) ص 197.
57. شيخ طوسى, همان, ج 2, ص ;587 طبرسى, همان, ج 2, ص 502.
58. بقره (2) آيه 275.
59. همان, آيه 276. 60. همان, آيات 278 ـ 279.
61. ترجمه و توضيح آن ها در بيان مرحله پنجم گذشت.
62. غريب جمال, المصارف و الاعمال المصرفيه فى الشريعه الاسلاميه والقانون, ص 226.
63. بقره (2) آيه 279.
64. على بن جعفر عن اخيه موسى بن جعفر((ع)) قال: سإلته عن رجل اعطى رجلا مإه درهم على ان يعطيه خمسه دراهم او اقل او اكثر قال: هذا الرباالمحض (حر عاملى, همان, ج 13, ص 108).
65. شيخ طوسى, همان, ج 2, ص ;369 طبرسى, همان, ج 2, ص ;394 محمد بن جرير طبرى, جامع البيان, ج 3, ص ;75 ابن كثير, همان, ج 1, ص 310 و جلال الدين سيوطى, همان, ج 1, ص 369 و 370.
66. روم (30) آيه 39.
67. آل عمران (3) آيات 130 ـ 131.
68. ابن اثير, الكامل فى التاريخ (بيروت, دار بيروت للطباعه و النشر, 1402 ق) ج 2, ص 294

منبع:

http://www.shareh.com/persian/magazine/iqtisad_i/01/f.htm

برچسب ها:, ,

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما