درآمدی بر خشونت علیه زنان در خانواده (قسمت دوم)
اشاره
فريده پيشوايي
امروزه با وجود پيشرفتهاي صنعتي جوامع، رشد تمدن و فرهنگ آنها و توسعه علم و تكنولوژي، هنوز پديدة خشونت خانوادگي يك معضل جهاني به شمار ميآيد. گزارشهاي تكان دهنده از حوادث، آمار و اطلاعات از گوشه و كنار جهان، حكايت از نقض حقوق بشر در مورد زنان دارد.
در شماره گذشته با پرداختن به علل مؤثر در بروز رفتارهاي خشونتآميز در مردان، به عوامل فردي، اجتماعي و خانوادگي اشاره شد. در اين شماره توجه خوانندگان را به ادامه بحث جلب مينماييم.
قسمت دوم
آثار خشونت عليه زنان در خانواده
خشونت در خانواده كه به قصد آزار زن در خانه از سوي شوهر اعمال ميشود، آثار بسيار زيان بار فردي و اجتماعي را به دنبال خواهد داشت كه از آن جمله ميتوان به موارد زير اشاره كرد:
طلاق و فروپاشي خانواده
روشن است كه وقتي روابط بين همسران بر مبناي خشونت استوار شود، استحكام و دوام خانواده مورد آسيب قرار خواهد گرفت و مهمترين نتيجه منفي آن، طلاق و جدايي زن و مرد است كه به دنبال آن بسياري از آسيبهاي اجتماعي جبرانناپذير از جمله افسردگي تدريجي، نابسامانيهاي رواني، اختلالهاي شخصي و… در زن ايجاد ميشود و به دنبال آن، آسيبهاي زيادي متوجه فرزندان طلاق خواهد بود كه شايعترين آنها گرايش به بزهكاري و اعتياد و ساير ناهنجاريهاي رفتاري است.
عدم تربيت صحيح فرزندان
با توجه به نقش اصلي و مهم مادر در خانه و تربيت فرزندان، بيشك رفتارهاي خشن عليه او آثار و تبعات سويي بر ساير افراد خانواده به ويژه فرزندان خواهد گذاشت. مادران در معرض خشونت هرگز نميتوانند در تربيت فرزندان موفق باشند و فرزنداني با سلامت روان و اعتماد به نفس تربيت كنند. همچنين تحقيقات نشان ميدهد، كودكاني كه مادرانشان مورد خشونت قرار گرفتهاند؛ آمادگي زيادي براي ابتلا به بيماريهاي رواني و اختلالات رشد، به ويژه نارسايي كلامي دارند و چون از لحاظ بدني ضعيفتر از بزرگسالان هستند، به انواع بيماري مبتلا خواهند شد، با از دست دادن اعتماد به نفس خود، كارايي كمتري نسبت به ديگران خواهند داشت و در ايجاد روابط صحيح با ديگران موفق نخواهند بود. همچنين ميزان گرايش آنها به سوي ساير انحرافات به ويژه مواد مخدر، دو برابر ديگران است و در بزرگسالي نيز بيشتر از افراد معمولي دست به خشونت خواهند زد.(1)
نگاه اسلام به خشونت
اسلام در روابط اجتماعي توصيههاي فراواني به خوشرفتاري و حسن معاشرت نسبت به افراد دارد و از هر گونه خشونت و بدرفتاري يا رفتاري كه موجب آزار ديگران شود ـ حتي آزادي كه به صورت زباني باشد ـ نهي كرده است. روايات زيادي در اين زمينه وجود دارند كه براي نمونه به چند مورد از آنها اشاره ميكنيم:
پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «ما مِنْ عَمَلٍ اَحَبَّ إلَي اللهِ تَعالي و إلي رَسُولِهِ مِنَ الايمانِ بِاللهِ والرِفْقِ بِعِبادِهِ و َما مِنْ عَمَلٍ اَبْغَضَ إلَي اللهِ تَعاليٰ مِنَ الاشْراكِ بِاللهِ وَ العُنْفِ عَليٰ عبادِهِ(2)؛ هيچ كاري نزد خدا و پيامبر گراميتر و محبوبتر از ايمان و رفق ﴿نرمش و مدارا﴾ با مردمان نيست و هيچ كاري نزد خداوند و رسول، زشتتر و مبغوضتر از شرك به خدا و خشونت با مردمان نيست».
همچنين حضرت فرمودهاند: «مَنْ اَذيٰ مُؤمِناً فَقَدْ اذٰاني و من اذٰاني فقد اَذَي الله و مَن اَذيَ الله فهو ملعون، في التوراة والإنجيل والزبور والفُرقان(3)؛ هر كس به مؤمني آزار رساند، مرا آزار داده است و آنكه مرا آزار داده، خداي مرا آزار داده است و آنكه خدا را آزار دهد، در تورات و انجيل و زبور و فرقان ﴿قرآن﴾ لعن شده است».
در اين روايت مقام مؤمن تا آنجاست كه آزار او برابر با آزار خداوند شمرده شده است و فردي كه مؤمني را آزار دهد، مورد نفرين كتب آسماني قرار گرفته است. طبق روايات اسلامي آن كس كه انساني را غمگين سازد، اگر همه دنيا را به او بدهد؛ جبران نميشود و پاداشي نيز ندارد.(4)
نگاه اسلام به زن
برخلاف تصور نادرست انسانهاي جاهل، اسلام اين حقيقت را به دنياي بشريت اعلام كرد كه زنان همانند مردان انسان و جزئي از پيكر جامعهاند: (يا أيّهَا النّاسُ اتّقُوا رَبّكُمُ الّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثّ مِنْهُما رِجالاً كَثيرًا وَ نِساءً)(5)؛ «اي مردم جهان، بپرهيزيد از آن خدايي كه همه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از همان نفس آفريد و مردان و زنان فراواني را از آن دو پديد آورد…».
همچنين برخلاف تصورات گروهي ديگر از انسانهاي نادان، اعلام ميدارد كه گراميترين افراد نزد خداوند، با تقواترين آنهاست و در اين ميان، بين زن و مرد تفاوتي وجود ندارد.(6) هر كس كارهاي نيك انجام دهد، چه زن چه مرد در حاليكه به خدا ايمان داشته باشد، به بهشت ميرود و ذرهاي به كسي ظلم نميشود.(7)
در تعاليم آسماني اسلام به خاطر وجود احساسات و عواطف در زنان، توصيههاي زيادي درباره چگونگي ارتباط با زنان و دختران ارائه و شأن بارز اصالت، نجابت و رادمردي در حسن معاشرت و نيكي به همسران شمرده شده است. در اينجا به مواردي از آن اشاره ميكنيم:
توصيههاي قرآني درباره حسن معاشرت با زنان
در سفارشها و توصيههاي اسلام لفظ مؤمن در برخورد مناسب و دور از هر گونه خشونت و آزردن به صورت كلي، هم زن مؤمن و هم مرد مؤمن را در بر ميگيرد، اما در محدوده خانواده و روابط خانوادگي با بررسي آيات و روايتهاي معصومين(ع) به تأكيدهاي زيادي در مورد پرهيز از خشونت نسبت به زنان و حسن معاشرت با آنها بر ميخوريم:
(وَ عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ)(8)؛ «با زنان به نيكي و مهرباني رفتار كنيد».
مفسر بزرگ، علامه طباطبايي در تفسير اين آيه شريفه ميفرمايند: «كلمه معروف به معناي هر امري است كه مردم در جامعه خود آن را بشناسند و آن را انكار نكنند. معاشرت معروف اين است كه يك فرد از جامعه، مساوي با ساير اعضاي جامعه باشد… خداوند همه مردم را بدون استثنا، تنه درخت بشريت دانسته است؛ بنابراين حكم تسويه در معاشرت در مورد آنان جاري است و اين همان حريت اجتماعي و آزادي زنان و مردان است…».(9)
در واقع ميتوان گفت در خانواده كه به منزله يك جامعه كوچك است، زن نيز همانند مرد از حقوق مساوي انساني برخوردار است و همانطور كه در يك جامعه بايد حقوق تك تك افراد رعايت شود، در خانواده نيز حقوق زن به عنوان يك انسان بايد رعايت شود.
(وَ إِذا طَلّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أجَلَهُنّ فَأمْسِكُوهُنّ بِمَعْرُوفٍ أوْ سَرِّحُوهُنّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِكُوهُنّ ضِرارًا)(10)؛ «اگر زنان را طلاق داديد و مهلتشان سرآمد، يا آنان را به نيكو وجهي نگه داريد يا به نيكو وجهي رها سازيد و براي اينكه به آنان زياد برسانيد، در خانه نگاهشان نداريد».
به طور معمول طلاق و جدايي با آزار و كينهورزي و برخوردهاي ناهنجار جانبي همراه است؛ بنابراين قرآن از اين معضل پيشگيري كرده و ميفرمايد در هر حال با رعايت اصل معروف با آنها رفتار كنيد و مبادا در اين حال، آنان را آزار دهيد يا زيان برسانيد يا رفتاري خشونتآميزي داشته باشيد.
(وَ عَلَي الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنّ وَ كِسْوَتُهُنّ بِالْمَعْرُوفِ)(11)؛ «بر عهده صاحب فرزند ﴿پدر﴾ است كه خوراك و لباس زنان را به وجهي نيكو تأمين كند».
«معروف» نام فراگيري براي هر كاري كه موجب اطاعت خدا يا نزديكي به خدا و نيكي نسبت به مردم باشد و نام هر كاري است كه نيكي و شايستگي آن در قانون شرع يا قانون عقل پذيرفته شده است.(12)
طبرسي در مجمع البيان ميگويد: «معاشرت با معروف؛ يعني رفتاري كه طبق دستور خدا و همراه با اداي حقوق زنان در تأمين نيازها و نيكو گفتاري و نيكو رفتاري با آنان باشد و نيز گفته شده است، معروف اين است كه زنان را نزنيد و سخن زشت به آنان نگوييد و در رويارويي با آنها گشاده رو باشيد».(13)
(فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنّ فَعَسيٰ أنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللّهُ فيهِ خَيْرًا كَثيرًا)(14)؛ «و چنانكه [همسرتان] دلپسند شما نباشد [اظهار كراهت نكنيد]، چه بسا چيزهايي كه ناپسند شماست و حال آنكه خداوند در آن خير بسياري براي شما مقدر فرموده است».
اين دستور به مرداني است كه با عدم توافق اخلاقي يا عاطفي يا مسائل ديگر، به طلاق رو ميآورند. در چنين شرايطي قرآن كريم به آنان توصيه ميكند كه رعايت حال همسرشان را بكنند و خداوند خير كثيري به آنها عطا خواهد كرد.
توصيههاي روايي در حسن معاشرت با زنان
با نگاهي به مجموعه روايات اسلامي روشن ميشود كه اسلام جانبداريهاي گسترده، اصولي و عميقي از زنان و حتي بالاتر از حق قانوني آنها كرده است. در واقع روح كلي حاكم بر روايات و لسان احاديث اينگونه است كه در آنها حمايت و ضمانتهاي ويژهاي از حقوق زنان انجام شده است. اگر در دين، قوانيني به عنوان مرزهاي حليت و حرمت يا صحت و بطلان بعضي از امور تشريع شده است، با توصيههاي اخلاقي و جانبي در كنار آن قوانين، سعي شده راه سوء استفاده مردان از قوانيني كه به ظاهر به نفع آنان است، گرفته شود. در زير به چند مورد از اين روايات اشاره ميكنيم:
دختران و زنان مايه بركت الهي
امام صادق(ع) ميفرمايند: «آنگاه كه انسان داراي دختري گردد، خداوند ملكي را به سوي او ميفرستد تا بال خود را بر سر و سينه آن دختر بگسترد. آن كس كه نفقه آن دختر را بدهد، خداوند به او كمك ميكند».(15)
سفارش جبرئيل به زنان
پيامبر اعظم(ص) فرمودند: «همواره جبرئيل مرا نسبت به زنان سفارش ميكرد، تا جايي كه گمان كردم طلاق دادن زنان جايز نيست، مگر با گناهي آشكار».(16)
نيكي به زنان، معيار قرب به پيامبر(ص)
پيامبر اعظم(ص) ميفرمايد: «نزديكترين شما به من در روز رستاخيز، كساني هستند كه با همسرانشان بهتر رفتار ميكنند».(17) و نيز ميفرمايد: «بهترين مردم از نظر ايمان… كساني هستند كه نسبت به همسرانشان مهربانتر باشند و من از همه شما به خانوادهام مهربانتر هستم».(18)
وعده پاداش به كسانيكه بر بداخلاقي زنان صبر ميكنند
پيامبر اعظم(ص) ميفرمايد: «مردي كه بر خُلق بد همسرش صبر كند و به نيت پاداش الهي تحمل كند، خداوند ثواب شاكرين را به او عطا ميكند».(19)
محترم شمردن احساسات زنان
پيامبر اعظم(ص) ميفرمايد: «مؤمن كسي است كه به ميل همسرش غذا ميخورد و منافق كسي است كه همسرش به ميل او غذا ميخورد».(20)
داستان سعدبن معاذ
وقتي سعدبن معاذ صحابي بزرگ پيامبر(ص) از دنيا رفت، پيامبر(ص) با شنيدن خبر فوت او به تشييع پيكرش رفت و خود، او را در قبر نهاد. هنگامي كه كار تدفين تمام شد، مادر سعد گفت: «سعد، بهشت گوارايت باد». پيامبر(ص) فرمود: «مادر سعد! ساكت باش و چنين بر پروردگارت قطعي مگير، گور سعد را ميفشارد». هنگامي كه علت را از پيامبر(ص) جويا شدند؛ پيامبر(ص) فرمود: «همانا سعد با خانوادهاش بد اخلاق بود».(21)
ممكن است اين سؤال در ذهن به وجود آيد كه چرا در قرآن «زدن زن» مطرح شده است:
(وَ الاّتي تَخافُونَ نُشُوزَهُنّ فَعِظُوهُنّ وَ اهْجُرُوهُنّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنّ فَإِنْ أطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنّ سَبيلاً)(22)؛ «و آنان زناني را كه از نافرمانيشان ﴿در رابطه با امور جنسي﴾ بيم داريد، اندرز دهيد و از بسترشان دوري كنيد و سپس آنان را بزنيد، اگر فرمانبرداري كردند پس ديگر راه بيداد پيش مگيريد».
علامه طباطبايي(ره) در تفسير اين آيه ميفرمايد: «نشوز يعني سرپيچي از اطاعت از روي تكبر و مراد از خوف نشوز، ظهور علائم و آثار آن است. اين سه علاج؛ يعني «فَعِظُوهنّ واهجروهن في المضاجع واضربوهنَّ» گرچه با يكديگرند ذكر شده و هر يك با ﴿و﴾ به ديگري عطف گرديدهاند، ولي اموري پشت سر هم و مترتب بر يكديگرند و به صورت تدريجي بيان شده است؛ يعني اول موعظه، اگر سودي نبخشيد؛ دوري گزيدن در بستر، اگر آن هم فائدهاي نكرد، در آخر كار زدن. دليل بر آنكه اينها تدريجي هستند، اين است كه با طبع اينها وسائل آزار و به ترتيب در كلام، ضعيف و شديد ميباشند؛ آورده شدهاند و ترتيب از سياق فهميده ميشود، نه از حرف عطف ﴿و﴾. ظاهر معناي دوري كردن از زنان، دوري كردن در بستر است، مانند پشت كردن به زن، ترك ملاعبه و…؛ نه دوري از بستر. اگرچه از مطلق ترك، همخوابگي را نيز ميتوان از اين كلمه اراده نمود، ولي معناي بعيدي است».(23)
در واقع قرآن 3 مرحله را براي تأديب زن پيشنهاد ميكند؛ زيرا اوليترين و طبيعيترين حقوق مرد بر زن تمكين جنسي است. در صورت سرپيچي زن، ممكن است مرد به انواع خشونت و وسائل متوسل شود. به همين منظور قرآن براي جلوگيري از ايجاد خشونت و كدورت بين زن و مرد، مراحلي را براي اين مسئله پيشنهاد ميدهد:
مرحله اول
قرآن كريم در مرحلة نخست امر ميكند كه به پند و اندرز روي آوريد، چه بسا همين باعث شود كه دوباره زندگي زناشويي در مسير اصلي قرار گيرد و تأمين كننده آسايش طرفين شود. بر همسر است كه براي پند و اندرز ابتدا از واژههاي زيبا و مناسب استفاده كند و شيوه آرامي در پيش گيرد، به همسر خويش به استدلال برخيزد و با عقل و حكمت او را راضي سازد؛ اما اگر پند و اندرز سودي نداد، نوبت، مرحله دوم ميرسد.
مرحله دوم
راه حل دوم ترك بستر مشترك و همخوابگي است كه براي به راه آمدن طرفين به كار ميآيد. ترك نمودن بستر نشانه ناراحتي و نارضايتي شوهر از همسر خويش است. چه بسا اين امر باعث شود كه زن به فكر افتد و رفتار خويش را اصلاح كند. علاوه بر آن، ترك بستر موجب خاموشي خشم و فراموش كردن مسئله ميشود.
در اين مرحله زن و شوهر موظف هستند كه موضوع را به بيرون از بستر سرايت ندهند؛ يعني اين دوري و پشت كردن فقط در محدوده بستر ميباشد.
مرحله سوم
اگر پند و اندرز و ترك خوابگاه، سودي نبخشيد و زن بدون عذرشرعي و عقلي، از تمكين در برابر حق شوهر و اداي حق مسلم او امتناع ورزد، نوبت به تأديب ميرسد. البته اين تأديب به جهت انتقام و اذيت و آزار طرف ديگر نيست؛ بلكه با عطوفت و به جهت اصلاح همسر باشد.
سپس در ادامه آيه ميفرمايد: «اگر از شما اطاعت كردند، ديگر جايز نيست بر آنها راه بيداد پيش بگيريد».
شايد با يك نظر ابتدايي در مورد سومين تاكتيكي كه در قرآن توصيه شده است، به نظر بيايد كه اسلام خواسته است دست مرد را باز بگذارد تا هر گونه كه بخواهد، درباره زن اعمال قدرت كند و با كتك او را در برابر خود تسليم نمايد، در حاليكه هرگز چنين نيست. بديهي است كه زدن مراتبي دارد. نكته مهم اين است كه حد و مرز زدن تا كجاست؟
امام باقر(ع) فرمودند: «و الضَّرْبُ بالسِّواكِ»؛(24) مقصود، زدن با مسواك است». معلوم است كه وقتي مرد براي زدن همسر از حربهاي چون مسواك استفاده كند تا چه اندازه حق اعمال قدرت پيدا ميكند. زدني كه اسلام تجويز كرده است، زدني دوستانه و آشتي انگيز است، نه قهرانگيز و رنجشآور.
شايد بتوان گفت مصلحت اين دستور اسلام ﴿تمكين و اطاعت زن در مسائل زناشويي﴾ براي حفظ بنيان خانواده و پايبندي و علاقمندي مرد به همسرش است؛ زيرا اگر مرد نتواند طبيعيترين و شديدترين نياز غريزي خود را در محيط مشروع خانواده برطرف سازد، به سوي جاذبههاي غير مشروع بيرون از خانه كشيده خواهد شد و به اين ترتيب بنيان خانواده متزلزل خواهد گشت.
ادامه دارد...
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
پينوشت:
. گزارشي از نخستين كارگاه آموزشي، شهيندخت مولاوردي، حقوق زنان، ش 16، ص 13 ـ 8.
2. بحارالانوار، ج 75، ص 54 .
3. همان، ج 67، ص 72.
4. همان، ج 75، ص 105.
5. نساء ﴿4﴾ : 1.
6. حجرات ﴿49﴾ : 13.
7. نساء ﴿4﴾ : 124.
8. نساء ﴿4﴾ : 19.
9. الميزان، ج 4، ص 255 و 256.
10. بقره ﴿2﴾ : 231.
11. بقره ﴿2﴾ : 233.
12. مجمع البحرين، ج 3، ص 159.
13. مجمع البيان، ج 1، ص 336.
14. نساء ﴿4﴾ : 19.
15. وسائل الشيعة، ج 21، ص 367.
16. بحارالانوار، ج 103، ص 253.
17. وسائل الشيعة، ج 8، ص 507.
18. همان.
19. همان، ج 7، ص 124.
20. همان، ج 20، ص 180.
21. بحارالانوار، ج 6 ، ص 220.
22. نساء (4) : 34.
23. الميزان، ج 4، ص 345.
24. من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 521
منبع:http://www.j-alzahra.ir/mags/84/03-84.htm
برچسب ها:خانواده, خشونت, خشونت علیه زنان