رأي اصراري ديوان عالي کشور: دفاع مشروع نامتناسب مستلزم ديه و نافي قصاص است
نوشته شده توسط در . نوشته شده در مقالات حقوق جزايي
هيئت عمومي ديوان عالي کشور موضوع پرونده اصراري کيفري رديف 87/2 به رياست آيت الله مفيد، رئيس ديوان عالي کشور و با حضور آيت الله دري نجف آبادي، دادستان و قضات شعب کيفري ديوان عالي کشور صبح روز سه شنبه 18 تيرماه جاري برگزار شد.
به گزارش مأوي، طبق اين پرونده جواني در پي حمله يک خودرو به وي، زمين خورده و يکي از سرنشينان خودرو با قداره به سمت آن جوان حملهور ميشود که وي به سمت مهاجم شليک ميکند. بر اثر جراحت وارد شده مهاجم کشته ميشود. دادگاه کيفري استان اصفهان در رسيدگي به اين پرونده دفاع را منتفي دانسته و عمل متهم را قتل عمد ارزيابي ميکند. با تجديدنظرخواهي متهم محکومعليه پرونده به شعبه 33 ديوان عالي کشور ارسال ميشود. اين شعبه عمل متهم را دفاع دانسته و پرونده را نقض و به شعبه همعرض دادگاه کيفري استان ارجاع ميدهد.
اين شعبه دادگاه کيفري نيز همانند شعبه قبلي عمل متهم را قتل عمد عنوان ميکند که با تجديدنظرخواهي مجدد به شعبه ديوان عالي کشور ارسال ميشود و اين شعبه پرونده را اصراري تلقي مي کند.
اکثريت اعضاي هيئت عمومي ديوان عالي کشور در رسيدگي به اين پرونده رأي شعبه ديوان عالي کشور مبني بر دفاع بودن عمل متهم را تأييد کردند.
خلاصه جريان پرونده
حسب محتويات پرونده کلاسه 824/84ت مطرح شده در شعبه 17 دادگاه تجديدنظر استان اصفهان (کيفري استان) و کيفرخواست شماره 267 مورخ 17 بهمنماه 1384 صادر شده از دادسراي عمومي و انقلاب اصفهان مهدي-م 30 ساله به اتهام ارتکاب قتل عمدي مرحوم داوود-ذ در تاريخ 25 ارديبهشتماه 1384 تحت تعقيب کيفري قرار گرفته است.
پزشکي قانوني علت فوت را پارگي قلب و ريه و خونريزي شديد ناشي از آن به دنبال اصابت پرتاب نافذ شتابدار تعيين نموده است.
متهم پس از دستگيري در مرجع انتظامي اظهار داشته که اسلحه را در سفر عراق خريديم. ماجرا از اين قرار بود که بعدازظهر مغازه پدرم بودم و ساعت 8 رفتم منزل.نشسته بودم که محسن-م به من زنگ زد و گفت رضا-ش آمده توي محله و سراغت را ميگيرد و چند تا از بچهها را هم کتک زده. من از سر سفره بلند شدم، آمدم توي اتاق اسلحه را برداشتم و گذاشتم توي کمرم. آمدم سر کوچه ديدم کسي نيست. رفتم در مغازه پدرم و برگشتم سرکوچه خودمان که سه چهار تا موتوري از بچههاي خودمان آمدند. پياده رفتم تا رسيدم توي خيابان سر بانک مسکن. درهمين حين رضا-ش و داوود-ذ از آن طرف خيابان مرا ديده بودند.
رفتند تقاطع را دور زدند و آمدند با ماشين زدند به من.چون رضا-ش مرا مي شناخت و قصدم اين بود که با رضا صحبت کنم و بگويم قبلاً دعوا داشتيم و حالا آشتي کردهايم؛ اما وي با ماشين به من زد و ماشين رفت توي جدول و من زمين خوردم.
رضا دنده عقب گرفت که دوباره مرا بزند. سريع بلند شدم. داوود- ذ از ماشين پريد پايين و با قداره به من حملهور شد. قداره که نزديک سرم رسيد مجبور شدم و اسلحه را کشيدم. مسلح کردم و 2 تير شليک کردم که خورد به داوود-ذ و همين طور فحاشي ميکرد و عقب عقب ميرفت. چند دور هم دور خودش چرخ خورده و روي زمين افتاد.در همين حال رضا-ش دنده عقب گرفت، من هم به او رسيدم و 2 تير هم به طرف ماشين شليک کردم که تيرها رفت داخل ماشين و رضا فرار کرد.
من بالاي سر داوود رفتم، ديدم هنوز فحش ميدهد و قداره دستش دارد که از دستش گرفتم و با موتور مهدي-ق فرار کردم.
متهم در مقام آخرين دفاع در بازپرسي ضمن اقرار به ارتکاب جرم و بيان اينکه مقتول را نمي شناخته اظهارات قبلي را تکرار کرد.
از شهود و مطلعان تحقيق شده که محمد-ح اظهار داشت: ساعت 11 شب که من در کيوسک تلفن بودم، ديدم ناگهان يک خودرو رنو سبز با سرعت زياد متوقف شد و 4 نفر از آن بيرون آمدند که اسلحه سرد قداره در دست داشت. با يکديگر گلاويز شده و ناگهان فرار کردند. يک نفرشان روي زمين افتاده بود.
علي-ت افزود: در تاريخ 25 ارديبهشتماه 1384 ساعت21 و 45 دقيقه داوود-ذ به تلفن همراه من زنگ زد و گفت بيا توي لنبان کارت دارم. رضا- ش به من گفت که علي بنشين پشت موتور تا برويم جايي . من پشت موتور نشستم. رضا پشت سر من و داوود ترک موتور نشست. رضا به من گفت: علي برو محله آزادان که من ماشينم را از مجيد- ن بگيرم. ماشين را که گرفتم رضا و داوود توي ماشين نشستند و من پشت سر آنها آمدم.
دم محله پاران که رسيدم ديدم رضا با ماشين دور زد و به من گفت که پشت سر ما بيا.کنار مهدي-م که رسيديم ديدم رضا با ماشين به کنار جدول رفت و مهدي پرت شد.
يک کمي جلوتر مهدي- م کنار جدول ايستاده بود. زماني که زمين خورد ديدم داوود-ذ با قداره از ماشين پريد پايين و 2 عدد قداره براي او پرت کرد که مهدي-م از روي زمين بلند شد و اسلحه کشيد و به داوود تير زد. يک لحظه داوود آمد به طرف ماشين و من از ترس فرار کردم و دم محله گورتان ديدم که ماشين رضا-ش خورد به کنار جدول و رضا داخل ماشين است و از دهانش خون ميآيد.من دور زدم و او را سوار کردم.
رضا-ش اظهار داشت: من پرايد محمد را گرفتم و موتورسيکلت خودم را به او دادم. با ماشين دنبال داوود-ذ در خيابان شريعتي رفتم. با هم سوار شديم رفتيم منزل شخصي به نام مجيد. آنجا مجيد با 2 نفر ديگر داخل منزل بودند. داوود و آن 2 نفر ديگر شروع به خوردن مشروب کردند. محمد با من تماس گرفت و گفت ماشين را لازم دارم. داوود با علي-ت تماس گرفت و گفت بيا جلو خانه محمد. من، داوود و علي-ت به اتفاق هم با موتورسيکلت خودم به طرف خيابان آتشگاه رفتيم تا ماشين من را که دست مجيد-ن بود، بگيريم. در مسير هم که ميرفتيم داوود چون مست بود قصد درگيري و نزاع با چند موتورسوار را داشت؛ اما ما نگذاشتيم.در مسير داوود و علي با هم صحبت مي کردند که به سراغ مهدي-م برويم و او را با قداره بزنيم. بعد رفتيم ماشين را گرفتيم و من به همراه داوود با ماشين من حرکت کرديم و علي هم با داوود تماس گرفت و گفت که مهدي-م آن طرف خيابان ايستاده و از ما سبقت گرفت و گفت پشت سر ما بيايد. من هم پشت سر او دور زدم و ديدم علي با موتورسيکلت کمي آن طرفتر از مهدي-م ايستاده است.
داوود گفت: صبر کن تا پياده شويم و دعوا کنيم. من هم گفتم نميايستم. او عصباني شد و دست داخل فرمان ماشين انداخت و ماشين را به طرف مهدي-م هدايت کرد که ماشين با يک تابلو برخورد کرد و خاموش شد. بعد از ماشين پياده شد و با مهدي درگير شد و در همان لحظه صداي دو سه شليک گلوله شنيدم.
ديدم داوود به زمين افتاد. من هم با عجله ماشين را روشن کردم که از مهلکه فرار کنم. متوجه شدم از بدنم خون ميريزد. از ناحيه پهلو و دست زخمي شده بودم. حدود صد متري که رفتم ديگر حال رانندگي نداشتم. از ماشين پياده شدم و پشت سر علي سوار موتورسيکلت شدم و علي من را به بيمارستان بــرد.حـســب اعــلام اداره تـشـخـيــص هـويـت، مـتـوفـا مـورد اصابت2گلوله سلاحهاي کمري داراي کاليبر 65/7 ميلي متر از فاصله بيش از يک متر قر ار گرفته که مسير عبور گلولهها جلو به عقب، چپ به راست و پايين به بالا ميباشد.خودرو نيز مورد اصابت حداقل2 گلوله قرار گرفته است. همچنين بنا به گواهي پـزشـکـي قـانـونـي در خـصوص متوفا داوود-ذ در آزمايش سمشناسي در احشا و ادرار مواد مخدر مرفين و کدئين يافت شده که نشانه مصرف مواد مخدر قبل از فوت ميباشد.
در تاريخ 16 ارديبهشتماه 1385 در وقت مقرر شعبه 17 دادگاه کيفري استان اصفهان با حضور نماينده دادستان، اولياي دم، متهم مهدي-م و وکيل تسخيري وي تشکيل جلسه داده و اولياي دم تقاضاي قصاص داشتند.
متهم اظهار داشت: من او را نميشناختم و اصلاً او را نديده بودم. رضا-ش با من خصومت داشت. از بعدازظهر در محل آمده بودند و دنبال من ميگشتند. بچهها زنگ زدند به من که فلاني آمده است، دنبال تو ميگردد. بچههاي محل را ميزند و گفتند که مشروب خورده بودند. اسلحه را از 3 سال گذشته از کربلا آورده بودم. بردم که اگر دنبال من آمدند تير هوايي بزنم که فرار کنند و اقارير قبلي را تکرار کرد.
دادگـاه پـس از اسـتـماع اظـهـارات طرفين و اخذ آخرين دفاع از متهم و وکيل وي ختم رسيدگي را اعلام و طي دادنامه شماره 196 با اتفاق آرا به شرح زير انشاي رأي نموده است: ….< اقدام متهم به نظر دادگاه دفاع نيست؛ زيرا متهم با تلفن مـحـسـن-م از منزل خارج ميشود. در صورتي که ميتوانسته در منزل بماند و خارج نشود؛ چون محسن به او گفته که رضا-ش وعدهاي ديگر به محله آمدهاند و درگير شدهاند و متهم که سابقه درگيري با رضا- ش داشته، ميتوانسته براي پرهيز از درگيري مجدد از منزل خارج نشود.
ديگر اين که متهم اسلحه کمري را مسلح ميکند … اين اقدام وي دلالت بر آمادگي او براي درگيري با اسلحه دارد،در لحظه درگيري متهم ميتوانسته با شليک تيرهوايي خود را از محل درگيري نجات دهد و درگير نشود، در صورتي که متهم اسلحه را مسلح ميکند و با تلفن محسن-م تحريک ميشود و ميرود و درگير ميشود، در حالي که با داوود-ذ چندمتر فاصله داشته، به او تيراندازي ميکند و او را به قتل ميرساند.
بنابراين اتهام متهم داير بر ارتکاب قتل عمدي داوود-ذ به نظر دادگاه ثابت، محرز و مسلم است و نظر به اين که اولياي دم (پدر و مادر مقتول) درخواست قصاص نمودهاند، با استناد به ماده 205، بند (ب) مواد 206، 219، 227، 228، 229 و 230 بندهاي يک و 4 ماده 231، 232، 233، 257 و 261 قانون مجازات اسلامي حکم به قصاص نفس متهم مهدي-م صادر ميشود.
دادنامه صادر شده در تاريخ 22 خردادماه 1385 به وکيل تسخيري متهم ابلاغ کرده که نامبرده طي لايحه تقديمي صادر شده در تاريخ 25 تيرماه 1385 از آن تجديدنظرخواهي نموده است. همچنين دادنامه در تاريخ 30 خردادماه 1385 به متهم ابلاغ کرده که وي اظهار نموده اعتراض دارم. پس از ارسال پرونده به ديوان عالي کشور و وصول آن در تاريخ اول مردادماه 1385 براي رسيدگي به شعبه 33 ارجاع شده است.
هيئت شعبه در تاريخ بالا تشکيل گرديد. پس از قرائت گزارش محمدحسين احمدي، عضو مميز و اوراق پرونده نظريه کتبي سيدحسن ميرحسيني، داديار ديوان عالي کشور اجمالاً مـبـنـي بـر اسـتـدعـاي نـقـض دادنـامـه شـمـاره 196 مورخ 16 ارديبهشتماه 1385 تجديدنظرخواسته مشاوره نموده، چنين رأي ميدهد:
رأي شعبه ديوان عالي کشور
با امعان نظر در محتويات پرونده به ويژه اظهارات شهود و مطلعان از واقعه از جمله رضا-ش و علي-ت (همراهان مقتول و متهمان به مشارکت در نزاع منجر به قتل) در معاونت اطلاعات و تأييد و تشريح آن در بازپرسي در مقام دفاع بودن مهدي-م در قبال حمله داوود-ذ با قداره به او در حالي که به زمين افتاده بود، جاي شک و ترديد نيست و مشمول مقررات ماده 61 قانون مجازات اسلامي است. جز آن که اگر عمل ارتکابي نامبرده بيش از حد لازم بود، ضامن ديه است.
در نتيجه اعتراض وارد است و با استناد به بند 4 قسمت (ب) ماده 265 قانون آيين دادرسي کيفري رأي معترضعنه نقض و رسيدگي مجدد به شعبه همعرض ارجاع ميگردد.
حسب اعلام پليس اطلاعات و امنيت عمومي استان اصفهان، مقتول يکي از افراد بسيار شرور و اراذل و اوباش شاخص اصفهان بوده که امنيت و آسايش شهروندان را به طور جدي مختل نموده و داراي 8 فقره سابقه به اتهام لواط، ايراد ضرب و جرح عمدي، نگهداري سوخته، نزاع دستهجمعي، چاقوکشي و شرب خمر بوده و گزارشهاي متعددي در زمينه شرارتهاي وي واصل شده است.
به دليل اين که پرونده قتل نامبرده پس از 2 ماه از طريق بازپرسي از پليس آگاهي اخذ و به اين پليس ارجاع شده، اطلاعي از کشف قداره در کنار جسد در دست نميباشد؛ اما شاهدان ماجرا رضا-ش و علي -ت در خصوص محل قداره و استفاده از آن توسط داوود-ذ شهادت داده که در پرونده موجود ميباشد.
در ضمن افراد مذکور از دوستان داوود-ذ بوده که در تخريب صورت گرفته در شب قتل توسط داوود -ذ با وي همراهي داشتهاند.
شعبه 18 دادگاه کيفري استان اصفهان حسبالارجاع مجدد از شهود عيني تحقيق نموده که شهود وحاضرين در صحنه درگيري اظهارات قبلي را تکرار کرده اند.
دادگاه پس از تشکيل جلسات دادرسي باحضور متهم، اولياي دم، نماينده دادستان، وکلاي طرفين، ساير شهود و مطلعين و استماع اظهارات آنها و اخذ آخرين دفاع از متهم و وکيل وي و اعلام ختم رسيدگي طي دادنامه شماره 1348 مورخ 15 مهرماه 1386 با اتفاق آرا به شرح آتي انشاي رأي نموده است:
(درخصوص اتهام آقاي مهدي – م داير بر ارتکاب قتل عمدي آقاي داوود – ذ با توجه به شکايت اولياي دم پدر و مادر مقتول و تقاضاي قصاص از طرف آنها و محتويات پرونده که دلالت دارد …. با توجه به سابقه درگيري که با دوست مقتول يعني آقاي رضا – ش داشته و ميدانسته آقاي رضا – ش در محله دنبال او است و ميتوانسته خود وارد درگيري نشود و يا اين که پليس را خبر کند و يا اصلاً از منزل بيرون نيايد و يا اين که موقع درگيري با فرصتي که داشته فرار کند ….. دلالت بر قصد متهم بر درگيري از روي اراده داشته است و با عنايت به شهادت شهود و اظهارات متهم و اقارير متهم در چند جاي پرونده و سير و جريان پرونده و خـصـومت ديرينهاي که مابين طرفين دعوا بوده است و ديگر محتويات پرونده موضوع به هيچ وجه از مصاديق دفاع مشروع محسوب نميگردد.
ازاينرو اتهام متهم داير بر ارتکاب قتل عمدي مقتول براي اين دادگاه محرز و مجرميت وي ثابت ميشود. بنابراين با عنايت به تقاضاي اولياي دم نسبت به قصاص متهم استناداً به مواد 20، بند (ب) 206، 219، 227 الي 230 و بندهاي يک، 2 و 4- 231 و مواد 232 و 233 قانون مجازات اسلامي حکم به قصاص نفس متهم صادر ميگردد. دادنامه صادر شده درتاريخ20 آذرماه 1386 به وکيل تعييني متهم ابلاغ و در تاريخ 11 آذرماه 1386 نيز به خود متهم ابلاغ شده که اعلام نموده اعتراض دارم و متعاقباً در تاريخ 26 آذرماه 1386 لايحه اعتراضيه خود را ارائه نموده است. پس از ارسال پرونده به ديوان عالي کشور براي رسيدگي پيرو سابقه به اين شعبه 33 ارجاع گرديده است.
هيئت شعبه در تاريخ بالا تشکيل گرديد و پس از قرائت گزارش آقاي محمد حسين احـمدي، عضو مميز و اوراق پرونده نـظــريــه کـتـبــي آقـاي سـيـد حـسـن ميرحسيني، داديار ديوان عالي کشور اجمالاً مبني بر لزوم طرح در هـيـئت عمومي کيفري ديوان عالي کشور، در مورد دادنامه شماره 1348 مورخ 15 مهرماه 1386 تجديدنظر خواسته مشاوره نموده، چنين رأي ميدهد.
رأي شعبه ديوان عالي کشور
نظر به اين که شعبه هجدهم دادگاه کيفري استان اصفهان با همان استنباط و استدلال شعبه هفدهم دادگاه مذکور حکم اصراري صادر کرده و مورد تأييد و ابرام اين مرجع نيست مقرر ميدارد که دفتر پرونده را براي طرح در هيئت عمومي کيفري ديوان عالي کشور ارسال نمايد.
متهم نيز همانند مقتول سابقه کيفري دارد
ابراهيم ابراهيمي، معاون قضايي ديوان عالي کشور به اظهارات متهم اشاره کرد و بيان داشت: متهم گفته که در حالت ايستاده تيراندازي کرده؛ اما شهود ميگويند که او روي زمين افتاده بوده و تيراندازي نموده است. نحوه اصابت گلولهها به خودرو همراه مقتول نيز نشاندهنده تيراندازي در حالت ايستاده بوده است. متهم نيز همانند مقتول 2فقره سابقه کيفري داشته است.
وي متهم را تحريک کننده تهاجم مقتول و همراهانش ارزيابي کرد و اظهار داشت: متهم با رضا – ش تماس تلفني گرفته و او را براي دعوا تحريک ميکند.
متهم با قصد درگيري و با اسلحه از خانه خارج شده است
حجتالاسلام والمسلمين علي اصغر باغاني، رئيس شعبه 13 ديوان عالي کشور عمل متهم را دفاع ندانست و بيان داشت: مگر متهم کلانتر محل بوده که با قصد درگيري با مقتول و همراهانش از خانه خارج شده و اسلحه خود را مسلح کرده است.
وي با بيان اين که در هنگام نزاع مشخص نيست که متهم در اثر برخورد با خودرو مصدوم شده است،گفت: 10 قاضي شعب دادگاه کيفري استان اصفهان عمل متهم را قتل عمد دانستهاند، حال چگونه است که 2قاضي شعبه 33 ديوان عالي کشور عمل را دفاع ميدانند. چرا که قصد درگيري متهم و قصد قتل عمد وي مسلم است؛ ولي دفاع مشروع مشکوک ميباشد. بنابراين رأي شعب دادگاه کيفري استان با موازين قانوني است.
اين مورد از مصاديق بارز قتل عمد است
حـجـت الاسلام و المسلمين حسينعلي نيري، معاون قـضـايـي ديـوان عـالـي کـشـور بـيـان داشـت:هر دو طرف از چاقوکشها بودند. متهم از قبل اسلحه گرفته و وقتي شنيده با اسلحه از خانه بيرون آمده است.چرا اين کار را کرده؟ بنابراين اين مورد از مصاديق بارز قتل عمد است.
متهم در مورد قتل داوود- ذ قابل مجازات نيست
حجتالله يزدان زاده، رئيس شعبه سوم ديوان عالي کشور با بيان اينکه مقتول قداره و آلت قتاله داشته و به قصد مرگ به متهم حمله کرده، گفت: استمداد متهم از مأموران انتظامي در آن لحظه از شب امکان نداشته است و در آن شرايط گريز از چنگال مهاجمان امکان پذير نبوده و به حکم فطرت و عقل از خطر مرگ حتي قريبالوقوع براي وي اجتناب ناپذير است. با اسلحهاي که همراه داشته به مهاجم شرور و خطرناک؛ يعني مقتول قداره در دست شليک مينمايد و او را به قتل ميرساند که دفاع از جهتي متناسب با حمله است.در نتيجه با حصول شرايط مشروحه در مواد 61، 625، 627 و 629 قانون مجازات اسلامي متهم در مورد قتل داوود- ذ قابل مجازات نيست و رأي شعبه 33 ديوان عالي کشور که متضمن اين معناست مورد تأييد ميباشد.
اين قتل يقيناً قتل عمد است
ابوالفضل ملکي، مستشار شعبه 13 ديوان عالي کشورگفت: با توجه به سبق تصميمي که متهم داشته و از خانه خارج شده، سلاح به کمر داشته و درگير شده، در حالي که ميتوانسته به آنجا نرود و يا حداقل قبل از درگيري از آنجا فرار کند. بنابراين اين قتل يقيناً قتل عمد است و نظريه رأي شعب 17 و 18 دادگاههاي کيفري استان اصفهان صحيح و منطبق با موازين شرعي و قانوني است.
احتمال فرار متهم پس از حمله مهاجم غيرممکن بوده است
رضا فرج اللهي، مستشار شعبه ديوان عالي کشور گفت: متهم که در کنار خيابان ايستاده بود، خودرو و سرنشينان را ديده و شليک نکرده و به محض اين که رضا- ش را شناخته، اگر قصد قتل داشت به طرف آنها شليک ميکرد. وي آغازگر حمله نبوده تا بگوييم متجاوز و حمله کننده است و مدافع محسوب نميشود. درست است که متهم با سلاح آماده شليک در محل حاضر شده؛ ولي مهاجم و شروع کننده هجوم و تجاوز نبوده است، بهعلاوه او براي مقابله با رضا- ش و احياناً انصراف وي از نزاع که اظهارات او درمرحله اول بازجويي اين ظن را تقويت ميکند؛ ولي ناگاه با موجود خطرناک و قدارهبندي مواجه شده است که با آن سوابق شرارت با ماشين به وي حمله کرده است. ما بايد صحنه حادثه را در نظر بگيريم.
وي احتمال فرار متهم را پس از حمله مهاجم غيرممکن دانست و بيان داشت: با توجه به سرعت عمل مهاجم و حملات پي در پي وي يا حرکت با خودرو به طرف او براي زير گرفتن و سپس حمله سريع با قداره مجال تفکر و چارهجويي عاقلانه و عاقبت انديشانه را از متهم سلب کرده و متهم راه ديگري در پيش روي خود نداشته و مجال قدرت انتخاب راه ديگر از او سـلب شده است. بنابراين بنده عمل وي را دفاع مشروع و منطبق با ماده 61 و بند (الف) ماده 629 قـانون مجازات اسلامي ميدانم و رأي شعبه 33 را تأييد ميکنم.
هر کس به جاي متهم بود از خود دفاع ميکرد
عباس بلادي، مستشار شعبه ديوان عالي کشور به مباحثي درخصوص دفاع و دفاع مشروع اشاره کرد و گفت: متهم مسلح بوده؛ ولي مقتول و دوستان وي مهاجم بودهاند.اگر متهم به سراغ مقتول ميرفت، ممکن بود اين وضعيت فرق کند و هر کس به جاي متهم بود از خود دفاع ميکرد. بنابراين عمل متهم قتل عمد نيست.
متهم چاره اي غير از دفاع نداشته است
حجت الاسلام والمسلمين شبيري، رئيس شعبه ديوان عالي کشور بيان داشت: متهم اصلاً با مقتول کاري نداشته، بعد رضا- ش با خودرو به او حمله کرده و اگر به تير چراغ برق نخورده بود، چه بسا همان ضربه او را از بين ميبرد. اين در حالي است که متهم در يک لحظه آني با مهاجم روبهرو شده است که با قداره در فاصلهاي نزديک به او حمله کرده و وي چارهاي غير از دفاع نداشته است.
متهم راهي غير از اين عمل انجام شده نداشته است
آيت الله مفيد، رئيس ديوان عالي کشور اظهارداشت: خروج متهم از منزل به همراه اسلحه کاري خلاف بوده است؛ اما در لحظه تهاجم مهاجمان با خودرو به او ميزنند. وقتي متهم در اين شرايط خاص قرار گرفت، ولو مقدماتش را خود فراهم کرده؛ اما در يک لحظه آني خودرو با او برخورد کرده است و در همان لحظه زمين خورده و مشاهده کرده که مقتول با قداره در يک متري او ايستاده و به او حمله ميکند. متهم راهي غير از اين عمل انجام شده نداشته است. بنابراين رأي شعبه ديوان عالي مورد تأييد ميباشد.
حجت الاسلام و المسلمين حيدري قاسمي، مستشار ديوان عالي کشور بيان داشت: در زماني دفاع مشروع متصور است که طرف مورد تهاجم قرار گيرد نه اين که خودش را در معرض تهاجم قرار دهد. متهم اولاً ميتوانست بيرون نيايد و به محض اين که تلفن کردند ميتوانست نيروي انتظامي را خبر کند و چون هر 2گروه جزو اراذل و اوباشند نيروي انتظامي را اصلاً حساب نميکنند که وجود دارد. عمل متهم دفاع نيست تا مشروع باشد. دفاع مشروع زماني است که طرف مورد تهاجم غافلگيرانه قرار گيرد نه اين که خودش آگاهانه به محل خطر برود. بر اين اساس رأي دادگاهها صحيح است.
نظريه دادستان کل کشور
آيتالله دري نجف آبادي، دادستان کل کشور به شرح زير به بيان نظريه خود پرداخته است:
درخصوص طرح پرونده اصراري کيفري رديف 87/2 شعبه 33 ديوانعالي کشور براي اتخاذ تصميم قانوني نسبت به رأي اصراري شماره 1348 مورخ 15 مهرماه 1386 شعبه 18 دادگاه کيفري استان اصفهان ذيلاً با ذکر اجمالي از پرونده مطروحه مفاد نظريه خود را به عنوان دادستان کل کشور براي استحضار حضرتعالي و قضات هيئت اصراري ديوان عالي کشور به حضور اعلام مينمايم:
الف) بر اساس مفاد پرونده و بر اثر درگيري که در خيابان آتـشـگــاه روبـهروي بـانـک مـسـکـن اصـفـهـان در تـاريـخ 25 ارديبهشتماه 1384 ساعت 5/22 رخ ميدهد، تيراندازي توسط سلاح کمري به عمل ميآيد که فردي مجروح و به بيمارستان کاشاني منتقل ميگردد.
از شهود در محل تحقيق که اظهار ميدارند،4نفر با در دست داشتن سلاح سرد (قداره) با يکديگر درگير و پس از به صدا درآمدن صداي تيراندازي يک نفر بر روي زمين افتاده که تـوسـط اورژانـس بـه بـيـمـارسـتان منتقل و سايرين متواري ميگردند، در پيگيريهاي بعدي مشخص ميگردد مجروحان حادثه داود – ذ و رضا – ش بوده که مصدوم رديف اول بر اثر شدت جراحات در بيمارستان فوت مينمايد.
پزشکي قانوني علت فوت را پارگي قلب و ريه و خونريزي شديد ناشي از آن به دنبال اصابت پرتاب نافذ شتابدار تعيين مينمايد. در تحقيقات به عمل آمده مشخص ميگردد که رضا – ش به لحاظ درگيري قبلي که با مهدي – م داشته به فکر انتقام ميافتد و در شب حادثه به همراه مقتول و فرد ديگري به نام علي – ت در حال پرسه زدن در خيابانهاي شهر بودهاند که تصميم ميگيرند از مهدي – م انتقام بگيرند.بنابراين به محله زندگي متهم رفته در آنجا ضمن درگيري با تعدادي موتورسوار و مجروح کردن يک نفر و تخريب موتور سيکلت وي سراغ مهدي – م را از دوستان و هم محلهايهاي وي ميگيرند.
مهدي – م توسط محسن – م از حضور رضا -ش و دوستانش مطلع ميشود و با توجه به اين که اظهار داشته در عزيمت غيرقانوني به عراق سلاح کمري خريداري کرده و به طور قاچاقي و مخفيانه به ايران آورده، سلاح مذکور را به همراه 22 عدد فشنگ برداشته و به محله ميرود.
در کنار خيابان توسط رضا – ش و دوستانش شناسايي و رضا – ش با خودرو سواري رنو به سمت وي آمده و خودرو را به مهدي – م ميزندکه مهدي پرت شده به وسط خيابان و خودرو با برخورد با جدول کنار خيابان متوقف ميگردد. در همين حين مقتول با قدارهاي که در دست داشته به سمت متهم حمله ميکند که وي نيز2 دو گلوله به سمت رضا – ش شليک مينمايد.
علي – ت، ديگر همراه رضا – ش که با موتور سيکلت به دنبال خودرو رضا – ش حرکت مينمود با مشاهده تيراندازي مبادرت به فرار مينمايد. رضا – ش نيز ميخواسته صحنه را ترک کند؛اما به لحاظ مجروحيت قادر به رانندگي نبود که وي را سوار موتورسيکلت نموده و به بيمارستان منتقل مينمايند.
رضا – ش و علي – ت در اظهارات خود به مست بودن داوود – ذ در اثر مصرف مشروبات الکلي و قصد درگيري با عـابـريـن و مـوتورسيکلت سواران و نيز درگيري با 2 نفر موتورسوار که منجر به مجروحيت يکي از آنها در اثر حمله داوود – ذ با قداره به وي و خرد کردن و تخريب موتورسيکلت وي اذعان دارند. علي – ت نيز رضا – ش را مست اعلام ميکند.
اما رضا – ش در اظهارات خود اعلام ميدارد: در منزل فردي به نام مجيد رفتم. در آنجا داوود مشروبات الکلي مصرف نمود؛اما من به دليل تنگي نفس مشروب نخوردم و چون صبح آن روز ترياک کشيده بودم ديگر ترياک نکشيدم.
متهم پس از درگيري متواري و پس از پيگيري زياد توسط مأموران انتظامي در نهايت در تاريخ 31 شهريورماه 1384 دستگير ميگردد. مشاراليه به درگيري و تيراندازي به سمت مقتول و رضا – ش معترف و علت را ايراد ضرب عمدي بهوسيله خودرو توسط رضا – ش و پرتاب شدن وي به سمت جوي کنار خيابان و متعاقباً حمله ور شدن داوود – ذ با قدارهاي که در دست داشته و قصد ايراد ضرب و جرح به ناحيه سر وي را اذهان نموده و در واقع قصد خود را دفاع از خود بيان نموده است. نتيجه معاينه جسد توسط کارشناسان سلاح اداره آگاهي اصفهان در پرونده منعکس که با نظريه پزشکي قانوني مطابقت دارد. در بررسي امحا و احشاي مقتول وجود آثار کدئين و مرفين قبل از قتل در نظريه پزشکي قانوني تأييد شده است.
در تاريخ12 بهمنماه 1384 بازپرس شعبه اول دادسراي عمومي و انقلاب اصفهان قرار مجرميت درخصوص متهم مهدي – م به اتهام قتل عمد صادر کرد که به همراه کيفرخواست صادره پرونده در شعبه هفدهم دادگاه کيفري استان اصفهان مطرح شد و پس از تشکيل جلسه دادرسي و استماع اظهارات طرفين به شرح دادنامه شماره 196 مورخ 16 ارديبهشتماه 1385 حکم به قصاص نفس متهم به جرم ارتکاب قتل عمدي مقتول صادر ميگردد.
از دادنامه مذکور درخواست تجديد نظر خواهي ميشود که پرونده در شعبه 33 ديوان عالي کشور مطرح و هيئت قضايي شعبه 33 اقدام متهم در تيراندازي به مقتول را دفاع مشروع؛اما به لحاظ عدم تناسب و بيش از حد لازم تلقي گرديده و وي را مستحق ديه دانسته و اعتراض را وارد و حکم معترض عنه را نقض و پرونده براي رسيدگي مجدد بـــه شــعــبـــه هــمــعــرض ارجــاع ميگردد. پرونده در شعبه 18 دادگـاه کيفري استان اصفهان مـطــرح رسـيــدگــي و در جــريــان دادرسي سوابق مقتول استعلام ميگردد که 4 سابقه شامل اتهامات عمل شنيع لواط، ايجاد مزاحمت براي نواميس،ايراد ضرب و جـرح عـمـدي، استفاده از پلاک اتومبيل جعلي درخصوص مشاراليه اعلام ميگردد.درنهايت شعبه مذکور پس از دادرسي بهاتفاق آرا اقدامات متهم را به هيچ وجه دفاع مشروع نميدانند و حکم به قصاص نفس وي صادر مينمايند. اينک پرونده به لحاظ اصراري تلقي شدن از سوي هيئت قضايي شعبه 33 ديوان عالي کشور براي طرح در هيئت اصراري ديوان عالي کشور ارسال گرديده است.
ب) با توجه به اين که متهم در جريان تحقيقات اذعان داشته که به قصد دفاع از خود مبادرت به حمل سلاح نموده و در حين استفاده ابتدا توسط خودرو رضا – ش مضروب و به زمين پرتاب ميشود و بلافاصله مقتول در حالي که سلاح سرد در دست داشته (قداره) به سمت مهدي – م حمله ور گرديده که نامبرده به ناچار از اسلحه خود استفاده نموده و اظهارات شهود حاضر در صحنه و ساير متهمان همراه مقتول و گزارش پزشکي قانوني و کارشناسان سلاح اداره آگاهي که حکايت از فاصله و مسير اصابت گلوله از سمت پايين به بالا بوده و در بدن مقتول نيز مشهود بوده است، بيانگر و مؤيد صحت اظهارات متهم ميباشد و با توجه به سوابق مقتول، مستي وي در حين درگيري، حمل قداره و استعمال مواد مخدر، درگيري با عابرين و غيره که در اظهارات شهود و ساير متهمان نيز تأکيد و تأييد شده است اقدام متهم ميتواند مصداق دفاع مشروع؛ اما بيش از حد مناسب و غير متعارف تلقي گردد.بنابراين با رأي و نظر هيئت قضايي شعبه 33 ديوان عالي کشور موافقم و معتقدم متهم مستحق پرداخت ديه در حق اولياي دم متوفا ميباشد و احتياط نيز در تصالح در امر ديه است.
http://www.vekalat.org/tazehlist.php?cat=1&newsnum=279055
برچسب ها:رأي اصراري ديوان عالي کشور- دفاع مشروع نامتناسب مستلزم ديه و نافي قصاص است