زن، حقوق و تکالیف با تکیه بر سه مقولهی مساوات، عدالت و احسان (بخش چهارم)
نویسنده: دکتر محمود ویسی*
مترجم: یاسین عبدی
گفتار چهارم:
* تعدد زوجات:
آیا اینکه مرد میتواند در هنگام ضرورت زنان متعددی بگیرد این خروج (تعدی و تجاوز) از عدالت میباشد؟ البته بعد از اینکه خروج از مساوات میباشد؟؟!
تعدد زوجات در اسلام نه واجب است و نه مندوب (مستحب) است بلکه مباح است و حتی برای کسی که همسری دارد که او را کفایت میکند تعدد زوجات مکروه است و انگیزههایی برای اینکه او زن دومی را بگیرد وجود ندارد چرا که خود را در معرض حرام و ظلم و ستم قرار میدهد و پیامبر (ص) میفرماید: کسی که دو همسر دارد و در دنیا به یکی از آنها تمایل(دلبستگی) بیشتری پیدا کرده است در روز قیامت یک طرفش کج و افتاده است.[26]
اما کسی که این توانایی را نداشته باشد که میان زنانش به عدالت رفتار نماید گرفتن زن دوم برای او جایز نیست و اختیار کردن زن دوم برای او به استناد نص قرآن حرام میباشد که میفرماید: فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً [27] «اگر میترسید که نتوانید میان زنانتان مساوات را و دادگری را رعایت کنید به یک زن اکتفا کنید.»
در واقع مسئلهی تعدد زوجات نادر است و نسبتی بسیار کم دارد و شاید اگر برای آن نسبتی اجمالی بگیریم درمییابیم که از صدها نفر، یک نفر یا دو نفر طالب تعدد زوجات هستند اما میبینیم که اعتراض شدید علیه آن موجود است و مانند وبایی همهگیر شده و گویی گریبانگیر 80 یا 90درصد از خانوادهها شده است و اگر در نمونههای موجود تحقیق کنیم در مییابیم که برای تعدد زوجات اسبابی منطقی وجود دارد که شاید در مورد آنها اختلافنظرهایی هم وجود داشته باشد.
تعدد زوجات یک قانون ازلی است و همواره در طول هر زمان و مکانی در جهان به شکل سری یا علنی، قانونی و یا غیر قانونی، تعدد معشوقههای دختر و همسران یا معشوقههای پسر و شریکان جنسی وجود داشته و این امر، میطلبد که در این باره راهکارهای عادلانهای را اتخاذ کنیم.
علتهای منطقی فراوانی است که جدل بر عاقلانه بودن گرفتن قضیهی گرفتن زن دوم را موجه نمیداند؛ مانند اینکه زن مبتلا به نازایی یا مرض مزمن یا فلج باشد یا دارای نابسامانی جسمی یا سردی در روابط جسمی یا برخی بیماریهای روانی و یا دچار سوختگی غیر قابل تحمل شده باشد در حالتهای این چنینی هیچ عاقلی تردید نمیکند که درستترین راه در این باره اقدام به ازدواج دوم میباشد که در این صورت مرد از زن اول جدا نشده و باید حقوق او را رعایت کرده و خللی به آن وارد نساخته و با عدالت میان آن دو رفتار نماید.
بعضی اوقات بهخاطر وجود علتهای انسانی و اخلاقی تعدد زوجات برای مردان به صورت ضرورتی مبرم پیش میآید؛ مانند ازدواج با بیوهزنانی که دارای فرزندانی در شرایط خاص میباشند یا زنی که زشت منظر است یا زنی که مریض است یا دو شیزگان سالخورده و یا زنی که فقیر است و.. .
تصور اینکه زن نمیتواند یا قادر به انجام کارهایش به تنهایی نیست و مانند حالات فوق که نیازمند ایثارو فداکاری از سوی مرد و همسر اولش میباشد واین گفتمان و منطق غریبی در بین جوامع مسلمانان نیست که تازه مطرح شده باشد بلکه در زمان رسول بزرگوار ما (ص) نمونههایی برای این داریم و آن هم به شکلی بوده که بیشتر زنان پیامبر (ص) این چنین وضعیتی داشتهاند. یا هم چنین در جنگها، زمانی که تعداد بیوهزنان زیاد شده باشد یا فقر فراگیری که منجر به افزایش دوشیزگان کهن سال شود باید راهکارهایی برای حل این معضل پیدا کرد که به ناچار جنبشها ی دفاع از حقوق زن آنرا دردستور کار خود قرار دهند. نه اینکه این جنبشها تمام همت خود را تنها و تنها صرف مصلحت زنان جوان ازدواج کرده نماید.
در اینجا قضیهی دیگری در تعدد زوجات مطرح است که قوهی جنسی مرد و شدت شهوت مرد که غالب بر توان زن از جهت اصرار و شدت آن است برمیگردد و آنجاست که فرد قادر به کنترل خود نیست مخصوصاً در سایهی فرهنگ و تمدن شهوانی امروز و تحریکات تمدن جدید که از هرسو به شما روی میآورد و در سایهی وضع زنان آراسته شده به زینت، گویی اینکه هرکدام از آنها زن عزیز مصر میباشند که مردمان را به خود فرامیخوانند و تلویزیون و روزنامهها و اینترنت و فیلمهاو.. . همهی اینها فشارهایی اساسی بر مردی است که غریزهی او به سرعت تحریکپذیر است. در رابطه با مسلمانان اصل این است که نفس خود را کنترل نماید و چشمانش را بپرهیزد و خود را با کسب علم و جهاد و علم مشغول سازد. اما نمیتوان تمامی مردم را به این امور ملزم ساخت و لازم است که به دنبال راهکاری مشروع بود تا جوامع ما دچار نفاق در اخلاق و ابتلاء به گناهان شایع پنهانی و پوشیده نگردد و به خاطر مسدود ساختن هر منفذی که منجر به زنا شود اسلام تعدد زوجات را مباح گردانیده است اگرچه ضررهایی را هم برای زن به دنبال داشته است و حقوقی از او نادیده گرفته میشود. بروز جنگ و دعوا میان فرزندان و … و قرآن به این ضررها اشاره میکند آنجا که مانع ازدواج با دو خواهر در یک زمان و یا منع جمع بین دو خالهاش یا عمهاش شده آن چنان که در حدیث بدان تصریح شده است. ممکن است مطرح شود که چرا تعدد شوهر را برای یک زن به خاطر بعضی از علتهای فوقالذکر مباح نشده است؟
ما هم در جواب میگوییم موانعی برای اجرای این خواسته وجود دارد؛ اولاً: که طبیعت زن این امر را نمیپذیرد مگر اینکه منحرف شده باشد. ثانیاً: قوت جنسی زن و تجدید رغبت جنسی شدید او و همچنین روش تحریکپذیری او متفاوت است به همین خاطر بر کنترل نفس خویش تواناتر است ثالثاً: زن مکان انعقاد نطفه و نسب است و نباید در فروپاشی نسبها که قوام جامعه و حیلت و رحمت است تفریط صورت گیرد.
رابعاً: چون بر زن عادت ماهیانه عارض میگردد و در اغلب اوقات هم زن قادر به اشباع جنسی مردان نیست پس چگونه پاسخگوی تعدد شوهر و تعدد خواستههای مردان متعدد میباشد؟!
و تحقق این امر ممکن نمیباشد مگر در جامعهای که به هر کدام از دو جنس حق تعدد را بدهد، زیرا در چنین جوامعی مردانی که با یک زن همراه هستند برای اشباع نیازهای جنسی به دنبال زنان دیگری هستند و این خود عین فساد و انحراف است. لازم به یادآوری است که محققی به نام (murdock) در 565 مجتمع در سال 1949تحقیقی را انجام داده و در 80 درصد آنها تعدد زوجات و تنها در 4 مجتمع آنها تعدد شوهر وجود داشته و علت تعدد شوهر در این 4 مجتمع این بوده که دختران را زنده به گور میکردند و با کمبود زن مواجه بودند و این راه زشت را پیش گرفتند و طرفداران حقوق زن به این مسایل واقفند اما ذکری از آن به میان نمیآورند.
این کار مباح است اما میتواند مباح را مقید گرداند، زمانیکه بستری برای ظلم و ستم شود و اغلب مباحها هم اگر مقید نگردند و مردم در انجام آنها به خود واگذاشته شوند چنکه اکثر مردم صلاحیت لازم را ندارند تبدیل به روزنههایی برای شر و ستم میگردد. و از طرفی امر مهم دیگری هم هست که زن در عهد نکاح با مرد میتواند عدم ازدواج مجدد مرد را با همسر دوم شرط قرار دهد و این شرط برای مرد لازم الاجراست. گفتمان رایج دنیا در حال حاضر این است که مرد میتواند دارای معشوقههای متعدد باشد و با هر زنی ارتباط جنسی برقرار نماید و با هر تعداد زنی مشروط بر رضایت طرفین رابطهی جنسی داشته باشد و اجرت تمتع و معاشرت جنسی را بپردازد و این عمل به نام آزادی فردی برای زن تبلیغ و توجیه میشود.
پس آیا از این نظام پیروی کنیم در واقع کسانی که این قانون را پایهریزی کردهاند و مجری آن هستند به هیچ وجه به زنانشان در این مورد اجازه نمیدهند و چه بسا اگر زنان این کار را انجام بدهند آنها را بکشند!!
ارجاعات:
[26]- روایت شده از ابوداود و ترمذی ابن ماجه
[27] – نساء/3.
منبع:
برچسب ها:تعدد زوجات, زن حقوق و تکالیف, مساوات، عدالت و احسان