شبيه سازي انسان
«cloning»تهيه و تنظيمعبدالرسول هاجري
مقدمه
روز جمعه 27 دسامبر سال 2002 ميلادي – 6 دي ماه خبر تولد اولين نوزاد همسانسازي شده به سراسر جهان مخابره شد. پيش از اين، هنگامي که «راجراسپاتيسوود» – کارگردان مشهور آمريکايي – روياهايش را در مورد انسان شبيهسازي شده روي پرده نقرهاي سينما کشيد، هيچ کس تصور نميکرد اين روياروزي به واقعيت بپيوندد امّا شرکت آمريکايي کلونايد (clonaid)(1) آن را به واقعيت تبديل کرد. به گزارش رسانههاي خبري جهان، شرکت کلونايد – که مقر آن در فلوريدا است – روز جمعه خبر تولد اولين نوزاد همسانسازي شده را اعلام کرد. شبکه تلويزيوني «بيبيسي» در ساعات پاياني آن روز گزارش داد نوزاد همسانسازيشده يک دختر است که 3 کيلو و 200 گرم وزن دارد. به گفته خانم «بريژيت بويسلير» شيميدان و مدير شرکت يادشده «ايو» (EVe) يا «حوا» روز پنجشنبه از طريق مهندسي ژنتيک و فرآيند مشابهسازي در آزمايشگاه متولد شد. بويسلير طي مصاحبهاي گفت: شرکت تحت مديريت او با بهرهگيري از روش «کلونينگ» توانسته است از سلول پوست بدن يک زن 31 ساله آمريکايي جنيني را توليد کند که در نهايت به تولد نوزاد دختري با وزن 3 کيلو و 200 گرم انجاميده است. اين کودک از هر جهت شبيه زن 31 ساله است و وقتي به سن رشد برسد، از نظر شباهت درست همانند يکديگر خواهند بود. وي همچنين از احتمال تولد چهار نوزاد شبيهسازي شده ديگر خبر داد که دو نفر از آنها با استفاده از سلول بچههاي مرده شبيهسازي شدهاند. مسؤولان گروه «امداد شبيهسازي» – گروهي که موفق به متولد کردن «ايو» شدهاند – اعلام کردهاند که اين نوزاد تحت مراقبتهاي دقيق تيم پزشکي است و قرار است «شبيهسازي» شده بودن وي توسط يک تيم پزشکي بيطرف از طريق آزمايشهايژنتيک (دي. ان. اي) اثبات شود. اين در حالي است که جزئيات ديگر پيرامون نحوه تولد اين دختر غيرحقيقي و محل تولد آن کاملاً محرمانه اعلام شده است. «فوکوياما» که پيش از اين در سال 1989 نظريه «پايان تاريخ» را مطرح کرده بود، اخيراً تحت تأثير شبيهسازي و پيشرفتهاي ژنتيک اعلام نمود: «ما به پايان تاريخ نرسيدهايم زيرا هنوز به انتهاي پيشرفت علم نرسيدهايم.»(2) امروزه مسأله کلونينگ يا شبيهسازي انسانها به يک بحث جهاني و همگاني تبديل شده است. اگرچه هنوز جزئيات اين مسئله براي جهانيان روشن نيست، در عين حال افراد و گروههاي بسياري در سراسر دنيا با مطالعات پيگير و مستمر تبيين اين پديده نوين را از ابعاد گوناگون دنبال ميکنند. چيستايي کلونينگ (Cloning) «کلون» واژهاي يوناني است که براي «جوانه»و «ترکه چوب» به کار رفته است. «کلونينگ» به تبع ريشه لغوي خود به معناي «جوانه زدن و تکثير کردن» است. در علم زيستشناسي امّا کلونينگ عبارت است از تکثير موجود زنده بدون آميزش جنسي. به عبارت ديگر کلونينگ يعني توليد موجودات زندهاي که بر خلاف روال معمول از ترکيب يک سلول نر و يک سلول ماده به وجود نيامدهاند امّا از نظر ژنتيکي کاملاً شبيه همان موجودي هستند که سلول يا سلولهاي اوليه از آن جدا شدهاند. هر يک از موجودات جديد را «کلون»(3) ميگويند که از نظر ژنتيکي (وراثت) شبيه هم هستند و اگر تعداد اينها زياد باشد، تشکيل «کولوني» ميدهند. کولوني عبارت است از گروهي از «ارگانيسمها» و يا گروهي از سلولها که از يک «ارگانيسم» واحد بدون آميزش جنسي تکثير يافته باشند. کلونينگ به زبان سادهتر عبارت است از مشابهسازي يا دوقلو و چندقلوسازي موجود زنده، بدون آميزش جنسي کهاز پيوند يک سلول «سوماتيک»(4) (غيرجنسي) به تخمک ماده پديد آيد. در کلونينگ، موجود زنده بدون آميزش جنسي (مانند قلمه زدن درخت) تکثير ميشود. نسخه مطابق اصل، به گونهاي که تمام ويژگيهاي وراثتي موجود در سلولهاي موجود اصلي را داراست و موجود به دست آمده، تصوير کامل آن موجود پيشين است همچنانکه از کتابي هزاران نسخه چاپ ميشود، اين نسخهها همه کاملاً مشابه نسخه اصلي است. تبيين و تشريح فرآيند کلونينگ بدن از واحدهاي کوچکي تشکيل ميشود که به آنها سلول ميگويند. در همه سلولهاي بدن يک موجود زنده، هستهاي وجود دارد که ذخيره ژنتيکي يا DNAيکسان دارند و بالقوه اين امکان را دارند که به يک موجود زنده کامل تبديل شوند. در عمل کلونينگ از يک سلول جسمي تمايز يافته[ مثلاً يک سلول پوست يا يک سلول استخواني يا هر سلول غيرجنسي ديگر] يک موجود زنده کامل متولد ميشود. بدين صورت که محققان ژنتيک، DNAيک سلول تمايز يافته را استخراج کرده و آن را جايگزين DNAو هستهاي ميکنند که از تخمک ماده جدا کردهاند. بعد از 5 روز تخمک بارور شده به وسيله سلول اصلي تقسيم ميشود و شروع به رشد ميکند. در اين جا تخمک بارور شده را به رحم مادر منتقل ميکنند تا به شيوه طبيعي تبديل به جنين شود. درباره «دالي»(5) (گوسفند شبيهسازي شده) نيز همين اتفاق افتاد. يان ويلموت جنينشناس اسکاتلندي و همکارانش در «مؤسسه جنينشناسي روسلين اسکاتلند» در سال 1997، هسته يکي از سلولهاي غده پستاني يک ميش از نژاد «فين دورست» را وارد سلول تخمک يک ميش صورت سياه کردند و بعد با استفاده از جريان الکتريکي روند جوش خوردن هسته و بقيه اجزاي سلول و همين تقسيم سلولي را تحريک کردند. سلول جديد در داخل رحم ميش صورت سياه قرار داده شد و پس از چند ماه، دالي به دنيا آمد. برهاي که از نظر ژنتيکي (وراثتي) کاملاً شبيه همان ميش نژاد «فين دورست» بود و صورتش هم سياه نبود امّا در داخل رحم ميش صورت سياه بزرگ شده بود و او را به عنوان مادرش ميشناخت(پيوست شماره 1)گونههاي شبيهسازي پژوهشگران و متخصصان علوم پزشکي، به طور کلي مقوله شبيهسازي انسان را از پنج طريق دنبال ميکنند: اولين روش بدين صورت است که مقداري تخمک از زني گرفته ميشود و در يک محفظه خاص آزمايشگاهي بارور ميشود. در مرحله بعد، هر يک از تخمکها با بيشتر از يک اسپرم زنده بارور ميشود. حال آنکه اين عمل، يک حالت غيرعادي است زيرا در روال طبيعي، هر تخمک با يک اسپرم زنده بارور ميشود. پس از اينکه تخمک با بيشتر از يک اسپرم بارور شد، سلولِ تخمک بارور شده به دو قسمت تقسيم ميشود سپس پوسته نازک اطراف سلول به وسيله آنزيم برطرف ميگردد و به اين ترتيب دو سلول از هم جدا شده و هر کدام با پوسته مصنوعي که جايگزين پوسته قبلي است، پوشيده ميشود تا با طي مراحل رشد به جنين تبديل شود. گفتني است از آنجا که تخمک مذکور با بيش از يک اسپرم بارور شده، سير تقسيم و تکثير خودش را به شيوهاي که گذشت ادامه ميدهد تا به پرورش مجموعهاي از جنينها – که در ژنهاي حاوي اطلاعات وراثتي مطابق يکديگرند – منتهي شود. گروهي از پزشکان و متخصصان ژنتيک تقريباً دو سال پيش از اين روش پرده برداشتند و ادعا کردند علم پزشکي تا دو سال آينده ميتواند جنينهاي شبيهسازي شده انسان توليد کند امّا همه اين فعاليتها به شکست انجاميد زيرا تمام تخمکهايي را که با بيش از يک اسپرم بارور کرده بودند، بعد از مدتي کوتاه به سرعت مردند. دومين روش شيوه شبيهسازي الکترومغناطيسي است. در اين شيوه سيمهايي ظريف و حساس از يک دستگاه اختراع شده به نقاط خاصي از مغز شخصي که بايد از او کپيبرداري شود و کسي که خصوصيات به او منتقل ميشود، وصل ميشود. سپس اين دستگاه تمام شناختها و علوم ذخيره شده در نزد شخص اول را کپي گرفته و تمام ذخيرههاي علمي موجود در مغز شخص دوم را پاک ميکند تا معلومات و شناختهاي کپيبرداري شده را جايگزين معلومات قبلي کند، مانند آنچه در نوارهاي کاست انجام ميگيرد. اين گونه شبيهسازي به رغم همه تلاشها و پژوهشهاي علمي که صورت گرفته است تاکنون با شکست مواجه شده است. سومين روش، شيوه شبيهسازي از راه کشت است که در آن مغز يک انسان مرده در سر انسان زندهاي کار گذاشته ميشود تااين شخص زنده در تفکراتش نسخهاي مطابق با شخص مرده باشد. اين شيوه نيز تاکنون به نتيجه نرسيده است زيرا جدا کردن مغز از انسان زنده، مرگ حتمي او را به دنبال دارد لذا نتيجهاي که از اين گونه عمل گرفته ميشود اين است که مغز انسان مردهاي به مرده ديگر پيوند ميخورد. چهارمين روش، جراحي ژنتيک است. در اين شيوه شبيهسازي، سلولهايي که سالم ماندهاند از عضو آسيبديده فرد بيمار توسط جراحي ژنتيک جدا ميشوند و در لولههاي آزمايشگاهي بارور ميشوند و بعد از آنکه به يک عضو کامل (چشم، کليه، قلب، يا…) تبديل شد، آن را در بدن بيمار کار ميگذارند. پنجمين روش همان شيوهاي است که با ورود اولين ثمرهاش (دالي) به عرصه وجود، از اعتبار و شهرت بيشتري در محافل علمي برخوردار است. در اين روش – چنانکه گفته شد – از راه نمونهبرداري از سلول جسمي يک شخص – مرد يا زن – عمل ميشود. سپس هسته و ذخيره ژنتيکي اين سلول با يک تخمک که از هستهاش تخليه شده، تلفيق ميشود به گونهاي که هسته ميهمان به وسيله تحرکات الکتريکي دقيق در داخل تخمک جايگزين ميشود. تخمک جديد سپس در رحم يک زن کشت شده تا رشد نموده و به جنين تبديل شود. پيشينه و آينده شبيهسازي برخلاف آنچه تصور ميکنيم، کلونينگ اکتشافي جديد نيست. اين عمل ميليونها سال است که در جهان اطراف ما رخ ميدهد. از موجودات تکسلولي گرفته تا بسياري از گياهان و جانداران بدين وسيله توليد مثل ميکنند. قلمهزني درختان و گياهان براي توليد و تکثير آنها در بدويترين جوامع انساني به چشم ميخورد. نمونه ديگر زنبورهاي عسل هستند که با عمل کلونينگ تکثير ميشوند. ملکه زنبورها در تمام عمر خود يک بار آميزش و جفتگيري ميکند و يک تخم از آن به وجود ميآيد که همين تخم در بدن ملکه تکثير ميشود و هزاران تخم ديگر از آن توليد ميشود که هر کدام به يک زنبور تبديل ميشود. از اين نمونهها که بگذريم، شبيهسازي انسانها نيز پديده نويي نيست. هزاران سال است که اين پديده در طبيعت رخ ميدهد. دوقلوها و چندقلوها از تقسيم يک سلول تخم به وجود ميآيند. به عبارت ديگر از لقاحِ اسپرم و تخمک، يکسلول (تخم) توليد ميشود که تمام مشخصات يک موجود زنده در آن – بالقوه – وجود دارد. اين تخم در مرحله بعد به دو، چهار و… تقسيم ميشود. تخمها در هنگام تقسيم، اگر از يکديگر جدا شوند، هر کدام از آنها جداگانه رشد ميکنند و به دو انسان کاملاً مشابه تبديل ميشوند. بنابراين طبيعت و نظام هستي را بايد اولين مخترع و معلم شبيهسازي برشمرد که با همانندسازي انسانها، حيوانات و گياهان، به اذهان جستوجوگر آدمي تلنگر زد و آنها را به خود متوجه کرد. سالهاست که دانشمندان علوم طبيعي بهويژه محققان و مهندسان ژنتيک تلاش ميکنند از اسرار و رموز شبيهسازي پرده بردارند و با بازآفريني و تقليد از طبيعت، شبيهسازي را از روال عادي و انحصار طبيعت خارج کنند. کساني که زيستشناسي خواندهاند با نام «مندل» و داستان جذاب اصلاح نژاد «لوبيا» آشنا هستند. تا يک دهه قبل حکايت اين کشيش دانشمند از دو نظر جذاب بود. نخست بازي با احتمالات رياضي و دوم افزايش قدرت بشر براي پرورش دادن گياهان مطلوب و جلوگيري از تکثير نمونههاي ناياب. مندل با شناسايي ژنهاي غالب و مغلوب پيشبيني کرد که با چنين دانشي ميتوان لوبياي سبز، گوجه فرنگي خوش طعم و گردوي درشت و نظاير آن توليد کرد. اين بازي جذاب و اميدوارکننده براي دانشمندان علم ژنتيک بهويژه گروهي که در حوزههاي پزشکي مانند جنينشناسي مشغول بودند، معنايي ديگر داشت. نخستين پرسش اين بود که اگر نژاد گياهان اصلاحپذير باشد، شايد حيوانات را هم بتوان اصلاح کرد. در اين مسير، دانشمندي به نام «گوردون» براي اولين بار در دهه شصت موفق شد قورباغههاي شبيهسازي شده را به دنيا آورد، هرچند اين قورباغهها چند روز بيشتر زنده نماندند. اين روند پس از گوردون ادامه و گسترش يافت. در دهه 1980 دانشمندان دانشگاه «آلگني»(6) از گويچههاي قرمز قورباغه بالغ تعدادي قورباغه توليد کردند امّا اينها با وجود اينکه شنا ميکردند و غذا ميخوردند و چشمان و اندامشان رشد کرد، در نيمه راه «متامورفوز»(7) شده و مردند. دانشمندان در «اورگان»(8) آمريکا ميمونها را کلون نموده و سالم متولد کردند.
امّا مطالعات ژنتيک به شبيهسازي حيوانات ختم نشد. تنها سه دهه وقت نياز بود تا «هال – استيل من» در اکتبر سال 1993 در انجمن آمريکايي باروري در مونترال کانادا شيوه وسوسهانگيز شبيهسازي انسان را براي اولين بار مطرح کنند. دکتر «جري هال»(9) در دانشگاه جرج واشنگتن مونترال در گزارشي به انجمن باروري امريکا اعلام کرد که کلونينگ انساني را انجام داده است. دو روز پس از انتشار اين خبر، عکسالعملهاي متعدد و متفاوتي در جهان صورت گرفت و مسأله کلونينگ انساني از نظر اخلاقي به طور جدي در محافل علمي و رسانههاي گروهي مطرح شد. کلونهاي انسانيِ دکتر هال امّا مدت زيادي زنده نماندند و به زودي از بين رفتند. همين امر موجب شد جنجالهاي علمي و سياسي تا حدود زيادي فروکش کند تا اينکه در سال 1997 جهان با نوع جديدي از کلونينگ روبهرو شد. «يان ويلموت» جنينشناس اسکاتلندي و همکارانش در آزمايشگاه مؤسسه جنينشناسي روسلين(10) در نزديکي ادنبورگ، گوسفندي را توليد کردند که زايش او نيازي به سلولهاي جنسي نداشت و مانند آن را ميشد تا بينهايت ساخت. اين خبر حيرتآور که توسط نشريه «نيچر»(11) منتشر شد، در نظر اغلب دانشمندان و صاحبنظران غيرممکن مينمود. خبر اين بود که دانشمند اسکاتلندي پس از 276 آزمايش ناموفق توانسته است يک سلول از نسج غده پستان يک ميش سفيد باردار بردارند و آن را در داخل «اوول»(12) (تخمک) بدون هسته گوسفند ماده ديگر جا دهد و سپس آن را در رحم همان گوسفند دوم که سر آن موي سياه داشت، بکارند. پس از مدتي يک برّه سالم و سرزنده متولد شد که کاملاً شبيه گوسفند سفيد بود. اين گوسفند که دالي(13) نام گرفت به خلاف موارد مشابه، زنده ماند و رشد کرد و به خاطر تولد او، سال 1997 را سال «انقلاب در شبيهسازي» ناميدند. تجارب ارزشمند بهدستآمده در خصوص مطالعات شبيهسازي از يک سو و توفيقات اميدوارکننده دانشمندان در آفرينش و توليد نمونههاي شبيهسازي شده از سوي ديگر به گستره و عمق مطالعات و تحقيقات ژنتيکي در کشورهاي مختلف دنيا دامن زد. پديدهاي که کلونينگ يا شبيهسازي نام گرفته بود به آدميان هشدار ميداد که اگر دانشمندان ژنتيک پس از گياهان و حيوانات به سراغ انسانها بيايند، هيچ کس درامان نيست. امّا آنچه که زماني داستاني تخيّلي بود، به تدريج به واقعيت ميپيوست. «سورنيو آنتينوري» جنينشناس ايتاليايي در سال 2001 اعلام کرد: تحقيقات براي ساختن انسان به شيوه شبيهسازي آماده است و من ميخواهم انسانهاي همذات و همشکل بسازم و به بازار عرضه کنم. دانشمندان ژنتيک، ادعاي آنتينوري را جدي گرفتند زيرا او همان کسي بود که چندي پيش زني را در سن 62 سالگي بارور کرد و کودکي برايش زاياند که به پدر و قوانين حقوقي و عرفي (ازدواج) نيازي نداشت. وي در کنفرانس مطبوعاتياش تصريح کرد: خانمي که حامل جنين شبيهسازي شده است در آخرين روزهاي حمل خود به سر ميبرد و حمل به صورت طبيعي خود پيش ميرود. آنتينوري گفت وزن جنين 5/2 کيلوگرم است و از ذکر نام کشوري که قرار است اين تولد در آن صورت گيرد، خودداري کرد. بالاخره چهار سال پس از تولد دالي، خبر هراسانگيزي که همه انتظار وقوعش را ميکشيدند در روز جمعه 27 دسامبر 2002 ميلادي – 6 دي ماه 1381 – به جهان مخابره شد: نخستين نوزاد همسانسازي شده انسان توسط شرکت امريکايي کلونايد متولد شد. اين خبر توسط خانم بريژيت بويسلير شيميدان و رئيس شرکت کلونايد اعلام شد. امّا آيا شبيهسازي انسان و جستوجوگري راز و رمز آن به همين جا ختم ميشود؟ گمانهزنيهاي علمي و عوامانه از آينده مبهم اين پروژه خبر ميدهد. در حقيقت آينده شبيهسازي انسانها، اصلاً آينده روشني نيست. روزگاري را فرض کنيد که شرکتهاي کلونينگ کاتولوگهايي را در اختيار هر کس قرار ميدهند که پر از عکس بچهها همراه با پرونده کامل خصوصيات جسمي و روحي آنهاست و هر کس ميتواند يکي از آنها را انتخاب کند و سفارش دهد و پس از چند ماه، کودک را با پست سفارشي دريافت کند. دوراني را فرض کنيد که شرکتهاي شبيهسازي، انسانهاي دست دومي را توليد ميکنند تا اعضاي آنان را براي پيوند بفروشند. آنها را به جبهههاي جنگ بفرستند يا مانند موش آزمايشگاهي در اختيار شرکتهاي تحقيقاتي قرار دهند… . و روزگاري را تصور کنيد که ديگر هيچ کس خصوصيات منحصر به خودش را ندارد مثلاً 200 هزار انسان مدل C845-Bوجود دارند که در نقاط مختلف دنيا زندگي ميکنند و با هيچ وسيلهاي هم نميشود آنها را از هم تشخيص داد.بازتابهاي جهاني کلونينگ 1. بازتابهاي سياسي موضوع شبيهسازي – بهويژه در مورد انسان – بازتابهاي مختلفي را در جهان علم، سياست و مذهب به همراه داشته است. در قبال شمار اندک افراد و گروههايي که به تحسين و تمجيد اين پديده پرداختهاند، اکثريت قريب به اتفاق مواضعِ اعلامشده، بر ضد پديده کلونينگ جهتگيري شده است. کلونينگ از معدود موضوعاتي است که سياستمداران، دانشمندان علوم طبيعي، فلاسفه و متکلمان، اديان و مذاهب مختلف در حرکتي هماهنگ به مخالفت با آن پرداختهاند. ژاک شيراک، رئيس جمهوري فرانسه همتاسازي انسان را يک اقدام جنايتکارانه خواند و خواستار ممنوع شدن آن در سراسر جهان شد. شيراک از تمامي کشورها خواست تا ضمن همراهي با پيشنهاد آلمان و فرانسه در خصوص جلوگيري از اين اقدام، براي ممنوعيت جهاني همتاسازي انسان تلاش کنند. پيش از او نيز فرانسوا ميتران – رئيس جمهوري فقيد فرانسه – شبيهسازي را پديدهاي وحشتناک خوانده بود. کشورهاي فرانسه و آلمان در سال 2001 ميلادي پيشنهاد تصويب کنوانسيوني در خصوص ممنوعيت همتاسازي انسان را به سازمان ملل ارائه کردند. مقامات آلماني به سرعت خاطرنشان کردند که آزمايشهاي ژنتيکي همچون مانند آزمايش «هال – استيل من» درباره کلونينگ جنين انسان يک جرم عليه دولت و جامعه محسوب ميشود و تا پنج سال محکوميت زندان دارد. در انگليس براي کلونينگ انسان، اجازهنامه لازم است که براي اين کار هيأتي از طرف دولت تعيين شده است و اين هيئت نيز از صدور چنين اجازهاي خودداري ميکند. متجاوزان از اين امر به ده سال زندان محکوم خواهند شد. در ژاپن، هر نوع پژوهش درباره «کلونينگ» ممنوع است.(1) کميسارياي اروپا نيز مطالعات شبيهسازي را محکوم کرد و اعلان کرد که قصد حمايت از اين گونه بررسيها را ندارد. نماينده رسمي بررسيهاي علمي امريکا – فيليپ بوسکوان – در بيانيه مطبوعاتي اعلان نمود که هر چه دانش و تکنولوژي بدان ميرسد و انجام ميدهد، امر شايستهاي نيست. جرج بوش رئيس جمهوري امريکا، استفاده از جنين انسان براي شبيهسازي را کاري اشتباه دانست و آن را محکومکرد. دولت ايالات متحده تحت تأثير راستگرايان ديني، هر گونه سرمايهگذاري حکومتي را در اين زمينه ممنوع اعلام کرده است. سازمان ملل متحد اعلام نموده است که از قراردادهايي که مانع شبيهسازي است. حمايت ميکند. اين سازمان توسط کميتهاي تخصصي قراردادي بينالمللي را بررسي و تصويب کرد که شبيهسازي را به منظور حفظ شؤون اخلاقي و جلوگيري از تنشهاي موجود جهاني منع مينمايد. اين کميته همچنين به مدت يک هفته نشستهايي را به منظور اتخاذ تدابير مناسبت بينالمللي براي برخورد با شبيهسازي انسان برگزار کرد. به دنبال آن مجمع عمومي سازمان ملل به درخواست فرانسه و آلمان، قانون منع شبيهسازي را تصويب کرد. 2. واکنشهاي دانشمندان و مراکز علمي موج مخالفتها با شبيهسازي انسان تنها به جهان سياست ختم نميشود. دانشمندان علوم طبيعي و مراکز و مؤسسات علمي و پژوهشي همگام با جهان سياست به مخالفت با اين پديده پرداختهاند. اين مخالفتها در رسانههاي گروهي جهان بازتاب وسيعي داشته است. خبرگزاري فرانسه از لندن به نقل از «دکتر هري گريفمن» سخنگوي موسسه روسلين گفت: شبيهسازي انسان قطعاً عملي قابل نکوهش است. موسسه روسلين همان موسسهاي است که اولين گوسفند شبيهسازي شده (دالي) را به جهان معرفي نمود. در آلمان دکتر هانس برنارد وام برگ»(14) معلم اخلاق پزشکي، شبيهسازي براي به دست آوردن اندامهاي يدکي به منظور استفاده در پيوند اعضاء را مردود دانست و آن را نوعي بردگي ناميد. «جرمي ريفلن»(15) موسس گروه پاسدار بيوتکنولوژي، کلونينگ را تصوير تيرهاي از انسانهاي استاندارد دانست. انجمن پزشکي ژاپن و هيئت علمي آلماني به شدت اين رويکرد را محکوم کردند. «دکتر دانيال کالاهان» در مقالهاي مفصل در مخالفت با شبيهسازي اعلام نمود؛ اعمال غير مسؤولانه در زمينه آفرينش و نوآوري چه بسا به جدا شدن ما از انسانيتمان منجر شود. لغو شيوههاي مشروع توليد مثل و شيوع ازدواج غير جنسي از طريقِ بدل سازي و مانند آن بهدور شدن انسان از انسانيتش منتهي ميگردد. «کويي شيرو ماتسورا» دبير کل سازمان علمي، فرهنگي و آموزش ملل متحد (يونسکو) روز دوشنبه (9/11/81) طي بيانيهاي انجام هر گونه شبيهسازي انساني را محکوم کرد و خواستار مقابله با اين امر شد. در اين بيانيه – که نسخهاي از آن به نمايندگي ايرنا در پاريس ارسال شده – آمده است: انتشار خبر شبيهسازي انساني چه تأييد بشود يا نشود بايد هر چه زودتر نسبت به ممنوعيت آن در بعد ملي و بينالمللي اقدام کرد. وي افزود: ممنوعيت شبيهسازي انساني نه در بعد علمي قابل قبول است و نه در بعد اخلاقي و با توجه به اينکه اين امر منزلت بشري را خدشه دار ميکند، بايد با آن مقابله کرد. شبيهسازي يک عمل جنايي است و چيزي جز ترس و وحشت به همراه ندارد. وي در پايان از همه مسوولان سياسي کشورها، جامعه علمي، روشنفکران و حقوقدانان بينالمللي خواسته است که براي تهيه و تصويب قانون ممنوعيت شبيهسازي اقدام کنند.(16) سازمان بهداشت جهاني نيز طي قطعنامهاي که در تجمع جهاني سالانه اين سازمان به تصويب اکثريت رسيد، شبيهسازي انسان را از طريق توليد مثل غير جنسي غير قابل قبول خواند. به گزارش خبرگزاري فرانسه از ژنو، اين قطعنامه در کميته سازمان بهداشت جهاني به تصويب رسيد. فوکوياما در اثر جديد خود، اقدام شبيهسازي را حوزهاي از دانش ميداند که اجماع بين المللي قابل توجهي در مخالفت با آن وجود دارد. او ميافزايد که در حال حاضر بهترين و مناسبترين روش در مورد شبيهسازي، ممنوعيت قطعي و همه جانبه آن است. با اينحال اين گونه برخورد، الگوي خوبي براي کنترل ساير فن آوريهايي که در آينده ظهور خواهند کرد، نيست. به اعتقاد او تحقيقات بيوتکنولوژي را بايد به سمت اهداف مفيد درماني هدايت کرد. 3. بازتابهاي شبيهسازي در جهان اسلام و مسيحيت در جهان اسلام و مسيحيت با همانند سازي انسان مخالفتهاي شديدتري صورت گرفته است. واتيکان اعلام کرد توليد اولين نوزاد شبيهسازي شده، بيانگر نوعي باور وحشيانه است که فاقد اصول اخلاقي و انساني است. «فرانس کمپ هائوس» اسقف شهر ليمبورگ آلمان نير در اين باره گفت زماني که انسان کالاي تحقيقاتي شود، غرور و آزادي خود را از دست داده و نوعي برده داري نوين پديده آمده است. به اعتقاد اين گروه، شبيهسازي انسان، دهن کجي به باورهايديني – به ويژه داستان آفرينش – است. در جهان اسلام امّا مخالفتها از شدت بيشتري برخوردار بوده است. هفته نامه المسلمون که بيانگر ديدگاههاي جامعه سلفي وهابيت در عربستان سعودي است، در شماره 633 به تاريخ پنجم ذي القعده 1417 (ه ق) به نقل از ابن عثيمين – عضو هيأت علماي سعودي – مينويسد؛ کمترين مجازات مبتکران بدل سازي يا کلون کردن، بريدن دستان و پاهاي آنان ميباشد (مجازات مفسد فيالارض) زيرا اين کار بزرگترين فساد در زمين است. اين کار در دراز مدت موجب خواهد شد که انسانها همانند چارپايان گردند، نسخهاي از انسان توليد شود که کودن است و نسخهاي ديگر هوشمند و نابغه است. اين بازي با انسان است. شوراي مجمع پژوهشهاي اسلامي دانشگاه الازهر قاهره که بالاترين مرجع ديني اهل تسنن به شمار ميرود، روش شبيهسازي انسان را حرام اعلام کرد. به گزارش شبکه تلويزيوني الجزيره در اين فتوا آمده است؛ شبيهسازي انسان حرام است و بايد با آن مقابله کرد و با استفاده از هر وسيلهاي از آن جلوگيري کرد. شيخ يوسف القرضاوي مفتي مصري مقيم قطر با صدور اعلاميهاي به شدت اين عمل را محکوم کرد و آن را مغاير با اصل اختلاف و تنوع در خلقت دانست. شوراي روابط اسلام و آمريکا نيز اعلام کرد که کارشناسان مسائل اسلامي با شبيهسازي انسان صريحاً مخالفت کردهاند. همچنين اتحاديه عرب و سازمان کنفرانس اسلامي اخيراً با صدور بيانيهاي مخالفت صريح خود را با پروژه شبيهسازي اعلام کردند. «مجمع بررسيهاي اسلامي» کساني را که تکنولوژي شبيهسازي را بر روي انسان انجام ميدهند، محارب دانسته است. سازمان اسلامي علوم پزشکي نشستي را با حضور علماي اسلامي و پزشکان متخصص در کشور مغرب برگزار کرد. اين نشست در بيانيه پاياني اعلام نمود: 1. همه حالاتي که در آن طرف سومي بر رابطه زوجيت وارد ميشود، به عنوان جرم تلقي ميگردد. اين طرف که خود ازعوامل ايجاد شبيهسازي است فرقي ندارد که رحم باشد، تخمک، نطفه زنده و يا سلول پوستي باشد. 2. هر گونه شبيهسازي انسان به صورت عادي ممنوع است امّا در موارد استثنايي بايد به منابع ديني رجوع کرد و حکم موردي تجويز نمود. 3. از همه دولتها و مراجع قانون گذار کشورها اسلامي خواسته ميشود که براي جلوگيري از تبديل شدن کشورهاياسلامي به ميدان تجربه و آزمايش بيگانگان، از هر گونه همکاري علمي و پژوهشي با مؤسسات و مراکز مطالعات ژنتيک خارجي خودداري نمايند. 4. سازمان اسلامي علوم پزشکي موظف است که با شناخت فراگير و عميق موضوع شبيهسازي و ثبت و طبقه بندي اطلاعات مربوطه، زمينه لازم را براي نشستهاي علمي و ديني و صدور احکام شرعي فراهم نمايد. 5 . ضرورت تشکيل انجمنهاي علمي و اخلاقي براي بررسي و اتخاذ تدابير لازم در جهت دفاع از حقوق طبيعي جنين و ممنوعيت شبيهسازي. در اين ميان، جهان تشيّع به ويژه حوزههاي علميه و مراکز علمي و فرهنگي ايران اسلامي، به اظهار نظرهاي کلي و موردي بسنده کردهاند(17). اين مسأله ناشي از ضعف ارتباط ميان دستگاههاي کارشناسي و نهادهاي ديني است که اطلاعرساني روزآمد به حوزهها و موضوعشناسي دقيق را ايجاب ميکند. مباني و ادله موافقان و مخالفان شبيه سازي 1. ادله موافقان شبيه سازي از ميان اشخاص حقيقي و حقوقي که پيرامون شبيهسازي اظهار نظر کردهاند، موافقان شبيهسازي در اقليّت قرار دادند. اين گروه براي اثبات ضرورت پروژه شبيهسازي، دو دليل عمده – بشرح ذيل – اقامه کردهاند: 1/1. مسووليت علم، جستجوگري و شناخت است هنگامي که «هال – استيلمن» به دليل پيگيري پروژه شبيهسازي مورد انتقاد شديد مجامع علمي و سياسي قرار گرفتند، در پاسخ اعلام کردند؛ دستگاه تبليغاتي موضوع را بيش از حد بزرگ کرده است. آنچه صورت گرفته است پژوهش محض بوده است و به کار گرفتن آن در آينده در گروي بررسيها و تصميمات مراکز مسؤول خواهد بود. در هر حال علم بايد بررسي کند، تحقيق به عمل آورد و به پيش رود.همتايان هال – استيلمن که در فرانسه، انگليس، آمريکا، کانادا و حتي چين به طور شبانه روز مشغول مطالعات ژنتيکي در آزمايشگاهها هستند، اعلام کردهاند کلونينگ هم اختراعي است مانند اختراع ماشين بخار که اگر چه ضررهايي به دنبال داشت و موجب تعطيلي صنايع دستي شد امّا منافع بي شمار و بزرگي براي بشريت به همراه داشت. در ميان انديشمندان مسلمان هستند افرادي که اين نحوه استدلال راپسنديدهاند و آنرا هماهنگ با گزارهها و آموزههاي ديني دانستهاند. 1/2. اهداف و کارکردهاي درماني شبيهسازي، در اصل ايده بدي نيست. اينکه دانشمندان بتوانند حيوانات يا گياهان را با کيفيت مطلوب به توليد انبوه برسانند به اندازهاي که حس کنجکاوي دانشمندان را تحريک کند، جذاب است. با کمک محققان و مهندسان ژنتيک ميتوان حيواناتي به وجود آورد که از اعضاي بدن آنها براي پيوند به انسانها استفاده کرد يا از موادي که آنها در بدنشان توليد ميکنند، در داروسازي استفاده کرد. حتي انجمنهاي حمايت از حقوق حيوانات هم گاهي در برابر فوايد و آثار شبيهسازي حيوانات، دست هايشان را بالا ميبرند. به کمک شبيهسازي حتي ميتوان نسل گونه هايي از موجودات زنده را که در حال انقراض هستند، حفظ کرد. «جري هال» نيز در گزارشي که تحسين انجمن باروري امريکا را برانگيخت، هدف اصلي خود را از مطالعات شبيهسازي علاج نازايي و تشخيص عيوب جنين قبل از بارور شدن سلولهاي جنسي معرفي کرد. شرکت آمريکايي کلونايد نيز در پاسخ به اعتراضات جهاني و در دفاع از مطالعات انجام گرفته اعلان نمود که تحقيقات ژنتيکي اين شرکت به منظور شبيهسازي معالجهاي صورت گرفته است(18). دانشمندان انتظار دارند از اين طريق بتوانند بافتهاي همگون ژنتيکي را تکثير کنند و بدين وسيله بيماري هايي مانند قند، آلزايمر، فلج، رعشه، به هم ريختگي سيستم دفاعي بدن، دردهاي استخوان، قلب و دستگاه اعصاب را درمان نمايند. در اين ميان، موافقان شبيهسازي از ادله و سؤالات مطرح شده توسط مخالفان غفلت نورزيده و به شبهات آنها پاسخ دادهاند. موافقان در پاسخ به کساني که شبيهسازي را دست بردن در آفرينش خداوند ميدانند و توليد مثل انسان را در خارج از چارچوب خانواده ممنوع و حرام ميدانند، گفتهاند هيچ دليل ديني بر محصور کردن راههاي توليد مثل وجود ندارد. خداوند متعال در نظام هستي اسرار و ظرفيت هايي را به وديعه گذاشته است که بشر بتواند با تکيه بر تدبير و تلاش خود، آنها را بشناسد و به تسخير درآورد. چگونه ميتوان توليد مثل از طريق شبيهسازي را ممنوع و2/2. انقراض نسلها و تنوع آفرينش شبيهسازي انسان در نهايت به توليد و سيادت نسلي خاص (نژاد برتر) و انقراض ديگر گونههاي بشري ميانجامد. اين در حالي است که نظام هستي بر تفاوت و تمايز گونهها پايه ريزي شده است و حذف تنوع، در حقيقت، به معني در خطر افتادن بقاي نسل بشر ميباشد. دکتر ليون کاس – متخصص بيولوژي – پس از تعريف کلونينگ به تداوم ويژگي ارثي مشخص به طور ساختگي به نسل ديگر، ميافزايد؛ خطرهاي اين روش بر نوع انساني با سيادت برخي و انقراض برخي ديگر پايان مييابد. گروهي ديگر از مخالفان شبيهسازي، از نگاهي فلسفي به اين مسئله نگريستهاند. از ديدگاه آنان توانايي بشر بر بقاء و تداوم تا حد زيادي مرهون تنوع ژنتيکي است و باز شدن باب بدل سازي گامي بر خلاف اين تنوع است زيرا گرايش به توليد فرزندان برتر و همسان، اين تنوع را از بين ميبرد. از سوي ديگر اگر انسانهاي هم شکل با خصوصيات فيزيولوژيک کاملاً مشابه (با اثر انگشت، گروه خون، و «دي ان آي» واحد) متولد شوند، نظامات قانوني و حقوقي به هم ميريزد و شناسايي هويت انسانها ناممکن ميشود. 2/3. آسيب پذيري خانواده و روابط خويشاوندي امکان فرزند آوري از راههايي غير از ازدواج و تشکيل خانواده، انگيزههاي زن و مرد را براي پيوند زناشويي به شدت کاهش ميدهد. اگر قرار باشد هر زن و مرد به دلخواه خود بچهاي از بانک نطفه (يا از نطفههاي منعقده کلون شده) اختيار کنند، گرايش به تشکيل خانواده دچار دگرگوني ميشود. افزون بر اين، روابط خويشاوندي نيز دست خوش تحول شده و از بين ميرود زيرا کودک متولد شده پدر و مادر مشخصي ندارد. 2/4. عوارض رواني براي انسان شبيهسازي شده گروهي از مخالفان شبيهسازي، به عوارض رواني شبيهسازي براي فرد همسان شده استناد کردهاند. فرد تولد يافته، پدر مشخصي ندارد و در برگه هويت او اسمي از پدر برده نميشود. کمبودهاي عاطفي و ناراحتيهاي رواني که از اين راه دچار کودک و نوجوان شبيهسازي شده، ميشود سرافکندگي و اندوه جانکاهي را بر وي تحميل ميکند. بچه يتيم، بيپدر است ولي بي کس نيست امّا اين قبيل بچهها هم بي پدرند و هم بي کس. کلونينگ امّا عوارض رواني ديگري ميتواند به همراه داشته باشد. به عنوان مثال فردي که ميداند نسخه اصل وي کهقبل از او به دنيا آمده در اثر بيماري ارثي فوت نموده است، مسلماً از نظر رواني رفتار به هنجار نخواهد داشت زيرا دقيقاً زمان مرگ خود را ميداند. 2/5 . مهار ناپذيري شبيهسازي و احتمال استفادههاي ابزاري و سياسي شروع پرونده شبيهسازي، شايد در دست دانشمندان و محققان باشد امّا آينده آن را معادلات سياسي و منافع فردي و گروهي رقم ميزند. بسياري از اکتشافات بشري در حال حاضر در مسير نابودي انسان به کار برده ميشود. بمبهاي هستهاي انبار شده در دنيا، به تنهايي کافي است ده بار زمين را نابود کند. جالب است بدانيد که براي هر فردي که در اين سياره زندگي ميکند 500 کيلوگرم ماده تي ان تي وجود دارد. ديوانگاني که امروزه بر جهان حکم ميرانند و آرزوي جاودانگي و حاکميت هميشگي در سر ميپرورانند، بسيارند. اگر اين فن آوري به همين صورت ادامه يابد و روزي به دست يکي از ديکتاتوران جهان بيفتد، چه اتفاقي خواهد افتاد؟! جامعه دين ورزان جهان و از جمله انديشمندان مسلمان در مخالفت با شبيهسازي انسان به ادلهاي مشابه – البته با استناد به منابع ديني – استدلال کردهاند. شيح قرضاوي – مفتي مصري مقيم قطر – در مقالهاي اينترنتي به تفصيل پيرامون ادله ديني ممنوعيت شبيهسازي انسان سخن گفته است. اولين دليل او، مخالفت شبيهسازي با اصل تنوع مخلوقات است که خداوند متعال نظام هستي را بر پايه آن آفريده است و در آيات قرآن مکرراً به آن اشاره کرده است. به اعتقاد او شبيهسازي تنوع حکيمانه مخلوقات را از بين ميبرد و نظام زندگي اجتماعي و قواعد اخلاقي و حقوقي را در هم ميريزد. دليل دوم قرضاوي، ابهام در روابط انساني و خويشاندي است. روشن نيست فرد شبيهسازي شده چه ارتباطي با نسخه اصلِ خود دارد؟ همان شخص است، يا برادر دو قلوي او؟ قرضاوي در دليل سوم، از احتمال استفاده ابزاري قدرتهاي بزرگ سخن گفته است و در دليل چهارم مغايرت شبيهسازي با کانون خانواده و اصل ازدواج را مطرح ميکند. اين در حالي است که نظام جهان – که بارها مورد تأکيد آيات وحياني قرار گرفته است – در همه موجودات بر مبناي همزيستي مذکر و مؤنث است به ويژه در مورد انسان که تنها در کانون گرم خانواده به بلوغ عقلي و عاطفي ميرسد.گفتني است در دنياي مسيحيت، اصليترين دليلي که بر مخالفت با شبيهسازي توسط واتيکان اقامه شده است، مداخله در کار خداوند متعال و دهن کجي به نظام آفرينش است. سؤالات و مسائلي پيرامون شبيهسازي پيرامون موضوع شبيه سازي، پرسشهاي بسياري در محافل علمي و ديني مطرح شده است که در اينجا به مهمترين آنها اشاره ميشود: 1. آيا شبيهسازي حيوان و انسان واقعاً رخ داده است يا ادعايي بي پايه است که اهداف خاصي را دنبال ميکند. اين نکته شنيدني است که اصلِ شبيه سازي از سوي محققان و صاحبنظران ژنتيک مورد ترديد و تشکيک جدي قرار گرفته است. دکتر ويلموت که براي اولين بار با شبيه سازي گوسفند دالي به شهرت علمي رسيد، در مورد بررسيهاي شرکت آمريکايي و ادعاي شبيهسازي انسان تشکيک کرده است. همان طور که پرفسور جان جيرهارت – که از اولين کساني است که توانسته Stemcellجنينهاي انساني را جدا کند – اظهار نظر کرده است شرکت آمريکايي کلونايد تلاش ميکند که اين بررسيها را يک پيشرفت علمي مهم مطرح کند در حالي که استدلال آنان هيچ پايه و اساسي ندارد تحقيقات روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز سايه تازهاي از ترديدها بر ادعاي شرکت کلونايد در مورد تولد نخستين انسان همانند سازي شده افکنده است. به گفته اين روزنامه، شرکت کلونايد ادعا کرده است که به همانندسازي پنج کودک دست زده که دو تاي آنها تا کنون به دنيا آمدهاند و سه تاي ديگر ظرف ماههاي آينده متولد خواهند شد امّا هنوز حاضر نشده است شواهد علمي براي اثبات ادعاي خود در اختيار دانشمندان قرار دهد. پيش از اين «هري گريفمن» – سخنگوي موسسه ژنتيک روسلين – در عمليات شبيهسازي انسان تشکيک کرده بود و اعلام نموده بود که آنچه از موفقيت تجربههاي شبيهسازي بشر گفته ميشود چيزي جز جنجال تبليغاتي نيست و مقصود از آن شهرت دروغين است. اساتيد ژنتيک مراکز آموشي و پژوهشي داخل کشور نيز در مورد امکانپذير بودن شبيهسازي دقيق و بدون مخاطره تشکيک کردهاند.(21) شايد بيجهت نباشد که گروهي از انديشمندان غرب، شبيهسازي را دروغ بزرگانگليسيها در قرن بيستم ناميدهاند.(22) 2. آيا مطالعات ژنتيکي شبيهسازي انسان، از نظر شرعي جايز است يا از مصاديق «علم لا ينفع» و دانشهايي است که آگاهي از آن زيانبار است «اِنْ تُبْدلکُم تسُؤْکُم، مائده/ 101» 3. بر فرض جواز تحقيقات شبيهسازي، آيا همانند سازي انسان في حد نفسه، جايز است يا از آنجا که دست بردن در خلقت الهي محسوب ميشود، حرام و ممنوع است؛ به عبارت ديگر اگر چه اسلام محدوديتهايي در کسب علم و دانش در نظر گرفته است آيا جامعه پزشکي مسلمان مجاز هستند وارد اين شيوه علمي شوند يا صبر کنند تا ديگران تجربه نموده و از نتايج آن بهرهمند شوند. 4. در صورت ممنوعيت و تحريم، آيا از نظر فقهي ميتوان مجازات و کيفري براي مرتکبان در نظر گرفت. 5 . اگر شبيهسازي في حد نفسه جايز است و با توجه به اهداف و کاربردهاي آن، حکم ثانوي دارد، شبيهسازي براي کمک به علم و بهبودي وضعيت درمان چه حکمي دارد؟ 6. اگر امکان داشته باشد که از نظر ژنتيکي، ژنهاي بيمار و معيوب افراد را حذف کرده و ژنهاي سالم به جاي آنها منتقل شود، حکم شرعي مسئله چيست؟ آيا براي اين نوع کاربرد، حد شرعي وجود دارد يا خير؟ 7. شبيهسازي انسان اگر با اهداف درماني و براي پيوند اعضاي بدن نسخه بدل (قلب، کليه و…) با نسخه اصلي باشد، چه حکمي دارد؟ 8 . شبيهسازي مردگان – در صورت امکان – چه حکمي دارد؟ آيا شبيهسازي از دانشمندان بزرگ و نوابغ سياسي و علمي که زنده نيستند، جايز است؟ 9. اگر شبيهسازي به توليد نسخهاي معيوب منتهي شد، سرنوشت آن چه خواهد بود؟ آيا کشته ميشود يا به همان وضع نگاهداري ميشود و در اين مورد مسؤول کيست؟ 10. نَسَب نسخه بدل کيست؟ آيا او فرزندِ صاحب سلول است يا برادر دوقولوي او؟ نسبت به زني که بدل در رحمش پرورش يافته است آيا جنين، فرزند اوست يا همسرش يا برادر همسرش؟11. آيا جاري کردن عقد نکاح بين زن و مرد نا محرمي که در اين عمليات (شبيهسازي) مورد استفاده قرار ميگيرند لازم است يا خير؟ 12. آيا سلول بارور شده مرد را بعد از طلاق يا فوت او و قبل از انقضاي عِدّه، ميتوان در رحم همسر تزريق کرد يا خير و در اين صورت حکم ارث چگونه خواهد بود؟ 13. حکم نوزادي که از سلول زن ديگري، شبيهسازي شده چيست؟ آيا فرزند متولد شده، دو مادر دارد يا يک مادر؟ 14. ازدواج فرد شبيهسازي شده با فرزندان صاحب سلول چه حکمي دارد؟ استفتائات و فتاوا فقهاي شيعه و سني در پاسخ به سؤالاتي که پيرامون شبيهسازي مطرح شده است، ديدگاههاي فقهي خود را مطرح کردهاند. در اين جا به بعضي از استفتائات و فتاوي به منظور آشنايي با پيشينه فقهي بحث شبيهسازي اشاره ميشود. فتاواي علماي اهل سنت 1. شيخ قرضاوي – مفتي مصري مقيم قطر – در پاسخ به سؤالي در مورد حکم شبيهسازي حيوانات ميگويد؛ شبيهسازي حيوانات با رعايت شرايطي جايز است: اولاً در آن مصلحت حقيقي براي انسان باشد ثانياً ضرر و فسادي بزرگتر گريبانگير انسان و جوامع انساني نشود زيرا اکنون براي دانشمندان ثابت شده است که ضرر و زيان گياهان شبيهسازي شده بيشتر از نفعشان است. ثالثاً در آن آزار يا ضرري متوجه خود حيوان نشود حتّي در دراز مدت زيرا آزار حيوانات در دين خدا، حرام است. آقاي قرضاوي در مورد حکم شبيهسازي انسان ميگويد: شبيهسازي انسان به خاطر پيامدهاي فاسد و از آن جهت که با نظام حکيمانه الهي و تنوع مخلوقات منافات دارد، ممنوع و حرام است. از دکتر قرضاوي در مورد شبيهسازي درماني سؤال کردهاند و او در پاسخ گفته است: اگر مقصود، شبيهسازي انسان براي جدا کردن قطعهاي سالم از بدن او و پيوند به ديگري است، اين عمل حرام است و به هيچ وجه جايز نيست. زيرا نسخه بدل، نفس محترمه است. امّا اگر مقصود اين است که اعضاي معين از بدن (مانند قلب، کبد و…) شبيهسازي شوند و براي معالجه بيماران استفاده شود دين خدا اين عمل را ميپذيرد و از آنجا که منفعت مردم در آن است بدوناينکه به کسي ضرر برسد يا حرمتي هتک شود، آن را پاداش ميدهد. دکتر قرضاوي، در ادامه موارد جايز مطالعات ژنتيک را چنين بر شمرده است: – بهبود تکنولوژيهاي بارداري و کشف بيماريهاي خطرناک. – شناسايي ژنهاي بعضي از بيماريهاي وراثتي (مثل مرض قند، کم بيني و بعضي از انواع سرطانها) و از بين بردن ويروسهاي عامل اين امراض. – شناخت قبل از ولادت بعضي از بيماري هايي که بعد از ولادت ممکن است دامن گير نوزاد شود به منظور توليد نوزاداني کامل از نظر صفات و با جسمي سالم از ناهنجاريها و نارساييهاي جسمي. – کنترل خصوصيات جنين و يا انتخاب پسر يا دختر بودن آن به شرط ايمني از ناهنجاريهاي ظاهري. – شبيهسازي دستگاهها و اعضاي انسان براي نقل آنها به افراد نيازمند و از طريق لولهها و دستگاههاي آزمايشگاهي همانطور که در علم پزشکي و جراحي ژنتيک… به صورت امري عادي درآمده است. – توليد تخمک بارور شده از ژنهاي انساني که در جنينهاي حيواني جاسازي شده است به شکلي که صفات انساني آن حفظ شود و پس از طي مراحل رشد، در صورت نياز از حيوانات به انسان منتقل شود. – شبيهسازي ژن توليد کننده انسولين در جسم انسان و تزريق آن در باکتري زنده و در نتيجه آماده سازي ماده انسولين مذکور براي همان فرد مريض. – قرار دادن هورمون تحريک کننده در ايجاد تخمکها در تخمدان زن و وضع اين ژن در يک خمير مايه معيني و در نتيجه دسترسي به (fsh) شبيهسازي ژني که هورمون را به صورت خالص توليد ميکند و استفاده از آن در فعال ساختن تخمدانها و افزودن فرصتهاي حمل (fsh) هورمون. – شبيهسازي ژن مسئول تحريک آنزيمي که اين آنزيم مسئول حل کردن خون مردگيها در سکتههاست. – شبيهسازي ژن تشکيل دهنده شير که پستان مادر آنرا توليد ميکند و وارد کردن آن در سلول گوسفند تا اين که گوسفند بتواند شيري مانند شير مادر که ويژگيهاي سلامت آوري نسبت به نوزاد دارد، توليد کند. و اما نسبت به حيوان، شبيهسازي آن به دو شرط جايز است: اول: به غرض نگه داشتن حيواناتي که در معرض انقراضهستند. دوم: انتخاب نسل برتر حيوانات و تکثير بهترين آنها. اما نسبت به گياهان جواز شرعي بدون هيچ قيد و شرطي در اين مورد معين است خصوصاً اگر غرض بهتر کردن نوع و کيفيت محصولات گياهي باشد. شيخ قرضاوي پس از بر شمردن موارد جايز، موارد ممنوع و حرام را نيز چنين بيان کرده است: – هر راه و روش غير تضميني که احتمال شکست داشته و به احتمال قوي موجب به وجود آمدن بيماريها و ناهنجاريهايي در جنين باشد. – هر تلاشي براي نفي کانون خانواده و ازدواج و قانون توازن بيولوژي موجود در آن – هر تلاشي براي نفي قاعده زوجيت اشياء و مخلوقات که اساس هستي است به دليل مخالفتي که با نص قرآن کريم دارد «و خلقناکم ازواجاً، من کل شيء خلقنا زوجين لعلکم تذکرون، سبحان الذي خلق الازواج کلها ممّا تنبت الارض و من انفسهم و مما لا يعلمون». – توليد و شبيهسازي نوزاداني زنده از بافت جنينهاي سقط شده – توليد و شبيهسازي از بافتهاي تخمدان دختران جواني که فوت کردهاند. – تأسيس بانکهايي براي جمع آوري و استريليزه کردن تخمکها براي کاشتن يا شبيهسازي کردن آنها به قصد آماده سازي آنها براي درخواست کنندگان بارداري. – قرار دادن تخمکهاي شبيهسازي شده و لقاح شده در رحم زناني غير از زناني که آنرا هديه کرده و يا آن تخمک از ايشان گرفته شده. – توليد گوشت از حيواناتي که با ژنهاي انساني داراي طعم خاص ترکيب شدهاند. (گفتني است توليد اين نوع گوشتها براي پاسخگويي به تمايلات افرادي است که گوشت انسان را ميخورند و اينکه اين کار بصورت قانوني در آيد. مانند مزرعه هايي که در ولايت هيوستن آمريکا تأسيس شده و در آن گاوهايي حامل ژنهاي انساني پروار ميشوند که گوشت هايي بنام گوشتهاي گاوي انساني توليد ميکنند و رستورانهاي مخصوص اين گوشتها نيز افتتاح شده است).2. دکتر محمد رأفت عثمان، استاد فقه تطبيقي در دانشکده فقه و حقوق دانشگاه الازهر، نظرات فقهي خود را پيرامون شبيهسازي مطرح کرده است. او اين بررسي را در کنفرانسي که مجلس اعلاي مصر با عنوان (حقوق و پيشرفت علم بيولوژيک) بر پا کرده بود، مطرح کرد. اين کنفرانس شاهد تعدادي از نظريات اجتهادي در مورد انقلاب بيولوژيکي – که شبيهسازي از آن جمله است – بود. دکتر رأفت عثمان در بررسي جامع علمي پيرامون شبيهسازي، بر اين مطلب تأکيد ميکند که ما در مورد شبيهسازي انساني چند حالت داريم که بايد بين آنها فرق گذاشت و نبايد يک حکم شرعي واحد را براي همه آنها اخذ کرد. وي شش صورت براي شبيهسازي تصور کرده است که در چهار حالت حکم به حرمت قطعي داده و در دو حالت ديگر حکمي نداده و توقف کرده است. 1. نخستين حالت از حالات شش گانه که دکتر رأفت عثمان تصور کرده اين است که هسته سلولي ماده گرفته شود و در تخمک ماده ديگري که هسته آن برداشته شده کاشت شود و در نهايت در رحم او کاشت نهايي صورت گيرد. اين حالت از شبيهسازي قطعاً حرام است به دليل چند قاعده اصولي و فقهي: اول: قاعده قياس. اين نوع همانند سازي، مشابه به رابطه جنسي بين دو همجنس است که حرام ميباشد. پس اگر رابطه جنسي بين دو همجنس حرام است، زاد و ولد بين آن دو نيز به طور قطع حرام خواهد بود. دوم: قاعده سدّ ذرايع؛ زيرا اگر اين امر بين زنها شايع شود، باعث انتشار تباهي ميگردد. سوم: جلوگيري از ضرر نفسي و اجتماعي که فرزند در آينده دچار آن ميشود. 2. اينکه هسته سلولي را از زني بگيرند و در تخمک همان زن کشت کنند. اين صورت نيز مانند صورت قبلي حرام است و دليل حرمت نيز دلايل پيشين است. 3. اينکه هسته سلولي را از حيواني بگيرند و در تخمک زني کشت کنند. حکم اين صورت نيز حرمت است؛ زيرا کار بيهوده است و باعث نقص و مشوه کردن مخلوق خدا ميشود؛ چون مخلوق جديدي به وجود خواهد آمد. 4. اينکه هسته را از سلول آلت مردي بگيرند و در تخمک زني که همسر آن مرد نيست، کشت کنند که اين صورت نيز حرام است؛ زيرا اين حالت مانند زناست – اگر چه به خاطر عدم وجود شرايط و ارکان زنا، زناي اصطلاحي نيست -ولي همان پيامدهاي زنا – که اختلاط نسبت هاست – را داراست، بنابراين حکم زنا را دارد. دکتر رأفت عثمان اين چهار صورت را تحريم قطعي کرده است، همانطور که اجتماع علماء بر حرمت شبيهسازي انسان است امّا دو صورت ديگر نيز هست که رأفت عثمان در آنها توقف کرده و طبق نظر بيشتر علماء که گفتهاند حرام است، فتوي نداده است. 1. اينکه هستهاي که حاوي ماده ژنتيکي است را از سلول آلت مردي بگيرند و در تخمک زني – که همسر آن مرد است – کشت کنند البته به شرط اينکه هر دو (يعني زن و شوهر) زنده باشند. رأفت عثمان در اين صورت توقف کرده است و فتوي به حرمت يا جواز نميدهد و منتظر نتيجه بررسيها و تجربهها در مورد شبيهسازي ميماند. اگر نتيجه، کودکي باشد که از نظر جسمي، روحي و اجتماعي ناقص الخلقه باشد، اينگونه رويه حرمت قطعي خواهد داشت ولي اگر کودکي که به اين صورت به دنيا ميآيد کودکي طبيعي باشد که هيچ عيب و نقصي ندارد، در اين صورت حکم را بايد مورد بررسي بيشتري قرار داد. اينجاست که مشخص ميشود همسري که عقيم و قادر به توليد مثل به طور طبيعي (جنسي) نيست:، حق دارد به اينگونه شبيهسازي انسان پناه ببرد. 2. اين صورت، معروف به دو قلوي سيامي يا کپي سازي است. در اين حالت از شبيهسازي انساني همچون حالات گذشته بي نياز از ماده مني نيست بلکه تلاشي براي تولد چند فرزند – که مانند دوقلوها ويژگي ژنتيکي مشترکي دارند – صورت ميگيرد. اين کار از طريق بارورسازي تخمک با مني در محفظهاي بيرون از رحم و تقسيم سلول به دست آمده از اين بارورسازي به چند سلول همسان که همان ويژگيهاي ژنتيکي را دارند، انجام ميگيرد. رأفت عثمان در اين مورد نيز توقف کرده و فتوي به حرمت و يا جواز نميدهد و منتظر تجربهها و آزمايشات شبيهسازي و پيامدهاي آن است. فقهاي شيعه انديشمندان و علماي شيعه ديدگاههاي ديني خود را پيرامون شبيهسازي در رسانههاي مختلف گروهي مطرح کردهاند. گروهي اصل شبيهسازي را در صورتي که محذور شرعي نداشته باشد و موجب اختلال نظام نشود، جايز دانستهاند و گروهي ديگر به دليل مفاسد متعدد حقوقي، اجتماعي، اخلاقي و تکويني آن را از معاصي کبيره شمردهاند و بهممنوعيت و تحريم آن فتوي دادهاند. گروه سوم امّا حکم شبيهسازي را به نحوه کاربرد آن مقيد کردهاند. کاربردهاي درماني و مثبت جايز است و استفادههاي منفي و زيانبار حرام. در مورد حکم فرزند شبيهسازي شده، گفته شده اگر دو طرف زن و شوهر باشند فرزندشان محسوب ميشود و در غير اين صورت، حکم ولد شبهه را دارد امّا عده ديگر نظر دادهاند که فرزند شبيهسازي شده قطعاً پدر ندارد و ارتباط نسبي بين فرزند و صاحب سلول وجود ندارد و تنها صاحب تخمک، مادر او محسوب ميشود. بر مبناي هر کدام از فتاوي ياد شده حکم محروميّت و ارث هم مشخص ميشود. مسئله ديگري که پيرامون شبيهسازي مطرح شده است در مورد لزوم اجراي صيغه عقد در جريان همانندسازي است؛ آيا جاري کردن عقد نکاح بين زن و مرد نامحرم که در عمليات شبيهسازي شرکت ميکنند لازم است يا خير؟ در پاسخ به اين سؤال، اجراي صيغه عقد ضروري و واجب دانسته شده است(23). در مورد استفاده از سلول بارور شده مرد، بعد از طلاق و فوت او در رحم زن پيش از انقضاي عده سؤال شده است که در پاسخ جواز بعيد دانسته نشده است و فرزند را در ارث شريک دانستهاند. در ميان مراجع عظام، فتوايي که تا هنگام تدوين اين مختصر به دست ما رسيد مربوط به حضرت آية اللَّه العظمي مکارم شيرازي است. ايشان اظهار داشتهاند: اين عمل از نظر شرعي خالي از اشکال نيست و مفاسد زيادي بر آن مترتّب ميشود، به همين جهت حتّي افرادي که پايبند به دين و شريعتي نيستند به خاطر مفاسد اجتماعي آن به مخالفت با آن پرداختهاند. امّا از نظر حکم شرعي، هرگاه اين کار صرفاً به صورت يک تحقيق علمي يا گشودن راه براي پرورش اعضاي بدن جهت پيوند عضو و ترميم نقائص باشد اشکالي ندارد. امّا اگر راه را براي ساختن شبيههاي انساني به طور گسترده بگشايد اشکالات و خسارات فراواني به بار ميآورد. اولاً از نظر اخلاقي راه را براي عدم تشکيل خانواده و عدم تحمّل مشکلات آن و روي آوردن به طرق نامشروع اشباع غريزه جنسي و قناعت کردن به شبيه سازي براي کسب فرزند باز ميکند.ثانياً انسانهايي که از اين طريق متولّد ميشوند فاقد هويت خانوادگي بوده نه پدر و نه مادر نه برادر و نه هيچ کس ديگري را جز شبيه خود ندارند، اين کار تدريجاً سبب مرگ عواطف در ميان انسانها ميشود، و از نظر حقوقي نيز همين مشکل فقدان هويت وجود دارد. ثالثاً: بسياري از پزشکان معتقدند انسانهايي که از اين طريق به وجود ميآيند از نظر جسمي و روحي مشکلات و کمبودهاي فراواني دارند، به خصوص اين که تجربه نشان داده هرگونه انحراف از مجاري طبيعت با مشکلات متعدّدي همراه خواهد بود. مثلاً استفاده از غير شير مادر، يا توسّل به سزارين در مواردي که ضرورت ندارد هميشه انبوهي از مشکلات به همراه دارد. همچنين دور شدن از مسير طبيعي تولّد فرزند يعني آميزش جنسي زن و شوهر و ترکيب دو نطفه به هم و روي آوردن به مسئله شبيه سازي نيز به يقين عوارض نامطلوبي دارد. اگر ضرورتي براي اين کار وجود داشت تحمل آن عوارض عاقلانه بود، با نبودن ضروت آيا پيمودن اين راه پر خوف و خطر که زيانهاي اخلاقي و عاطفي و اجتماعي و بهداشتي دارد عاقلانه است. واپسين کلام در پايان شايان ذکر است که در مواجهه با مسائل مستحدثه آنچه کمتر از صدور فتوي اهميت ندارد، شناخت همهسونگر و جامع موضوعِ نوپديد است. پيچيدگي و عمق مسائل مستحدثه و ارتباط آنها با حوزههاي مختلف سياسي و اجتماعي از يک سو و ضرورت نگاه جامع و فرابخشي علماي دين به پديدههاي نوين از سوي ديگر ايجاب ميکند که اولاً رخدادهاي جديد از زواياي دقيق مورد بررسي و تبيين کارشناسي قرار گيرند. ثانياً به شناخت انتزاعي پديدهها اکتفا نشود و ارتباط وثيق آن با ديگر حوزههاي زندگي (اقتصادي، سياسي، اجتماعي) بررسي شده و پيامدهاي فردي و گروهي آن شناسايي و مورد ارزيابي قرار گيرد. ثالثاً با وحدت رويه فقهي، مديران و برنامه ريزان متدين را از سرگرداني ميان فتاواي متعدد درآورده و تکليف ديني آنان را مشخص کنيم. نظام اسلامي در سياستگذاريها و برنامهريزيها به سردرگمي ناشي از اختلاف فتاوا گرفتار نشود. در اينجا مرز ميان هدايت فردي و مديريت اجتماعي به وضوح مشخص ميشود. وحدت رويه أصل حاکم بر برنامهريزي نظاممند بوده و استناد به آراء مختلف آفت برنامهريزي است.پيوست شماره (1)
اين تصوير که از مجله «تايم» اقتباس شده است، طرز کلونسازي از سلولهاي پستان يک ميش را نشان ميدهد: 1. ياختههايي را از پستان يک ميش فنلاندي برداشته و در محلول کشت که داراي مواد مغذّي کمتر است، گذاشتهاند تا سلّولها دچار قحطي شوند و تقسيم آنها متوقف گردد و ژنهاي فعّال آنها از فعاليت باز مانند. 2. در همان حال يک تخمک بارور نشده از تخمدان يک ميش سياه چهره اسکاتلندي برداشتهاند. هسته آن را توأم با DNAخارج کردهاند. در نتيجه فقط پوسته خالي تخمک باقيمانده است که محتوي تمام مکانيسمهاي لازم براي ايجاد جنين است. 3. اين دو سلول را نزد هم قرار دادند و با يک تحريک ظريف الکتريکي آنها را وادار کردهاند که با هم جفت شوند مانند حباب هوا. 4. در حدود شش روز بعد، جنين توليد شده را در رحم يک ميش سياه چهره کاشتهاند. 5. ميش سياه چهره باردار، پس از پايان دوران بارداري، برّهاي زائيد که شبيه ميش فنلاندي بود. اسم آن را «دالي» گذاشتند. اين بره از نظر ژنتيکي (ارثي) شبيه همان ميش فنلاندي (دهنده سلول اوليه) بود. (به نقل از مکتب اسلام، سال 37، ش 5)
منابع و مأخذ در تدوين گزارش حاضر از منابع ذيل اقتباس و استفاده شده است: 1. اشرفي، دکتر منصور، «کلونينگ از نظر اخلاقي»، مکتب اسلام، سال 37، شماره 5. 2. شريعتمداري، حميدرضا، «بدل سازي انسان»، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره 10 3. «تازههاي جهان دانش، جام جم»، 22 دي ماه 1381 4. بخشي زاده، فرشته، «وحشت انسان برابر شبيه خود، صداي عدالت»، 30 ديماه 81 5 . شجاعي، کوروش، «اين حوا آدم را به کجا ميبرد، خراسان»، 11 دي 1381 6. «تولد نخستين انسان شبيهسازي شده،» (گزارش)، انتخاب 8 ديماه 81 7. «اعتراض جهاني به شبيهسازي انسان،» (گزارش)، کيهان 8 ديماه 81 8 . «شبيهسازي انسان دخالت در کار خدا نيست،» (گزارش)، اعتماد، 10 ديماه 81 9. اينترنت. سايت ITANمربوط به مرکز تکنولوژي ايران 10. Salam Iran.com network 11. Rangin Kaman.com 12. (Internet Version of
منبع:
http://womenrc.ir/index.php?lang=fa&action=article&cat=80&id=38&artlang=fa
برچسب ها:شبيه سازي انسان