شكایت ضربوجرح در دعاویخانوادگی
در فرهنگ ما ایرانیان از اختلافهای خانوادگی و دعواهای زناشویی همیشه با عنوان نمك زندگی نام برده میشود، اما گاهی نمك زندگی زیاد میشود و شورشدن آش باعث میشود كار به جاهای باریك بكشد. مهریه، نفقه، اجرتالمثل، حضانت و… برخی از موضوعهایی است كه میتواند در یك پرونده پای همسران را به دادگاه بكشاند.
یكی از پروندههایی هم كه معمولا در اختلافهای خانوادگی حاد باعث میشود پای همسران به كلانتری و دادگاه كشیده شود، پروندههایی با موضوع ضرب و جرح است. در ادامه بررسی پروندههای خانوادگی در این شماره به سراغ این شكایت رفتهایم و در گفتگو با كامبیز خاكدوست، وكیل پایه یك دادگستری جنبههای مختلف این شكایت را بررسی و تحلیل كردهایم.
ترك انفاق و ضرب و شتم، موضوع حجم زیادی از پروندههایی است كه هر روز در دادسرا روی میز قاضی قرار میگیرد. اختلافهای خانوادگی وقتی به مرحله حاد و غیر قابل تحملی میرسد، با چاشنی خشونت همراه میشود و در این مسیر نیز معمولا با رد و بدل شدن مشت و لگد، گلدان، پارچ آب و چیزهایی از این دست میان همسران، شرایطی رخ میدهد كه با آسیب دیدن یكی یا هردو آنها، فضایی برای مراجعه به قانون ایجاد میشود.
كامبیز خاكدوست كه تاكنون در پروندههای مختلفی از این دست به عنوان وكیل حضور داشته، درباره چنین وضعیتی كه میان همسران رخ میدهد، میگوید: یكی از نكاتی كه باعث پیچیده شدن پروندههای خانوادگی در چنین مواقعی میشود این است كه در بیشتر موارد زن و شوهر هنگام درگیری تنها هستند و به همین دلیل كسی نمیتواند میان آنها میانجیگری كند و به غائله خاتمه دهد و همین مساله امكان حاد شدن اختلاف و گسترش درگیری از شكل كلامی به شكل فیزیكی را فراهم میآورد.
اگر در این موقعیت یكی از طرفین دست دیگری را بشدت بگیرد، جرح كوچكی اتفاق میافتد و اگر مثلا بر اثر خوردن دست یكی از طرفین به یك گلدان، كوچكترین خراشی روی دست ایجاد شود، جرم ایجاد جرح اتفاق میافتد. ایراد جرح میتواند با پسوند عمدی یا غیرعمدی در دادگاه مورد بررسی قرار بگیرد. طبق قانون در بیشتر جرائم، عمد داشتن در ارتكاب یك عمل تاثیر قابل ملاحظهای در اثبات یك جرم و یك فعل مجرمانه دارد.
برای روشن شدن این بحث میتوان به تصادفات رانندگی اشاره كرد. فردی كه با خودروی خود به جایی میزند، اگر خسارتی به بار بیاورد از آنجا كه این عمل با اراده شخصیاش اتفاق نیفتاده، وضعیت متفاوتی دارد با فردی كه مثلا از روی عمد به فردی آسیب میرساند.
در جرائم خانوادگی نیز چنین وضعیتی وجود دارد؛ مثلا ممكن است مردی در حین كار كردن به شكل ناخواسته و با خطكش به همسرش آسیب بزند كه این مساله در قالب ایراد جرح غیرعمدی مورد رسیدگی قرار میگیرد، اما اگر به سمت همسرش حمله كند و او را مورد ضرب و شتم قرار دهد، با اضافه شدن پسوند عمدی به پرونده، وضعیت پیچیدهتری بر پرونده حاكم میشود.
حالا اگر خانم یا آقایی كه در این میان آسیب دیده، گذشت نداشته باشد و اختلافهای قبلی هم میان آنها وجود داشته باشد و كمی خشم و كینه هم چاشنی این اختلاف شود، به سراغ كلانتری یا دادسرا میرود و شكایتی علیه همسر خود مطرح میكند.
از چه چیزهایی میتوان شكایت تراشید؟
شاید برای برخی مخاطبان این پرسش پیش بیاید آسیبی كه به یكی از همسران طی درگیری وارد میشود، باید در چه حد و حدودی باشد كه بتوان آن را پیگیری كرد؟ آیا حتما در دعوای زن و شوهری باید سر یا دست بشكند یا اینكه بابت آسیبهای كوچك تر هم میتوان اقدام به طرح شكایت كرد؟
كامبیز خاكدوست در پاسخ به این پرسش میگوید: «در قانون مجازات اسلامی تمامی مواردی كه افراد میتوانند بر اساس آن اقدام به طرح شكایت با موضوع ضرب و جرح كنند كاملا احصاء شده است و در قانون به هر جرم كوچكی هم رسیدگی میشود و دیه هر نوع صدمهای مشخص است. بر اساس قانون، حتی ایجاد خراش در بدن فرد مقابل نیز میتواند منجر به طرح شكایت كیفری شود؛ البته این مساله فقط مختص همسران نیست و شامل تمامی افراد جامعه میشود.
ما در قانون بحثی به نام ارش داریم كه شامل تفاوت فرد سالم و ناسالم است. ممكن است مردی به شوخی ضربهای به انگشتان همسر خود بزند. در چنین حالتی اگر انگشتان همسر مثلا قطع شود، به آن دیه تعلق میگیرد؛ اما ممكن است بر اثر این ضربه انگشت كبود یا سرخ شود.
درچنین حالتی به همسر آن مرد ارش تعلق میگیرد یا اگر مردی ضربهای به شكم همسر خود بزند، در صورتی كه شكم زن كبود شود و تغییر رنگ پیدا كند، به این مساله نیز ارش تعلق میگیرد و حتی چنین وضعیتی نیز قابل تعقیب كیفری است.
طبق گفته خاكدوست، اگر بر اثر درگیری میان همسران، روی بدن یكی از آنها خراشی بیفتد كه از آن خراش خون تراوش شود، این موضوع هم با عنوان حقوقی ایراد جرح قابل پیگیری حقوقی است.
آیا تالمات روحی هم قابل پیگیری است؟
شاید برخی مخاطبان بپرسند آیا شكایتهای كیفری تنها شامل درگیریهای فیزیكی و جسمی میشود یا اینكه آسیبها و تالمهای روحی نیز ممكن است شامل شكایت كیفری شود؟
در پاسخ به این پرسش كامبیز خاكدوست میگوید: اگر ایجاد تالمات روحی و عاطفی ملموس باشد و مثلا سبب جنون یكی از طرفین شود یا اینكه طرف مقابل را دچار بیماریهایی همچون عدم تعادل شخصیتی كند، این موضوع نیز قابل اثبات و پیگیری از سوی دادگاه است، اما اصولا چنین مواردی در دادگاه كم اتفاق میافتد و اثبات آن نیز به آسانی پروندههای ضرب و جرح عادی نیست.
در پروندهای مردی بعد از ازدواج با همسرش متوجه شد او به لحاظ اخلاقی و فرهنگی، تناسبی با آنچه كه مرد در ذهن خود تصور كرده ندارد و این موضوع سبب افسردگی، سرخوردگی و اختلال روانی مرد شد. مرد در خانوادهای سنتی پرورش یافته بود كه در آن خانواده، پرداختن زنان به ورزش اسكی مسالهای غیرقابل قبول بود، اما همسر او علاقه شدیدی به اسكی داشت و این مساله برای مرد تالم خاطر ایجاد كرد و كمكم به افسردگی او منجر شد. در این وضعیت جرمی از سوی زن اتفاق نیفتاده بود كه قابل پیگیری باشد.
در پروندهای دیگر مرد از اشتغال همسرش كه یك مهندس بود جلوگیری كرد و این مساله نیز باعث افسردگی خانم شد. اما در این وضعیت نیز جرمی رخ نداده بود. در چنین مواقعی بهتر است طرفین به تعریف درستی از زندگی برسند و این مساله را بپذیرند كه ازدواج، به این معنی نیست كه همسر آنها تنها در خدمت آنها و خواستههای آنها باشد و از همه فعالیتهای اجتماعی خود چشم بپوشد.
اگر هم مساله گنگ و مبهمی وجود دارد كه ممكن است در آینده باعث بروز مشكل شود، بهتر است در زمان عقد و در قالب شروط ضمن عقد مطرح و در عقدنامه درج شود.
اختلافهای خانوادگی وقتی به مرحله حاد و غیر قابل تحملی میرسد، با چاشنی خشونت همراه میشود
در زمانی كه اختلافهای خانوادگی میان همسران بروز میكند و كار به زد و خورد میكشد، گاهی اتفاقهای دیگری نیز میان همسران رخ میدهد. مثلا ممكن است مرد جواهرات همسرش را داخل چاه دستشویی بریزد یا اینكه مرد پروژه تحقیقاتی همسرش را از بین ببرد. در برخی موارد نیز دیده میشود كه مثلا زنی با برداشتن اموال همسرش از خانه خارج میشود.
چنین مسالهای اگر در خارج از چارچوب روابط زناشویی رخ دهد، در قالب شكایتهایی همچون سرقت قابل پیگیری است، اما وقوع چنین مواردی در چارچوب روابط خانوادگی، به دلیل اینكه در اغلب موارد هیچ كس به جز زن و شوهر شاهد آن نبوده بسادگی قابل اثبات نیست و ادله اثباتی كه باید شخص متضرر شده ارائه دهد، آنقدر سفت و سخت نیست كه از سوی دادگاه مورد پذیرش قرار بگیرد.
برویم كلانتری یا دادگاه؟
شكایتهای ضرب و جرح معمولا به دو شكل قابل طرح و پیگیری است. شكل اول طرح شكایت در كلانتری است و راه دوم نیز مراجعه به دادسرا و طرح شكایت در این محل است. خاكدوست درباره تفاوت این دو شیوه میگوید: «بر اساس قوانین جاری فردی كه قصد طرح شكایت كیفری را دارد، میتواند به مرجع انتظامی و ضابطین انتظامی مراجعه كند.
در اغلب موارد افراد زمانی به مرجع انتظامی مراجعه میكنند كه ضرب و جرح در ساعاتی خارج از ساعات اداری رخ داده یا در محدودهای رخ داده كه دسترسی به دادسرا مشكل است. در چنین شرایطی فرد صدمه دیده برای اینكه ادله و دلایلش از دست نرود به پلیس پناه میبرد و بعد از طرح شكایت، پلیس مسائل ابتدایی و تشریفات ابتدایی را انجام میدهد و با تشكیل پرونده، در اولین فرصت پرونده را برای مقامهای قضایی ارسال میكند. گاهی نیز فرد با داشتن دلایل و مدارك كافی به دادسرا مراجعه و به شكل مستقیم شكایت خود را در مرجع قضایی مطرح میكند.
نكته مهم در خصوص چنین شكایتی این است كه مرجع قضایی پس از دریافت پرونده و شنیدن اظهارات شاكی اقدام به تحقیق در خصوص ادعای وی میكند. یكی از اولین كارهایی كه در این مرحله انجام میشود، معرفی شاكی به پزشكی قانونی از سوی دادگاه است.
این مساله در قالب نامهای صورت میگیرد كه اغلب متن ثابت و مشخصی به این شرح دارد: «ریاست محترم سازمان پزشك قانونی… / با سلام، بدین وسیله آقا/خانم… شاكی پرونده كلاسه… كه مدعی است در اثر ضرب و جرح مصدومشده و سابقه معاینه در پزشك قانونی دارد/ ندارد، جهت معاینه از ناحیه… با در دست داشتن مدارك شناسایی به حضورتان معرفی میگردد. مقتضی است نسبت به تعیین طول درمان یا ارزش احتمالی اقدام نمایید.»
شاكی با دریافت این نامه و مراجعه به پزشكی قانونی مورد معاینه قرار میگیرد و نتیجه معاینهها در قالب نامهای سربسته برای دادگاه ارسال میشود. البته ممكن است شاكی بعد از درگیری با متشاكی خود به بیمارستان مراجعه و تحت درمان قرار گیرد.
در چنین حالتی فرد بعد از پایان مراحل درمانی میتواند به مرجع قضایی یا انتظامی مراجعه و شكایت خود را مطرح كند. مقام رسیدگیكننده نیز وی را به پزشكی قانونی ارجاع میدهد و فرد شاكی میتواند در این مرحله خواستار بررسی مدارك پزشكی خود از سوی دادگاه شود كه به این مساله نیز پزشكی قانونی براساس دستور دادگاه رسیدگی میكند.
شاید برای برخی از مخاطبان این سوال پیش بیاید كه اگر زمانی همسر آنها اقدام به خودزنی یا آسیب رساندن به خودش كرد، این مساله چگونه قابل پیگیری و اثبات است؟ آیا دادگاه آنقدر دقت دارد كه در چنین مواردی حقی از كسی ضایع نشود؟ وقتی این سوال را با كامبیز خاكدوست در میان میگذارم، پاسخ میدهد: «در دادگاه همیشه بار اثبات به سمت شاكی است و او باید با ارائه دلایل و مدارك به دادگاه، ادعای خود را اثبات كند. از طرف دیگر فردی كه از او شكایت شده نیز باید دلایلی را برای اثبات بیگناهی خود به دادگاه ارائه كند. قانون نیز همواره این دقت و ریزبینی را دارد كه بتواند واقعیت را كشف كند و اصولا چنین توقعی از قانون وجود دارد كه در مقام رسیدگی كننده بتواند با بررسی دلایل و مدارك و نیز شنیدن شهادت شهود، حقیقت را كشف نماید.»
خاكدوست در ادامه اضافه میكند: اصولا محاكم با ارجاع آسیب دیده به پزشكی قانونی متوجه میشوند كه آسیب به وجود آمده چه منشایی دارد. اساسا تخصص پزشك قانونی كشف این است كه صدمه بدنی كه به شخص وارد شده سهوی بوده یا عمدی؟ این صدمه توسط چه وسیلهای یا به چه دلیلی ایجاد شده است؟ آیا فرد در محدوده زمانی كه ادعا میكند آسیبدیده یا مثلا در جایی دعوا كرده و بعد از مراجعه به خانه خواسته تا همسرش را بابت آثار ضرب و جرحی كه در زمان و جایی دیگر ایجاد شده به دام بیندازد؟ یا اینكه ممكن است زنی در نبود شوهرش در خانه، از پله بیفتد و بعد از شكسته شدن پایش و بازگشت همسرش به خانه ادعا كند توسط همسرش مورد ضرب و جرح قرار گرفته است؟ یا اینكه خانمی هنگام ورزش از روی تردمیل عمدا خود را بیندازد تا بعد مدعی شود همسرش او را در راه پله هُل داده است؟ حتی در مواردی كه فرد اقدام به خودزنی كرده باشد نیز بسادگی از سوی پزشكی قانونی كشف میشود، زیرا اصولا افعالی كه شخص نسبت به خود انجام میدهد، بسادگی قابل كشف است. پس از روشن شدن ماجرا نیز فردی كه از او شكایت شده میتواند بعد از برائت از شاكی پرونده به جرم افترا شكایت كند.
منبع:
برچسب ها:شكایت ضربوجرح در دعاویخانوادگی