Warning: session_start(): open(/opt/alt/php74/var/lib/php/session/sess_e0f75ccbb41667ebd03ab4a028223cef, O_RDWR) failed: Disk quota exceeded (122) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489

Warning: session_start(): Failed to read session data: files (path: /opt/alt/php74/var/lib/php/session) in /home/doseir/domains/ferdose.ir/public_html/wp-content/themes/differ_parmis/warp/systems/wordpress/src/Warp/Wordpress/Helper/SystemHelper.php on line 489
قاچاق زنان بزهی بر ضد کرامت زنان » موسسه حقوقی عدل فردوسی
Law

موسسه حقوقی عدل فردوسی به شماره ثبتی ۲۷۷۹۴

پیگیری کلیه دعاوی خود را با اطمینان به ما بسپارید.

دعاوی خانواده

کلیه دعاوی حقوقی خانوادگی اعم از مطالبه مهریه ، حضانت فرزند ، تمکین و طلاق را به ما بسپارید.

دعاوی ملکی

برای پیگیری دعاوی ملکی اعم از سرقفلی ، حق کسب ، پیشه ، تجارت و تخلیه اماکن مسکونی و تجاری با ما تماس بگیرید.

دعاوی کیفری

برای پیگیری کلیه دعاوی کیفری اعم از چک بلامحل كيفري، فروش مال غیر ، خیانت در امانت ، کلاهبرداری و ... با ما تماس بگیرید.

دعاوی حقوقی

برای پیگیری کلیه دعاوی حقوقی اعم از چک ، مطالبه خسارت ، سفته ، رسید ،دعاوي مالي ، ارث ، سهم الارث ، وصیت با ما تماس بگیرید.

دعاوی شهرداری ها

این موسسه کلیه دعاوی شهرداری ها مانند دریافت غرامت طرح‌هاي دولتي ، کمسیون ماده ۱۰۰ و غیره را نیز می پذیرد.

دعاوی دیوان عدالت

این موسسه دعاوی مرتبط با کمسیونهای ماده ۱۰۰شهرداری ها و غیره را در دیوان عدالت اداری می پذیرد.

907

مقالات حقوق جزایی

548

مقالات حقوق خانواده

965

مقالات حقوق خصوصی

قاچاق زنان بزهی بر ضد کرامت زنان

چکیده


قاچاق زنان به عنوان یک بزه در ایران، سابقه­ طولانی قانونی ندارد و جای پای آن را باید در قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب 1383 یافت. با این حال این بزه با دو چالش روبه­روست، یکی کم رنگ بودن سرزنش اخلاقی و دیگری تن دادن خودخواسته زن بزه دیده به قاچاق شدن. رضایت بزه­دیده به قاچاق، سبب می­شود تا هم جامعه و هم مرتکبان، قاچاق را رفتار سرزنـش­پذیری ندانند و از آنجا که قاچاق بیشتر در کشورهایی که فضای امنیتی یا شرایط بد اقتصادی دارند؛ رخ می­دهد، به­گونه­ای رهایی برای قاچاق شده به شمار می­رود. بنابراین سرکوب کیفری قاچاق به ویژه با ضمانت اجراهای سنگین هرچند ضروری است؛ ولی از میان برداشتن پدیده قاچاق زنان در گرو فراهم ساختن امکانات رفاهی همه جانبه و قوانین پیشگیری و پیگیری می­باشد.

طرح مساله

پرسش بنیادین پیرامون قاچاق زنان این است که به راستی این پدیده چرا در جامه بزه درآمده است و حال که قانونگذار آن را کیفرپذیر دانسته است نقش بزه­دیده و بزهکار در رخ دادنش به چه اندازه است و چه راهکارهای پیشگیرانه و پیگیرانه برای پیکار با آن وجود دارد. از این رو مسأله اصلی همان مسأله عام شناخت قاچاق زنان در حقوق کیفری و بزه­شناسی است.

قاچاق زنان دنباله اندیشه ناتوانی زنان در زندگی باهمادی (اجتماعی) است که از زمان باستان پیش کشیده شده و در زمان کنونی نیز با جست و خیزهای نادیدنی در کنار خواسته­ها و برنامه­های زن باوران (فمنیست­ها) همچنان جای پایی دارد. ارسطو «دو شکل از سلطه طبیعی را تشخیص می­دهد: سلطه ارباب (طبیعی) بر برده (طبیعی) و سلطه مردان بر زنان. پیش فرض هر دو شکل از سلطه این اندیشه است که برخی انسان­ها خصوصاً آنهایی که طبیعت بردگی دارند و آنهایی که زن هستند قادر به تعقل درست درباره جهان نیستند و به دلیل همین نقص است که آنان بایستی فرودست و تابع کنترل دیگران باشند؛ چه به خاطر خیر خودشان و چه به خاطر خیر باهماد» (همپتن، 1385: ص40).

در این روزگار پدیده قاچاق زنان نشان می­دهد، زنان هنوز در سلطه مردان­اند، ولی مردانی از جنس دیگر و از سرزمینی دیگر. اگر دیروز بندهای ظاهری بر پای زنان نشسته و آنها را به فرمان پذیرانی بی ادعا تبدیل کرده بود، ولی امروز با جهان اطلاعات، بندهای معنوی بر ذهن آنها اسـتوار گشته و به واسطه پرادعایی یا آرمان­جویی، به فرمان­پذیری تن می­دهند. گسترش فضای سایبر و سپهر اطلاعاتی، برقراری روزافزون پیوند میان ملت­ها و شهروندان و افزایش آگاهی همگانی از بستر و شیوه­های زندگی نوین، سبب شده تا زنانی که احسـاس می­کننـد در سلـطه مـردان، فـقر، بیکاری و عدم ­آزادی هستند، دل در گرو قاچاق داشته باشند تا خود را به مرزهای آرزوهای دیرین برسانند.

به راستی قاچاق زنان بزهی است که چرخ­هایش با خواست یا وسوسه­های بزه­دیده به جنبش در می­آید، هرچند در برخی موردها، زنان به ویژه دختران خردسال به اجبار تن به قاچاق می­دهند، ولی این پدیده بیشتر بر پایه خشنودی بزه­دیدگان استوار است؛ چه آنها در این میان سراب می­بینند و مرتکبان قاچاق نیز سفره­ای از پول­های بیشمار؛ ولی در نگاه نخست، هم قاچاقچی و هم قاچاق شده هر دو سود می­برند؛ بنابراین چه نیاز است تا این پدیده بزه به شمار رود؟ باید واقعیت را پذیرفت که هرچند سرزنش اخلاقی و نیز عدم رضایت بزه­دیده در بیشتر موارد بر قاچاق زنان سایه نیانداخته، ولی نه تنها اقدام قاچاقچیان گونه­ای به راه انداختن اقتصاد غیر قانونی و سیاه است، بلکه قاچاق زنان، آنها را در اندازه کالا یا افزار دست فرو می­کاهد و از این رو قاچاق انسان بر خلاف کرامت انسان است.

قاچاق زنان، پدیده نگران کننده پایان سده بیستم است که در راه پیشرفت قرار دارد. سوداگری پنهان قاچاقچیان و خاموشی زنان قاچاق شده، سبب می­شود تا آمار درستی از اندازه قاچاق زنان در دست نباشد. با این حال همان آماری که به دست آمده و در برخی کشورها بازتاب یافته؛ بسیار نگران­کننده است؛ مثلاً: «در سال 1998 وزارت کشور اوکراین برآورد کرد، چهارصد هزار زن اوکراینی در دهه پیشین (هشتاد) قاچاق شدند و از سال 1998ـ1991، پانصد هزار زن اوکراینی به کشورهای باختری قاچاق شدند» (p 1 Haghes, 2000:). سازمان بین­المللی کار در سال 2005 گزارش داد: «جدا از قاچاق 5/9 میلیون نفری در آسیا برای کار اجباری، نیمی از سوداگری­ها در جهان در مقام سوداگری جنسی انجام می­گردد» (Feingold, 2005: p26).

در ایران نیز، چون آمار جنایی دقیق موجود نیست، نمی­توان از نرخ واقعی یا نزدیک به واقع از قاچاق زنان سخنی راند، ولی آنچه در روزنامه­ها یا زبان همگانی است، نشانگر آمار نگران­کننده قاچاق زنان در ایران می­باشد. یکی از این نشانه­ها، تصویب قانون مبارزه با قاچاق انسان که گواه بر بودن این پدیده در ایران است، ولی تاکنون پژوهش میدانی برجسته و آسیب­شناسی درباره آن همراه با ارایه آمار انجام نشده است. این مقاله رویکردی حقوقی به پدیده قاچاق زنان دارد. از این رو تلاش خواهد شد تا در گام نخست این پدیده شناسایی و در گام دوم با آن رویارویی گردد.

1) شناخت پدیده قاچاق

در گام پسین، ­باید پیشینه قاچاق زنان به عنوان یک بزه یا رفتار ممنوع بررسی گردد و در گام پایانی نیز با بررسی ساختار پدیده مجرمانه قاچاق انسان کوشش خواهد شد، تا شناخت این پدیده به انجام برسد. در واقع شناسایی پدیده قاچاق زنان به عنوان یک بزه، باید از جهت مفهوم، منبع و ساختار بررسی گردد.

1-1) مفهوم قاچاق

قاچاق در اصل واژه­ای ترکی و به معنای فراری است (عمید، 1384: ص930). قاچاق گونه­های چندی دارد که قاچاق کالا از همه شایع­تر و با پیشینه­تر است و به جهت گستردگی و در نوردیدن مرزهای سرزمینی و پیچیدگی­هایی که دارد، یکی از مهمترین رفتارهای ناقض امنیت اقتصادی به شمار می­رود؛ چندانکه به نظر بکاریا «قاچاق به راستی جرمی است که هم ساحت هیأت حاکمه و هم ملت را جریحه­دار می­کند. این جرم ناشی از خود قانون است؛ یعنی هرچه حقوق گمرکی بیشتر باشد، سود و در نتیجه وسوسه مبادرت به قاچاق افزایش می­یابد و سهولت ارتکاب آن به نسبت چگونگی حفاظت مرزها و کاهش حجم کالاها بیشتر می­شود. پیش­بینی مصادره کالاهای ممنوع و متعلقات آن به عنوان مجازات کاملاً عادلانه است. لیکن این مجازات هر قدر حقوق گمرکی ناچیزتر باشد، مؤثرتر است. چون انسان­ها به پیشواز خطراتی می­روند متناسب با نفعی که امیدوارند در انجام دادن موفقیت­آمیز نقشه خود به دست آورند» (بکاریا، 1384: ص122).

قاچاق با سنجه وارد کردن و خارج کردن از مرز، می­تواند شامل هر چیزی از کالا گرفته تا انسان و از عتیقه­جات گرفته تا جنگ­افزارها، همه را در بربگیرد؛ چندانکه بخش بزرگی از اقتصاد که همان اقتصاد بین­المللی و برون مرزی و نیز اقتصاد مبتنی بر صادرات و واردات است را تحت تأثیر قرار می­دهد. بی­دلیل نیست، بکاریا به قاچاق، بی­قانونی اقتصادی[1] می­گوید (همان، ص103). بنابراین در تعریف قاچاق باید به همه موضوعات پیش گفته توجه نمود، ولی در زبان عام، اگر قاچاق به تنهایی به کار رود؛ بیشتر منظور، قاچاق کالا است؛ تعریف قاچاق عبارت است از وارد کردن یا خارج کردن متقلبانه کالای موضوع حق یا حقوق دولت یا کالای ممنوعه یا انحصاری یا اظهار، واگذاری، حمل و نقل، نگهداری، عرضه و فروش، ساخت، تولید، تغییر مورد مصرف، دخل و تصرف، اقدام، صید، مخفی کردن، واسطه­گی، تردد، تأسیس، استرداد یا هرگونه تقلب گمرکی ناقض قانون خاص محـدودکننده آن قاچاق یا در حـکم آن محسوب می­شود (ر.ک. احمدی، 1382: ص42).

برجسته­ترین گونه­های قاچاق عبارتند از: قاچاق کالا که دربردارنده قاچاق گمرکی، قاچاق کالاهای انحصاری و قاچاق کالاهای ممنوع است، قاچاق اموال فرهنگی، قاچاق مواد مخدر و قاچاق تسلیحات. البته در نزد برخی حقوقدانان نیز گونه­های قاچاق فراتر از آن چیزی است که قانون مقرر داشته است؛ چندانکه برخی سرقت ادبی را در زیر جرایم مربوط به قاچاق آورده­اند(همان، ص131).

2-1) مفهوم قاچاق انسان

قاچاق انسان، عنوان دو پهلویی است که در گام نخست نشان می­دهد، انسان همچون کالا به شمار آمده و موضوع رفتارهای بزهکارانه­ای قرار گرفته که نسبت به کالاها و مال­ها نیز روا دانسته می­شود؛ به ویژه اینکه در اینجا نیز انسانِ مورد قاچاق، در جامه کالا درآمده و قاچاق­کننده، با گذشتن از مرزهای سرزمینی به دنبال خریدار است. با این حال گزینش قاچاق انسان، نه به جهت کالا شمردن آن بلکه به این دلیل است که رفتارهای قاچاق کالا بر روی انسان رخ می­دهد وگرنه در هیچ حال انسان با کالا همسان پذیر نیست؛ به ویژه اینکه قاچاق انسان ممکن است با خواست و رضایت بزه­دیده انجام گیرد. با این حال باید میان قاچاق انسان و تجارت انسان (سوداگری یا آمد و شد کردن انسان) جدایی انداخت. قاچاق انسان به بیرون بردن انسان از مرزهای سرزمینی یا آوردن به درون کشور است و رفتار مرتکب همسان با دلالی است. در اینجا شخص قاچاق شده در بسیاری جاها، خود خواهان قاچاق شدن است. طبق ماده 1 قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب 1383، قاچاق انسان عبارتست از :

«الف) خارج یا وارد ساختن یا ترانزیت مجاز یا غیرمجاز فرد یا افراد از مرزهای کشور با اجبار و اکراه یا تهدید یا خدعه و نیرنگ یا با سوءاستفاده از قدرت یا موقعیت خود یا سوءاستفاده از وضعیت فرد یا افراد یاد شده، به قصد فحشاء یا برداشت اعضاء و جوارح ، بردگی و ازدواج؛

ب) تحویل گرفتن یا انتقال دادن یا مخفی نمودن یا فراهم ساختن موجبات اخفاء فرد یا افراد موضوع بند (الف) این ماده پس از عبور از مرز با همان مقصود».

این تعریف نشان می­دهد، قاچاق یک رفتار نیست و جُنگی (مجموعه­ای) از رفتارهایی است که مرز سرزمینی، سنجه تشخیص آنها در چارچوب قاچاق است. با این حال معنای اصلی قاچاق انسان، خارج یا وارد ساختن یا ترانزیت فرد یا افراد است و رفتارهایی که در بند ب آمده، رفتارهای کمکی پس از انجام قاچاق است که قانونگذار با شیوه قانونگـذاری «کامـن لا» و با الگوبرداری از اسناد بین­المللی کوشـیده تا سرزنش­پذیری چنین رفتارهایی (تحویل گرفتن یا انتقال دادن یا مخفی نمودن یا فراهم ساختن موجبات اخفاء فرد یا افراد) را نیز قاچاق بداند.

ماده 2 قانون فوق برخی رفتارها را در حکم قاچاق انسان دانسته که عبارتند از:

«الف) تشکیل یا اداره دسته یا گروه که هدف آن انجام امور موضوع ماده (1) این قانون باشد.

ب) عبور دادن (خارج یا وارد ساختن یا ترانزیت)، حمل یا انتقال مجاز یا غیرمجاز فرد یا افراد به­طور سازمان یافته برای فحشاء یا سایر مقاصد موضوع ماده (1) این قانون هرچند با رضایت آنان باشد.

ج) عبور دادن (خارج یا وارد ساختن و یا ترانزیت)، حمل یا انتقال غیرمجاز افراد به قصد فحشاء هرچند با رضایت آنان باشد».

3-1) مفهوم قاچاق زنان

قاچاق زنان عنوانی است که بر پایه جنسیت به کار می­رود وگرنه پیوند آن با قاچاق انسان، عموم و خصوص و مطلق است و قاچاق زن در زیر قاچاق انسان قرار گرفته و برجسته ترین مصداق آن به شمار می­رود. ولی سوداگری انسان، به خرید و فروش و مبادله کردن می­پردازد که یا بزه­دیده بر انجام کار، خشنودی (رضایت) ندارد یا اینکه از چیستی یا عاقبت کار آگاه نیست؛ از این رو تجارت انسان را بیشتر بر محوریت زنان و کودکان بررسی می­کـنند. بر پایه تـعریفی که ماده 3 پروتـکل پیـوست به کنوانسیون بین­المللی پیکار با بزه­های سازمان­یافته فراملی با نام «پیوندنامه پروتکل پیشگیری، سرکوب و کیفر سوداگری اشخاص به ویژه زنان و کودکان»[2] پیشنهاد داده، سوداگری یا آمد و شد کردن اشخاص عبارت است از: به کارگیری، ترابری، انتقال، تحویل دادن و تحویل گرفتن اشخاص از رهگذر تهدید، به کارگیری زور یا دیگر حالت­های اجبار، ربایش، تقلب، فریب، بهره­گیری ناروا از اختیارات، حالت آسیب­پذیری بزه­دیده، پرداخت یا دریافت پول یا بهره تا رضایت شخص (بزه دیده) برای تحت کنترل قرار گرفتن، از سوی دیگری به قصد بهره­کشی از وی به دست آید. بهره­کشی می­تواند دربردارنده روسپی­گری، دیگر حالت­های بهره­برداری جنسی، کار یا خدمت رسانی اجباری، بردگی یا رفتارهایی همسان با آن، بیگاری یا برداشت اندام­ها باشد. بر پایه این تعریف، به دلیل اینکه در سوداگری انسان نیز ممکن است، رضایت بزه­دیده در میان باشد، مرز روشنی میان قاچاق و تجارت درباره انسان نیست. با این حال پروتکل دوم کنوانسیون پالرمو (ضد بزه­های سازمان­یافته فراملی) چون با عنوان قاچاق نامگذاری شده و درباره کوچندگی (مهاجرت) است؛ در سوداگری انسان، مرتکب همچون یک تاجر است و در قاچاق مانند یک دلال و نیز در سوداگری، مرتکب قصد بهره­کشی از شخص بزه دیده دارد، ولی در قاچاق، مرتکب قصد بهره­برداری از رفتارش را دارد. به راستی قاچاق، بزه­دیده ندارد و چه بسا قاچاق شده به زندگی بهتری در سنجش با گذشته دست یابد، هرچند کوچندگی­اش غیرقانونی است.

در رویکرد کیفری اتحادیه اروپا، مرز میان سوداگری زنان و قاچاق زنان دارای اهمیت است و با آنکه این منطقه پس از فروپاشی دیوار برلین با پدیده سوداگری و نیز کوچندگی زنان از کشورهای اروپای خاوری روبرو بوده است، ولی برای پیکار با این دو پدیده، «بنا را بر این گذاشته که در سوداگری زنان، هرچند بزه­دیده رضایت داشته باشد؛ ولی از وضعیتی که پس از تجارت در آن گرفتار می­گردد، ناخشنود است. جدا از این، سوداگری در سنجش با قاچاق، یک پدیده جنسیتی است که زن برای بهره­برداری جنسی مرد به کار گرفته می­شود» (27 Goody, 2004: p)؛ از این رو سوداگری زنان بس خطرناک­تر از قاچاق زنان است.

قانونگذار ایران در قانون مبارزه با قاچاق انسان، واژه قاچاق را به طور عام به کار گرفته تا سوداگری را نیز شامل شود، از این روست که عنوان این مقاله «قاچاق زنان» است، در حالی که با روی آوردن به آنچه گفته شد، عنوان «سوداگری زنان» دقیق­تر و مناسب­تر است.

2) پیشینه­شناسی

پس از جنبش آزادی­خواهی و قانون­گرایی در دوران پادشاهی مظفر میرزا، متمم قانون اساسی به عنوان پیمان ملی ایرانیان پیش­بینی گردید که همه انسان­ها را از جهت حقوق راستین آنها به ویژه جان، مال و شرف پشتیبانی کرد؛ با این حال نسبت به بردگی جنسی و نیز سوداگری زنان مقرره­های عادی روشن­تر و برجسته­تر بودند. در ادامه به جایگاه قانونگذاری قبل و بعد از انقلاب پرداخته می­شود:

1-2) قوانین قبل از انقلاب

ماده 959 ق.م. یکی از برجسته­ترین دستاویزهای­های قانونی است که حتی اجازه نمی­دهد، کسی به خواست و رضایت خود تن به اقدام یا پیمانی دهد که همراه با از دست دادن حقوقش باشد که تن دادن به قاچاق یا سوداگری (تجارت) می­تواند بر پایه چنین ماده­ای بازداشته شود. در ماده آمده: «هیچکس نمی­تواند به­طورکلی حق تمتع یا حق اجراء تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند». از آنجا که ماده­ گفته شده در همان نسخه آغازین قانون مدنی در سال 1307 پیش­بینی شده بود و در یازدهم بهمن همین سال ‌قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت مصوب شد. دولت ایران، زیر فشارهای جامعه ملل در آن زمان و نیز نواندیشی­هایی که در ایران بنیاد گرفته بود، این دو مقرره­ی درخور را پیش­بینی نمود. بنابراین در دید نخست، واژه­ی «حریت» که در ماده 960 ق.م. به کار رفته، در برابر بردگی قرار می­گیرد؛ به ویژه اینکه این واژه به طور یکتا (مفرد) به کار رفته است. ولی این اندازه از برداشت مفهومی از واژه «حریت» بسیار تنگ بوده و با اطلاق آن هماهنگی ندارد. از جهت تاریخی نیز واژه «حریت» در زمان مشروطه­خواهی در زبان­ها افتاد و از آن، به همه آزادی­ها و حقوقی که شهروندان می­توانند دارا باشند، یاد می­شد؛ به همین دلیل مفرد بودن واژه «حریت» نه به آن جهت است که بر یک گونه از آزادی­ها انگشت می­نهد، بلکه دلالت نوعی بر آزادی دارد.[3]

ماده 960 ق.م. در دو بخش به سلب­ناپذیری آزادی پرداخته است. یکی در نداشتن حق سلب حریت و دیگری صرف­نظر کردن از بهره­گیری حریت چنانچه بر خلاف قوانین و اخلاق حسنه باشد. این ماده همانند ماده 959 ق.م. که به سلب ناپذیری حق بهره­مندی(تمتع) و حق بهره­گیری (استیفاء) اشاره می­کند؛ در گام نخست به داشتن آزادی انگشت می­نهد و در گام دوم در بهره­گیری از آن. با این تفاوت که سلب ناپذیری داشتن حق، مطلق است و هیچ­کس نمی­تواند آزادی یا حقی از حقوق اساسی را از خود بگیرد، ولی سلب ناپذیری بهره­گیری از آزادی یا اجرای آن مشروط است و اگر همراه با مخالفت با قانون­ یا اخلاق حسنه باشد، شدنی نخواهد بود. با این حال هیچ­کس در کنار قرارداد خواه استخدامی، خواه کاری، خواه در زمره قراردادهای معین و خواه نامعین باشد؛ نمی­تواند آزادی­های پیش­بینی شده در قانون و به ویژه در قانون اساسی را از خود سلب کند، ولی تا جایی­که با قانون­ها یا اخلاق حسنه رویارویی نکند، می­تواند از اجرای یک یا چند آزادی روی گرداند؛ برای نمونه اگر افزون بر قرارداد استخدام در یک شرکت، شرط شود که ازدواجی بنیاد نگیرد یا طرف قرارداد، حق آزادی بیان یا حق گزیدنِ داوطلبان نمایندگی در مجلس یا دیگر نهادها یا گزیده شدن در آنها را نداشته باشد، هم شرط، غیر­قانونی است و هم طرف قرارداد نمی­تواند از خود آزادی را بستاند، ولی اگر اجرای برخی از این حقوق را از خود بگیرد؛ چون دربردارنده سلب کلی نیست، تا جایی­که بر وارونه قانون و اخلاق حسنه نباشد، بدون خرده خواهد بود. در جایی که سلبِ بهره­گیری از آزادی با قانون­ یا اخلاق حسنه سازگاری نداشته باشد؛ مانند: تن دادن به قاچاق متضمن کار اجباری، ازدواج اجباری، بردگی جنسی و فحشا، نیز آزادی سلب­ناپذیر خواهد بود و کسی نمی­تواند در این زمینه ها از حقوق خود بگذرد.

‌قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران و آزادی برده در موقع ورود به مملکت، یکی از نخستین قانون­هایی است که به پیکار با برده­داری و خرید و فروش انسان پرداخته است. طبق این ماده واحده در ایران هیچ کس به عنوان برده شناخته نشده و هر برده به مجرد ورود به خاک یا آب­های ساحلی ایران آزاد خواهد بود. هر کس‌ انسانی را به نام برده خرید و فروش کرده یا رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید یا واسطه معامله و حمل و نقل برده بشود محکوم به یک تا سه‌سال حبس تأدیبی خواهد گردید. تعبیر «رفتار مالکانه دیگری نسبت به انسانی بنماید» نشان می­دهد که این قانون تنها به برده­داری نمی­پردازد، بلکه به بزه­انگاری هرگونه اقدام مالکانه نسبت به انسان مانند: خرید و فروش، اجاره و بخشایش دست زده است؛ از این رو هرگاه روشن گردد، حتی پدر و مادری، دختر خود را هر چند با تعیین مهریه در عمل فروخته یا بخشوده­اند، بزهکار خواهد بود.

‌در سال­های آغازین دهه 1324، بیست سده چهاردهم خورشیدی، ایران در پشتیبانی از زنان به ویژه در پیکار با سوداگری و بردگی جنسی آنها به دو قرارداد بین­المللی پیوست. یکی ‌«قانون اجازه الحاق دولت ایران به قراردادهای بین‌المللی پاریس و ژنو راجع به جلوگیری از رفتار جنایت‌آمیز نسبت به زنان و کودکان‌» مصوب 14 دی ماه 1310 و دیگری «قانون اجازه الحاق دولت ایران به قرارداد بین‌المللی راجع به جلوگیری از معامله و اغواء نسوان کبیره» ‌مصوب 20 دی ماه 1313.

‌قانون مربوط به الحاق دولت ایران به قرارداد تکمیلی منع بردگی و برده فروشی و عملیات و دستگاه‌های مشابه بردگی‌مصوب اسفند ماه 1337 دیگر مقرره­ای است که ایران در راستای آهنگ جهانی پیکار با بردگی جنسی به ویژه نسبت به زنان پیش­بینی کرد. بر پایه بند ج ماده یک این قانون، هر یک از دولی که عضو قرارداد ‌باشند، کلیه اقدامات لازم قانونی و سایر اقدامات عملی را تدریجاً جهت ممکن ساختن الغاء کامل یا‌ متروک گذاردن ترتیبات مرسوم ذیل در اسرع اوقات در هر نقطه که موجود باشد و اعم از این که تعریف قضایی بردگی مندرج در ماده 1 قرارداد بردگی ‌منعقد در ژنو در 25 سپتامبر 1956 شامل آنها باشد یا نباشد به عمل خواهد آورد.

«‌الف) اجبار به خدمت در مقابل دین، حال یا وضعیت که از تعهد مدیون نسبت به خدمات شخصی خود یا شخص دیگری که در فرمان او است ‌برای تضمین قرض ناشی می‌شود و در صورتی که ارزش آن خدمات به نحوی که صحیحاً تقویم شود به مصرف استهلاک قرض نرسد یا طول مدت و‌نحوه آن خدمات محدود و مشخص نباشد.

ب) اصول (‌بندگی رعایا)، وضع یا حال رعیت که به موجب قانون یا عرف یا قرارداد مکلف باشد در زمین متعلق به فرد دیگری زندگی و کار کند و‌برای فرد اخیر خدمات معینی را با دریافت اجرت یا رایگان انجام دهد و به هر حال حق تغییر وضع و حال خود را نداشته باشد.

ج) هر ترتیب یا رسومی که به موجب آن:

1 – ابوین یا قیم یا کسان یا شخص یا عده‌ای اشخاص دیگر زنی را بدون این که وی حق استنکاف داشته باشد به شخص دیگری وعده دهند یا به‌زوجیت او درآورند و در ازاء این امر مبلغی وجه نقد یا جنسی دریافت نمایند.

2 – شوهر یا اقوام شوهر یا طائفه شوهر حق داشته باشند در مقابل اخذ وجه یا به طریق دیگر، زن را به دیگر واگذار کنند.

3 – زنی پس از مرگ شوهر به شخص دیگری به ارث برسد.

‌د – هرگونه رسوم یا ترتیباتی که به موجب آن کودک یا فرد غیر بالغ (‌کمتر از هیجده سال) توسط یکی از ابوین خود یا هر دوی ایشان یا توسط قیم در‌ازای اخذ وجه یا بدون اخذ وجه به منظور تمتع از کودک یا فرد غیربالغ یا استفاده از کار او به شخص دیگری تسلیم شود».

2-2) قوانین پس از انقلاب

پس از انقلاب، مقرره درخور و برجسته­ای در پشتیبانی از زنان در برابر سوداگری و قاچاق پیش­بینی نگردید؛ با این حال قانونگذار ایران از دهه 1380 در راه پیش­بینی قانون­های پشتیبانی­کننده گام برداشت. در گام نخست قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در 25/9/1381 به تصویب رسید. طبق ماده 3 این ‌قانون هرگونه خرید، فروش، بهره‌کشی و به کارگیری کودکان به منظور ارتکاب‌ اعمال خلاف از قبیل قاچاق، ممنوع و مرتکب حسب مورد علاوه بر جبران خسارات وارده ‌به شش ماه تا یک سال زندان یا به جزای نقدی از ده میلیون (000/000/10) ریال تا بیست میلیون (000/000/20) ریال محکوم خواهد شد. این ماده خاص­تر از قانون منع خرید و فروش برده مصوب 1307 است. ماده 3 نه تنها محدود به خرید و فروش کودکان و نوجوانان است، (یعنی هم محدودیت رفتاری و هم محدودیت سنی) بلکه ظاهر ماده نشانگر آن است که خرید و فروش، هنگامی کیفرشدنی است که به منظور ارتکاب ‌اعمال خلاف از قبیل قاچاق باشد که البته این نکته از ظاهر ماده 3 بر می­آید ولی برداشت درست آن است که صرف خرید و فروش کودکان و نوجوانان گونه­ای از بهره­برداری ناروا از این قشر است و به تنهایی سرزنش پذیر و بزه به شمار می­آیند[4]؛ در حالی که در قانون سال 1307 صرف اقدام اعمال مالکانه نسبت به انسان بزه به شمار می­رفت.

در سال 1382 قانون «موافقتنامه امنیتی میان ایران و ایتالیا»، دربردارنده تدبیرهایی برای پیکار با برخی بزه­های بزرگ از جمله قاچاق انسان بود؛ با این حال این موافقتنامه نمادین بود؛ زیرا هنوز قانونی درباره قاچاق انسان پیش بینی نشده تا اینکه برجسته­ترین و مهم­ترین قانون درباره قاچاق انسان، یعنی قانون مبارزه با قاچاق انسان مشتمل بر هشت ماده و سه تبصره درجلسه علنی 28/4/1383 سه مجلس شورای اسلامی تصویب شد و چون نظر شورای نگهبان در مهلت مقرر موضوع اصل 94 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران واصل نگردید؛ این قانون پس از گذشتن مهلت قانونی اظهار نظر شورای نگهبان و نخواستن مهلت بررسی (عدم استمهال) این نهاد، لازم­الاجرا گردید.

3) ساختار شناسی

ساختار پدیده قاچاق بر پایه دو روش رکن­شناسی و قرین­شناسی استوار است که در طول همدیگر قرار می­گیرند. در رکن­شناسی به عنصرهای تشکیل دهنده بزه قاچاق زنان و در قرین­شناسی به هم­سنجی قاچاق زنان با عنوان های همسان و نزدیک به هم پرداخته می شود:

1-3) رکن شناسی

رکن شناسی روش بررسی تک تک بزه­ها در عدالت کیفری اختصاصی است که برپایه آن، در اینجا به رکن­ها و عنصرهای قانونی بنیاد دهنده بزه قاچاق زنان پرداخته می­شود. در روش شناخته شده، بزه­ها از دید سه رکن قانونی، مادی و روانی بررسی می­شود؛ رکن قانونی قاچاق زنان همه قانون­هایی است که در جستار پیشین به آنها انگشت نهاده شد و در این میان نقش قانون مبارزه با قاچاق انسان به جهت پرداختن به رفتار «قاچاق» برجسته­تر است. طبق پیش­بینی­های قانونی؛ شرط­ها و عنصرهای ذیل برای بزه دانستن قاچاق زنان ضروری است:

1-1-3) رفتار مجرمانه

رفتار بزه؛ آن چیزی که از سوی قانونگذار منع یا امر شده و با توجه به اینکه قاچاق انسان بر پایه گرامی ­داشت کرامت انسان از سوی قانونگذار، بازداشته شده و بدین حال مرتکب باید نهی قانونگذار را بشکند تا بزهکار گردد. از این رو قاچاق انسان تنها با فعل انجام یافتنی و با ترک فعل نیست. رفتارهای قاچاق زنان گوناگون هستند و همچون بزه­های اقتصادی و فساد در زمره بزه­های توده­ای یا جُنگی به شمار می­آیند که در زیر آنها چندین رفتار است. رفتارهای دربردارنده قاچاق زنان بر پایه قانون مبارزه با قاچاق انسان بر چهار است:

الف) رفتارهای اصلی که شامل خارج ساختن یا وارد ساختن یا ترانزیت است. با بودن شرط مرز در این قانون خارج ساختن به معنای بیرون بردن از مرزهای هوایی، دریایی و زمینی ایران و در برابر آن وارد ساختن و آوردن شخص به درون حاکمیت سرزمینی ایران است. ترانزیت به عنوان رفتار به معنای گذر دادن است، خواه به سمت درون مرزهای سرزمینی و خواه بیرون از آن و از این رو ترانزیت هر دو رفتار خارج کردن و وارد کردن را در بر می­گیرد، ولی به حالتی می­پردازد که مرتکب بردن و آوردن انسان را پیشه خود قرار داده یا به آن می­پردازد. از این رو شاید بتوان بر وارونه خارج کردن یا وارد کردن که دو رفتار ساده هستند، رفتار ترانزیت را با انجام هر دو رفتار یا تکرار آنها معنا کرد. با این حال رفتار ترانزیت بر بزه مستمر یا مرکب رهنمون نمی­شود و این رفتار را نیز باید آنی و ساده پنداشت.

ب) رفتارهای پسینی، دربردارنده رفتارهایی است که مرتکب پس از خارج کردن یا وارد کردن یا ترانزیت شخص مورد قاچاق توسط دیگری، نسبت به آن انجام می­دهد. در واقع این چنین رفتارهایی به گونه­ای قاچاق شویی است که همچون پولشویی نسبت به بزه­های مالی قلمداد می­گردد. این رفتار عبارتند از: تحویل گرفتن یا انتقال دادن یا مخفی نمودن یا فراهم ساختن موجبات اخفاء فرد یا افراد موضوع قاچاق.

ج) رفتارهای پیشینی، به جهت ماهیت، دستیاری (معاونت) بزه است، ولی قانونگذار آنها را به اندازه قاچاق زنان، بزرگ دانسته و در حکم قاچاق به شمار آورده است. رفتارهای این دسته، دربردارنده تشکیل یا اداره است که آهنگ از آن بنیاد دادن و اداره کردن گروه برای انجام قاچاق زنان است.

د) رفتارهای کیفیتی، اگر قاچاق زنان به طور سازمان یافته باشد، بزه، در حکم قاچاق انسان خواهد بود. روشن است سازمان یافتگی، ماهیت بزه را دگرگون نمی­کند و تنها شیوه و چگونگـی انجام بزه را آسان­تـر و خـطرناک­تر می­کند؛ از این رو قانونگذار نمی­بایست چنین رفتاری را به صرف سازمان­یافتگی در حکم قاچاق به شمار می­آورد.

لازم نیست تا همه رفتارهای فوق، به نتیجه بیانجامد، از این رو قاچاق زنان، بزهی رفتاری یا مطلق است و همین که رفتارهای فوق، رخ دهند، بزه محقق می­شود. نکته دیگر پیش­بینی شروع به بزه قاچاق انسان است که طبق تبصره 2 ماده 3 کسی که شروع به ارتکاب جرائم موضوع این قانون نماید و نتیجه با اراده­ وی محقق گردد، به شش ماه تا دو سال حبس محکوم می­گردد. شروع به قاچاق انسان به مرحله­ای اطلاق می­شود که مرتکب زمینه ورود یا خروج هوایی، دریایی و زمینی بزه­دیده یا بزه­دیدگان را فراهم ساخته، ولی هنوز به ورود یا خروج آنها نیانجامیده است، مانند اینکه مرتکب در فرودگاه یا نزدیکی مرز یا در لنگرگاه دستگیر شود. روشن است قانونگذار نخواسته انصراف ارادی مرتکب را، بزه بداند تا فرصت پشیمانی برای وی فراهم گردد؛ از این رو برای رخ دادن شروع به قاچاق انسان، بودن مانع خارجی از هر رسته مانند حضور پلیس، پشیمانی بزه­دیده از قاچاق شدن، حضور خانواده بزه­دیده، انجام نشدن پرواز در اثر بدی آب و هوا و مانند آن ضروری است.

2-1-3) عناصر دیگر

موضوع بزه آن چیزی است که رفتار بر آن رخ می­دهد و قانونگذار در پی پشتیبانی از آن می­باشد. در قاچاق زنان به ویژه در جایی که بزه­دیده خود به قاچاق رضایت دارد، به دشواری موضوع بزه وجود دارد و شاید آن را در زمره بزه­های بدون بزه­دیده دانست. ولی باید دانست که بزه بودن قاچاق زنان به دلیل پاسداشت شخصیت زن و جلوگیری از اثرهای بد ناشی از قاچاق شدن است. از این رو، زن حتی با رضایت خود، بزه دیده به شمار آمده و در نتیجه موضوع بزه است. پس قاچاق زنان، یک موضوع عینی دارد که خود بزه­دیده است و یک موضوع معنوی که همان کرامت انسانی است. لذا براستی قاچاق زنان رفتاری است بر ضد حقوق بشر و شرایط برابر انسان­ها.

سوم، شرط مرز که به واسطه آن رفتارهای بزه یعنی خارج کردن، وارد کردن و ترانزیت با توجه به شرط مرز زمینی، هوایی و دریایی سنجیده می شود و تا پیش از آن هنوز قاچاق زنان رخ نداده است.

2-3) قرین­شناسی

قرین­شناسی عبارت است از: «کنار هم نهادن واژگان مشابه و سنجش آنها با همدیگر». با توجه به ماده 3 قانون مبارزه با قاچاق انسان، چنانچه عمل مرتکب (قاچاق انسان) از مصادیق مندرج در قانون مجازات اسلامی باشد، مطابق مجازات­های مقرر در قانون یادشده برخورد خواهد شد؛ نشان می­دهد ممکن است قاچاق انسان در جامه دیگر بزه­ها نیز نمود یابد. قاچاق انسان بیش از همه با رفتارهای بزهکارانه زیر همسانی دارد:

1-2-3) سوداگری زنان

تجارت یا سوداگری زنان به معنای کالا قرار دادن زن در داد وستدهاست و از این رو بر وارونه قاچاق، سوداگری همراه با خواست راستین زن انجام نمی­گیرد، در حالی که قاچاق زن ممکن است با رضایت واقعی وی همراه باشد. جدا از این، سوداگری چهره درون سرزمینی نیز دارد در حالی که در قاچاق، شرط مرز و وارد کردن در آن یا خارج کردن از آن ضروری است. پس سوداگری زنان هرچند می­تواند در مقام شروع به قاچاق نیز نمود یابد ولی در قانون های کیفری ایران عنوان­های بزهکارانه جداگانه­ای دارد. بدین ترتیب، اگر زنی که مورد تجارت قرار گرفته، زیر 18 سال داشته باشد، مشمول ماده 3 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب 25/9/1381، قرار می­گیرد و عمل مرتکب، سزاوار کیفر (شش ماه تا یک سال زندان و یا به جزای نقدی از ده میلیون (000/000/10) ریال تا بیست میلیون (000/ 000/ 20) ریال است و اگر زن، بالای 18 سال داشته باشد و نسبت به وی سوداگری انجام شود مشمول قانون منع خرید و فروش برده مصوب 1307 (یک تا سه‌سال حبس) خواهد بود. استناد به کیفر قانون منع خرید و فروش برده، به این جهت است که در این قانون هرگونه اعمال اقدامات مالکانه نسبت به انسان که یکی از آنها خرید و فروش است، بزه قلمداد شده است. بنابراین سوداگری با قاچاق یکی نیست و از همین روست که طبق ماده 3 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، سوداگری ممکن است با قصد قاچاق انجام بگیرد.

2-2-3) عبور دادن غیر مجاز از مرز

طبق ماده 1 قانون مجازات عبوردهندگان اشخاص غیر مجاز از مرزهای کشور و اصلاح بعضی از مواد قانون گذرنامه و قانون ورود و‌اقامت اتباع خارجه در ایران مصوب 14/7/1367، هر کس دیگری را به طور غیر مجاز از مرز عبور دهد یا موجبات عبور غیر مجاز دیگران را تسهیل یا فراهم نماید، مجرم و به یکی از ‌کیفرهای ذیل محکوم خواهد شد:

«‌الف) در صورتی که عمل عبور دهنده مخل امنیت باشد، چنانچه در حد محاربه و افساد فی‌الارض نباشد به حبس از 10- 2 سال محکوم خواهد‌شد.

ب) چنانچه شخص عبور داده شده از افراد ممنوع‌الخروج یا ممنوع‌الورود یا قاچاقچی باشد مرتکب به 2 تا8 سال حبس و جریمه نقدی از2500000 تا 10000000 ریال محکوم خواهد شد.

ج) چنانچه فرد عبور داده شده محکوم به کیفر یا متهم به جرمی باشد که رسیدگی آن در صلاحیت دادگاه کیفری 1 باشد، مرتکب به مجازات 4-2 سال حبس محکوم خواهد شد.

‌د) در صورتی که فرد عبور داده شده غیر بالغ باشد، مرتکب به حبس از 5-3 سال محکوم خواهد شد.

هـ) در صورتی که عمل مرتکب غیر از موارد فوق باشد، مرتکب به حبس از 3-1 محکوم خواهد شد».

روشن است بزه عبور دادن از مرز تنها به خارج کردن انگشت می­نهد و بر وارونه قاچاق، به ترانزیت و داخل کردن نمی­پردازد. جدا از این، قاچاق با قصد خاص انجام می­شود، چندانکه این بزه باید به قصد فحشاء یا برداشت اعضاء و جوارح، بردگی و ازدواج ارتکاب یابد؛ ولی عبور دادن از مرز دارای قصد خاص نیست. با این حال روشن نیست، قانونگذار در قانون مبارزه با قاچاق انسان، چرا به قانون مجازات اسلامی اشاره کرده، در حالی که هیچ یک از مواد قانون مجازات اسلامی، نمی­تواند به جهت رکن مادی و روانی با قاچاق انسان همسان گردد. ولی در کنار دو عنوان بالا ممکن است برخی عنوان­های بزهکارانه که در قانون مجازات اسلامی یا دیگر قانون­ها پیش­بینی شده، همراه با قاچاق رخ دهد. از او در ماده6 پیش­بینی می­کند: «چنانچه (قاچاق انسان) توأم با ارتکاب جرائم دیگری تحقق یابد، مرتکب یا مرتکبان علاوه بر مجازات مقرر در این قانون، به مجازات­های مربوط به آن عناوین نیز محکوم خواهند شد». به جهت بودن شرط مرز در قاچاق، امکان رخ دادن بزه به طور همزمان با قاچاق، زنان بسیار کم است ولی پیش از رخ دادن قاچاق، ممکن است رفتارهای بزهکارانه­ای مانند آدم­ربایی، فریب در ازدواج و زنا رخ دهد که همه این رفتار به گونه­ای زمینه­های قاچاق به شمار می­آیند.

4) رویارویی با قاچاق زنان

رویارویی با پدیده قاچاق زنان می­تواند به سه شیوه نمود یابد:

1-4) رویارویی بر پایه قانونگذاری

‌قانونگذاری برجسته­ترین اقدامی است که در پشتیبانی از زنان به ویژه زنانی که در آستانه بزه­دیدگی قرار دارد، می­توان گزید. گستردگی قانونگذاری در رویارویی با قاچاق زنان به این جهت است که هم مقرره­های کیفری و هم غیرکیفری را در برمی­گیرد. مقرره­های کیفری هم شامل بزه­انگاری و هم کیفرانگاری می­گردد. از این رو نباید پنداشت که آنچه که پیش از این به عنوان منبع­های قانونی پیکار با قاچاق زنان به آن پرداخته شد، کافی است؛ بلکه رویارویی با این پدیده، نیازمند پیش­بینی قانون­های پایه­ای است که بتواند زمینه قاچاق و انگیزه­های قاچاق را از میان بردارد وگرنه مقرره­های کیفری نه تنها قانون­های پایه­ای نیستند که از آنها به عنوان واپسین و قهرآمیزترین راه پیکار با پدیده­های سرزنش­آمیز یاد می­گردد.

بنابراین قانونگذاری در رویارویی با فساد می­تواند دو چهره کیفری و غیرکیفری داشته باشد. قانونگذاری کیفری همان است که قبلاً بیان شد و قانون مبارزه با قاچاق انسان برجسته­ترین آنهاست. با این حال این قانون در کیفر مرتکبان قاچاق قاطع نیست و با آنکه عنوان­های همسانی در قانون مجازات اسلامی پیش­بینی نشده، ولی در آغاز، کیفر مرتکبین را به این قانون ارجاع داده که می­تواند گونه­ای سردرگمی در رسیدگی و همچنین کاستن از مسئولیت کیفری مرتکب باشد.

قانونگذاری غیرکیفری دربرگیرنده مقرره­های پیشگیرانه یا پشتیبانی­کننده است و هدف آن برچیدن زمینه­های اجتماعی و فرهنگی قاچاق زنان است؛ مانند ماده 2 قانون اجازه الحاق دولت ایران به قرارداد بین‌المللی راجع به جلوگیری از معامله و اغواء نسوان کبیره ‌مصوب 20 دی ماه 1313 که بر پایه آن «دول متعاهد، قوانینشان فعلاً برای جلوگیری از جرم­های مندرجه در ماده فوق کافی نمی­باشد، متعهد می­شوند؛ تدابیر لازمه اتخاذ نمایند تا جرم­های مذکوره نسبت به درجه اهمیتی که دارند، مجازات گردد».[5]

گاهی قانونگذاری در سطح پایین­تر از پیش­بینی قانون و در پیکره مصوبه­های دیگر(مقرره­گذاری) است، از جمله ماده 2 آیین‌نامه تسریع در روند بازگشت اتباع افغانی 29/6/1382 دربردارنده هماهنگی بین وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران در شناسایی باندهای قاچاق انسان است که به منظور انهدام فعالیت­های سازمان­یافته انتقال غیرقانونی اتباع افغانی به کشور توسط نیروی‌انتظامی جمهوری اسلامی ایران با هماهنگی و همکاری قوه قضاییه در زمینه‌های ذیل فراهم گردد:

«الف‌) توقیف خودروهای حامل اتباع افغانی غیرمجاز بین سه تا شش ماه توسط نیروی انتظامی جمهوری ‌اسلامی ایران (اجرای مصوبه دویست و هشتاد و دومین جلسه شورای‌عالی امنیت ملی‌)؛

ب) اجرای قانون تشدید مجازات عبوردهندگان از مرز ـ مصوب 1367؛

ج) اجرای ماده (15) قانون ورود و اقامت اتباع خارجه ـ مصوب 1367».

در کنار دو چهره کیفری و غیر کیفری می­توان به دو چهره دیگر قانونگذاری اشاره نمود: داخلی و بین­المللی. قانونگذاری داخلی وابسته به پیش­بینی قانون­های ابتدایی یا اصلاحی مورد نیاز برای رویارویی با قاچاق زنان است؛ ولی قانونگذاری بین­المللی به پیوست شدن به اسناد جهانی اشاره دارد که در اینجا نیز قانونگذاری دو مرحله دارد؛ مرحله نخست، الحاق به کنوانسیون­ها به ویژه کنوانسیون «ضد بزه­های سازمان یافته فراملی و پیوست­های آن» و در مرحله دوم «پیش­بینی ضمانت اجراهای لازم در قوانین داخلی برای پشتیبانی از درون مایه اسناد بین­المللی».

2-4) رویارویی بر پایه پیشگیری

پیشگیری را از جهت­های گوناگون و با توجه به چیستی و ویژگی­های بزه و بزهکار به دسته­های جداگانه بخش­بندی می­کنند که نسبت به قاچاق زنان، شاید دسته­بندی به پیشگیری وضعی و اجتماعی سازگار­تر و مناسب­تر باشد. در کنار این دوگونه، پیشگیری کیفری نیز پیش کشیده شده که پیشگیری کیفری همان حقوق کیفری در مقام اعمال کیفر است تا یکی از هدف­های کیفر یعنی پیشگیری همگانی نسبت به همه و پیشگیری خاص نسبت به مرتکب فراهم گردد. هرچند در پیشگیری کیفری، اثرات اعمال کیفر و میزان آن در ترساندن مرتکب یا جامعه تأثیرگذار است. هرچند پیشگیری کیفری برای بازداشتن از تکرار جرم است ولی باید دانست؛ آنچه کیفر را اعمال می­کند، حقوق کیفری است و تدابیر پیشگیـرانه نیست. در واقع حـقوق کیفری با اجرای کیفر نمود می­یابد؛ در حالی که تدابیر پیشگیرانه اساساً نمی­توانند و صلاحیت ندارند که متضمن اجرای کیفر باشند.

1-2-4) پیشگیری وضعی

پیشگیری وضعی با آهنگ بر هم زدن فرصت انجام بزه می­کوشد تا هزینه­های آن را بالا ببرد، به­گونه­ای که مرتکب در آن بستر احساس ناامنی کند و دستگیری­اش را نزدیک ببیند. پیشگیری وضعی برای دور کردن مرتکب از وضعیتی است که امکان انجام بزه را در آن دارد؛ از این رو تدبیرهای پیشگیری وضعی،دارای ویژگی­های مانند عینی، فردی، موقتی (چندگاهه) و مکانی بودن هستند. تدبیرهایی مانند: کنترل مرزهای سرزمینی، نظارت پلیسی، کنترل پیاپی نهادهای مسافرفرست به ویژه بر پایه سن و جنسیت مسافران، کنترل راه­های فرعی منتهی به مرز به ویژه در شب، پالایش اینترنتی وبلاگ­های تشویق­کننده به قاچاق و مانند اینها از جمله تدبیرهای وضعی برای پیشگیری از بزه قاچاق زنان است.

شاید برجسته­ترین راهکار پیشگیرانه وضعی، کنترل پلیسی است که در این راه باید تا یک نهادهای ویژه با کارآگاهان زبده بنیاد بگیرد. کنترل پلیسی باید دربردارنده دو رویکرد جداگانه به مرتکب و بزه­دیده قاچاق باشد. در حالی که پلیس می­باید با قاچاقچیان و باندهای آنها رویکرد سختگیرانه و کنترل­گرانه داشته باشد، باید با بزه دیدگان رویکردی نرم داشته باشد که آنها را در بستر فرآیند رسیدگی کیفری و تحقیقات قرار ندهد و تنها از آنها برای یافتن مرتکبان یا سازمان­های جنایی قاچاق­کننده بهره بگیرد. هرچند در رفتار دیده می­شود؛ پلیس با این سازمان­ها نرمش داشته یا حتی برخی موارد زیر قدرت و رخنه آنها می­رود؛ به ویژه در جایی که کارمندان دولت یا افراد دارای قدرت در قاچاق دست داشته باشند. به همین دلیل است که قانونگذار این چنین مرتکبانی را با کیفر بیشتری می­آزارد و به گونه­ای به پلیس می­نمایاند، قاچاق این چنین کسانی خطرناک­تر از رفتار قاچاقچیان دیگر است. بر همین پایه ماده 4 قانون مبارزه با قاچاق انسان پیش می­کند، هرگاه کارکنان دولت یا موسسات، شرکت­ها و سازمان­های وابسته به دولت و نیروهای مسلح یا مؤسسات و نهادهای عمومی غیردولتی یا نهادهای انقلاب اسلامی یا به­طور کلی کارکنان قوای سه­گانه به نحوی از انحاء در جرائم موضوع این قانون دخالت داشته باشند، علاوه بر مجازات­های مقرر در این قانون، باتوجه به نقش مجرم به انفصال موقت یا دائم از خدمات محکوم خواهند شد.

2-2-4) پیشگیری اجتماعی

پیشگیری اجتماعی یا عمومی از بزه به معنای اتخاذ تدابیر همگانی و عمومی برای پدید آوردن بستری است که بزه ارتکاب نیابد یا میزان آن کاهش یابد. در واقع پیشگیری اجتماعی بر وارونه پیشگیری وضعی به شهروندان که بزه­دیدگان نیز در زمره آنها هستند، نظر دارد نه مرتکب؛ لذا چهره معنوی، عمومی، همیشگی و همه جایی دارد. پیشگیری اجتماعی پیش از هر چیز دربردارنده آموزش آسیب­های قاچاق زنان، هشدار به خانواده برای کنترل رفتار فرزندان، هشدار به دبستان­ها و دبیرستان­ها برای کنترل دانش­آموزان، هشدار به زنان برای گزینش محل و چگونگی کار، بدگویی ضمنی از شهرها و مکان­هایی که قاچاق شده­ها بیشتر فریفته آنجا شده­اند و تدبیرهایی از این دست تأثیر به سزایی در پیشگیری از قاچاق زنان دارد. با این حال قاچاق زنان در گرو فراهم ساختن یک زندگی مناسب برای زنان در درون کشور است در این مرحله پیشگیری دولتی به میان می­آید و با امکاناتی که دارد باید رفاه مادی، شغلی و جنسی را برای زنان فراهم سازد. از اجرای طرح­هایی مانند: امنیت اخلاقی که سبب دلزدگی جامعه زنان و گریز برخی دختران از کشور می­گردد، جلوگیری کند و حتی شهرها یا مکان­هایی را بنیاد دهد که با فریبندگی مکان ها وشهرهای خارجی برابری کند.

با بودن فقر اقتـصادی و فرهـنگی در کشور، هیچ­یک از تدبیـرهای پیشـگیری وضعی و اجتماعی و حتی کیفر مرتکب به رویارویی درست با قاچاق زنان نمـی­انجـامد. پژوهـش­ها نشان می­دهد، «سه عامل نداشتن پدر و مادر یا یکی از آنها، نداری و بدی فضای سکونت برجسته­ترین علت­های گرایش به روسپی­گری است» (Edwards, 1989: p172). روسپی­گری که به آن بردگی سفید نیز نام نهاده­اند (Doezema, 2000: p24)، برجسته­ترین انگیزه قاچاق به شمار می­رود و تا هنگامی که دولت برنامه­ای برای پیکار با فقر یا وضعیت بد خانواده­های بی­سرپرست یا کم درآمد نداشته باشد، انگیزه­های قاچاق پژمرده نخواهد شد.

یکی از راهکارهای مهم در پیشگیری اجتماعی، از میان برداشتن انگ بزهکار یا منحرف از زن بزه دیده است. هرچند بسته به فرهنگ کشورها، گاه­گاه پیشنهاد داده شود: «برای زنان بزه دیده­ای که از آنها به عنوان روسپی بهره­برداری شده، از سوی دولت جا و امکانات بایسته داده شود و حتی در صورت خواست بزه دیده، زمینه روسپی­گری آنها را هم فراهم سازند» (Goody, 2004: p33). ولی راه درست آن است که هم پلیس و دستگاه دادگستری و هم مردم، از زنی که پس از قاچاق به بهره دهی جنسی تن داده، همچون یک بزه­دیده و جای­باخته بنگرند نه یک بزهکار یا یک کجرو رانده شده از جامعه. پس یکی از راهکارهای آموزشی در پیکره پیشگیری همگانی، نشان دادن چهره بی­گناه یا دست کم ناکرده بزه نسبت به زن قاچاق شده است تا این دسته از بزه­دیدگان راهی برای زندگی در جامعه خویش بیابند.

تدابـیر پیـشگیرانه از قاچاق زنان گاهـی به طور ضـمنی در قانون­ها یا اقدام­های بین­المللی نیز بازتاب داشته است. از جمله می­توان به قانون حمایت از حقوق و مسئولیت­های زنان در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی 15/11/1385 اشاره نمود و طبق ماده 2 آن دولت موظف است در راستای تحقق اصول 20 و 21 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و سند چشم‌انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران، زمینه‌های تبیین و تحقق عملی حقوق و مسئولیت­های زنان درعرصه‌های داخلی و بین‌المللی را براساس سند مرجع (منشور حقوق و مسئولیت­های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران مصوب 31/6/1383 شورای عالی انقلاب فرهنگی) فراهم ‌نماید. اجرایی شدن چنین ماده­ای نقش بزرگی در پیشگیری از قاچاق زنان خواهد داشت.

در سطح بین­المللی نیز می­توان به ائتلاف ضد سوداگری زنان اشاره نمود کـه یک سازمان بین­المللی غیردولتی است

(http://www.catwinternational.org/about/index.php) و در سال 1988م. در راستای سرکوب سوداگری زنان بنیاد نهاده است. این نهاد نـخستین نهاد غیردولتی بین المللی به­طور ویژه درباره سوداگری جنسی زنان کار می­باشد.

3-4) رویارویی بر پایه پیگیری

قاچاق زنان یکی از مصداق­های برجسته بزه­های سازمان یافته ملی و فراملی است. چیستی این بزه و ویژگی­های آن به گونه­ای است که در بیشتر رخداده­ها، از رهگذر یک باند یا سازمان جنایی نمود می­یابد. سازمان­یافته بودن قاچاق زنان به ویژه با توجه به پیوندنامه «کنوانسیون بین­المللی پیکار با بزه­های سازمان­یافته فراملی» درباره پیشگیری، سرکوب و کیفر سوداگری انسان به ویژه زنان و کودکان، پیوستگی با یک برخورد شکلی جداگانه و قهرآمیز دارد؛ ولی قانونگذار ایران نه در قانون مبارزه با قاچاق انسان و نه نسبت به بزه­های سازمان­یافته به­طور کلی، هنوز آیین دادرسی جداگانه (افتراقی) پیش­بینی نکرده است، در نتیجه رسیدگی به بزه قاچاق زنان نیز همچون بزه­های عادی است؛ در حالی که پنهانی بودن رفتار، سازمان یافتگی و برنامه­ریزی گروه، پیوند با نهادهای قدرت و به دست آوردن پشتیبان­هایی برای گریز از پیگرد و دادرسی، نبود راهکارهای پلیسی سازگار با پیگرد قاچاق زنان و از همه برجسته­تر، خوشنودی یا خاموشی بزه­دیده به قاچاق شدن، سبب شده تا پیگیری قاچاق زنان در ایران همراه با دشواری­هایی باشد؛ از این رو با آنکه ایران یکی از کشورهایی است که با چالش قاچاق زنان به کشورهای کناره خلیج فارس یا کشورهای باختری رو به روست ولی تاکنون نه پلیس یا نهاد ویژه پیگرد بنیاد نهاده شده و نه با نهادهای پیگرد با پلیس بین­الملل پیوند پیاپی دارد. همچنین قانونگذاری شکلی به ویژه در سطح موافقتنامه­های دوجانبه با کشورهای همسایه در این زمینه پر رنگ نیست و اینکه درباره قاچاق انسان در ایران رویه قضایی روشن و برجسته شکل نگرفته است. از این رو باید پرونده پیگیری قاچاق انسان در ایران را همچون پیشگیری کم رنگ و بی­توان دانست.

پیگرد قاچاق به جهت سازمان­یافته بودنش، هم چاره­اندیشی­های درون سرزمینی را می­طلبد و هم تدبیرهای بین­المللی در چارچوب همکاری­های دوجانبه و چندجانبه.

1-3-4) پیگرد داخلی

از جهت داخلی، سازوکار برجسته­ای برای پیگرد باندها یا مرتکبان قاچاق پیش­بینی نشده، مـگر آنکه بر پایه مـقررات آیین دادرسی کیفری که نسبت به همه بزه­ها اجـرا می­گردد، رفتار نمود. با این حال دستگاه پیگرد و به ویژه پلیس می­تواند در این زمینه نهادهای ویژه پیگرد داشته باشد و به صورت پنهانی، دام گسترانه، غافلگیرانه و گسترده اقدام کنند. به راستی هرچند پی­جویی و پیـگرد پلیس نباید به هیچ روی حقوق و آزادی­های فردی را کم رنگ کند یا از میان بردارد؛ ولی نسبت به سازمان­های جنایی قاچاق کننده زنان، این گمان برطرف می­شود که به دنبال انجام یک بزه در یک زمان نیستند. این سازمان­ها بر پایه انجام بزه بنیاد گرفته­اند و قاچاق زنان، همچون کار و برنامه درآمد زای آنهاست. از این رو اقدامات پلیس در شناسایی و پیگرد این سازمان­ها به هر اندازه سختگیرانه و محدود کننده باشد، پذیرفتنی است. البته پلیس باید نسبت به بزه­دیده­ها، نگاه بزهکار را نداشته باشد و با آنها با نرمش برخورد کرده و حقوق آنها را فراهم سازد.

برجسته­ترین دستاویز برای پیگرد بزه قاچاق زنان، خود بزه­دیده است. در بیشتر موردها، زن قاچاق شده از ترس اخراج شدن در کشوری که به سر می­برد یا دستگیر شدن به عنوان بزهکار به ویژه در کشورهایی مانند: ایران که هر گونه پیوند جنسی بیرون از ازدواج را بزه می­دانند، از دادخواهی روی بر می­گرداند؛ در حالی که باید از سوی پلیس، زمینه دادخواهی و لو رفتن شخص، گروه یا باند قاچاق کننده فراهم گردد؛ چندان­که: «زنان قاچاق شده همچون بزه­دیدگان خشونت نیازمند یاری­اند. دادگاه و پلیس باید جای زندگی، بهداشت و رفاه آنان را فراهم سازند و در این میان بر آن باشند تا قاچاق­کنندگان را به دادرسی کیفری فرا بخوانند» (Adams, 2003: p138).

نکته برجسته درباره آیین دادرسی بزه قاچاق زنان، دادگاه شایسته است. با توجه به خاموشی قانون مبارزه با قاچاق انسان درباره دادگاه صالح به رسیدگی، این بزه در شایستگی دادگاه عمومی جزایی است. مطابق بند 5 ماده 5 قانون تشکیل دادگاه­های عمومی و انقلاب مصوب 1373 و اصلاحی 1381، کلیه جرائم مربوط به قاچاق و مواد مخدر را در شایستگی دادگاه­های انقلاب نهاده است و تعبیر «کلیه جرایم مربوط به قاچاق»، قاچاق انسان (زنان) را نیز دربر می­گیرد. هرچند دادگاه انقلاب رویکرد سختگیرانه­تری در سنجش با دادگاه عمومی جزایی دارد؛ ولی باید شایستگی این دادگاه، به جـهت استثنایی بودنش نباید محدوده­اش را گستراند و بدون نص قانونی به دیگر بزه­ها هم بار کرد.

در حالی که قاچاق انسان، یک بزه نوین است و پیشینه در قانون­های گذشته ندارد. قانونگذار نیز در بند 5 ماده 5 قانون تشکیل نسبت به قاچاق انسان نظر نداشته، بلکه قاچاق­هایی مانند: کالا، عتیقه جات و جنگ افزار را در نگاه داشته که در قانون­های آن زمان بزه شمرده می­شدند، و از این رو نباید قاچاق زنان را در شایستگی دادگاه انقلاب دانست. افزون بر این با توجه به استثنایی بودن شایستگی دادگاه انقلاب، اگر قانونگذار نظر بر صلاحیت این دادگاه در رسیدگی به قاچاق انسان داشت، باید در قانون مبارزه با قاچاق انسان مصوب 1383 به روشنی و برجستگی بیان می­داشت. مانند قانون مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت غیرمجاز مصوب 1386 است که هرچند پس از قانون تشکیل دادگاه­های عمومی و انقلاب وضع گردیده، ولی به صراحت، بزه­های موضوع این قانون را در شایستگی دادگاه انقلاب نهاده است.

کیفری که دادگاه برای قاچاقچیان زنان تعیین می­کند، باید هم سنگین و هم سازگار با چیستی بزه باشد. این نکته در ماده 3 قانون مبارزه با قاچاق انسان پاس داشته شده که بر پایه آن هم زندان طولانی و هم کیفر نقدی پیش­بینی شده است. سازگار با این ماده، چنانچه عمل مرتکب (قاچاق انسان) از مصادیق مندرج در قانون مجازات اسلامی باشد، مطابق مجازات­های مقرر در قانون یادشده و در غیراین صورت به حبس از دو تا ده سال و پرداخت جزای نقدی معادل دوبرابر وجوه یا اموال حاصل از بزه یا وجوه و اموالی که از طرف بزه دیده یا شخص ثالث وعده پرداخت آن به مرتکب داده شده، محکوم می­شود.

زندانی شدن دو تا ده سال برای این است که مرتکبان فرصت قاچاق زنان را از دست بدهند و با حبس­های طولانی زمینه شناسایی بزه­دیدگان و سپس قاچاق آنها از میان برود. کیفر نقدی دو برابر نیز سازگار با چیستی و هدف بزه است تا مرتکب که برای به دست آوردن بهره و پول دست به قاچاق زده با کیفری دو برابر آنچه که دنبال بوده رو به رو گردد.

برجستگی ماده 3 در پیش­بینی جهت­های افزایش کیفر است. طبق تبصره 1 این ماده، چنانچه فرد قاچاق شده کمتر از هجده سال تمام داشته باشد و عمل ارتکابی از مصادیق محاربه و افساد فی­الارض نباشد، مرتکب به حداکثر مجازات مقرر در این ماده محکوم می­شود. هرچند بیشتر قاچاق شـده­های زیر 18 سال، دخـتران هستند؛ ولی قانونگذار می­باید زنان را نیز به این حکم می­افزود تا از این رهگذر به گونه­ای میان قاچاق انسان و سـوداگری انسان جدایی مـی­انداخت؛ زیرا سـوداگری، بیشتر بر زنـان و کودکان بار می­گردد در حالی که قاچاق بیشتر بر مردانی که به دنبال کار یا زندگی بهتر هستند، صدق می­کند.

در قاچاق زنان، دسته­ای از افراد همچون پشتیبان و با فراهم ساختن افزارها و جاها و نیز با انداختن تور صید زنانی که در معرض قاچاق قرار دارند، مـی­کوشـند تا به سازمان­های جنایی قاچاق­کننده یا مرتکبان یاری برسانند. از این رو معاونت در قاچاق زنان نقش بسیار پررنگی دارد. تبصره3 ماده 3 قانون مبارزه با قاچاق انسان در سنجش با قانون مجازات اسلامی- بخش تعزیرات که تنها، کمیته کیفر مباشر (حداقل مجازات) را برای معاون پیش­بینی نموده، سنگین­تر است. بر پایه این تبصره، مجازات معاونت در جرم (قاچاق انسان) به میزان دو تا پنج سال حبس، حسب مورد و نیز جزای نقدی معادل وجوه یا اموال حاصل از بزه یا وجوه و اموالی که از طرف بزه­دیده یا شخص ثالث وعده پرداخت آن به مرتکب داده شده است، خواهد بود. تعیین کیفر نقدی برای این است که معاونان قاچاق نیز همچون قاچاقچیان با انگیزه­های مالی دست به انجام رفتارهای بزهکـارانه می­زنند و در بیشتر موردها نیز بهره به دست آمده از قاچاق را با مباشران شریک می­گردند.

قاچاق زنان با توجه به سود هنگفتی که به همراه دارد، برای هر کس و هر نهادی این اندیشه را پدید می­آورد که در این راه گام بردارد؛ به ویژه اگر قاچاق شده­ها به قاچاق رضایت دهند. افرادی دارای قدرت و نفوذ و نیز نهادهای خصوصی خود را متقـاعد می­کنند که در راستای خیر خود و زن یا زنان قاچاق شده گام بر می­دارند و حتی وانمود می­کنند که زندگی بهتری برای قاچاق شده در فراسوی، آب­ها فراهم می­سازند. از این رو رفتار خود را نه تنها سرزنش­پذیر نمی­دانند، بلکه سودآور نیز به شمار می­آورند. قانونگذار با آگاهی از این رویکرد هم نسبت به کارمندان کشوری و لشکری و هم نسبت به نهادهای خصوصی افزون بر کیفر زندان و پرداخت نقدی، ضمانت اجراهای دیگری نیز پیش­بینی نموده است. درباره کارمندان کشوری و لشگری چنانکه پیش از این بیان شد، افزون بر زندان و پرداخت پول، باتوجه به نقش مجرم، انفصال موقت یا دائم از خدمات نیز پیش­بینی شده است و نسبت به نهادهای خصوصی نیز ماده 5 مقرر می­دارد: «چنانچه مؤسسات و شرکت­های خصوصی به قصد ارتکاب جرائم موضوع این قانون، ولو با نام و عنوان دیگری تشکیل شده باشند، علاوه بر اعمال مجازات­های مقرر، پروانه فعالیت یا مجوز مربوط ابطال و مؤسسه و شرکت به دستور مقام قضائی تعطیل خواهد گردید».

کیفر دیگری که قانونگذار برای قاچاق انسان پیش­بینی شده، ضبط تمامی اشیاء، اسباب و وسائط نقلیه­ای که عالما و عامدا به امر (قاچاق انسان) اختصاص داده شده­اند به نفع دولت است؛ نباید پنداشت که ضبط افزارها و مکان­ها به سود دولت، کیفر تتمیمی است، بلکه این کیفر اصلی و الزامی بوده و در همه پرونده­ها اعمال می­گردد و حتی ضبط می­تواند، بازدارندگی بیشتری در سنجش با زندان داشته باشد.

اجرای کیفر قاچاق زنان و بلکه بزه­های سازمان­یافته باید، همراه با شتاب و قطعیت باشد تا زمینه گریز از کیفر فراهم نگردد؛ از این رو مناسب است تا قانونگذار، قاچاق انسان را از جهت­هایی که سبب کاهش، تعلیق، بخشایش و سقوط کیفر می­گردد جدا کند. در حالی که در حال حاضر یک قاچاقچی زن می­تواند از این جهات بهره­مند گردد و از کیفر شایسته و بایسته بگریزد.

2-3-4) پیگیرد بین­المللی

در سطح بین­المللی، پیگیری قاچاق زنان برجستگی بیشتری در سنجش با تدبیرهای درون سرزمینی دارد؛ زیرا قاچاق به ویژه خارج کردن زنان از کشور زمانی به طور کامل رخ می­دهد که دیگر بزه­دیده و در بیشتر موردها مرتکب در درون سرزمین ایران نیست؛ پس شرط مرز در قاچاق سبب می­گردد تا قانون­های سرزمینی نسبت به قاچاق ناتوان باشند؛ از این رو قانونگذار باید قاچاق انسان را حتی هنگامی که وارد کردن یا خارج کردن هنوز رخ نداده به عنوان یک بزه کامل قلمداد می­کرد. به هر حال شرط مرز، برجستگی همکاری­های بین­المللی را آشکار می­کند و پیگیری قاچاق زن تا هنگامی که با همکاری­های جدی و پیاپی بین­المللی همراه نباشد، فرجام خوش نخواهد داشت.

همکاری­های بین­المللی سه چهره دوجانبه، منطقه­ای یا جهانی دارد. از جهت همکاری­های دو جانبه، دولت ایران از دهه هفتاد به پیش­بینی قانون­های موافقتنامه­های امنیتی و حقوقی با برخی کشورها دست زده، ولی در زمینه قاچاق انسان مگر در موافقتنامه میان ایران وایتالیا، خبری از پیش­بینی مقررات دیگر نیست. در حالی که منطقی است، ایران در گام نخست با همه کشورهای همسایه و حوزه خلیج فارس موافقتنامه­هایی در این زمینه داشته باشد. طبق ماده 1 قانون «موافقتنامه همکاری امنیتی بین دولت جمهوری اسلامی ‌ایران و دولت جمهوری ایتالیا» مصوب 1382، طرفین، متعهد می‌شوند به منظور تضمین امنیت و مقابله با جرائم سازمان­یافته ‌فراملی در تمامی اشکال، با هدف پیشگیری، انجام تحقیقات و مبارزه با اقدامات‌ تبهکارانه، در زمینه‌های ذیل همکاری نمایند؛ جرائم سازمان­یافته، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، قاچاق آثار هنری از جمله موارد متعلق به میراث فرهنگی، قاچاق ارز و اشیاء ‌قیمتی، سایر مواد و کالاهایی که قاچاق آنها از سوی قوانین ملی دو کشور، جرم محسوب‌ شود، جعل اسناد دولتی، ارز، اوراق بهادار، کارت­های اعتباری مهرهای رسمی و مهر و‌ موم­های دولتی، جرائم اقتصادی مانند: تطهیر پول، جعل گذرنامه، روادید و سایر مدارک مسافرتی یا استفاده از آنها، قاچاق اسلحه، مهمات، مواد منفجره، مواد هسته‌ای، ‌مواد رادیواکتیو، مواد‌شیمیایی و مواد میکروبی، ترددهای غیرمجاز مرزی و فعالیت­های مجرمانه مرتبط با آن قاچاق انسان و به خصوص در ارتباط با سوءاستفاده از کودکان و جرائم رایانه‌ای و سایر جرائمی که با استفاده از وسایل ارتباطی، صورت می‌گیرد.

هر چند در موافقتنامه­های دو جانبه دیگر از بزه­های سازمان­یافته سخن به میان آمده و حتی در سال 1386 میان ایران و قزاقستان موافقتنامه­ای درباره بزه­های سازمان­یافته پیش­بینی شده، ولی چون در قانون­های داخلی هنوز بزه­های سازمان­یافته تعریف نشده و نمـی­توان قاچاق زنان نیز بزه سازمان­یافته به شمار می­رود و در نتیجه مشمول موافقتنامه­های دوجانبه می­گردد.

در سطح منطقه­ای نیز چه در خاورمیانه و چه آسیا، اقدامی برای پیگیری قاچاق زنان و بلکه بزه­های سازمان یافته بنیاد نگرفته و از این جهت کشورهای آسیایی در سنجش با قاره­های دیگر، هـمکاری­های حقوقی بسیار کم رنگی دارند. با این حال قاچاق زنان می­تواند، مشمول مقررات استرداد بزهکاران شود و دولت ایران نیز می­تواند بر پایه قراردادهای استرداد مجرمان از کشورهای طرف قرارداد، استرداد مرتکب را بخواهد. خرده­ای که می­توان گرفت، به استرداد نشدن بزه دیده است در حالی که مقررات استرداد باید به گونه­ای ویرایش گردد، به بزه­دیدگان قاچاق نیز بار شود؛ ولی پافشاری می­گردد که استرداد زن بزه دیده نه در مقام یک قانون شکن، بلکه باید برای دلجویی از وی و نیز فراهم ساختن پیگرد قاچاقچیان باشد.

در سطح جهانی، همکاری­ها بر پایه اسناد بین­المللی است. برجسته­ترین این اسناد، کنوانسیون بین­المللی ضد بزه­های سازمان­یافته فراملی و پروتکل­های پیوست آن است که پیوندنامه پیشگیری، سرکوب و کیفر سوداگری اشخاص به ویژه زنان و کودکان در زمینه قاچاق زنان به طور مستقیم کارساز است. با آنکه نزدیک به یک دهه از تصویب این کنوانسیون و پیوندنامه­های آن می­گذرد، ولی ایران هنوز گامی برای تصویب آن به عنوان قانون عادی برنداشته، در حالی که بدون پیوست به کنوانسیون و پیوست های آن، نمی­توان در بستر جهانی با قاچاقچیان زنان ایران پیکار کرد و آنها را از میان برداشت.

قانونگذار پیش از انقلاب در زمینه پشتیبانی از زنان در برابر سوداگری و قاچاق گام­های بهتر و استوارتری و به برخی از اسناد جهانی پیوسته است که این اسناد دربردارنده برخی تدبیرهای پیگیرانه در زمینه رفتارهای بزهکارانه بر روی زنان است؛ از جمله بر پایه ماده 2 قانون اجازه الحاق دولت ایران به قرارداد بین‌المللی راجع به جلوگیری از معامله و اغواء نسوان کبیره، دول متعاهد باید موارد زیر را به همدیگر ابلاغ نمایند:

«الف) احکام محکومیت یا اطلاعات مفیده دیگری که ممکن است، راجع به مجرم تحصیل گردد؛ مثلاً دائر به هویت، مشخصات، علائم انگشت، عکس و دوسیه او در نظمیه و طرز ارتکاب او به جرم و غیره.

ب) تعیین اقداماتی که برای اخراج و یا تبعید مجرم به عمل آمده است».

5) دستاورد

قاچـاق زنان و پـیرو آن قاچـاق انـسان، یکی از بزه­هـای پیـچیده هم از نگاه حقوق کیفری و هم از دیـد بزه­شناسی است. از نگاه حقوق کیفری، بزه قاچاق زنان دربرگیرنده خارج کردن و وارد کردن انسان از مرز با قصدهای ویژه است؛ از این رو بزه قاچاق با مرز سرزمینی نمود، می­یابد. این نشان می­دهد بزهکاران تا زمانی که قاچاق شده را از مرز عبور ندهند، هنوز در گام شروع به اجرا هستند و اگر عبور دهند، در این حالت دسترسی به مرتکب یا دست کم بزه­دیده که همان حال دلیل بزه نیز به شمار می­رود؛ دشوار و بسیار می­گردد؛ در حالی که قانونگذار ایران باید بزه و کیفر سنگین آن را تا پیش از مرز مقرر می­داشت. همچنین از آنجا که این خلأ موجود باید برطرف گردد. جدا از این، قاچاق زنان در ایران بیشتر خروجی است تا داخل کردن، به همین دلیل پیگرد خارج کردن بسیار دشوارتر از پیگرد قاچاق شده­هایی است که به سرزمین ایران راه یافته­اند. درباره قاچاق شده­هایی که به سرزمین ایران راه یافته­اند، باید بستر دادخواهی فراهم گردد که در این زمینه قانونگذار ایران راهکاری پیش­بینی نکرده است، در حالی که برخی کشورها مانند هلند و بلژیک، «پس از شناسایی فرد قاچاق شده، به صورت چندگاهه (موقتی) اقامتگاهی برای بزه­دیده فراهم می­سازند تا بر ضد قاچاق­کننده دادخواهی کنند» (Chew, 1999: p15).

از نگاه بزه­شناسی، قاچاقچیان به دنبال سود و قاچاق شده نیز به دنبال زندگی و جایگاه بهتر است. از این رو قاچاق زنان بزهی غیر خشن و پنهانی است، در نتیجه کشف و پیگرد آن با دشواری انجام می­شود. همچنین چون این پدیده با برنامه­ریزی و به طور سازمان­یافته انجام می­شود، بسیار خطرناک و تهدیدکننده است. لذا مبارزه با قاچاق زنان راهی ندارد، جز با پدید آوردن بستر رفاهی مناسب و پذیرفتنی برای خانواده و پیش­بینی نهاد پلیسی ویژه و آیین دادرسی کیفری جداگانه برای قاچاقچیان
.

منبع:

http://www.alqaza.com/far/index.php?option=com_content&view=article&id=2726:1390-04-18-06-00-56&catid=63:1389-01-22-18-20-12&Itemid=78

حل مشکلات

موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از مجرب ترین وکلای پایه یک دادگستری سعی در حل مشکلات حقوقی شما دارد.

تماس با ما

ارتباط با ما

شما میتوانید برای حل کلیه مشکلات حقوقی خود با موسسه حقوقی عدل فردوسی تماس حاصل فرمایید.

تماس با ما

کمک به شما

شما می توانید برای حل کلیه دعاوی حقوقی خود اعم از کیفری ، جزایی ، خانوادگی و.. از وکلای موسسه حقوقی عدل فردوسی استفاده فرمایید.

تماس با ما

بانک جامع مقالات

مقالات موسسه حقوقی عدل فردوسی با بهره گیری از بانکی بالغ بر ۳۰۰۰ مقاله ی حقوقی در اختیار شما می باشد.

تماس با ما