مذهب درمانی و کاهش جرم
اشاره
نقش بازدارنده دین در برابر جرایم و جنایات همواره مورد توجه جامعه شناسان و کارشناسان امور اجتماعی بوده است. باورها و آموزههای دینی انسان را به سمت اخلاق و دوری از پلیدیها و زشتیها دعوت میکند. در گزارش زیر نظریات مسئولان، حقوقدانان، کارشناسان و استادان دانشگاه درخصوص مذهب درمانی و ارتباط دین با کاهش جرم گردآوری شده است.
محمد رویانیان، رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور با اشاره به اهمیت نقش مذهب و دینداری در کاهش جرایم میگوید: مذهب باعث ایجاد امنیت اخلاقی شده و امنیت اخــلاقــی مــوجــب کـنـتـرل درونـی و بـروز رفتارهای ارزشی و مطابق با هنجارها میشود.
وی راهکار استمرار کاهش بزه و جرم را در سطح جامعه چنین توصیف میکند: اگر به تربیت مذهبی فرزندان در جامعه بیش از پیش بپردازیم، بنیان خانواده به عنوان عضو سازنده اجتماع از هرگونه آلودگی و آسیب مصون خـواهد ماند. همچنین پرداختن صحیح و مـنـطقی به امر به معروف و نهی از منکر میتواند زمینه ساز گرایش به مذهب و کاهش جرم و جنایت در اجتماع باشد.
بـه گفته رویانیان، مذهب از یک سو موجب کنترل انسان و جلوگیری از آلودگیها شده و از سویی باعث انجام کارهای خیر در افراد میشود.
وی معتقد است: مسئولان باید خود را الگوی جامعه بدانند و بکوشند تا تعلیمات دینی را به صورت منطقی و به روز در جامعه گسترش دهند و در اینجا نقش پلیس بسیار مؤثر خواهد بود. پلیس باید بتواند جنبههای مذهبی را با الگوهای موفق روانی و اخلاقی ارائه دهد تا بتواند با جوانان و نوجوانان با زبان خود ارتباط برقرار کند.
عباس علی الله یاری، جامعه شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس نیز گـفـت: در عـلـم جامعهشناسی، انسانی که رفتاری متناسب با هنجارهای جامعه داشته باشد، انسانی سالم است.
وی مهمترین عامل در تحقق <شخصیت سالم> را <انسجام شخصیت> عنوان کرد و افزود: انسانهایی انسجام شخصیت دارند که اهداف و آرمانهایی برای خود داشته باشند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: براساس مـبانی علمی، اهداف قابل تصور شامل 7 مـحـــور<اعــتــقــادی>، <عـلـمــی>، <سـیــاســی>، <فـرهنگی>، <هنری>، <فلسفی> و <مذهبی> میباشد. بدین ترتیب باید گفت انسانهایی که به هر کدام از این ارزشها و اهداف مـعـتـقـدنـد، از انـسـجـام شـخـصـیت بیشتری برخوردارند.
وی تـصـریح کرد: کسی که معتقد به ارزشهـای مـذهـبـی اسـت نـسبت به سایر زوایای دیگر زندگی بیتفاوت نیست.
به گفته الله یاری، در دنیای امروز که استرس و فشار تأثیرات بسیار منفی بر روح و روان انسان میگذارد، گرایش به مذهب، موجب کاهش تألمات روحی میشود. به این صورت انسان احساس میکند که یک نیروی درونی او را کمک و هدایت میکند. این درحـالـی اسـت کـه انـسانهایی که گرایش چندانی به مذهب ندارند، خود را در مقابل مصیبتهای وارده بیپناه میبینند و در مقابل مشکلات دچار بیماریهای روحی بیشتری میشوند.
یـک کـارشـنـاس اجـتـمـاعـی نـیز اظهار میدارد که اگر شیوه آموزش مذهب به روش صحیح اعمال شود، انسان به خودی خود به صورت فطری به آن گرایش مییابد. در ایامی که جامعه به سمت انجام مراسم مذهبی روی میآورد، شاهد کاهش جرم در جامعه هستیم. کاهش آمار در این ایام به دلیل حاکمیت فضای معنوی در جامعه و بازگشت انسان به درون و معبودش است.
شـهـرام مـحـصـل، حـقـوقدان و وکـیل دادگستری در این زمینه میگوید: بنابر نظر غالب علمای جرم شناسی، پرورش صحیح مذهبی که بر مبنای علمی و منطبق بر موازین اسـتـدلالـی و عقلی استوار باشد و رعایت دستورات مذهبی، یکی از عمدهترین عوامل بازدارنده جنایی شناخته شده است.
به گفته وی، آشنایی صحیح با مبانی دینی، داشتن ایمان راسخ به خالق هستی و توجه به تـعـالـیـم الـهـی کـه هدف آن رشد هماهنگ استعدادهای عقلی و عاطفی و رسیدن به مقام والای انـسـانـیت است ، آدمی را از کردار نکوهیده باز میدارد.
محصل میافزاید: این مهم با اندکی توجه به تعالیم و دستورات اجتماعی دین مبین اسلام از سوی هر محققی به راحتی استخراج خواهد شد، خلاصه آنکه رسول اکرم (ص) نیز هدف از بعثت خود را اتمام مکارم اخلاق قلمداد فــرمــودهانــد. بــدیـهـی اسـت ایـن خـصـیـصـه بـازدارنـدگـی در دسـتـورات و تـعـالیم دیگر مذاهب آسمانی نیز نمود و تجلی داشته و دارد؛ چرا که دین قطع نظر از چگونگی منشأ آن، امری است که جنبه اجتماعی محکمی دارد و یقیناً پیروی از دستورات دینی که غالباً بر مبنای رعایت عدالت و توجه به حقوق فطری تشریع شده است، در پیشگیری از جرایم مؤثر خواهد بود.
وی در ادامه می گوید: ساترلند، جرم شناس مشهور آمریکایی معتقد است دین به منظور گسترش و نشر اخلاق مقدس در میان بشریت به وجود آمده است و بزهکاری و جنایت در اغلب موارد مصداق نقض اصول اخلاقی تبیین شده توسط مذهب میباشد.
ایـن وکـیـل دادگستری اظهار میدارد: درجرم شناسی، همیشه باید به این نکته توجه داشت که مجموعه قوانین جزایی مقررات کـیـفـری هـیـچگـاه نـتـوانـسـتـه اسـت معیار و ضابطهای مشخص برای شناسایی مجرم ارائه دهد و تمام قوانین کیفری موجود در جهان که از سوی قوای تقنینی وضع شده از این جهت که به یک طریقه علمی قادر به توصیف مجرم نمیباشند، به یکدیگر شباهت دارند؛ چرا که برداشت قانون جزا کاملاً جنبه صوری دارد. جرم توسط قانون جزا تعریف شده و انطباق اعمال افراد با آن مصداق مجرمیت خواهد بود.
وی مـیافـزایـد: در هـر حـال بـه نظر مـیرسـد، خـطمـشـی سـیـاسـت کـیـفـری هر حاکمیتی که مشتاق به کاهش ارتکاب جرم و جـنـایـت در جـامـعـه تـحـت حـاکـمیت خود میباشد، لازم است متکی به 2 اصل <تدوین قوانین کیفری> و <امکانات و قدرت اجرایی آن قوانین> باشد. تصویب قوانین جزایی و عدم اجرای آن به دلیل ضعف امکانات، منطبق نبودن با وجدان جمعی یا اعتقادات مذهبی و ملی جامعه و مغایرت با عرف حاکم، نه تنها باعث کم توجهی آحاد مردم حتی طبقه مقید مردم به قوانین میگردد؛ بلکه به نحوی بر جرأت و جسارت بزهکاران نیز میافزاید و در آخر نیز اعتماد عمومی را بر قدرت هیئت حاکمه از بین میبرد.
این وکیل دادگستری طرز فعالیت پلیس دادگاهها به عنوان اهرم اجرایی و وضع روانی افراد یک جامعه را در ازدیاد یا تقلیل بزهکاری مؤثر میداند و میافزاید: در برنامهریزیهای سیاست کیفری برای کاهش جرم و جنایت در جـامعه، لازم است، ضمن لحاظ وضعیت عقلانی و مذهبی افراد علاوه بر تدوین قوانین کیفری امنیت، رفاه و بهداشت جسمی و روانی افراد جامعه نیز مورد توجه خاص قرار گـیـرد کـه یـقـیـنـاً انطباق مقررات جزایی با شاخصهای مذکور، باعث موفقیت سیاست کیفری و در نتیجه کاهش بزهکاری خواهد شد.
بـسیاری از صاحبنظران با توجه به تحقیقات و پژوهشهای انجام شده در جهان معتقدند اثبات شده است که گروههای مذهبی و اصولاً افراد مذهبی کمتر دچار بحرانهایی چون بحران هویت میشوند و کمتر در میان ایشان بزههای اجتماعی گسترش یا رواج مییابد. پزشکان دریافتهاند که افراد مذهبی و متدین در برابر بیماریهای سخت درمان از مقاومت و امید بیشتری برخوردارند و دین و مذهب در ایجاد آرامش روحی و روانی آنان بـسـیـار مؤثر میباشد. کاهش افسردگی و بیماریهای روانی و روحی و حتی سرعت درمان بیماریهای جسمی در آنان به مراتب افزونتر از افرادی است که از ایمان برخوردار نمیباشند یا مذهبی به شمار نمیآیند. امید به زندگی در گروه اول بیشتر است و آنها شادتر بوده و از نظر روانی و اجتماعی از تعادل شخصیتی و شخصیت سالم برخوردارند.
هـمـچـنـیـن تـحـقـیـقـات و پژوهشهای مـیـدانـی کـه از سـوی مـؤسـسـات و مـراکـز تـحـقـیـقـاتی علمی صرف انجام شده نشان میدهد که در برخی از فصول بزهکاری افزایش یا کاهش مییابد. از این رو بر تأثیر عوامل محیطی و آب و هوایی بر نوع رفتار آدمـی تحقیقات علمی فراوانی انجام شده است. آنان همچنین دریافتند که حتی زمانها و مناسبتهای مذهبی تأثیر شگفتی در نحوه برخوردهای اجتماعی افراد غیرمذهبی داشته و حتی کسانی که غیرمذهبی به شمار میآیند، در زمانهای مشخصی چون ماه رمضان از رفـتار متعادلتری نسبت به ماههای دیگر بـرخـوردار بـودهاند. به سخنی دیگر عضو جامعه در این مواقع تحت تأثیر رفتار جامعه قرار گرفته و به هماهنگی با اکثریتی دست مییابند که پایبند به اصول مذهبی هستند. از این رو اعمال جمعی در برخی از زمانها حتی در گروهها و افراد غیرمذهبی نیز تأثیرگذار مــیبــاشــد. ایــن نـگــرش بــر پـایـه رویـکـرد کارکردگرایانه به مسائل مذهبی انجام شده و میشود و محققان و پژوهشگران از این جهت به بررسی دین و مذهب یا ماههای مذهبی میپردازند تا نقش کارکردهای اجتماعی و روانی را بازشناسانند. رویکرد کارکردگرایانه میتواند به ما این امکان و فرصت را بدهد تا افـزون بـر تـأثـیـرات مـسـتـقیم به تأثیرات و بــازتـابهـای یـک عـمـل دیـنـی در جـامـعـه بپردازیم. از این رو باز خوانی ماه هایی چون ماه محرم با توجه به رویکرد کارکردگرایانه میتواند به عنوان ابزاری مفید و سازنده و مثبت در ارتقای ضریب امنیت اجتماعی و کاهش بزهکاری کمک و یاری کند.منبع:http://www.maavanews.ir/tabid/53/ctl/Edit/mid/373/Code/6198/Default.aspx
برچسب ها:مذهب درمانی و کاهش جرم