ناهنجاريهاي اجتماعي كه ناشي از رفتارهاي مغاير با قانون، عرف و اخلاق جامعه است، هرچند در نگاه اول ريشههايي در اقتصاد، فقر، بيسوادي، آشفتگيهاي خانوادگي و ساير مباني ديگر دارد، اما كالبدشكافي بزهكاريهاي اجتماعي بدون توجه به ريشههاي رفتاري و روان شناختي آنها فقط مديريت انتظامي و قضايي جامعه را در مسير مقابله و برخورد پليسي قرار ميدهد.
در حال حاضر بيش از ۱۶۰۰ مصداق مجرمانه در قوانين كشور ما وجود دارند كه اكثريت آنها مجازاتي غير از زندان ندارد. پژوهشها و مطالعات انجام شده نشان ميدهد بدون ريشه يابيهاي رفتاري و رواني و درمان آن نخواهيم توانست بهطور كامل يا حتي مطلوب با جرايم مقابله كنيم، حال آنكه راهكار پليسي و قضايي آخرين مرحله مبارزه با جرائم است.
يكي از جرايمي كه امروزه بيشترين آمار دادسراها و دادگاهها را به خود اختصاص داده سرقت و دزدي است. وقوع اين جرم در حال حاضر از طبقه مردان و سنين خاص فراتر رفته و در بين زنان و اطفال نيز شيوع پيدا كرده است.
بر هيچكس پوشيده نيست، سرقت و دزدي در شكلهاي مختلف همواره باعث آزارهاي رواني و زيانهاي مادي شهروندان جامعه بوده است. از دلهدزدي تا دزدي خودرو و لوازمش، سرقتهاي مسلحانه و خشن همه در قالب سرقت قرار ميگيرند كه خطرات و ناهنجاريهاي اجتماعي آنها در همه زمانها انسان را تهديد ميكرده است.
عوامل زيربنايي سرقت
الف: فقر عاطفي: كودكان و نوجواناني كه در خانواده متلاشي رشد كرده يا در اثر طلاق و يا مرگ يكي از والدين دچار تبعيض اجتماعي و سرخوردگي عاطفي شده و به دنبال آن مبتلا به حالتهاي رواني چون انزواطلبي، افسردگي و گوشهگيري از جامعه ميشوند، بستر رفتاري مناسب براي سرقت دارند.
ب: ناكامي: هنگامي كه در راه رسيدن به اهداف مادي يا معنوي يك فرد موانعي ايجاد شود و شخص به هدفهاي خود نرسد، دچار ناكامي شده و همين حالات رواني ممكن است راه ارتكاب سرقت را برايش هموار كند.
ج: حسادت: پارهاي از اوقات، فرد با توجه به عدم امكان و دستيابي به موقعيت مادي و اجتماعي و يا منزلت اقتصادي ديگران دچار رشك و حسد شده و چون نميتواند مشابه صاحبان اموال و داراييهاي قابل توجه مالك آنها شود دست به دزدي ميزند.
د: راحت طلبي و تنبلي اجتماعي: يكي از اصليترين علل رواني ارتكاب سرقت، فرآيند روحي است. فردي كه علاقهاي به تلاش و كوشش نداشته و دلش ميخواهد با يك قدم از ابتدا تا انتهاي هدف رسيده و بدون تلاش و زحمت صاحب رفاهيات اجتماعي شود. اينگونه راحتطلبيها باعث راهاندازي و تشكيل باندهاي كلاهبرداري، جعل، تقلب و امروزه شركتهاي هرمي – بدترين نوع سرقت از مردم – ميشود.
و: تجربههاي دوران كودكي: حوادث و اتفاقات تلخ دوران كودكي ممكن است از فرد، شخصيتي ضداجتماعي بسازد. در بسياري از موارد دزدان داراي رفتار ضد اجتماعي هستند يعني گرايش دروني آنها به قانون شكني عامل اصلي اقدام به دزدي ميشود. آزار و اذيت ديگران، سرقت اموال آنها حتي با زور و مجروح كردن عامل لذت اينگونه اشخاص ميشود، چرا كه وقتي دست به چنين كارهايي ميزنند تصور ميكنند انتقام خود را از دنياي بيرحم و جامعه زورگو گرفته و همه اينها حق و حقوق از دست رفتهاش هستند.
ه: خودنمايي: برخي از نوجوانان و جوانان براي نمايش قدرت، جرأت حادثهجويي و كلهشقي خود به همسالان، كه براي آنها بسيار ارزشمند است دست به دزدي و غارت اموال ديگران ميزنند و به اين وسيله با ايفاي چنين نقشي نياز به تعلق خاطر گروهي خود را برآورده ميكنند. قرار گرفتن در گروه همسالان بزهكار به خصوص براي نوجوانان و جواناني كه دوستان آنها دست به جيب بوده و در مواقع مختلف خوب پول خرج ميكنند باعث ميشود آنها كه پول توجيبي محدودي دارند به انحراف كشيده شوند.
نقش والدين در حفظ فرزندان از ارتكاب جرم
با توجه به برخي دلايل رواني و موارد ديگري از مباني روانشناختي سرقت بايد راههاي جلوگيري از بروز زمينه ارتكاب سرقت در نوجوانان و جوانان را نيز بررسي كرد. يعني والدين به جاي اين كه به فرزندانشان بگويند «مواظب باش»، «اطراف خود را بپا»، «هواي كار را داشته باش» و… بهتر است بگويند «چگونه باش»، «چگونه دوستاني انتخاب كن» و… كه البته بايد اين مفاهيم با زباني ساده و قابل فهم معنا و مفهوم دزدي را براي كودك روشن كرده و زشتي اين عمل را به او نشان دهند يعني همان داستان معروف تخم مرغ دزد شتر دزد ميشود. گاهي اوقات برخي والدين برداشتن يك خودكار يا مداد يا حتي اسباب بازي توسط فرزند خود را با آب و تاب بيان كرده و آن را به حساب شيرين كاري كودكانشان ميگذارند كه از همين جا نطفه دزدي بسته ميشود. كودكان از چهارسالگي معني وجدان، مال خود، مال ديگران، زشتي دست درازي به اموال ديگران را به خوبي ميفهمند و بايد به آنها فهمانده شود. والدين بايد تلاش كنند فاصله ارتباطي خود را با فرزندانشان كاهش داده و فقط در جايگاه ارباب، رئيس يا فرمانده قرار نگيرند، بلكه والدين موفق همواره در جايگاه دوست فرزند خود بوده كه ميتوانند او را از بزهكاريها نجات دهد.
از سوي ديگر بايد زمينه سالم پرورش شخصيت كودكان و نوجوانان بعد از والدين به وسيله معلمان و مربيان فراهم شود و كودكان به گونهاي رشد كنند كه از امور جرم زا بگريزند و بترسند. والدين هم در صورت مشاهده رفتار انحرافي در فرزندان بايد مسئله را جدي گرفته و قبل از رشد اين ويروس در روح و روان فرزند، ريشه آن را قطع كنند.
برخي از مادران تصور ميكنند با مخفي كردن ناهنجاريهاي رفتاري فرزندان خود در مورد آنها دلسوزي ميكنند. اما آنها بايد بدانند اين حركت نه تنها دوست داشتن و دلسوزي نيست بلكه نخستين گام در خيانت به آينده فرزندان است چرا كه مخفيكاري، اصليترين حركت در آغاز بزهكاري كودكان و نوجوانان در شرايط حاضر است.
طي بررسيهاي ميداني و مشاهده پروندههاي مطرح در مراجع قضايي مشاهده ميشود، اينك سارقان از يك سرخوردگي مشترك برخوردار هستند.
همه آنها چه دله دزدها و چه سارقان لوازم داخل خودرو و خودرو و سارقان حرفهاي و حتي به عنف و زورگيرها همگي قصد رسيدن به آمال و آرزوهاي از دست رفته يا دور از دسترس خود را دارند كه نتوانستهاند از راه شرعي و حلال به آن برسند. پس چنانچه موفق به سرقت شوند ضمير ناخودآگاهشان همواره آنها را سرزنش خواهد كرد، اين موضوع در پروندههاي سرقت وجود دارد و ملاحظه ميشود كه اغلب سارقين در آخرين دفاع خود اظهار ندامت و پشيماني كرده و از قاضي و دادگاه طلب عفو و بخشش مينمايند هرچند جرم سرقت داراي دو جنبه عمومي و خصوصي است اما دستگاه قضايي درصدد برگشت مال مالباختگان است تا مقررات ماده 667 قانون مجازات اسلامي فراهم آيد و در صورت فقدان عين رد مانند يا قيمت مال مسروقه مسترد شود تا شايد بخشي از خسارت وارده به جامعه ترميم گردد كه در اصطلاح به آن جنبه خصوصي گفته ميشود. اما حيثيت عمومي جرم در صورت رضايت شاكي و مدعي خصوصي كماكان باقي است وبا مجازات سارق عملي خواهد شد…
در نتيجه يادآور ميشود ابتدا بايد خانوادهها بهعنوان هستههاي كوچك اجتماعي مراقب اعضاي خانواده بهخصوص فرزندان خود باشند تا زمينههاي بروز و ظهور اينگونه بزهها به صفر برسد و جامعه با اين هستههاي كوچك و سالم تبديل به يك جامعه عاري از بدي و جرم شود كه اين مهم شدني و عملي است.
از سوي ديگر بايد سارق بعد از دستگيري و تحقيقات و اثبات جرم و محكوميتش طبق ماده 667 قانون مجازات اسلامي مجازات شود و حقوق مالباخته استيفا گردد. بدين معنا كه برابر قانون در همه موارد سرقت و ربودن اموال، دادگاه علاوه بر تعيين مجازات، سارق يا رباينده را به رد (بازگردان) عين مال مسروقه محكوم ميكند و اگر عين آن وجود نداشته باشد، سارق به رد مانند يا قيمت مال مسروقه يا ربوده شده و جبران خسارت وارده محكوم
خواهد شد.
اگر سارق عين مال را برنگرداند يا قيمت آن را نپردازد، چنانچه مالي از او در دسترس باشد ضبط و به ميزان محكوميت از مال ضبط شده برداشت ميشود؛ در غير اين صورت، به تقاضاي مال باخته تا زمان پرداخت در حبس باقي خواهد ماند. حتي اگر مدت محكوميت مجازات اصلي او تمام شده باشد.
موسسه حقوقی عدل فردوسی با قبول کلیه دعاوی دادگستری از جمله کیفری ، حقوقی ، خانواده ، امور شهرداری ها ، دیوان عدالت اداری ، ثبتی ، ملکی و سایر دعاوی دادگستری پذیرای هموطنان می باشد.