نكاح موقت و تفاوت آن با نكاح دایم
نويسنده سركارخانم مهیندخت داودی – سرپرست اجرای احکام مجتمع خانواده
(سمت هاي دادرس علي البدل دادگاه هاي بخش تهران ، رئيس شعبه 37 دادگاه بخش تهران ، دادرس علي البدل دادگاه هاي شهرستان تهران ، داديار دادسراي عمومي تهران ، مشاور امور محجورين ، مشاور دادگاه مدني خاص، مستشار اداره حقوقي قوه قضائيه و معاون قضايي مجتمع قضايي نارمك فعاليت داشته و در حال حاضر معاون قضايي رئيس كل دادگستري استان تهران و سرپرست اجراي احكام مجتمع قضايي خانواده 1 )
در شرع و قانون مدنى ما ازدواج و نكاح بر دو نوع تعریف و تبیین شده است و هر دو نوع معتبر مى باشد. یكى نكاح دائم و دیگرى نكاح منقطع، آنچه در جامعه معمول و متداول است و ازنظر شرعى و حقوقى داراى امتیازات خاص و ویژه اى مى باشد، نكاح دائم است. نكاح وقتى منقطع است كه براى مدت معینى واقع شده باشد. خواه این مدت كوتاه باشد یا طولانى و ۹۹ ساله، به هر حال همین كه در عقد نكاح مدت تعیین شود عقد موقت بوده و نكاح منقطع است. همانطور كه ذكر شد نكاح دائم از نظر شرعى و قانونى داراى امتیازات ویژه اى مى باشد. از جمله اینكه چنانچه در نكاح دائم مهریه تعیین نگردد خللى به اركان عقد و صحت آن وارد نمى نماید و بعداً بر حسب مورد براى زن مهرالمثل یا مهرالمتعه تعیین خواهد شد.ولى در نكاح موقت عدم تعیین و ذكر مهر در هنگام عقد موجب بطلان عقد است و در واقع تعیین مهریه یكى از اركان صحت عقد مى باشد.امتیاز و تفاوت دیگر بین عقد دائم و عقد موقت در استحقاق نفقه زوجه است.
همین كه نكاح به طور صحت واقع شود و رابطه زناشویى برقرار گردد و زن به ایفاى وظایف زوجیت اقدام نماید، مستحق نفقه مى باشد و در ماده ۱۱۰۶ قانون مدنى آمده است كه در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است.اما در نكاح موقت زن مستحق نفقه نبوده مگر آنكه هنگام عقد شرط نموده باشد كه زوج به او نفقه بپردازد و یا اینكه عقد بر آن معنا واقع شده باشد.همچنین زوجین در عقد نكاح موقت ازیكدیگر ارث نمى برند و حال آنكه در نكاح دائم زن و شوهر ازیكدیگر ارث مى برند و جزو وراث محسوب مى شوند.البته فرزندى كه ازنكاح موقت به وجود آید همانند فرزندانى كه ازنكاح دائم متولد مى شوند از پدر و مادر ارث مى برند و جزو وراث آنان محسوب مى شوند.در نكاح دائم چنانچه زوجین قصد جدایى و «مفارقت» داشته باشند باید به دادگاه خانواده مراجعه و دادخواست طلاق تقدیم نمایند. مرد به استناد ماده ۱۱۳۳ قانون مدنى وزن با استفاده از مواد ۱۱۱۹ و ۱۱۲۹ و ۱۱۳۰ قانون مدنى مى توانند درخواست طلاق از دادگاه نمایند.اما در نكاح منقطع، نیازى به مراجعه به دادگاه نمى باشد زیرا عقد نكاح منقطع با بذل مدت از طرف زوج و یا انقضاى مدت تعیین شده در عقد منحل مى شود و نیازى به مراجعه به دادگاه و انجام تشریفات رسیدگى و غیره نمى باشد. در بذل مدت فقط بایستى مراتب به دفترخانه اى كه نكاح را ثبت نموده اعلام گردد.در نكاح دائم چنانچه تقاضاى طلاق از ناحیه زوج باشد علاوه بر مهریه و سایر حقوق مالى زوجه از جمله «نفقه و جهیزیه و نفقه ایام عده» طبق تبصره ۶ ازماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، زوج بایستى اجرت المثل زوجه را در صورت مطالبه زوجه به وى بپردازد. ولى در نكاح منقطع موضوع طلاق منتفى است و عقد منقطع با بذل مدت از ناحیه زوج و یا انقضاى مهلت منحل مى شود.در عقد دائم چنانچه زن به طلاق رجعى مطلقه شود زوج در ایام عده حق رجوع دارد، همچنین اگر زوجه در طلاق خلع به مابذل رجوع نماید براى زوج حق رجوع ایجاد مى شود اما در نكاح منقطع، پس از انحلال نكاح، حق رجوع براى زوج در ایام عده وجود ندارد.درنكاح دائم پس از طلاق زوجه بایستى سه ماه عده نگهدارد و چنانچه طلاق رجعى باشد نفقه ایام عده به عهده زوج است. ولیكن در عقد منقطع در صورت انحلال آن طولانى و ۹۹ ساله باشد باز عنوان نكاح موقت را دارد و از نظر شرعى و قانونى با نكاح دائم متفاوت است.
مجید یوسفى معاونت مجتمع قضایى خانواده یك
و سرپرست اجراى احكام
مجید یوسفى
معاونت مجتمع قضایى خانواده یك
و سرپرست اجراى احكام
دربیان قبلى به مباحث مربوط به مهریه ـ نفقه وارث زوجین درعقد نكاح منقطع یا ازدواج موقت به صورت گذرا اشاره گردید. دراین بیان متذكر مى گردیم عقد انقطاعى یا ازدواج موقت عقدنكاحى است كه دائمى نیست وبراى مدت معینى واقع مى شود. این نكاح كه موضوع ماده ۱۰۷۵ قانون مدنى است مى تواند صرفاً براى چندین روز، ماه ویا سال تعیین گردد. پس با این بیان چنانچه عقد موقت مثلاً ۹۹ ساله یا بیشتر ویا كمتر تعیین گردد عقد را ازحالت موقت و آثار مخصوص آن خارج ننموده وماهیت عقد دائم را نخواهد داشت. عقد موقت وعقد دائم ازجهاتى مشابه واز بعضى جهات ازیكدیگر متمایزند. جهت روشن شدن موضوع به وجوه افتراق عقد دائم وموقت اشاره مى گردد:
۱ـ اختلاف عقد دائم وموقت از حیث مدت زمان عقد:
عقد دائم همانطور كه از نام آن پیداست به صورت دائمى و همیشگى بین مرد و زن مشخص منعقد مى گردد ومادامى كه یكى از جهات انحلال نكاح پیش نیاید رابطه زوجیت بین زوجین برقرار است لكن عقد موقت باید داراى مدت باشد واین مدت باید كاملاً معین باشد. به موجب ماده ۱۰۷۶ قانون مدنى« مدت نكاح منقطع باید كاملاً معین شود».
۲ـ اختلاف ازحیث تعیین مهر:
همانطور كه قبلاً بیان شد درعقد نكاح دائم ممكن است درهنگام عقد، مهریه تعیین نگردد. به موجب ماده ۱۰۸۷ قانون مدنى« اگر درنكاح دائم مهرذكر شده یا عدم مهر شرط شده باشد نكاح صحیح است وطرفین مى توانند بعد از عقد مهررا به تراضى معین كنند لكن درنكاح منقطع برابر ماده ۱۰۶۵ قانون مدنى میزان مهریه هنگام عقد ضرورتاً باید تعیین گردد. این ماده بیان داشته كه درنكاح منقطع عدم مهر درعقد موجب بطلان است پس باید توجه داشت تعیین میزان مهر درعقد موقت از ضروریات این عقد است كه درصورت عدم تعیین مهریه این عقد از اعتبار قانونى خواهد افتاد.
لازم به ذكر است درعقد انقطاعى فوت زن اثناء مدت موجب سقوط مهر نمى شود وهمچنین اگر شوهر تا آخر مدت با زن نزدیكى نكند مهریه وى ساقط نمى گردد وچنانچه شوهر قبل از نزدیكى تمام مدت نكاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد. این موضوع به ترتیب درمواد ۱۰۹۶ و ۱۰۹۷ قانون مدنى قید گردیده است.
برابر ماده ۱۰۹۸ قانون مدنى درصورتى كه عقد نكاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده ونزدیكى واقع نشده ، زن حق مهر ندارد واگر مهر را گرفته باشد شوهر مى تواند آن را مسترد نماید.
۳ـ اختلاف ازحیث نفقه:
درعقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است. این موضوع درماده ۱۱۰۶ قانون مدنى بیان شده است درحالى كه به موجب ماده ۱۱۱۳ همان قانون درعقد موقت حتى عقد موقت طولانى مدت مثلاً صیغه ۹۹ ساله یا بیشتر زن حق نفقه ندارد. یعنى شوهر مكلف نیست به زن نفقه پرداخت كند. دراین صورت مرد الزامى به تهیه مسكن، البسه، غذا و اثاث البیت براى زن ندارد درحالى كه درعقد دائم تهیه مسكن، خوراك، پوشاك، اثاث منزل و درمواردى حتى استخدام خادم، تكلیف مرد خواهد بود. البته لازم به ذكر است مى توان درعقد ازدواج موقت پرداخت نفقه را توسط شوهر شرط كرد پس چنانچه در هنگام عقد این موضوع شرط گردد ویا عقد برمبناى پرداخت نفقه جارى گردد دراین صورت زن حق نفقه را درعقد انقطاعى وموقت هم خواهد داشت. لازم به ذكر است همانطور كه حق زن در دریافت نفقه در عقد دائم منوط به تمكین شوهر است درعقد موقت هم تمكین زوجه شرط دریافت نفقه خواهد بود وچنانچه زوجه از زوج تمكین ننماید مستحق نفقه نخواهد بود.
گفتنى است عقد نكاح دائم با عقد نكاح موقت از حیث حقوق وتكالیف زوجین درنگهدارى وتربیت اطفال ولایت پدر برطفل وتكلیف او به پرداخت نفقه فرزند حاصل از عقد موقت، تفاوتى نداردومرد داراى همان حقوق وتكالیفى است كه درعقد دائم وجود دارد یعنى حتى پس از انقضاى عقد موقت و یا بذل مدت چنانچه فرزندى وجود داشته باشد پدر بایستى نفقه فرزند را دربرابر مقررات قانونى به صورت مستمر ومداوم پرداخت نماید و عنداللزوم طفل را هم تحت شرایطى تا سن بلوغ نگهدارى نماید. از حیث بحث ارث بین فرزند متولد شده با پدر ومادرش نیز تفاوتى بین دو عقد وجود ندارد. اولاد از پدر و مادر و پدر و مادر از اولاد تحت شرایطى وطبق مقررات راجع به ارث ، ارث خواهند برد.
۴ـ اختلاف ازحیث ارث زوجین:
طبق ماده ۹۴۰ قانون مدنى زوجین كه زوجیت آنها دائمى نبوده وممنوع از ارث نباشند از همدیگر ارث مى برند.درحالى كه درعقد موقت حتى عقد موقت ۹۹ ساله یا بیشتر و یا كمتر وطبق مفهوم مخالف ماده مذكور زوجین از یكدیگر درصورت فوت طرف مقابل ارث نخواهند برد. عدم وراثت زوجین درعقد نكاح موقت یكى از آثار مهم این عقد مى باشد. لازم به ذكر است همانطور كه در شق اخیر بند ۴ قید گردید این عدم وراثت صرفاً بین زوجین است و نه فرزندان حاصل از این نوع ازدواج.
۵ـ اختلاف از حیث انحلال عقد:
طبق ماده ۱۱۲۰ قانون مدنى عقد نكاح به فسخ یا به بذل مدت در عقد انقطاع منحل مى شود. پس برابر ماده مذكور جداى از موارد فسخ نكاح كه موضوع سخن نیست در عقد د ائم طلاق مى تواند عامل جدایى زوجین و انحلال گردد در حالى كه در عقد موقت به نظر مى رسد قاعده حقوقى طلاق با وجود اشاره ضمنى ماده ۱۱۵۲ قانون مدنى به آن جایگاهى ندارد و طریق انحلال نكاح یا انقضاى مدت است یا بذل مدت ازناحیه زوج. حال چنانچه زنى به عقد موقت مثلاً یكصد ساله مردى درآید و پس از انعقاد عقد بین زوجین مشكلى پیش آید كه زوجه قادر به ادامه زندگى با زوج نباشد و زوج هم راضى به بذل مدت باقیمانده نگردد زوجه چه وضعیتى خواهد داشت؟ طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنى طرفین عقد ازدواج مى توانند هر شرطى كه مخالف با مقتضاى عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند. مثل این كه شرط شود هر گاه مرد نسبت به زن سوءرفتارى داشته باشد و یا زن به دلایل مختلف قید شده راضى به ادامه زندگى با زوج نباشد زن بتواند با اخذ وكالت از ناحیه زوج و با حق توكیل غیرمدت مانده عقد را به خود بذل نماید. در این صورت زن حق و اختیار جدایى از زوج را در شرایط مختلف خواهد داشت و همچنین قبلاً مى توانند شرط نمایند كه چنانچه زوج معتاد گردد یا ترك زندگى نماید یا به بیمارى هاى مسرى و صعب العلاج مبتلا گردد یا به حبس هاى طولانى محكوم گردد و یا با زن دیگرى ازدواج نماید و یا چنانچه پرداخت نفقه به زن شرط شده باشد نفقه نپردازد زن بتواند با وكالت ازناحیه مرد با حق توكیل مدت مانده عقد را به خود بذل نماید. حال چنانچه عقد موقت طولانى ترى واقع گردیده و چنین وكالتى هم به زوجه داده نشده است تكلیف چیست؟ چنانچه زن واقعاً عسر و حرج باشد و ادامه زندگى با مرد براى او ممكن نباشد و وكالت در بذل مدت هم از ناحیه مرد نداشته باشد و تا انقضاى مدت نكاح هم فاصله زیادى باشد و مرد هم راضى به بذل مدت به زن نباشد، آیا راه حلى براى جدایى و انحلال این نوع نكاح وجود دارد یا خیر؟ مقررات قانونى در این خصوص ساكت است لكن با توجه به فلسفه وضع قاعده عسر و حرج براى زنى كه قادر به ادامه زندگى با شوهرش نیست شاید بتوان از ماده ۱۱۳۰ قانون مدنى استفاده كرد. این ماده كه مخصوص نكاح دائم وضع شده است به زوجه اجازه مى دهد تا در صورتى كه در ادامه زندگى با زوج در عسر و حرج باشد و زوج راضى به طلاق او نباشد به محاكم مراجعه و تقاضاى طلاق نماید و حاكم نیز مى تواند در صورتى كه عسر و حرج مذكور در محكمه ثابت شود زوج را اجبار به طلاق كند و در صورتى كه اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاكم شرع طلاق داده مى شود. در عقد موقت بخصوص عقد هاى موقت طولانى مدت چنانچه واقعاً زوجه عسر و حرج باشد و زوج راضى به بذل مدت نسب به وى نگردد شاید بتوان گفت حاكم بتواند پس از اثبات عسرو حرج در محكمه زوجه را اجبار به بذل مدت نماید و در صورتى كه اجبار میسر نباشد حاكم شرع بتواند خود رأساً نسبت به زوجه بذل مدت از جانب زوج نماید. گرچه اتفاق نظر نسبت به این موضوع وجود ندارد.
۶ـ اختلاف از حیث زمان عده:
همانطور كه ماده ۱۱۵۰ توضیح داده است «عده عبارت است از مدتى كه تا انقضاى آن زنى كه عقد نكاح او منحل شده باشد نمى تواند شوهر دیگر اختیار كند.این زمان در عقد نكاح دائم و در عقد نكاح موقت و در موارد گوناگون متفاوت است.
عده طلاق و فسخ نكاح در نكاح دائم و بذل مدت یا انقضاى آن و فسخ نكاح در نكاح موقت:
در عقد دائم به موجب ماده ۱۱۵۱ قانون مدنى عده طلاق و عده فسخ نكاح سه ماه است مگر اینكه زن با اقتضاى سن عادت زنانگى نبیند كه در این صورت عده او سه ماه است در حالى كه برابر ماده ۱۱۵۲ قانون مدنى عده فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاى آن درمورد نكاح موقت ۳ ماه است مگر اینكه زن با اقتضاى سن عادت زنانگى نبیند كه در این صورت عده او ۴۵ روز است.
در عده طلاق و فسخ نكاح و بذل مدت و انقضاى آن در عقد نكاح دائم وموقت در مورد زن حامله طبق ۱۱۵۳ قانون مدنى فرقى نیست و تا زمان وضع حمل است.
طبق ماده ۱۱۵۴ ق م عده وفات نیز در نكاح دائم و موقت در هر صورت چهار ماه و ده روز است مگر اینكه زن حامله باشد كه در این صورت عده وفات تا موقع وضع حمل است مشروط بر اینكه فاصله بین فوت شوهر و وضع حمل از چهار ماه و ده روز بیشتر باشد و الا مدت عده همان چهار ماه و ده روز است.
همچنین طبق ماده ۱۱۵۵ قانون مدنى زنى كه بین او و شوهر خود نزدیكى واقع نشده و همچنین زن یائسه نه عده طلاق دارد و نه عده فسخ نكاح ولى عده وفات در هر مورد باید رعایت شود.
منبع: روزنامه خراسان